💢خمس قرض الحسنه💢
@Porseman_channel
به پولى كه از درآمد كسب تهيه شده و به عنوان قرض الحسنه به ديگرى داده ايم، آيا خمس تعلق مى گيرد؟
همه مراجع: چنانچه سرسال خمسى دريافت آن (بدون زحمت) ممكن باشد، بايد خمس آن را بپردازد و در غير اين صورت هر زمان دريافت كرد، بايد فورا خمس آن را بدهد.
@Porseman_channel
شخصى به جهت نياز زندگى، مبلغ پانصد هزار تومان قرض كرده و از طرفى، مبلغ يك ميليون تومان از درآمد سال به كسى قرض داده است؛ آيا جايز است هنگام دريافت قرض، پول بدهى را كسر كند؟
آيات عظام امام، سيستانى، مكارم و نورى: اگر براى نياز سال جارى قرض كرده، مى تواند هنگام دريافت طلب، به مقدار بدهى كسر كند و خمس بقيه را بدهد.
آيات عظام بهجت، خامنه اى، صافى و فاضل: خير، بايد هنگام دريافت قرض، خمس را بدهد.
@Porseman_channel
پرسمان #اخلاقی
💢مراقبه 💢
@Porseman_channel
مراقبه به معنای نگهبانی از نفس و اعمال و کردار و گفتار در تمام زمانها و حالات است.
مراقبه از واژهی «رَقَبَ» به معنای حفظ کردن و در نظر گرفتن مراقِب و توجه دادن فکر به سوی اوست و هر کس از کاری به سبب رعایت دیگری دوری جوید گفته میشود: فلانی را مراقبت کرد.
در متون اخلاق اسلامی ، پیشینهی مراقبه به «مرابطه» باز میگردد که عبارت است از نگاهبانی و مواظبت عقل از نفس . [در هر حال، مشارطه ، پیشنیاز مراقبه و معاقبه و مقامات پس از آن، تکمیل کنندهی محاسبه است.
سید بحرالعلوم (ره) در تعریف مراقبه میفرماید: «مراقبه عبارت است از متوجه و ملتفت خود بودن در جمیع احوال ، تا از آنچه بدان عازم شده و عهد کرده تخلّف نکند.»
خدای متعال در قرآن میفرماید:
«ای کسانی که ایمان آوردهاید از (مخالفت) خدا بپرهیزید و هر کس باید بنگرد تا برای فردایش چه چیز از پیش فرستاده و از خدا بپرهیزید که خداوند از آنچه انجام میدهید آگاه است!»
علامه طباطبایی میگوید: این آیه مؤمنین را وادار میکند که به یاد خدای سبحان باشند و او را فراموش نکنند و مراقب اعمال خود باشند، که چه میکنند، صالح آنها کدام و ناصالحش کدام است و صالح را هم خالص برای رضای خدا به جای آورند و این مراقبت را استمرار دهند؛ همواره از نفس خود حساب بکشند و هر عمل نیکی که در کردههای خود یافتند خدا را شکر گزارند و هر عمل زشتی دیدند خود را توبیخ نموده، نفس را مورد مؤاخذه قرار دهند و از خدای تعالی طلب مغفرت کنند.
خدای متعال که خود دیدهبان و مراقب انسان و رفتار اوست انسان را توبیخ میکند که مگر نمیداند که خدا میبیند! در روایت است که رسول خدا (ص) فرمود: « احسان ، آن است که خدا را چنان پرستش کنی که گویی او را میبینی و اگر نتوانی او را ببینی بدان که او تو را میبیند».
امام علی (ع) انسانها را بر ترک مراقبت الهی سرزنش نموده و میفرماید: خود را به مراقبت از نفست بگمار. ایشان مومن را به دوام مراقبت قلبی توصیه میکنند و مؤمن عاقل را کسی میداند که با مراقبت خود در امروز به فکر فردایش باشد میفرماید: خدا رحمت کند بندهای که مراقبت الهی را به جای بیاورد.
مراقبه، مورد توصیهی همهی بزرگان علم اخلاق از خواجه نصیر الدین طوسی تا علامه بحرالعلوم و مرحوم نراقی تا قلّههای تهذیب در عصر حاضر، مرحوم میرزا جوادآقا تبریزی ، امام خمینی و علامهی طباطبایی است.
مربیان اخلاق و سلوک ، ششمین امر از ضروریات مورد توجه سالک را، مراقبه میدانند و آن را به منزله سنگ اساسی سیر و سلوک ، ذکر ، فکر و... میدانند و میگویند: تا مراقبه صورت نگیرد ذکر و فکر بدون اثر خواهد بود؛ زیرا مراقبه حکم پرهیز از غذای نامناسب برای مریض را دارد و تا وقتی که مریض مزاج خود را پاک ننماید و از آنچه مناسب او نیست پرهیز نکند دارو بیاثر خواهد بود و چه بسا گاهی اثر معکوس میدهد.
مشارطه نخستین مقام و قبل از مراقبه است. در زمان انجام مشارطه، بهتر است که این عمل بعد از نماز صبح باشد و روش انجام مشارطه آن است که با خود شرط کند که بر خلاف فرموده خداوند رفتار نکند و سزاوار است که نفس را به ملاحظه و تدبّر در عاقبت هر کاری که در آن شبانه روز میخواهد بکند سفارش نماید و این عمده سفارشها و بالاترین آنهاست.
مراقبت را باید در دو بُعد انجام داد:
مراقبه قبل از شروع در عمل: عبارت از آن است که پیش از عمل بنگرد آنچه را تصمیم به انجامش گرفته است، به خاطر خداوند است یا برای هوای نفس و پیروی از شیطان و باید در اینجا تأمل کند تا به مدد انوار حق مطلب بر او روشن گردد. اگر عمل برای خداست آن را انجام دهد و اگر برای غیر اوست از آن دست باز دارد.
که امام صادق (ع) میفرماید: از شدیدترین کارها بر مردم یاد خدا در نزد حلال و حرام اوست که اگر طاعتی پیش آمد به آن عمل کند و اگر در معرض گناهی افتاد از آن بپرهیزد.
مراقبه به هنگام عمل: عبارت از بررسی چگونگی عمل است تا حقی را که خداوند در آن داراست ادا شود و باید نیّت خود را برای اتمام آن نیکو کند و صورت عمل را کامل گرداند و آن را به کاملترین وجهی که برای او ممکن است انجام دهد؛ زیرا در هر صورت بنده یا در حال طاعت و یا در معصیت و یا در کاری مباح است.
مراقبه معنای عامّی است و به اختلاف مقامات و درجات و منازل سالک تفاوت میکند. در ابتدای امر سلوک مراقبه عبارتست از آنکه از آنچه به درد دین و دنیای او نمیخورد اجتناب کند و از امور بیهوده و غیر ضروری دوری گزیند و سعی کند تا خلاف رضای خدا در گفتار و کردار از او صادر نگردد، ولی کمکم این مراقبه شدّت یافته و درجه به درجه بالا میرود. گاهی مراقبه عبارت است از توجّه به سکوت خود و گاهی به نفس خود و گاهی به بالاتر از آن مثل حقیقت اسماء و صفات کلّیّه الهیّه.
هر چه سالک رو به کمال میرود و طیّ منازل و مراحل میکند، مراقبه او دقیق
تر و عمیقتر خواهد شد و در اینحالات بسیاری از مباحات در منازل اوّلیّه بر او حرام و ممنوع میگردد. مثلا مقربان الهی هیچ التفاتی به غیر نکنند و فقط یک همّت و اندیشه دارند. پارسایان نیز کسانیاند که به یقین دانند که خدا بر ظاهر و باطن ایشان مطّلع است و لیکن در جلال و عظمت او مدهوش و مستغرق نشدهاند و بیشتر به احوال و اعمال و مراقبت در آنها التفات دارند.
از منظر اخلاق عملی درجات مراقبه دارای چهار مرتبه است:
۱. پرهیز از محرّمات و انجام همهی واجبات بدون کمترین سهلانگاری.
۲. انجام همه کارها برای رضای خدا و دوری از اموری که لهو و لعب نامیده میشود.
۳. پیوسته ناظر خود دیدن پروردگار جهان، که در اثر آن سالک کمکم اذعان و اعتراف مینماید که خدای متعال در همه جا حاضر و ناظر و نگران همه مخلوقات است.
۴. حاضر و ناظر دیدن خداو مشاهدهی جمال الهی به طور اجمال.
@Porseman_channel
#فراخوان_مسابقه
باسلام
👇👇👇👇
دوستان همراه مستحضر باشند
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
بحول و قوه الهی ؛ امشب،سوالات در گروهها و کانالهای ما قرار میگیرد.
دوستان فعال و مشتاق شرکت در مسابقه میتواننددر ساعت مذکور سوال را دریافت و گزینه درست را به آیدی که ارائه میگردد؛ ارسال نمایند.🌷
#سوال_مسابقه_پنجاه ویکم
👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
📅11آبان-1401
⭕️کدام گزینه یا گزینه ها؛صحیح می باشد؟
گزینه 1⃣: سجده بر مهر شکسته اشکال دارد گرچه اندازه آن کمتر از یک بند انگشت(مسمای سجده) نباشد.
گزینه 2⃣: اگر مسافر بعد از رسیدن به هشت فرسخ سى روز در محلى بماند و در تمام سى روز در رفتن و ماندن مردد باشد، بعد از گذشتن سى روز اگر چه مقدار کمى در آنجا بماند، باید نماز را تمام بخواند.
گزینه 3⃣: اگر بعد ازباز شدن آفتاب يا ماه بفهمد كه مقدارى از آن گرفته بوده قضا بر او واجب نيست
گزینه 4⃣:(به نظربرخی از مراجع تقلید) کسی که در موقع گرفتن خورشید و ماه نماز آیات را عمداً نخوانده باشد، در صورتی که تمام ماه و خورشید گرفته باشد، باید برای قضای نماز آیات غسل نموده و نماز بخواند و این نماز قضا بدون غسل باطل است
گزینه 5⃣: به نظرآیت الله خامنه ای: زن از اموال غیرمنقول شوهرش ارث می برد و فرقی بین بچه داربودن ازشوهروغیرآن نیست.
📩 لطفا فقط شماره گزینه یا گزینه های صحیح را به آیدی @ebadi_porseman 🆔 ارسال کنید 📩
⏲مهلت ⏳ارسال گزینه ✅صحیح ✅؛ازالان تا 1ظهر فردا ⌛️ می باشد.⏰
🌹 به چند⃣ نفر که پاسخ صحیح ارسال کنند به قید قرعه ؛کارت شارژ گوشی📱 ؛هدیه داده میشود 🌹
➖➖➖➖➖
✅✅ #کانال_پرسمان_دینی
@Porseman_channel
اتمام مهلت پاسخگویی به سوال مسابقه👆👆👆👆
از همه دوستانی که در مسابقه شرکت کردند؛ کمال تشکر را داریم....🌷
ان شاء الله مسابقه مناسبتی بعدی متعاقبا اعلام خواهد شد...🌸
گروه دوباره ؛ شبانه روز فعال شد...
لطف بفرمایید
فقط سوالات شرعی و شبهات دینی ارسال بفرمایید...
جواب صحیحِ سوال و اسم کاربرانی که قرعه بنامشان افتاده؛ بخاطر رعایت نظم گروه؛ در کانال پرسمان ؛ بعد از مدتی اعلام خواهد شد....🌷
@Porseman_channel
موفق باشید🌷
#پاسخ_مسابقه
با سلام
وتشکر از حضورومشارکت دوستان همراه🌷
همه گزینه ها جز 1⃣؛ درست بودند.
👇👇👇👇
به دوستانی که پاسخ صحیح داده بودند؛و برنده این مسابقه شدند،،هدیه شارژ مستقیم تقدیم میگردد🌷
برندگان این مسابقه5⃣نفرند.
یاقائم آل محمدص
.......
یایوسف زهرا ادرکنی
یامقلب القلوب
یاسین
🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂
موفق باشید🌷
💢لقب معصومه💢
لقب معصومه را چه کسی به حضرت داده است؟
@Porseman_channel
به طور کلی لقبها براساس شهرت شخص در اعمال و رفتار و گفتارش؛ انتخاب و شهرت می یابد.
در مورد معصومین ع و القابی که ایشان به اشخاص می دهند؛براساس روحیات آنها و اوصاف حقیقی آنهاست و بدون مبالغه و تاکید و اغراق ملقب شده و معین میگردد...
در مورد حضرت معصومه س نیز لقب معصومه توسط معصوم با ملاحظه حقیقت وجودی ایشان واشراف به عمق اوصاف او ؛داده شده است...
عصمت مراتبی دارد.عصمت کبری برای 14 معصوم و عصمت صغری برای امامزادگانی چون حضرت عباس ع و زینب کبری و معصومه س ثابت می باشد...
ظاهرا این لقب توسط امام رضا ع به ایشان داده شده است.
📗زاد المعاد ص 547
میفرماید:
مَنْ زارَ الْمَعْصُومَةَ بِقمْ کَمَنْ زارَنی
هر کس حضرت معصومه(س) را در قم زیارت کند همانند کسی که مرا زیارت کرده باشد.
📘ناسخ التواریخ، ج ۳، ص ۶۸
📒ریاحین الشریعه، ذبیح الله محلاتی، ج 5، ص 35
همچنین لقب حضرت «معصومه» را میتوان از رویای صادقهای که توسط محقق بزرگواری چون علامه نوری نقل شده استنباط کرد.
مطابق این نقل، خود حضرت معصومه(س) فرمودند:
اَنَا الْمَعْصُومَةُ اُخْتُ الرِّضا(ع)
من معصومه خواهر امام رضا(ع) هستم.
@Porseman_channel
📚دارالسلام، ج ۲، ص 170
🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂
🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁
🌿🌿🌿🌿🌿
💢ادررحلت یا شهادت حضرت معصومه س💢
@Porseman_channel
✅در مورد وضعيت حضرت فاطمه معصومه (سلام الله عليها) در ساوه نقل شده كه حضرت معصومه (سلام الله عليها) به همراه تنى چند از برادران خود و با همراهى گروهى از علويان به سوى خراسان رهسپار شدند و چون به ساوه رسيدند ساوه اى ها كه شافعى مسلك بوده و با شيعيان و اهل بيت دشمنى مى ورزيدند به آنان حمله ور گشته و مردان آنان را به شهادت رساندند و حضرت معصومه (عليهاالسلام) كه شاهد درگيرى و شهادت مظلومانه برادران غيرتمند خود بود، چون ديد آنان در خاك و خون غلطيده اند و مظلومانه و در غربت جنازه هاى خون آلود آنان را تماشا كرد، امواج حزن و اندوه جانش را فرا گرفت و روح لطيفش بسى آزرده خاطر گشت و اين شدت غم و ناراحتى او را بيمار ساخت
📚(زندگى حضرت معصومه، نوشته آقاى منصورى، ص 14، به نقل از رياض الانساب، تاليف ملك الكتاب شيرازى)،
از اين رو پرسيد تا قم چند فرسخ است و از همراهانش خواست او را به قم ببرند.
(📚درياى سخن، تاليف سقازاده تبريزى به نقل از وديعه آل محمد، نوشته آقاى انصارى ص 12)،
بزرگان قم وقتى از اين خبر مسرت بخش مطلع شدند به استقبال آن حضرت شتافتند و در حالى كه (موسى بن الخزرج) بزرگ خاندان (اشعرى) زمام شتر آن مكرمه را به دوش مى كشيد ايشان در ميان شور و احساسات مردم قم وارد آن شهر مقدس شد و در منزل شخصى) موسى بن الخزرج) اجلال نزول فرمود. (تاريخ قديم قم، ص 213) آن بزرگوار هفده روز در شهر ولايت و امامت به سر برد و در اين مدت مشغول عبادت و راز و نياز با پروردگار متعال بود و واپسين روزهاى عمر پربركت خويش را با خضوع و خشوع در برابر ذات پاك الهى به پايان رساند.
با اين حال بايد توجه داشت اين خبر با گروهى از شواهد و قرائن نمى سازد زيرا بر پايه اين گزارش ساوه اى ها شافعى مذهب بودند امام شافعى (م 205 ه. ق.) گرچه در زمره امامان فقهى اهل سنت قرار دارد، ليكن به اهل بيت عصمت (عليهم السلام) ارادت داشته است و اين محبت را علناً در اشعارش آورده است شافعى از كوفه به يمن رفت و در آن به جمع شيعيان مبارزى پيوست كه براى سرنگونى خلافت هارون، خليفه مقتدر و ستمگر عباسى مبارزه مى كردند و در اين راه تا مرز از دست دادن جان خود نيز پيش رفت وى در يكى از اشعارش چنين مى گويد: «اگر قلب مرا بشكافند خواهند ديد كه بر ديوار آن... محبت اهل بيت عليهم السلام نوشته شده است.»
📚 (ديوان شافعى، ص 101 به نقل از المذهب الشافعى، وهبه ذحيلى، ص 554، چاپ شده در المذاهب الاسلاميّه الخمسه)
به عبارت ديگر شافعى در كوفه نتوانست براى خود جايى باز كند و از آن جا به مصر رفت و روش فقهى او بعدها طرفداران بيشترى يافت و تا حدودى شايع شد.
📚(ر. ك: المذهب الشافعى، ص 494)
با اين حال قراين و شواهد و اوضاع و احوال سياسى بررسى منويات مأمون خليفه عباسى نشان گر درستى اين خبر (شهادت اطرافيان حضرت)، است اما اين شافعيان نبودند كه به كاروان اهل بيت در ساوه حمله كردند بلكه نيروها و دست نشاندگان مأمون بودند كه به كاروان اهل بيت (عليهم السلام) حمله ور شدند و آن را به نام شافعى ها تمام كردند تا احتمالاً بيشتر از گذشته آنان را در مقابل قمى ها قرار دهند.
همچنين بر پايه روايتى ديگر در ساوه زنى آن حضرت را مسموم ساخت
📚 (وسيله المعصوميه، نوشته ميرزا ابوطالب بيوك، ص، 68 الحياه السياسيه للامام الرضا عليه السلام، نوشته جعفر مرتضى العاملى، ص 428 قيام سادات علوى، على اكبر تشيّد، ص. 168)
و از اين رو ايشان بيمار گشت و پس از هفده روز اقامت در قم، روح بلندش به ملكوت اعلى پيوست. آنچه اين قول را هم تاييد مى كند اوضاع و احوال سياسى آن روزگار و خطى مشى خاص مأمون خليفه عباسى در برخورد با خويشان و نزديكان امام رضا (عليه السلام) است، چه اين كه مأمون مى دانست فاطمه معصومه (عليها السلام) داراى فضيلت ها و دانش بسيار است و داراى شخصيتى ممتاز بوده و اصولاً زنده ماندن او به ويژه در كنار برادرش امام رضا (عليه السلام) مى تواند خطرى براى حكومت و خلافت او به حساب آيد از اين رو برنامه شهادت آن حضرت را به دست زنى از ساوه اجرا كرد.
✅آنچه مسلم است حضرت معصومه (سلام الله عليها) مانند جده بزرگوارش حضرت فاطمه زهرا (سلام الله عليها) بر اثر شدت مصائبى كه از سوى حاكمان جور به آن بزرگوار رسيد در سن جوانى از دنيا رفته است.
@Porseman_channel
💢مراتب عصمت؟💢
@Porseman_channel
1- عصمت داراى مراتبى است كه پنج تن آل عبا و ساير ائمه نهايت مرتبه آن را دارا هستند. به عبارتى عصمت خاصّ داشته، نه تنها معصوم از گناهند، معصوم از سهو و خطاى غير عمد نيز مى باشند چون اين مقدار عصمت لازمه ى حجّت بودن آنهاست و همچنين رتبه ى وجودى آن بزرگواران برتر از تمام مخلوقات عالم است. لذا آن بزرگواران نه تنها سهو و خطاى غير عمد ندارند، بلكه حتّى مرتكب ترك اولى هم نمى شوند.
2 پس كسانى در جرگه پنج تن آل عبا و اهل بيت به معناى خاصّ آن هستند كه عصمتى تامّ داشته باشند و حضرت عباس ع اگر چه درجاتى از عصمت را داشته، ولى عصمت تامّ نداشته است.
عصمت بر دو گونه است.
يكم: عصمت تمام عيار، يعنى عصمت از گناه و سهو و خطا و فراموشى، كه اختصاص به انبياء و ائمه (ع) دارد. با وجود اين گونه عصمت، شخص حجّت خدا مى شود.
دوم: عصمت از گناه كه اين گونه عصمت را بسيارى از انسانها مى توانند داشته باشند. براى مثال حضرت ابوالفضل (ع)، حضرت معصومه (س) و حضرت زينب (س)، سلمان فارسى از آن جهت كه فرمودند: «سلمان منّا اهل البيت» و برخى از علماى ربّانى شيعه صاحب اين قسم از عصمت بوده اند. خود اين قسم عصمت نيز بر دو گونه است يا اكتسابى است و در اثر عمل به دين پديد مى آيد يا موهبتى است و از بدو تولّد در شخص وجود دارد.
@Porseman_channel
پرسمان #مهدوی
💢آیه لااکراه و قتل مرتد 💢
@Porseman_channel
خداوند متعال مى فرمايد:
لا إِكْراهَ فِى الدِّينِ
در دين، اكراهى نيست.
(البقره: 256)
1 معنى آيه ى شريفه اين است كه امور اعتقادى اساساً قابل اجبار نيستند، نه اينكه اجبار ممكن است ولى اسلام حكم به اجبار نمى كند. چون اعتقاد، امر قلبى است و امر قلبى را نمى توان با اجبار پديد آورد. نمى توان با تهديد و كتك زدن كسى را وادار كرد كه كسى را دوست داشته باشد يا از كسى متنفر شود. چون اين امور، مربوط به قلبند.
بلى مى توان كسى را با زور و تهديد واردار نمود كه در زبان اظهار محبّت به كسى كند يا به وجود خدا اقرار نمايد يا به ظاهر نماز بخواند ولى هيچگاه نمى توان او را به زور وادار نمود كه در قلب نيز به آن شخص محبّت داشته باشد يا وجود خدا را بپذيرد يا به نيّت قربهالى الله نماز بخواند.
بلكه بر عكس، هر چه كسى را به اين گونه امور بيشتر اجبار نمايند خود به خود نتيجه ى معكوس مى دهد و انزجار شخص زيادتر مى شود. لذا نمى توان يك شخص غير مسلمان را با زور واداشت كه مسلمان شود يا كسى را كه قلب او از اعتقاد و يقين به اسلام برگشته نمى توان با زور وادار نمود كه دوباره به اسلام معتقد گردد. تنها كارى كه براى او مى توان نمود اين است كه با استدلال، يقين او را نسبت به حقّانيّت اسلام بازسازى نمود.
2 امّا اگر كسى از اعتقاد به اسلام برگشت، هيچگاه اسلام حكم به اعدام او نمى دهد. حكم اعدام مرتدّ به خاطر امر ديگرى است نه به خاطر برگشتن او از اعتقاد به اسلام.
اگر كسى از اعتقاد به اسلام برگشت و كفر خود را هم علنى نساخت و به تبليغ بر ضدّ اسلام قيام نكرد، هيچگاه اسلام او را محكوم به اعدام نمى داند.
لذا تا اينجا «لا اكراه فى الدّين» امّا اگر كسى بعد از ارتداد، كفر خود را اعلام عمومى نمود و به اين وسيله دست به تخريب اعتقادات ديگران زد، و خواست ابّهت دين را بشكند و اسلام را دينى سست جلوه دهد، در اين هنگام است كه اعدام او لازم مى شود.
و اين حكمى است عقلانى كه در تمام ممالك جهان مشابه آن اجراء مى شود.
براى مثال اگر كسى مبتلا به مرض ايدز شد آيا جامعه به او اين اجازه را مى دهد كه آزادانه به اشاعه ى ويروس ايدز بپردازد؟
يا اگر كسى به اين اعتقاد رسيد كه دروغ گويى و فريب و خيانت براى رسيدن به هدف جايز است، آيا جامعه به او اجازه مى دهد كه او اين اعتقاد خود را علنى ساخته اين اعتقاد را تبليغ كند؟
اگر كسى به اين باور معتقد شد كه عالم پوچ و زندگى فاقد ارزش است پس بايد خودكشى نمود، آيا عقلاى يك جامعه به چنين كسى اجازه مى دهند كه باورهاى خود را علنى ساخته افراد جامعه را تحريك به خودكشى نمايد؟
پس اگر در چنين مواردى كه پاى سلامتى جسمى يا روانى جامعه در ميان است، قشر غالب جامعه از آرمانهاى منطقى خود دفاع مى كند و عامل مخرّب را محدود مى سازد، چگونه اسلام به كسى اجازه دهد كه نه سلامت جسمى يا روانى كه فراتر از آن سعادت ابدى ديگران را به خطر اندازد؟
3 همچنين اگر يك مسلمان كه قلباً اعتقادات اسلامى را قبول دارد، عملى دينى را همراه با اعتقاد به وجوب آن علناً نه در حوزه ى شخصى ترك نمود، باز گفته نمى شود «لا اكراه فى الدّين» بلكه اينجا اسلام حكم مى كند كه بايد او را نهى از منكر نمود و اگر مقاومت كرد، مى توان او را مجازات كرد. چون اينجا ديگر سخن از حيطه ى باور قلبى نيست كه اكراه ممكن نباشد، بلكه شخص در عين داشتن باور قلبى در عمل سستى مى ورزد. بر همين اساس است كه اگر مسلمانى علناً روزه خورد يا شرب خمر نمود مجازات مى شود.
البته اين مجازاتها براى كسى است كه مرحله ى قلبى را پشت سر گذاشته باشد، و الّا در اسلام هيچگاه يك مسيحى به خاطر خوردن روزه مجازات نمى شود مگر اينكه حكمى از احكام اسلام تبديل به قرارداد اجتماعى شده جزء قوانين مملكتى شود كه در اين صورت در مورد همه يكسان اجراء خواهد شد
همانگونه كه قوانين راهنمايى و رانندگى عمومى است و مسلمان و غير مسلمان نمى شناسد. اكثريّت هر جامعه اى براى خود قراردادهايى را پذيرفته و بر اساس آن زندگى مى كند و اخلال به آن را موجب به هم خوردن نظم عمومى جامعه ى خود مى داند. لذا حتّى اگر كسى از خارج وارد آن كشور شود بايد طبق قوانين آن كشور رفتار نمايد.
براى مثال در كشور هند كشتن گاو ممنوع است لذا اگر كسى وارد اين كشور شد حقّ ندارد علناً دست به كشتن گاو بزند. و اگر دست به اين كار زد طبق قوانين آن مملكت مجازات خواهد شد.
پرسمان #احکام
💢حکم سقط جنین💢
@Porseman_channel
سقط در هر مرحله ای حرام و گناه کبیره می باشد.
به نظر رهبری:
ديه بر عهده مباشر سقط میباشد. اگر دکتر مستقيماً سقط را انجام دهد ديه بر عهده اوست و اگر پرستار تزريق نمايد به عهده اوست و اگر مادر دارو را خورده بر عهده مادر میباشد و در همه موارد ديه بايد به ورثه طفل پرداخت شود که در موارد اول و دوم پدر و مادر و در مورد سوم پدر است که اگر ايشان عفو نمايند ساقط میشود هر چند گناه آن که قتل نفس يا مشابه آن باشد ثابت است
سقط جنین شرعاً حرام است و در هیچ حالتى جایز نبوده و توبه جدى از آن لازم است و باید دیه سقط جنین پرداخت شود که اگر علقه باشد دیه آن چهل دینار است و اگر مضغه باشد شصت دینار است و اگر استخوان بدون گوشت باشد هشتاد دینار است و دیه به وارث جنین با رعایت طبقات ارث پرداخت مىشود ولى وارثى که مباشر سقط جنین بوده از آن، سهمى ندارد. دینار شرعى معادل سکه طلا به وزن یک مثقال شرعى (6 /3 گرم) مىباشد و قیمت آن را مىتوان از بازار بدست آورد.
به نظر آیت الله مکارم:
ديه جنين بر کساني است که در سقط دست داشته اند، و چنانچه مادر با ميل و اختيار، خود را در اختيار طبيب قرار داده که سقط کند نيمي از ديه بر عهده اوست، و بايد علاوه بر پرداخت ديه از گناه بزرگي که مرتکب شده اند بطور جدي توبه کنند و با اعمال نيک آينده، گذشته را جبران نمايند.
نیم دیگر به عهده طبیب است. ديه جنين به پدر و مادرش مي رسد، و اگر يکي از آنها در سقط شرکت داشته از ديه ارث نمي برد و تمام آن به ديگري مي رسد، و اگر هر دو در سقط شرکت داشته اند ديه به پدر بزرگ و مادر بزرگ پدري و مادري و برادران و خواهران آن جنين مي رسد و طبق قانون ارث تقسيم مي شود، و اگر آنها رضايت دهند مشکل حل مي شود.
تذکر:🔴
سقط کردن جنین موجب ثبوت دیه بر مباشر(کسی که به صورت مستقیم عامل اصلی) سقط است؛ مادر باشد یا غیر مادر. وارث جنین مستحق دیه خواهد بود؛ لیکن اگر مادر مباشر سقط باشد، در فرض عمدی بودن از دیه ارث نمىبرد. دیه جنینى که روح در آن دمیده شده در پسر، دیه کامل و در دختر نصف آن است.
سقط کردن جنین قبل از دمیده شده روح، کفاره ندارد، لیکن در سقط کردن آن بعد از دمیده شدن روح بنابر قول مشهور، کفّاره (آزاد کردن برده و در صورت عدم امکان آن، دو ماه روزه گرفتن و در صورت عدم امکان آن، اطعام شصت فقیر) ثابت است، به شرط آنکه جانى مباشر در سقط باشد نه مسبب.
مطابق نظر آیت الله خامنه ای، هر مثقال شرعی ¾ مثقال بازاری معادل ۶ / ۳ گرم مىباشد.
مکارم:سقط به طور کلی کفاره ندارد، هر چند احتیاط مستحب پرداختن کفاره قتل خطا در این مورد است.
که عبارتست از آزاد کردن بنده و اگر این ممکن نبود شصت روز روزه گرفتن و اگر این ممکن نبود شصت فقیر را سیر
کند.
✅ چنانچه چيزي كه سقط شده نطفه باشد، ديه اش بيست مثقال شرعي طلاي سكّه دار است، كه هر مثقال آن ۱۸ نخود ميباشد و اگر عَلَقه، يعني خون بسته باشد، چهل مثقال و اگر مُضغَه يعني پاره گوشت باشد، شصت مثقال و اگر استخوان شده باشد، هشتاد مثقال و اگر گوشت آورده ولي هنوز روح در او دميده نشده، صد مثقال و اگر روح در او دميده شده، چنانچه پسر باشد ديه او هزار مثقال و اگر دختر باشد ديه او پانصد مثقال شرعي طلاي سكّه دار است. و در جميع اين صُوَر اگر عوض هر يك مثقال طلا، ده درهم نقره بدهد كافي است.
🔴«ظاهر این است که جنین از وقتى که در رحم قرار میگیرد، به مدت 40 روز نطفه است. و دیه اسقاط آن در این مدت 20 مثقال شرعى طلاى سکهدار است که هر مثقال، هیجده نخود میباشد، پس از آن 40 روز علقه؛ یعنى خون بسته شده است و دیه آن 40 مثقال است، بعد 40 روز مضغه؛ یعنى پاره گوشتى است، که دیه آن 60 مثقال است، (که مجموع چهار ماه میشود) پس از آن به صورت استخوان میشود. و دیه آن 80 مثقال است. بعد گوشت روییده و صورتبندى میشود، و دیه آن 100 مثقال است»؛
@Porseman_channel
💢مواقف قیامت💢
@Porseman_channel
«مواقف», جمع «موقف» ؛يعني مكان توقف, ايستگاه , باز داشتگاه و غيره است.
پس از اين كه بندگان در صحنه قيامت حاضر مىشوند، ايستگاههايى را بايد طى كنند تا به مقصد و مقصود نهايى خود برسند. به حسب روايات صحنه محشر و قيامت پنجاه موقف و ايستگاه دارد كه نخستين آنها به پاخاستن از قبر و حضور در صحنه محشر است.
خداوند منان در قرآن مجيد مىفرمايد: تَعْرُجُ الْمَلائِكَهُ وَ الرُّوحُ إِلَيْهِ فِى يَوْمٍ كانَ مِقْدارُهُ خَمْسِينَ أَلْفَ سَنَهٍ:
فرشتگان و روح به سوى او عروج مىكنند، در روزى كه مقدارش پنجاه هزار سال است.
امام صادق(ع) با استناد به اين آيه مىفرمايد: فَحَاسِبُوا أَنْفُسَكُمْ قَبْلَ أَنْ تُحَاسَبُوا عَلَيْهَا فَإِنَّ لِلْقِيَامَهِ خَمْسِينَ مَوْقِفاً كُلُّ مَوْقِفٍ مِقْدَارُهُ أَلْفُ سَنَهٍ ؛
پيش از اين كه حساب شما را محاسبه كنند، از خود حساب بكشيد؛ زيرا قيامت داراى پنجاه ايستگاه است كه هر ايستگاه هزار سال به طول مىانجامد.
اما در مورد اسامي مواقف قيامت مطالب زيادى در آيات و روايات نيافتيم، به نظر مىرسد اين مواقف و مشكلات مربوط به كافران و مؤمنانى كه به نحوى داراى مشكل هستند مىباشد و به جهت پرسش و پاسخ از اعمال انسان است و هر موقفى مربوط به بخشى از اعمال انسان است.
اما در احاديثي كه از معصومين رسيده اگرچه از مواقف قيامت نام برده شده، اما اين گونه نيست كه يك جا و مفصل بيان شده باشد، بلكه پراكنده و در احاديث متعدد به يكي يا چند مورد از مواقف اشاره شده است كه بيان همه آنها در فرصت اين مركز نيست. لذا به چند مورد اشاره مي كنيم:
1- يكى از مواقف قيامت صراط است و آن ديواري است كه روى جهنم كشيده شده كه يك طرف آن صحراى محشر است و يك طرف آن راه بهشت است كه جهنم فاصله است بين صحراى محشر و بين بهشت بايد از روى اين صراط عبور كنند و به بهشت روند و آيه شريفه وَ إِنْ مِنْكُمْ إِلَّا وارِدُها كانَ عَلى رَبِّكَ حَتْماً مَقْضِيًّا ثُمَّ نُنَجِّي الَّذِينَ اتَّقَوْا وَ نَذَرُ الظَّالِمِينَ فِيها جِثِيًّا:
به همين صراط تفسير شده است
2- يكى از مواقف قيامت ميزان عدل است كه مي فرمايد وَ نَضَعُ الْمَوازِينَ الْقِسْطَ لِيَوْمِ الْقِيامَةِ
ضمنا توجه داشته باشيد كه احتمال دارد مراد از ذكر عدد 50 در اين روايات، خود عدد نباشد، بلكه كنايه از كثرت مواقفي است كه در روز قيامت انسان بايد طي كند چنان كه همين احتمال دربارة 50 هزار سال بودن قيامت هم بيان شده و برخي علماء گفتهاند كه مراد از آن خصوص عدد نيست، بلكه كنايه از كثرت و طولاني بودن اهوال روز قيامت بر گناهكاران است.
@Porseman_channel