eitaa logo
کانال پرسمان دینی
884 دنبال‌کننده
45 عکس
13 ویدیو
81 فایل
بحول و قوه الهی؛پاسخگوی شبهات وسوالات دینی در« گروه »و «کانالهای پرسمان» می باشیم. http://eitaa.com/joinchat/2121924619Ce5ff3b4f6e @ebadi_porseman
مشاهده در ایتا
دانلود
حکم جوشاندن آبغوره چیست؟ @Porseman_channel آب انگور اگر به جوش آید خوردنش حرام است، مگر آن که دو سوم آن کم شود، ولی غوره که هنوز شیرین نشده است، در حکم انگور نیست و اگر آبغوره بجوشد، خوردنش حرام نیست، حتی اگر در خوشه هایی که چند دانه از آن انگور شده باشد؛ چون در نهایت عصاره آن شیرین نیست، به آن عصیر عنبی (آب انگور) گفته نمی شود، لذا جوشیدن آن اشکالی ندارد، نه نجس است و نه خوردن آن حرام است @Porseman_channel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💢گریه در نماز💢 @Porseman_channel اگر كسى براى امور دنيا عمدا با صداى بلند گريه كند نماز باطل مى شود ولى اگر از خوف خدا و قيامت باشد اشكال ندارد مگر آن كه طورى باشد كه از حال نمازگزار بيرون رود كه در اين صورت نماز اشكال دارد و بايد دوباره نمازش را بخواند. ولی در نمازهای مستحبی اشکال ندارد از مبطلات نماز (۱) آن است که برای کار دنیا عمداً با صدا گریه کند، ولی اگر برای کار دنیا بی صدا گریه کند اشکال ندارد (۲) ولی اگر از ترس خدا یا برای آخرت گریه کند، آهسته باشد یا بلند، اشکال ندارد، بلکه از بهترین اعمال است. (۱) (تبریزی:) بنا بر احتیاط..  (۲) (اراکی، گلپایگانی، خوئی، فاضل، صافی، تبریزی، نوری:) احتیاط واجب آن است که برای کار دنیا بی صدا هم گریه نکند.. (مکارم:) هشتم: گریه کردن. گریه کردن با صدا نماز را باطل می کند هر چند بی اختیار شود، بلکه بنا بر احتیاط واجب گریه بی صدا نیز نماز را باطل می کند؛ اینها در صورتی است که گریه از ترس خدا و برای آخرت نباشد، و الّا نه تنها نماز را باطل نمی کند، بلکه از بهترین اعمال و از کارهای اولیای خداست. (سیستانی:) هشتم از مبطلات نماز بنا بر احتیاط واجب آن است که برای کار دنیا عمداً با صدا یا بی صدا گریه کند ولی اگر از ترس خدا یا از روی شوق به سوی او یا برای آخرت گریه کند، آهسته باشد یا بلند، اشکال ندارد بلکه از بهترین اعمال است بلکه اگر برای خواستن حاجت دنیوی از خدا، از روی تذلّل در پیشگاه او گریه کند اشکال ندارد. (زنجانی:) مسأله گریه کردن با صدا برای کار دنیا بنا بر مشهور از مبطلات نماز است ولی ظاهراً گریه کردن نماز را باطل نمی کند و بنا بر احتیاط مستحب چنانچه گریه کند، چه با صدا باشد، چه بی صدا، نماز را تمام کرده آن را دوباره بخواند @Porseman_channel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💢تساوی ارث 💢 ارث زن در چه صورتی با مرد مساوی است ؟ @Porseman_channel به طور کلی در دو صورت ارث زن و مرد مساوی هست: 1ـ ارث پدر و مادر(در اکثر موارد) 2ـ ارث خویشاوندان مادری میت. و بالا بودن تعداد کارمندان زن، موجب تساوی یا عدم تساوی ارث زن و مرد نمی گردد. بله ما این گفته را می پذیریم که برای تعالی و رشد و پیشرفت جامعه در جهت صحیح، اشتغال زن در بیرون از منزل مورد تشویق اسلام نیست و در اسلام تامین هزینه های خانواده بر دوش مرد گذاشته شده است، ولی باید توجه داشت که آنچه در این باب گفته می شود حکمت است نه علت. به طور کلی در دو صورت زن و مرد (مذکر و مونث) در ارث مساوی هستند: الف) پدر و مادر در اکثر موارد در ارث از میت (فرزند) مساوی هستند مگر در چند صورت: 1) اگر وارث میت فقط پدر و مادر او باشند، مال به سه قسمت می شود، دو قسمت آن را پدر و یک قسمت را مادر می برد ولی اگر میت دو برادر، یا چهار خواهر، یا یک برادر و دو خواهر داشته باشد که همه آنان پدری باشند، یعنی پدر آنان با پدر میت یکی باشند، خواه مادرشان هم با مادر میت یکی باشد یا نه، اگر چه تا میت پدر و مادر دارد اینها (برادر و خواهر) ارث نمی برند، اما بواسطه بودن اینها مادر شش یک مال را می برد و بقیه را به پدر می دهند. 2) اگر وارث میت فقط پدر و مادر و یک دختر باشد چنانچه میت دو برادر یا چهار خواهر یا یک برادر و دو خواهر پدری داشته باشد مال را شش قسمت می کنند، پدر و مادر هر کدام یک قسمت و دختر سه قسمت می برد و یک قسمت باقیمانده را چهار قسمت می کنند یک قسمت را به پدر و سه قسمت را به دختر می دهند: مثلاً اگر مال میت را 24 قسمت کنند 15 قسمت آن را به دختر و 5 قسمت آن را به پدر و 4 قسمت آن را به مادر می دهند.] ب) اگر زن و مرد از خویشاوندان مادری میت باشند، مساوی ارث می برند. این صورت دارای مصادیق متعددی است از آنجمله: 1) برادر و خواهر مادری 2)برادر زاده و خواهر زاده مادری 3)عمو و عمه مادری 4)دائی و خاله (مادری یا پدری یا پدری و مادری) البته در این دو مورد اخیر (سه، چهار)احتیاط وجوبی آن است که در تقسیم ارث با یکدیگر صلح کنند.] @Porseman_channel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💢راهكار تحصيل خوش اخلاقى💢 @Porseman_channel راهكار تحصيل خوش اخلاقى و مبارزه با بداخلاقى و علاج آن عبارت است از: 1️⃣1 توجه به ارزش و آثار خوش اخلاقى و آثار نيك آن و همچنين زشتى بداخلاقى و آثار بد آن: براى اين منظور بهترين راه موجود، مطالعهى روايات و آياتى است كه در زمينه حسن خلق و سوء خلق وارد شده است راه ديگرى كه وجود دارد مطالعه در احوال مردمان است. در جامعه افراد خوش اخلاق و بد اخلاق فراوانند. با كمى دقت در احوال ديگران خواهيم ديد كه افراد خوش اخلاق در زندگى و روابط خود موفق تر و شادتر اند، سالم تر زندگى مى كنند، روزى آن ها بيشتر است، دوست داشتنى تراند و بيشتر مورد احترام مردم هستند. مردم به آن ها اعتماد و وثوق بيشترى دارند و از لذت و سعادت بيشترى برخوردارند و در مقابل آدم هاى بداخلاق كم روزى، منزوى، غمگين، بيمار و داراى شخصيتى شكننده تر هستند و از زندگى خود جز رنج و زحمت نصيبى ندارند. 22️⃣ پرورش عواطف انسانى: يكى از ابعاد مهم وجودى انسان عواطف طبيعى، انسانى و ايمانى او است. دوست داشتن ديگران و ايجاد رابطه عاطفى با ساير انسان ها قابل رشد و تربيت است. انسان هاى مهربان شاخص ترين و دوست داشتنى ترين افراد جامعه و يك فاميل هستند. قسمت بزرگى از لذت و شادى زندگى از طريق ايجاد ارتباط عاطفى با ديگران تأمين مىشود بايد توجه نمود كه اين شادى و لذت از طريق خوش اخلاقى، يعنى ايجاد رابطهى عاطفى مثبت، محبت كردن و دوست داشتن ديگران بدست مىآيد و بد اخلاقى كه در واقع همان رابطهى عاطفى منفى است، موجب كدورت و عذاب زندگى خواهد بود و ديگران را از گرداگرد انسان مىپراكند. على (ع) فرمود: بداخلاقى زندگى را سخت مىكند و موجب عذاب نفس است. 3 3️⃣تمرين و نهادينه سازى: از راه هاى ديگر تحصيل خوش اخلاقى و رفع بداخلاقى تمرين عملى خوش اخلاقى هنگام برخورد با ديگران است. هر كس قادر است با يك تصميم قوى و عزم جزم با رعايت اصل تدريج، به تمرين عملى در اين زمينه بپردازد. اگر كسى تصميم بگيرد حداقل به مدت چهل روز در برخورد خود نسبت به اطرافيان تجديد نظر نمايد و در اين مدت باروئى گشاده، لبى خندان و رابطهاى صميمى برخورد نمايد، نرم و زيبا سخن بگويد، قطعا نتايج خوبى خواهد گرفت. يكى از مهمترين كار هايى كه در اين زمينه بايد تمرين كرد برخورد شاد است. سلام و احوالپرسى توأم با تبسم، دست دادن و گاهى كه فاصله ها زياد مى شود، معانقه همراه با صميميت و احترام، اولين فن موثر ارتباطى، به منظور تمرين خوش اخلاق بودن و همچنين جلب محبت ديگران است. اولين لحظه ملاقات از اهميت فوقالعادهاى برخوردار است، به نحوى كه موفقيت يا شكست در امر دوستيابى به آن بستگى دارد. معمولاً افرادى كه ما با آنها ملاقات مىكنيم دو دستهاند: دسته اول برخوردى شاد و صميمى دارند. اين دسته داراى محبوبيت اجتماعى و دوستان فراوانترى هستند دسته دوم در برخورد اوليه خشك و بىروح مىنمايند. كسانى كه لبخندزدن به چهره ديگران بر ايشان دشوار است. افراد اين گروه يا تنها هستند و يا دوستان كمى دارند. در فرهنگ دينى ما، نسبت به سلامكردن، مصافحه و تبسم، احترام، محبت و ابراز علاقه قلبى سفارش و اهتمام فراوان شده است. عدى بن حاتم مىگويد: وارد مدينه شدم. پيامبر خدا (ص) مرا شناخت از جاى خود برخاست و دست مرا گرفت و به خانه خود برد... من از فروتنى وى غرق حيرت شدم و از اخلاق پسنديده و ملكات فاضله، و از احترام فوق العادهاى كه نسبت به تمام افراد قائل بود دريافتم كه وى فرد عادى، و فرمانرواى معمولى نيست. حتّى وقتى كه عميقاً غمگين و ناراحت هستيد، سعى كنيد خود را شاد نشان دهيد و تبسم نماييد. چنان كه امام على (ع) در توصيف مؤمن مىفرمايد: شادى مؤمن در چهره او، واندوه وى در دلش پنهان است. (المؤمن بِشره فى وجهه، و حزنه فى قلبه). به قول حافظ: با دل خونين لب خندان بياور همچو جام نى گرت زخمى رسد آيى چو چنگ اندر خروش. 4- 4️⃣شوخ طبعى: يكى ديگر از عوامل خوش اخلاقى، داشتن روحيه شوخى و مزاح است. به عبارت ديگر جدى بودن زياد سبب سرد شدن روابط مى شود، بنابراين گاهى هم شوخى و مزاح لازم است. ولى بايد توجه داشت كه شوخى كردن رفتار بسيار ظريفى است كه اگر مناسب نباشد تأثير معكوس مى دهد. يعنى به جاى شاد كردن، سبب ناراحتى فرد مى شود. پس بايد در شوخى ها به شخصيت فرد لطمه وارد نشود و احترام او كاملا حفظ شود و شخصيت و وقار فرد شوخى كننده نيز تضعيف نگردد.
55️⃣ نگرش توحيدى: راه بنيادين تحصيل خوش اخلاقى، نگاه توحيدى و عرفانى به هستى و انسان ها است يعنى توجه به اين معنى كه تمامى انسان ها در حقيقت مظاهر و آفريده هاى حق تعالى هستند و هر گونه برخوردى با آن ها، در واقع برخورد با آفريننده آنان محسوب مىشود. احترام و مهربانى با هر انسانى، در واقع احترام به پديدآورندهى او به حساب مى آيد و ترش روئى و نا مهربانى با ايشان نيز بى ارتباط با خالق آن ها نيست. در يك مثال ساده چگونه است كه احترام و برخورد نيك و بد ما با فرزند كسى كه او را مى شناسيم، به نحوى به پدر او باز مى گردد، ما اگر با فرزند شخصيتى كه او را دوست مى داريم روبرو شويم، او را به خاطر پدرش گرامى مى داريم و يا ممكن است نسبت به فرزند يك شخصت ستمگر و دشمن خدا، روى خوش نشان ندهيم، هرگونه معامله اى با خلق نيز در حقيقت معامله با خالق آنها به حساب مىآيد. بايد به اين نكته مهم توجه داشته باشيم كه ما از طريق روابطى كه با خلق خداى تعالى داريم و نوع برخورد شايسته و نا شايست، در حقيقت با خدا معامله مى كنيم و به خدا نزديك يا دور مى شويم. تمامى اين انسان ها بندگان خداى هستند و او است كه همه آن ها را آفريده و آفريدگان خود را دوست دارد و هرگز راضى نمى شود كسى با ايشان به ناحق برخوردى نامناسب و ناشايست داشته باشد، از آن روى يكى از راه هاى مهم جلب رضايت خويش را در گشادهروئى با خلق و تحصيل رضايت مخلوق و خدمت به آن ها، قرار داده. به خاطر همين پيوند عميق ميان خالق و مخلوق است كه در روايات وارد شده است: من لم يشكر المنعم من المخلوقين، لم يشكر الله عزوجل. 7 كسى كه از مخلوق تشكر نمى كند در حقيقت از خالق آنها تشكر نكرده است. اين يك قاعده كلى است و كسى كه نسبت به مخلوقات الهى ترش روئى نمايد، اين نوع برخورد، به نوعى ترش رويى با خداوند محسوب مى شود. نگرش توحيدى باعث مى شود كه ما بسيارى از كينه هايى كه نسبت به ديگران داريم فراموش كنيم، دشمنى ها را كنار بگذاريم، اهل گذشت باشيم و بدى هاى آنان را به دل نگيريم، هرگز با كسى خشونت نورزيم، به خاطر خداوند، درشتى آن ها را تحمل كنيم، با بردبارى و مدارا با همگان رفتار نماييم و خوش اخلاق باشيم. 6️⃣6- اصلاح شخصيت اخلاقى: دومين راه بنيادين تحصيل خوش اخلاقى، اصلاح شخصيت اخلاقى و ملكات درونى است. اخلاق خوش ظاهرى و گشاده رويى از جهتى برآيند و بازتاب شخصيت درونى و فضايل خلقى نهادينه شده در باطن انسان است. كسى كه از ديگران متنفر است و نسبت به آنها كينه دارد، چگونه مى تواند در برخورد اجتماعى خود با آنها، روى خوش، چهره اى خندان و همراه با صميميت داشته باشد. آدم حسود همين طور. چطور مى توانيم توقع داشته باشيد كه يك آدم حسود با محسود خود شاد برخورد نمايد، خود خواهى، خودبينى، تكبر، غرور و خودپسندى، خشم و عصبانيت و پرتوقع بودن، همه عوامل بد اخلاقى هستند. اگر بخواهيم در ظاهر انسان خوش اخلاق و خوش برخوردى باشيم، يكى از راه هاى اساسى آن اين است كه رزايل اخلاقى را از درون خود بپالاييم، تا درون انسان پاك و زلال نباشد، آبى كه از چشمه وجود او مى جوشد، زلال و شفاف نخواهد بود. به قول شاعر از كوزه همان برون تراود كه در او است. @Porseman_channel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💢روزه مستحبی فرزند💢 @Porseman_channel مسأله ۱۷۴۱ روزه مستحبی اولاد اگر اسباب اذیت پدر و مادر یا جدّ شود جایز نیست بلکه اگر اسباب اذیت آنان نشود (۱) ولی او را از گرفتن روزه مستحبی جلوگیری کنند احتیاط واجب آن است که روزه نگیرد. (۱) (اراکی:) ولی پدر یا جدّ او را از گرفتن روزه مستحبی جلوگیری کنند نباید روزه بگیرد. (گلپایگانی، صافی:) مسأله روزه مستحبی اولاد اگر باعث اذیت پدر یا مادر شود با نهی آنان حرام است، بلکه اگر از آن نهی نکنند ولی سبب اذیت آنان شود، یا جدّ نهی نماید و روزه سبب اذیت او شود بنا بر احتیاط واجب روزه اولاد جایز نیست. (خوئی، تبریزی، زنجانی:) مسأله روزه مستحبی اولاد اگر اسباب اذیت پدر و مادر (خوئی، تبریزی: یا جدّ) شود حرام است. (سیستانی:) مسأله روزه مستحبی اولاد اگر اسباب اذیت ناشی از شفقت پدر و مادر شود حرام است. (نوری:) مسأله اولاد با نهی پدر و مادر، مخصوصاً در صورتی که روزه گرفتن آنها موجب اذیت پدر و مادر باشد از گرفتن روزه مستحبی خودداری کنند. (مکارم:) مسأله روزه مستحبی اولاد اگر اسباب اذیت پدر و مادر شود جایز نیست، ولی اجازه گرفتن از آنها لازم نمی باشد. (بهجت:) مسأله بنا بر احتیاط مستحب ّ در صحیح بودن روزه مستحبی فرزند، اذن پدر و مادر شرط است، گر چه بنا بر اقوی همین که موجب ناراحتی آنها نشود و یا نهی نکرده باشند روزه اش صحیح است. (فاضل:) مسأله روزه مستحبی اولاد اگر اسباب اذیت پدر و مادر یا جدّ به خاطر شفقت بر اولاد شود جایز نیست. مسأله ۱۷۴۲ اگر پسر بدون اجازه پدر (۱) روزه مستحبی بگیرد و در بین روز پدر (۲)، او را نهی کند (۳)، باید افطار نماید. (۱) (۲) (زنجانی:) یا مادر.. (۳) (خوئی، تبریزی، زنجانی:) چنانچه مخالفت او موجب اذیتش باشد.. (گلپایگانی، صافی:) اگر در مخالفت نهی، اذیت می شود.. (فاضل:) به نحوی که از روزه گرفتنش به خاطر شفقت بر وی اذیت شود.. (سیستانی:) مسأله اگر فرزند بدون اجازه پدر یا مادر روزه مستحبی بگیرد و در بین روز پدر یا مادر او را نهی کند، چنانچه مخالفت او موجب اذیتش که ناشی از شفقت اوست باشد، باید افطار نماید. @Porseman_channel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
پیامبری از حضرت یوسف(ع) به بنیامین رسید؟ چرا؟ @Porseman_channel 1. بنابر تحقیق و جست‌وجو در منابع شیعه و اهل سنت؛ برای بنیامین مقام نبوّت و پیامبری گزارش نشده است؛ حتی در جریان طالوت بن عوق(ع) تصریح شده است که بنیامین دارای نبوّت نبود؛ مانند این‌که گفته شده است: «نبوّت در فرزندان لاوی بود و حکومت در فرزندان یوسف(ع). و طالوت از فرزندان بنیامین بن یعقوب بود، نه از خانواده نبوت و نه پادشاهى و حکومت». ، 📚تفسیر قمى، ج 1، ص 81، ، جامع البیان فى تفسیر القرآن، ج 2، ص 378، -تفسیر کنز الدقائق و بحر الغرائب، ج 2، ص 382، 2. پس از حضرت یوسف(ع) تا زمان موسی کسی به «مقام نبوّت و پیامبری» نرسید؛ هر چند پس از یوسف جانشینان و مبلّغانی به امر خدا قیام کردند که مردم را به یکتاپرستی و کارهای نیک دعوت می‌کردند، 📚إثبات الوصیة للإمام علی بن ابی طالب(ع)، ص 50 – 51، همان‌طور که شیخ صدوق(ره) می‌گوید: «خداى تبارک و تعالى دوازده سبط (نسل) را بعد از یوسف فرستاد سپس موسى و هارون را در مصر به فرعون و پیروانش مبعوث کرد». 3. به هر حال، بین دوازده پسر حضرت یعقوب(ع)، تنها حضرت یوسف(ع) به مقام نبوّت و پیامبری رسید؛ و هر چند بنیامین با ایمان و با تقوا بود، ولی این دلیل نمی‌شود که هرکسی که با تقوا بود، حتماً پیامبر شود. خداوند مصلحت ندید که بنیامین به مقام نبوّت برسد. 4. بعد از عوق فرزند بزرگوارش طالوت براى دین خدا قیام کرد و او فرماندهى است که بر بنى اسرائیل از طرف خدا به واسطه بعضى از پیامبران آنها، تعیین گردید، ولى بنى اسرائیل با او مخالفت می‌کردند، مضمون مخالفت بنى اسرائیل همان است که خدا در قرآن کریم می‌فرماید: «آیا از [حال] سران بنی‌اسرائیل پس از موسى خبر نیافتى آنگاه که به پیامبرى از خود گفتند: پادشاهى براى ما بگمار تا در راه خدا پیکار کنیم، [آن پیامبر] گفت: اگر جنگیدن بر شما مقرر گردد، چه بسا پیکار نکنید. گفتند: چرا در راه خدا نجنگیم با آن‌که ما از دیارمان و از [نزد] فرزندانمان بیرون رانده شده‌ایم. پس هنگامى که جنگ بر آنان مقرر شد، جز شمارى اندک از آنان، [همگى] پشت کردند، و خداوند به [حالِ] ستمکاران داناست. و پیامبرشان به آنان گفت: در حقیقت، خداوند، طالوت را بر شما به پادشاهى گماشته است. گفتند: «چگونه او را بر ما پادشاهى باشد با آن‌که ما به پادشاهى از وى سزاوارتریم و به او از حیث مال، گشایشى داده نشده است؟ پیامبرشان گفت: در حقیقت، خدا او را بر شما برترى داده، و او را در دانش و [نیروى] بدن بر شما برترى بخشیده است، و خداوند پادشاهى خود را به هر کس که بخواهد می‌دهد، و خدا گشایش‌گر داناست» 📖 بقره، 246 و 247. @Porseman_channel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💢حکم نماز با خون حجامت💢 @Porseman_channel در چهار صورت اگر بدن یا لباس نمازگزار نجس باشد، نماز او صحیح است: ١ـ به‌واسطه زخم یا جراحت یا دملی که در بدن اوست، لباس یا بدنش به خون آلوده شده باشد و به گونه ای است که آب کشیدن بدن یا لباس کار مشکلی است. تا وقتی که زخم یا جراحت یا دُمَل خوب نشده است، می تواند با آن خون نماز بخواند. اما اگر می تواند لباس نجس را تعویض کند یا زخم یا اطراف آن را تطهیر کند باید چنین کند. ۲ـ بدن یا لباس او به مقدار کمتر از دِرهم ـ که تقریباً به اندازه بند سر انگشت سبابه (انگشت شهادت) می‌شود ـ به خون آلوده باشد. ۳ـ ناچار باشد با بدن یا لباس نجس نماز بخواند. ۴ـ لباس‌های کوچک او مانند جوراب و عرقچین، نجس باشد. لازم به ذکر است که پس از حجامت نیاز به غسل خاصی نیست. فقط باید بدن را از خون برای نماز تطهیر نمود. مطابق نظر آيت الله خامنه ای تا زمانی که آب برای محل حجامت ضرر دارد نماز خواندن با آن مانعی ندارد، اما اگر اطراف محل حجامت یا لباسش نجس شده است باید تطهیر نماید. حضرت آیت الله مکارم شیرازی اگر نتواند خون ها را بشوید و نیز خون در اعضای وضو نیست، به همان صورت وضو بگیرد و نماز را بخواند و اگر جراحت در اعضای وضو باشد، به صورت جبیره ای وضو بگیرد. حضرت آیت الله العظمی سیستانی مسأله ۳۸۲. اگر جبیره بعضی از اعضای وضو را فرا گرفته باشد – مثل تمام صورت یا تمام یک دست – وضوی جبیره‌‌ای کافی است ولی اگر جبیره تمام اعضای وضو یا نزدیک به تمام اعضای وضو را فرا گرفته باشد، بنابر احتیاط واجب، باید هم تیمّم نماید و هم وضوی جبیره‌‌ای بگیرد. مسأله ۳۸۳. اگر جایی از اعضای وضو را رگ زده یا حجامت نموده، در صورتی که آب برای آن ضرر دارد حكم آن، حكم زخم و جراحت است كه در مسائل قبل ذکر شد ولی اگر آب برای آن ضرر ندارد امّا نمی‌‌تواند آن را به دلیل نجاست عضو یا بند نیامدن خون، آب بکشد باید تیمّم نماید. حضرت آيت الله بهجت: «۷۱۳» اگر در بدن یا لباس نمازگزار خون زخم یا جراحت یا دمل باشد، چنانچه طوری است که آب کشیدن بدن یا لباس یا عوض کردن لباس برای بیشتر مردم سخت است، تا وقتی که زخم یا جراحت یا دمل خوب نشده است، می‌تواند با آن خون نماز بخواند، و اگر طوری است که برای مردم آب کشیدن آن سخت نیست، ولی برای شخص او سخت و مشکل است، صحت نماز با این لباس یا بدن خالی از وجه نیست؛ و همچنین است اگر چرکی که با خون بیرون آمده یا دوایی که روی زخم گذاشته‌اند و نجس شده، در بدن یا لباس او باشد. «۷۱۴» اگر خون بریدگی و زخمی که به زودی خوب می‌شود و شستن آن آسان است، در بدن یا لباس نمازگزار باشد، نماز او باطل است. «۷۱۵» اگر جایی از بدن یا لباس که با زخم فاصله دارد، به رطوبت زخم نجس شود، جایز نیست با آن نماز بخواند. ولی مقداری از بدن یا لباس که معمولاً به رطوبت زخم آلوده می‌شود، نماز خواندن با آن مانعی ندارد. @Porseman_channel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💢صفات اولیای الهی💢 @Porseman_channel عَن انَسِ بنِ مالِک قالَ قالوا: یا رَسولَ اللّهِ مَن اولیاءُ اللّهِ الّذینَ لا خَوفٌ عَلَیهِم وَ لا هُم یحزَنونَ؟ فَقالَ: الَّذینَ نَظَروا الی باطِنِ الدُّنیا حینَ نَظَرَ النّاسُ الی ظاهِرِها فَاهتَمُّوا بِآجِلِها حینَ اهتَمَّ النّاسُ بِعاجِلِها فَاماتوا مِنها ما خَشَوْا ان یمیتَهُم وَ تَرَکوا مِنها ما عَلِمُوا ان سَیترُکهُم فَما عَرَضَ لَهُم مِنها عارِضٌ الّا رَفَضُوهُ وَ لا خادَعُهُم مِن رِفعَتِها خادِعٌ الّا وَضَعُوهُ خَلُقَتِ الدُّنیا عِندَهُم فَما یجَدّدونَها وَخَرِبَت بَینَهُم فَما یعمُرونَها وَماتَت فی صُدورِهِم فَما یحِبُّونَها بَل یهدِمونَها فَیبنونَ بِها آخِرَتَهُم وَیبیعونَها فَیشتَرونَ بِها ما یبقی لَهُم. نَظَروا الی اهلِها صَرعی قَد حَلَّت بِهِمُ المَثُلاتُ فَما یرَوْنَ اماناً دُونَ ما یرْجونَ وَ لا خَوفاً دُونَ ما یحذَرُونَ. انس بن مالک روایت کرده است که به پیامبر صلی الله علیه و آله گفتند: ای رسول خدا، دوستان خدا که نه ترسی دارند و نه غمگین می شوند کیانند؟ فرمود: کسانی اند که وقتی مردم به ظاهر دنیا می نگرند (و بدان توجّه دارند)، باطن آن را می بینند، ازاین رو هنگامی که مردم برای دو روزه دنیا می کوشند، تلاش آنان برای آخرت و آینده است. پس (علاقه به) دنیا را می میرانند برای اینکه می ترسند دنیا (جان قدسی و ملکوتی) آنان را تباه کند و بمیراند (به جای آنکه دنیا آنان را بشکند، آنان دنیا را خرد می سازند و می شکنند). دنیا را رها می کنند چون می دانند به زودی دنیا ترکشان می کند. تمام زرق و برق های دنیا را رد می کنند (و اسیر آن نمی شوند). فراز و نشیب های دنیا آنان را نمی فریبد، بلکه آن بلندی ها را به پایین می کشند. در نظر آنان دنیا کهنه و ویران شده و لذا به نوسازی و آبادانی آن نمی پردازند. عشق به دنیا در سینه هایشان مرده است. لذا آن را دوست ندارند، بلکه آنان دنیا را ویران می کنند آن گاه بر این ویرانه ها خانه ابدی را می سازند. دنیای گذرا را می فروشند و جهان باقی و پایدار را می خرند. وقتی به دنیاپرستان می نگرند گویا (می بینند که) اینان بر روی خاک افتاده اند و به عذاب الهی گرفتار آمده اند. هیچ امنیت و امانی در این دنیا نمی بینند و فقط به خدا و سرای آخرت دل بسته اند و فقط از عذاب و خشم الهی می ترسند. 📚بحارالانوار، ج 77، ص 181 @Porseman_channel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کشتی حضرت نوح ع الان کجاست.؟ @Porseman_channel و لقد ترکناها آیة فهل من مدّکر(سوره قمر، آیه 15) "و ما آن(کشتی)را محفوظ داشتیم تا آیت عبرت شود، پس کیست که پند گیرد؟(قمر15) ونیزبار دیگر قرآن شریف می‌فرماید: گفته شد که ای زمین آبت را فرو بر، و ای آسمان (بارانت را) فرو بند، و آب فروکش کرد و کار به سرانجام رسید و (کشتی) بر (کوه) جودی قرار گرفت، و گفته شد که لعنت بر ستم پیشگان (مشرک)(هود44) درباره «جودی» در این آیه، اقوال مختلفی وجود دارد از جمله: الف: یا مطلق کوه سخت است که در این صورت با روایات و تورات که به کوه آرارات اشاره دارند، هم خوانی دارد و هماهنگ است. ب: اسم کوهی خاص است که در مورد محل آن در مناطق زیر اختلاف است: 1. کوه جودی در موصل عراق است. 2. کوه جودی در حدود شام است 3. کوه جودی در میان موصل و الجزیره است. 4. کوه جودی در عربستان است 5. کوه جودی در سلسله جبال آرارات در ترکیه است که در صورت قائل شدن به قول دوم باز با معنای پنجم هماهنگ است و بین روایات و تورات که به کوه آرارات اشاره دارند با معنای پنجم که محل کوه جودی را سلسله جبال آرارات در ترکیه می‌دانند، قابل جمع است. علامه طباطبائی در تفسیر «جودی» می‌فرمایند: «الجودیّ مطلق الجبل و الارض الصلبه»، یعنی جودی همان مطلق کوه سخت است و در ادامه برای تایید قول خود می‌فرمایند: «چند تن از دانشمندان آمریکا، به راهنمایی عده‌ای از ارتشیان ترکیه، در قسمتی از قله‌های کوه آرارات، واقع در قسمت شرقی در ترکیه ارتفاع 1400 پایی به چوب‌هایی دست یافتند که طبق محاسبات و قرائن قطعات متلاشی شده‌ی یک کشتی قدیمی است که در این محل وجود داشته است. قدمت پاره‌ای از این قطعه‌ها به 2500 سال قبل از میلاد می‌رسد. قرائن حاکی است که این قطعه‌ها از یک کشتی است که حجم آن معادل دو ثلث کشتی (کوئن مارس) انگلیسی است که طول آن 1019 پا و عرض آن 118 پا بود. چوب‌های پیدا شده را به سانفرانسیسکو حمل کردند تا درباره‌ی آنها تحقیق کنند که آیا با اعتقادات در باب نحل راجع به کشتی نوح ـ علیه السلام ـ قابل انطباق هست؟ 📚 ترجمه الميزان، ج10، ص: 401 بنابر این نظر کوه «جودی» می‌تواند همان کوه آرارات باشد و بین روایات و تورات که به کوه آرارات اشاره کرده‌اند با معنای مطلق «جودی» که به معنای مطلق کوه سخت را گویند قابل جمع باشد و هیچ تنافی با این دو معنا وجود نداشته باشد. پس جودی یعنی کوه و آن کوه آرارات است. 👈آیت الله مکارم شیرازی فرمودند: طبق اين تفسير كه موافق آيات قبل و بعد مىباشد ضمير" تركناها" بهقصه طوفان و سرگذشت نوح و مخالفانش باز مىگردد، ولى بعضى آن را اشاره به" سفينه نوح" مىدانند، زيرا مدتى اين كشتى در ميان مردم جهان باقيمانده بود، و هر كس چشمش به آن مىافتاد تمام ماجراى طوفان نوح در برابرش مجسم مىشد، مخصوصا اگر اين روايت را بپذيريم كه بقاياى اين كشتى تا عصر پيامبر اسلام ص باقى بوده، و حتى بعضى ادعا مىكنند كه در عصر ما نيز بقاياى آن را در كوههاى" آرارات" قفقاز مشاهده كردهاند، اين احتمال نيز وجود دارد كه آيه اشاره به هر دو معنى باشد، هم داستان نوح ع آيتى بود، و هم كشتى بازماندهاش در ميان مردم . 📚 تفسير نمونه، ج23، ص: 35 @Porseman_channel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💢آخوندهای دزدو دروغگو💢 آیا آخوندها دزد ودروغگو هستند؟ @Porseman_channel ✅در سطح جامعه؛کلمات و الفاظی متداول می شود و سر زبان ها می افتد.ومتاسفانه برخی بدون توجه به عمق آن؛تکرار می کنند. وقتی کسی گفت :"من مثل آخوندها دروغگو نیستم." اولا باید دیدمرادش از آخوندها کیست؟ ثانیا باید پرسید چه دروغی به شما گفته اند؟ ثالثا بایدثابت کند که شمای مخاطب او(که آخوندی)،چه دروغی گفته ای؟ 👌مسئولیت یک آخوند فهم عمیق دین؛ونشر و تبلیغ آن هست.سخنرانی هایی که می کند و فعالیت هایی که داردهمه در این راستا می باشند. یک آخوند در منبر وعظ و خطابه جز آیات و روایات نمی گوید و اینها کاملا حق هستند و دروغ نیستند. اگراز حرمت موسیقی ورقص و نجاست سگ ووجوب نماز وروزه و خمس می گوید؛کلام خدا و اهل بیت ع را منتقل می نماید؛نه حرف خودش را... وکسی که قرآن وکلام معصومین را دروغ بخواند.قطعا خود بزرگترین دروغگوست. اما اینکه آخوندها در زندگی شخصی و اجتماعی و تعاملات جمعی دروغ بگویند،باید گفت یک آخوند یک انسان مثل دیگر مردم است.ظرفیت محدودی دارد. باید بدانیم که غیرمعصوم؛غیرمعصوم است.اینکه انتظار داشته باشیم که آخوند از همه چیز خود بگذرد. خانه و ماشین و گوشی و...مناسب (درحد استطاعت عمومی مردم)نداشته باشد. هر تقاضای مالی ما را بپذیرد و هر ظلم و اجحافی را به دیده عفو و گذشت بنگرد. در دزدی خانه اش و ماشینش وخسارتی که می بیند واختلافاتی که با ما پیدا می کند . همیشه انتظار عدم مطالبه و بخشش داشته باشیم. اینکه اهل ایثار باشد و دست خالی هیچ سائلی را رد نکند. هر فحش وناسزا و ظلمی را برتابد و تحمل کند.واگر جنس نامرغوب و فاسد وخراب به او دادیم دم نزند. و در مقابل غش و تدلیس و زیاده خواهی های شخصی ،اغماض کند.و.... این موارد؛انتظارات واقعا بی جایی است. البته برخی از آخوندها چنین بوده و هستند.لیکن این انتظاراز همه آخوندها بی جا می نماید. 👈اگرآخوندی در مسائل سیاسی و اقتصادی مبتلا به فساد و دروغی شد؛دلیل نمی شود که همه آخوندها فاسد و دروغگو باشند. همانطور که با فساد معلم و دبیر و کارمند وبازاری ؛نمیتوان همه آنها را متهم به فساد کرد. دقت کنید هر کس موظف به پاسخگویی؛درقبال وظائفش هست و بیش از آن وظیفه ای ندارد. @Porseman_channel 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺 🌷🌷🌷🌷🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💢تقصیرخداست💢 مقصر واقعی کمبودها و نقصها من خداست؟ @Porseman_channel ✅وقتی انسانها با کمبودهایی در زندگی خود مواجه می شوند. کمبودهای اقتصادی و جسمی و خانوادگی و... کسی که معلول است؛ کسی که شغل مناسبی ندارد؛ کسی که نتوانسته ازدواج کند؛ کسی که ازدواج موفقی نداشته؛ کسی که سرمایه از دست داده و ورشکست شده؛ کسی که ازمیزان هوش و استعدادکافی برخوردار نیست؛ کسی که بچه طلاق است؛ کسی که پدرمعتاد ومادرهرزه ای دارد؛ کسی که در خانواده زیرخط فقر چشم به جهان گشوده؛ و....همه و همه دنبال مقصر می گردند. در این دور فرافکنی که از خانواده و اطرافیان شروع می شود.به مقصر دانستن شرائط اجتماعی سیاسی موجود ؛ آخوندها ؛دین وآموزه های اهل بیت ع و خدا منتهی می شود. شخص به جای اینکه همه هوش و هواس و تمرکزش را جمع کند تا کلاه سرش نرودومبتلا به سوء تدبیر نشود و از آسیبهای قهری موجود کمترین آسیب را ببیند،همه انرژی وهمت خود را برای یافتن مقصر برای تشفی خاطر وتسکین وجدانش می کند. 👈لیکن این کینه و نفرتی که با مقصر دانستن دیگران در دل جمع کرده؛کمکی به شرائط فعلی او نمی کند.او غافل از این است که خیلی ها در شرائط او وبلکه بدتر از او بودندوموفق شدندپس باید دنبال راه حل بود نه مقصر.. کسی که خود را تطهیر می کند.وهمه کاستی ها را متوجه دیگران کرده وفرافکنی می کند.درصدد شناخت کاستی ها و کمبودها و خطاهای عملکرد خودو اعتمادهای بی جایش نخواهدبود.لذا در دور باطل فرافکنی ها سرگردان می شود. باید بدانیم:با اثبات مقصر بودن دیگران در کاستی ها و کمبودهای مان؛قطعا مشکل ما برطرف نخواهد شد بلکه منجر به مشکلات روحی ؛ کینه و نفرت واز دست دادن حامیان احتمالی در اطرافمان خواهد شد. @Porseman_channel 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 🌺🌺🌺🌺🌺🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💢خواندن تشهد در حالت تجافی💢 @Porseman_channel اگر کسی به رکعت دوم امام جماعت برسد، وقتی امام جماعت تشهد می‌خواند و مأموم در حالت تجافی قرار دارد، آیا خواندن تشهد برای مأموم واجب است یا خیر؟ خواندن تشهد در حال تجافی (نیم‌خیز) واجب نیست، هر چند گروهی از مراجع تقلید، آن را احتیاط مستحب شمرده‌اند. حضرت آیت الله العظمی خامنه‌ای (مد ظله العالی): واجب نیست هر چند مستحب است. حضرت آیت الله العظمی سیستانی (مد ظله العالی): مستحب است. حضرت آیت الله العظمی صافی گلپایگانی (مد ظله العالی): مستحب است. حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (مد ظله العالی): بنابر احتیاط مستحب همراه او تشهد بخواند، یا ذکر بگوید. حضرت آیت الله العظمی نوری همدانی (مد ظله العالی): واجب نیست. @Porseman_channel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا