eitaa logo
کانال پرسمان دینی
852 دنبال‌کننده
45 عکس
13 ویدیو
81 فایل
بحول و قوه الهی؛پاسخگوی شبهات وسوالات دینی در« گروه »و «کانالهای پرسمان» می باشیم. http://eitaa.com/joinchat/2121924619Ce5ff3b4f6e @ebadi_porseman
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
پرسمان 💢پر کردن چاه در جنگ بدر💢 @Porseman_channel در بعضي از كتاب هاي تاريخي، روايتي نقل شده كه مضمونش اين است: يكي از اصحاب پيامبرـ صلّي الله عليه و آله ـ به نام «حباب بن منذر» به وي پيشنهاد كرد كه لشكر اسلام را در كنار يكي از چاه‌هاي بدر فرود آورد و بقيه چاه‌ها را پر كرد تا لشكر كفار قريش آبي براي مصرف نداشته باشند. پيامبرـ صلّي الله عليه و آله ـ رأي او را پذيرفت و عملي كرد.(1) در همين كتاب در جاي ديگر پيرامون جنگ بدر مي‌گويد: كفار قريش خواستند از چاه‌هاي بدر آب بردارند كه مسلمين مانع شدند، در اين هنگام پيامبرـ صلّي الله عليه و آله ـ به مسلمين خطاب كرد و فرمود: مانع آب خوردن كفار نشويد و آنها را رها كنيد.(2) اين دو نقل تاريخي با هم سازگاري ندارد. زيرا اگر پيامبرـ صلّي الله عليه و آله ـ راضي به پُر كردن چاههاي بدر بود، معني نداشت كه از مسلمين بخواهد، مانع آب خوردن كفّار قريش نشوند. بنابر اين اولا: به لحاظ نقل تاريخي دو روايت مختلف در مسأله وجود دارد. ثانيا: تعدادي از مورخين معاصر اصل قضيه را نپذيرفته اند، علامه سيد جعفر مرتضي عاملي(3) دليل بر ردّ اصل ماجرا اقامه مي‌كند و در آخر نتيجه گيري مي‌كند كه اساساً چاه‌هاي بدر در اختيار مسلمين نبوده است.(4) يكي ديگر از محققان معاصر نيز همين مطلب را تأييد مي كند و مي گويد: «اين قضيه با آيات قرآن منافات دارد چرا كه آيات الهي خبر مي‌دهند از اينكه آبي در دسترس مسلمين نبوده است لذا از خداوند طلب آب كردند و خداوند به عنوان امداد غيبي براي آنها باراني فرستاد كه از چند جهت نافع به حال مسلمين بود»(5) مفسران قرآن كريم نيز همين امر را با استفاده از آيات قرآن كريم تأييد كرده اند، به عنوان نمونه طبرسي و علامه طباطبايي معتقدند كه چاه‌هاي بدر در اختيار مشركان قريش بوده است. در آيه 11: انفال مي‌خوانيم: «ياد آريد هنگامي را كه خواب سبكي كه مايه آرامش از سوي خدا بود، شما را فرا گرفت. و آبي از آسمان براي تان فرستاد، تا شما را رحمت خود با آن پاك كند. و پليدي شيطان را از شما دور سازد. و دلهاي شما را محكم و گام ها را با آن استوار دارد.» اين دو بزرگوار در ذيل همين آيه شريفه مي‌گويند: مشركان قبل از مسلمانان بر آب تسلط پيدا كردند، و مسلمانان گرفتار تشنگي شدند و شيطان وسوسه‌شان كرد كه شما خود را از اولياي خدا مي‌دانيد، در حالي كه مشركان بر آب مسلط‌اند. پس از آن باران به حد كافي آمد و علاوه بر تطهير آنان از حدث و حبث، زمين رملي و شن زار زير پايشان نيز مستحكم شد.(6) ثالثا: سيره امام علي در جنگ صفين مبني بر عدم منع لشكريان معاويه از استفاده از آب، شاهد بر آن است كه پيامبر بر فرض در اختيار داشتن چاه بدر كفار را از برداشتن آب منع نكرده است، زيرا امام علي در سيره خود به شدت رعايت سيره پيامبر را رعايت مي كرد. بر فرض پذيرش هر دو نقل از مجموع اين دو نقل استفاده مي شود، هدف پيامبر اين بوده كه فقط چاهها در اختيار آنها باشد نه اين كه مانع آب خوردن كفار هم شوند، واگر كفار آبي خواستند، با اجازه مسلمين آب بخورند. با توجه به آن چه گفته شد، نتيجه مي‌گيريم كه. اولاً‌، در اصل قضيه ترديد وجود دارد. چون از ديدگاه تاريخي، مطلب مسلم نيست، ثانيا: بر فرض و نقل ديگري نيز وجود دارد كه دلالت مي‌كند بر اينكه سيرة نبوي در جنگ بدر بر اين بوده است كه مانع از آب خوردن كفار نشوند. ثانياً، بنا به نظر مورخان و مفسّران و با توجه آنها به آيات قرآن كريم چاه‌هاي بدر در اختيار كفار قريش بوده است. مسلمين اگر آبي در دست داشته‌اند به واسطه همان باراني بوده كه خداوند براي آنها فرستاده است. 1. ر.ك واقدي، محمد بن عمر،المغازي، بيروت، مؤسسة للاعلمي للمطبوعات، سوم، 1409، ج1، ‌ص 53 ـ 54. و ر.ك. سيرة ابن هشام، دارالكتاب العربي، 1418، ج2، ص263. 2. ر.ك. واقدي، المغازي، ج1، ‌ص 61. 3. نهج‌البلاغه، ترجمه محمد دشتي، قم، المهدي، چاپ سوم، 1379، ص 708، حكمت 330. 4. ر.ك. مرتضي عاملي، سيد جعفر، الصحيح من سيره النبي الاعظم، دارالهادي، دارالسيره ، چاپ چهارم، 1415، ج5، ص 29 ـ 30. 5. ر.ك. جعفريان، رسول، تاريخ سياسي اسلام، سيرة رسول خدا، انتشارات دليل، چاپ اول،1380، ج1، ص 493 ـ 494. 6. ر.ك. طبرسي، فضل بن حسن، مجمع البيان، دارالاحياء التراث العربي،‌ مؤسسه التاريخ العربي، 1412، ج4، ص 250. و ر.ك. طباطبايي، سيد محمد حسين، تفسير الميزان، مؤسسه اسماعيليان، ج9، ص 22. @Porseman_channel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
آیا شریح قاضی فتوا به قتل امام حسین ع داد؟ @Porseman_channel اینکه در السنه مردم معروف و مشهور شده که ابن زیاد از شریح قاضی خواست و او فتوا به مهدور الدم بودن حضرت صادر کرد؛ هیچ سند معتبری ندارد و در هیچیک از کتب ومقاتل معتبر ذکری از ان نشده است. و اگر کتابی ذکر کرده عمری بیش از پنجاه سال ندارد و معلوم نیست کتابی که معاصرین بدون استناد به کتب قدماء بنویسند ارزش علمی نداشته و قابل دفاع نبوده و چیزی را ثابت نمیکند. مثل اینکه بنده امروز در کتابم چیزی را بنویسم و بعد پنجاه سال مستمسک اثبات واقعه تاریخی گردد!!!!!!! پس این مطلب سندی ندارد و چه بسا در راستای تخریب چهره علم و دانش و دانشمندان جعل شده باشد که توسط افراد ساده جاهل یا مغرض،با پیاز داغ بیشتر و صد کلاغ کردن ؛ منتشر شده و صورت موجهی بین مردم یافته است.... از جمله این پیاز داغ ها، این است که مختار را با ساطورقصابی قطعه قطعه کرد... 👌بزرگان محقق و پژوهش نیزبه این حقیقت تلخ تصریح کرده اند 📙تحقیق درباره اولین اربعین؛ قاضی طباطبایی ص61-64 📕ماهیت قیام مختار ص314 @Porseman_channel 🔴🔴🔴🔴🔴🔴🔴🔴🔴🔴🔴 🔴🔴🔴🔴🔴🔴🔴 🔴🔴🔴🔴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ماجرای طفلان مسلم واقعیت دارد؟ @Porseman_channel اصل ماجرای طفلان مسلم؛ در کتب معتبر تاریخی ذکر شده و جای انکار ندارد. از جمله کتبی که به ماجرای اسارت و شهادت این دو گل وشکفته باغ مسلم ع که پر پر شدند؛ تصریح کرده اند، لذا از تحریفات عاشورا نبوده و واقعه ای مورد انکاری نمی باشد. شیخ صدوق ره در کتاب 📚امالی خود مجلس19 ص83-88ذکر نموده است . و حتی متقدم تر از شیخ صدوق ره ؛ محمدبن سعددر 📙طبقات کبیرص77 اصل ماجرا را ؛ذکر نموده است. همچنین📘 انساب الاشراف ص266 📙مقتل الخوارزمی ج2ص49-52 @Porseman_channel 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 🌷🌷🌷🌷🌷🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
آیا تفسیر کهیعص واقعه کربلاست؟ @Porseman_channel ✅در کتاب 📚کمال الدین ص454 نقل شده روای از امام زمان ع تفسیر آیه مذکور را خواسته و حضرت فرموده اند: كهيعص و كاف اسم كربلاست و هاء رمز هلاك عترت است و ياء نام يزيد ظالم بر حسين عليه السّلام است و عين اشاره به عطش و صاد نشان صبر او است. لیکن باید عنایت داشت که برای اعتماد و اعتبار روایاتی که حتی در منابع قدیمی شیعه ذکر شده نیاز به بررسی سندی و دلالی است و نمیتوان همه روایات کتب قدیمی را قبول نمود. 👌لذا محققین به بررسی سند و دلالت این روایت، پرداخته اند. علامه شوشتری در کتاب اخبار الدخیله ، روایات ضعیف بلکه مجعول و موضوع را جمع کرده و بعد از بررسی ، جعلی بودن آنها را ثابت نموده است. اتفاقا ایشان این روایت را نیز ذکر و بعد از بررسی، مجعول دانسته اند. و با نقل روایاتی که اشاره این رمز حروف مقطعه ابتدای سوره مریم را به اسماء خدا؛تاویل نموده دل را قرص کرده که مراد اسماء الهی نه واقعه کربلا... 📚الاخبار الدخیله ج1ص104 پژوهشگران دیگری نیز با ذکر تاویل این حروف مقطعه به اسماء الهی(کافی –هادی-والی-عالم-صادق-)تصریح در عدم صحت مطلب مذکور نموده اند 📘اخبارساختگی –هاشم معروف حسنی-ص305 استاد غفاری در تصحیح کتاب کمال الدین تصریح به عدم صحت سندی روایت دارند «رجال السند بعضهم مجهول الحال و بعضهم مهمل، و المتن متضمن لغرائب بعيد صدورها عن المعصوم عليه السّلام، و يشتمل على احكام تخالف ما صح عنهم عليهم السلام. مضافا الى أن الواسطة بين الصدوق و سعد بن عبد اللّه في جميع كتبه واحدة ابوه أو محمّد بن الحسن ابن أحمد بن الوليد كما هو المحقق عند من تتبّع كتبه و مشيخته و هنا بين المؤلّف و سعد خمس وسائط. و قد رواه الطبريّ في الدلائل بثلاث وسائط هم غير ماهنا.» 📙كمال الدين و تمام النعمة ؛ ج2 ؛ ص454 علامه مجلسی اشکالات دیگری به مطالب دیگر این روایت طولانی میکنند که روایت را از درجه اعتبارو صحت ساقط میکند 📕بحار الأنوار ج52، ص: 81 و اینکه ادعا شود اسم یزید درقرآن ذکر شده و تعبیر از شهادت امام حسین ع به هلاکت آمده ...شواهدی براشکالات دلالتی دانسته شده است. @Porseman_channel 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 🌸🌸🌸🌸🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
پرسمان 💢رهن خانه💢 براى رهن خانه چه كنيم تا دچار ربا نشويم؟ @Porseman_channel همه مراجع (به جز سيستانى): راه صحيح آن است كه از اول به عنوان اجاره قرارداد بسته شود؛ به طورى كه مالك، خانه خود را تا مدت مشخص به مبلغ معينى، به مستأجر اجاره دهد و شرط كند كه مستأجر مبلغى را به او قرض دهد. اما اگر اول به عنوان قرض، پول را به صاحبخانه دهد- به شرط آنكه خانه را به كمتر از قيمت اجاره دهد- ربا و حرام است. آيةاللَّه سيستانى: اجاره به شرط قرض، بنابر احتياط واجب جايز نيست. تبصره. اصطلاح «رهن» در رهن و اجاره خانه غلط مشهور است، اصطلاح قرض و اجاره (اجاره به شرط قرض) صحيح است. از اين رو اصل قرض خمس ندارد. @Porseman_channel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
پرسمان فلسفه علم و علم کشی که در دسته های عزاداری است چیست؟ @Porseman_channel علم یا علامت به پرچم یا کتل یا وسایلی گفته می شود که نشانه و علامت عزاداری حضرت ابا عبدالله الحسین (ع) است شاید برداشت علم به معنای این باشد که چون پرچم امام حسین علیه السلام در کربلا به زمین افتاد ، ما آن پرچم را برمی داریم و راه امام حسین علیه السلام را ادامه می دهیم برداشتن علم یا بوسیدن و احترام به آن جنبه ی سمبولیک دارد و هدف عاشقان اهل بیت از این کار تبعیت از راه و رسم و پیمودن مسیر امام حسین علیه السلام است علم در اصطلاح عزاداری حسینی از ابزارهایی است که در هیئت ها و دسته های مذهبی به کار گرفته می شود. این علامت ها نشانه های گروه های عزادار محسوب می شود.علم در حقیقت به عنوان سمبلی برای تداعی کردن واقعه کربلا طراحی شده است نشانه هایی مانند دست بریده یا شاخه های نخل ,ابزارآلات جنگ مانند سپر و شمشیر و یا تزیین یک چوب بلند با پارچه های سبز و قرمز و نصب ابزار آلات جنگی و ... از علم های اصیل محسوب می گردد. متاسفانه علم و علم کشی در طول تاریخ خصوصا از عهد سلاطین صفوی و یا در عصر قاجار در اثر ارتباط با کشورهای اروپایی و تاثیر پذیری از آداب و سنت های مسیحیان مورد تحریف و انحراف قرار گرفته است. اضافه کردن مجسمه های بی ربط مانند کله اژدها یا تعدادی زبانه و گلدان و طاووس و سر حیوانات , تزیین با طلا و نقره و , نصب فانوس و مشعل, یا طراحی شکل علم به صورت صلیب از مهمترین تحریفات علم و علم کشی است که گاهی عزاداران و عزاداری را از محتوا و اصل اقامه شعایر دینی باز می دارد. توجه شمارا به چند فتوا در مورد حکم علم و علم کشی جلب می نمایم. استفاده از عَلَم در مراسم عزادارى سیدالشهدا(ع) یا قرار دادن آن در مجلس عزا و یا حمل آن در دسته عزادارى چه حکمى دارد؟ امام، تبریزى، فاضل، مکارم و سیستانى: اشکال ندارد. خامنه اى: فى نفسه اشکال ندارد، ولى نباید این امور جزء دین شمرده شود. نورى:استفاده از آن در حد متعارف اشکال ندارد. صافى: حمل عَلَم بعید نیست از تعظیم شعائر محسوب شود و بلاشکال باشد @Porseman_channel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
پرسمان ثواب گریه بر امام حسین علیه السلام بخشش همه گناهان است؟ @Porseman_channel اینکه گریه بر امام حسین ع ثواب بسیار زیادی دارد غیر قابل انکار است و بلاکلام می باشد. اما اینکه ما گریه بر ایشان را تمام مطلب بدانیم و واژه نجاه الامه بکار ببریم طوری که مخاطب تصور نماید طول سال هر واجبی را ترک کند و هر گناه کبیره ای را مرتکب شود و دهه محرم با چند قطره اشک ؛همه را پاک خواهد نمود ؛ تصور کاملا اشتباه و بدون وجه و دلیل می باشد.وسر از اندیشه تفدیه مسیحیت در می آورد که مسیح به صلیب کشیده شد تا بهشت مسیحیان را تضمین نماید. این تحلیل با هیچ یک از اصول و مبانى مسلّم دینى سازگار نیست. همچنین، با نص صریح قرآن در تشریح احکام منافات دارد وآنها را بی اثر و لغو میکند. و هم با سیره و آموزه اهل بیت ع در تضاد است. «يَا جَابِرُ بَلِّغْ شِيعَتِي عَنِّي السَّلَامَ وَ أَعْلِمْهُمْ أَنَّهُ لَا قَرَابَةَ بَيْنَنَا وَ بَيْنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ لَا يُتَقَرَّبُ إِلَيْهِ إِلَّا بِالطَّاعَةِ لَهُ يَا جَابِرُ مَنْ أَطَاعَ اللَّهَ وَ أَحَبَّنَا فَهُوَ وَلِيُّنَا وَ مَنْ عَصَى اللَّهَ لَمْ يَنْفَعْهُ حُبُّنَا ؛ بحار الانوار ج 68 ، ص 179. اى جابر! سلام مرا به شیعیان برسان و به آنها اعلام کن که هیچ گونه قرابت و خویشاوندى بین ما و خدا نیست . فقط با طاعت و بندگى به درگاه الهى تقرب جسته مىشود. اى جابر! هرکس اطاعت خدا را کند و - همراه آن - به ما محبت ورزد ، دوست ما است . هر کس معصیت خدا را کند ، تنها محبت ما برایش سودی ندارد». حضرت على علیه السلام مىفرمایند: «أَنَا مَعَ رَسُولِ اللَّهِ ص وَ مَعِي عِتْرَتِي عَلَى الْحَوْضِ فَمَنْ أَرَادَنَا فَلْيَأْخُذْ بِقَوْلِنَا وَ لْيَعْمَلْ بِعَمَلِنَا ؛ بحار الانوار ، ج 10 ، ص 102. من با رسول الله (ص) هستم و در حالى که عترت با من هستند بر حوض [کوثر ]اشراف داریم. پس هر کس ما را مىخواهد، هم باید گفتار ما را بگیرد و هم عمل ما را عمل کند...». بنا بر این این حب اهل بیت (ع) باید در عمل نیز خود را نشان بدهد. اشک ریختن نوعی بیعت و امضا کردن پیمان و قرارداد دوستی با سید الشّهدا، ونیز ابراز انزجار و تنفّر از قاتلان امام حسین ع است. هم چنین نشانه پیوند قلبی با اهل بیت و سیدالشّهدا (ع) است. ونیز نشانه همدلی و هماهنگی روحی با ائمه اطهار است. پس گریه حقیقی اتصال شخص را با حضرت بیشتر میکند و موجب معیت با ایشان خواهد شد.چطور ممکن است بر حسین ع بگرییم و در لشکر یزید باشیم؟! در کربلا دشمنان نیز بر حضرت گریستند ولی فائده ای خواهد داشت؟!! بحار الانوارج45ص59 در نتیجه مساله واضح شد که گریه کسی اثر تمام و کمال خواهد داشت که در خیمه حضرت باشد نه در لشکر دشمن حضرت یزید.... ما باید گریه کنندگان اهل بیت ع را از کارهای زشتشان بازداریم نه که بگوییم کار زشت میکنی گریه نکن.... @Porseman_channel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
پرسمان 💢دلیل آب ریختن روی قبر ؟💢 @Porseman_channel در باره آب ریختن بر قبر میت باید گفت: یکی از مستحبات پس از دفن میّت، آب ریختن روی قبر است، بدین ترتیب که رو به قبله بایستی و از طرف سر میت دور تا دور قبر را آب بریزی و بقیة آب را به وسط قبر بریزی.(1) در مورد کم شدن عذاب میت روایاتی وارد شده است. امام صادق(ع) فرمود: "تا وقتی که خاک های قبر بر اثر پاشیدن آب نم داشته باشد، عذاب از میّت برداشته می شود.(2) البته نمی توان چنین روایتی را قطعی و یقینی دانست و شاید این روایت ناظر به شخص خاصی باشد ، اما استحباب این عمل به جای خود باقی است. در وسائل الشیعه در مورد آب پاشیدن روی قبر روایاتی نقل شده است که دلالت بر استحباب آن دارد. از ظاهر روایات استفاده می شود که استحباب مربوط به موقعی است که میت را دفن کرده و پس از آن که قبر را از خاک پر کردند، روی آن آب بریزند. فقط از یک روایت استفاده می شود که امام رضا(ع) دستور داد روی قبر یونس بن یعقوب تا چهل ماه یا چهل روز آب بریزند.(3) ریختن آب بر قبر به هنگام دفن میت از سنت رسول خدا و مستحبات است و بنا بر روایت تا زمانی که خیسی آب باشد، عذاب از میت دفع می گردد.(4) با توجه به این روایات نمی توان استحباب آن را بعد از گذشت مدت استفاده کرد. اما برخی از فقها آب پاشیدن روی قبر را مختصّ به بعد از دفن نکرده اند، بلکه گفته اند که هر موقع انسان موفق به زیارت اهل قبور شد، مستحب است روی قبر آب بپاشد.(5) در روایات برای این کار علت خاصی ذکر نشده است، اما شاید حد اقل علّت آن این باشد که خاک قبر در اثر پاشیدن آب سفت و محکم شود تا بدن میّت از دستبرد حیوانات مانند گورکن مصون بماند. کشتن مورچه هم به واسطه ریختن آب اشکال ندارد . با توجه به این استحباب و روایات مربوط به آن، در بین عوام مردم شستن قبرها مرسوم شده و این کار حرام یا بدعت نیست که از آن منع شود در عین این که با این شستن سنگ قبر هم تمیز می شود و نوشته های بر قبر، واضح می گردد. و ممکن است احترام به میت هم باشد. 1. امام خمینی، تحریرالوسیله، نشر موسسه آثار امام خمینی، ج 1، ص 91. 2. شیخ عباس قمی سفینه البحار، نشر موسسه انتشارات معصومه قم ج 2، ص 396، مادة قبر. 3. حرعاملی، وسائل الشیعه، نشر دار احجه بیروت 1412 ق، ج 2، ص 860؛ و نیز: سید کاضم یزدی عروه الوثقی، نشر دار الکتبالاسلامیه تهران بی تا ج 1، ص 442. 4. امام خمینی(ره)، تحریرالوسیله، نشر پیشیین، ج 1، ص 91؛ و نیز : شیخ عباس قمی، سفینه البحار، نشر پیشیین، ج 2، مادة قبر.396، 5. کلینی، کافی، تهران، اسلامیه، 1367 ش، ج 3، ص 200. @Porseman_channel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
پرسمان 💢مرد بالاتر از زن است؟💢 @Porseman_channel بدون شک بین زن و مرد هم از لحاظ جسمی و هم از لحاظ روحی تفاوت هایی وجود دارد و این تفاوت نشانه برتری و یا پست بودن یکی نسبت به دیگری نیست بلکه زن و مرد با خصوصیات جسمس و روحی متفاوت و گوهر وجودی مشترک (انسانیت) برای هدف بزرگی یعنی حیات بشری توسط خدا ساخته شده است. و ملاک و معیار برتری هر کدام به دیگری تقوی است «ان اکرمکم عند الله اتقاکم» اگر در یک محیط زنی به دستورهای خدا عمل کرد و مردان مخالفت کردند این زن می شود مقرب درگاه الهی و حتی اسوه برای مردان و زنان عالم مانند حضرت آسیه همسر فرعون. خدا این زن و مرد را با گوهر واحد انسانی در دو گروه مختلف زن و مرد آفرید و به هر کدام از این دو گروه ویژگی هایی عطا کرد که به دیگری نداد و این اعطای ویژگی و تکوین مبنای ساختن یک خانواده برای ادامه یافتن نسل بشریت و رسیدن این زن و مرد و فرزندان آنها به کمال شد. خداوند بر اساس همین اختلاف های بدنی و روحی احکامی برای زن و مرد وضع کرد که کمال آنها در گرو انجام این احکام است و هر چقدر از این احکام تخطی شود این زن و مرد از مسیر اصلی تکوینی خود خارج شده اند. خدا زن را انسانی لطیف پر از عاطفه و دارای زیبایی های ظاهری و باطنی ، دارای عقلی عاطفی، دارای جسمی لطیف و ظریف، ریز بین، جزئی نگر ، دارای دقت های فراوان آفرید و مرد را کلی نگر، دارای عقلی معاش نگر و دارای جسمی زمخت و مناسب کارهای یدی، کل نگر و بدون دقت های ریزبینانه و ... آفرید بر اساس همین آفرینش زن را مسئول فرزند آوری، پرورش فرزند و خانه داری و نفقه بگیر قرار داد و مرد را مسئول کسب و کار و فعالیت های بیرون از خانه و مسئول نفقه دادن و به خاطر آن کلی نگری که دارد مسئول خانه قرار داد. حال اگر به این تفاوت های وجودی زن و مرد دقت نشود و زن و مرد را یکسان بنگریم و حکمی که درباره آن دو می شود یکسان باشد این یک ظلم و تبعیض آشکار است. مثلا اگر زن را در غیر از مشاغل خانه داری و مشاغلی مثل پرستاری و معلمی به کار بگیرند واقعا به او ظلم کرده اند و در واقع دارند از وی بیگاری می کشند چرا که سیستم بدنی زن به گونه ای نیست که مقتضای کار های جسمی باشد. یا اگر بخواهیم از زنان در مسئولیت های کلان استفاده شود با در نظر نگرفتن خصوصیاتی مانند جزئی نگری و لطافت و .. زن در حقیقت به او ظلم کرده و باعث رنجش او شده ایم «به زن بیش از حد خود تحمیل مكن! زیرا زن ،همچون شاخه گلی است.نه قهرمان خشن، احترامش را به حدی نگهدار كه او را به فكر نیندازد كه برای دیگری شفاعت كند. بر حذر باش از اینكه در غیر جایی كه باید غیرت به خرج داد اظهار غیرت كنی، (كه نشانه سوء ظن تو نسبت به او باشد) زیرا اظهار بی اعتمادی و سوءظن، زنان را به ناپاكی و بیگناهان را به آلودگی سوق میدهد».(نهج البلاغه ترجمه محمد رضا آشتیانی و محمد جعفر امامی) و این که گفته شده از زنان مشورت نگیرید منظور در مسائلی است که کلی و فرای توانایی زنان است چنانكه پیامبر(صلی الله علیه وآله) فرمودند: «پیرامون دخترانتان با زنها مشورت كنید». از محتوای این سخن به دست میآید كه در هر مورد زنان از آگاهی، بینش یا تخصص بهرهمند باشند میتوان با آنان رایزنی كرد و از نظراتشان بهرهمند شد. نکته پایانی: هرگز رفتار مسلمانان را با اسلام و حقایق اسلامی در هم نیامیزیم چه بسیار کار هایی که مسلمانان به نام دین و بر خلاف آن انجام می دهند. 🌺 @Porseman_channel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
پرسمان 💢پوستهای مختصر لب و..💢 @Porseman_channel پوستهای مختصر لب و جاهای دیگر (1) بدن که موقع افتادنشان رسیده ، اگر چه آنها را بکنند پاک است (2)، ولی بنا بر احتیاط واجب (3) باید از پوستی که موقع افتادنش نرسیده و آن را کنده اند اجتناب نمایند. (1) (اراکی ) که از بدن جدا می شود، پاک است . (2) (فاضل ) بقیه مسأله ذکر نشده . (3) (زنجانی ) و بنا بر احتیاط .. (خوئی ، تبریزی ، سیستانی ) مسأله اگر پوستهای مختصر لب و جاهای دیگر بدن را بکنند (سیستانی : چنانچه روح نداشته باشد و به آسانی کنده شود) پاک است . (مکارم ) مسأله پوستهایی که از لب و سر و جاهای دیگر بدن انسان جدا می شود پاک است ، امّا اگر آن را با فشار جدا کنند احتیاط واجب اجتناب است . رهبری پوست نازکى که خود بخود از دستها، لبها، پاها و ساير قسمتهاى بدن جدا مىشود، محکوم به طهارت است @Porseman_channel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
2. اگر شخصی به دلیل برخورد با شبهاتی، در دین خود دچار تردید شده و (بدون جار و جنجال تبلیغاتی و تنها در باطن خود) مرتد شود، نه تنها مجازاتی دامنگیر او نخواهد شد، بلکه اگر مجددا به اسلام برگردد، کارهای نیک قبل از ارتداد او نیز از بین نخواهد رفت. وسائل الشیعة، ج 16، ص 105 – 104، ح 21099، 3. هر شخص برای تغییر دین خود باید از منطقی برخوردار باشد، اما شما با مروری در افکار و عقاید اشخاصی که از دین اسلام برگشته¬اند، به ندرت به افرادی برخورد می نمایید که برای این تغییر و نیز پذیرش آیین جدید و یا بی دینی مطلق، به مطالعۀ عمیق و پرسش و پاسخ پرداخته و دلایل به ظاهر منطقی؛ هر چند نادرست! برای ارتداد خود ارائه نموده باشند، و به این نکته پی خواهید برد که اکنون نیز، اعلام صریح ارتداد، بیش از آن که از پایه های فکری برخوردار باشد، ناشی از انحرافات سیاسی و یا اخلاقی است! 4. با این وجود، همان گونه که بیان شد، این مجازات بیشتر جنبۀ بازدارنده داشته و اثبات ارتداد نیز امری دشوار بوده، و یقینا شامل افرادی که تردیدهای جدی در دین اسلام دارند، اما تردیدشان به مرحلۀ انکار صریح نرسیده، نخواهد شد، و به همین دلیل به ندرت شاهد اجرای چنین مجازاتی در کشورهای اسلامی هستیم. 5. باید توجه داشت که احکام اولیۀ فقهی را نمی توان تغییر داد، اما احکام ثانویه و نیز احکام حکومتی، جدا از فقه نبوده، بلکه بخشی از آن ارزیابی می شوند که نشانگر انعطاف پذیری فقه است. @Porseman_channel
حکم مرتد اعدام است و آیا این حکم با روح تعالیم دین سازگار است؟ @Porseman_channel به دلیل این که اعلام رسمی ارتداد، نه به عنوان مسئله ای در چارچوب آزادی ادیان و گفت و گوهای منطقی، بلکه به عنوان روشی زیرکانه، برای از بین بردن اسلام و اعتقادات مسلمانان، مورد استفاده قرار می گرفت، و عملا ناشی از سیاست بود و نه تفکر، اسلام نمی توانست به سادگی از آن چشم پوشی نماید. مجازات های سنگین وضع شده برای ارتداد، ناشی از همین استفادۀ شیطنت آمیز و سیاست مدارانۀ دشمنان اسلام از موضوع ارتداد بود، و گرنه گفت و گوهای منطقی و رسیدن به نتایج واضح و مشخص در هر زمینۀ دینی، منطبق با روح تعالیم اسلام بوده و نمی توان اشخاص را، تنها به دلیل تردیدهایی که به دنبال برطرف نمودن آنها هستند، به کوچک ترین مجازاتی محکوم نمود. در ضمن به این نکته نیز توجه داشته باشیم که حکم حکومتی نیز بخشی از فقه است و نه چیزی خارج از آن. برای روشن شدن مسئله توجه به نکاتی ضروی به نظر می رسد: 1. اسلام، دینی است که جست و جو و پرسش را در تمام اصول و فروع دین جایز و در بسیاری از موارد لازم می داند، و هر شخص مسلمانی، با توجه به سطح دانش و معلومات خود می تواند تمام مسائل مطرح شده در این دین آسمانی را مورد بحث و بررسی خود قرار دهد و تا زمانی که با دلیل مناسبی اقناع نشده باشد، شک و تردیدی که در درون او به وجود می آید، به دینداری و اسلام او آسیبی وارد نخواهد نمود. 2. از دیدگاه اسلام، مرتد شخصی است که بعد از رسیدن به حق و اثبات حقانیت اسلام بدون هیچ دلیل قابل قبولی از این دین روی برگرداند. خداوند در قرآن کریم می فرماید: "کسانى که بعد از روشن شدن هدایت براى آنها، پشت به حق کردند، شیطان اعمال زشتشان را در نظرشان زینت داده و آنان را با آرزوهاى طولانى فریفته است"! محمد، 25. 3. گروهی از کافران، با این که به حقانیت اسلام پی برده بودند، تصمیم داشتند که به دلیل حسادت، با شیوه های مختلف، افراد با ایمان را وادار نمایند که از دین خود برگردند، بقره، 109. این افراد، با انتشار شبهات غیر منطقی، تصمیم به انجام چنین کاری داشتند، اما خداوند به افراد با ایمان دستور داد که با دلایل منطقی به مبارزه با این گونه افراد برخاسته و از برخورد فیزیکی با آنان خودداری نمایند. بحار الانوار، ج 97، ص 67، ح 15، توجه به این نکته مهم است که فرمان اولیۀ الاهی آن است که با پیروان ادیان مختلف، با بهترین شیوه به گفت و گو بپردازیم، مگر آنانی که به دنبال حقیقت نیستند، بلکه در صدد ظلم و ستم می باشند. عنکبوت، 46، "و لا تجادلوا اهل الکتاب الا بالذی هی احسن الا الذین ظلموا منهم". 4. با توجه به منطق قوی اسلام، شیوۀ قبل با شکست روبرو شد. بنابراین، دشمنان اسلام روش جدیدی را در پیش گرفته، تا چنین وانمود نمایند که اسلام، دینی بی منطق و بی دلیل بوده و اشخاصی که به این دین گرایش می یابند، بعد از مدتی، آن را ترک می نمایند. در این راستا، آنان تصمیم گرفتند که خود را افرادی جویای حقیقت جلوه داده و اعلام نمایند که به دلیل آن که اسلام را هدف دلخواه خود یافته اند، مسلمان شده اند، اما بعد از گذشت زمان کوتاهی، خروج خود از این دین و بازگشت به دین قبلی را با سر و صدا و تبلیغ فراوان، به اطلاع مردم برسانند و با این شیوه به طور غیر مستقیم، دیگر مسلمانان را دچار این شک و شبهه نمایند که اگر اسلام دینی منطقی بود؛ پس چرا این تازه مسلمانان به ظاهر دانشمند و جویای حقیقت، اسلام را ترک گفته اند؟! آل عمران، 73 – 72. با توجه به مقدمات فوق، می توان به این نتیجه رسید که موضوع ارتداد، دیگر از محدودۀ آزادی ادیان که مورد تأیید اسلام بود، خارج شده و به روشی سیاسی برای تضعیف و به شکست کشاندن اسلام تبدیل شده بود و طبیعتا می باید چاره ای برای آن اندیشید. بر همین اساس، بدون آن که بحث و گفت و گوی منطقی در ارتباط با مسائل مرتبط با دین، ممنوع شود، و یا این که تمام کافران مجبور شوند که الزاما مسلمان شوند، مقرر شد که اعلام رسمی خروج از دین مقدس اسلام (و نه ارتداد باطنی)، ممکن است مجازات های سنگینی؛ از جمله مرگ را در پی داشته باشد، تا از این راه، از سوء استفادۀ دشمنان و ایجاد هرج و مرج در میان پیروان اسلام، جلوگیری به عمل آید. مطالعۀ نکات ذیل نیز می تواند در تکمیل پاسخ، مفید باشد: 1. باید توجه داشت که تنها ارتدادی، مجازات مرگ دارد که نمودهای عملی به دنبال داشته باشد؛ مانند آن که مرتد به پیامبر (ص) و اهل بیت (ع) ناسزا گفته و یا بدیهیات دین را انکار نماید، و گرنه اگر شخصی تردیدهایی نسبت به این دین مقدس داشته و یا حتی بدون اعلام ارتداد و بدون انکار صریح موازین دینی، یکایک اصول و فروع دین را به نقد و چالش کشیده و خواستار پاسخی مناسب شود، نمی توان او را مجازات نمود!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
حضرت علی ع و عباس ع سید بودند؟ @Porseman_channel برای یافتن پاسخ این سوال، باید بدانیم كه اصلاً سادات به چه كسی میرسند، با مشخص شدن این موضوع، دلیل سید بودن امام علی علیه السلام هم روشن می شود. سیادت عنوانی است برای مردان و زنانی كه در طول نسب خویش به حضرت هاشم بن عبد مناف (جدّ رسول اللَّه) میرسند. هر كس سلسله نسب او به هاشم بن عبد مناف یا فرزندان او برسد، سید محسوب میشود. عروة الوثقی، ج ۲، كتاب الخمس فصل ۲، مسئله ۳. اصطلاحاً به فرزندان هاشم، بنی هاشم میگویند. برخی از اینان به عموهای پیامبر مثل ابوطالب و ابولهب، عباس و حمزه میرسند. بنابراین فرزندان عباس عموی پیامبر كه اصطلاحاً به آنان بنی عباس میگویند، سید محسوب میشوند. فرزندان ابوطالب به نامهای طالب و عقیل و جعفر طیار و علی(ع) و نسل آنان (تا كنون هر چه هستند) سیدند. پیامبر اسلام(ص) از جهت پسرانش (طیب و طاهر و قاسم و ابراهیم) چون در كودكی از دنیا رفتند، نسلی ندارد و فقط از طریق حضرت فاطمه زهرا(س) نسلش ادامه پیدا كرد كه فرزندان حضرت زهرا(س) به نامهای حسن و حسین و زینب و ام كلثوم(ع) از طریق پدرشان علی(ع) سید بودند. تمامی ائمه معصومین و فرزندانشان از طریق علی(ع) به هاشم میرسند و سید هستند. بنابراین سیادت تنها انتساب به پیامبر نیست، بلكه از جهت انتساب به طالب و علی و عقیل و جعفر (فرزندان ابوطالب) و انتساب به عباس و حمزه (عموهای پیامبر(ص) نیز سیادت حاصل شده و حضرت علی(ع) سید بوده است و فرزندان او نیز سید هستند. سید به معنای آقا و اطاعت شده (مطاع)، رئیس و بزرگ آمده است. سیادت عنوانی است اعتباری، نه تكوینی و احكامی برای سادات در فقه آمده است، مثلاً گرفتن زكات از غیر سید بر آنان حرام است. توضیح المسائل مراجع، ج ۲، مسئله ۱۹۵۵. @Porseman_channel