💢ساعت غفلت؟💢
@Porseman_channel
منظور از جمله" عَلى حِينِ غَفْلَةٍ مِنْ أَهْلِها" موقعى بوده كه مردم شهر كسب و كار خود را تعطيل كرده و كسى دقيقا مراقب اوضاع شهر نبود، اما اينكه چه موقعى بوده؟ بعضى گفتهاند در آغاز شب بوده است كه مردم كسب و كار را تعطيل مىكنند، گروهى راهى خانه خود مىشوند و گروهى نيز به تفريح و سرگرمى و شبنشينى مىپردازند، اين همان ساعتى است كه در بعضى از روايات اسلامى از آن به عنوان" ساعت غفلت" تعبير شده است.
در حديثى از پيامبر ص آمده است كه فرمود:
تنفلوا فى ساعة الغفلة و لو بركعتين خفيفتين:
" در ساعت غفلت نماز نافله بجا آوريد و لو دو ركعت مختصر باشد". و در ذيل اين حديث آمده است:
و ساعة الغفلة ما بين المغرب و العشاء
و براستى اين ساعت، ساعت غفلت است و بسيارى از جنايات و تبهكاريها و انحرافات اخلاقى در همين ساعات آغاز شب انجام مىشود.
نه مردم مشغول كسب و كارند و نه در خواب و استراحت، بلكه يك حالت غفلت عمومى معمولا بر شهرها مسلط مىشود و رواج كار مراكز فساد نيز در همين ساعت است.
بعضى نيز احتمال دادهاند كه" ساعت غفلت" نيمه روز به هنگام استراحتمردم و تعطيل موقت كار روزانه است، ولى تفسير اول صحيحتر و دقيقتر به نظر مىرسد.
📚تفسير نمونه، ج16، ص: 42
@Porseman_channel
💢گرفتن پول توسط مداحان اهل بیت(ع)💢
@Porseman_channel
سوال: نظر حضرتعالی در مورد مدّاحی چیست؟ و یك مدّاح اهل بیت علیهم السلام چه خصوصیاتی باید داشته باشد؟
پاسخ: مدّاحی اهل بیت عصمت و طهارت سلام الله علیهم اجمعین چنانچه برای خدا باشد عبادت است و اجر عظیم دارد و به همین جهت مداح باید اهل تقوا و مقید باشد اشعاری كه میخواند خلاف واقع و دروغ نباشد و این عبادات را تا میتواند به قصد قربت انجام دهد تا از مثوبات آن برخوردار شود هر چند گرفتن مزد در برابر آن اشكال ندارد.
سوال: آیا دریافت وجه توسط مدّاح و سخنران در عوض مداحی و سخنرانی در مجالس عزاداری سیدالشهداء علیهالسلام جائز است؟
پاسخ: جائز است.
📚برگرفته از كتاب « گفتمان عاشورایی» اثر آیت الله العظمی صافی
با سلام :
مداحان بزرگ اهل بیت (ع) انسانهای بسیار شریف هستند ، ولی اینکه تعدادخیلی کم از آنها در این شبها مبلغ دریافتی آنها بسیار زیاد است اشکال شرعی دارد یا خیر ؟ مثلا در یک شب و زمان یک
ساعت مبلغ صد هزار تومان می گیرد آیا ثواب اعمال او در این دنیا و آخرت مورد قبول واقع می
شود ؟
نام مرجع تقليد: آيت الله سيستاني
✅پاسخ سئوال:
سلام-
دريافت پول در مقابل مداحي كردن اشكال شرعی ندارد اما اگر اخلاص رعايت نشود و فقط بخاطر پول مداحی کنند از ثواب اخروي محروم مي مانند(اشکال اخلاقی و معنوی دارد)
در مورد طلب پول در قبال تبلیغ دین این نکته قطعی است که طلب پول هنگفت مذمت شده است.از امام صادق(ع) روایت شده:قال (علیه السلام): "من استاکل بعلمه افتقر"فقلت له : جعلت فداک ان فی شیعتک و موالیک قوما یتحملون علومکم و یبثونها علومکم و یبثونها فی شیعتکم فلا یعدمون علی ذالک منهم :البر و الصله والاکرام . فقال: "لیس اولئک بمستاکلین"
ترجمه: امام فرمودند هر کس از راه علمش نان بخورد مستمند خواهد شد.
به ایشان گفتم:فدایت شوم میان شیعیان و دوست داران شما گروهی هستند که دانش های شما را فرا می گیرند و آن را میان شیعیانتان منتشر می سازند و در مقابل از نیکی و انعام و هدایای آنان بی بهره نمی مانند فرمود : اینان کسانی نیستند که با علم خود نان می خورند .
نکته:این حدیث نشان می دهد مذمت در مورد کسانی است که تبلیغ دین را دکان قرار داده اند و مبالغ هنگفت طلب می کنند.
از امام صادق (علیه السلام) روایت شده :المعلم لا یعلم بالاجر و یقبل الهدیه اذا اهدی الیه
معلم برای مزد تعلیم نمی دهد اما اگر هدیه ای به او داده شود آن را قبول می کند .
نتیجه:گرفتن پول توسط مداحان از صاحب مجلس اگر بدون شرط و تعیین مبلغ باشد هیچ اشکالی ندارد ولی اگر طلب پول متعارف کند با اخلاص سازگار نیست(برای شخص وی اشکال اخلاقی دارد) و اگر مبلغ هنگفت تعیین کند مذموم است(اشکال اخلاقی و اجتماعی دارد)
📚تبلیغ برپایه قرآن و حدیث ص 381
@Porseman_channel
💢قبض روح امام حسین(ع)💢
@Porseman_channel
در یکی از شعرهای مداحی که یکی از مداحان معروف می خواند شنیدم که می گفت عزرائیل برای قبضه روح امام حسین(ع) ناتوان بود و این کار را خود خدا انجام داد، آیا این حرف درست است یا خیر؟
در پاسخ به این پرسش چند نکته را باید مورد توجه قرار داد :
۱- خداوند امور عالم را توسط اسباب و مسببات اداره می نماید واین از سنت های الهی حاکم بر نظام هستی است . فرشتگان الهی ماموران موکل خداوند در عرصه وجود می باشند و اراده و مشیت حق تعالی توسط آنها اجرا و پیاده می گردد . البته اسباب و عوامل دست اندر کار اداره عالم قدرتی در برابرقدرت الهی و در عرض آن نمی باشند بلکه اراده و قدرت و اعمال آنها در طول اراده و قدرت الهی و نشات گرفته از آن و با اذن و خواست او می باشد .
۲- خداوند متعال در قرآن شریف قبض روح ( توفی ) را گاهی به خود نسبت می دهد :
اللَّهُ یَتَوَفَّى الْأَنْفُسَ حِینَ مَوْتِها وَ الَّتِی لَمْ تَمُتْ فِی مَنامِها فَیُمْسِکُ الَّتِی قَضى عَلَیْهَا الْمَوْتَ وَ یُرْسِلُ الْأُخْرى إِلى أَجَلٍ مُسَمًّى إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیاتٍ لِقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ (زمر – ۴۲) : خداوند ارواح را به هنگام مرگ قبض مى کند، و ارواحى را که نمرده اند نیز به هنگام خواب مى گیرد، سپس ارواح کسانى را که فرمان مرگ آنها را صادر کرده نگهمیدارد، و ارواح دیگرى را (که باید زنده بمانند) باز مى گرداند تا سرآمد معینى، در این امر نشانه هاى روشنى است براى کسانى که تفکر مى کنند.
و گاهی قبض روح را به فرشتگانش نسبت می دهد : فَکَیْفَ إِذا تَوَفَّتْهُمُ الْمَلائِکَةُ یَضْرِبُونَ وُجُوهَهُمْ وَ أَدْبارَهُمْ (محمد/۲۷ ) :
حال آنها چگونه خواهد بود هنگامى که فرشتگان (مرگ) بر صورت و پشت آنها مى زنند (و قبض روحشان مى کنند) و نیز : وَ لَوْ تَرى إِذْ یَتَوَفَّى الَّذِینَ کَفَرُوا الْمَلائِکَةُ یَضْرِبُونَ وُجُوهَهُمْ وَ أَدْبارَهُمْ وَ ذُوقُوا عَذابَ الْحَرِیقِ (۵۰/ انفال) ذلِکَ بِما قَدَّمَتْ أَیْدِیکُمْ وَ أَنَّ اللَّهَ لَیْسَ بِظَلاَّمٍ لِلْعَبِیدِ (انفال – ۵۱) : اگر ببینى آنگاه که فرشتگان جان کافران را مى ستانند بر چهره و پشت آنان مى زنند و [گویند] عذاب سوزان را بچشید (۵۰) این [کیفر] دستاوردهاى پیشین شماست و [گر نه] خدا بر بندگان [خود] ستمکار نیست
میان این دو نوع قبض روح دو گانگی وتضاد و تناقی وجود ندارد زیرا قبض روح فرشتگان به امر و اراده خداوند و در طول آن است .
۳ - در مورد برخی افراد در رویات آمده است که خداوند خود بی واسطه آنها را قبض روح می کند و این بیانگرجایگاه ممتاز و قرب و ارزش آنها در نزد خداوند و لطف وعنایت خاص خداوند نسبت به آنها است که خود خداوند متولی قبض روح و توفی آنها است و در واقع این نوعی تشریف خاص الهی در مورد این بندگان است. در برخی روایات آمده است که خداوند خودش عهده دار قبض روح امام حسین علیه السلام به هنگام شهادت بود و بر او درود فرستاد(خصائص الحسینیه / شخ جعفر شوشتری).
در روایتی از ابن عباس در کتاب «حیوه القلوب- ج ۲ » در مورد قبض روح پیامبر اکرم (ص) و حضرت علی (ع) از قول پیامبر در هنگام معراج چنین آمده است که : « ... وقتی به آسمان چهارم رسیدم؛ ملک الموت را دیدم که گفت: ای محمد! تمام بنده هایی را که خدا آفریده است، من قبض روح می نمایم، به غیر از تو و علی (ع) که حق تعالی شما را با دست قدرت خود قبض روح می نماید».
این تعبیرات جملگى کنایه هایى از الطاف خاص الهى است که نمى توان فوق آن را تصور کرد. و مى توان نتیجه گرفت که آنچه امکان عطا و لطف وجود داشته ، خداوند به امام حسین علیه السلام افاضه کرده است .
@Porseman_channel
💢نقش تبلیغات در ایجاد بدبینی💢
@Porseman_channel
تبلیغات در ایجاد بدبینی چیست؟
#ماندگار_همچوحسین
تبلیغات نقش بسیار مهمی در ایجاد بدبینی و نفرت دارد.ودشمنان اهل بیت ع نیز با استفاده از تبلیغات سوء،بذر کینه و نفرت را در دل مردم کاشته و آنها را متنفر از اهل بیت ع می کردند.
منبرهای معاویه برای سب و لعن امیرمومنان ع از همین باب است.
از این رو،همیشه شامیان از دشمنان و کینه توزان نسبت به اهل بیت ع بودند.
ناسزا گويي به علي (عليه السلام) بر فراز هفتاد هزار منبر :
زمخشري مينويسد :
در زمان بنو اميه ، بيش از هفتاد هزار منبر وجود داشت كه در آن علي (عليه السلام) به پيروي از سنتي كه معاويه بنا كرده بود ، لعن ميشد .
📚ربيع الأبرار ، ج 2 ، ص186
در جنگ صفین و در زمان زندهبودن امام، فرد شامی از سوی لشکر معاویه به سمت سپاه امام حمله کرد و یکی از دلایل شرکت خود را در نبرد با امام علی(ع) بینماز بودن امام(ع) و یارانش بیان کرد. سخن آن فرد شامی این بود:
من با شما از آنرو پیکار میکنم که بر اساس گزارشی که به من رسیده است، فرمانده شما نماز نمیگزارد و شما نیز نماز نمیگزارید...!
📚وقعة صفین ص 354،
و نمونه این تبلیغات در کربلا می بینیم که توده دشمن خیال می کردند برای خدا و قربه الی الله امام حسین ع را می کشند.
امام سجاد ع فرمود:
كل يتقرب إلى الله عزٌ وجل بدمه
با کشتن امام حسین ع ؛ میخواستند به خدا نزدیک شوند
📚بلاغه الحسین ع ص251
ماجرای دشنام شامی در شام به امام سجادع وروشنگری حضرت؛نمونه دیگری است.
📚احتجاج ج2/305-307؛
@Porseman_channel
🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴
🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾
🍂🍂🍂🍂🍂🍂
نقش همسر در سعادت و شقاوت💢💢
#ماندگار_همچوحسین
نقش همسر در سعادت و شقاوت؛حادثه کربلا چه بود؟
@Porseman_channel
✅یکی از مهمترین عامل،سعادت و یا شقاوت انسان همسر اوست. یک همسر می تواندبال پرواز و عامل رشد و ترقی همسرش و یا مانع و سدّ راه او باشد.
کسانی که در کربلا به رستگاری رسیدند؛همسر خوبی داشتند و بلکه مثل "دلهم" که محرک و مشوق همسرش زهیر برای رسیدن به فوز عظیم شهادت
شد.
📚تاریخ طبری، ج ۴، ص ۲۹۸.
📚الارشاد، ج ۲، ص ۷۲- ۷۳.
همین زن؛نه تنها مانع شوهرش نشد بلکه بال پرواز او شد.
و البته که همسرش را دوست می داشت ومی توانست سالیان متمادی با او زندگی کند. ولی علی رغم این فرصت،فرصت دیگر و بهتری را دید وبا تشویقش؛ شوهرش را عاقبت بخیر کرد.
والبته خودنیزبه فوزوثواب همراهی کاروان اسراء رسید.
📚مثیرالاحزان، ص ۳۳.
📚 الملهوف علی قتلی الطفوف، ص۱۳۲-۱۳۳.
این کجا و زنانی که به بهانه محبت و عشق به شوهر و یا به بهانه نداشتن سرپرست و بی نفقه ماندن و...شوهر را ازدستیابی به فضائل و کمالات منع می کنند،کجا؟!!
زنی که با چشم هم چشمی ومقایسه صعودی زندگی خود با دیگران و الگو گیری از ماهواره و...هر روز برای شوهر سازی می زند و با تهدید به اجرا گذاشتن مهریه و...شوهر را وادار به رقصیدن به ساز ناکوک خودمی کند.
فرهنگ عاشورا،فرهنگ از خود گذشتگی است. فرهنگ فرصت پرواز سازی برای همسر است نه فرصت سوزی...
واضح است که؛همه کسانی که در کربلا شهید بودند.اگر مخالفتهایی از از طرف همسران خود داشتند،نمیتوانستند به راحتی و بدون دغدغه جانفشانی کنند.
و همچنین ناگفته نماند؛اذن و همدلی عبدالله بن جعفر؛بود که فرصت پیام رسانی کربلا را به زینب کبری س ،داد.و در این مهم نقش همسرزینب س و همدلی او نیز نادیده گرفتنی نیست.
@Porseman_channel
🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂
🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾
🌴🌴🌴🌴🌴🌴
💢شروع سال قمری محرم یا ربیع💢
@Porseman_channel
چرا به جای هجرت پیامبر به مدینه، واقعه عاشورا به عنوان مبدأ تاریخ اسلام در نظر گرفته شده است؟
✅برای رسیدن به پاسخ تان، لطفا به نکات زیر توجه فرمایید:
الف) در عصر جاهلی اعراب وقایع مهم را مبدأ تاریخ خود قرار میدادند. و این مبدا مرتب در حال تغییر و درگوگونی بود. (زیرا واقعهای که برای یک قوم و قبیله مهم بود برای قبیله دیگر هیچگونه اهمیتی نداشت و آنها واقعه دیگری را مبدا تاریخ خود قرار میدادند اما وجه اشتراک آنها موقت و دائمی نبودن تمام آنها بود).
از جمله وقایع مهم دوران جاهلیت که مبدا تاریخ قرار گرفته بود: روز جبله، کلاب اول، کلاب دوم، درگذشت «عبدالمطلب» و یا «حمله ابرهه به کعبه» که «عام الفیل» نامیده شد،را میتوان نام برد.
ب) در عصر جاهلی ماه محرم نخستین ماه سال بود (و سال جدید نزد آنان با شروع ماه محرم آغاز میگردید).
ج) با هجرت پیامبر (ص) (و یا به تعبیر سیره نویسان و مورخین اسلامی ترک دیار شرکت و آغاز نصرت اسلام،) که در ماه ربیعالاول اتفاق افتاد، این حادثه تاریخی و این ماه مبدأ تاریخ مسلمانان قرار گرفت.
بنابراین از همان سالِ نخستینِ هجرت این واقعه مبدأ تقویم مسلمانان گردید. در ابتدا این تقویم به صورت ماه شماری بود به این معنا که میگفتند: «فلان واقعه، چهل و نه ماه پس از هجرت بوقوع پیوست».
شیوه تاریخ گذاری بر اساس «شمارش ماهها» قبل از هجرت حضرت محمد(ص) سابقه نداشته و پس از هجرت نیز دیری نپاییده و در سالهای پنجم و ششم هجری یا کمی دیرتر به تدریج منسوخ شد و تا حدودی جای خود را به شیوه تاریخ نگاری بر اساس: «سال شماری» داد اما بدلیل آنکه بسیار کم مورد استفاده قرار میگرفت این شیوه نیز داشت به دست فراموشی سپرده میشد.
گسترش اسلام به مناطق امپراطوری ایران و روم، و بستن پیمانهای متعدد نظیر صلح، خراج، جزیه و ... نیاز به تاریخی دقیق را مورد توجه قرار داد. این مسائل «عمر بن خرطاب» را بر آن داشت برای رسمیت بخشیدن به تاریخی منظم و دقیق جلسهای مشورتی برگزار نماید. به نوشته «طبری» تاریخ نویس مشهور جهان اسلام: «عمر بن خطاب اصحاب پیامبر را گردهم آورد و گفت: مبدأ تاریخ را چه روزی قرار دهیم؟ امیرمومنان علی بنابیطالب(ع) فرمود: مبدأ تاریخ مسلمانان را باید از روزی قرار داد که پیامبر مهاجرت کرد و سرزمین شرک را ترک نمود».
پیشنهاد امام این بود که که ماه ربیعالاول به عنوان مبدا تقویم و روز اول ربیعالاول یعنی همان روزی که حضرت محمد (ص) از مکه خارج شدند به عنوان اولین روز تقویم رسمیت یابد. اصل پیشنهاد که: «تقویم مسلمانان هجری، یعنی بر اساس هجرت باشد» باشد مورد قبول همگان واقع میشود اما عمر بن خطاب بر اساس «رسوم عهد جاهلیت» مبدأ تاریخ را محرم همان سالی قرار میدهد که پیامبر در آن سال هجرت فرمودند که از لحاط زمانی دو ماه و دوازده روز زودتر از رسیدن پیامبر به مدینه بود.
نتیجه: مبدا تاریخ مسلمانان هجری یعنی هجرت پیامبر از مکه به مدینه است.
تاریخ ایرانیان «هجری شمسی» و بر اساسِ یکدور گردش زمین به دور خورشید (شمسی) میباشد.
تاریخ اعراب «هجری قمری» و بر اساس یکدور گردش ماه به دور زمین (قمری) میباشد.
عمر بن خطاب مبدا تاریخ را از «ربیعالاول» (که ماه هجرت پیامبر از مکه به مدینه بود و در زمان خود آن حضرت هم به آن عمل میشد،) به «محرم» که رسمِ عصر جاهلیت بود، تغییر داد.
تذکر یک نکته قابل توجه:
منجمین بر اساس طول متوسط دَوَران ظاهری ماه به دور زمین، یک ماه قمری را ۲۹ روز و ۱۲ ساعت و ۴۴ دقیقه و ۸/۲ ثانیه و طول متوسط ۱۲ ماه قمری را ۳۶۷۰۵/۳۵۴ روز محاسبه مینمایند در نتیجه هر ۳۳ سال شمسی برابر با ۳۴ سال قمری میشود.
------------------------------------------
📚محمد بن جریر طبرى (م ۳۱۰)، تاریخ طبرى ، ترجمه: ابو القاسم پاینده، تهران، اساطیر، چ پنجم، ۱۳۷۵ش، ج۱، ص۱۳۵.
@Porseman_channel