eitaa logo
کانال پرسمان دینی
849 دنبال‌کننده
45 عکس
13 ویدیو
81 فایل
بحول و قوه الهی؛پاسخگوی شبهات وسوالات دینی در« گروه »و «کانالهای پرسمان» می باشیم. http://eitaa.com/joinchat/2121924619Ce5ff3b4f6e @ebadi_porseman
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
لقب امیرالمومنین ع ؛غضنفر است؟ @Porseman_channel غضنفر به معنای غلظت، ضخامت و درشتی است. به شیر به دلیل هیکل درشت و شجاعتش غضنفر می گویند و مجازاً به انسان هایی که شجاع و دارای بدن و جثه ای قوی و نیرومند باشند غضنفر گفته می شود. در بسیاری از عبارات و اشعار، لغاتی چون "لیث"، "زبر" و "غضنفر" که تمامشان به معنای شیر شجاع می باشد، جهت توصیف وجود مبارک امام علی (ع) به کار گرفته شده، اما این نام، از اسامی آن حضرت نیست. غضنفر به معنای غلظت، ضخامت و درشتی است. شیر را به دلیل هیکل درشت و شجاعتش غضنفر می گویند و مجازاً به انسان هایی که شجاع و دارای بدن و جثه ای قوی و نیرومند باشند، غضنفر گفته می شود. لسان العرب، ج 5، ص25؛ الصحاح فی اللغة، ج2، ص20؛ تهذیب اللغة، ج3، ص111. در کتاب نصاب الصبیان درباره نام های متعدد شیر می گوید: غضنفر و اسد و لیث و حارث و دلهاث هزبر و قسوره و حیدر است و ضیغم شیر. القاب متعدد برای یک فرد و یا یک موجود، نشانگر اهمیت و ارزش خاص و بیانگر زوایای وجودی و شخصیتی او است. یکی از شخصیت هایی که دارای لقب هایی متعدد است، امام علی (ع) است. این القاب به خاطر وجود با عظمت و صفات فراوانشان به آن حضرت نسبت داده شده است. از جمله توصیفاتی که برای آن حضرت بیان شده است، غضنفر است که این لقب هم از نظر جسمی و هم از نظر روحی با آن حضرت کاملا سازگار است. از نظر روحی کاملا مشخص است که آن حضرت بسیار شجاع و قدرتمند و نترس بودند و هرگز به دشمنان پشت نکرده بوده اند. در عرف معمولاً شیر را موجودی شجاع می دانند و انسان شجاع را هم شیر می خوانند. از این نظر، غضنفر که از نام شیر عاریت گرفته شده، برای حضرت علی (ع) لقب مناسبی است، همان طوری که یکی از لقب های دیگر حضرت اسدالله است که آن هم به همین مناسبت است. اما از نظر جسمی هم در تاریخ بیان شده است که آن حضرت دارای بدنی قوی و هیکلی درشت بوده است، که از این جهت هم وجه تسمیه خوبی بوده و اسم با مسما مناسبت دارد. ولی نکته قابل توجه این است که تا آن جایی که ما تحقیق کردیم در میان روایات معصومین(ع) کلمه غضنفر در میان القاب آن حضرت ذکر نشده است. البته در تاریخ آمده است که وقتی اشعار حسان بن ثابت انصاری درباره کشته شدن عمروبن عبدود به قبیله بنی عامر رسید، جوانی از آنان در جواب گفت: شما مردم مدینه نباید کشتن عمرو را به خود نسبت دهید و آن را هنر خودتان بدانید؛ زیرا او را شیری کشته است. فلم تقتلوا عمرو بباسکم ولکنه الکفوء الهزبر الغضنفر مناقب آل ابیطالب، ج1، ص297،ج 2، ص323، خطیبان و شاعران نسل های بعد نیز واژه غضنفر را در توصیف امام علی(ع) به کار گرفته اند، از جمله:1. در مصباح کفعمی هم خطبه ای از یکی از دانشمندان نقل کرده و در آن از امام علی (ع) با لقب الشجاع الغضنفر (شیرشجاع) نام برده است. 2. در مناقب ابن شهرآشوب از ابن طوطی چند بیت شعر درباره لیلة المبیت و فضیلت و شجاعت حضرت علی (ع) نقل کرده و در آن از لقب لیث غضنفر برای آن حضرت استفاده کرده است: فصال علی بالحسام علیهم کما صال فی العریس لیث غضنفر فولوا سراعا نافرین کأنما هم حمر من قسور الغالب تنفر مناقب آل ابیطالب، ج1، ص394. به این مضمون که وقتی علی (ع) در آن شب به جای پیامبر (ص) خوابید و مشرکان خانه را محاصره کرده بودند علی (ع) با شمشیر به آنها حمله کرده، همان طوری که شیری شجاع بپرد و آنها به سرعت از او فرار کردند همان گونه که گورخران از شیر فرار می کنند. در نهایت می توان نتیجه گرفت که "غضنفر" همچون "ابوتراب"، "ابو الحسن" و ... در شمار نام های شناخته شده امیرالمؤمنین (ع) نیست و به همین دلیل شما نمی توانید با جست و جوی این کلمه در نرم افزارها و پایگاه های اسلامی پاسخ های فراوانی را مشاهده کنید، ولی با این وجود، باید به این نکته اشاره کرد که شاعران و سخنورانی چه در زمان حیات و چه بعد از شهادت مولای متقیان، حضرتش را با این عبارت توصیف کرده و بدین وسیله، ایشان را به شیر شجاعی تشبیه کرده اند. @Porseman_channel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💢ازدواج با کنیزان شوهردار💢 @Porseman_channel درپاسخ به مطالب ذیل توجه كنید: 1- برداشت شما از آیه مورد پرسش مطابق با واقع و درست نمى باشد زیرا تصور شما بر این است كه در مورد زنان غیرمسلمانى كه در جنگ اسیر مسلمین مى شوند هنوز شوهر دارند و در عین حال مى توان با آنها رابطه جنسى داشت در حالى كه رابطه آنها به مجرد اسارت با شوهرانشان قطع خواهد شد و به منزله زنان بى شوهر خواهند بود. 2- براى آگاهى بیشتر از محتواى آیه وتفسیر و توضیح درست آن به بیان ذیل توجه كنید: وَالْمُحْصَناتُ مِنَ النِّساءِ إِلاَّ ما مَلَكَتْ أَیْمانُكُمْ كِتابَ اللَّهِ عَلَیْكُمْ وَ أُحِلَّ لَكُمْ ما وَراءَ ذلِكُمْ أَنْ تَبْتَغُوا بِأَمْوالِكُمْ مُحْصِنِینَ غَیْرَ مُسافِحِینَ فَمَا اسْتَمْتَعْتُمْ بِهِ مِنْهُنَّ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَرِیضَهً وَ لا جُناحَ عَلَیْكُمْ فِیما تَراضَیْتُمْ بِهِ مِنْ بَعْدِ الْفَرِیضَهِ إِنَّ اللَّهَ كانَ عَلِیماً حَكِیماً (نساء- 24) 24- و زنان شوهردار (بر شما حرام است) مگر آنها را كه مالك شدهاید، اینها احكامى است كه خداوند بر شما مقرر داشته و زنان دیگر غیر از اینها (كه گفته شد) براى شما حلال است، كه با اموال خود آنها را اختیار كنید در حالى كه پاكدامن باشید و از زنا خوددارى نمائید، و زنانى را كه متعه مىكنید مهر آنها را، واجب است بپردازید و گناهى بر شما نیست نسبت به آنچه با یكدیگر توافق كردهاید بعد از تعیین مهر، خداوند دانا و حكیم است. تفسیر: وَ الْمُحْصَناتُ مِنَ النِّساءِ این آیه، بحث آیه گذشته را در باره زنانى كه ازدواج با آنها حرام است دنبال مىكند و اضافه مىنماید كه: ازدواج و آمیزش جنسى با زنان شوهردار نیز حرام است. محصنات جمع محصنه از ماده حصن به معنى قلعه و دژ است، و به همین مناسبت به زنان شوهردار و همچنین زنان عفیف و پاكدامن كه از آمیزش جنسى با دیگران خود را حفظ مىكنند و یا در تحت حمایت و سرپرستى مردان قرار دارند گفته مىشود. گاهى به زنان آزاد در مقابل كنیزان نیز گفته شده، زیرا آزادى آنها در حقیقت به منزله حریمى است كه به دور آنها كشیده شده است و دیگرى حق نفوذ در حریم آنان بدون اجازه آنها ندارد، ولى روشن است كه منظور از آن در آیه فوق همان زنان شوهردار است. این حكم اختصاصى به زنان مسلمان ندارد بلكه زنان شوهردار از هر مذهب و ملتى همین حكم را دارند یعنى ازدواج با آنها ممنوع است. تنها استثنایى كه به این حكم خورده است در مورد زنان غیر مسلمانى است كه به اسارت مسلمانان در جنگها درمىآیند، اسلام اسارت آنها را بمنزله طلاق از شوهران سابق تلقى كرده، و اجازه مىدهد بعد از تمام شدن عده آنها با آنان ازدواج كنند و یا همچون یك كنیز با آنان رفتار شود (إِلَّا ما مَلَكَتْ أَیْمانُكُمْ). ولى این استثناء، به اصطلاح، استثناى منقطع است، یعنى چنین زنان شوهردارى كه در اسارت مسلمانان قرار مىگیرند رابطه آنها به مجرد اسارت با شوهرانشان قطع خواهد شد، درست همانند زن غیر مسلمانى كه با اسلام آوردن رابطه او با شوهر سابقش (در صورت ادامه كفر) قطع مىگردد، و در ردیف زنان بدون شوهر قرار خواهد گرفت. از اینجا روشن مىشود كه اسلام به هیچوجه اجازه نداده است كه مسلمانان با زنان شوهردار حتى از ملل و مذاهب دیگر ازدواج كنند، و به همین جهت، عده براى آنها مقرر ساخته و در دوران عده از ارتباط زناشویى با آنها جلوگیرى نموده است. فلسفه این حكم در حقیقت این است كه این گونه زنان یا باید به محیط كفر بازگشت داده شوند، و یا بدون شوهر هم چنان در میان مسلمانان بمانند و یا رابطه آنها با شوهران سابق قطع شود و از نو ازدواج دیگرى نمایند، صورت اول بر خلاف اصول تربیتى اسلام و صورت دوم ظالمانه است، بنا بر این تنها راه همان راه سوم است. از پارهاى از روایات كه سند آن به ابو سعید خدرى صحابى معروف مىرسد برمىآید كه آیه فوق در باره اسراى غزوه اوطاس نازل گردیده و پیامبر ص بعد از اطمینان به اینكه زنان اسیر باردار نیستند به آنها اجازه داد كه با مسلمانان ازدواج كنند و یا همچون یك كنیز در اختیار آنها قرار گیرند- این حدیث تفسیر بالا را نیز تایید مىكند. كِتابَ اللَّهِ عَلَیْكُمْ در این جمله براى تاكید احكام گذشته كه در مورد محارم و مانند آن وارد شده مىفرماید: اینها امورى است كه خداوند براى شما مقرر داشته و نوشته است بنا بر این به هیچوجه قابل تغییر و عدول نیست. وَ أُحِلَّ لَكُمْ ما وَراءَ ذلِكُمْ أَنْ تَبْتَغُوا بِأَمْوالِكُمْ مُحْصِنِینَ غَیْرَ مُسافِحِینَ سپس مىگوید: غیر از این چند طایفه كه در این آیه و آیات پیش گفته شد مىتوانید با سایر زنان، ازدواج كنید مشروط بر این كه طبق قوانین اسلام باشد و توأم با عفت و پاكدامنى و دور از بى عفتى و ناپاكى صورت گیرد.
بنا بر این محصنین در آیه فوق كه اشاره به حال مردان است به معنى عفیفان و غَیْرَ مُسافِحِینَ تاكید آن است زیرا ماده سفاح (بر وزن كتاب) به معنى زنا مىباشد و در اصل از سفح به معنى ریزش آب و یا اعمال بیهوده و بىرویه گرفته شده است و چون قرآن، در این گونه امور همیشه از الفاظ كنایى استفاده مىكند آن را كنایه از آمیزش نامشروع گرفته است. جمله أَنْ تَبْتَغُوا بِأَمْوالِكُمْ اشاره به این است كه رابطه زناشویى یا باید به- شكل ازدواج با پرداخت مهر باشد و یا به شكل مالك شدن كنیز با پرداخت قیمت. ضمنا تعبیر غَیْرَ مُسافِحِینَ در آیه فوق، شاید اشاره به این حقیقت نیز باشد كه نباید هدف شما در مسئله ازدواج، تنها هوسرانى و ارضاى غریزه جنسى باشد بلكه این امر حیاتى براى هدف عالیترى مىباشد كه غریزه نیز در خدمت آن قرار گرفته، و آن بقاى نسل انسان و نیز حفظ او از آلودگى ها است. @Porseman_channel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
پرسمان گریه برای امام حسین(ع) در حال نماز چه وجهی دارد؟ @Porseman_channel جایز است. (آیات عظام فاضل، تبریزی، بهجت) بنابر احتیاط واجب ترک شود. (حضرت امام و آیات عظام مکارم، نوری) اگر برگشت به آخرت داشته باشد، جایز است. (آیات عظام خوئی، سیستانی، وحید) @Porseman_channel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
پرسمان 💢پر کردن چاه در جنگ بدر💢 @Porseman_channel در بعضي از كتاب هاي تاريخي، روايتي نقل شده كه مضمونش اين است: يكي از اصحاب پيامبرـ صلّي الله عليه و آله ـ به نام «حباب بن منذر» به وي پيشنهاد كرد كه لشكر اسلام را در كنار يكي از چاه‌هاي بدر فرود آورد و بقيه چاه‌ها را پر كرد تا لشكر كفار قريش آبي براي مصرف نداشته باشند. پيامبرـ صلّي الله عليه و آله ـ رأي او را پذيرفت و عملي كرد.(1) در همين كتاب در جاي ديگر پيرامون جنگ بدر مي‌گويد: كفار قريش خواستند از چاه‌هاي بدر آب بردارند كه مسلمين مانع شدند، در اين هنگام پيامبرـ صلّي الله عليه و آله ـ به مسلمين خطاب كرد و فرمود: مانع آب خوردن كفار نشويد و آنها را رها كنيد.(2) اين دو نقل تاريخي با هم سازگاري ندارد. زيرا اگر پيامبرـ صلّي الله عليه و آله ـ راضي به پُر كردن چاههاي بدر بود، معني نداشت كه از مسلمين بخواهد، مانع آب خوردن كفّار قريش نشوند. بنابر اين اولا: به لحاظ نقل تاريخي دو روايت مختلف در مسأله وجود دارد. ثانيا: تعدادي از مورخين معاصر اصل قضيه را نپذيرفته اند، علامه سيد جعفر مرتضي عاملي(3) دليل بر ردّ اصل ماجرا اقامه مي‌كند و در آخر نتيجه گيري مي‌كند كه اساساً چاه‌هاي بدر در اختيار مسلمين نبوده است.(4) يكي ديگر از محققان معاصر نيز همين مطلب را تأييد مي كند و مي گويد: «اين قضيه با آيات قرآن منافات دارد چرا كه آيات الهي خبر مي‌دهند از اينكه آبي در دسترس مسلمين نبوده است لذا از خداوند طلب آب كردند و خداوند به عنوان امداد غيبي براي آنها باراني فرستاد كه از چند جهت نافع به حال مسلمين بود»(5) مفسران قرآن كريم نيز همين امر را با استفاده از آيات قرآن كريم تأييد كرده اند، به عنوان نمونه طبرسي و علامه طباطبايي معتقدند كه چاه‌هاي بدر در اختيار مشركان قريش بوده است. در آيه 11: انفال مي‌خوانيم: «ياد آريد هنگامي را كه خواب سبكي كه مايه آرامش از سوي خدا بود، شما را فرا گرفت. و آبي از آسمان براي تان فرستاد، تا شما را رحمت خود با آن پاك كند. و پليدي شيطان را از شما دور سازد. و دلهاي شما را محكم و گام ها را با آن استوار دارد.» اين دو بزرگوار در ذيل همين آيه شريفه مي‌گويند: مشركان قبل از مسلمانان بر آب تسلط پيدا كردند، و مسلمانان گرفتار تشنگي شدند و شيطان وسوسه‌شان كرد كه شما خود را از اولياي خدا مي‌دانيد، در حالي كه مشركان بر آب مسلط‌اند. پس از آن باران به حد كافي آمد و علاوه بر تطهير آنان از حدث و حبث، زمين رملي و شن زار زير پايشان نيز مستحكم شد.(6) ثالثا: سيره امام علي در جنگ صفين مبني بر عدم منع لشكريان معاويه از استفاده از آب، شاهد بر آن است كه پيامبر بر فرض در اختيار داشتن چاه بدر كفار را از برداشتن آب منع نكرده است، زيرا امام علي در سيره خود به شدت رعايت سيره پيامبر را رعايت مي كرد. بر فرض پذيرش هر دو نقل از مجموع اين دو نقل استفاده مي شود، هدف پيامبر اين بوده كه فقط چاهها در اختيار آنها باشد نه اين كه مانع آب خوردن كفار هم شوند، واگر كفار آبي خواستند، با اجازه مسلمين آب بخورند. با توجه به آن چه گفته شد، نتيجه مي‌گيريم كه. اولاً‌، در اصل قضيه ترديد وجود دارد. چون از ديدگاه تاريخي، مطلب مسلم نيست، ثانيا: بر فرض و نقل ديگري نيز وجود دارد كه دلالت مي‌كند بر اينكه سيرة نبوي در جنگ بدر بر اين بوده است كه مانع از آب خوردن كفار نشوند. ثانياً، بنا به نظر مورخان و مفسّران و با توجه آنها به آيات قرآن كريم چاه‌هاي بدر در اختيار كفار قريش بوده است. مسلمين اگر آبي در دست داشته‌اند به واسطه همان باراني بوده كه خداوند براي آنها فرستاده است. 1. ر.ك واقدي، محمد بن عمر،المغازي، بيروت، مؤسسة للاعلمي للمطبوعات، سوم، 1409، ج1، ‌ص 53 ـ 54. و ر.ك. سيرة ابن هشام، دارالكتاب العربي، 1418، ج2، ص263. 2. ر.ك. واقدي، المغازي، ج1، ‌ص 61. 3. نهج‌البلاغه، ترجمه محمد دشتي، قم، المهدي، چاپ سوم، 1379، ص 708، حكمت 330. 4. ر.ك. مرتضي عاملي، سيد جعفر، الصحيح من سيره النبي الاعظم، دارالهادي، دارالسيره ، چاپ چهارم، 1415، ج5، ص 29 ـ 30. 5. ر.ك. جعفريان، رسول، تاريخ سياسي اسلام، سيرة رسول خدا، انتشارات دليل، چاپ اول،1380، ج1، ص 493 ـ 494. 6. ر.ك. طبرسي، فضل بن حسن، مجمع البيان، دارالاحياء التراث العربي،‌ مؤسسه التاريخ العربي، 1412، ج4، ص 250. و ر.ك. طباطبايي، سيد محمد حسين، تفسير الميزان، مؤسسه اسماعيليان، ج9، ص 22. @Porseman_channel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
آیا شریح قاضی فتوا به قتل امام حسین ع داد؟ @Porseman_channel اینکه در السنه مردم معروف و مشهور شده که ابن زیاد از شریح قاضی خواست و او فتوا به مهدور الدم بودن حضرت صادر کرد؛ هیچ سند معتبری ندارد و در هیچیک از کتب ومقاتل معتبر ذکری از ان نشده است. و اگر کتابی ذکر کرده عمری بیش از پنجاه سال ندارد و معلوم نیست کتابی که معاصرین بدون استناد به کتب قدماء بنویسند ارزش علمی نداشته و قابل دفاع نبوده و چیزی را ثابت نمیکند. مثل اینکه بنده امروز در کتابم چیزی را بنویسم و بعد پنجاه سال مستمسک اثبات واقعه تاریخی گردد!!!!!!! پس این مطلب سندی ندارد و چه بسا در راستای تخریب چهره علم و دانش و دانشمندان جعل شده باشد که توسط افراد ساده جاهل یا مغرض،با پیاز داغ بیشتر و صد کلاغ کردن ؛ منتشر شده و صورت موجهی بین مردم یافته است.... از جمله این پیاز داغ ها، این است که مختار را با ساطورقصابی قطعه قطعه کرد... 👌بزرگان محقق و پژوهش نیزبه این حقیقت تلخ تصریح کرده اند 📙تحقیق درباره اولین اربعین؛ قاضی طباطبایی ص61-64 📕ماهیت قیام مختار ص314 @Porseman_channel 🔴🔴🔴🔴🔴🔴🔴🔴🔴🔴🔴 🔴🔴🔴🔴🔴🔴🔴 🔴🔴🔴🔴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ماجرای طفلان مسلم واقعیت دارد؟ @Porseman_channel اصل ماجرای طفلان مسلم؛ در کتب معتبر تاریخی ذکر شده و جای انکار ندارد. از جمله کتبی که به ماجرای اسارت و شهادت این دو گل وشکفته باغ مسلم ع که پر پر شدند؛ تصریح کرده اند، لذا از تحریفات عاشورا نبوده و واقعه ای مورد انکاری نمی باشد. شیخ صدوق ره در کتاب 📚امالی خود مجلس19 ص83-88ذکر نموده است . و حتی متقدم تر از شیخ صدوق ره ؛ محمدبن سعددر 📙طبقات کبیرص77 اصل ماجرا را ؛ذکر نموده است. همچنین📘 انساب الاشراف ص266 📙مقتل الخوارزمی ج2ص49-52 @Porseman_channel 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 🌷🌷🌷🌷🌷🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
آیا تفسیر کهیعص واقعه کربلاست؟ @Porseman_channel ✅در کتاب 📚کمال الدین ص454 نقل شده روای از امام زمان ع تفسیر آیه مذکور را خواسته و حضرت فرموده اند: كهيعص و كاف اسم كربلاست و هاء رمز هلاك عترت است و ياء نام يزيد ظالم بر حسين عليه السّلام است و عين اشاره به عطش و صاد نشان صبر او است. لیکن باید عنایت داشت که برای اعتماد و اعتبار روایاتی که حتی در منابع قدیمی شیعه ذکر شده نیاز به بررسی سندی و دلالی است و نمیتوان همه روایات کتب قدیمی را قبول نمود. 👌لذا محققین به بررسی سند و دلالت این روایت، پرداخته اند. علامه شوشتری در کتاب اخبار الدخیله ، روایات ضعیف بلکه مجعول و موضوع را جمع کرده و بعد از بررسی ، جعلی بودن آنها را ثابت نموده است. اتفاقا ایشان این روایت را نیز ذکر و بعد از بررسی، مجعول دانسته اند. و با نقل روایاتی که اشاره این رمز حروف مقطعه ابتدای سوره مریم را به اسماء خدا؛تاویل نموده دل را قرص کرده که مراد اسماء الهی نه واقعه کربلا... 📚الاخبار الدخیله ج1ص104 پژوهشگران دیگری نیز با ذکر تاویل این حروف مقطعه به اسماء الهی(کافی –هادی-والی-عالم-صادق-)تصریح در عدم صحت مطلب مذکور نموده اند 📘اخبارساختگی –هاشم معروف حسنی-ص305 استاد غفاری در تصحیح کتاب کمال الدین تصریح به عدم صحت سندی روایت دارند «رجال السند بعضهم مجهول الحال و بعضهم مهمل، و المتن متضمن لغرائب بعيد صدورها عن المعصوم عليه السّلام، و يشتمل على احكام تخالف ما صح عنهم عليهم السلام. مضافا الى أن الواسطة بين الصدوق و سعد بن عبد اللّه في جميع كتبه واحدة ابوه أو محمّد بن الحسن ابن أحمد بن الوليد كما هو المحقق عند من تتبّع كتبه و مشيخته و هنا بين المؤلّف و سعد خمس وسائط. و قد رواه الطبريّ في الدلائل بثلاث وسائط هم غير ماهنا.» 📙كمال الدين و تمام النعمة ؛ ج2 ؛ ص454 علامه مجلسی اشکالات دیگری به مطالب دیگر این روایت طولانی میکنند که روایت را از درجه اعتبارو صحت ساقط میکند 📕بحار الأنوار ج52، ص: 81 و اینکه ادعا شود اسم یزید درقرآن ذکر شده و تعبیر از شهادت امام حسین ع به هلاکت آمده ...شواهدی براشکالات دلالتی دانسته شده است. @Porseman_channel 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 🌸🌸🌸🌸🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
پرسمان 💢رهن خانه💢 براى رهن خانه چه كنيم تا دچار ربا نشويم؟ @Porseman_channel همه مراجع (به جز سيستانى): راه صحيح آن است كه از اول به عنوان اجاره قرارداد بسته شود؛ به طورى كه مالك، خانه خود را تا مدت مشخص به مبلغ معينى، به مستأجر اجاره دهد و شرط كند كه مستأجر مبلغى را به او قرض دهد. اما اگر اول به عنوان قرض، پول را به صاحبخانه دهد- به شرط آنكه خانه را به كمتر از قيمت اجاره دهد- ربا و حرام است. آيةاللَّه سيستانى: اجاره به شرط قرض، بنابر احتياط واجب جايز نيست. تبصره. اصطلاح «رهن» در رهن و اجاره خانه غلط مشهور است، اصطلاح قرض و اجاره (اجاره به شرط قرض) صحيح است. از اين رو اصل قرض خمس ندارد. @Porseman_channel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
پرسمان فلسفه علم و علم کشی که در دسته های عزاداری است چیست؟ @Porseman_channel علم یا علامت به پرچم یا کتل یا وسایلی گفته می شود که نشانه و علامت عزاداری حضرت ابا عبدالله الحسین (ع) است شاید برداشت علم به معنای این باشد که چون پرچم امام حسین علیه السلام در کربلا به زمین افتاد ، ما آن پرچم را برمی داریم و راه امام حسین علیه السلام را ادامه می دهیم برداشتن علم یا بوسیدن و احترام به آن جنبه ی سمبولیک دارد و هدف عاشقان اهل بیت از این کار تبعیت از راه و رسم و پیمودن مسیر امام حسین علیه السلام است علم در اصطلاح عزاداری حسینی از ابزارهایی است که در هیئت ها و دسته های مذهبی به کار گرفته می شود. این علامت ها نشانه های گروه های عزادار محسوب می شود.علم در حقیقت به عنوان سمبلی برای تداعی کردن واقعه کربلا طراحی شده است نشانه هایی مانند دست بریده یا شاخه های نخل ,ابزارآلات جنگ مانند سپر و شمشیر و یا تزیین یک چوب بلند با پارچه های سبز و قرمز و نصب ابزار آلات جنگی و ... از علم های اصیل محسوب می گردد. متاسفانه علم و علم کشی در طول تاریخ خصوصا از عهد سلاطین صفوی و یا در عصر قاجار در اثر ارتباط با کشورهای اروپایی و تاثیر پذیری از آداب و سنت های مسیحیان مورد تحریف و انحراف قرار گرفته است. اضافه کردن مجسمه های بی ربط مانند کله اژدها یا تعدادی زبانه و گلدان و طاووس و سر حیوانات , تزیین با طلا و نقره و , نصب فانوس و مشعل, یا طراحی شکل علم به صورت صلیب از مهمترین تحریفات علم و علم کشی است که گاهی عزاداران و عزاداری را از محتوا و اصل اقامه شعایر دینی باز می دارد. توجه شمارا به چند فتوا در مورد حکم علم و علم کشی جلب می نمایم. استفاده از عَلَم در مراسم عزادارى سیدالشهدا(ع) یا قرار دادن آن در مجلس عزا و یا حمل آن در دسته عزادارى چه حکمى دارد؟ امام، تبریزى، فاضل، مکارم و سیستانى: اشکال ندارد. خامنه اى: فى نفسه اشکال ندارد، ولى نباید این امور جزء دین شمرده شود. نورى:استفاده از آن در حد متعارف اشکال ندارد. صافى: حمل عَلَم بعید نیست از تعظیم شعائر محسوب شود و بلاشکال باشد @Porseman_channel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
پرسمان ثواب گریه بر امام حسین علیه السلام بخشش همه گناهان است؟ @Porseman_channel اینکه گریه بر امام حسین ع ثواب بسیار زیادی دارد غیر قابل انکار است و بلاکلام می باشد. اما اینکه ما گریه بر ایشان را تمام مطلب بدانیم و واژه نجاه الامه بکار ببریم طوری که مخاطب تصور نماید طول سال هر واجبی را ترک کند و هر گناه کبیره ای را مرتکب شود و دهه محرم با چند قطره اشک ؛همه را پاک خواهد نمود ؛ تصور کاملا اشتباه و بدون وجه و دلیل می باشد.وسر از اندیشه تفدیه مسیحیت در می آورد که مسیح به صلیب کشیده شد تا بهشت مسیحیان را تضمین نماید. این تحلیل با هیچ یک از اصول و مبانى مسلّم دینى سازگار نیست. همچنین، با نص صریح قرآن در تشریح احکام منافات دارد وآنها را بی اثر و لغو میکند. و هم با سیره و آموزه اهل بیت ع در تضاد است. «يَا جَابِرُ بَلِّغْ شِيعَتِي عَنِّي السَّلَامَ وَ أَعْلِمْهُمْ أَنَّهُ لَا قَرَابَةَ بَيْنَنَا وَ بَيْنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ لَا يُتَقَرَّبُ إِلَيْهِ إِلَّا بِالطَّاعَةِ لَهُ يَا جَابِرُ مَنْ أَطَاعَ اللَّهَ وَ أَحَبَّنَا فَهُوَ وَلِيُّنَا وَ مَنْ عَصَى اللَّهَ لَمْ يَنْفَعْهُ حُبُّنَا ؛ بحار الانوار ج 68 ، ص 179. اى جابر! سلام مرا به شیعیان برسان و به آنها اعلام کن که هیچ گونه قرابت و خویشاوندى بین ما و خدا نیست . فقط با طاعت و بندگى به درگاه الهى تقرب جسته مىشود. اى جابر! هرکس اطاعت خدا را کند و - همراه آن - به ما محبت ورزد ، دوست ما است . هر کس معصیت خدا را کند ، تنها محبت ما برایش سودی ندارد». حضرت على علیه السلام مىفرمایند: «أَنَا مَعَ رَسُولِ اللَّهِ ص وَ مَعِي عِتْرَتِي عَلَى الْحَوْضِ فَمَنْ أَرَادَنَا فَلْيَأْخُذْ بِقَوْلِنَا وَ لْيَعْمَلْ بِعَمَلِنَا ؛ بحار الانوار ، ج 10 ، ص 102. من با رسول الله (ص) هستم و در حالى که عترت با من هستند بر حوض [کوثر ]اشراف داریم. پس هر کس ما را مىخواهد، هم باید گفتار ما را بگیرد و هم عمل ما را عمل کند...». بنا بر این این حب اهل بیت (ع) باید در عمل نیز خود را نشان بدهد. اشک ریختن نوعی بیعت و امضا کردن پیمان و قرارداد دوستی با سید الشّهدا، ونیز ابراز انزجار و تنفّر از قاتلان امام حسین ع است. هم چنین نشانه پیوند قلبی با اهل بیت و سیدالشّهدا (ع) است. ونیز نشانه همدلی و هماهنگی روحی با ائمه اطهار است. پس گریه حقیقی اتصال شخص را با حضرت بیشتر میکند و موجب معیت با ایشان خواهد شد.چطور ممکن است بر حسین ع بگرییم و در لشکر یزید باشیم؟! در کربلا دشمنان نیز بر حضرت گریستند ولی فائده ای خواهد داشت؟!! بحار الانوارج45ص59 در نتیجه مساله واضح شد که گریه کسی اثر تمام و کمال خواهد داشت که در خیمه حضرت باشد نه در لشکر دشمن حضرت یزید.... ما باید گریه کنندگان اهل بیت ع را از کارهای زشتشان بازداریم نه که بگوییم کار زشت میکنی گریه نکن.... @Porseman_channel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
پرسمان 💢دلیل آب ریختن روی قبر ؟💢 @Porseman_channel در باره آب ریختن بر قبر میت باید گفت: یکی از مستحبات پس از دفن میّت، آب ریختن روی قبر است، بدین ترتیب که رو به قبله بایستی و از طرف سر میت دور تا دور قبر را آب بریزی و بقیة آب را به وسط قبر بریزی.(1) در مورد کم شدن عذاب میت روایاتی وارد شده است. امام صادق(ع) فرمود: "تا وقتی که خاک های قبر بر اثر پاشیدن آب نم داشته باشد، عذاب از میّت برداشته می شود.(2) البته نمی توان چنین روایتی را قطعی و یقینی دانست و شاید این روایت ناظر به شخص خاصی باشد ، اما استحباب این عمل به جای خود باقی است. در وسائل الشیعه در مورد آب پاشیدن روی قبر روایاتی نقل شده است که دلالت بر استحباب آن دارد. از ظاهر روایات استفاده می شود که استحباب مربوط به موقعی است که میت را دفن کرده و پس از آن که قبر را از خاک پر کردند، روی آن آب بریزند. فقط از یک روایت استفاده می شود که امام رضا(ع) دستور داد روی قبر یونس بن یعقوب تا چهل ماه یا چهل روز آب بریزند.(3) ریختن آب بر قبر به هنگام دفن میت از سنت رسول خدا و مستحبات است و بنا بر روایت تا زمانی که خیسی آب باشد، عذاب از میت دفع می گردد.(4) با توجه به این روایات نمی توان استحباب آن را بعد از گذشت مدت استفاده کرد. اما برخی از فقها آب پاشیدن روی قبر را مختصّ به بعد از دفن نکرده اند، بلکه گفته اند که هر موقع انسان موفق به زیارت اهل قبور شد، مستحب است روی قبر آب بپاشد.(5) در روایات برای این کار علت خاصی ذکر نشده است، اما شاید حد اقل علّت آن این باشد که خاک قبر در اثر پاشیدن آب سفت و محکم شود تا بدن میّت از دستبرد حیوانات مانند گورکن مصون بماند. کشتن مورچه هم به واسطه ریختن آب اشکال ندارد . با توجه به این استحباب و روایات مربوط به آن، در بین عوام مردم شستن قبرها مرسوم شده و این کار حرام یا بدعت نیست که از آن منع شود در عین این که با این شستن سنگ قبر هم تمیز می شود و نوشته های بر قبر، واضح می گردد. و ممکن است احترام به میت هم باشد. 1. امام خمینی، تحریرالوسیله، نشر موسسه آثار امام خمینی، ج 1، ص 91. 2. شیخ عباس قمی سفینه البحار، نشر موسسه انتشارات معصومه قم ج 2، ص 396، مادة قبر. 3. حرعاملی، وسائل الشیعه، نشر دار احجه بیروت 1412 ق، ج 2، ص 860؛ و نیز: سید کاضم یزدی عروه الوثقی، نشر دار الکتبالاسلامیه تهران بی تا ج 1، ص 442. 4. امام خمینی(ره)، تحریرالوسیله، نشر پیشیین، ج 1، ص 91؛ و نیز : شیخ عباس قمی، سفینه البحار، نشر پیشیین، ج 2، مادة قبر.396، 5. کلینی، کافی، تهران، اسلامیه، 1367 ش، ج 3، ص 200. @Porseman_channel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
پرسمان 💢مرد بالاتر از زن است؟💢 @Porseman_channel بدون شک بین زن و مرد هم از لحاظ جسمی و هم از لحاظ روحی تفاوت هایی وجود دارد و این تفاوت نشانه برتری و یا پست بودن یکی نسبت به دیگری نیست بلکه زن و مرد با خصوصیات جسمس و روحی متفاوت و گوهر وجودی مشترک (انسانیت) برای هدف بزرگی یعنی حیات بشری توسط خدا ساخته شده است. و ملاک و معیار برتری هر کدام به دیگری تقوی است «ان اکرمکم عند الله اتقاکم» اگر در یک محیط زنی به دستورهای خدا عمل کرد و مردان مخالفت کردند این زن می شود مقرب درگاه الهی و حتی اسوه برای مردان و زنان عالم مانند حضرت آسیه همسر فرعون. خدا این زن و مرد را با گوهر واحد انسانی در دو گروه مختلف زن و مرد آفرید و به هر کدام از این دو گروه ویژگی هایی عطا کرد که به دیگری نداد و این اعطای ویژگی و تکوین مبنای ساختن یک خانواده برای ادامه یافتن نسل بشریت و رسیدن این زن و مرد و فرزندان آنها به کمال شد. خداوند بر اساس همین اختلاف های بدنی و روحی احکامی برای زن و مرد وضع کرد که کمال آنها در گرو انجام این احکام است و هر چقدر از این احکام تخطی شود این زن و مرد از مسیر اصلی تکوینی خود خارج شده اند. خدا زن را انسانی لطیف پر از عاطفه و دارای زیبایی های ظاهری و باطنی ، دارای عقلی عاطفی، دارای جسمی لطیف و ظریف، ریز بین، جزئی نگر ، دارای دقت های فراوان آفرید و مرد را کلی نگر، دارای عقلی معاش نگر و دارای جسمی زمخت و مناسب کارهای یدی، کل نگر و بدون دقت های ریزبینانه و ... آفرید بر اساس همین آفرینش زن را مسئول فرزند آوری، پرورش فرزند و خانه داری و نفقه بگیر قرار داد و مرد را مسئول کسب و کار و فعالیت های بیرون از خانه و مسئول نفقه دادن و به خاطر آن کلی نگری که دارد مسئول خانه قرار داد. حال اگر به این تفاوت های وجودی زن و مرد دقت نشود و زن و مرد را یکسان بنگریم و حکمی که درباره آن دو می شود یکسان باشد این یک ظلم و تبعیض آشکار است. مثلا اگر زن را در غیر از مشاغل خانه داری و مشاغلی مثل پرستاری و معلمی به کار بگیرند واقعا به او ظلم کرده اند و در واقع دارند از وی بیگاری می کشند چرا که سیستم بدنی زن به گونه ای نیست که مقتضای کار های جسمی باشد. یا اگر بخواهیم از زنان در مسئولیت های کلان استفاده شود با در نظر نگرفتن خصوصیاتی مانند جزئی نگری و لطافت و .. زن در حقیقت به او ظلم کرده و باعث رنجش او شده ایم «به زن بیش از حد خود تحمیل مكن! زیرا زن ،همچون شاخه گلی است.نه قهرمان خشن، احترامش را به حدی نگهدار كه او را به فكر نیندازد كه برای دیگری شفاعت كند. بر حذر باش از اینكه در غیر جایی كه باید غیرت به خرج داد اظهار غیرت كنی، (كه نشانه سوء ظن تو نسبت به او باشد) زیرا اظهار بی اعتمادی و سوءظن، زنان را به ناپاكی و بیگناهان را به آلودگی سوق میدهد».(نهج البلاغه ترجمه محمد رضا آشتیانی و محمد جعفر امامی) و این که گفته شده از زنان مشورت نگیرید منظور در مسائلی است که کلی و فرای توانایی زنان است چنانكه پیامبر(صلی الله علیه وآله) فرمودند: «پیرامون دخترانتان با زنها مشورت كنید». از محتوای این سخن به دست میآید كه در هر مورد زنان از آگاهی، بینش یا تخصص بهرهمند باشند میتوان با آنان رایزنی كرد و از نظراتشان بهرهمند شد. نکته پایانی: هرگز رفتار مسلمانان را با اسلام و حقایق اسلامی در هم نیامیزیم چه بسیار کار هایی که مسلمانان به نام دین و بر خلاف آن انجام می دهند. 🌺 @Porseman_channel