eitaa logo
کانال پرسمان دینی
897 دنبال‌کننده
46 عکس
13 ویدیو
84 فایل
بحول و قوه الهی؛پاسخگوی شبهات وسوالات دینی در« گروه »و «کانالهای پرسمان» می باشیم. http://eitaa.com/joinchat/2121924619Ce5ff3b4f6e @ebadi_porseman
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💢مصادیق شادی دراسلام💢 @Porseman_channel اسلام دين تعادل است و اهل البيت (ع) مظهر اسلام و نمونه عينى صراط مستقيم هستند. ائمه (ع) شاداب ترين و بانشاط ترين افراد بوده اند زيرا قرآن مى گويد: لاخوف عليهم و لاهم يحزنون مومنين واقعى نه ترسى از آينده دارند و نه غصه اى از گذشته خويش. آنها انسانهاى با معرفتى هستند كه به خدا اعتماد و توكل دارند مى دانند خداوند مهربان و حكيم است اين خود عامل شادابى است مشكل از ماست كه يا آنها را درست نشناختيم و يا يك بعد از زندگى آنان را بيان مى كنيم خود آنها فرموده اند شيعيان در شادى ما شاد هستند و در غم ما غمگين اقامه عزا و شركت در مجلس و مصائب اهل بيت كارى پسنديده است اما بايد در شادى آنان هم شاد بود و هم اظهار شادى كرد و هم ياران را شاد كرد. پس اشكال متوجه ماست. اسلام دين شادى است آن هم شادى عاقلانه و آگاهانه، شاديهاى پايدار، نه شاديهاى زودگذر كه خودش غصه آور است. شادى كه انسان را از ياد خدا و قيامت غافل نكند. ائمه (ع) اهل شوخى هم بوده اند و با شوخى و گره گشائى و خوش روئى و خوش گوئى و خوش خلقى ديگران را شاد مى كرده اند البته با دشمنان و معاندان رفتار ديگرى داشته اند. در نماز و مناجات گريه و ناله داشته اند و... در زندگى آنان هر چيزى سر جاى خودش بوده است انشاء الله ما هم روز به روز آگاه تر و متعادل تر شويم و از شيعيان و پيروان واقعى آنان شويم. 1 با توجه به آموزه ى موجود در منابع دينى، يعنى قرآن و سيره ى پيشوايان معصوم، دين اسلام نه تنها موافق نشاط و شادى بلكه تأمين كننده نشاط و شادى حقيقى است. امّا برخى به جاى اينكه دين را از منابع آن گرفته در مورد آن قضاوت نمايند به باورهاى دينداران سطحى مراجعه نموده بر اساس آن درباره ى دين اسلام قضاوت مى كنند. در اسلام سفارش به نشاط و سرزندگى و پرهيز از كسالت و بى حالى و افسردگى چندان زياد است كه اگر روايات مربوط به آن يكجا گرد آورده شود كتابى از آن ساخته خواهد شد. در سطور زير به چند نمونه از اين روايات اشاره مى شود. «قَالَ ع إِيَّاكَ وَ الْكَسَلَ وَ الضَّجَرَ فَإِنَّهُمَا مِفْتَاحُ كُلِّ شَرٍّ- مَنْ كَسِلَ لَمْ يُؤَدِّ حَقّاً- وَ مَنْ ضَجِرَ لَمْ يَصْبِرْ عَلَى حقّ. معصوم (ع) فرمود: بر تو باد پرهيز از كسل بودن و افسردگى، كه همانا آن دو كليد هر شرّى هستند. هر كه كسل باشد حقّ خدا را اداء نمى كند و هر كه افسرده و غمگين باشد بر حقّ و حقيقت صبر نمى كند.» (بحار الأنوار، ج 75، ص 175) «... وَ النَّشَاطُ وَ ضِدَّهُ الْكَسَلَ وَ الْفَرَحُ وَ ضِدَّهُ الْحَزَنَ وَ الْأُلْفَهُ وَ ضِدَّهَا الْفُرْقَه... امام صادق (ع) هنگام شمارش لشكر عقل و ضدّ آنها (لشكرجهل) فرمودند:... و نشاط كه ضدّ آن كسل بودن است و شادمانى كه ضدّ آن غصّه است و الفت كه ضدّ آن جدايى است....» (بحار الأنوار، ج 1، ص 111) «... فَعَدُوُّ الْإِيمَانِ الْكُفْرُ وَ عَدُوُّ الْحِلْمِ الْحُمْقُ وَ عَدُوُّ الْعَقْلِ الْغَىُّ وَ عَدُوُّ الْعِلْمِ الْجَهْلُ وَ عَدُوُّ الْعَمَلِ الْكَسَل... دشمن ايمان كفر است، و دشمن حلم، حماقت، و دشمن عقل، گمراهى و دشمن علم، جهل و دشمن عمل، كسالت و بى حالى....» (بحار الأنوار، ج 58، ص 288) «إِيَّاكَ وَ الضَّجَرَ وَ الْكَسَلَ فَإِنَّهُمَا يَمْنَعَانِكَ حَظَّ الدُّنْيَا وَ الْآخِرَه. بپرهيز از افسردگى و كسالت همانا آن دو تو را از به دست آوردن حظّ دنيا و آخرت باز مى دارند.» (بحار الأنوار، ج 66، ص 395) «إِنَّ الْأَشْيَاءَ لَمَّا ازْدَوَجَتْ ازْدَوَجَ الْكَسَلُ وَ الْعَجْزُ- فَنُتِجَ مِنْهُمَا الْفَقْر. زمانى كه اشياء با يكديگر ازدواج مى كردند، كسلى با ناتوانى ازدواج نمود و از آن دو فقر زاده شد.» (بحار الأنوار، ج 75، ص 59) «الْكَسَلُ يُضِرُّ بِالدِّينِ وَ الدُّنْيَا. كسل بودن زيانبار است نسبت به دين و دنيا» (بحار الأنوار، ج 75، ص 180) «... غَسْلُ الثِّيَابِ يَذْهَبُ بِالْهَمِّ وَ الْحُزْنِ وَ هُوَ طَهُورٌ لِلصَّلَاهِ. شستن لباسها غم و غصّه را از بين مى برد همچنين پاكيزگى است براى نماز.» (بحار الأنوار، ج 10، ص 91) «النَّشَاطُ فِى قِيَامِ اللَّيْلِ وَ الْيَأْسُ مِمَّا فِى أَيْدِى النَّاسِ وَ الْحِفْظُ لِأَمْرِ اللَّهِ وَ نَهْيِهِ عَزَّ وَ جَل. نشاط در شب زنده دارى (نماز شب خواندن) است، و در چشم نداشتن به آن چيزى است كه در دست مردم است، و در رعايت امر و نهى خداوند عَزَّ وَ جَل است.» (بحار الأنوار، ج 27، ص 78) «وَ رُوِىَ أَنَّهُ ص كَانَ يَمْزَحُ وَ لَا يَقُولُ إِلَّا حَقّاً وَ لَا يُؤْذِى قَلْباً وَ لَا يُفْرِطُ فِيه. روايت شده كه همانا او (پيامبر (ص)) همواره شوخى مى كرد ولى در شوخى جز سخن حقّ نمى گفت و قلب كسى را آزرده نمى كرد و در شوخى زياده روى نمى نمود.» (بحار الأنوار، ج 69، ص 235)
2 احكام الهى نيز همگى براى نشاط بخشى و سرزندگى وضع شده اند. براى مثال روزه با سم زدايى از بدن، و تقويت اعصاب زمينه ى نشاط را فراهم مى كند. آمارها نشان داده كه در ماه رمضان ميزان جرم و جنايت و خشونت و طلاق و امثال اين امور به شدّت كاهش مى يابند و با اينكه مردم گرسنه اند ولى خوشرويى و نشاط در چهره ها به وضوح ديده مى شود. همچنين تحقيقات روانشناسان نشان داده كه افراد اهل دعا و نيايش كمتر از افراد ديگر دچار مشكلات روانى مى شوند حتّى ثابت شده درصد بيماريهاى جسمى اين افراد نيز كمتر از ديگر افراد است. جالب است كه حتّى گريه براى اهل بيت (ع) نيز موجب نشاط خاصّى در افراد مومن مى شود به نحوى كه بعد از گريه بر امام حسين (ع) افراد نوعى سبكى و نشاط معنوى در وجود خود احساس مى كنند. همچنين آمارها نشان داده كه در محرّم جرم و جنايت و بزهكاريها به شدّت پايين مى آيد و در مقابل همدلى ها و خيرات و حسنات و الفتها افزونى مى گيرند. همچنين تحقيقات نشان مى دهد كه وضو با آب سرد كه مستحبّ است باعث نشاط مى شود. باز ثابت شده كه در حالت سجده بيشتر مقدار خون به مغز مى رسد كه موجب فعّالتر شدن مغز مى شود. استنشاق آب كه قبل از وضو مستحبّ است مانع از سينوزيت و ديگر دردهاى سر و صورت مى شود. مسواك زدن كه مستحبّ است يكى ديگر از علل نشاط است. خواب قيلوله خواب دم ظهر كه مستحبّ است باعث تقويت حافظه و نشاط در بقيّه ساعات روز است. پوشيدن لباس تيره و سياه جز در عزاى اهل بيت و علما و شهدا مكروه است و بر عكس پوشيدن لباس روشن و بخصوص سفيد مستحبّ است. همچنين وسواس كه از عوامل اضطراب است حرام و عبادت با وسواس خروج از حكم دين است. و... البته در دين اسلام، سرخوشى و مستانگى، قهقه زدن، شوخى هاى زشت و زننده، زياده روى در شوخى، الكى خوشى و امثال اين امور نيز جايز نيستند چرا كه اينگونه امور نيز انسان مثل افسردگى و كسلى و غم و غصّه ى منفى باعث ركود بوده عقل را زائل مى كنند. 3 با كندوكاوى اجمالى در نظريات و گفتههاى دانشمندان و متون معتبر، مىتوان موارد ذيل را در زمره ى عوامل نشاط و انبساط درونى بر شمرد. 1 ايمان. 2 داشتن روحيّه ى رضايتمندى و تحمّل. 3 پرهيز از گناه. 4 مبارزه با نگرانى. 5 تبسّم و خنده. 6 مزاح و شوخى منطقى. 7 استعمال بوى خوش. 8 آراستگى ظاهرى در حدّ متعارف. 9 پوشيدن لباسهاى روشن. 10 پرهيز از مجالست با افراد افسرده. 11 ورزش و كار و فعّاليّت بدنى. 12 داشتن روحيّه ى توكّل و اميدوارى. 13 سير و سفر. 14 نماز شب. 15 تفريح و مشاهده طبيعت بخصوص فضاهاى سبز. 16 تلاوت قرآن. 17 تفكر در آفريدههاى خداوند. 18 صدقه دادن و... چه بسيارند افراد غافلى كه دين و آخرت خود را براى خوشحالى و خوشگذرانى و عيش و نوش ديگران مىفروشند و بر آن افتخار نيز مىكنند. حال كه شما مىخواهيد زندگى مشترك خود را با جلب رضاى خدا و بدون هرگونه كجروى و انحرافى آغاز كنيد، بدانيد كه خداوند نيز توفيق بيشترى نصيب شما خواهد كرد و در اين راه از ملامت و سرزنش كسى ترس و دلهرهاى نداشته باشيد و قوى و محكم براى رعايت اصول اخلاقى و دينى تلاش كنيد، تا هم اجر دنيوى و اخروى شما محفوظ باشد و هم الگو و نمونهى ديگر جوانان باشيد و اثبات كنيد كه هم مىتوان مراسم شاد و گرم و با صفايى را داشت و هم از هرگونه گناه و خلاف و بدون استفاده از ابزارآلات حرام به دور بود. @Porseman_channel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
5 تا جايى كه توان مالى داريد، پذيرايى خوبى از ميهمانها داشته باشيد زيرا پذيرايى، يكى از وسايل شادىبخش است و مىتواند جانشين خوبى براى ابزارهاى حرام شادى باشد. @Porseman_channel
چگونه جشن عروسى برگزار كنيم؟ @Porseman_channel از ديدگاه برخى شادى كردن و شاد بودن، تنها به وسيله كارهايى محقق مىشود كه از نظر اسلام حرام و ممنوع است كارهايى از قبيل، موسيقى مبتذل، رقص مختلط، استفاده از نوشيدنىهاى حرام كه گاهى بعضى افراد ناآگاه آنها را انجام مىدهند. اما اگر ما براى شاد بودن و شادمانى، معناى وسيعترى در نظر بگيريم و در به كار بردن روشهاى شادىبخش، به جاى راههاى ممنوع، از راههاى مجاز استفاده كنيم، نه تنها شادمانى عميقتر خواهد بود، بلكه از دوام بيشترى هم برخوردار مىشود. ارمغان دين براى بشر، شادى، بهجت و سرور به معناى واقعى و عميق آن مىباشد. دين هم بشر را با شادى واقعى آشنا كرده و هم راه رسيدن به آن و بهرهمندى كامل از آن را پيش روى او نهاده است. نگاهى گذرا به تعاليم دينى نشان مىدهد كه شادى و سرزندگى، از آثار ايمان مذهبى است زيرا مذهب، به زمينههاى پيدايش شادى سفارش كرده و نشانههايش را ستوده است. نداشتن نگرانى، اضطراب و غم و اندوه و رسيدن به اطمينان قلبى، اساس هر نوع شادى است و اين ممكن نيست مگر با ايمان به قدرت مطلقى كه سرچشمه همه نيكىهاست. در دين اسلام، دستورهاى فراوانى براى ايجاد شادى و سرور، وارد شده است. در روايت در اين باره، چنين آمده است: «با رويى گشاده، با برادران ملاقات كن». «هر مسلمانى كه مسلمانى را ببيند و او را مسرور كند، خداوند را شاد كرده است. 5 «در بهشت خانهاى است به نام خانه شادى كه تنها كسى كه يتيمان و بچهها را خوشحال كند، به آن داخل مىشود». بوى خوش، عامل مهم شادمانى و بوى بد، عامل نااميدى و افسردگى است. در روايات اسلامى توجه ويژهاى به استفاده از عطر و بوى خوش شده است و خوشبو بودن، از ويژگىهاى پيامبر اسلام صلىاللهعليهوآله و از سنتهاى آن حضرت شمرده شده است. حضرت صادق عليهالسلام مىفرمايد: «رسول خدا صلىاللهعليهوآله، براى بوى خوش، بيشتر از خوراك خرج مىكرد. رنگ روشن، شادىآفرين است و در دين نيز به پوشيدن لباسهاى روشن و به ويژه سفيد، توجه زيادى شده است و در حال نماز، بر پوشيدن لباس سفيد تأكيد شده و پوشيدن لباس سياه در اين حال، مكروه شمرده شده است. پيامبر بزرگ اسلام صلىاللهعليهوآله مىفرمايد: «لباس سفيد بپوشيد چون بهتر و پاكتر است و مردگان خود را در آنها كفن كنيد». در اسلام، آراستگى ظاهرى، امتيازى براى فرد و يكى از نشانههاى ايمان شمرده شده است. هر مسلمان مؤمنى از كودكى با حديث «النظافه من الايمان»، آشناست. نقش آراستگى ظاهر، در آرامش و نشاط روحى و ايجاد شادى و انبساط فردى و اجتماعى، انكارناپذير است. كار، جوهر آدمى و نشانه حيات اوست و انسان تنبل، بهرهاش از زندگى اندك و سلامتىاش در معرض خطر و شادابىاش برباد است. كار و تلاش، از انحرافات و لغزشها جلوگيرى مىكند و زمينه بسيارى از مفاسد اخلاقى و اجتماعى را از بين مىبرد و بر شادى و نشاط مىافزايد. در روايات اسلامى به حدى بر اهميت كار و تلاش در راه كسب روزى حلال و تأمين هزينههاى زندگى تأكيد شده كه انسان غرق در شگفتى و حيرت مىشود. حضرت صادق عليهالسلام در روايتى مىفرمايد: «فرد زحمتكشى كه براى رفاه خانوادهاش مىكوشد، همانند مجاهد در راه خداست». سير و سفر در شهرها و سرزمينهاى مختلف و گشت و گذار در طبيعت و ديدن منظرههاى زيبا و آشنايى با آداب و رسوم ملتها، گذشته از فايدههاى فراوان مادى و معنوى، آدمى را از افسردگى مىرهاند و به سلامتى جسم و روان و ايجاد شادابى كمك شايانى مىكند. از اين رو، دين مقدس اسلام، مردم را بسيار بدان سفارش كرده است و تعبير «سيروا فى الارض» را در آيات متعددى از قرآن مىتوان يافت. شادمانى تنها در لذتهاى مادى گذرا خلاصه نمىشود شادمانى واقعى در نزديك شدن به هدف والاى آفرينش و آراسته شدن به خصلتهاى انسانى و الهى است. ارسطو مىگويد: «شادمانى عبارت است از پروراندن عالىترين صفات و خصايص انسانى». بنابراين، لذت و خوشى، تنها با عوامل مادى به دست نمىآيد و عوامل معنوى نيز در ايجاد شادى مؤثرند. گاهى انجام كارهايى كه عادتاً بايد لذتبخش باشند، نه تنها لذتى به انسان نمىبخشد، بلكه عذاب وجدان و تشويش روحى نيز مىآورد زيرا روح و وجدان، آماده لذت بردن نيستند. غذاى لذيذ، رابطه جنسى و خانه بسيار زيبا، اگر حرام و نامشروع و غير معقول باشند، براى انسان سالم و طبيعى، تلخ و ناگوار مىباشند. پرهيز از گناه در بيشتر مواقع، پرهيز از لذتهاى مادى سطحى است ولى در عين حال، شادىآور است زيرا روح آدمى به گونهاى است كه گاه از پرهيز و رياضت معقول سرخوش مىشود. ارضاى تمايلات به هر صورت و در هر شرايط، شادىآور نيست و گاهى پرهيز از لذت، لذت بخشتر از نيل به لذت است. اگر مادرى برخلاف ميل فرزند دلبندش، او را از خوردن غذايى زيانبار بازداشت، آيا مانع شادمانى او شده است؟
اگر پزشكى براى راحت ساختن بيمارى كه غدهاى در مغز دارد، با چاقوى تيز جراحى، جمجمهاش را شكافت و آن غده دردآور را بيرون آورد و او را از غم و درد جانكاه رهانيد، آيا به او شادى نبخشيده است؟ آيا درست است بگوييم كه اين پزشك، با شكافتن استخوان اين بيمار، او را آزرده ساخته و شادمانى را از او گرفته است؟ آيا منع بيمار از بعضى غذاها و كارها، محروم كردن او از سرور و شادمانى است؟ آيا منع از شرابخوارى كه ارزندهترين گوهر وجود آدمى، يعنى عقل را محجوب و پوشيده مىسازد و بزرگترين جنايتها و زشتترين كارها را آسان و زيبا جلوه مىدهد، بازداشتن انسان از شادى و شادمانى است؟ آيا سفارش به دورى از تهمت، غيبت، دروغ، ريا، نگاه ناروا و رابطه ناسالم كه زمينهساز هزاران آسيب فردى و اجتماعى و بستر همه ناهنجارىهاى روانى و اجتماعى است، دور كردن انسان از شادى است؟ آيا سفارش به ارتباط با كانون عظمت و كمال، يعنى خداوند متعال و رسيدن به آرامش و اطمينان قلب، در پرتو اين ارتباط كه محور اصلى آموزههاى دينى و مذهبى است، شادىبخش نيست؟ آيا دستور به نماز و عبادت، صله رحم، انفاق به تهىدستان، كمك به همنوعان، تقوا، پاكدامنى، عفت، وقار و اخلاص در اعمال و تكبر نورزيدن و خودپسند نبودن و هزاران دستور ديگر، زمينهساز شادى حقيقى و راستين بشر در دنيا و آخرت نيست؟ اما در مورد مطلب دوم، يعنى روشهاى اسلامى براى برگزارى مجالس جشن و سرور، خصوصاً در جشن عروسى، همانطور كه در ابتداى پاسخ توضيح داديم، براى شاد كردن مجلس عروسى، نبايد از هر وسيلهاى استفاده كنيم زيرا مؤمن و كسى كه قلبش به نور تقوا روشن شده، هرگز براى شادى و لذت چند دقيقهاى، نافرمانى خدا را نمىكند. متأسفانه بسيارى از مردم براى شادى در جشن عروسى خود و فرزندانشان، مرتكب گناهانى چون استفاده از موسيقى حرام، اختلاط زن و مرد، پوشش نامناسب، مزاحمت براى ديگران، اسراف، چشم و هم چشمى، فخر فروشى به يكديگر، پوشيدن لباسهاى گران قيمت و برگزارى مجالس پرهزينه، تمسخر ديگران، بىتوجهى به واجباتى چون نماز و امثال آن مىشوند غافل از اين كه شادى واقعى و لذت و خوشى زندگى به دست خداست و هيچ گاه با گناه و معصيت، نمىتوان به عمق شادى رسيد. گاهى ديده مىشود كه عدهاى براى اين كارها، عذر و بهانه مىآورند كه يك شب است و يك شب هزار شب نمىشود و در عروسى بايد شاد بود در حالى كه نتيجه اين گونه برنامهها، اين است كه زندگى با گناه و معصيت خدا شروع مىشود و بركت از زندگىشان مىرود. در روايات آمده است كه در مجلس عروسى مؤمن، فرشتگان نازل مىشوند و رحمت خدا را با خود مىآورند. حال براى اين كه مجالس خوبى در عروسىها داشته باشيم كه هم مملو از شادى و سرور باشد و هم گناه و معصيت نداشته باشد و هم خانواده و فاميل راضى باشند، نكات زير را پيشنهاد مىكنيم: 1 بايد سعى شود اهميت اين موضوع به اعضاى خانواده، خصوصاً والدين و خواهران و برادران عروس و داماد تفهيم شود و نيز اين كه عروس و داماد حق دارند طبق نظر خودشان مجلس عروسى را برگزار كنند البته اين مطلب بايد با لطافت و در عين حال قاطعانه بيان شود و تا جايى كه ممكن است كسى رنجيده خاطر نگردد. براى انجام اين كار، ممكن است لازم باشد ماهها زمينهسازى شود و با آنها صحبت شود. 2 براى اين كه بتوانيم يك فرهنگ و عادت بد را تغيير دهيم، لازم است جانشين مناسبى براى آن در نظر بگيريم. شما نيز اگر نمىخواهيد با گناه و معصيت، مجلس عروسى را شاد كنيد، بايد به جاى آن از برنامههاى مجاز استفاده كنيد. يكى از روشهايى كه تجربه شده و بسيار هم موفق بوده، استفاده از مداحان مذهبى و هنرمندانى است كه به وسيله خواندن اشعار شادىبخش و گفتن لطيفههاى مناسب، مجلس را شاد مىكنند. همچنين استفاده از افرادى كه كارهاى تردستى و ديدنى انجام مىدهند و مىتوانند مجلس عروسى را با صفا و شاد كنند، در اين مورد مؤثر است. بعضى از اين افراد هنرمند، وقتى در مجلسى شركت مىكنند، بدون اين كه گناهى در برنامههاى آنها باشد يا كسى را مسخره كنند، چنان مجلس را گرم مىكنند كه افراد شركت كننده، يكسره مىخندند البته بهتر است با ذكر اشعارى در مدح ائمه اطهار و خصوصاً امام زمان عليهالسلام، معنويتى هم در مجلس عروسى ايجاد كنيم. 3 بهتر است مجالس عروسى در مناسبتهاى مذهبى و جشنهاى مذهبى، مثل ميلاد ائمه يا اعياد مذهبى برگزار شود و به تناسب اين شبها، اشعار ويژه آن اعياد هم خوانده شود. 4 اگر به كلى نمىتوانيد مجلس را اسلامى برگزار كنيد، حداقل جلوى بعضى گناهان را بگيريد مثلاً سعى شود مجلس مردانه از زنانه كاملاً جدا باشد و هيچ مردى به مجلس زنان راه پيدا نكند و حداقل اين كه عروس و داماد، تلاششان را براى جلوگيرى از گناه بكنند تا اگر هم معصيتى صورت گرفت، به حساب آنها نباشد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
پرسمان 💢تشخیص قبله💢 @Porseman_channel مسأله 782 كسى كه مى‌خواهد نماز بخواند، بايد براى پيدا كردن قبله كوشش نمايد، تا يقين كند (1) كه قبله كدام طرف است (و مى‌تواند به گفتۀ دو شاهد عادل (2) كه از روى نشانه‌هاى حسى شهادت مى‌دهند يا به قول كسى كه از روى قاعدۀ علمى قبله را مى‌شناسد و محل اطمينان است عمل كند (3)) و اگر اينها ممكن نشد بايد (4) به گمانى كه از محراب مسجد مسلمانان يا قبرهاى آنان (5) يا از راههاى ديگر پيدا مى‌شود عمل نمايد حتى اگر از گفتۀ فاسق يا كافرى كه به واسطۀ قواعد علمى قبله را مى‌شناسد گمان به قبله پيدا كند كافى است. (1) خوئى، زنجانى، تبريزى، سيستانى: تا يقين يا چيزى كه در حكم يقين است (سيستانى: مثل شهادت دو عادل اگر مستند به حسّ و مانند آن باشد) پيدا كند .. (2) نورى: يا يك عادل .. (3) اراكى: مى‌تواند به گفته دو شاهد عادل عمل كند مگر آن كه بداند كه از روى نشانه‌هاى حدسى شهادت مى‌دهند .. (4) خوئى، سيستانى، زنجانى، تبريزى: اگر نتواند بايد .. گلپايگانى، صافى: اگر نتواند يقين پيدا كند بايد .. بهجت: كسى كه مى‌خواهد نماز بخواند، مى‌تواند به گفتۀ دو شاهد عادل كه از روى نشانه‌هاى حسى شهادت مى‌دهند يا به قول كسى كه از روى قاعدۀ علمى قبله را مى‌شناسد و مورد اطمينان است عمل كند و مى‌تواند .. (5) سيستانى: قبرهاى مؤمنين .. مكارم: مسأله 721 فاضل: مسأله 783 قبله‌نماهاى معمولى در صورتى كه سالم باشد، از وسائل خوب براى شناخت قبله است و گمان حاصل از آن كمتر از راههاى ديگر نيست، بلكه غالباً دقيق‌تر است. فاضل: مسأله 784 اگر جهت قبله را نمى‌داند، مى‌تواند با مراجعه به محراب مساجد و قبرهاى مسلمانان جهت قبله را پيدا كند، امّا اگر با اجتهاد و كوشش خود يا با استفاده از وسايل جديد نظير قبله‌نما به جهت ديگرى اطمينان و علم پيدا كند، بنا بر احتياط واجب نمى‌تواند محراب مساجد و قبرها را ملاك قبله قرار دهد، لكن اگر گمان و ظنّ غالب پيدا كند كه مسلمانان‌ اين منطقه در ساختن محراب مساجد و قبرها مسامحه كرده و دقّت كافى نكرده‌اند بايد به آن طرف يا اطرافى نماز بخواند كه اطمينان يا ظنّ قوى به قبله دارد. رهبری کسی که میخواهد نماز بخواند باید برای پیدا کردن قبله کوشش نماید تا یقین کند که قبله کدام طرف است. و می تواند به گفتة دو شاهد عادل که از روی نشانه های حسی شهادت میدهند یا به قول کسی که از روی قاعدة علمی قبله را می شناسد و محل اطمینان است عمل کند. و اگر اینها ممکن نشد باید به گمانی که از محراب مسجد مسلمانان یا قبرهای آنان یا از راههای دیگر پیدا می شود عمل نماید. حتی اگر از گفتة فاسق یا کافری که به واسطة قواعد علمی قبله را می شناسد گمان به قبله پیدا کند کافی است. اگر برای پیدا کردن قبله وسیله ای ندارد یا با اینکه کوشش کرده گمانش به طرفی نمی رود چنانچه وقت نماز وسعت دارد باید چهار نماز به چهار طرف بخواند. و اگر به اندازة چهار نماز وقت ندارد باید به اندازه ای که وقت دارد نماز بخواند. مثلا اگر فقط به اندازه یک نماز وقت دارد باید یک نماز به هر طرفی که می خواهد بخواند. و باید نمازها را طوری بخواند که یقین کند یکی از آنها رو به قبله بوده یا اگر از قبله کج بوده به طرف دست راست و دست چپ قبله نرسیده است. اگر یقین یا گمان کند که قبله در یکی از دو طرف است باید به هر دو طرف نماز بخواند. @Porseman_channel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
پرسمان 💢وظیفه در زمان ندانستن سمت قبله💢 مسأله 784 اگر براى پيدا كردن قبله وسيله‌اى ندارد، يا با اين كه كوشش كرده گمانش به طرفى نمى‌رود، چنانچه وقت نماز وسعت دارد بايد چهار نماز به چهار طرف بخواند (1) و اگر به اندازۀ چهار نماز وقت، بايد به اندازه‌ى كه دارد نماز بخواند مثلا فقط به اندازۀ يك نماز وقت دارد، بايد نماز طرفى كه مى‌خواهد بخواند (2.) و بايد (3) نمازها را طورى بخواند كه يقين كند يكى از آنها رو به قبله بوده (4) يا اگر از قبله كج بوده، به طرف دست راست و دست چپ قبله نرسيده است. (1) خوئى، تبريزى، سيستانى، زنجانى: نماز خواندن به يك طرف (زنجانى: كه احتمال مى‌دهد قبله است) كافى است و احتياط مستحب آن است كه چنانچه وقت نماز وسعت دارد، چهار نماز به چهار طرف بخواند. [پايان مسأله] بهجت: بايد از روى احتياط چهار نماز به چهار طرف بخواند اگر چه بعيد نيست فقط يك نماز به يكى از چهار طرف كه بخواند كافى باشد و سه نماز ديگر مستحبّ و از روى احتياط باشد .. (2) گلپايگانى، صافى: و بعد از وقت با علم به قبله بنا بر احتياط لازم نماز را قضا كند .. (3) بهجت: در مواردى كه نماز متعدد مى‌خواند بايد .. (4) فاضل: بقيه مسأله ذكر نشده. مكارم: مسأله هر گاه راهى براى پيدا كردن قبله وجود نداشته باشد و قبله در ميان چهار سمت مختلف مردّد شود يك نماز به يك طرف كافى است، ولى احتياط مستحبّ آن است كه چهار نماز به چهار طرف بخواند و هر گاه در سه طرف يا دو طرف احتمال وجود قبله را مى‌دهد فقط به سمت آنها نماز بخواند. توضيح المسائل (مراجع)ج‌1، ص: 434 @Porseman_channel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا