eitaa logo
کانال پرسمان دینی
853 دنبال‌کننده
45 عکس
13 ویدیو
81 فایل
بحول و قوه الهی؛پاسخگوی شبهات وسوالات دینی در« گروه »و «کانالهای پرسمان» می باشیم. http://eitaa.com/joinchat/2121924619Ce5ff3b4f6e @ebadi_porseman
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💢نقل قول و رد قول💢 آیا میتوان هر حرفی که شنیده و جایی خوانده ایم؛ نقل یا رد نماییم؟ @Porseman_channel واضح است که پاسخ این سوال؛ منفی است. ما هم در زندگی فردی و هم اجتماعی نباید به شنیده ها و خوانده های خود اعتماد کرده و هر چه در هر محیطی شنیده ایم را نقل نماییم. این بحث زوایای مختلفی دارد. یک وقت ؛سخنی که میشنویم امانت است و به ما میگویند این حرف را به دیگری نگو.. يَا أَبَا ذَرٍّ الْمَجَالِسُ بِالْأَمَانَة 📚مكارم الأخلاق ؛ ص470 یک وقت؛سخنی که شنیده ایم یک سخن در حد قد و قامت دانش و تخصص و معنویت ماست؛گفته میشود جایی نقل نکن یک وقت؛نقل شنیده های خود،منجر به قهر و کینه و جدایی و نفرت میشود و نقل قول ما،مصداق سخن چینی پیدا می کند. یک وقت؛اسرار سیاسی و نظامی و اعتقادی است که نباید به هر کسی نقل شود. یک وقت؛اسرار مردم است،نقلش بی آبرویی و فساد به دنبال دارد .... ✅پس دقت کنیم که نباید هر حرفی را زد بلکه باید اول تعقل نمود ودید منعی از نقل هست یا نه از این رو؛ حضرت امير المؤمنين عليه السّلام مىفرمايد كه: هر كسى به زير زبان خود پنهان است. يعنى: تا حرف نزده است ؛معلوم نمىشود كه عالم است يا جاهل؟ صالح است يا طالح؟ مىفرمايد كه: هر گاه خواهى كه متكلّم شوى به كلامى، بايد كه پيش از گفتن بسنجى؛ اگر شايسته گفتن باشد و ضرر دنيوى يا اخروى بر گفتن او مترتّب نشود، بگو. و اگر نه اين چنين باشد و مظنّه ضررى در او باشد، مگو. 📚مصباح الشريعة ص296 دروغ نباید گفت ولی هر راستی را هم نباید به زبان آورد... در این بین؛مشکل مهمی که با گسترش فضاهای مجازی گریبان گیر همه ما شده؛ این است که هر روایت وسخن و نقل قولی را منتشر میکنیم و بدون در نظر گرفتن اولا صحت انتسابش و ثانیا محل بازگو کردن و نشرش ؛ منتشر میکنیم. در حالیکه بسیاری از روایات و نقل قول ها از طرف علماء و فقهاء که میشود؛درست نیستند و ثانیا برفرض صحت انتساب هم داشته باشند چه بسا صلاح نباشد که در سطح کلان منتشر شوند. و متاسفانه بیشتر افرادی که در این فضاها فعال هستند اولا بدون دانستن صحت انتساب اقدام به گسترش و نشر اکاذیب و تهمت ها و افتراها می کنند و اگر صحت آنرا هم احراز کرده اندبدون در نظر گرفتن بازتاب منفی این نشر و عواقب سیاسی و اجتماعی آن اقدام به نشر میکنند. 👌مثلا هر کوچک و بزرگی گوشی در دست از هر حادثه و اتفاق و حرف و حدیثی عکس و فیلم گرفته منتشر میکند؛بدون در نظر گرفتن این مهم که چه سوء استفاده ها و سوء تعبیرهایی که میتواند ازآن بشود. مثلا ما می بینیم که برخورد افرادمتدین به بدحجابی و بی حجابی در سطح جامعه؛فیلمبرداری شده و نه به عنوان یک معروف ، بلکه به عنوان یک برخورد خشن و نشانه سلب آزادی و منکر؛در آرشیو دشمن قرار میگیرد. وقتی یک فتوای مرجع تقلیدی که فقط برای مقلدین او حجیت امتثال دارد در قالب عکس و فیلمی منتشر میشود. یا شبهه ای که مطرح شده ؛ دست به دست میگردد. و چه بسا ما به نگاه انکار و ابطال به آن بنگریم و نشر دهیم ولی همین ؛آب به آسیاب دشمن ریختن و کمک به تبلیغات دشمن باشد. از این رو؛باید همه زوایای پیدا و پنهان یک انتشار را در نظر گرفت و بعد منتشر کرد.و مراتب آسیب های جدی انتشار بود. چه بسا صرف انتشار برخی سخنان و عکس های مخالفین؛تبلیغ برای آنها و موجب دیده شدن آن و در بالا رفتن بازدید و گسترش نشرش گردد. 🔴پس باید هشیار بود و با بصیرت تمام در این فضا قدم برداشت تا در دام دشمن نیفتاده و نخواسته مبلغ دشمن و مروج او نشد. مثل قدم گذاشتن در مسیری پرخا و خس و خاشاک؛با پای برهنه؛ بود. نکند ندانسته آلت دست دشمن شده و درمسیر از پیش تعیین کرده او قدم نگذاشت.که اگر چنین شود؛حضور ما در این فضا جز کیش و مات شدن؛ثمره ای دربرخواهد داشت. از این رو؛باید هشیار بود ودر کنار عدم زودباوری؛ نباید به سرعت و بدون تامل و تحقیق هر حرفی را رد بنماییم. 👌به این روایت نورانی توجه نمایید: لَا تُحَدِّثِ النَّاسَ بِكُلِّ مَا سَمِعْتَ بِهِ فَكَفَى بِذَلِكَ كَذِبا هر چه شنيدى باز گو مكن، كه نشانه دروغگويى است، و هر خبرى را دروغ مپندار، كه نشانه نادانى است. 📚نهج البلاغة ص459 @Porseman_channel 🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 🌺🌺🌺🌺🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💢گناهان کبیره و صغیره💢 @Porseman_channel ✅گناهان در يك تقسيم بندى كلّى به دو گروهند: 1 گناهان صغيره (كوچك)،. 2 گناهان كبيره (بزرگ). خداوند متعال در قرآن كريم مى فرمايد: «إِنْ تَجْتَنِبُوا كَبائِرَ ما تُنْهَوْنَ عَنْهُ نُكَفِّرْ عَنْكُمْ سَيِّئاتِكُمْ وَ نُدْخِلْكُمْ مُدْخَلاً كَرِيماً»«اگر از گناهان بزرگى كه از آنها نهى شده ايد اجتناب كنيد بدى هاى شما را مى پوشانيم و شما را در جايگاه خوبى وارد مى سازيم». و در جاى ديگر مى فرمايد: «وَ وُضِعَ الْكِتابُ فَتَرَى الْمُجْرِمِينَ مُشْفِقِينَ مِمّا فِيهِ وَ يَقُولُونَ يا وَيْلَتَنا ما لِهذَا الْكِتابِ لا يُغادِرُ صَغِيرَهً وَ لا كَبِيرَهً إِلاّ أَحْصاها» «و كارنامه (- (عمل شما در ميان)-) نهاده مى شود، آن گاه بزهكاران را از آن چه در آن است بيمناك مى بينى، و مى گويند: واى بر ما، اين چه نامه اى است كه هيچ (- (گناه)-) كوچك و بزرگى را فرو نگذاشته، جز اين كه همه را به حساب آورده است». بايد توجه داشت كه گناهى چون مخالفت فرمان خداوند متعال سنگين و بزرگ است از اين روست كه پيامبر گرامى اسلام به ابوذر مى فرمايند: «لاَ تَنظُر إِلى صِغَرِ الخَطيئَهِ وَ لكِن أُنظُر إلى مِن عَصَيتَه‏(5) «به كوچكى گناه نگاه نكن بلكه بنگر چه كسى را نافرمانى مى كنى» و حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام در اين مورد مى فرمايند: أَشَدِّ الذنوب ما استهان بِه صاحبُه‏ «بزرگترين گناهان آن معصيتى است كه گناهكار آن را كوچك بشمارد». اما در عين حال اين موضوع با تقسيم گناهان به صغيره و كبيره منافاتى ندارد چرا كه برخى از گناهان از نظر آثار و پيامدها نسبت به يكديگر به كوچك و بزرگ تقسيم مى شوند. پس صغيره و كبيره صفتى نسبى است كه در مقايسه ميان گناهان و آثار و پيامدهاى آنها به دست مى آيد اگرچه هر گناهى با صرف نظر از مقايسه با ساير گناهان معصيتى بزرگ به شمار مى آيد. امام باقرعليه السلام در حديثى معيار تشخيص كبيره را بيان كرده و مى فرمايند: كلّ ما اوعد اللّه عزّ و جل عليه النّار«هر گناهى كه خداوند براى آن وعده آتش دوزخ را داده باشد كبيره است». حضرت امام خمينى (ره) در تحريرالوسيله شش معيار را براى تشخيص گناه كبيره معرفى كرده اند كه عبارتند از: - هر گناهى كه در شرع وعده آتش دوزخ و يا مجازات براى آن داده شده است. - هر گناهى كه در شرع به شدّت از آن نهى شده است. - هر گناهى كه از منظر آيات و روايات همسنگ و يا بزرگتر از ساير گناهان كبيره معرفى شده است. - هر گناهى كه عقل به كبيره بودن آن اذعان كند. - هر گناهى كه در عرف مسلمانان كبيره تلقّى گردد. - هر گناهى كه روايات به كبيره بودن آن تصريح نمايند. @Porseman_channel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
حجاب امری فردی است؟ @Porseman_channel شبهه ای که غالب کسانی که مبتلا به بدحجابی هستند به زبان می آورند این است که حجاب امری فردی است نه اجتماعی 1⃣اولا:ظاهرا مشکل و ریشه این افکار در این است که بدحجابی را منکر نمی دانند و اصلا توجهی به وجوب حجاب در قرآن ندارند. آیا حجاب امری فردی است؟! می دانیم که اسلام حجاب را واجب می داند و در قرآن به صراحت دعوت به حجاب به زنان شده است 📖سوره نور، آیات 30، 31، 33 و 60; 2. سوره احزاب،، آیات 35، 53، 55، و 59. و این اصلا قابل انکار نیست و هیچ مسلمان مطلع از قرآن نداریم که منکر این واجب الهی باشد. آنهایی که منکر میشوند یا جاهل اند یا مغرض و معاند... و در واقع انکار حجاب انکار فرمایش قرآن می باشد. اما اجتماعی بودن حجاب واضح است چون اصل حجاب در اجتماع و برای جمع و جامعه است. اصلا حجاب یعنی پوشش در برابر دیگران نامحرم پس فرد معنا ندارد و در خلوت و شخص خود نمی توان ملزم به حجاب شد. اینکه خدا فرمود حجاب واجب است فرمود وقتی در برابر نامحرم ظاهر میشوند حجاب داشته باشند. پس اصل حجاب در اجتماع نمود و مصداق می یابد نه در فرد و خلوت و شخص.... 2⃣ثانیا اصل وجوب حجاب حاکی از این است که تارک این واجب الهی مرتکب منکر شده و بد حجابی در آموزه های دینی منکر اجتماعی می باشد. دقت نمایید یک وقت ما خود را مسلمان و متعهد به آموزه های قرآن می دانیم و یک وقت تابع هوای نفس و افکار غرب و شرق و مردم هستیم. بحث ما اسلام است اگر مسلمانیم و در کشور اسلامی هستیم باید قانون و حدود اسلامی را رعایت نماییم و خود را ملزم به رعایتش بدانیم قرآن بدحجابی را منکر می داند و آن هم منکری که در اجتماع نمود و مصداق می یابد و این منکر اجتماعی، توسط قرآن متعلق حکم به نهی شده و دستور به نهی از منکر شده ایم 📖اعراف157 📖توبه67-112 📖حج41 با ادنی دقت و تامل در فرامین الهی می یابیم که بدحجابی منکر اجتماعی است و نهی از آن مصداق نهی از منکر و واجب الهی می باشد 🔴دقت نمایید همه منکرات اجتماعی متعلق نهی هستند و باید نهی شوند و اینکه فلان منکر رها شده یا کم لطفی میشود دلیل نمیشود که بدحجابی را رها کنیم و این هم ترک شود. گویی کسی روزه نمیگیرد بگوییم نماز هم نخوان حج هم نرو مسجد هم نرو خیرات هم نکن؟!!!!!!!! این در واقع فراکنی است که البته از قبح عمل کم نمیکند و توجیه بدتر از گناه می باشد. همه موظف هستیم نسبت به منکرات اجتماعی کف جامعه تغیر نشان داده و عکس العمل نشان دهیم و نهی از منکر نماییم و این مختص منکر اجتماعی خاصی نیست و ضمنا ترک یکی مجوز ترک دیگر مصادیق و موارد نمی شود..... @Porseman_channel 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿 🍁🍁🍁🍁🍁
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💢فراموشی تسبیحات اربعه💢 @Porseman_channel اگر در نماز جماعت خواندن تسبیحات اربعه را فراموش کنیم، چه حکمی دارد؟ پاسخ در این‌گونه موارد، چنانچه جهت انجام رکوع خم نشده باشد، باید تسبیحات را بگوید و گفتن یک مرتبه کافی است، ولی اگر به رکوع رفته یا از آن گذشته، نیازی به برگشتن نیست و نمازش صحیح است. @Porseman_channel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💢تسبیحات به جای حمد💢 @Porseman_channel اگر در نماز سهوا به جای حمد و سوره تسبیحات بخوانیم چه حکمی دارد؟ 🔴نظر به این که قرائت حمد و سوره در نماز از واجبات غیر رکنی است؛ لذا اگر حمد و سوره را فراموش کند و در رکوع متوجه شود نمازش صحیح است، امّا اگر پیش از خم شدن برای رکوع بفهمد باید حمد و سوره (و در جماعت فقط حمد) را بخواند و به رکوع برود و در جماعت اگر به سجده امام جماعت در آن رکعت برسد جماعتش صحیح است. @Porseman_channel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💢شکاربرای تفریح💢 @Porseman_channel اگر شکار کردن به عنوان تفریح و خوشگذرانى - هر چند گوشت آن را مصرف کنند- باشد، شرعاً حرام است؛ لذا، در چنین سفرى (به عنوان سفر حرام) نماز و روزه تمام خواهد بود. مکارم شیرازی، ناصر، استفتاءات جدید، ، ج ‌3، ص 85 امّا با توجه به این که حرمت فقط برای این سفر و شکار کردن بیان شده است؛ اگر حیوان شکار شده، از حیوانات حلال گوشت بوده و شرایط شکار در آن رعایت شود، خوردن آن اشکال ندارد. تذکر از جمله شرایط این است که گلوله تیز باشد بگونه‌اى‌که در بدن حیوان فرو رود و آن را پاره کند و اگر گلوله تیز نباشد بلکه با فشار در بدن حیوان فرو رود و حیوان را بکشد یا به واسطه حرارتش بدن حیوان را بسوزاند و در اثر سوزاندن حیوان بمیرد پاک و حلال بودنش اشکال دارد. @Porseman_channel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💢سیادت از طرف مادر؟💢 @Porseman_channel افرادی که مادرشان سیده است، از جهت سیادت منتسب به حضرت فاطمه (ع) هستند، اما توجه به این نکته ضروری است که اصطلاح "سید" منحصر در فرزندان حضرت زهرا (ع) نیست، بلکه تمام افرادی که از نظر نسب به هاشم و اولاد او می رسند هم، سید محسوب می شوند، و تمام دانشمندان مسلمان در این مسئله اتفاق دارند، و تنها مورد اختلاف در برخی از احکام مترتب بر آن است؛ نظیر پرداخت خمس، که به نظر اکثر فقها جایز نیست. از این گفتار معلوم شد، افرادی که مادرشان سید است، به یقین از ذریۀ رسول خدا می باشند، چناچه ائمه (ع) نیز به همین دلیل ذریۀ پیامبر به شمار می آمدند. شاهد این مسئله، روایتی است، که امام رضا (ع) در جواب مأمون خلیفۀ عباسی فرمود: "مأمون به حضرت گفت: با تحقیقاتی که کرده ام به این نتیجه رسیده ام، فرقی بین ما و شما از نظر حسب و نسب وجود ندارد، و از نظر فضیلت هر دو گروه یکسان هستیم، و اختلافی که پیروان ما در بیان فضائل ما می گویند، ناشی از هوای نفس و تعصبات است. امام (ع) فرمود: اگر اجازه دهید جواب سؤال را می دهم، و اگر نخواهید جواب نمی دهم، مأمون گفت این سؤال را مطرح کردم تا از شما استفاده کنم، حضرت فرمود: اگر رسول خدا (ص) از میان این نیزارها بیرون آید و دختر شما را برای خود خواستگاری کند، شما چه می کنید؟ مأمون گفت، سبحان الله! آیا کسی را می توان یافت که به چنین وصلتی خشنود نباشد؟! حضرت فرمود: آیا من هم می توانم به چنین وصلتی راضی باشم؟! با لحظه ای درنگ، مأمون پاسخ داد قسم به خدا قرابت شما چسبیده به رسول خدا است". بحار الأنوار، ج 10، ص 349، ح 9، از این روایت می توان نتیجه گرفت که فرزندان و نوادگان دختری رسول خدا نیز از ذریۀ ایشان می باشند و ازدواج با آنان برای رسول خدا جایز نیست. اما انتساب نژادی و قبیله ای از جانب پدر، امری رایج و عرفی است، در کشور ما مثل اغلب کشورهای جهان امروز، نسبت افراد را از ناحیۀ پدر به ثبت می رسانند، گر چه انتساب به مادر هم امری مسلم است، اما نکته ای که توجه به آن ضروری است، بعضی از امور عرفی در میان ملت ها را اسلام نیز به عنوان یک اصل پذیرفته است؛ دلیل این مسئله هم تعبدی است و در روایات به آن اشاره شده است. در موضوع مورد نظر در سؤال، امام کاظم (ع) بعد از بیان مستحقین خمس می فرماید: کسی که مادرش از بنی هاشم و پدرش از قبایل دیگر قریش است، می تواند از صدقات استفاده نماید و بهره ای از خمس برای او نیست؛ زیرا خداوند در قرآن گوید: "ادْعُوهُمْ لِآبائِهِم"یعنی مردم را با پدرانشان می خوانند. الکافی، ج1، ص 539، ح4، الأحزاب، 5. @Porseman_channel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💢آرزوی مرگ💢 @Porseman_channel ✅[در بعضى روايات به ما دستور داده‏اند كه هيچ‏گاه از خدا طلب مرگ نكنيد بلكه هميشه طلب عمر طولانى كه در طاعت و بندگى خدا باشد نماييد. طلب مرگ نمودن از خداوند دليل‏هاى گوناگون مى‏تواند داشته باشد كه اگر منشأ آن ايمان قوى و عشق و محبت وصف ناشدنى نسبت به خداوند باشد به طورى كه عاشق تحمل دورى معشوق خويش را ندارد و وصال وى تمام آرزوى او است، اين طلب مرگ ممدوح است. اما اگر به دليل برخورد با مشكلات زندگى و ضعف نفس باشد كارى قبيح و ناپسند است. امير مؤمنان (ع) در نهج البلاغه در خطبه معروف به خطبه متقين در اوصاف و ويژگيهاى اهل تقوا و ايمان مى فرمايد: «و لولا الاجل الذى كتب الله عليهم لم تسقر ارواحهم فى اجسادهم طرفه عين شوقا الى الثواب و خوفا من العقاب‏ 📚(نهج البلاغه، خطبه 193) يعنى: اگر خداوند عمر معينى را براى اهل ايمان و تقوا معين نكرده بود، يك چشم به هم زدن نيز روح آنان در بدنشان نمى ماند به خاطر اشتياق به پاداش الاهى و بيم از كيفر او يعنى مومن مشتاق ديدار و لقاى پروردگارش مى باشد مى داند با مرگ و مردن به پاداش الاهى و نعمت هاى بى پايان مى رسد ولى در عين حال تسليم خواست پروردگارش مى باشد كه هر وقت او بخواهد به ديدارش بشتابند ولى شرط اين اشتياق به مرگ داشتن اعمال صالح و ايمان است. ⭕️حضرت سجاد مى فرمايد: «و عمرنى ماكان عمرى بذله فى طاعتك فاذا كان عمرى مرتعا للشيطان فاقبضنى اليك قبل ان يسبق مقتك الى او يستحكم غضبك على خدايا تا وقتى عمر من در راه اطاعت تو صرف مى شود، عمرم را طولانى و دراز فرما، اما اگر عمرم، چراگاه شيطان و محل برآوردن شدن خواست هاى او گرديد، قبل از آن كه خشم تو مرا در بر گيرد و به غضب تو دچار گردم، جانم را بگير (صحيفه سجاديه، دعاى مكارم الاخلاق بنا بر اين آررزوى مرگ در صورتى كه به فرار از مشكلات دنيا نباشد واز سوى ديگر فرد از آخرت خود مطمئن باشد اشكالى ندارد هر چند بايد تسليم امر پروردگار نيز بود ورضاى او را بر همه چيز ترجيح داد. @Porseman_channel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💢صبرجمیل چیست؟💢 @Porseman_channel «صبر جمیل» به معناى «شکیبایى زیبا» است، و آن صبر و استقامتى است که برای خدا صورت گیرد و تداوم داشته باشد؛ یأس و ناامیدى به آن راه نیابد؛ و توأم با بی‌تابى، شکوه و آه و ناله نگردد. صبر جمیل؛ شکیبایى در برابر حوادث سخت و آزمایش‌های سنگینی است که نشانه شخصیت و وسعت روح آدمى است. صبر و بردباری از اوصاف برجسته پیام آوران الهی است که در بهره‌مندی آنان از ولایت و رسالت تأثیرگذار بوده است. صبر جمیل؛ صبرى است که پیامبران الهی در برابر اذیت و آزار مخالفان و مشرکان می‌دیدند؛ مشرکان و مخالفان آنان را ساحر و دروغ‌گو می‌خواندند؛ بشارت‌های آنان را تکذیب می‌کردند، اما آنان لب به شکوه باز نمی‌کردند. مؤمنان کسانى هستند که در برابر حوادث هرگز پیمانه صبرشان لبریز نمى‌گردد، و سخنى که نشان دهنده ناسپاسى و کفران و بى‌تابى باشد بر زبانشان جارى نمى شود؛ صبر آنها، صبر زیبا و جمیل است. همان‌گونه که بیان شد؛ صبر و بردباری از اوصاف برجسته پیام آوران و اولیای الهی است، اما برخی از آنان نمونه بارز شکیبایی‌اند؛ نظیر صبر حضرت ایوب(ع) در برابر رنج‌های فراوان، بیماری‌های بسیار شدید که موجب شد تا خانواده و بستگان نزدیکش از او فاصله بگیرند، به گونه‌ای که تنها ماند، نه یارای حرکت داشت و نه کسی بود تا او را کمک کند، اما هرگز لب به ناله و شکوه نگشود و جز به خدای متعال به کسی متوسل نشد.[1] شکیبایی حضرت ایوب در برابر حوادث و ناملایمات به اندازه‌ای زیبا و برجسته است که در فرهنگ دینی ما «صبر ایوب» عنوان نمادینی شده که زبان‌زد خاص و عام است. صبر یعقوب در فراق یوسف(ع)،[2] صبر پیامبر اسلام(ص) در برابر استهزاء و تکذیب و آزار مخالفان،[3] بویژه تحمل شرایط سخت محاصره در شعب ابی‌طالب، صبر امام علی(ع) به مدت 25 سال برای صیانت از کیان اسلام،[4] صبر امام حسین(ع) در روز عاشورا[5] و صبر زینب کبری(س) در برابر حوادث روز عاشورا، کوفه و شام.[6] این نوع صبرها از مصادیق روشن صبر جمیل در تعالیم و آموزه‌های دینی ما است. نکته‌ای که در این موضوع قابل دقت است، این است که اگر کسی سؤال کند در قرآن کریم در داستان حضرت یعقوب(ع) آمده است که وی در فراق یوسف آن‌قدر گریه کرد که چشمانش را از دست داد، آیا این بی‌تابی با صبر جمیل در تقابل نیست؟![7] پاسخ آن است که قلب انسان کانون عواطف است، جاى تعجب نیست که در فراق فرزند، اشک انسان جارى شود، این یک امر عاطفى است، آنچه در این مورد مهم است؛ آن است که انسان کنترل خویشتن را از دست ندهد و سخنی بر خلاف رضاى خدا نگوید و یا کاری بر خلاف خواست الهی مرتکب نشود. از روایات استفاده مى شود همین اشکال را هنگامى که پیامبر اکرم(ص) در مرگ فرزندش ابراهیم اشک مى‌ریخت به آن‌حضرت گرفتند که شما ما را از بی صبری نهى می‌کنید، اما خودتان اشک مى‌ریزید؟! پیامبر در جواب فرمود: چشم مى‌گرید و قلب اندوهناک مى‌شود، ولى چیزى که خدا را به خشم آورد نمى‌گویم.[8] [1]. ر. ک: جوادی آملی، عبد الله، سیره پیامبران در قرآن، ج 7، ص 73 – 74، [2]. یوسف، 18. [3]. «فَاصْبِرْ صَبْراً جَمیلاً»؛معارج، 5. [4]. «فَصَبَرْتُ وَ فِی الْعَیْنِ قَذًى وَ فِی الْحَلْقِ شَجًا»، نهج البلاغة ، ص ۴۸، [5]. که در برابر انبوه مشکلات می‌فرمود: «إلهى رضى بقضائک لا معبود سواک»؛ شرح أصول الکافی، ج 1، ص 96، [6]. «فَقَالَ ابْنُ زِیَادٍ کَیْفَ رَأَیْتِ صُنْعَ اللَّهِ بِأَخِیکِ وَ أَهْلِ بَیْتِکِ فَقَالَتْ مَا رَأَیْتُ إِلَّا جَمِیلا»؛ ابن زیاد گفت کار خدا را نسبت به برادر و اهل بیتت چگونه دیدى، حضرت زینب فرمود: من جز زیبایى چیزى ندیدم. اللهوف على قتلى الطفوف،ص160، [7]. ر. ک: ، تفسیر نمونه، ج 9، ص 351- 353، [8]. حر عاملی، وسائل الشیعة، ج 3، ص 280، مؤسسة آل البیت علیهم السلام، قم، 1409ق. «عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (ع) فِی حَدِیثٍ قَالَ: لَمَّا مَاتَ إِبْرَاهِیمُ بْنُ رَسُولِ اللَّهِ (ص) هَمَلَتْ عَیْنُ رَسُولِ اللَّهِ (ص) بِالدُّمُوعِ ثُمَو قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) تَدْمَعُ الْعَیْنُ وَ یَحْزَنُ الْقَلْبُ وَ لَا نَقُولُ مَا یُسْخِطُ الرَّب». @Porseman_channel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💢چادر حضرت زهرا(س💢 @Porseman_channel در ابتدا باید بگویم که آنچه در میان مسلمانان معروف بوده «جلباب» بوده است. در تفسیر آیه 59 سوره احزاب که ترجمه آن این است: «ای پیامبر به زنان و دختران خود و زنان مؤمن بگو که خویشتن را به جلباب فروپوشند، این کار برای آنکه آنها [به عفت و حیا] شناخته شوند تا از تعرض آزار نکشند، بهتر است...»، برخی جلباب را به چادر معنا کرده اند و برخی هم که دیدگاه متفاوتی داشتند آن را نوعی روسری بزرگ دانسته اند، حتی برخی در توضیح نفی چادر، جلباب را فقط به زنان پیامبر نسبت داده اند. شهید مطهّری در توصیف جلباب می گوید: «جامه گشادی است که از روسری بزرگ تر و از عبا کوچک تر است و یا پیراهن و جامه گشاد و بزرگی است از ملحفه (ملافه یا روپوش). بزرگی آن همانند چادر است که زنان به وسیله آن صورت و گردن و جامه های خود را می پوشانند» چادر و تأثیرات سیاسی- اجتماعی آن در فرهنگ شیعیان ایران، بانوان شیعه » شماره 10، ص10 در مورد حجاب حضرت زهرا(س) ابن شهر آشوب و قطب راوندى روایت کرده اند که : روزى حضرت على علیه السلام که به پول احتیاج پیدا کرد بود، به ناچار چادر حضرت فاطمه علیها السلام را که از جنس پشم بود نزد مردى یهودى به نام زید رهن گذاشت و قدرى جو قرض گرفت . آن مرد یهودى چادر را به خانه برد و در حجره گذاشت . به هنگام شب ، زن مرد یهودى وقتى که وارد حجره شد نورى از آن چادر مشاهده کرد که تمام حجره ر روشن کره بود. زن وقتى که آن حالت عجیب را دید نزد شوهرش رفت و آنچه دیده بود نقل کرد. شوهرش از شنیدن آن حالت تعجب کرد. (چون فراموش کرده بود که چادر حضرت فاطمه علیها السلام در خانه اوست ) پس به سرعت داخل حجره شد و متوجه شد که نور از چادر حضرت فاطمه علیها السلام آن بانوى عصمت است که مانند بدر منیر خانه را روشن کرده است . یهودى از مشاهده این حالت تعجبش زیادتر شد. پس آن دو به خانه خویشان و دوستان خود رفتند و هشتاد نفر از آنها را به خانه آوردند که همگى آنها از برکت شعاع (نور) چادر فاطمه علیها السلام به نور اسلام منور گردیدند. مناقب ابن شهر آشوب ج 3، ص 387 ؛ الخرائج راوندى ج 2 ص 537 همچنین از سلمان فارسی نقل کرده اند که گفت: روزى حضرت فاطمه علیهم السلام را دیدم که چادرى وصله دار بر سر داشت ، در شگفتى ماندم و گفتم : عجبا دختران پادشاهان ایران و روم بر کرسیهاى طلایى مى نشینند و پارچه هاى زر بافت به تن مى کنند و این دختر رسول خداست نه چادرهاى گران قیمت بر سر دارد و نه لباسهاى زیبا فاطمه علیه اسلام پاسخ داد: اى سلمان خداوند بزرگ ، لباسهاى زینتى و تختهاى طلایى را براى ما، در روز قیامت ذخیره کرده است . حضرت سپس به خدمت پدر گرامیش رفت و شگفتى سلمان را مطرح کرد و گفت : اى رسول خدا، سلمان از سادگى لباس من تعجب نمود، سوگند به خدایى که تو را مبعوث فرمود: مدت پنج سال است فرش خانه ما پوست گوسفندى است که روزها بر روى آن شترمان علف مى خورد و شبها بر روى آن مى خوابیم و بالش ما چرمى است که از لیف خرما پر شده است. فرهنگ سخنان فاطمه زهرا: ص 139. اما به طور کلی و از دیدگاه فقهی باید بگویم که حجاب منحصر در چادر و حتى مانتو خاصی نیست، بلکه هر لباسى که غیر از وجه و کفین (دست ها تا مچ) را بپوشاند وموجب تحریک و جلب توجه نامحرم نگردد کافى است. باید توجه داشت همانطور که بقیه واجبات داراى مراتب مختلفى مى باشند حجاب نیز داراى مراتب خوب، متوسط و خوب تر است و چادر حجاب برتر بانوان محسوب مى گردد. حجاب و پوشش پیش از اسلام، در میان برخى از ملّت ها - از جمله ایران باستان و قوم یهود و شاید در هند - مطرح و از آنچه که در قانون اسلام آمده، سخت تر بوده است مسأله حجاب، ص 21. اما به طور کلی فلسفه حجاب نوعی اعلام و هشدار دورباش در برابر نامحرم است، تا بدین وسیله حرمت زن و عفت و سلامت معنوی جامعه تضمین شود. ازاین رو هر چه پوشش زن متین تر و با وقار بیشتر باشد بهتر است. با توجه به این مسأله روشن میشود که حجاب برتر هم در حد پوشش و هم کیفیت آن و هم از نظر رنگ مهم است. افزون بر آن وقار رفتاری زن و توجه به عرف جامعه نیز در این رابطه بسیار مؤثر و مفید است. اکنون به خوبی روشن است که چادر زن با طریق پوشش متین و به ویژه با رنگ مشکی و سلوک موقرانه زن قویترین اعلام دورباش و تأمین کننده حقیقی فلسفه حجاب میباشد. حد مستحب آن هر شکلی است که این پوشش به سبک متین تر و سنگین تری رعایت گردد. اما در مورد نوع چادر که عربی یا قجری و .. باشد شما می توانید بر اساس عرف جامعه چادر مناسب را انتخاب کنید. به عبارت دیگر عربی، قجری و ... بودن در این مورد اهمیت ندارد بلکه آنچه مهم است نوع عرف زنان محجبه یک جامعه است. @Porseman_channel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
پرسمان 💢فرق انشاء الله و ان شاء الله💢 @Porseman_channel اصل این مطلب که تلفظ اشتباه یا غیر صحیح بعضی الفاظ موجب تغییر معنا می شود، صحیح است اما شاهد مثال شما اشتباه است و مطلبی که در مورد إن شاء الله نوشتید، صحیح نیست. اولا بحث شما درباره الفاظی است که بر زبان جاری می کنیم نه نوشتار ثانیا در نوشتار هم، انشاء الله چه به صورت متصل نوشته شود (إنشاء الله) و چه به صورت منفصل (إن شاء الله)، در هر دو صورت به یک شکل تلفظ می شود یعنی إن شاء الله تلفظ می شوند (به کسر همزه إن) و هیچکس أنشاء الله تلفظ نمی کند(به فتح همزه إن) بنابراین در هر دو صورت تغییری در معنا ایجاد نمی شود. در هر دو حالت، همزه در إن شرطیه، با کسره تلفظ می شود اما همزه اول در أنشأ (به معنای ایجاد کردم)، با فتحه تلفظ می گردد. أنشأ باید به فتح همزه اول و ضم همزه آخر تلفظ شود تا معنای «ایجاد کردم» بدهد. ضمن اینکه در این فعل یک همزه در آخر کلمه وجود دارد که با عث می شود هم از نظر معنا و هم از نظر تلفظ و هم از نظر نوشتار با کلمه إنشاء الله فرق داشته باشد. اگر طبق یک احتمال، انشاء در«انشاء الله» را مصدر فرض کنیم،به ترجمه ای مبهم می رسیم! (ایجاد خدا یا ایجاد کردن خدا)! می بینید که معنای عبارت ناتمام است و ناقص؛ تصدیق یا تکذیب ناظر به یک قضیه کامل است که موضوعی دارد و محمولی و بعد متکلم محمول را بر موضوع حمل می کند و بدان استناد می دهد، آنگاه شما می توانید بگویید: این استناد و حمل، صحیح است یا نه. در انشاء الله، اگر انشاء را مصدر فرض کردیم، موضوع داریم اما محمولی در کلام وجود ندارد لذا استنادی وجود ندارد لذا تصدیق یا تکذیبی نمی توان بدان نسبت داد لذا یک ترکیب اضافی با معنای ناقص می شود. نکته دیگر اینکه انشاء الله (به معنای ایجاد خدا) و ان شاء الله (به معنای اگر خدا بخواهد)، به یک صورت تلفظ می شوند لذا اگر اشکالی هم وارد باشد، دست کم به بخش خواندن و تلفظ آندو وارد نیست چون هر دو یکجور تلفظ می شوند؛ پس اشکال را به بخش نوشتار وارد نموده اید اما به یک بیان، این اشکال بر نوشتار هم وارد نیست چون قرینه مقامیه و سیاق کلام متکلم، دال بر معنای مورد نظر اوست و توهم اشکال را برطرف می کند. البته اصل این فرمایش دوستان که ان شاء الله (به معنای اگر خدا بخواهد) را جدا بنویسیم، خوبست و بنده منکر قواعد درست نویسی نیستم چون إن در اینجا، حرف شرط است و شاء فعل است و دو کلمه اند و قاعدتا باید جدا نوشته شوند و انشاء (به معنای مصدری) چون یک کلمه است، قهرا باید به صورت متصل نوشته شود اما خواستم عرض کنم که استدلال ها و اشکالات دوستان، وارد نیست که توضیح دادم. @Porseman_channel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💢[خرما و مویز و کشمش و آب آنها اگر جوش بیایند]💢 @Porseman_channel مسأله ۱۱۴ خرما و مویز و کشمش و آب آنها اگر جوش بیایند، پاک و خوردن آنها حلال است (۱). (۱) (گلپایگانی، صافی:) اگر چه احتیاط غیر لازم آن است که از آنها اجتناب کنند. (نوری، زنجانی:) اگر چه احتیاط مستحب آن است که از آنها اجتناب کنند. (بهجت:) اگر خود به خود یا با پختن جوش بیایند، پاک بودن و خوردن آن محل ّ اشکال است. (اراکی:) مسأله خرما و آب آن اگر جوش بیاید پاک و خوردن آن حلال است. و امّا کشمش و آب آن، حکم انگور و آب آن را دارد. مطابق نظر آيت الله خامنه اي: سوال: هرگاه مویز و کشمش را در غذا بریزند و بجوشد و به اصطلاح با غذا دم بکشد، یعنی به طوری که آب به داخل آن نفوذ کند و آب داخلش نیز بجوشد خوردن این غذا چه حکمی دارد؟ پاسخ: اشکال ندارد و پاک و حلال است. س: اگر كشمش را در روغن سرخ كنيم پاک است يا نجس؟ اگر نجس است طريقه صحيح پخت عدس پلو چيست؟ در مورد خرما چطور؟ ج) در هر دو مورد پاک است. سوال: آیا جوشاندن خرما در آب و یا سرخ کردن خرما اشکال دارد؟ پاسخ: در فرض سؤال اشکالی ندارد. حضرت آیت الله مکارم شیرازی: مساله ۲۱۸ـ هرگاه مویز و کشمش را در غذا بریزند و بجوشد، به طوری که آب به داخل آن نفوذ کند و آب داخلش نیز بجوشد حرام می شود اما نجس نیست و می توان آنها را جدا کرد و غذا را خورد. ولی در حال سرخ کردن و دم کردن در برنج و امثال آن مانعی ندارد. و در مورد خرما نیز اگر آب آن در غذا وارد شود و بجوشد و مستهلک شود مانعی ندارد. ولی اگر مقدار آن بقدری باشد که بجوشد ولی مستهلک نشود نمی توان آن را خورد. @Porseman_channel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا