هدایت شده از عبادی
#فراخوان_مسابقه
باسلام
👇👇👇👇
دوستان همراه مستحضر باشند
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
بحول و قوه الهی ؛ امشب،سوالات در گروهها و کانالهای ما قرار میگیرد.
دوستان فعال و مشتاق شرکت در مسابقه میتواننددر ساعت مذکور سوال را دریافت و گزینه درست را به آیدی که ارائه میگردد؛ ارسال نمایند.🌷
#سوال_مسابقه_بیست وسوم
👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
📅20فروردین99
⭕️کدام گزینه یا گزینه ها؛صحیح می باشد؟
گزینه 1️⃣: خون کمتر ازیک درهم(بندانگشت) نجس نیست.لذا میتوان با وجودآن؛نماز خواند.
گزینه 2️⃣: صورت را سه بار به طرف چپ و راست چرخاندن بعد از نماز،مستحب است.
گزینه 3️⃣: اشخاص مشکوک یا مبتلا به کرونا، خودشان می توانندغسل میت کنند.
گزینه 4️⃣: به نظر مراجع تقلید:کسی که الان(باوجودکروناومنع از سفر) به مسافرت برود،نمازش تمام است.
گزینه 5️⃣: طبق مضمون روایاتی،می توان حمد و سوره نماز ظهر در روز جمعه را با صدای بلند خواند.
📩 لطفا فقط شماره گزینه یا گزینه های صحیح را به آیدی @ebadi_porseman 🆔 ارسال کنید 📩
⏲مهلت ⏳ارسال گزینه ✅صحیح ✅؛ازالان تا 12ظهر فردا ⌛️ می باشد.⏰
🌹 به چند⃣ نفر که پاسخ صحیح ارسال کنند به قید قرعه ؛کارت شارژ گوشی📱 ؛هدیه داده میشود 🌹
➖➖➖➖➖
✅✅ #کانال_پرسمان_دینی
@Porseman_channel
اتمام مهلت پاسخگویی به سوال مسابقه👆👆👆👆
از همه دوستانی که در مسابقه شرکت کردند؛ کمال تشکر را داریم....🌷
ان شاء الله مسابقه مناسبتی بعدی متعاقبا اعلام خواهد شد...🌸
گروه دوباره ؛ شبانه روز فعال شد...
لطف بفرمایید
فقط سوالات شرعی و شبهات دینی ارسال بفرمایید...
جواب صحیحِ سوال و اسم کاربرانی که قرعه بنامشان افتاده؛ بخاطر رعایت نظم گروه؛ در کانال پرسمان ؛ بعد از مدتی اعلام خواهد شد....🌷
@Porseman_channel
موفق باشید🌷
#پاسخ_مسابقه
با سلام
وتشکر از حضور بسیارپرشور دوستان همراه🌷
فقط گزینه ی 5⃣؛ درست می باشد و بقیه گزینه ها صحیح نمی باشند.
👇👇👇👇
به دوستانی که پاسخ صحیح داده بودند؛و به قید🌺قرعه 🌺؛برنده این مسابقه شدند،،هدیه شارژ مستقیم تقدیم میگردد🌷
کاربران برنده این مسابقه؛5نفرند
👇👇👇👇👇👇👇
یارقیه س
گل نرگس
مدافع چادر
غلامحسینم
*
🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂
موفق باشید🌷
mahdi-tavallod2.pdf
22.21M
تولد امام زمان ع به اعتراف اهل سنت
@Porseman_channel
کفاره را میتوان به فقیر سید داد؟
@Porseman_channel
بیشتر مراجع تقلید
(آیات عظام امام خمینی، خویی، وحید خراسانی، فاضل لنکرانی، تبریزی، سیستانی، بهجت، خامنهای.)
در این زمینه میگویند، فرد غیر سید، فقط زکات واجب و فطریه را نمیتواند به سید دهد، ولی در سایر وجوهات؛ از قبیل کفارات، رد مظالم یا صدقات مستحبی، پرداخت آن به سید ایرادی ندارد،
(امام خمینى، خویى،وحید خراسانى، سیستانى، فاضل لنکرانى،بهجت، آیت الله خامنهای، )
ولی بهتر است احتیاط نموده و غیر سید، کفارهاش را صرفا به غیر سید دهد.
(آیات عظام امام خمینی و فاضل لنکرانی.)
البته برخی از مراجع،
(آیات عظام گلپایگانی، صافی و مکارم شیرازی.)
پرداخت هر نوع وجوهات واجب (غیر از خمس) به سادات را دارای اشکال میدانند، مگر اینکه پرداخت کننده سید باشد.
گلپایگانى، صافى گلپایگانى، آیت الله مکارم شیرازی.
بنابراین، هر چند طبق نظر اکثر فقها، غیر سید میتواند کفارهاش را به سید دهد، ولی مناسب است جهت رعایت احتیاط، کفارهای که از سادات و غیر سادات دریافت میکنید را از هم جدا نموده و کفاره غیر سید را به غیر سید دهید.
@Porseman_channel
💢فال نیک و بد💢
@Porseman_channel
«هیچ گونه رابطه منطقى در میان پیروزى و شکست با این فال نیک و بد وجود ندارد، و مخصوصاً در قسمت فال بد، غالباً جنبه خرافى و نامعقول داشته و دارد. این دو، گر چه اثر طبیعى ندارند، ولى بدون تردید اثر روانى مى توانند داشته باشند، «فال نیک» غالباً مایه امیدوارى و حرکت است ولى «فال بد» موجب یأس و نومیدى و سستى و ناتوانى.
شاید به خاطر همین موضوع است که:
در روایات اسلامى از «فال نیک» نهى نشده،
اما «فال بد» به شدت محکوم شده است.
در حدیث معروفى که از پیامبر(صلى الله علیه وآله) نقل شده:
تَفَأَّلُوا بِالْخَیْرِ تَجِدُوهُ:
«کارها را به فال نیک بگیرید (و امیدوار باشید) تا به آن برسید»
جنبه اثباتى این موضوع منعکس است
و در حالات خودِ پیغمبر(صلى الله علیه وآله) و پیشوایان اسلام(علیهم السلام) نیز دیده مى شود که گاهى مسائلى را به فال نیک مى گرفتند، مثلاً در جریان برخورد مسلمانان با کفار «مکّه» در سرزمین «حدیبیه» مى خوانیم هنگامى که «سهیل بن عمرو» به عنوان نماینده کفار «مکّه» به سراغ پیامبر(صلى الله علیه وآله) آمد و حضرت(صلى الله علیه وآله) از نام او آگاه شد،
فرمود: قَدْ سَهُلَ عَلَیْکُمْ أَمْرُکُمْ:
«یعنى از نام سهیل من تفأل مى زنم که کار بر شما سهل و آسان مىشود».
دانشمند معروف «دمیرى» که از نویسندگان قرن هشتم هجرى است، در یکى از نوشته هاى خود اشاره به همین مطلب کرده مى گوید:
این که پیامبر(صلى الله علیه وآله)فال نیک را دوست مى داشت، به خاطر آن بود که انسان هر گاه امیدوار به فضل پروردگار باشد در راه خیر گام برمى دارد و هنگامى که امید خود را از پروردگار قطع کند، در راه شرّ خواهد افتاد و فال بد زدن مایه سوء ظن و موجب انتظار بلا و بدبختى کشیدن است.
اما از فال بد که عرب آن را «تطیّر» و «طیره» مى نامد، در روایات اسلامى ـ همان طور که گفتیم ـ شدیداً مذمت شده، چنان که در قرآن مجید نیز کراراً به آن اشاره گردیده و محکوم شده است.
از جمله در حدیثى مى خوانیم:
پیغمبر(صلى الله علیه وآله) فرمود:
اَلطِّیَرَةُ شِرْکٌ:
«فال بد زدن (و آن را مؤثر در سرنوشت آدمى دانستن) یک نوع شرک به خدا است».
و نیز مى خوانیم:
اگر فال بد اثرى داشته باشد، همان اثر روانى است،
امام صادق(علیه السلام)فرمود:
الطِّیَرَةُ عَلى ما تَجْعَلُها إِنْ هَوَّنْتَها تَهَوَّنَتْ وَ إِنْ شَدَّدْتَها تَشَدَّدَتْ وَ إِنْ لَمْ تَجْعَلْها شَیْئاً لَمْ تَکُنْ شَیْئاً:
«فال بد اثرش به همان اندازه است که آن را مى پذیرى، اگر آن را سبک بگیرى کم اثر خواهد بود، و اگر آن را محکم بگیرى پر اثر، و اگر به آن اعتنا نکنى، هیچ اثرى نخواهد داشت».
در اخبار اسلامى از پیامبر(صلى الله علیه وآله) نقل شده است که:
راه مبارزه با فال بد، بى اعتنائى است.
از پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) نقل شده که فرمود:
ثَلاثٌ لایَسْلَمُ مِنْها أَحَدٌ الطِّیَرَةُ وَ الْحَسَدُ وَ الظَّنُّ. قِیلَ فَما نَصْنَعُ؟ قالَ: إِذا تَطَیَّرْتَ فَامْضِ وَ إِذا حَسَدْتَ فَلاتَبْغِ وَ إِذا ظَنَنْتَ فَلاتُحَقِّق:
«سه چیز است که هیچ کس از آن سالم نمى ماند (و وسوسه هاى آن در درون قلبِ غالب اشخاص پیدا مى شود) فال بد و حسد و سوء ظن. عرض کردند: پس چه کنیم؟ فرمود: هنگامى که فال بد زدى اعتنا مکن و بگذر و هنگامى که حسد در دلت پیدا شد، عملاً کارى بر طبق آن انجام مده و هنگامى که سوء ظن پیدا کردى آن را نادیده بگیر».
عجیب این است که:
موضوع فال نیک و بد، حتى در کشورهاى پیشرفته صنعتى و در میان افراد به اصطلاح روشن فکر، و حتى نوابغ معروف وجود داشته و دارد، از جمله در میان غربى ها رد شدن از زیر نردبان، افتادن نمکدان و هدیه دادن چاقو به شدت به فال بد گرفته مى شود!
البته وجود فال نیک همان طور که گفتیم مسأله مهمى نیست بلکه غالباً اثر مثبت دارد، ولى با عوامل فال بد همیشه باید مبارزه کرد و آنها را از افکار دور ساخت و بهترین راه براى مبارزه با آن تقویت روح توکّل و اعتماد بر خدا در دل ها است، همان طور که در روایات اسلامى نیز به آن اشاره شده است.
«تطیّر»نیز چنان که مى دانیم: از ماده «طیر» به معنى پرنده است، و چون عرب فال بد را غالباً به وسیله پرندگان مى زد، عنوان «تطیّر» به معنى فال بد زدن آمده است، در برابر «تفأل» که به معنى فال نیک زدن است.
در قرآن کراراً این معنى مطرح شده است که مشرکان خرافى در برابر پیامبران الهى به این حربه متوسل مى شدند، چنان که در مورد موسى(علیه السلام) و یارانش مى خوانیم: وَ إِنْ تُصِبْهُمْ سَیِّئَةٌ یَطَّیَّرُوا بِمُوسى وَ مَنْ مَعَهُ: «هر گاه ناراحتى به فرعونیان مى رسید آن را از شوم بودن موسى و همراهانش مى دانستند».
در آیه 47 سوره «نمل» نیز همین عکس العمل را مشرکان قوم ثمود در برابر صالح(علیه السلام) نشان دادند و در سوره «یس» مى خوانیم:
که در برابر رسولان مسیح(علیه السلام) (به انطاکیه) نیز مشرکان آنها را متهم به شوم بودن کردند.
اصولاً، انسان نمى تواند در برابر علل حوادث بى تفاوت بماند، سرانجام باید براى هر حادثه اى علتى بجوید، اگر موحد باشد و خداپرست، و علل حوادث را به ذات پاک او که طبق حکمتش همه چیز را روى حساب انجام مى دهد، بازگرداند و از نظر سلسله علل و معلول طبیعى نیز تکیه بر علم کند، مشکل او حل شده است و گرنه یک سلسله علل خرافى و موهوم و بى اساس براى آنها مى تراشد، موهوماتى که حدّ و مرزى براى آنها نیست و یکى از روشن ترین آنها همین فال بد زدن است.
فى المثل عرب جاهلى حرکت پرنده اى را که از طرف راست به چپ مى رفت به فال نیک مى گرفت، و دلیل بر پیروزى، و اگر از طرف چپ به راست حرکت مى کرد به فال بد مى گرفت و دلیل بر شکست و ناکامى! و از این خرافات و موهومات بسیار داشتند.
امروز نیز در جوامعى که به خدا ایمان ندارند ـ هر چند از نظر علم و دانش روز، پیروزى هاى فراوانى کسب کرده اند ـ این قبیل خرافات و موهومات فراوان است تا آنجا که گاهى افتادن یک نمک پاش بر زمین، آنها را سخت ناراحت مى کند، و منزل و اطاق، یا صندلى که شماره آن سیزده باشد، سخت در وحشتشان فرو مى برد، و هنوز هم بازار رمالان و فال گیران در میان آنها گرم و داغ است، و مسأله موهوم بخت و طالع در میان آنها مشترى فراوان دارد.
ولى قرآن با یک جمله کوتاه مى گوید:
طائِرُکُمْ عِنْدَ اللّهِ:
«بخت و طالع و پیروزى و شکست، موفقیت و ناکامى شما همه نزد خدا است»،
خدائى که حکیم است و مواهبش را طبق شایستگى ها، شایستگى هائى که بازتاب ایمان و عمل و گفتار و کردار انسان ها است تقسیم مى کند و به این ترتیب، اسلام پیروان خود را از وادى خرافه به حقیقت، و از بیراهه به صراط مستقیم دعوت مىکند».
@Porseman_channel
بنابراین اگر منظور از قانون جذب فقط مثبتاندیشی، تلقین، خوش بینی، حمل بر صحت و اموری از این قبیل بود، مشکلی نداشت و با شواهد روانشناختی نیز سازگاری دارد، اما ادعای این قانون پیرامون قدرت خلاق ذهن و خداگونه ذهن، به دور از واقعیت است.
@Porseman_channel
💢واقعیت قانون جذب💢
@Porseman_channel
با بررسی قانون جذب،مشاهده میشود که یکسری از مطالب آن درست و مطابق با آموزههای دینی میباشد؛ اما مهمترین ادعای قانون جذب که همان «قدرت خداگونه ذهن» یا همان « تجسم» است، نه تنها با آموزههای دینی سازگاری ندارد، بلکه به دور از واقعیت میباشد و چنین ادعایی با دلایل علمی قابل اثبات نمیباشد.
لازم است ابتدا به درستیهای این قانون اشاره شود.
یک. قانون جذب در رابطه با خود فرد دو صورت درست پیدا می کند: یکی در امور روحی و روانی، مثلاً کسی که به شادی فکر کند، شادمان می شود و کسی که به ناراحتی ها بیندیشد، اندوهگین می شود. کسی که فکر کند می تواند خوب سخنرانی کند، موفق خواهد شد و کسی که برعکس فکر کند، نتیجه برعکس خواهد گرفت. ادعای قانون جذب در اتفاقاتی که در اختیار فرد است، قابل قبول است و با کمی اصلاح از سوی منابع دین تأیید می شود.
اصلاح این است که تفکر در مورد خود شادی یا اندوه یا آرامش و یا اضطراب بیشترین فایده را ندارد، بلکه سامان دهی افکار بر اساس عوامل این حالات، موجب پدید آمدن آنها می شود. مثلاً امام حسن می فرماید: آنچه را از دنیا خواسته ای و به آن نرسیده ای، چنان قرار بده که گویا هرگز به ذهنت خطور نکرده است. (بحار ج۱۱۱@۷۸) و اساساً امام صادق علیه السلام فرمودند: رغبت به دنیا غم و اندوه به دنبال می آورد و دل بریدگی از آن آسودگی تن و روان را درپی دارد. (میزان الحکمه ح۳۷۶۷) و نیز امام علی علیه السلام فرمودند: یقین چه خوب اندوه را می راند. (بحار ج۱۱۶@۷۷) زیرا سرچشمه بی پایان سرور و شادمانی خداوند است. و به فرموده امام کاظم: کسی که خود را به اندوه می زند، اهل اندوه می شود. (میزان الحکمه ح۳۷۸۱) پس اگر ما به هریک از پدیده های روانی شادی، غم، آرامش و... فکر کنیم در درون ما اتفاق می افتد اما پایدارتر و زیربنایی تر این است که عوامل آنها را مدیریت کنیم.
دومین مورد درستی قانون جذب در مقدورات جسمی است، به لاغری فکر کردن و خود را با اندام مناسب تصور کردن بسیار موءثر است، صد البته که تنها عامل نیست.
سوم، در تصور و احساس دیگران نسبت به خودمان و تا حدودی فراتر از آن نیز می توانیم از قانون جذب استفاده کنیم، کسی که خود را محبوب و دوست داشتنی می داند، البته در صورتی که کبر و غرور نداشته باشد، دوست داشتنی خواهد شد، کسی که خود را زشت یا زیبا تصور می کند، همانگونه به نظر می رسد.
چهارمین صورت کارآمدی قانون جذب تأثیر بر احساس و برخی از رفتارهای حیوانات است. تصور آرامش و احساس امنیت برای حیواناتی که نزدیک ما هستند، موجب می شود که در کنار ما احساس امنیت کنند.
پنجم، از دیگر درستی های قانون جذب تأثیر بسیاری از افکار منفی است، براستی اگر کسی فکر کند که نمی تواند کسب و کار خوبی داشته باشد، با شکست اقتصادی روبرو خواهد شد، کسی که فکر کند، بیمار است، بیمار خواهد شد، کسی که گمان کند، دوستان و نزدیکانش او را رها خواهند کرد، طوری رفتار می کند، که به همین نتیجه می رسد.
اما در تمام این موارد کارآیی قانون جذب محدود به مقدورات بشری است، مثلاً کسی با قامت صد و هشتاد سانت نمی تواند با تجسم اینکه قدش دومتر است، بیست سانت بر قامت خود بیفزاید؛ یا برای سگ خانگی خود بال هایی مثل پرستو ایجاد کند و یا بیماری هاری را درمان کند، که بنابه تقدیر الاهی به آنها مبتلا شده و نه با مسائل فکری خود. استفن هاوکینگ از بزرگ ترین فیزیکدانان روزگار ماست که بسیار خلاق، شاد و پر انرژی است، اما نتوانسته است از روی ویلچر بلند شود یا دستان خود را به راحتی حرکت دهد و یا بدون دستگاه سخن بگوید.
این مواردی که گفته شد مصادیقی هستند که قانون جذب تاحدودی درباره آنها صادق است اما ادعاهایی پیرامون قانون جذب وجود دارد که به دور از واقعیت است.
اول اینکه ذهن انسان قادر است بر پدیدههای خارجِ از وجود انسان اثر بگذارد؛ به عبارت دیگر قانون جذب ادعایی درباره تاثیر افکار بر روان و درون خود انسان ندارد، بلکه ادعایش درباره تاثیر افکار بر امور خارج از وجو انسان است که ذهن میتواند بر امور بیرون از جسم تصرف کند.
دوم اینکه که تاثیرگذاری ذهن بر پدیدهها از نوع تاثیرات عادی نیست؛ بلکه از نوع تاثیر علت تامه بر معلول است. مدعیان قانون جذب فقط از تاثیرگذاری و تاثیرپذیری ذهن سخن نمیگویند، بلکه از خالقیت ذهن میگویند و خلق و آفرینش را به ذهن نسبت میدهند و ادعا میکنند هر آنچه ذهن تجسم کند، در خارج محقق میشود.
سوم آنکه، قدرت خداگونه ذهن نه از جهانبینی انسانها تاثیر میپذیرد و نه از عمل آنها و اموری مانند تقوی و پرهیزکاری و نظام باورها و اعتقادات آنها تاثیر مثبت و منفی بر قدرت ذهن ندارد.
✨هستند کسانی که به مهربانی ما محتاج اند ، بدانید که دست بنده ای رو گرفتن کار خداست✨
💫پویش دست خدا شویم💫
#محرومیت_زدایی
✨رسول خدا(ص) می فرماید:
«مَنْ سَعَی فِی حَاجَةِ أَخِیهِ الْمُؤْمِنِ- فَکَأَنَّمَا عَبَدَ اللَّهَ تِسْعَةَ آلَافِ سَنَةٍ صَائِماً نَهَارَهُ قَائِماً لَیْلَه؛[6]
✨کسی در راه حاجت مؤمن تلاش کند،
گویا نُه هزار سال خدا را عبادت کرده است؛
در حالی که روزها را روزه و شبها را در حال قیام (نماز) بوده است.»
#در_یاری_مستضعفان_سهیم_باشید
1⃣آبرو بگذارید
پول ندارید آبرو که دارید ،از آن در جمع خانوادگی فامیل استفاده کنید تا موفق به جمع آوری مبالغی شوید
2⃣به رفقای هیئتی
بگویید پولی که برای مناسبت های این ایام کنار گذاشته بودند رو صرف چنین کاری کنند ،به نیت حضرت
3⃣هر کس به هر طریقی از پویش جانماند که غافله صاحب دارد.
جهت مشارکت
در یاری مستضعفان با شماره
929 8377 0992 هماهنگ بفرمایید. أجرکم عندالله
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
💢اسلام و صلح💢
⚡️طبق این آیه29توبه، الله از مسلمین میخواهد که با کسانی که به اسلام و روز قیامت اعتقادی ندارند و اسلام را هم قبول نمیکنند بجنگند و قتال کنند تا جزیه بدهند.
آیا عقلانی و عادلانه است که با کسانی که معتقد به اسلام نیستند، فقط به این علت جنگید؟ امروزه گروه های اسلامی نیز دقیقا با همین دیدگاه بمبگذاری می کنند و غیر مسلمانان را به قتل میرسانند.
آیا اسلام میتواند پیامآور صلح و عدالت و آرامش برای بشریت باشد؟
@Porseman_channel
💠#پاسخ💠
👌حکم کلی اسلام رابطه مسالمت آمیز با تمام کسانی است که اسلام را نپذیرفته اند ، مگر کسانی از غیر مسلمین که سعی بر آن دارند که اسلام و مسلمین را از بین برده و با دشمنی کردن ها و توطئه کردن ها اقدامات تخریبی خود را در قبال مسلمین انجام می دهند . آیه یاد شده ناظر به چنین افرادی از اهل کتاب است ، کسانی چون بنی نضیر و بنی قریظه در داخل سرزمین اسلامی زندگی می کردند و در کنار آنکه آموزه های کتاب آسمانی خود را پشت سر انداخته و گرفتار انحرافات عدیده فکری و اعتقادی و عملی شده بودند ، با همکاری مشرکین سعی در نابودی اسلام وضربه زدن به مسلمین داشتند ، خداوند در قبال چنین کسانی از اهل کتاب ، دستور به مقابله به مثل و نبرد دفاعی می دهد تا با دسیسه های آنان ، اسلام دچار زوال نشود .
❕اما کسانی از غیر مسلمین که جزء دشمنان مسلمین نیستند و سعی در براندازی اسلام و نظام مسلمین را ندارند شامل خطاب زیر می شوند که می فرماید ؛
«خدا شما را از نيكى كردن و رعايت عدالت نسبت به كسانى كه در امر دين با شما پيكار نكردند و از خانه و ديارتان بيرون نراندند، نهى نمى كند چرا كه خداوند عدالت پيشگان را دوست دارد . تنها شما را از دوستى و رابطه با كسانى نهى مى كند؛ كه در امر دين با شما پيكار كردند و شما را از خانه هايتان بيرون راندند، (و كسانى كه) به بيرون راندن شما كمك كردند، و هر كس با آنها رابطه دوستى داشته باشد ستمگر است.» ( ممتحنه 8_9)
❕و می فرماید ؛
«با اهل كتاب جز به روشى كه از همه نيكوتر است مجادله نكنيد، مگر كسانى از آنان كه ستم كردند؛ و (به آنها) بگوييد:" ما به تمام آنچه از سوى خدا بر ما و شما نازل شده ايمان آورده ايم، و معبود ما و شما يكى است و ما در برابر او تسليم هستيم."» ( عنکبوت 46)
🔸علی علیه السلام در فرمان معروف به مالك اشتر مى فرمايد ؛ «قلب خود را نسبت به ملّت خويش، سرشار از رحمت و محبّت و لطف كن و همچون حيوان درّنده اى مباش كه خوردن آنان را غنيمت بدانى؛ زيرا آنها دو گروه اند:
يا برادر دينى تواند يا انسانى همانند تو»!
📚نهج البلاغه نامه 53
👌 تعبيرى از اين گوياتر و رساتر درباره همزيستى محبّت آميز نسبت به غيرمسلمانان پيدا نمى شود و با توجّه به اينكه على عليه السلام در اين فرمان اين محبّت و مدارا و رحمت و لطف را وظيفه رئيس حكومت اسلامى مى شناسد، تكليف افراد يك جامعه در مقابل يكديگر كاملًا روشن مى شود.
❕ در حديث ديگرى از امام صادق عليه السلام مى خوانيم كه: «على عليه السلام با يك كافر ذمّى همسفر بود، ذمّى از آن حضرت پرسيد:" شما عازم كجا هستيد؟" فرمود:" كوفه"، هنگامى كه آن مرد ذمّى سر دو راهى از على عليه السلام جدا شد، اميرمؤمنان نيز همراه او آمد، مرد ذمّى گفت:" مگر نفرمودى كه شما عازم كوفه هستى؟!" فرمود:" آرى چنين است"، عرض كرد:" پس چرا راه كوفه را رها كردى؟" فرمود:" دانسته اين كار را كردم!"، عرض كرد:" پس چرا با اين كه مى دانستى چنين كردى؟" فرمود:" اين از كمال حسن معاشرت است كه انسان هنگامى كه همسفرش از او جدا شد، كمى او را بدرقه كند، اين گونه پيامبر ما به ما دستور داده است".
مرد ذمّى ازروى تعجّب پرسيد:" راستى چنين است؟!" امام فرمود:" آرى، مرد ذمّى گفت: بنابراين كسانى كه از او پيروى مى كنند به خاطر همين اعمال بزرگوارانه اوست، و من گواهى مى دهم كه به دين توام »
📚بحار الانوار ج 41 ص 53
👌پیامبر گرامی فرمود:
« هر کس بر غیر مسلمانی که پیمان دوستی و همزیستی با مسلمین دارد ستم کند یا به او بیش از توانش تکلیف نماید در روز قیامت من خودم طرف حساب او هستم و حق او را مطالبه می کنم»
📚فتوح البلدان ص167
❕هنگامى كه به امام اميرالمؤمنين عليه السلام خبر داند كه غارت گران سپاه معاويه به شهر مرزى انبار ريخته و نماينده آن حضرت، حسّان بن حسان را كشته و اموال مسلمانان و غير مسلمانان را غارت كردهاند، مردم را به جهاد دعوت فرمود، و خطبه معروف جهاد را خواند، و در اثناء اين خطبه چنين بيان كرد ؛
« به من خبر رسیده است که مردان سپاه معاویه به خانه زن مسلمان و زن غیر مسلمانی که معاهد بوده و باید جان و مالش در پناه اسلام محفوظ بماند وارد شده و خلخال و دستبند و گردنبند و گوشوارهای انان را از تنشان بیرون کشیده اند اگر به خاطر این حادثه دردناک مسلمانی از روی تاسف دق کند و بمیرد ملامت نخواهد شد بلکه از نظر من سزاوار است»