eitaa logo
علیرضا زادبر
57.1هزار دنبال‌کننده
2.4هزار عکس
1.2هزار ویدیو
11 فایل
دکتری علم سیاست، گرایش مسایل ایران تاریخ ثبت نام کلاس های ترم جدید از ۳۱ خرداد
مشاهده در ایتا
دانلود
گفتگو من با استاد کائینی پیرامون کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ و پرداختن به سوالات پر حاشیه و پر تکرار در تمام این سالها... از علت سکوت آیت الله کاشانی تا نقش اراذل و اوباش https://eitaa.com/Politicalhistory
6.69M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
آیا خارجی ها در کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ نقش داشتند؟ https://eitaa.com/Politicalhistory
8.77M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
آیا یک دولت ملی(دکتر مصدق) با جمعی از اراذل اوباش، فواحش شهرنویی و سلبریتی های تیم تاج فروپاشید؟ . . https://eitaa.com/Politicalhistory
. مساله اصلا بنزین یا تصمیم دولت نیست مساله تولید سلسله شایعات و تولید بحران است. البته عملکرد دولت قابل نقد است که چرا در این فضا دست به اقداماتی میزند تا بستر برای سواستفاده فراهم شود. استدلال دولت مبنی بر اینکه میزان استفاده از بنزین بصورت بی سابقه به ویژه در سفرهای تابستانی افزایش یافته است و باید مدیریت نمود حرف درستی است اما در فضای فعلی هر تصمیمی دستاویز جریان ضدایرانی برای تولید التهاب در جامعه می باشد. یک دولت کارت سوخت آورد(احمدی نژاد) یک دولت کارت سوخت را حذف کرد(روحانی) همان دولت کارت سوخت را بازگرداند(روحانی) آن خسارات پدید آمد. و هنوز مساله میزان مصرف بنزین برای دولت ها مساله باقی مانده است و ما عادت به حل ریشه ای مسائل نداریم. هرچند در تولید بنزین خودکفا و حتی صادرکننده هستیم اما این مسیر فقط با کارت سوخت و یا محدودیت حل نخواهد شد، یکی از آن عوامل اصلی مصرف بیش از حد خودروهای داخل است‌. حرکت نکردن به سمت سوخت های جایگزین است. یکبار برای همیشه میتوان این میزان اثرگذاری بنزین را در این کشور مدیریت کرد. همت میخواهد. https://eitaa.com/Politicalhistory
10.7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
امروز اینجا بودم خانه شماره ۳۶ سی و ششمین خانه ای که گروه با کمک شما مردم برای یک خانواده محروم‌می سازد. لوله کشی هم انجام شد. درب و پنجره هم خریداری شده است. الحمدلله فعلا برای تامین مصالح این خانه کمبودی وجود ندارد. لطفا وارد کانال شوید https://eitaa.com/gorohe_masaf
7.08M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
گزارش از خانه شماره ۳۷ با کمک شما و همت دوستان جهادی به اینجا رسیده است. https://eitaa.com/gorohe_masaf
گروه جهادی ما برآمده از تفکر بسیج است. این ۳۷ خانه و صد ها خدمات دیگر برآمده از همین تفکر است. برخی می گویند بجای آن اسم یک خیریه عمومی را بگذارید تا مشارکت بیشتر شود. مهمتر از پول و مصالح آن تفکر است که بچه های بسیج از خواب استراحت‌شان بزنند. توهین های یکسال اخیر نباید باعث شود ما از بسیج و افتخارات بسیج دور شویم.
هرکس یقین دارد که امسال به اربعین مشرف نمیشود. در بین دوستان، بستگان، همکاران، همسایه ها فردی را پیدا کند و هزینه سفر او را پرداخت نماید نه لزوما فقیر باشند. مساله شلوغی آن مسیری پیاده روی است. اگر خودمان توفیق رفتن نداریم مشوق دیگران باشیم. https://eitaa.com/Politicalhistory
فریدون جم (۱۲۹۳ - ۱۳۸۷) همسر شمس پهلوی داماد رضاشاه رییس ستاد بزرگ ارتشتاران (۱۳۴۸، ۱۳۵۰) سفیر ایران در اسپانیا ‌
علیرضا زادبر
فریدون جم (۱۲۹۳ - ۱۳۸۷) همسر شمس پهلوی داماد رضاشاه رییس ستاد بزرگ ارتشتاران (۱۳۴۸، ۱۳۵۰) سفیر ایر
روایت فریدون جم(داماد رضاشاه) درباره آوارگی رضاشاه پس از استعفا از سلطنت و اخراج از ایران حوالی بیست‌ویک، بیست‌ودوم شهریور بود که از رادیو شنیدیم که اعلی‌حضرت [رضا شاه] از تهران حرکت کرده‌اند به طرف اصفهان و از سلطنت استعفا کرده‌اند به نفع ولیعهد. با وجودی که تب داشتم، سوار ماشین شدم و به استقبال رفتم. تقریباً یک پنجاه شصت کیلومتر من با آن حالت تب در حالی‌که سرم دَوَران داشت، ماشین راندم و بعد رسیدم به یک جایی، کنار جاده ماشین را نگه داشتم و به‌قدری حالم بد بود که پیاده شده و جلوی اتومبیل روی زمین دراز کشیده بودم. نیم‌ساعت سه‌ربعی که گذشت دیدم یک اتومبیل خیلی قراضه و لکنته‌ای آمد و ایستاد و درش باز شد. دیدم اعلی‌حضرت تک‌وتنها با یک کیف‌دستی از ماشین پیاده شدند. گویا در راه ماشین‌شان خراب شده و اعلی‌حضرت و عده‌ای مسافر که اعلی‌حضرت را شناخته بودند پیاده شده بودند و اتومبیلشان را داده بودند به اعلی‌حضرت. اعلیحضرت هم گفته بود که «خیلی خوب این ماشین را که تعمیر کردید آن‌ها را سوار کنید و بیاورید»، با آن ماشین آمده بودند بدون اسکورت و کاملاً تنها با یک کیف‌دستی و عصا. من که دراز کشیده بودم دیدم یک کسی با عصا به من می‌زند که «پسر بلند شو تو اینجا چرا خوابیده‌ای، روی زمین چرا خوابیده‌ای؟» من تب خیلی شدیدی داشتم بلند شدم و وقتی اعلی‌حضرت را دیدم البته خیلی به من تأثیر کرد. دیگر به این وضع که اعلی‌حضرت را دیدم اصلاً نمی‌توانستم خودم را نگه دارم. شروع کردم به گریه کردم. هم مریض بودم و اعلی‌حضرت با آن دم‌ودستگاه و با آن شخصیت را با این وضع دیدم آمده‌اند. اعلی‌حضرت گفتند که یعنی چه؟ پاشو و بنشین اتومبیل مرا ببر خانه. سؤال فرمودند کجا هستید و گفتم در اصفهان در خانه‌ای هستیم. عقب اتومبیل سوار شدند و من راندم و بردمشان خانه. دو سه روزی آنجا بودند، صحبت‌هایی شد که کجا بروند، بنا بود از ایران خارج شوند، ایشان می‌گفتند برای من فرقی نمی‌کند. من مایل به خارج شدن از ایران نیستم. مردن در ایران را به زندگی در خارج ترجیح می‌دهند. می‌گفتند زندگی ایشان دیگر تمام است... پیشنهاد شد که برویم شیلی یا آرژانتین و اقداماتی هم بعداً در تهران شد، حتی انگلیسی‌ها هم شنیدم موافقت کرده بودند که حاضرند ایشان بروند به آمریکای جنوبی و قرار بر این شده بود که حرکت کنند بروند به بمبئی، در بمبئی ده یا بیست روز بمانند و بعد یک کشتی جنگی بیاید و ایشان را بردارد و ببرد مثلاً به طرف سواحل شیلی... کشتی راه افتاد و ما رفتیم... از دور پس از دو سه روز ساحل بمبئی پیدا شد و ما با دوربین نگاه می‌کردیم. یک هتلی بود هتل تاج‌محل معروف است. از راه دوربین این را می‌دیدیم و نگاه می‌کردیم و لباس پوشیده بودیم و چمدان‎‌ها را بسته بودیم و حاضر شده بودیم که برویم آنجا پایین. بعد از مدتی که آنجا ایستاده بودیم در صحنه کشتی ما دیدیم که چندتا از این ام‌تی‌بی‌ها (موتور توربیدو بوت) می‌آید. تویش هم سربازهایی که لباس سفید پوشیده بودند و تفنگ دستشان هست. به‌سرعت به طرف کشتی می‌آیند. کشتی ما هم وسط دریا ایستاد... پرسیدم موضوع چیست؟ گفتند که «بله دولت پادشاه انگلستان تصمیم گرفته است و از طرف وایس روی (نایب‌السلطنه) به ما دستور داده شده که من بیایم اینجا و به اعلی‌حضرت ابلاغ کنم که دریاها ناامن است و خطر دارد. کشتی‌های ژاپنی در دریا هستند و از این حرف‌ها و مدتی حالا لازم است بروند جزیره موریس...» بخشی از مصاحبه فریدون جم (۱۲۹۳-۱۳۷۸) با پروژه تاریخ شفاهی ایران در دانشگاه هاروارد، نوار اول و دوم تاریخ مصاحبه: ۳ آذر ۱۳۶۰ مصاحبه‌کننده: حبیب لاجوردی https://eitaa.com/Politicalhistory
5.52M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
یادم میاد یکی از این آقایان مشهور در فضای مجازی آن زمان با مهربانی فراوان اما خشم در کلام و صورت فریاد میزد کدام دولت در دنیا با مردم خودش اینگونه رفتار می کند؟ کدام حکومت انقدر در امور مردمش دخالت می کند؟ مجازی به شما‌چه؟ و... عجب! پس یعنی کانادا هم آره! https://eitaa.com/Politicalhistory
ابزار منافق چیست؟ نمی شود منافق را در دنیا از میان برد. باز اینجاست که ما می بینیم پیغمبر اکرم از آن طرف راجع به خطر نفاق شدیدا اظهار نگرانی می کند, از طرف دیگر راجع به اینکه امتش جاهل باشند, تجزیه و تحلیل نداشته باشند, و در مسایل غور نکنند اظهار نگرانی می کند, تا اینکه در جایی می فرماید: ((من از فقر و نداشتن ثروت بر امتم نگران نیستم یعنی ثروت, امت من را از پا در نمیآورد, آن چیزی که از آن نگران هستم فقر معنوی و فکری و فقر اندیشه است)) اگر غنای اندیشه باشد ثروت هم میآید. حالا اگر دو خطر با هم پیدا بشود یعنی از یک طرف منافق ها, بی دین های متظاهر زیرک, متظاهرها و ریاکارها و مدلس ها پیدا بشوند و از طرف دیگر مردم, جاهل و نادان باشند, آن ها این ها را ابزار خودشان قرار می دهند. فاجعه کربلا را همین دو عامل بوجود آورد. تاریخ می نویسد وقتی که مسلم آمد در کوفه, در جمع مردم نامه امام حسین(ع) را خواند, مردم گفتند آیا این سخنان از آقاست؟ و سپس, های های گریستند و اشک ریختند و در عین حال منافقین از همین مردم لشگری علیه امام حسین(ع) به وجود آوردند. این عبرت تاریخ است. یک عده قلیل منافق توانستند از توده ای مسلمان ولی جاهل و احمق لشگری انبوه علیه فرزند پیغمبر به وجود بیاورند. شما جمله هایی که این ها گفتند را ببینید تمام آن ها عوام فریبی است. تا آنجایی که امام حسین(ع) در روز عاشورا می فرماید: شما ما را دعوت کردید و ما هم آمدیم. آتشی که ما آن را برای دشمنان شما برافروختیم, شما این آتش را علیه خود ما به کار بردید. شمشیری که ما به دست شما دادیم با همان شمشیر می خواهید ما را بکشید, مرا با شمشیر اسلام دارید می کشید؟ واقعا وقتی که انسان به این چیزها تإمل و دقت می کند می بیند که این ها از آن زخم های ظاهری که بر بدن مقدس اباعبدالله(ع) وارد می کردند بالاتر و ناراحت کننده تر بود. در قضیه روز عاشورا همه می دانید که عده ای از اصحاب و همه اهل بیت و خود امام حسین(ع) بعدازظهر شهید شدند. مکرر شنیده اید یکی از اصحاب میآید عرض می کند: آقا ظهر است و ما مایلیم که با شما نماز بخوانیم, چقدر امام خوشحال می شوند. آن وقت دشمن می گوید: فایده این نماز چیست؟ نماز شما که قبول نیست. چه نماز بخوانید, چه نخوانید شما به هر حال جهنمی هستید. به هر حال آن ها نماز می خواندند که خیلی سوز داشت! نماز خوف خواندند, یعنی نماز جنگ, نه نماز از روی ترس. نماز جنگ را اصطلاحا ((نماز خوف)) می گویند. امام(ع) یک رکعت که می خواند باید صبر می کرد, ممکن بود گاهی یک ساعت هم طول بکشد, نصف مامومین می روند در مقابل دشمن می ایستند, نصف دیگر نماز می خوانند. آن نصفی که نماز می خواندند بعد از یک رکعت, امام زود رکعت دوم را می خواندند. امام صبر می کند تا آن ها بروند و سنگر دوستان خودشان بگیرند و دوستان بیایند و نماز بخواندند. در همان حالی که آقا نماز می خواند آن ها تیراندازی می کردند و دو یا سه نفر از اصحاب بدن خودشان را در مقابل تیرها قرار می دادند. این دو رکعت نماز که تمام شد یکی از این ها به حال احتضار افتاد. وقتی آقا آمد به بالینش یک جمله بیشتر نگفت. گفت: ((إوفیت)) یعنی آیا من وفا کردم؟ یکی از مورخین نوشته است که راستی آن نماز روز عاشورا چه نمازی بود! آن نماز نبود, یک معراج بود, یک الله اکبرشان و یک سبحان الله شان, یک رکوعشان, یک ایاک نعبد و ایاک نستعین شان به یک دنیا نماز خواندن ارزش داشت. https://eitaa.com/Politicalhistory