eitaa logo
کانال پرسمان دینی
897 دنبال‌کننده
46 عکس
13 ویدیو
84 فایل
بحول و قوه الهی؛پاسخگوی شبهات وسوالات دینی در« گروه »و «کانالهای پرسمان» می باشیم. http://eitaa.com/joinchat/2121924619Ce5ff3b4f6e @ebadi_porseman
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💢خطاب غیر خدا در قنوت💢 آیا دعای «الهی عظم البلاء و برح الخفاء» را در قنوت می توان خواند؟ @Porseman_channel پاسخ: مقام معظم رهبری: خواندن دعای مذکور تا جایی که مخاطب خداست اشکال ندارد ولی مابقی که مخاطب غیر خدا می باشد جایز نیست و باعث بطلان نماز می شود. مخاطب قرار دادن غير خدا در نماز موجب بطلان نماز است. آیت الله مکارم: احتیاط آن است که ترک شود. آیت الله فاضل: خواندن دعای الهی عظم البلاء از جهت آنکه در آخر دعا اشاره به پیامبر اسلام و امام علی دارد و خطاب به خداوند نیست جایز نیست. البته دعاهایی که ذکر خداوند و خطاب به خداوند باشد در قنوت صحیح است. آیت الله شبیری زنجانی: خواندن آن بخش از این دعا که خطاب به امیر المؤمنین و امام زمان صلوات الله علیهما است، در نماز جایز نیست و موجب بطلان نماز است. @Porseman_channel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💢ادله مشروعیت صیغه موقت💢 @Porseman_channel بدون ترديد، ازدواج موقت و يا به تعبير برخى از كتاب هاى فقهى و قانون مدنى ايران، نكاح منقطع، از ابتدا در اسلام مشروع شناخته شده است و تمام فرق اسلامى، بر جواز آن در صدر اسلام، اتفاق نظر دارند، و تنها اختلاف در اين مطلب است كه آيا اين نوع ازدواج در زمان پيامبرصلى الله عليه وآله يا بعد از رحلت آن بزرگوار نسخ شده است يا به جواز اوليه خود باقى است؟ براى مثال ابن حزم اندلسى كه از فقهاى مشهور اهل سنّت است در موسوعه فقهى خويش به نام المحلّى قبول مى كند كه متعه در آغاز اسلام رواج داشته و مشروع بوده است، اما مانند بقيه فقهاى اهل سنّت آن را منسوخ مى داند. مرحوم محقّق ثانى نيز مى گويد: «أجمع اهل الإسلام قاطبه على أن النكاح المنقطع، و هو نكاح المتعه كان مشروعاً فى صدر الإسلام و اتفق اهل البيت عليه السلام على بقاء شرعيته...» «پيروان آيين اسلام تماماً اجماع دارند كه نكاح منقطع (متعه) در صدر اسلام مشروع بوده است و اهل بيت عليه السلام نيز بر بقاء جواز آن، اتّفاق دارند...». بنابراين مشروعيت ازدواج موقت مورد اجماع همه علماى اسلام است. و حتى بالاتر از اجماع، مى توان ادعاى ضرورت كرد «چرا كه در شيعه ضرورت مذهب و در عامه ضرورت فقه است» به عبارت ديگر با مراجعه و تتبع در فتاواى علماى اسلام، براى انسان يقين و اطمينان لازم حاصل مى شود كه در زمان حيات پيامبرصلى الله عليه وآله، متعه مباح بوده است. علاوه بر اجماع و ضرورت دين، انديشه ورزان اسلامى، بر جواز (متعه) به آيات و روايات متواترى استناد جسته اند كه به اختصار به نمونه هايى از آنها اشاره مى گردد: ازدواج موقت نوعى از نكاح است و مشمول آيات مطلق نكاح مى شود، مانند آيه شريفه: «وَ أُحِلَّ لَكُمْ ما وَراءَ ذلِكُمْ أَنْ تَبْتَغُوا بِأَمْوالِكُمْ مُحْصِنِينَ غَيْرَ مُسافِحِينَ فَمَا اسْتَمْتَعْتُمْ بِهِ مِنْهُنَّ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَرِيضَهً» «براى شما حلال است كه (- (زنان ديگر را)-) به وسيله اموال خود طلب كنيد- در صورتى كه پاكدامن باشيد و زناكار نباشيد- و زنانى را كه متعه كرده ايد، مَهرشان را به عنوان فريضه اى به آنان بدهيد». با مراجعه به كلمات اصحاب مى بينيم كه (استمتاع)، حقيقت شرعيه براى نكاح موقت است و روايات فراوانى در صحاح اهل سنّت و غير آن وجود دارد كه متعه را به عنوان عقد موقت دانسته، و اين آيه را در مورد نكاح موقت مى دانند: «اخرج الإمام أحمد باسناد رجاله كلهم ثقات عن عنوان بن حصين قال: نزلت آيه المتعه فى كتاب الله و عملنا بها مع رسول الله صلى الله عليه وآله فلم تنزل آيه ننسخها و لم ينه عنها النبى صلى الله عليه وآله حتى مات»(5) «اين روايت در كتاب مسند احمد كه از كتب معتبر عامه است آمده و با صراحت آيه را در مورد متعه مى داند و ضمناً معتقد است كه نسخ و نهى نشده است و اين حكم تا رحلت رسول گرامى اسلام صلى الله عليه وآله، باقى بود و ما به آن عمل مى كرديم». بنابراين مراد از استمتاع، بيان عقد موقت است، هر چند كه برخى از اهل سنّت اصرار دارند كه معناى لغوى آن، يعنى بهره گيرى و تلذّذ مراد است ولى اين گونه استفاده اولاً، با ظاهر آيه در تعارض است، زيرا لزوم مهر در ازدواج دائم به مجرد عقد است و نيازى به تمتع و تلذّذ ندارد. اما در اين آيه پرداخت مهريه را مشروط به استمتاع و بهره ورى جنسى كرده است، پس مقصود عقد ازدواج دائم نيست. و ثانياً با فهم بزرگان اصحاب و تابعين و بالاتر از همه، اهل بيت عليهم السلام به عنوان مفسّران اصلى قرآن، در تنافى است. چنانچه يكى از مفسّران در اين زمينه مى گويد: بزرگان اصحاب و تابعين مانند ابن عباس مفسّر معروف اسلام، ابى بن كعب، جابربن عبدالله، عمران حصين، سعيدبن جبير، مجاهد، قتاده، سدى و گروه زيادى از مفسران اهل تسنن و تمام مفسّران اهل بيت عليهم السلام تماماً از آيه فوق، حكم ازدواج موقت را فهميده اند، تا آنجا كه فخر رازى با تمام شهرتى كه در روحيه شكاك بودن دارد و به امام المشكّكين معروف است بعد از بحث مشروحى، درباره آيه مى گويد: «ما بحث نداريم كه از آيه فوق حكم جواز متعه استفاده مى شود، بلكه ما مى گوييم حكم مزبور بعد از مدتى نسخ شده است». و از همين رو، ابن عباس، ابى بن كعب، سعيدبن جبير، و سدير آيه را چنين قرائت مى كردند: «فَمَا اسْتَمْتَعْتُمْ بِهِ مِنْهُنَّ إِلى أَجَلٍ مُسَمًّى فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَرِيضَهً» كه به عنوان تفسير آيه «إِلى أَجَلٍ مُسَمًّى» تا وقت محدودى را اضافه مى كردند تا روشن كنند كه مقصود آيه، ازدواج موقت است نه دايم.
بنابراين جاى هيچ گونه شبهه باقى نمى ماند كه (آيه 24 سوره نساء) درباره ازدواج موقت است زيرا تعبير استمتاع صريح در متعه است. و در فرهنگ قرآنى ازدواج دايم با تعبير نكاح يادشده است. لذا در قرائت عبدالله بن مسعود و ابى بن كعب (اين دو صحابى بزرگ) و...، به عنوان تفسير، عبارت «إِلى أَجَلٍ مُسَمًّى» اضافه شده است تا هيچ ابهامى باقى نماند كه مقصود آيه، ازدواج موقت است. @Porseman_channel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💢بهشت آدم ع 💢 @Porseman_channel در پاسخ اين پرسش بايد به اين نكته توجه داشت كه گرچه بعضى آن را بهشت موعود نيكان و پاكان مىدانند، ولى ظاهر اين است كه آن بهشت نبود. بلكه يكى از باغهاى پر نعمت و روحافزاى يكى از مناطق سر سبز زمين بوده است. زيرا اولا بهشت موعود قيامت، نعمت جاودانى است كه در آيات بسيارى از قرآن به اين جاودانگى بودنش اشاره شده، و بيرون رفتن از آن ممكن نيست و ثانيا ابليس آلوده و بىايمان را در آن بهشت راهى نخواهد بود، نه وسوسههاى شيطانى است و نه نافرمانى خدا. ثالثا در رواياتى كه از طرق اهل بيت ع بما رسيده اين موضوع صريحا آمده است. يكى از راويان حديث مىگويد از امام صادق ع راجع به بهشت آدم پرسيدم امام ع در جواب فرمود: باغى از باغهاى دنيا بود كه خورشيد و ماه بر آن مىتابيد، و اگر بهشت جاودان بود هرگز آدم از آن بيرون رانده نمىشد ( جنة من جنات الدنيا يطلع فيها الشمس و القمر و لو كان من جنان الاخرة ما خرج منها ابدا ) و از اينجا روشن مىشود كه منظور از هبوط و نزول آدم به زمين نزول مقامى است نه مكانى يعنى از مقام ارجمند خود و از آن بهشت سر سبز پائين آمد. اين احتمال نيز داده شده كه اين بهشت در يكى از كرات آسمانى بوده است هر چند بهشت جاويدان نبوده، در بعضى از روايات اسلامى نيز اشاره به بودن اين بهشت در آسمان شده است ولى ممكن است كلمه سماء (آسمان) در اين گونه روايات اشاره به" مقام بالا" باشد، نه" مكان بالا". ولى بهر حال شواهد فراوانى نشان مىدهد كه اين بهشت غير از بهشت سراى ديگر است چرا كه آن پايان سير انسان است و اين آغاز سير او بود، اين مقدمه اعمال و برنامههاى او است و آن نتيجه اعمال و برنامههايش. @Porseman_channel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💢مصادیق شادی دراسلام💢 @Porseman_channel اسلام دين تعادل است و اهل البيت (ع) مظهر اسلام و نمونه عينى صراط مستقيم هستند. ائمه (ع) شاداب ترين و بانشاط ترين افراد بوده اند زيرا قرآن مى گويد: لاخوف عليهم و لاهم يحزنون مومنين واقعى نه ترسى از آينده دارند و نه غصه اى از گذشته خويش. آنها انسانهاى با معرفتى هستند كه به خدا اعتماد و توكل دارند مى دانند خداوند مهربان و حكيم است اين خود عامل شادابى است مشكل از ماست كه يا آنها را درست نشناختيم و يا يك بعد از زندگى آنان را بيان مى كنيم خود آنها فرموده اند شيعيان در شادى ما شاد هستند و در غم ما غمگين اقامه عزا و شركت در مجلس و مصائب اهل بيت كارى پسنديده است اما بايد در شادى آنان هم شاد بود و هم اظهار شادى كرد و هم ياران را شاد كرد. پس اشكال متوجه ماست. اسلام دين شادى است آن هم شادى عاقلانه و آگاهانه، شاديهاى پايدار، نه شاديهاى زودگذر كه خودش غصه آور است. شادى كه انسان را از ياد خدا و قيامت غافل نكند. ائمه (ع) اهل شوخى هم بوده اند و با شوخى و گره گشائى و خوش روئى و خوش گوئى و خوش خلقى ديگران را شاد مى كرده اند البته با دشمنان و معاندان رفتار ديگرى داشته اند. در نماز و مناجات گريه و ناله داشته اند و... در زندگى آنان هر چيزى سر جاى خودش بوده است انشاء الله ما هم روز به روز آگاه تر و متعادل تر شويم و از شيعيان و پيروان واقعى آنان شويم. 1 با توجه به آموزه ى موجود در منابع دينى، يعنى قرآن و سيره ى پيشوايان معصوم، دين اسلام نه تنها موافق نشاط و شادى بلكه تأمين كننده نشاط و شادى حقيقى است. امّا برخى به جاى اينكه دين را از منابع آن گرفته در مورد آن قضاوت نمايند به باورهاى دينداران سطحى مراجعه نموده بر اساس آن درباره ى دين اسلام قضاوت مى كنند. در اسلام سفارش به نشاط و سرزندگى و پرهيز از كسالت و بى حالى و افسردگى چندان زياد است كه اگر روايات مربوط به آن يكجا گرد آورده شود كتابى از آن ساخته خواهد شد. در سطور زير به چند نمونه از اين روايات اشاره مى شود. «قَالَ ع إِيَّاكَ وَ الْكَسَلَ وَ الضَّجَرَ فَإِنَّهُمَا مِفْتَاحُ كُلِّ شَرٍّ- مَنْ كَسِلَ لَمْ يُؤَدِّ حَقّاً- وَ مَنْ ضَجِرَ لَمْ يَصْبِرْ عَلَى حقّ. معصوم (ع) فرمود: بر تو باد پرهيز از كسل بودن و افسردگى، كه همانا آن دو كليد هر شرّى هستند. هر كه كسل باشد حقّ خدا را اداء نمى كند و هر كه افسرده و غمگين باشد بر حقّ و حقيقت صبر نمى كند.» (بحار الأنوار، ج 75، ص 175) «... وَ النَّشَاطُ وَ ضِدَّهُ الْكَسَلَ وَ الْفَرَحُ وَ ضِدَّهُ الْحَزَنَ وَ الْأُلْفَهُ وَ ضِدَّهَا الْفُرْقَه... امام صادق (ع) هنگام شمارش لشكر عقل و ضدّ آنها (لشكرجهل) فرمودند:... و نشاط كه ضدّ آن كسل بودن است و شادمانى كه ضدّ آن غصّه است و الفت كه ضدّ آن جدايى است....» (بحار الأنوار، ج 1، ص 111) «... فَعَدُوُّ الْإِيمَانِ الْكُفْرُ وَ عَدُوُّ الْحِلْمِ الْحُمْقُ وَ عَدُوُّ الْعَقْلِ الْغَىُّ وَ عَدُوُّ الْعِلْمِ الْجَهْلُ وَ عَدُوُّ الْعَمَلِ الْكَسَل... دشمن ايمان كفر است، و دشمن حلم، حماقت، و دشمن عقل، گمراهى و دشمن علم، جهل و دشمن عمل، كسالت و بى حالى....» (بحار الأنوار، ج 58، ص 288) «إِيَّاكَ وَ الضَّجَرَ وَ الْكَسَلَ فَإِنَّهُمَا يَمْنَعَانِكَ حَظَّ الدُّنْيَا وَ الْآخِرَه. بپرهيز از افسردگى و كسالت همانا آن دو تو را از به دست آوردن حظّ دنيا و آخرت باز مى دارند.» (بحار الأنوار، ج 66، ص 395) «إِنَّ الْأَشْيَاءَ لَمَّا ازْدَوَجَتْ ازْدَوَجَ الْكَسَلُ وَ الْعَجْزُ- فَنُتِجَ مِنْهُمَا الْفَقْر. زمانى كه اشياء با يكديگر ازدواج مى كردند، كسلى با ناتوانى ازدواج نمود و از آن دو فقر زاده شد.» (بحار الأنوار، ج 75، ص 59) «الْكَسَلُ يُضِرُّ بِالدِّينِ وَ الدُّنْيَا. كسل بودن زيانبار است نسبت به دين و دنيا» (بحار الأنوار، ج 75، ص 180) «... غَسْلُ الثِّيَابِ يَذْهَبُ بِالْهَمِّ وَ الْحُزْنِ وَ هُوَ طَهُورٌ لِلصَّلَاهِ. شستن لباسها غم و غصّه را از بين مى برد همچنين پاكيزگى است براى نماز.» (بحار الأنوار، ج 10، ص 91) «النَّشَاطُ فِى قِيَامِ اللَّيْلِ وَ الْيَأْسُ مِمَّا فِى أَيْدِى النَّاسِ وَ الْحِفْظُ لِأَمْرِ اللَّهِ وَ نَهْيِهِ عَزَّ وَ جَل. نشاط در شب زنده دارى (نماز شب خواندن) است، و در چشم نداشتن به آن چيزى است كه در دست مردم است، و در رعايت امر و نهى خداوند عَزَّ وَ جَل است.» (بحار الأنوار، ج 27، ص 78) «وَ رُوِىَ أَنَّهُ ص كَانَ يَمْزَحُ وَ لَا يَقُولُ إِلَّا حَقّاً وَ لَا يُؤْذِى قَلْباً وَ لَا يُفْرِطُ فِيه. روايت شده كه همانا او (پيامبر (ص)) همواره شوخى مى كرد ولى در شوخى جز سخن حقّ نمى گفت و قلب كسى را آزرده نمى كرد و در شوخى زياده روى نمى نمود.» (بحار الأنوار، ج 69، ص 235)
2 احكام الهى نيز همگى براى نشاط بخشى و سرزندگى وضع شده اند. براى مثال روزه با سم زدايى از بدن، و تقويت اعصاب زمينه ى نشاط را فراهم مى كند. آمارها نشان داده كه در ماه رمضان ميزان جرم و جنايت و خشونت و طلاق و امثال اين امور به شدّت كاهش مى يابند و با اينكه مردم گرسنه اند ولى خوشرويى و نشاط در چهره ها به وضوح ديده مى شود. همچنين تحقيقات روانشناسان نشان داده كه افراد اهل دعا و نيايش كمتر از افراد ديگر دچار مشكلات روانى مى شوند حتّى ثابت شده درصد بيماريهاى جسمى اين افراد نيز كمتر از ديگر افراد است. جالب است كه حتّى گريه براى اهل بيت (ع) نيز موجب نشاط خاصّى در افراد مومن مى شود به نحوى كه بعد از گريه بر امام حسين (ع) افراد نوعى سبكى و نشاط معنوى در وجود خود احساس مى كنند. همچنين آمارها نشان داده كه در محرّم جرم و جنايت و بزهكاريها به شدّت پايين مى آيد و در مقابل همدلى ها و خيرات و حسنات و الفتها افزونى مى گيرند. همچنين تحقيقات نشان مى دهد كه وضو با آب سرد كه مستحبّ است باعث نشاط مى شود. باز ثابت شده كه در حالت سجده بيشتر مقدار خون به مغز مى رسد كه موجب فعّالتر شدن مغز مى شود. استنشاق آب كه قبل از وضو مستحبّ است مانع از سينوزيت و ديگر دردهاى سر و صورت مى شود. مسواك زدن كه مستحبّ است يكى ديگر از علل نشاط است. خواب قيلوله خواب دم ظهر كه مستحبّ است باعث تقويت حافظه و نشاط در بقيّه ساعات روز است. پوشيدن لباس تيره و سياه جز در عزاى اهل بيت و علما و شهدا مكروه است و بر عكس پوشيدن لباس روشن و بخصوص سفيد مستحبّ است. همچنين وسواس كه از عوامل اضطراب است حرام و عبادت با وسواس خروج از حكم دين است. و... البته در دين اسلام، سرخوشى و مستانگى، قهقه زدن، شوخى هاى زشت و زننده، زياده روى در شوخى، الكى خوشى و امثال اين امور نيز جايز نيستند چرا كه اينگونه امور نيز انسان مثل افسردگى و كسلى و غم و غصّه ى منفى باعث ركود بوده عقل را زائل مى كنند. 3 با كندوكاوى اجمالى در نظريات و گفتههاى دانشمندان و متون معتبر، مىتوان موارد ذيل را در زمره ى عوامل نشاط و انبساط درونى بر شمرد. 1 ايمان. 2 داشتن روحيّه ى رضايتمندى و تحمّل. 3 پرهيز از گناه. 4 مبارزه با نگرانى. 5 تبسّم و خنده. 6 مزاح و شوخى منطقى. 7 استعمال بوى خوش. 8 آراستگى ظاهرى در حدّ متعارف. 9 پوشيدن لباسهاى روشن. 10 پرهيز از مجالست با افراد افسرده. 11 ورزش و كار و فعّاليّت بدنى. 12 داشتن روحيّه ى توكّل و اميدوارى. 13 سير و سفر. 14 نماز شب. 15 تفريح و مشاهده طبيعت بخصوص فضاهاى سبز. 16 تلاوت قرآن. 17 تفكر در آفريدههاى خداوند. 18 صدقه دادن و... چه بسيارند افراد غافلى كه دين و آخرت خود را براى خوشحالى و خوشگذرانى و عيش و نوش ديگران مىفروشند و بر آن افتخار نيز مىكنند. حال كه شما مىخواهيد زندگى مشترك خود را با جلب رضاى خدا و بدون هرگونه كجروى و انحرافى آغاز كنيد، بدانيد كه خداوند نيز توفيق بيشترى نصيب شما خواهد كرد و در اين راه از ملامت و سرزنش كسى ترس و دلهرهاى نداشته باشيد و قوى و محكم براى رعايت اصول اخلاقى و دينى تلاش كنيد، تا هم اجر دنيوى و اخروى شما محفوظ باشد و هم الگو و نمونهى ديگر جوانان باشيد و اثبات كنيد كه هم مىتوان مراسم شاد و گرم و با صفايى را داشت و هم از هرگونه گناه و خلاف و بدون استفاده از ابزارآلات حرام به دور بود. @Porseman_channel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
5 تا جايى كه توان مالى داريد، پذيرايى خوبى از ميهمانها داشته باشيد زيرا پذيرايى، يكى از وسايل شادىبخش است و مىتواند جانشين خوبى براى ابزارهاى حرام شادى باشد. @Porseman_channel