💢وقت نوافل یومیه💢
@Porseman_channel
نافله نماز ظهر پیش از نماز ظهر خوانده مىشود و وقت آن از اول ظهر تا موقعى است که سایه شاخص که بعد از ظهر پیدا مىشود ،به اندازه دو هفتم آن شود، مثلًا اگر درازى شاخص هفت وجب باشد ، هر وقت مقدار سایهاى که بعد از ظهر پیدا مىشود به دو وجب رسید، آخر وقت نافله ظهر است.
نافله عصر پیش از نماز عصر خوانده مىشود و وقت آن تا موقعى است که آن مقدار از سایه شاخص که بعد از ظهر پیدا مىشود، به چهار هفتم آن برسد.
وقت نافله مغرب بعد از تمام شدن نماز مغرب است تا وقتى که سرخى طرف مغرب که بعد از غروب کردن آفتاب در آسمان پیدا مىشود از بین برود.
وقت نافله عشا بعد از تمام شدن نماز عشا تا نصف شب است و بهتر است بعد از نماز عشا بلا فاصله خوانده شود
نافله صبح پیش از نماز صبح خوانده مىشود و وقت آن بعد از گذشتن از نصف شب به مقدار خواندن یازده رکعت نماز شب است، ولى احتیاط آن است که قبل از فجر اول نخوانند مگر آن که بعد از نافله شب بلا فاصله بخوانند که در این صورت مانعى ندارد.
وقت نافله شب از نصف شب است تا اذان صبح و بهتر است نزدیک اذان صبح خوانده شود.
@Porseman_channel
💢نگاه درست به مشکلات💢
درس عاشورا،درزوایه نگاه به مشکلات چیست؟
@Porseman_channel
✅پاسخ:
درآموزه های دینی؛مشکلات ومصائب یک روی زیبایی دارند،که دیدنی است.همه ماهمیشه،روی سخت وکریه ازمشکلات را می بینیم. لذاازآنهاگریزانیم ودرمواجهه با آنها؛دادوبیدادوناله می کنیم.
ولی اولیاء الهی که هردوروی سکه ی مشکلات رامی بینند.ودنیا و آخرت راباهم نظاره گرند.به حقیقت دنیا توجه دارند،مشکلات را جزء لاینفک زندگی می دانند. وبه این شناخت رسیده اند که زندگی،محل ناملایمات وتزاحمات است.
واز طرفی،چون خودرادراختیارخدا گذاشته اند واراده خودرادراراده خدا فانی کرده اند؛ازاین رو؛دربلاهم لذات خدارامی برند،چون مات اویند.
وچون جهان راخرّم ازخدا می دانند.ازاین رو؛ خرّم به جهان هستند.
روحیه حق طلبی دارندواگر پاش بیفته ازدنیا وهمه لذات آن،بخاطر آخرت می گذرند.
👌این نگاه درست به مشکلات،درتحمل مشکلات آن وبالارفتن آستانه تحمل،نقش بسیاراساسی دارد.
اگرمابه مشکلات دنیا بخندیم.یا ازآن بنالیم.ازاصل مشکلات کاسته نشده نمی شود.ولی نوع برخوردما بامشکلات،درروحیات مانقش وافری دارد.
ماازعاشورا؛درس شناخت حقیقت دنیارا می گیریم.وقتی نگاه خودرابه زوایه دیدِاهل کربلا،نزدیک می کنیم،می بینیم نگاه زشت وکریهی نسبت به مصائب ندارند.
چراکه باخدا معامله کرده اند.ازاین رو،همه چیزرازیبا می بینند.
🔴جمله ی زیبای زینب کبری(س)
(مارایت الاجمیلا)
📚بحار الأنوار ج45 ص 116
حاکی ازعمق معرفت ایشان نسبت به حقیقت مشکلات ومصائب است.
هرچه مصائب وجراحات اباعبدالله الحسین(ع)بیشترمی شود؛نورانیت و گشادگی چهره شان بیشتر می شود.
📚ارشاد مفید ج 2، ص 616
👈دراوج مصائب؛نهایت تحمل وصبوری راازایشان؛می بینیم.وقتی علی اصغر(ع) شهیدشدند؛حضرت فرمود:
(هَوَّنَ عَلَيَّ مَا نَزَلَ بِي أَنَّهُ بِعَيْنِ اللَّهِ.)
📚اللهوف على قتلى الطفوف ص117
👈وقتی درشب عاشورا،بُریر-که اهل شوخی نبوده- شوخی می کند.
📚بحار الأنوار ج45 ص93
وقتی اصحاب سیدالشهداء(ع)بااشتیاق به استقبال نیزه وشمشیر می روند.
یعنی به حقیقت مشکلات پی برده اند.واین،آنها هستندکه مشکل رابه زانو درآورده و به چالش کشیده اند.
⭕️به نظرمی رسد،این؛بزرگترین درس عاشوراست چراکه دراین زمان بیشترین نیازرابه این نگاه درست نسبت به حقیقت مشکلات داریم.
@Porseman_channel
💢نماز در خلوت با نامحرم💢
@Porseman_channel
حکم نماز خواندن دو نامحرم در جایی که کسی نیست یا نمی تواند وارد شود؛ چیست؟
✅پاسخ
امام، اراکی: جایز نیست و احتیاط در نماز نخواندن است لیکن اگر نماز خوانده شود باطل نیست.
گلپایگانی، صافی: حرام است و نمازشان صحیح نیست ولی اگر یکی از آنها مشغول نماز باشد و نامحرمی وارد شود نمازش اشکال ندارد
خوئی، سیستانی، نوری: اگر احتمال وقوع معصیت باشد حرام بلکه اگر احتمال وقوع معصیت هم نباشد بنابراحتیاط حرام است و در هر حال نمازشان بنابراحتیاط مستحب باطل است
تبریزی: اگر کسی نتواند وارد شود یا وارد شونده مانع از معصیت نشود و احتمال وقوع معصیت باشد جایز نیست لیکن نمازشان صحیح است.
مظاهری: حرام است و باید نماز نخوانند ولی اگر نماز خوانده شود باطل نیست.
وحید: اگر احتمال وقوع معصیت باشد جایز نیست و احتیاط مستحب است نماز نخوانند
مکارم: اشکال دارد و احتیاط واجب در ترک [خلوت با نامحرم] است و نماز نیز اشکال دارد.
نظر مبارک آیات عظام: خامنه ای ، بهجت و فاضل به دست نیامد بنابراین احتیاط شود
@Porseman_channel
💢افضلیت زیارت امام رضا ع بر زیارت امام حسین ع💢
@Porseman_channel
برتری زیارت قبر برخی از امامان(ع) بر دیگر امامان معلول شرایط زمانی بوده است؛ از اینرو؛ روایاتی که در فضیلت زیارت قبر امام رضا(ع) نقل شده است
📚کتاب المزار، ص 196
هرچند برخی از آنها نشانگر برتری این زیارت بر زیارت قبر امام حسین(ع) است،
، 📚کافی،، ج 4، ص 584؛
میتوان احتمال داد که برتر بودن زیارت امام رضا(ع) بر زیارت امام حسین(ع) همیشگی نبوده و تنها برای دوران خاصی است؛ زیرا در برخی از این روایات، تعلیلی آورده شده است که امروزه چنان علت وجود ندارد؛ مانند این روایت: على بن مهزیار میگوید: از امام جواد(ع) پرسیدم: فدایت شوم زیارت امام رضا(ع) افضل است، یا زیارت امام حسین(ع)؟ آنحضرت فرمود: «زیارت پدرم افضل است؛ زیرا امام حسین(ع) را هر گروهى از مردم زیارت میکنند، ولى پدرم را زیارت نمیکند، مگر شیعیان خاص و خالص ما».
کافی، ج 4، ص 584؛ من لا یحضره الفقیه، ج 2، ص 582.
و یا طبق روایت دیگر، ناظر به موقعیت زمانی خاصی بوده که زیارت امام رضا(ع) سخت و دشوار بوده و زیارتکنندگان تحت کنترل شدید حاکمیت آن دوران بودهاند؛ چنانکه امام جواد(ع) در پاسخ پرسش محمّد بن سلیمان فرمود: «...افضل آن است که به خراسان رود و بر پدرم امام رضا(ع) سلام داده و آنجناب را زیارت کند و شایسته است که این زیارت را در ماه رجب انجام دهد، ولى امروزه به آن مبادرت نکند؛ زیرا هم بر ما و هم بر شما از ناحیه سلطان خوف بوده و ممکن است در معرض اتهام واقع شویم».
📚 کامل الزیارات، ص 305.
بنابراین، به نظر میرسد که روایات مربوط به برتری ثواب زیارت امام رضا(ع) بر ثواب زیارت امام حسین(ع) به جهت شرایط خاص و سخت و دشوار آن موقع بوده و نشانگر برتری مطلق چنین زیارتی نیستند.
@Porseman_channel
لقب امیرالمومنین ع ؛غضنفر است؟
@Porseman_channel
غضنفر به معنای غلظت، ضخامت و درشتی است. به شیر به دلیل هیکل درشت و شجاعتش غضنفر می گویند و مجازاً به انسان هایی که شجاع و دارای بدن و جثه ای قوی و نیرومند باشند غضنفر گفته می شود. در بسیاری از عبارات و اشعار، لغاتی چون "لیث"، "زبر" و "غضنفر" که تمامشان به معنای شیر شجاع می باشد، جهت توصیف وجود مبارک امام علی (ع) به کار گرفته شده، اما این نام، از اسامی آن حضرت نیست.
غضنفر به معنای غلظت، ضخامت و درشتی است. شیر را به دلیل هیکل درشت و شجاعتش غضنفر می گویند و مجازاً به انسان هایی که شجاع و دارای بدن و جثه ای قوی و نیرومند باشند، غضنفر گفته می شود.
لسان العرب، ج 5، ص25؛ الصحاح فی اللغة، ج2، ص20؛ تهذیب اللغة، ج3، ص111.
در کتاب نصاب الصبیان درباره نام های متعدد شیر می گوید:
غضنفر و اسد و لیث و حارث و دلهاث
هزبر و قسوره و حیدر است و ضیغم شیر.
القاب متعدد برای یک فرد و یا یک موجود، نشانگر اهمیت و ارزش خاص و بیانگر زوایای وجودی و شخصیتی او است. یکی از شخصیت هایی که دارای لقب هایی متعدد است، امام علی (ع) است. این القاب به خاطر وجود با عظمت و صفات فراوانشان به آن حضرت نسبت داده شده است.
از جمله توصیفاتی که برای آن حضرت بیان شده است، غضنفر است که این لقب هم از نظر جسمی و هم از نظر روحی با آن حضرت کاملا سازگار است. از نظر روحی کاملا مشخص است که آن حضرت بسیار شجاع و قدرتمند و نترس بودند و هرگز به دشمنان پشت نکرده بوده اند. در عرف معمولاً شیر را موجودی شجاع می دانند و انسان شجاع را هم شیر می خوانند. از این نظر، غضنفر که از نام شیر عاریت گرفته شده، برای حضرت علی (ع) لقب مناسبی است، همان طوری که یکی از لقب های دیگر حضرت اسدالله است که آن هم به همین مناسبت است.
اما از نظر جسمی هم در تاریخ بیان شده است که آن حضرت دارای بدنی قوی و هیکلی درشت بوده است، که از این جهت هم وجه تسمیه خوبی بوده و اسم با مسما مناسبت دارد.
ولی نکته قابل توجه این است که تا آن جایی که ما تحقیق کردیم در میان روایات معصومین(ع) کلمه غضنفر در میان القاب آن حضرت ذکر نشده است.
البته در تاریخ آمده است که وقتی اشعار حسان بن ثابت انصاری درباره کشته شدن عمروبن عبدود به قبیله بنی عامر رسید، جوانی از آنان در جواب گفت: شما مردم مدینه نباید کشتن عمرو را به خود نسبت دهید و آن را هنر خودتان بدانید؛ زیرا او را شیری کشته است.
فلم تقتلوا عمرو بباسکم
ولکنه الکفوء الهزبر الغضنفر
مناقب آل ابیطالب، ج1، ص297،ج 2، ص323،
خطیبان و شاعران نسل های بعد نیز واژه غضنفر را در توصیف امام علی(ع) به کار گرفته اند، از جمله:1. در مصباح کفعمی هم خطبه ای از یکی از دانشمندان نقل کرده و در آن از امام علی (ع) با لقب الشجاع الغضنفر (شیرشجاع) نام برده است.
2. در مناقب ابن شهرآشوب از ابن طوطی چند بیت شعر درباره لیلة المبیت و فضیلت و شجاعت حضرت علی (ع) نقل کرده و در آن از لقب لیث غضنفر برای آن حضرت استفاده کرده است:
فصال علی بالحسام علیهم کما صال فی العریس لیث غضنفر
فولوا سراعا نافرین کأنما هم حمر من قسور الغالب تنفر
مناقب آل ابیطالب، ج1، ص394.
به این مضمون که وقتی علی (ع) در آن شب به جای پیامبر (ص) خوابید و مشرکان خانه را محاصره کرده بودند علی (ع) با شمشیر به آنها حمله کرده، همان طوری که شیری شجاع بپرد و آنها به سرعت از او فرار کردند همان گونه که گورخران از شیر فرار می کنند.
در نهایت می توان نتیجه گرفت که "غضنفر" همچون "ابوتراب"، "ابو الحسن" و ... در شمار نام های شناخته شده امیرالمؤمنین (ع) نیست و به همین دلیل شما نمی توانید با جست و جوی این کلمه در نرم افزارها و پایگاه های اسلامی پاسخ های فراوانی را مشاهده کنید، ولی با این وجود، باید به این نکته اشاره کرد که شاعران و سخنورانی چه در زمان حیات و چه بعد از شهادت مولای متقیان، حضرتش را با این عبارت توصیف کرده و بدین وسیله، ایشان را به شیر شجاعی تشبیه کرده اند.
@Porseman_channel
💢مژده خروج ماه صفر💢
آیا روایتی در مژده خارج شدن ماه صفر وجود دارد؟
@Porseman_channel
چنین روایتی نه در منابع و نه در جوامع روایی وجود ندارد
چیزی که هست روایتی است که کاملا غریبه از این برداشت اشتباه مردم می باشدوهیچ اشاره و دلالتی بر مژده بر خروج ماه صفر ندارد...
@Porseman_channel
ابن عبّاس گويد: روزى پيغمبر صلى اللَّه عليه و آله به چند تن از اصحابشان كه در مسجد قبا در خدمت وى بودند فرمود: نخستين شخصى كه اكنون بر شما وارد شود مردى از اهل بهشت است، چون اين سخن را از آن بزرگوار شنيدند، گروهى از ايشان برخاسته و بيرون رفتند، و هر يك از آنان قصد داشت كه سريعتر مراجعت نمايد تا خود نخستين واردشونده باشد و در نتيجه بهشتى گردد، پيغمبر صلى اللَّه عليه و آله به نيّت آنان پىبرد، و به باقى مانده اصحابش كه نزد وى بودند فرمود؛ بزودى چندتن بر شما وارد مىشوند كه از جهت زودتر رسيدن در حال سبقت از يك ديگرند، پس هر كدام از آنان كه مرا به خروج «آذر» مژده دهد اهل بهشت است. سپس آنان كه بيرون رفته بودند بازگشتند و أبو ذر نيز همراهشان بود، آنگاه پيغمبر صلى اللَّه عليه و آله به ايشان فرمود: ما اكنون در كدام يك از ماههاى رومى بسر مىبريم؟ أبو ذر گفت: يا رسول اللَّه آذر بپايان رسيده است. پيغمبر صلى اللَّه عليه و آله فرمود: اى أبا ذرّ آن را مىدانستم و ليكن دوست داشتم قوم من بفهمند كه تو مردى از اهل بهشت مىباشى، و چگونه چنان نباشد، حال آنكه پس از من بدليل علاقهات به اهل بيتم تو را از حرم من دور گردانند، و تنها زندگى خواهى نمود، و تنها خواهى مرد، و قومى كه عهده دار مراسم كفن و دفنت بشوند بسبب تو سعادتمند گردند و در بهشت جاودانى كه به پرهيزگاران نويد داده شده همراه من خواهند بود.
معاني الأخبار، النص، ص: 205
@Porseman_channel
پرسمان #احکام
💢حکم مال پیدا شده؟💢
@Porseman_channel
مال گمشده اى را كه انسان پیدا مى كند اگر نشانه اى ندارد كه با آن صاحبش معلوم شود (مانند یك اسكناس صد تومانى یا یك سكه طلا) احتیاط واجب آن است كه از طرف صاحبش آن را صدقه دهد؛ و اگر خود او مستحق است مى تواند بردارد؛ و اگر مال مهمّى باشد احتیاط آن است كه از حاكم شرع اجازه بگیرد.
ـ هر گاه مالى را كه پیدا كرده نشانه دارد و قیمتش به اندازه یك درهم یا بیشتر است، باید آن را تا یك سال اعلام كند. مثلا اطلاعیه ای بزند و یا در مسجد اعلام کند.
ـ اگر قبل از فرارسیدن یك سال، از پیدا كردن صاحب آن مأیوس شود و یا از اوّل مأیوس باشد كه صاحب آن را پیدا كند احتیاط واجب آن است كه آن مال را از طرف صاحب اصلى اش به فقیر بدهد.
ـ هرگاه تا یك سال اعلان كند و یا در محل اعلان شده نگهدارى شود و صاحب مال پیدا نشود، پیداكننده مخیّر است یكى از چهار كار را انجام دهد: 1ـ آن را براى خود بردارد به قصد این كه هر وقت صاحبش پیدا شد اگر آن مال موجود نیست، عوض آن را به او بدهد. 2ـ به صورت امانت براى او نگهدارى كند. 3ـ از طرف صاحبش صدقه در راه خدا بدهد. 4ـ آن را به حاكم شرع بسپارد و احتیاط مستحب صدقه دادن یا سپردن به حاكم شرع است.
@Porseman_channel
💢مراد از روح خدا💢
@Porseman_channel
و هنگامى كه خلقت آن را به پايان و كمال رساندم و از روح خود (يك روح شريف و پاك و با عظمت) در آن دميدم همگى به خاطر آن سجده كنيد" (فَإِذا سَوَّيْتُهُ وَ نَفَخْتُ فِيهِ مِنْ رُوحِي فَقَعُوا لَهُ ساجِدِينَ).حجر29
خدا نه جسم دارد و نه روح، و اضافه روح به خدا به اصطلاح" اضافه تشريفى" است و دليل بر اين است كه روحى بسيار پر عظمت در كالبد انسان دميده شده، همانگونه كه خانه كعبه را به خاطر عظمتش" بيت اللَّه" مىخوانند، و ماه مبارك رمضان را به خاطر بركتش" شهر اللَّه" (ماه خدا) مىنامند.
و به همين دليل قوس صعودى اين انسان آن قدر بالا است كه بجايى مىرسد كه جز خدا نبيند، و قوس نزوليش آن قدر پائين است كه از چهار پايان هم پائينتر خواهد شد (بَلْ هُمْ أَضَلُ) و اين فاصله زياد ميان" قوس صعودى" و" نزولى" خود دليل بر اهميت فوق العاده اين مخلوق است.
و نيز اين تركيب مخصوص دليل بر آن است كه عظمت مقام انسان به خاطر جنبه مادى او نيست، چرا كه اگر به جنبه ماديش باز گرديم لجنى بيش نمىباشد.
اين روح الهى است كه با استعدادهاى فوق العادهاى كه در آن نهفته است و مىتواند تجليگاه انوار خدا باشد، به او اينهمه عظمت بخشيده و براى تكامل او تنها راه اين است كه آن را تقويت كند و جنبه مادى را كه وسيلهاى براى همين هدف است در طريق پيشرفت اين مقصود به كار گيرد (چرا كه در رسيدن به آن هدف بزرگ مىتواند كمك مؤثرى كند).
📚تفسير نمونه، ج11، ص: 79
@Porseman_channel
💢خواندن چند سوره در نماز💢
آیا میتوان در رکعت اول یا دوم نماز واجب به جای یک سوره، دو یا سه سوره بخوانیم؟ در نماز مستحب چطور؟
@Porseman_channel
✅پاسخ
در نماز واجب، خواندن بیش از یک سوره، کراهت دارد و برخی از مراجع[آیت الله سیستانی ]معتقدند بنابر احتیاط واجب بیش از یک سوره خوانده نشود، اما در نماز مستحبی مانعی ندارد.
حضرت آیت الله العظمی خامنهای (مد ظله العالی):
خواندن بیشتر از یک سوره در یک رکعت از نماز واجب بنابر اقوا جایز، ولى مکروه است، بر خلاف نماز مستحبى که کراهت هم ندارد و احتیاط مستحب آن است که در نماز واجب خواندن بیش از یک سوره را ترک کند.
حضرت آیت الله العظمی سیستانی (مد ظله العالی):
در رکعت اول و دوم نمازهای واجب یومیه، انسان باید اول حمد و بعد از آن سوره و ـ بنابر احتیاط واجب ـ یک سوره تمام بخواند. و سوره «الضحی» و «الم نشرح» و همچنین سوره «فیل» و «لاِیلاف» در نماز ـ بنابر احتیاط واجب ـ یک سوره حساب میشود .
حضرت آیت الله العظمی نوری همدانی(مد ظله العالی):
خواندن دو سوره و بیشتر در یک رکعت از نماز فریضه مکروه است، و احتیاط در ترک است.
در نافله مانعی ندارد.
حضرت آیت الله العظمی صافی گلپایگانی (مد ظله العالی):
در نماز واجب خواندن بیش از یک سوره کراهت دارد و در نماز مستحبی مانعی ندارد. بلی دو سوره فیل و قریش و نیز والضحی و الم نشرح در نماز واجب حکم یک سوره دارد.
@Porseman_channel
💢اشتباه امام جماعت در تعداد رکعات💢
زمانی که امام جماعت در تعداد رکعتهای نماز اشتباه کند، وظیفۀ مأمومین چیست؟
@Porseman_channel
✅پاسخ
اگر امام جماعت در شمارۀ رکعتهای نماز شک کند، یا نماز را اشتباه بخواند و مأموم به شمارۀ رکعت نماز یقین داشته باشد، میتواند به امام جماعت بفهماند و او را از شمارۀ رکعتها و وظیفهاش آگاه نماید.
ولی باید این آگاه کردن به نحوی باشد که باعث باطل شدن نماز نشود؛ مثل اینکه با اشارۀ دست یا با گفتن ذکر "الله اکبر" یا ذکری دیگری باشد. ولی اگر برای آگاه کردن امام جماعت حرف بزند، نماز خودش را باطل کرده است. همچنین اگر امام جماعت حرف بزند یا روی خود را از قبله برگرداند، نمازش باطل میشود. امام جماعت اگر با اشاره یا ذکر گفتن مأموم، متوجه اشتباه خود شد، باید اشتباه خود را اصلاح کند و نماز را ادامه دهد که در این صورت، نمازش صحیح است و نیازی به اعاده یا خواندن نماز احتیاط نیست. اما اگر متوجّه نشود، دیگر مأموم وظیفهای ندارد و اگر میبیند که نماز امام جماعت باطل است، نماز خود را به نیت نماز فرادا ادامه میدهد.
به هر حال، مأموم حتی اگر متوجه اشتباه و باطل بودن نماز امام شود، نباید نماز خود را باطل نماید. همچنین دیگر نمازگزاران هم نباید کاری کنند که نمازشان باطل شود.
حضرت آیت الله العظمی خامنهای (مدظله العالی):
اگر چنین چیزى اتفاق افتاده باشد، وظیفه کسى که سهواً حرف زده ـ در صورتى که جاهل قاصر بوده ـ این است که براى کلام بیجا دو سجده سهو به جا آورد و امام جماعت اگر پشت به قبله کرده، نمازش باطل و دیگران باید همان موقع قصد فرادا کنند.
حضرت آیت الله العظمی بهجت (ره):
امام برای رفع شک به مأموم رجوع میکند و مأموم به انجام ذکر بحول الله در مثال مذکور با صدای بلند امام را مطلع میکند.
حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (مدظله العالی):
در صورتی که واقعاً آنها سخنی گفته باشند نمازشان باطل شده و باید از سر گیرند.
حضرت آیت الله العظمی فاضل لنکرانی (ره):
در نماز جماعت اگر امام یا مأموم شک کند در صورتی که دیگری میداند و به نحوی میتواند امام را مطلع کند، امام طبق علم مأموم عمل میکند و صحیح است. ولی در فرض سؤال نماز مأمومی که گفته رکعت سوم است و نماز امام جماعت باطل شده است، ولی نماز سایر مأمومین صحیح است.
@Porseman_channel
💢تنافی عدم درخواست مزد رسالت با انفال و خمس💢
@Porseman_channel
هدف اصلی پیامبران الهی تبلیغ دین بوده که در رأس آن اعتقاد و استعانت به خداوند میباشد. لازمه رسیدن به این هدف رها نمودن بسیاری از لذتها و موقعیتهای دنیایی است. در مقابل این تبلیغ، طبیعی است که بسیاری از مخالفان آنان را به پول، مقامهای دنیایی و لذات آن فرا خوانند تا دست از این راه بکشند، اما پیامبران بر راه راست خود باقی مانده و تنها خدا را ملاک قرار دادند و تنها از او اجر خواستهاند. قرآن به نقل از برخی انبیای الهی خطاب به مردم همین موضوع را بارها تکرار کرده است.در یک آیه نیز به جای «اجر» تعبیر به «مال» شده است،و میدانیم که مال نیز نوعی اجر است.
قرآن با عبارات مختلف به نقل از پیامبر اسلام(ص) نیز بر مزد نخواستن تأکید کرده است.
با این وجود آیه دیگری وجود دارد که شامل نکته مهمی است:
«بگو: هر اجر و پاداشى از شما خواستهام براى خود شما است، اجر من تنها بر خداوند است، و او بر همه چیز گواه است».
بر اساس این آیه، مقصود آیات دیگر روشن میشود که اگر پیامبر(ص) چیزی از شما درخواست کند، آن نیز به نفع خودتان خواهد بود.
اکنون به آیاتی میپردازیم که به نوعی نشانگر درخواست اجر از طرف پیامبر(ص) است:
1. «بگو: من در برابر آن (ابلاغ آیین خدا) هیچگونه پاداشى از شما نمیطلبم مگر کسى که بخواهد راهى به سوى پروردگارش برگزیند [و این پاداش من است]».
این آیه در مقام این نکته است که عمل انسانهای هدایت شده که در واقع به نفع خود آنهاست، پاداشی برای پیامبر میباشد.
2. «... بگو: من هیچ پاداشى از شما بر رسالتم درخواست نمیکنم جز دوستداشتن نزدیکانم [اهل بیتم]...».
پیرامون اینکه «قربی» در این آیه چه افرادی هستند؟ نظرات مختلفی وجود دارد.
با این حال، عموم شیعه و برخی از اهل سنت، مراد از قربی در این آیه را اهل بیت پیامبر(ص) دانستهاند.
در نگاه اول این پرسش پدید میآید که چگونه پیامبر ابتدا اجر خود را از خداوند میخواهد و سپس دوست داشتن خاندانش را به عنوان یک پاداش از مردم تقاضا میکند؟! و اینکه آیا این ترویج سنتهای غلط خویشاوندپرستی نیست؟!
در پاسخ باید گفت، با آنکه مسئله صله رحم -و لو با ارحام غیر مؤمن- در اسلام از اهمیت والایی برخوردار است. اما در این آیه، پیامبر(ص) توصیه نمیکند که خویشاوندانش را تنها به این دلیل که خویشاوند هستند، دوست بدارند، بلکه دستور به محبت خویشاوندانى است که در درجات بالای تقوای الهی و ارتباط با خداوند و دانش قرار دارند و محبت به آنها بدان خواهد انجامید که دوستدارانشان به خدا نزدیکتر شده و بر دانششان افزوده شود.
در همین راستا رسول خدا(ص) فرمودهاند: خدا مودّت و محبّت آنها را واجب نکرد، مگر اینکه میدانست هرگز از دین برنمیگردند و هیچگاه به گمراهى نمیگرایند.
بنابر این، مودّتى که اجر رسالت فرض شده چیزى وراى خود رسالت و دعوت دینى و بقاء و دوام آن نیست. پس بنابر این تفسیر، مفاد آیه شریفه هیچ تغایرى با آیات دیگر که اجر رسالت را نفى میکنند ندارد.
در ضمن باید در نظر داشت که این مودّت تنها تظاهر به دوستی نیست، بلکه قطعاً باید با ایمان و عمل صالح همراه گردد.
3. الف. «از تو درباره انفال (غنایم، و هرگونه مال بدون مالک مشخص) سؤال میکنند بگو: انفال مخصوص خدا و پیامبر است پس، از [مخالفت فرمان] خدا بپرهیزید! و خصومتهایى را که در میان شماست، آشتى دهید...».
ب. «بدانید هرگونه غنیمتى به دست آورید، خمس آن براى خدا، و براى پیامبر، و براى ذى القربى و یتیمان و مسکینان و واماندگان در راه [از آنها] است، اگر به خدا ایمان آوردهاید...».
دو آیه فوق که به اختصاص خمس و انفال به پیامبر(ص) و ائمه(ع) و سادات میپردازد، از مواردی است که برخی آن را مخالف مزد نخواستن پیامبر(ص) دانستهاند.
این ابهام را باید در دو بخش بررسی کرد:
الف. اموال و امتیازاتی که به شخص پیامبر تعلق گرفته است را نمیتوان امتیازاتی شخصی دانست، بلکه باید آنها را در راستای پیشبرد امور جانبی حکومتی ارزیابی کرد. پیامبر(ص) در مقام حاکم اسلامی طبیعتاً امور زیادی را باید انجام میداد که تأمین هزینه آن از اموال شخصی برایشان مقدور نبود.
این اختصاص اموال به پیامبر(ص) مانند آن چیزی است که امروزه به عنوان «حساب در اختیار» به مدیران شرکتها و نهادهای بزرگ واگذار میشود.
ب. امتیازاتی که برای سادات قرار داده شده تنها بدین جهت است که صدقه بر آنان حرام است، و به همین دلیل، خداوند در مقابل امتیاز صدقه که سادات فاقد آن بودند، امتیاز دیگری به نام خمس برایشان قرار داد تا توازنی به وجود آمده و سادات نیز مانند دیگران از فقر و تنگدستی رهایی یابند که اعمال این توازن را نمیتوان اجری شخصی برای پیامبر(ص) دانست.
@Porseman_channel
💢سند حرز امام جواد علیه السلام و نمازش💢
@Porseman_channel
در مورد توسل به امام جواد(ع)؛ در کتابهای ادعیهی کهن ذکرها و دعاهایی نقل شده است. به عنوان نمونه و در یکی از این گزارشها فردی به نام یاسر روایت کرده است که روزی امام جواد(ع) از من خواست تا نزد ایشان بروم. هنگامی که خدمت حضرتشان رسیدم، ایشان پوست آهویى از زمین تهامه را طلبیدند و بر روی آن حرزی را به خطّ خود نوشتند.
📚ابن طاووس، علی بن موسی، مهج الدعوات و منهج العبادات، ص 38،
✅روش استفاده از این حرز
بعد از انجام وضوی کامل و صحیح، چهار رکعت نماز بجاى آورده میشود که در هر رکعت آن، یک مرتبه سورهی «فاتحة الکتاب»(حمد) و هفت مرتبه «آیة الکرسى» و هفت مرتبه آیهی «شَهِدَ اللَّهُ» و هفت مرتبه سورهی «و الشّمس و ضحاها» و هفت مرتبه سورهی «وَ اللَّیْلِ إِذا یَغْشى» و هفت مرتبه «قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ» خوانده میشود.
📚مهج الدعوات و منهج العبادات، ص 38 – 39.
و بعد از پایان یافتن نماز، این حرز بر بازوى راست بسته میشود:
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ ... (تا آخر سوره حمد) أَ لَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ سَخَّرَ لَکُمْ ما فِی الْأَرْضِ وَ الْفُلْکَ تَجْرِی فِی الْبَحْرِ بِأَمْرِهِ وَ یُمْسِکُ السَّماءَ أَنْ تَقَعَ عَلَى الْأَرْضِ إِلَّا بِإِذْنِهِ إِنَّ اللَّهَ بِالنَّاسِ لَرَؤُفٌ رَحِیمٌ اللَّهُمَّ أَنْتَ الْوَاحِدُ الْمَلِکُ [الدَّیَّانُ] یَوْمَ الدِّینِ تَفْعَلُ مَا تَشَاءُ بِلَا مُغَالَبَةٍ وَ تُعْطِی مَنْ تَشَاءُ بِلَا مَنٍّ وَ تَفْعَلُ مَا تَشَاءُ وَ تَحْکُمُ مَا تُرِیدُ وَ تُدَاوِلُ الْأَیَّامَ بَیْنَ النَّاسِ وَ تُرَکِّبُهُمْ طَبَقاً عَنْ طَبَقٍ أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ الْمَکْتُوبِ عَلَى سُرَادِقِ الْمَجْدِ وَ أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ الْمَکْتُوبِ عَلَى سُرَادِقِ السَّرَائِرِ السَّابِقِ الْفَائِقِ الْحَسَنِ الْجَمِیلِ النَّضِیرِ رَبِّ الْمَلَائِکَةِ الثَّمَانِیَةِ وَ الْعَرْشِ الَّذِی لَا یَتَحَرَّکُ وَ أَسْأَلُکَ بِالْعَیْنِ الَّتِی لَا تَنَامُ وَ بِالْحَیَاةِ الَّتِی لَا تَمُوتُ وَ بِنُورِ وَجْهِکَ الَّذِی لَا یُطْفَأُ وَ بِالاسْمِ الْأَکْبَرِ الْأَکْبَرِ الْأَکْبَرِ وَ بِالاسْمِ الْأَعْظَمِ الْأَعْظَمِ الْأَعْظَمِ الَّذِی هُوَ مُحِیطٌ بِمَلَکُوتِ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ وَ بِالاسْمِ الَّذِی أَشْرَقَتْ بِهِ الشَّمْسُ وَ أَضَاءَ بِهِ الْقَمَرُ وَ سُجِّرَتْ بِهِ الْبُحُورُ وَ نُصِبَتْ بِهِ الْجِبَالُ وَ بِالاسْمِ الَّذِی قَامَ بِهِ الْعَرْشُ وَ الْکُرْسِیُ وَ بِاسْمِکَ الْمَکْتُوبِ عَلَى سُرَادِقِ الْعَرْشِ وَ بِالاسْمِ الْمَکْتُوبِ عَلَى سُرَادِقِ الْعَظَمَةِ وَ بِاسْمِکَ الْمَکْتُوبِ عَلَى سُرَادِقِ الْعَظَمَةِ وَ بِاسْمِکَ الْمَکْتُوبِ عَلَى سُرَادِقِ الْبَهَاءِ وَ بِاسْمِکَ الْمَکْتُوبِ عَلَى سُرَادِقِ الْقُدْرَةِ وَ بِاسْمِکَ الْعَزِیزِ وَ بِأَسْمَائِکَ الْمُقَدَّسَاتِ الْمُکَرَّمَاتِ الْمَخْزُونَاتِ فِی عِلْمِ الْغَیْبِ عِنْدَکَ وَ أَسْأَلُکَ مِنْ خَیْرِکَ خَیْراً مِمَّا أَرْجُو وَ أَعُوذُ بِعِزَّتِکَ وَ قُدْرَتِکَ مِنْ شَرِّ مَا أَخَافُ وَ أَحْذَرُ وَ مَا لَا أَحْذَرُ یَا صَاحِبَ مُحَمَّدٍ یَوْمَ حُنَیْنٍ وَ یَا صَاحِبَ عَلِیٍّ یَوْمَ صِفِّینَ أَنْتَ یَا رَبِ مُبِیرُ الْجَبَّارِینَ وَ قَاصِمُ الْمُتَکَبِّرِینَ. أَسْأَلُکَ بِحَقِّ طه وَ یس وَ الْقُرْآنِ الْعَظِیمِ وَ الْفُرْقَانِ الْحَکِیمِ أَنْ تُصَلِّیَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَنْ تَشُدَّ بِهِ عَضُدَ صَاحِبِ هَذَا الْعَقْدِ وَ أَدْرَأُ بِکَ فِی نَحْرِ کُلِّ جَبَّارٍ عَنِیدٍ وَ کُلِّ شَیْطَانٍ مَرِیدٍ وَ عَدُوٍّ شَدِیدٍ وَ عَدُوٍّ مُنْکَرِ الْأَخْلَاقِ وَ اجْعَلْهُ مِمَّنْ أَسْلَمَ إِلَیْکَ نَفْسَهُ وَ فَوَّضَ إِلَیْکَ أَمْرَهُ وَ أَلْجَأَ إِلَیْکَ ظَهْرَهُ اللَّهُمَّ بِحَقِّ هَذِهِ الْأَسْمَاءِ الَّتِی ذَکَرْتُهَا وَ قَرَأْتُهَا وَ أَنْتَ أَعْرَفُ بِحَقِّهَا مِنِّی وَ أَسْأَلُکَ یَا ذَا الْمَنِّ الْعَظِیمِ وَ الْجُودِ الْکَرِیمِ وَلِیَّ الدَّعَوَاتِ الْمُسْتَجَابَاتِ وَ الْکَلِمَاتِ التَّامَّاتِ وَ الْأَسْمَاءِ النَّافِذَاتِ وَ أَسْأَلُکَ یَا نُورَ النَّهَارِ وَ یَا نُورَ اللَّیْلِ وَ یَا نُورَ السَّمَاءِ وَ الْأَرْضِ وَ نُورَ النُّورِ وَ نُوراً یُضِیءُ بِهِ کُلُّ نُورٍ یَا عَالِمَ الْخَفِیَّاتِ کُلِّهَا فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ وَ الْأَرْضِ وَ السَّمَاءِ وَ الْجِبَالِ وَ أَسْأَلُکَ یَا مَنْ لَا یَفْنَى وَ لَا یَبِیدُ وَ لَا یَزُولُ وَ لَا لَهُ شَیْءٌ مَوْصُوفٌ وَ لَا إِلَیْهِ حَدٌّ مَنْسُوبٌ وَ لَا مَعَهُ إِلَهٌ وَ لَا إِلَهَ سِوَاهُ وَ لَا لَهُ فِی مُلْکِهِ شَرِیکٌ وَ لَا تُضَافُ الْعِزَّةُ إِلَّا إِلَیْهِ لَمْ یَزَلْ بِالْعُلُومِ
عَالِماً وَ عَلَى الْعُلُومِ وَاقِفاً وَ لِلْأُمُورِ نَاظِماً وَ بِالْکَیْنُونِیَّةِ عَالِماً وَ لِلتَّدْبِیرِ مُحْکِماً وَ بِالْخَلْقِ بَصِیراً وَ بِالْأُمُورِ خَبِیراً أَنْتَ الَّذِی خَشَعَتْ لَکَ الْأَصْوَاتُ وَ ضَلَّتْ فِیکَ الْأَحْلَامُ وَ ضَاقَتْ دُونَکَ الْأَسْبَابُ وَ مَلَأَ کُلَّ شَیْءٍ نُورُکَ وَ وَجِلَ کُلُّ شَیْءٍ مِنْکَ وَ هَرَبَ کُلُّ شَیْءٍ إِلَیْکَ وَ تَوَکَّلَ کُلُّ شَیْءٍ عَلَیْکَ وَ أَنْتَ الرَّفِیعُ فِی جَلَالِکَ وَ أَنْتَ الْبَهِیُّ فِی جَمَالِکَ وَ أَنْتَ الْعَظِیمُ فِی قُدْرَتِکَ وَ أَنْتَ الَّذِی لَا یُدْرِکُکَ شَیْءٌ وَ أَنْتَ الْعَلِیُّ الْکَبِیرُ الْعَظِیمُ مُجِیبُ الدَّعَوَاتِ قَاضِی الْحَاجَاتِ مُفَرِّجُ الْکُرُبَاتِ وَلِیُّ النِّعَمَاتِ یَا مَنْ هُوَ فِی عُلُوِّهِ دَانٍ وَ فِی دُنُوِّهِ عَالٍ وَ فِی إِشْرَاقِهِ مُنِیرٌ وَ فِی سُلْطَانِهِ قَوِیٌّ وَ فِی مُلْکِهِ عَزِیزٌ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ احْرُسْ صَاحِبَ هَذَا الْعَقْدِ وَ هَذَا الْحِرْزِ وَ هَذَا الْکِتَابِ بِعَیْنِکَ الَّتِی لَا تَنَامُ وَ اکْنُفْهُ بِرُکْنِکَ الَّذِی لَا یُرَامُ وَ ارْحَمْهُ بِقُدْرَتِکَ عَلَیْهِ فَإِنَّهُ مَرْزُوقُکَ- بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ لَا صَاحِبَةَ لَهُ وَ لَا وَلَدَ بِسْمِ اللَّهِ قَوِیِّ الشَّأْنِ عَظِیمِ الْبُرْهَانِ شَدِیدِ السُّلْطَانِ-مَا شَاءَ اللَّهُ کَانَ وَ مَا لَمْ یَشَأْ لَمْ یَکُنْ أَشْهَدُ أَنَّ نُوحاً رَسُولُ اللَّهِ وَ أَنَّ إِبْرَاهِیمَ خَلِیلُ اللَّهِ وَ أَنَّ مُوسَى کَلِیمُ اللَّهِ وَ نَجِیُّهُ وَ أَنَّ عِیسَى ابْنَ مَرْیَمَ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِ وَ عَلَیْهِمْ أَجْمَعِینَ کَلِمَتُهُ وَ رُوحُهُ وَ أَنَّ مُحَمَّداً صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ خَاتَمُ النَّبِیِّینَ لَا نَبِیَّ بَعْدَهُ وَ أَسْأَلُکَ بِحَقِّ السَّاعَةِ الَّتِی یُؤْتَى فِیهَا بِإِبْلِیسَ اللَّعِینِ یَوْمَ الْقِیَامَةِ وَ یَقُولُ اللَّعِینُ فِی تِلْکَ السَّاعَةِ وَ اللَّهِ مَا أَنَا إِلَّا مُهَیِّجُ مَرَدَةٍ- اللَّهُ نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ هُوَ الْقاهِرُ وَ هُوَ الْغَالِبُ لَهُ الْقُدْرَةُ السَّابِقَةُ وَ هُوَ الْحَکِیمُ الْخَبِیرُ اللَّهُمَّ وَ أَسْأَلُکَ بِحَقِّ هَذِهِ الْأَسْمَاءِ کُلِّهَا وَ صِفَاتِهَا وَ صُوَرِهَا وَ هِیَ سُبْحَانَ الَّذِی خَلَقَ الْعَرْشَ وَ الْکُرْسِیَّ وَ اسْتَوَى عَلَیْهِ أَسْأَلُکَ أَنْ تَصْرِفَ عَنْ صَاحِبِ کِتَابِی هَذَا کُلَّ سُوءٍ وَ مَحْذُورٍ فَهُوَ عَبْدُکَ وَ ابْنُ عَبْدِکَ وَ ابْنُ أَمَتِکَ وَ أَنْتَ مَوْلَاهُ فَقِهِ اللَّهُمَّ یَا رَبِّ الْأَسْوَاءَ کُلَّهَا وَ اقْمَعْ عَنْهُ أَبْصَارَ الظَّالِمِینَ وَ أَلْسِنَةَ الْمُعَانِدِینَ وَ الْمُرِیدِینَ لَهُ السُّوءَ وَ الضُّرَّ وَ ادْفَعْ عَنْهُ کُلَّ مَحْذُورٍ وَ مَخُوفٍ وَ أَیُّ عَبْدٍ مِنْ عَبِیدِکَ أَوْ أَمَةٍ مِنْ إِمَائِکَ أَوْ سُلْطَانٍ مَارِدٍ أَوْ شَیْطَانٍ أَوْ شَیْطَانَةٍ أَوْ جِنِّیٍّ أَوْ جِنِّیَّةٍ أَوْ غُولٍ أَوْ غُولَةٍ أَرَادَ صَاحِبَ کِتَابِی هَذَا بِظُلْمٍ أَوْ ضُرٍّ أَوْ مَکْرٍ أَوْ مَکْرُوهٍ أَوْ کَیْدٍ أَوْ خَدِیعَةٍ أَوْ نِکَایَةٍ أَوْ سِعَایَةٍ أَوْ فَسَادٍ أَوْ غَرَقٍ أَوِ اصْطِلَامٍ أَوْ عَطَبٍ أَوْ مُغَالَبَةٍ أَوْ غَدْرٍ أَوْ قَهْرٍ أَوْ هَتْکِ سِتْرٍ أَوِ اقْتِدَارٍ أَوْ آفَةٍ أَوْ عَاهَةٍ أَوْ قَتْلٍ أَوْ حَرَقٍ أَوِ انْتِقَامٍ أَوْ قَطْعٍ أَوْ سِحْرٍ أَوْ مَسْخٍ أَوْ مَرَضٍ أَوْ سُقْمٍ أَوْ بَرَصٍ أَوْ جُذَامٍ أَوْ بُؤْسٍ أَوْ آفَةٍ أَوْ فَاقَةٍ أَوْ سَغَبٍ أَوْ عَطَشٍ أَوْ وَسْوَسَةٍ أَوْ نَقْصٍ فِی دِینٍ أَوْ مَعِیشَةٍ فَاکْفِنِیهِ بِمَا شِئْتَ وَ کَیْفَ شِئْتَ وَ أَنَّى شِئْتَ- إِنَّکَ عَلى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى سَیِّدِنَا مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ أَجْمَعِینَ وَ سَلَّمَ تَسْلِیماً کَثِیراً وَ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ- وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ» و این حرز داخل حرزدان نقره خالص قرار گرفته و بر روی آن نگاشته میشود: «یَا مَشْهُوراً فِی السَّمَوَاتِ یَا مَشْهُوراً فِی الْأَرَضِینَ یَا مَشْهُوراً فِی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ جَهَدَتِ الْجَبَابِرَةُ وَ الْمُلُوکُ عَلَى إِطْفَاءِ نُورِکَ وَ إِخْمَادِ ذِکْرِکَ فَأَبَى اللَّهُ إِلَّا أَنْ یُتِمَّ نُورَکَ وَ یَبُوحَ بِذِکْرِکَ وَ لَوْ کَرِهَ الْمُشْرِکُون».
📚مهج الدعوات و منهج العبادات، ص 38 – 42