علیرضا زادبر
تکمیلی درباره همایش فردا
همایش فردا:
فاصله سنی شاه با فرح دیبا ۱۹ سال بود. دختری جوان از خانواده غیرمشهور که در فرانسه گرایشات چپی داشت. در روابط رسمی شاه همسر اول از مصر و خاندان سلطنتی بود. همسر دوم از ایل بزرگ بختیاری، اما همسر سوم هیچ کدام از این ویژگی ها را نداشت. وظیفه او فقط بدنیا آوردن پسر نبود!! وظیفه او فقط بدنیا آوردن پسر نبود!! دو همسر رسمی قبلی موفق به بدنیا آوردن "پسر" برای ادامه سلطنت نشده بودند. فرح این نقص را جبران کرد. پسر بدنیا آورد اما برخلاف انتظار شاه، فرح در هوش و سیاست شبیه دو همسر رسمی دیگر او نبود.
ترس شاه در بازه زمانی طلاق ثریا تا ازدواج با فرح که در روزنامه و بیانیه رسمی دربار برای محمدرضا دنبال همسر جدید بودند، این بود که خاندان بزرگ پس از او تهدیدی برای سلطنت پهلوی نباشد.
خاندانهای بزرگ و مشهور تلاش داشتند از طریق دربار گزینه خود را به شاه معرفی کنند. بهرحال زاهدی موفق شد فرح را در حصارک به شاه نشان دهد! قبلتر عکس فرح را شاه دیده بود. درست شبیه روش آشنایی با ثریا، اما شاه این بار با یک خانواده گمنام ازدواج کرد. فرح یتیم بود. تا هشت سالگی نمیدانست پدرش فوت کرده و به او گفته بودند: پدرت پاریس در ماموریت است!
فرح برخلاف انتظار شاه توانست شبکه ای از قدرت در درون دربار ایجاد کند. کاری که در توان دو همسر رسمی قبلی شاه نبود.
فرح در سال آخر سقوط شاه نقش دارد
فردا از ساعت ۱۳:۴۵ تا ۱۷:۳۰ در بنیاد به این مساله میپردازم
۱۹۰ نفر تا الان بصورت حضوری ثبت نام کرده اند.
جهت ثبت نام وارد صفحه شوید👇
https://www.shahidpalizvani.ir/event/217
https://eitaa.com/Politicalhistory
علیرضا زادبر
همایش فردا: فاصله سنی شاه با فرح دیبا ۱۹ سال بود. دختری جوان از خانواده غیرمشهور که در فرانسه گرایش
این پوشش کامل فرح پهلوی تعلق دارد به ۲۸ آبان سال ۱۳۵۷ سفر به نجف!
روز غدیر بود
فرح همراه دو فرزند خود و سیدحسین نصر رئیس دفترش برای دیدار با آیت الله العظمی خویی به نجف رفتند!
پیشنهاد نصر بود.
سید حسین نصر نوه دختر شیخ فضل الله نوری
صدام با فرح دیدار کرد
با توصیه سفیر ایران در عراق آقای صدریه؛ فرح باید برای زیارت حرم و بعد ملاقات با آقای خویی حجاب کاملی میداشت.
در نجف از حرم مستقیم قرار بود
به منزل آقای خویی بروند
ایشان برای فرار از ملاقات، به کوفه رفتند.
سیدحسین نصر به مقامات امنیتی عراق اصرار کرد هر جور شده باید ملاقات انجام شود!
وارد اتاق شدند
آقای خویی از شاه، وضع بهاییت، گرسنگی مردم و برخورد با روحانیت انتقاد کرد
فرح جواب داد: کدام مردم؟ مردم گرسنه نیستند!
سفر نتیجه بخش نبود
اما شایعه پخش کردند
که آقای خویی دست به عمامه خود زد و گفت: این عمامه ما را به تفتگ ارتشی ها گره بزنید مملکت بماند. و یک انگشتر طلا به شاه هدیه داد.
دروغ بود
انقلابیون عصبانی شدند
اعتراض کردند
امام رضایت نداد به آقای خویی اهانت شود
آقای خویی بیانیه داد و گفت ملاقات نبوده عیادت و غیرمترقبه بوده است و...
اختلاف بین مذهبی پیش آمد.
ساواک به این اختلاف دامن زد.
#علیرضا_زادبر
#همایش_فردا_بحث_میکنم
https://eitaa.com/Politicalhistory
علیرضا زادبر
همایش فردا: فاصله سنی شاه با فرح دیبا ۱۹ سال بود. دختری جوان از خانواده غیرمشهور که در فرانسه گرایش
پایان زمان ثبت نام
فردا ساعت ۱۳:۴۵ تا ۱۷:۳۰ با تمرکز و حتما دفتر برای یادداشت برداری در جلسه حاضر باشید.
تحلیل گر به ظاهر حزب اللهی اینجا و آنجا توی دل مخاطب را خالی میکند که با سقوط اسد و شهادت سید، ایران تضعیف و تِز مقاومت شکست خورد! هیچ چیز باقی نمانده و فاتحه میخواند!
اسم این را میگذارد مطالبه گری و نقد!
اما رهبر روز گذشته میگوید: آن متوهم خیالباف که فکر میکند ایران تضعیف شده است!
خط تحلیل را از هر کسی نباید گرفت!
https://eitaa.com/Politicalhistory
تجربه رفتار تاریخی
تاریخ چهار دهه اخیر نشان میدهد:
سازمان نفاق مخالفین خود را با گلوله حذف فیزیکی میکند. جریانِ تحریف با ژست مذهبی و امام زمانی مخالفین را با ترور شخصیت و هجمه لشکر فحاش کنار میزند.
جهاد با آبرو گاهی سخت تر است.
https://eitaa.com/Politicalhistory
علیرضا زادبر
دو مرد و یک زن ابتدای انقلاب مدعی ارتباط با امام زمان بودند. آقای هاشمی به امام خمینی اصرار میکند
بی بی سی فارسی به این ماجرا اشاره کرده است. اصل ماجرا چیست؟
علیرضا زادبر
بی بی سی فارسی به این ماجرا اشاره کرده است. اصل ماجرا چیست؟
ماجرا چیست؟
بی بی سی می گوید: مدعیان ارتباط با امام زمان(عج) با امام خمینی(ره) ارتباط داشتند.
اصل ماجرا این است:
دو مرد و یک زن مدعی ارتباط با امام زمان بودند، آقای هاشمی رفسنجانی اصرار میکنند که امام به اینها وقت ملاقات بدهد.
امام ابتدا نمی پذیرد و میگوید: من به این حرفها اعتقاد ندارم.
بالاخره ملاقات انجام میشود.
وقتی به دیدار امام آمدند، امام به اینها گفتند: خب که چی؟
گفتند: ما با امام زمان ارتباط داریم اگر مساله دارید بفرمایید تا بین شما و امام زمان واسطه شویم!
امام میگوید: من در چند مساله مشکل دارم. اگر جواب سوال را آوردید با شما صحبت میکنم. یک مشکل من این است که هنوز ربط "حادث به قدیم" برایم حل نشده است! این را از آقا سوال کنید!
سوال دیگر درباره دیوان غزل امام و عکس منتسب به پیامبر بود.
جواب اینها را بیاورید!!!!
.
.
آن سه نفر رفتند
از جماران فاصله نگرفته بودند که امام به حاج احمد می گوید:
اینها شیاد بودند. بروید پی کارتان!
.
.
بعد از مدتی آنان نامه ای سراسر توهین به امام نوشتند. نامه به آقای موسی اردبیلی رسید. ایشان به امام گفتند میخواهیم اینها را بازداشت کنیم. امام مخالفت کردند که بخاطر توهین به من بازداشت شوند.
.
حالا بی بی سی بدون اشاره به اصل ماجرا این دروغ را به امام نسبت میدهد که امام قصد داشت از طریق این افراد با امام زمان ارتباط داشته باشد. امام با این بازی ها مخالف بود.
#علیرضا_زادبر
https://eitaa.com/Politicalhistory
علیرضا زادبر
ظریف
«یک روز از صلیب سرخ جهانی برای بازدید و سرکشی از اردوگاههای اسرای ایرانی در عراق حضور پیدا کردند. همراه این بازرسها رئیس اردوگاه اسرای ایرانیها هم حضور داشت. کسی که همه دستورات شکنجه و امر و نهی اردوگاهها بنا به فرمان او صورت میگرفت. برخی در پاسخ به مأمور صلیب سرخ گله و انتقاد کرده بودند و حرفهایی زده شد. نماینده به سراغ من هم آمد و از وضعیت سوال کرد. پرسیدند نظراتتان درمورد وضعیت فعلی چیست انتقادی دارند؟ من پاسخ دادم همه چیز خوب است و ما مشکلی نداریم و اذیت هم نمیشویم».
رئیس اردوگاهها که از انسانهای خبیثی بود و دائما در حال صدور دستور شکنجه بچهها بود و برخی را تا مرز شهادت پیش برده بود؛ از سخن حاج آقا ابوترابی تعجب میکند. فردای آن روز میگوید بروید علیاکبر را پیش من بیاورید. وقتی حاج آقا میرسد، او بلند میشود دست آقای ابوترابی را میبوسد. میگوید شما چطور آن جواب را در پاسخ به نماینده صلیب سرخ دادید؟ شما که دائماً در حال شکنجه هستید و با محدودیت غذا و مکان و سلامتی مواجه هستید. حاج آقا ابوترابی میگوید: «من هرچه فکر کردم علیه کشور و مسئولان عراق شکایتی کنم دیدم انصاف نیست. بالاخره ما دو کشور مسلمان هستیم و داریم با هم میجنگیم. این مقطع از جنگ هم تمام میشود و دائمی نیست. اما نخواستم شکایت یک کشور مسلمان را پیش کفار ببرم و در روز قیامت نتوانم پاسخگو باشم».
مجدداً رئیس اردوگاهها بلند میشود و صورت ایشان را میبوسد و میگوید به غیر از صدور حکم آزادی که اختیارش با من نیست هرکاری میخواهی بگو من برایت انجام میدهم. حاج آقا میگوید: «به من اجازه دهید من در میان اردوگاهها بچرخم با اسرا و بچهها صحبت کنم نه اینکه آنها به اغتشاش و شورش دعوت کنم بلکه به صبر، تحمل و بردباری دعوتشان کنم و بگویم فرج نزدیک است. انشاءالله شما آزاد میشوید
https://eitaa.com/Politicalhistory