eitaa logo
کانال پرسمان دینی
850 دنبال‌کننده
45 عکس
13 ویدیو
81 فایل
بحول و قوه الهی؛پاسخگوی شبهات وسوالات دینی در« گروه »و «کانالهای پرسمان» می باشیم. http://eitaa.com/joinchat/2121924619Ce5ff3b4f6e @ebadi_porseman
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
پرسمان 💢حكم رقص در قرآن💢 @Porseman_channel در آیات قرآن» تنها احکام کلی و اساسی بیان شده است و تفصیل و بیان بسیاری از حکام در قرآن، به پیامبر واگذار شده است و بعد از پیامبر ائمه(ع) آنها را بیان می کنند، بنابراین نباید انتظار داشت تمام احکام جزئی در قرآن مطرح شده باشد.به عنوان مثال تعداد رکعات نماز در روایات ذکر شده است رقص نیز چنین است و پیامبر اسلام( ص) فرمود : (انهاکم عن الزفن ...)یعنی شمارا از رقص نهی می کنم . بعید نیست از آیاتی که دستور ترک کارهای لغو وبیهوده می دهد سوره مومنون آیه 3. که رقص هم یکی از مصادیق آن است بتوان استفاده کرد حرمت رقص را . جهت اطلاع بیشتر مراجعه شود به کتاب دلیل تحریر الوسیله نوشته علی اکبر سیفی مازندرانی ج 6،ص 218. در ضمن توجه داشته باشيد كه اين استدلال كه اگر در قرآن آمده قبول مي كنم اشتباه است كسي كه قرآن را قبول كند بايد روايات و گفته هاي پيامبر و ائمه (ع) هم بپذيرد. زيرا در آيات مختلف دستور به اطاعت از آنها داده است. @Porseman_channel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
پرسمان حكم رقص مرد براي مرد را بيان كنيد؟ @Porseman_channel آيات عظام امام، تبريزى و خامنه اى: اگر باعث تحريك شهوت يا ارتكاب گناه و يا ترتب مفسده نشود، اشكال ندارد (ولى براى سزاوار است مؤمن از لهو اجتناب كند). آيات عظام بهجت، سيستانى، فاضل، نورى و وحيد: بنابر احتياط واجب، رقص مرد در حضور مردان جايز نيست. . آيات عظام صافى و مكارم: رقص مرد در حضور مردان حرام است. @Porseman_channel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
پرسمان 💢رابطه توبه با اثر تکلیفی و وضعی گناهان؟💢 @Porseman_channel هر گناهی هم اثر تکلیفی دارد و هم اثر وضعی . اثر تکلیفی گناه با توبه حقیقی از بین می رود و به طور کلی پاک می شود . توبه هرگاه حقيقي و واقعي باشد و از اعماق جان برخيزد و جامع شرايط باشد و انسان از گناهي كه مرتكب شده احساس خجلت و ندامت كند و خود را در پيشگاه خدا شرمنده ببيند و در صدد كسب رضاي حق تعالي باشد، به يقين مقبول درگاه احديت واقع شده و آثار و بركاتش نمايان مي گردد. هر چند گناه بسیار بزرگ و شنیع زنا باشد . قرآن كريم مي فرمايد: اي بندگان كه بر خود اسراف و ستم كرديد ، از رحمت خدا مأيوس نشويد كه خدا همه گناهان را مي آمرزد، زيرا او بسيار آمرزنده و مهربان است . توجه حقيقي چنان انسان را دگرگون مي كند كه گويي هيچ گناهي را مرتكب نشده است. امام محمد باقر (ع) مي فرمايد: ‌"التائب من الذّنب كمن لا ذنب له؛ توبه كننده از گناه مانند كسي است كه گناه نكرده است". توبه حقيقي و خالص كه قرآن از آن به "توبه نصوح" ياد مي كند، موجب محو همه آثار گناه مي گردد . حضرت امام صادق(ع) مي فرمايد: "هنگامي كه بنده اي توبه نصوح (حقيقي) كرد مواهب و نعمت هاي كم نظير الهي را متوجه خود مي سازد . اولين اثرش آن است كه محبوب نزد خدا مي شود. دوم: خداوند در دنيا و آخرت گناهان او را مي پوشاند". راوي حديث سؤال كرد كه چگونه خدا پرده پوشي مي كند ، فرمود: "هر چه از گناهان كه دو فرشته موكّل بر او، برايش نوشته اند، از يادشان ببرد. به اعضاي بدن، فرمان مي دهد كه گناهان او را پنهان كنيد. به نقاط زمين و هر كجايي كه گناهكار توبه كننده گناه كرده است، دستور مي دهد كه گناهان او را پنهان كنيد . آثار آن را پاك مي كند. پس توبه كننده در حالي خدا را در قيامت ملاقات مي كند كه هيچ چيزي به ضرر او و بر گناهانش گواهي و شهادت دهنده نيست و چيزي از آن آشكار نخواهد شد". 💢امّا اثر وضعی گناه 💢 آثار وضعی گناهان متفاوت است . برخی گناهان آثار وضعی آن ها بدون حاشیه است . بازتاب آن فقط مربوط به جسم و جان خودشان است . مثلا خوردن سم مهلک و هر چیزی که به بدن زیان وارد کند تکلیفا حرام است اما وضعا اثر کشنده دارد، حال اگر کسی اشتباها سم بخورد، چون نمی دانسته ، تکلیفا حرام نیست، ولی اثر وضعی آن که بیمارشدن و یا از بین رفتن باشد، باقی است. اگر کسی نداند مالی غصبی است و آن را خریداری کند ، تصرف در اموال غصبی حرام است، اما چون نمی دانسته که غصب است، خریدنش و تصرفات قبل از علم به غصبی بودن حرام نبوده، لکن حکم وضعی دارد، یعنی معامله باطل است ومالک آن مال نمی شود.هم چنین است اگر می دانسته مال غصبی یا دزدی است . وقتی آن را می خرد و تصرف می کند . دو اثر وجود دارد یکی تکلیفی است یعنی گناه کرده و در صورت توبه گناهش بخشیده می شود . و دیگری اثر وضعی دارد . یعنی کسی با خرید و فروش مالک مال غصبی یا دزدی نمی شود . بنا براین اثر وضعی با توبه از بین نمی رود . در مورد زنا و لواط و مانند آن نیز همین حکم صادق است با توبه حقیقی گناهانش بخشیده می شود . امّا آثار وضعی آن دو نوع است . یک قسمت آن دنیوی و پاک نشدنی است . مثلا اگر با زن مطلقه ای که در عده طلاق رجعی است زنا کند آن زن برای همیشه بر او حرام است . و یا اگر با زنی زنا کند. دیگر نمی تواند با دخترش ازدواج کند یا اثر وضعی گناه لواط که آن حرام بودن ازدواج با خواهر و دختر و مادر لواط دهنده بر لواط كننده است، همچنان به قوت خود باقی است. توبه و استغفار تنها رافع عذاب اخروي عمل انجام شده است، ولي هرگز آثار وضعي آن مانند حكم فوق را برنميدارد، پس در چنین مواردی نمی توان گفت با توبه کردن حکم وضعی برداشته می شود. هم چنین پس از ظاهر شدن آثار وضعی گناه و یا انجام گناه به صورت علنی ، توبه رافع آن آثار نیست ، پیامبر اکرم (ص) می فرماید : « الْمُذِيعُ بِالسَّيِّئَةِ مَخْذُولٌ؛ اظهار و افشا کننده گناه رسوا خواهد شد» . ولی اگر توبه پیش از ظاهر شدن آثار وضعی باشد خداوند آن آثار را به ستاریت خویش می پوشاند. @Porseman_channel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
پرسمان 💢تاثير منفي لقمه حرام برفرزند بي گناه💢 @Porseman_channel دنیا دار اسباب و مسببات است هر معلولی علتی دارد و هر علتی معلول خاص خود را. در روابط خانوادگی برخی از رفتار های پدر و مادر در آینده فرزندانشان تاثیر بسزایی داشته و گاها مسیر را برای سعادت او هموار ساخته و یا موانعی را پدید می آورد ولی این بدان معنا نیست که اختیار از فرد سلب شود و مجبور به راهی شود بلکه این رفتارهای والدین شرایط را سخت یا آسان می کند و خدا بنا بر همین شرایط پیش آمده از او عمل می خواهد و به اندازه سختی و آسانی این شرایط و میزان عمل وی به او پاداش و جزا خواهد داد. نظام علی و معلولی حاکم بر جهان اقتضا می کند که هر عملی که ما انجام می دهیم اثری در خارج داشته باشد و اگر این را از دنیا بگیریم دنیا را از دنیا بودن انداخته ایم( نظام آفرینش بر علت و معلول استوار است) پس ناگزیر باید اثرات وارده بر معلول را از طرف علت پذیرا باشیم. از طرفی فردی که به دنیا می آید محیط خانوادگی(نطفه و لقمه و ..) بر آن از همان باب علت و معلول بر او اثر گذاشته و از نظر تکوینی یک سری آثاری بر او وضع می شود اما از نظر تشریعی نه برای او ثواب و نه عقاب دارد. بدین معنی که نه برای این حالت که از خانواده اخذ کرده ثوابی به او داده می شود نه عذاب می شود چرا که در اختیار او نبوده است . حال این فرد که بر اثر وراثت یک سری امتیازات یا نواقص تکوینی کسب کرده است با همین پیش زمینه وارد میدان امتحان می شود و بر اساس همین پیش زمینه به او امتیاز داده می شود اصلا با همین اختلافی که هست زمینه امتحان فراهم می شود. بر فرض این فرد 10 امتیاز از وراثت دارا است با تکالیفی که به او می شود جهت گیری او محاسبه می شود اگر جهت او مثبت بود به همان اندازه که تلاش کرده امتیاز( ثواب ) می گیرد اما اگر جهت گیری اش منفی بود نمره منفی( عقاب) می گیرد. و این گونه نیست که کسی که از وراثت نمره 10 دارد با کسی که نمره 20 دارد هر دو به یک گونه لحاظ شوند مثلا اگر نفر اول یک پله سقوط کرد بگویند تو 19 هستی پس از فلان که 11 است جلو تر هستی نه مهم جهت گیری است نه داشته ها. همین را قرآن می فرماید"لیس للانسان الا ما سعی " از طرفی خدا انسان را به گونه آفریده که عوامل محیطی و وراثتی نتواند تاثیر صد در صد بر او داشته باشد بلکه زمینه ساز برای اوست اما حرف آخر را اراده و اختیار انسان می زند به عبارت دیگر نه این که لقمه حرام بر فرد تاثیر نگذارد بلکه تام در ایجاد افعال از انسان نیست. همه این ها معد هستند اما آنچه که کار را تمام می کند اختیار انسان است . ما نمونه های بسیار داریم که نطفه و لقمه و محیط در نهایت خرابی ولی فرزند راه سعادت در پیش گرفته است. مانند فرزند عبد الله ابن ابی( عبدالله ابن ابی از بزرگترین منافقان زمان پیامبر بود ولی پسری داشت که از صحابی مخصوص پیامبر شد)و فرزند يزيد(معاويه صغير) و .. @Porseman_channel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سوال امام عسکری ع عقیم بوده ؟ @Porseman_channel ✅پاسخ: طبق روایات وکتب شیعه شکی در تولد حضرت صاحب الامر نیست ودراین باره روایات فراوانی آمده است که جهت آگاهی از برخی آز آن روایات رجوع کنید به کتب : کمال الدین،شیخ صدوق،ج2 ص424 تا 479- منتخب الاثر، ایت الله صافی،جلد 1 ص 367 تا 437- بحار الانوار،جلد 51 ص2 باب 1، جلد 52 ص1 باب 18 وصال 78 باب 19 و... ❗️بسیاری از علما وبزرگان اهل سنت نیز تصریح کرده اند که امام عسکری عقیم نبوده است وتصریح کرده اند برای او فرزندی به نام محمد متولد شد. یکی از نویسندگان معاصر در این باره از 66 نفر از علمای اهل سنت نام میبرد که براین مطلب تصریح کرده اند 📚المهدی الموعود عند علمائ اهل السنه والشیعه،عسکری،ج1 ص182 -261 ایت الله صافی از 66 تن از این علما نام می برد 📚منتخب الاثر،ج2 ص369 تا 393- ویکی از نویسندگان از 135 نفر نام می برد 📚در انتظار ققنوس، ص188 تا 198 برخی از بزرگان اهل سنت که براین مطلب تصریح کرده اند: ابن اثیر در الکامل،ج6 ص320- سبط بن جوزی در تذکره،ص325 -326- ذهبی در العبر فی خبر من غبر ج1 ص373- شعرانی در الیواقیت،ج2 ص562- هیتمی در الصواعق، ج2 ص601- و... @Porseman_channel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💢عسکر یا عسگر؟💢 @Porseman_channel ما باید واژه ها را درست بکار ببریم تا از تغییر نادرست آن در طول زمان جلوگیری کنیم و به گونه ای نباشد که یک واژه غلط در گفتار و نوشتار تثبیت و متداول شود. کار بردن صحیح واژه‌ها و اسامی ضرورتی است که گاهی با سهل‌انگاری و بی‌توجهی به اشتباهات بزرگی منجر می‌شود، یکی از این اشتباهات که بطور مداوم با آن مواجه هستیم بیان و یا نگارش "عسگری" به جای "عسکری" است . واژه "عسکری" که در برخی آثار مکتوب و رسانه ها "عسگری" به کار می رود، در زبان عربی اصلا حرف "گ" وجود ندارد و متأسفانه برخی به جای کلمه "عسکری"، "عسگری" می گویند و یا می نویسند که این اشتباه بزرگی است. واژه "عسکر" به معنی ارتش است؛ و به دلیل اینکه امام حسن عسکری(ع) در یک پایگاه نظامی زندگی می کردند و تحت نظر ارتش بودند به این نام مشهور شدند. امام حسن عسکری فرزند امام هادی(ع) و نام مادرشان "حدیثه" است که هشتم ربیع الثانی سال ۲۳۲ ه.ق به دنیا آمدند. از آنجایی که امام هادی و امام حسن عسکری(علیهما السلام) اجبارا در سامرا در محلی به نام «العسکر» یا «العسکری » زندگی می کردند به "عسکریین" معروف شدند و از مشهورترین القاب دیگر حضرت، «نقی » و «زکی » و کینه ایشان «ابو محمد» است. ایشان ۲۲ ساله بود که پدر ارجمندش به شهادت رسید. مدت امامتش ۶ سال و عمر شریفش ۲۸ سال بود و در سال ۲۶۰ هجری قمری به شهادت رسیدند و در خانه خود در سامرا در کنار مرقد پدرش به خاک سپرده شدند. @Porseman_channel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
پرسمان 💢رفع قلم💢 آيا حديث رفع قلم در مورد نهم ربيع صحت دارد❓؟ @Porseman_channel ✅پاسخ 1️⃣اولا: مستند اين مطلب روايتي در كتاب بحارالانوار ج31 ص125 مي باشد. از نظر سندي ضعيف بوده و در كتب منابع حديثي متقدم وجود ندارد و كتاب بحارالانواركه كتاب متاخر و از جوامع روايي است نه منابع روايي؛ ذكر كرده است. پس از نظر سندي صحيح السند نمي باشد و در كتب معتبر و منابع اوليه ذكر نشده است... 2️⃣ثانيا: اينكه بگوييم روز نهم ربيع روز آزادي است و قلم نوشتن گناه برداشته شده ..هيچ محققي از اين حديث چنين برداشتي نكرده است. چرا كه مخالف نص صريح قرآن و روايات مي باشد... ضمنا در همان روايت اين روز به عنوان روز تزكيه و دوري از گناه و توبه و انابه و عبادت ذكر شده است.كه با رفع قلم به آن معنا منافات دارد... 🔆🔆🔆🔆🔆🔆🔆🔆🔆 اگر ما بخواهيم اين روايت را حمل بر صحت كنيم و دنبال معنا و تفسير درست باشيم بايد بگوييم طبق روايات در ايام ديگر كه مهلت نوشته شدن گناهان براي مومنان هفت ساعت است و بعد از هفت ساعت گناه نوشته ميشود و هفت ساعت مهلتي براي توبه است تا در نامه عمل گناه نوشته نشود. 📕الكافي ج2 ص437 در نهم ربيع الاول كه آغار امامت قطب عالم امكان است.و روز عيد است و مبارك و با عظمت است؛ اين مدت به سه روز افزايش مي يابدو مهلت زيادي داده ميشود...تا شخص در صورت گناه مهلت و فرصت بيشتر براي توبه بيابد.و نامه عملش گناه نوشته نشود... پس حديث مذكور برفرض صحت سندي هيچ دلالت و بلكه اشاره اي به آزادي گناه وفحاشي و ناسزاگويي و...ندارد و به نظر مراجع تقليد اين اعمال جايز نمي باشند.... @Porseman_channel 🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂 🍁🍁🍁🍁🍁🍁 🍁🍁
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
پرسمان 💢حکم استفاده از ماهواره💢 @Porseman_channel امام : اگر منافع حرام و نامشروع آن بيش از منافع حلال آن باشد- به گونهاى كه منافع حلال بسيار نادر گردد- خريد و فروش آن جايز نيست و اگر قانونى در اين زمينه وجود دارد بايد مراعات گردد. آيةاللَّه بهجت: با توجه به اينكه استفاده از منافع حرام و نامشروع آن، بيش از منافع حلال است- به گونهاى كه استفاده منافع مشروع آن بسيار نادر است- خريد و فروش آن جايز نيست. آيات عظام تبريزى و فاضل: خريد وفروش آن درصورتىكه به منظور استفاده حرام نباشد، اشكال ندارد. [و اگر قانونى در اين زمينه وجود دارد] بايد بر طبق آن عمل شود. آيات عظام خامنه اى و مكارم: دستگاه مذكور، هر چند از آلات مشترك است كه قابليت استفاده حلال را دارد؛ ولى چون غالباً از آن بهرهبردارى حرام مىشود و افزون بر اين بهرهگيرى از آن در خانه، مفاسد ديگرى را هم در بر دارد، بنابراين خريد و استفاده از آن در خانه جايز نيست، مگر براى كسى كه اطمينان دارد از آن استفاده حرام نمىكند و نصب آن در خانه نيز مفسده ديگرى در بر ندارد و اگر قانونى در اين زمينه وجود دارد، بايد رعايت شود. آيةاللَّه سيستانى: خريد و فروش آن جايز نيست؛ مگر در صورتى كه اطمينان پيدا كند كه خود و يا ديگران از آن استفاده حرام نمىكنند. آيةاللَّه صافى: خريد و فروش و استفاده مشروع از آن، در صورتى كه مجتهد جامع شرايط به ملاحظه مصالح مهمهاى آن را ممنوع نكرده باشد، اشكال ندارد. @Porseman_channel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
پرسمان 💢ابو لؤلو شیعه بوده؟ غرضش از کشتن خلیفه دوم چه بود؟💢 @Porseman_channel درباره قتل خلیفه آنچه به صراحت در تاریخ گزارش شده حکایت از آن دارد که این مسئله صرفا مربوط به عمر و ابو لؤلؤ - فیروز - بوده و انگیزه آن این احساس قاتل بوده که در حق او سختگیری شده و پول زیادی از وی دریافت می شده است او در این باره به عمر شکایت کرد, اما خلیفه گفت : در قیاس با توان و مهارت او و طبعا درآمد او مقدار پولی که از او گرفته می شود زیاد نیست , چندی بعد از آن حادثه ترور رخ داد. مسعودی کیفیت واقعه را چنین گزارش می کند: عمر اجازه ورود عجمان را به مدینه نمی داد. مغیره به او نوشت : من غلامی دارم که نقاش , آهنگر و نجار بوده و به کار مردم مدینه می آید اگر اجازه دهی او را نزد تو بفرستم و به وی اجازه داد و ابو لؤلؤ به مدینه آمد. مغیره برای هر روز دو درهم از او می گرفت. زمانی ابو لؤلؤ نزد عمر آمد و از زیادی خراج خود شکایت کرد. عمر گفت: چه کاری انجام می دهی؟ ابو لؤلؤ کارهای نقاشی و نجاری و آهنگری خود را شرح داد. عمر گفت: با توجه به کارهایی که انجام می دهی خراج تو زیاد نیست. پس از چندی عمر از وی خواست تا یک آسیاب بادی بسازد. او گفت: برای وی آسیابی خواهد ساخت که همه از آن سخن بگویند. عمر از این سخن بوی تهدید شنید اما به چیزی نگفت . پس از آن بود که عمر را صبح گاهان در یکی از زوایای مسجد به قتل رساند. او دوازده نفر دیگر را نیز مجروح کرد که شش تن آنها مردند بعد از آن خود را با خنجر به قتل رساند. عمر در روزهای پایانی عمر که مجروح افتاده بود, گویا از زندگی دنیای خود چندان رضایتی نداشت . او مرتب می گفت : ((یا لیتنی لم ائک شیئا لیت لم تلدنی امی , لیت کنت نسیا منسیا یا لیتنی کنت حائکا اعیش من عمل یدی ; ای کاش من هیچ بودم ای کاش مادرم مرا نزاییده بود, ای کاش من به فراموشی سپرده شده بودم ای کاش بافنده بودم و از دست رنج خود زندگی می کردم )), (تاریخ خلفا, تاریخ سیاسی اسلام , ج 2, ص 102 و 103, جعفریان , نشر الهادی ). ابولؤلؤ اهل نهاوند بود که به اسارت رومیان در آمد و مسلمانان در نبرد با روم او را اسیر کردند. (تاریخ طبری (8جلدی) ج3 ص221)البته شاید خراسانی بودن او همانند کاشانی بودنش به دلیل بنای یادبودی است که در یکی از شهرهای خراسان وجود داشته است و یکی از سفرنامه نویسان به آن اشاره می کند.(سفرنامه خانلر خان اعتصام الملک ص135، حماسه کویر ج2 ص794(نشر خرم قم)) اینکه گفته شده خرده حساب شخصی با خلیفه دوم داشته درست است. مورخان گویند: خلیفه دوم از ورود غیر عرب ها به مدینه جلوگیری می کرد. اما وقتی مغیره بن شعبه که ابولؤلؤ را به غلامی گرفته بود از هنر و مهارت ابولؤلؤ نزد خلیفه سخن گفت عمر با آوردن این غلام به مدینه موافقت کرد. اما چون مالیات سنگین مغیره بر دوش ابولؤلؤ سنگینی کرد نزد خلیفه آمده شکایت کرد. عمر گفت با مهارت هائی که تو داری چنین مالیاتی زیاد نیست. سپس از ابولؤلؤ خواست برایش آسیابی بسازد. فیروز ایرانی که از بی توجهی خلیفه به شکایتش ناراحت بود گفت آسیابی بسازم که همه از آن تعریف کنند. چند روز بعد با خنجری دو سر عمر را مجروح کرد و پس از آنکه فرار کرد و افرادی را کشته و مجروح نمود بر روی او گلیمی انداختند و فیروز ابولؤلؤ که راه را بسته دید خودکشی کرد.(انساب الاشراف (13 جلدی) ج10 صفحات 414 و423، مروج الذهب ج2/320) ابولؤلؤ ارتباطی با حضرت علی ع نداشته و اساسا مسلمان بودن او منتفی است چه رسد به آنکه او را شیعه بدانیم. البته درباره ارتباط او با علی علیه السلام یا احتمال تشیع وی مطالبی گفته شده(ر.ک: ارشاد القلوب دیلمی ج2 ص285، مشارق الانوار ص79، مدینه المعاجز بحرانی چ2 ص44، کامل شیخ بهائی ج2 ص105 و 111) که صحیح نیست. اینکه می گویند آن حضرت در کنار خانه نشسته بود و ابولؤلؤ را دید و او را با اسب و دلدل فراری داد و با طی الارض به کاشان فرستاد ساخته قرن هفتم به بعد است چون در متون اولیه از آن خبری نیست. دلایل دیگر مانند اینکه برخی او را با استغفار و ترحم نام برده اند(برخی می گوید دعای حضرت زهرا مستجاب شد و عمر به دست قاتل رحمت الله علیه کشته شد ،این مطلب مستند علمی ندارد و هیچ دلیل بر تشیع شخص نمی شود. همچنین ر.ک: ریاض العلماء (چاپ کتابخانه آیت الله نجفی ج4 ص378 و الهدایه الکبری (موسسه البلاغ بیروت) ص162){دلیل تشیع یا ارتباطش با اهل بیت نمی شود و چه بسا مستند آن حدیث مجعول رفع القلم است. علاوه بر اینها اگر امیرالمؤمنین قصد حذف رقیب را داشت وقتی درباره رفتن به عراق و جبهه جنگ با امام مشورت کرد نمی فرمود بهتر است در مدینه بمانی و از دور رزمندگان را هدایت کنی.(نهج البلاغه)بنابر این می توان گفت کشتن خلیفه روش مورد تایید امام علی نبوده و هیچ گونه همکاری و دستوری در این باره نداشته است. چنان که درباره قتل عثمان نیز روش امام علی این چنین بوده است. @Porseman_cha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💢قبر فیروز در کاشان💢 ❔شنیدم که فردی به نام که در کاشان دفن است قاتل عمربن خطاب بوده و بعد از قتل او نزد امیرالمومنین رفته و ایشان به ابولؤلؤ میگویند به برو که دوستاران من آنجایند ❗️❗️ @Porseman_channel 💠💠 👌نام قاتل عمر بن خطاب در میان پارسی زبانان به پیروز و یا « بابا شجاع الدین » می باشد لکن در میان عرب زبانان به فیروز ایرانی مشهور بوده و به سبب داشتن دختری به نام « » با کنیه « ابو لولو » شهرت یافته است . ❕او ابتدا در جنگ میان ایرانیان و رومیان به اسارت رومیان و بعد ها در جنگ رومیان با مسلمانان به اسارت مسلمانان در آمده و در سال 21 هجری به عنوان سهم غنیمت جنگی به غلامی بن شعبه در آمده است . 📚تاریخ طبری ج2 ص529 📚الکامل فی التاریخ ج2 ص419 👌او پس از آشنایی با اسلام ، به اسلام گروید و مسلمان شد چنان که بدر الدین می نویسد ؛ « عمر بن خطاب را شخص قوی و زور مندی فیروز نام با کنیه ابو لولو که غلام مغیره بن شعبه بود و ادعای اسلام داشت به قتل رساند » 📚عمده القاری ج8 ص229 👌کیفیت کشتن عمر توسط را چنین نوشته اند ؛ ❕ روزى ابو لولو عمر را در بازار دید و از مغیره شکایت کرد و گفت به فریاد من برس مغیره بر من سخت مى گیرد و در هر روز دو درهم از من باج مى خواهد. ❔عمر پرسید: چه کارهایى مى دانى؟ ابو لولو گفت: نجارى، آهنگرى و نقاشى. عمر گفت: این مقدار در مقابل هنر های تو زیاد نیست، شنیده ام که تو آسیاب هم می توانی بسازی که با باد بچرخد. ابو لولو گفت: آری. عمر گفت: براى من آسیابى بادى بساز. 👌ابو لولو چون دید عمر به مشکلاتش توجهی نکرد، گفت: باشد، آسیابى برایت خواهم ساخت که مردم مشرق و مغرب از آن سخن گویند، و از نزد وی برفت. عمر گفت: این برده مرا تهدید کرد، کاش او را مى کشتم. آن گاه بامداد روز بعد ابولولو به مسجد رفت. چون صف ها بسته شد، و مردم تکبیره الاحرام نمازرا بستند ابو لولو از صف خارج شد و با خنجرى که داشت عمر را شش ضربه زد و آخرین آنها در زیر ناف او بزد و فرار کرد. ❕عمر بر زمین افتاد. مردم دورش جمع شدند و نزدیک بود که نمازقضا شود تا این که گوینده اى گفت: بندگان خدا، نمازرا دریابید، خورشید بر آمد. آن گاه عبد الرحمان بن عوف به جاى عمر به نمازایستاد و عمر را به خانه اش بردند. 📚مصنف عبد الرزاق ، ج 5 ص754 📚مسند ابی یعلی ج5 ص116 📚صحیح ابن حبان ج15 ص332 👌علمای اهل سنت نوشته اند که مردم مدینه ابو لولو را کردند و او وقتی دید که راهی برای فرار ندارد خود کشی کرد . 📚الاستیعاب ج3 ص1153 ❕عبید الله فرزند عمر به خون پدرش دختر خردسال ابو لولو و هرمز ایرانی و جفینه از نزدیکان ابولولو را کشت . 📚مصنف عبد الرزاق ج5 ص479 👌شیخ عباس به عنوان یک نقل و احتمال می نویسد ؛ « ابولولو فرار کرد از راه و بیراه و خود را به ایران رساند و آنجا بود تا از دنیا رفت ، در بیرون کاشان قبری را به او نسبت می دهند و او را بابا شجاع الدین گویند » 📚وقائع الایام ص206 👌در نقل علمای شیعه آمده است که ابولولو ، از به اهل بیت بوده است که از ایمان بالایی نیز برخوردار بوده است . ❕در کتاب مستدرک سفینه البحار چنین آمده است ؛ « فیروز ابو لولو که به بابا شجاع الدین لقب گرفته ، اصالتا اهل شهر ایران است و او قاتل عمر بن خطاب است ، او از شخصیت های بزرگ و مجاهدان در راه اسلام و بلکه از یاران امیر مومنان است ، برادری داشته به نام ذکوان و برادر زاده ای به نام عبدالله که در علم حساب ، نحو ، شعر ، حدیث ، فقه سر آمد زمان بوده است » 📚مستدرک سفینه البحار ج9 ص214 ❕اما این که علی علیه السلام ، ابو لولو را برای فرار به کاشان ، یاری داده است ، بر این مطلب نیافتیم. @Porseman_channel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
پرسمان 💢دیدگاه اسلام در مورد شعر و شاعرى چیست؟💢 @Porseman_channel ارزیابى اسلام در مورد شعر و شاعرى روى «هدف ها»، «جهت گیرى ها» و «نتیجه ها» است، به گفته امیرمومنان على(علیه السلام) هنگامى که گروهى از یارانش در یکى از شب هاى ماه مبارک «رمضان» به هنگام افطار، سخن به شعر و شاعران کشیدند، آنها را مخاطب ساخته فرمود: «اِعْلَمُوا اَنَّ مِلاکَ اَمْرِکُمْ الدِّیْنُ، وَ عِصْمَتَکُمْ التَّقْوى، وَ زِیْنَتَکُمْ الاَدَبُ، وَ حُصُونَ اَعْراضِکُمْ الحِلْمُ»؛ (بدانید ملاک کار شما دین است، و مایه حفظ شما تقوااست، زینت شما ادب و دژهاى محکم آبروى شما، حلمو بردبارى است).(1) اشاره به این که شعر، وسیله اى است و معیار ارزیابى آن هدفى است که شعر در راه آن به کار گرفته مى شود. اما متاسفانه در طول تاریخ ادبیات اقوام و ملل جهان، از شعر سوء استفاده فراوان شده است، و این ذوق لطیف الهى در محیط هاى آلوده آنچنان به ننگ کشیده شده است که گاه از موثرترین عوامل فساد و تخریب بوده است. مخصوصاً در عصر جاهلیتکه دوران انحطاط فکرى و اخلاقى قوم عرب بود، «شعر»، «شراب» و «غارت» همواره در کنار هم قرار داشتند!. ولى چه کسى مى تواند این حقیقت را انکار کند که اشعار سازنده و هدفدار در طول تاریخ، حماسه هاى فراوان آفریده است، و گاه قوم و ملتى را در برابر دشمنان خونخوار و ستمگر آنچنان بسیج کرده که بى پروا از همه چیز، بر صف دشمن زده و قلب او را شکافته اند. در دورانى که شاهد و ناظر بارور شدن انقلاب اسلامى بودیم، با چشم خود دیدیم که: اشعار موزون و شعارهایى که در قالب شعر ریخته مى شد، چه شور و هیجان و جنبشى مى آفرید، و چگونه خون ها را در رگ ها به جوش مى آورد، و صفوف انسان ها را به خروش وامى داشت؟ و چگونه این اشعار کوتاه و ساده، اما حماسى و هیجان انگیز لرزه بر اندام دشمن مى انداخت، و پایه هاى کاخشان را متزلزل مى ساخت.(2) و نیز چه کسى مى تواند انکار کند که گاه یک شعر اخلاقى آنچنان در اعماق جان انسان نفوذ مى کند که یک کتاب بزرگ و پر محتوا کار آن را انجام نمى دهد. آرى، همان گونه که در حدیثمعروف از پیامبر گرامى اسلام(صلى الله علیه وآله) نقل شده: «اِنَّ مِنَ الشِّعْرِ لَحِکْمَهً، وَ اِنَّ مِنَ الْبَیَانِ لَسِحْر»؛ (بعضى از اشعار، حکمتاست، و پاره اى از سخنان، سحر)! گاهى اشعار غوغا به پا مى کند.(3) گاه، کلمات موزون شاعرانه، برندگى شمشیر، و نفوذ تیر را در قلب دشمن دارد، چنان که در حدیثى از پیامبر اسلام(صلى اللهعلیه وآله) مى خوانیم که در مورد چنین اشعارى فرمود: «وَ الَّذِى نَفْسُ مُحَمَّد بِیَدِهِ فَکَاَنَّما تَنْضَهُونَهُمْ بِالْنَّبْلِ!»؛ (به آن کسى که جان محمّد(صلى اللهعلیه وآله) در دست قدرت او است، با این اشعار، گویى تیرهایى به سوى آنها پرتاب مى کنید)!.(4) این سخن را آنجا فرمود: که دشمن با اشعار هجو آمیزش، براى تضعیف روحیه مسلمانان تلاش مى کرد، پیامبر(صلى الله علیه وآله) دستور داد: در مذمت آنان و تقویت روحیه مومنین، شعر بسرایند. و در مورد یکى از شعراى مدافع اسلامفرمود: «اُهْجُهُمْ فَاِنَّ جَبْرَیِیْلَ مَعَکَ!»؛ (آنها را هجو کن که جبرییل با تو است).(5) مخصوصاً هنگامى که «کعب بن مالک» شاعر با ایمانى که در تقویت اسلامشعر مى سرود، از پیامبر(صلى اللهعلیه وآله) پرسید: یا رسول اللّه درباره شعر، این آیات مذمت آمیز نازل شده، چه کنم؟ فرمود: «اِنَّ الْمُوْمِنَ یُجاهِدَ بِنَفْسِهِ وَ سَیْفِهِ وَ لِسانِهِ»؛ (مومن با جان، شمشیر و زبانش در راه خداجهاد مى کند).(6) از ایمه اهلبیت(علیهم السلام) نیز توصیف فراوانى درباره اشعار و شعراى با هدف، و دعا در حق آنان، و جایزه فراوان به آنها، رسیده است که اگر بخواهیم به نقل آنها بپردازیم سخن به درازا مى کشد. ولى افسوس که در طول تاریخ، گروهى این هنر بزرگ و ذوق لطیف ملکوتى را که از زیباترین مظاهر آفرینش است آلوده کرده اند، و از اوج آسمان به حضیض مادیگرى سقوطش دادند، آن قدر دروغگفتند که ضرب المثل معروف: «اَحْسَنُهُ اَکْذَبُهُ»؛ (بهترین شعر دروغترین آن است) به وجود آمد. گاه آن را در خدمت ظالمان و جباران درآوردند و به خاطر صله ناچیزى آنچنان تملق و چاپلوسى کردند که نُه کرسى فلک را اندیشه آنان به زیر پاى نهاد، «تا بوسه بر رکاب قزل ارسلان زند»!. و گاه در وصف عیش، شراب، رسوایى و ننگ آن قدر پیش رفتند که قلم از ذکر آن شرم دارد. گاه آتش جنگ هایى با اشعار خود برافروختند، و انسان ها را براى غارت و کشتار به جان هم انداختند و صفحه زمین را از خون بى گناهان رنگین ساختند. ولى در مقابل، شعراى با ایمانو پر همتى بودند که باج به فلک نمى دادند، و این قریحه ملکوتى را در طریق آزادگى انسان ها، پاکى و تقوا، و مبارزه با دزدان و غارتگران و جباران به کار گرفتند و به اوج افتخار رسیدند. گاهى در دفاع از حق، اشعارى گفتند که: با هر بیتى، بیتى در جنّت براى خود خریدند.(7
) و گاه در دوران هاى خفقان بارى که حکام بیدادگر همچون «بنى امیه» و «بنى عباس»، نفس ها را در سینه ها حبس کرده بودند با گفتن قصیده اى همچون قصیده «مدارس آیات» قلب ها را جلا دادند، و پرده هاى دروغو تزویر را کنار زدند، گویى روح القدس این اشعار را بر زبان آنها جارى مى ساخت.(8) و گاه براى ایجاد حرکت در توده هاى رنجدیده که احساس حقارت مى کردند اشعارى مى سرودند و شور و حماسه و هیجان مى آفریدند. و قرآندرباره اینها مى گوید: «اِلاَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ وَ ذَکَرُوا اللّهَ کَثِیراً وَ انْتَصَرُوا مِنْ بَعْدِ ما ظُلِمُو». جالب این که: این گروه از شاعران، گاهى چنان آثار جاودانه اى از خود به یادگار گذاشتند که پیشوایان بزرگ اسلام، طبق بعضى از روایات، مردم را به حفظ اشعار آنها توصیه مى فرمودند، چنان که درباره اشعار «عبدى» از «امام صادق»(علیه السلام) نقل شده که فرمود: «یا مَعْشَرَ الشِّیْعَهِ عَلِّمُوا اَوْلادَکُمْ شِعْرَ الْعَبْدِى، فَاِنَّهُ عَلى دِیْنِ اللّه»؛ (اى شیعیان! به فرزندان خود، اشعار عبدى را بیاموزید که او بر دین خدااست).(9)، (10) (1). «شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد»، جلد 20، صفحه 461. (2). مراجعه به روزنامه ايام انقلاب سال 1357 و خواندن شعار و اشعار مردم در آن روز بازگو كننده گفته بالا است. شعارهائى از قبيل:«مسلمان به پا خيز، برادرت كشته شد»،«ما مسلح به اللَّه اكبريم، بر صف دشمنان حمله مى بريم» يا«خمينى اى امام!، اى مجاهد اى مظهر شرف!» يا «كاخت كنم زير و زبر يابن مرجانه» نمونه هائى از آنها است. (3). اين حديث را گروه زيادى از دانشمندان اسلام اعم از شيعه و اهل تسنن در كتابهاى خود آوردهاند(به كتاب «الغدير»، جلد 2، صفحه 9، مراجعه فرمائيد). (4). «مسند احمد»، جلد 3، صفحه 460. (5). «مسند احمد»، جلد 4، صفحه 299. (6). تفسير«قرطبى»، جلد 7، صفحه 4869. (7). از امام صادق عليه السلام نقل شده كه فرمود: «مَنْ قالَ فِيْنا بَيْتَ شِعْرٍ بَنَى اللَّهُ لَهُ بَيْتاٍ فِى الْجَنَّةِ»؛ (هر كس درباره ما بيت شعرى بگويد، خدا خانهاى در بهشت براى او بنا مىكند)( الغدير، جلد 2، صفحه 3). (8). در حديث ديگرى از امام صادق عليه السلام مىخوانيم:«ما قال فِيْنا بَيْتَ شِعْرٍ حَتّى يُؤَيَّدَ بِرُوحِ الْقُدُسِ» (عيون اخبار الرضا). (9). «نور الثقلين»، جلد 4، صفحه 71. (10). تفسیر نمونه، ج 15، ص 408. @Porseman_channel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💢نبأ عظیم💢 @Porseman_channel در اينكه منظور از اين خبر بزرگ (نبا عظيم) چيست؟ ✅مفسران پاسخهاى متعددى گفتهاند: گروهى آن را اشاره به روز رستاخيز، و بعضى اشاره به نزول قرآن مجيد، و بعضى به همه اصول دين از توحيد گرفته تا معاد، و در رواياتى نيز تفسير به مساله ولايت و امامت شده است كه در نكتههاى آينده به آن اشاره خواهد شد دقت در مجموع آيات اين سوره مخصوصا تعبيراتى كه در آيات بعد آمده و جمله إِنَّ يَوْمَ الْفَصْلِ كانَ مِيقاتاً كه بعد از ذكر نشانههاى قدرت خداوند در زمين و آسمان آمده، و توجه به اين حقيقت كه شديدترين مخالفت مشركان در مساله" معاد" بود، رويهمرفته تفسير اول يعنى معاد و رستاخيز را تاييد مىكند. " نبا" به گفته" راغب" در" مفردات" به معنى خبرى است كه" مهم" باشد و داراى" فايده" و انسان نسبت به آن" علم" يا" ظن غالب" پيدا كند، و اين امور سه گانه در معنى نبا شرط است بنا بر اين توصيف به" عظيم" تاكيد بيشترى را مىرساند و رويهمرفته نشان مىدهد كه اين خبر كه گروهى در آن ترديد داشتند واقعيتى بوده است شناخته شده، پر اهميت، و با عظمت، و چنان كه گفتيم مناسبتر از همه اين است كه منظور خبر رستاخيز باشد. 📘تفسير نمونه، 28جلد @Porseman_channel