هدایت شده از کانال پرسمان دینی
💢اهل حرم امام حسین ع و اربعین💢
آیا اسراء در اربعین به کربلا برگشتند؟
@Porseman_channel
برگشت اسراء به کربلا در برخی نقلها ذکر شده است امااینکه برگشت اسراء به کربلا در اولین اربعین بوده یعنی سال 61 قمری یا سال 62 ق اختلاف وجود دارد.
محدث نوری با اقامه 7 دلیل و شواهدی بسیار ، برگشت اسراء به کربلا را در سال اول؛ مورد تشکیک و تردید و خدشه قرار داده است و این امر را بسیار بعید بلکه محال و ناممکن دانسته است.
📚لؤلؤ و مرجان ص143-155
در مقابل ایشان مرحوم قاضی در کتاب اولین اربعین سیدالشهداء ع ؛ نظر محدث نوری را رد و به شدت انکار کرده و سعی در اثبات تحقق این زیارت در اولین اربعین نموده است.
ظاهرا اولین و قدیمی ترین سند تاریخی که اولین اربعین را ثابت می داند؛ نقل سید بن طاوس است.
📙لهوف ص225
و البته خود ایشان در کتاب اقبال العمال که در اواخر عمرشان نوشته اند؛تصریح کرده اندکه این امردوراز عقل و بعید است .
(وجدت في المصباح انّ حرم الحسين عليه السلام و صلوا المدينة مع مولانا علي بن الحسين عليه السلام يوم العشرين من صفر ، و في غير المصباح انّهم و صلوا كربلاء أيضاً في عودهم من الشّام يوم العشرين من صفر، و كلاهما مستبعد)
📘اقبال الاعمال ج3ص
100
👌لذا بازگشت اسراء در اولین اربعین مورد تردید و تشکیک می باشد
⭕️بزرگان و محققینی که ورود کاروان اسراء را در اولین اربعین انکار و استبعاد کرده اند؛عبارتنداز:
👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
شیخ عباس قمی ؛در منتهی الامال ج اول
عبدالرحیم قنوات در مقاله تبیین یک تحریف ،درخورشیدشهادت؛دفتر اول ص265 چاپ شده
علامه شوشتری در قاموس الرجال ج7ص211
علامه شعرانی در نفس المهموم
عادل العلوی در عبقات الانوارص44
مرحوم سپهر در ناسخ التواریخ ج6ص101
سیدجعفرشهیدی در خورشیدشهادت ص370
مرحوم آیتی در بررسی تاریخ عاشورا ص
148
و 🔴شهید مطهری ره:
اربعين مىرسد، همه مردم اين روضه را گوش مىكنند كه اسرا از شام كه برمىگشتند، آمدند به كربلا و در آنجا با جابر ملاقات كردند، امام زين العابدين با جابر ملاقات كرد، در صورتى كه اين مطلب جز در كتاب لهوف كه آن هم خود سيد بن طاووس در كتابهاى ديگرش آن را تكذيب كرده و لااقل تأييد نكرده است، در هيچ كتابى نيست و هيچ دليل عقلى هم قبول نمىكند. ولى مگر مىشود اين را از مردم گرفت. در اربعين تنها موضوعى كه مطرح است موضوع زيارت امام حسين است چون اولين زائرش جابر بوده است و در اين روز زيارت امام حسين سنت شده است. اربعين جز موضوع زيارت امام حسين هيچ چيز ديگرى ندارد، موضوع تجديد عزاى اهل بيت نيست، موضوع آمدن اهل بيت به كربلا نيست، اصلًا راه شام از كربلا نيست، راه شام به مدينه از خود شام جدا مىشود
📕مجموعهآثاراستادشهيدمطهرى، ج17، ص: 79
@Porseman_channel
🔴🔴🔴🔴🔴🔴🔴🔴🔴🔴🔴🔴
🔴🔴🔴🔴🔴🔴🔴
🔴🔴🔴🔴🔴
💢نقش خواص در شکل گیری کربلا💢
#ماندگار_همچوحسین
نقش خواص در شکل گیری کربلا چه بود؟
@Porseman_channel
✅چه بسا بهتر بود سوال می شد که (نقش خواص در شکل گیری کربلا چه نبود؟)چون همه کاره و اصل جریان سازی ها و حرکت ها از سوی خواص استارت خورده و با تشویق و ترویج طرفداران و هواداران شروع و با اغفال و اقدام عوام به پایان می رسد.
این خواص هستند که با بی بصیرتی و بی دینی یا بی تفاوتی خود،کربلاها را رقم می زنند.
اگر حادثه کربلا رخ داد؛به خاطر کم کاری و کم بصیرتی و بی بصیرتی خواص بود.
البته خواص هم در لشکر دشمن و هم طرف امام بودند. که موثر در این قیام و حادثه بودند.
این خواص کوفه بودند که نامه نگاری کرده و با مسلم بیعت و ترغیب به بیعت کردند.و همین خواص بودند که پا پس کشیدند.
در هر کشور و دین و آیینی خواص عهده دار جریان های فرهنگی و اقتصادی و سیاسی و اجتماعی هستند.و اگر هشیار نباشند یا از خود بیگانه و طماع و ترسو باشند،جریان های ارزشی ایجاد نخواهد شد. و جز تباهی ثمری نخواهد داشت.
خواص-درهر دوره و زمان-این قدرت را دارند که موج ایجاد کنند و انقلابی شروع یا انقلابی را سرکوب کنند.بصیرت خواص و نوع نگرش سیاسی اجتماعی آنهاست که منجر به بیعت عقبه یا جریان سقیفه یا بیعت با امیرمومنان ع یا حادثه کربلا و...شد.
سران قبائل و ریش سفیدان و بزرگان هر قومی هستند که جنگ یا صلح را امضاء می کنند و شعب ابی طالب یا صلح حدیبیه و ماجرای حکمیت و صلح امام حسن ع و کربلا را رقم می زند.
لذا اگر سران و خواص درست شوند؛ریشه درست است و جریان های درستی به راه خواهد افتاد.
📖بقره167و170
📖آل عمران20
📖زخرف54
@Porseman_channel
🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁
🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴
🌾🌾🌾🌾🌾🌾
💢صدای هل من ناصر امام حسین ع💢
#ماندگار_همچوحسین
آیا صدای استغاثه امام حسین ع فقط در کربلا بود؟
@Porseman_channel
✅پاسخ:
این صدا نه در کربلا و سال 61 ق بلکه همیشه تاریخ از حلقوم همه آزادیخواهان بلند بوده و است.
کسانی که در مسیر امام بوده و هستند؛همیشه فریاد هل من ناصر ینصرنی را به لب دارند.چراکه برای مقابله با طاغوت باید هزینه کرد و این هزینه با جمع و جماعت محقق می شود.
خیر و شرّ همیشه و در هر دوره و زمانی بوده و هست. و خیر یاران خود و شرّ اعوان و انصار خود را صدا می زند.
درس کربلا به ما این است که هرازگاهی به خود و اطرافیان بگوییم،صدایی می شنوند؟
نکند غافل از کربلاها شده و به جمع توابین بپیوندیم....
البته باید تکلیف خود را مشخص کرده و خود را بی تفاوت و شيخ المضيره نکنیم.شترمرغ گونه نباشیم...
این ندای هل من ناصر تا ظهور حضرت ادامه دارد و حضرت نیز چنین ندایی خواهند داشت.
👈👈رسول اکرم صلّي الله عليه و آله مي فرمايند:
«به هنگام خروج قائم ع منادي آسمان بانگ مي زند: هان اي مردمان! خداوند مهلت ستمگران را پايان بخشيد و بهترين امّت محمد صلّي الله عليه و آله را به پيشوايي و سرپرستي شما برگزيد، خود را در مکّه به او برسانيد.»
📚 بحار الانوار: ج52 ، ص304.
👈امام باقر عليه السّلام در اين باره مي فرمايند:
«منادي آسماني در اوّل صبح بانگ بر مي آورد:
اي مردمان! آگاه باشيد که حق با علي و شيعيان اوست.
وشيطان در آخر همان روز بانگ بر مي آورد:
حق با سفياني و پيروان اوست.»
📚کمال الدّين: شيخ صدوق، ج2 ص652
@Porseman_channel
🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂
🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁
🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴
💢اهل کوفه💢
#ماندگار_همچوحسین
آیا ما اهل کوفه نیستیم؟
@Porseman_channel
✅پاسخ
اهل کوفه ؛ در دوران اهل بیت ع ؛ 72 ملت و از هر قوم و مذهب بودند. و از آنجایی که مقر و پایتخت حکومت امیرمومنان ع آنجا بود؛لذت حکومت علوی و نوع مردم داری ایشان؛طعم شیرین تشیع را به کام بسیاری چشانده بود.
لیکن همین عده شیعه نیز؛بی وفایی هایی داشتند و مولا و فرزندان شان چه خون دلها و جام زهرهایی که از آنها نخوردند.لذا سابقه درخشانی از وفاداری در مورد عموم کوفیان آن زمان نمی یابیم.
تنها گذاشتن اهل بیت ع ؛که اوج آن در تنها گذاشتن مسلم و شهادت امام حسین ع ؛می باشد؛برکسی پوشیده نیست.
کوفی جماعت؛نه یک طایفه و گروه تافته جدا بافته ای بودند بلکه در هر زمان و دوران از این جماعت در همه جای کره خاکی می توان یافت.کسانی که ولی خدا را دعوت کرده و پای دعوت خود نمی ایستند.خیانت کرده و شرط جوانمردی را رعایت نمی کنند.
دقت کنیم،منشا و ریشه این بی وفایی چه بود؟
طمع-جاه طلبی-ترس-دنیا دوستی-بخل-نداشتن معرفت-سست عنصری-بی تفاوتی و...
ونتیجه آن ؛گرفتار شدن به دیو وددانی چون منصور دوانیقی وحجاج ثقفی بود.
این سنت الهی است که اگر از ولی خدا حمایت نکنی و با بی وفایی در صحرای کربلا به تیغ و شمشیر بسپاری؛چوبش را می خوری و آن چوب؛تسلط اشرار است که عاری از دین و رحم و جوانمردی هستند.
📚تفسير القمي / ج2 ص 307 /
ما نیز اگر با بی بصیرتی ولیّ خود را رها کنیم؛قطعا چوبش را خواهیم خورد و آن چیزی جز تسلط لامذهب ها و اراذل و اشرار نخواهد بود.
و اگر در مواردی نیز دست نااهلی در مجموعه نظام ببینیم در واقع از همین رها کردن و بی تفاوتی های خود ما بوده واگر نفوذ و رخنه دشمن و ایادی آنها باشد؛ دلیلی جز عدم هشیاری ما ندارد.
مَنْ نَامَ عَنْ نُصْرَةِ وَلِيِّهِ انْتَبَهَ بِوَطْأَةِ عَدُوِّهِ.
📚عيون الحكم و المواعظ ص441
این روایت امیرمومنان ع ؛به روشنی هشدار بیدار بمان و هشیار باش را می دهد.که انقلاب کردن مهم است ولی مهمتر از آن انقلابی ماندن و حفظ انقلاب می باشد.
@Porseman_channel
🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁
🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾
🍂🍂🍂🍂🍂🍂
💢نقش مفتیان در شهادت امام حسین ع💢
#ماندگار_همچوحسین
نقش مفتیان در شهادت امام حسین ع چه بود؟
@Porseman_channel
✅پاسخ:
مفتیان و علماء درباری که در مسیر تحقق اهداف دربار اقدام می کردند. و در واقع ،معاش آنها با تایید و تقویت حکام جور بود وبا تاویل آیات قرآن و روایات پیامبرص ،به نفع حاکمان؛ در پی ایجاد محبوبیت و جمع آراء برای آنها بودند.
در زمان معاویه به اوج خود رسیده بودند. و آن منبرهای زیادی که بر علیه اهل بیت ع در شام و مناطق تحت سیطره معاویه فعال بودند؛با به حکومت رسیدن یزید؛تعطیل نشدند. و بعد از تثبیت پایه های حکومت پدر،نوبت پسر بود که با احادیث جعلی و لعن و ذم امیر مومنان ع و انکار فضائل ایشان؛ برجسته کردن خلفاء و مظلوم جلوه دادن کشته های صفین و جمل؛اقدام به تثبیت حکومت یزید وعملا مشروعیت حکومت یزید را امضاء کنند.
آنها با خوارج خواندن امام حسین ع و یارانش؛در واقع حکم قتل آنها را امضاء کرده وآنها را مهدور الدم اعلام کردند.
هر حرکتی نیاز به بسترسازی دارد و هر کشتاری -در اسلام- به دنبال فتوای فقیهی اتفاق می افتد.
این بود که عوام کالانعام با تقلید از مفتیان درباری و البته به طمع مال و جاه ،درکربلا –و به پشتیبانی فتوای مفتیان درباری-دست به جنایت زدند.
👈👈حدیث نورانی (اذا فسدالعالِم فسد العالَم)
📚شهاب الأخبارص40
همین جا مصداق اکمل خود را یافت.همه فسادهای عالم ؛در پی فساد عالمان اتفاق می افتد.
این همان مست مسلح و دزد با چراغ است که با حربه علم به غارت وچپاول می پردازد. و با تاویل قرآن ؛جنگ نهروان را رقم می زند.
اگر سلمان رشدی آیات شیطانی می نویسد یا کشتار و غارت و تجاوز در عراق و سوریه و...بردگی وجهادنکاحی وسربریدنی اتفاق می افتد؛مصادیق افسادعالمانی هستند که دنیارا فاسد کرده اند.
@Porseman_channel
🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴
🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁
🍂🍂🍂🍂🍂🍂
💢انکار مرجعیت علمی امام حسین ع 💢
#ماندگار_همچوحسین
آیا امام حسین ع مرجعیت علمی داشتند؟
@Porseman_channel
✅پاسخ:
یکی از راههای معرفی شخص صالح؛معرفی او به عنوان عالم و دانشمند ومرجع می باشد.اینکه یک دانشمند و فقیهی مقلدین خود را در مواردی به شخصی ارجاع دهد،یعنی اعلام مرجعیت علمی او و معرفی او به عنوان دانشمند....
رسول الله ص؛ در مواردی،مردم را به فرزندان معصوم خود ارجاع می دادند.و از سائل می خواستند که جواب سوال خود را ازاهل بیتش بپرسد.
📚تفسير القمي / ج2 ص 44
بعد از رسول الله ص؛امیرمومنان ع ؛مرجع دینی و علمی بودند.وتعبیر معنادار خلیفه دوم؛(لولا علی لهلک عمر)
الاستيعاب ج3ص 39، الإصابةج 2ص 509، أسد الغابةج 4ص23.
موید همین کلام است.
لیکن در زمان امام حسین ع ؛این مرجعیت نیز سلب شدو مفتیانی که به تعبیر امام صادق ع یک حرف از قرآن بلد نبودند.
📚مصباح الشريعة ص 17 / الباب السادس في الفتيا
سرکار آمدند و با تقدیم اراذل ؛افاضلی چون امام حسین ع ؛از مرجعیت علمی نیز ساقط شدند.
کاربه جایی رسیدکه؛ در دوران امامت این امام مظلوم؛حتی یک سوال فقهی و شرعی از ایشان نقل نشده است.این یعنی انکار مرجعیت علمی حضرت...
شخصیتی که در کودکی عالم به صدای حیوانات(منطق الطیر) بود.
امامی که به عنوان حجت الهی؛عیش علم و موت جهل ؛
📚الكافي ج8 ص 391
مفاتیح حکمت و معدن علم و موضع رسالت بود.
📚بصائر الدرجات في فضائل آل محمد صلى الله عليهم / ج1 ص 57
علم این چنین امامی؛با تبلیغات و نقشه های دشمن؛در جامعه اسلامی؛مورد غفلت و انکار قرار گرفت...
@Porseman_channel
🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴
🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂
🍁🍁🍁🍁🍁🍁
💢نقش فرزند💢
نقش فرزند در سربلندی و سرافکندگی چیست؟
@Porseman_channel
✅پاسخ:
فرزند صالح؛هدیه الهی است و همیشه مطلوب اهل بیت ع بوده و در روایات معصومین به آن اهمیت داده شده است.
در ادعیه ی طلب فرزند؛تکیه به مبارک و ذکیّ وصالحیت فرزند که مایه انس و آرامش باشد؛شده است.
📚الكافي / ج6 ص 7 / باب الدعاء في طلب الولد
در روایات؛از فرزند ناخلف و ناصالح-که نه تنها مایه آرامش نبوده بلکه مایه گمراهی و لغزش باشد-به خدا پناه برده شده است.
اللَّهُمَّ إِنِّي أَعُوذُ بِكَ مِنْ وَلَدٍ يَكُونُ عَلَيَّ رَبّا
📚الجعفريات؛ ص219
رسول الله ص؛به خدا پناه می برداز فرزندی که ادعای ربوبیت به پدر کند و به امر و نهی او پرداخته وسرکش باشد.
با تورق کتب تاریخ می بینیم که در مواردی شقاوت پدر با فرزندش رقم می خورد و مواردی فرزند مایه سعادت والدین خود می شود.
نمونه چنین شقاوتی؛عبدالله پسر زبیر است وقتی پدر از جنگ با امیرمومنان ع ؛منصرف شد؛مذمتش کرد و با ارائه راهکار کفاره شکستن قسم،با آزادی غلامش سرجس؛او را به ادامه جنگ ترغیب کرد.
📚 تاریخ الطبری ج۳، ص۵۲۰.
و حفص پسر عمرسعد نیز جزء کسانی بود که پدر را تشویق به شقاوت کرد.
ونمونه نقش فرزندصالح درسعادت والدینش؛ پسری است که با رفتارخوب خود موجب هدایت و سعادت مادرش گردید.
📚الكافي ج2 ص 160 / باب البر بالوالدين
واقعیت این است که:فرزند بد؛والدین را سرافکنده وخوار می کند.نمونه این سرافکندگی نیزبسیاراست.
ازجمله آن؛بلال فرزند طوعه است که با خبر دادن محل اقامت مسلم ع ،باعث سرافکندگی و شرم مادر شد.
📚تاريخ طبرى، ج5ص 371،
📚 ارشاد شيخ مفيد،ج 2ص54 و 55،
و فرزندانی چون فرزندان حضرت زینب کبری س و فرزندان مسلم بن عقیل و فرزندان امام حسن ع و... در کربلا مایه خرسندی و سربلندی والدین خود شدند.
@Porseman_channel
🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴
🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾
🍂🍂🍂🍂🍂🍂
نام گذاری افراد به محمد یاسین (یس) جایز است؟
@Porseman_channel
در باره نام گذاری "یاسین " در بعضی از روایت مطالبی آمده که حاکی از عدم رضایت ائمه (ع) از استفاده این نام برای افراد است از جمله می توان به این روایت اشاره کرد که امام صادق (ع) فرمود به مردم اجازه داده شده است که نام محمد را بر روی افراد بگذارند اما چه کسی به آنان اجازه داده است که نام "یاسین" را روی افراد بگذارند در حالی که این اسم پیامبر اسلام (ص) است.
این روایت گر چه از نظر سند مرفوعه است و به همین دلیل فقیهان آن را معتبر نمی دانند، اما عقل انسان حکم می کند که در چنین مواردی که محدویت و تنگنایی وجود ندارد با استفاده از اسامی زیبا و با معنای بسیاری که وجود دارد و بکارگیری آنها هم هیچ منعی ندارد، جانب احتیاط را رعایت کرده و از این اسم استفاده نکنیم.
لذا مراجع تقلید نیز در این زمینه میگویند، گذاردن این نوع اسامی بر روی فرزندان به خودی خود اشکال ندارد، ولی بهتر است از اسامی دیگر استفاده شود.
حضرت آیت الله العظمی خامنهای (مد ظله العالی):
فى نفسه اشکال ندارد.
حضرت آیت الله العظمی سیستانی (مد ظله العالی):
اشکال ندارد.
حضرت آیت الله العظمی صافی گلپایگانی (مد ظله العالی):
بدون کلمه موعود مانعی ندارد.
حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (مد ظله العالی):
اشکال ندارد، ولی بهتر است که از اسامی دیگر استفاده کنند.
@Porseman_channel
🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾
🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂
🌴🌴🌴🌴🌴
💢حكم استفاده از پمپ آب 💢
@Porseman_channel
مطابق نظر آيت الله خامنه اي
سازمان آب، نصب پمپ فشار و استفاده از آن را ممنوع اعلام کرده است، ولی در برخی از محلّه ها فشار آب ضعیف است و ساکنان آن مجبورند که برای استفاده از آب در طبقات بالای ساختمانها از پمپ فشار استفاده کنند، با توجه به این مسأله به دو سؤال زیر پاسخ فرمایید؟
الف: آيا نصب پمپ فشار آب جهت استفاده از آب بيشتر از نظر شرعى جايز است؟ ب: در صورت عدم جواز استفاده از پمپ فشار آب، وضو و غسل با آبى که به وسيله پمپ جذب مىشود چه حکمى دارد؟
ج: در فرض سؤال، نصب و استفاده از پمپ فشار جايز نيست، و وضو و غسل با آبى که به وسيله پمپ به دست مى آيد، محل اشکال است.
تبصره: اين حكم در جايي است كه پمپ آب، مستقيم آب را از لوله هاي شهر بكشد، اما اگر مخزني هر چند كوچك وجود داشته باشد و آب ابتدا واردآن مخزن شود و پس از آن توسط پمپ در لوله هاي ساختمان جريان يابد اشكال ندارد.
طبق نظر آيت الله مكارم شيرازي
اصل نصب پمپ به این صورت اشكال داردو تنها به این صورت جایز است که آب بدون فشار وارد مخزنی شود و بعد از آن با فشار پمپ به بالا فرستاده شود و مطابق آنچه نوشته اید این آب حکم آب قلیل پیدا می کند مگر اینکه به محض باز کردن شیر آب در ساختمان ، شیر اتصال مخزن با آب شهر باز شود و به آب لوله کشی شهر اتصال پیدا کند.
اگر به این صورت باشد که بعد از کنتور، منبع آبی قرار دهید تا آب بطور عادی وارد منبع شود و پمپ، آب را از درون آن منبع بکشد مانعی ندارد و غسل صحیح است.
آيت الله شبيري زنجاني:
اگرخلاف قوانین باشد استفاده از آن جايز نيست، و وضو و غسل با آن آب، بنابر احتیاط باطل است.
مطابق نظر آيت الله سيستاني:
اگر مخالف ضابطه های قانونی نباشد هرچند قانون در مورد آن حالت مخصوص باشد استفاده از ان مانعی ندارد ولی شخص استفاده کننده هنگام کمبود آب شهر اجازه ندارد بیشتر از مقدار مناسب آب برداشت کند.
@Porseman_channel
💢اتمام حجت💢
#ماندگار_همچوحسین
امام حسین ع با وجود شناختی که از دشمن داشتند،چرا آب خواستند؟
@Porseman_channel
✅پاسخ:
امام حسین ع ؛به بسیاری از مطالب علم داشتند.ولی در عین حال؛موظف به رعایت ظاهر و اعلام به دیگران بودند.
اگر امام حسین ع ؛برای خود یا علی اصغر ع آب خواستند؛نه به خاطر عدم آگاهی از دشمنی طرف مقابل بلکه به خاطر اتمام حجت برای دشمنان-که فردا نگویند ما نمی دانستیم فرزند پیامبر هستند و نمی دانستیم که تشنه هستند و...
و برای همه جهان علنی کنند که اینها چقدر خبث باطنی داشتند.تا فردا روز توجیه نکرده و خود را بی اطلاع و مظلوم و ناآگاه جلوه ندهند.
تا نسل های آینده بدانند که به طفل شیرخواررحم نکردند؛و با تشنگی و قطع آب ،به جنگ سیدالشهداء رفتند.
در واقع این مطلب،یک پیام تربیتی دارد.کسانی که درصدد تبلیغ دین هستند بدانند که باید اتمام حجت کنند و به اینکه مطلبی آشکار و واضح است،بسنده نکنند.بلکه به غرض اتمام حجت فریاد زده و اقدام به شفاف سازی بکنند.
تا فردای قیامت نگویند که به ما نرسید و بی اطلاع بودیم.
وتاریخ نیز در حافظه خود ثبت کند که مبلغین اقدام کردند و شفاف سازی نمودند.
این نه تنها سیره و روش اختصاصی امام حسین ع بلکه روش تبلیغی خدا نیز هست.
خدا در بحث ابلاغ دین ،با وجود علمی که عدم هدایت سران کفر دارد؛اقدام به ارسال رسل کرده تا حجت تمام شود.
...أَنْ تَقُولُوا يَوْمَ الْقِيامَةِ إِنَّا كُنَّا عَنْ هذا غافِلينَ
📖اعراف/172
تا مبادا روز قيامت بگوييد ما از اين [امر] غافل بوديم.
بلکه غرض خدا از ارسال رسل و انزال کتب همین می باشد.
و همین حجت بالغه ی است که در سوره انعام آیه 149 بیان فرموده است.
@Porseman_channel
🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾
🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂
🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴
💢خمس دیه 💢
@Porseman_channel
آیا دیه خمس دارد؟
به دیه خمس تعلق نمىگیرد.
حضرت آیت الله العظمی خامنه ای (مد ظله العالی):
به دیه خمس تعلق نمىگیرد.
حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (مد ظله العالی):
دیه خمس ندارد مگر اینکه ترقی قیمت کند یا سودی داشته باشد که در این صورت فقط سود یا ترقی قیمت خمس دارد.
حضرت آیت الله العظمی نوری همدانی(مد ظله العالی):
به دیه خمس تعلق نمیگیرد.
حضرت آیت الله العظمی صافی گلپایگانی (مد ظله العالی):
دیه خمس ندارد.
@Porseman_channel
دیه سه قسم است:
1. دیه نفس
2. دیه اعضاء، مانند دیه دست، پا، چشم و مانند آن
3. دیه منافع اعضاء، مانند دیه قوه سامعه، باصره، ذائقه، لامسه و شامّه
اما دیه اعضاء و منافع آن:
1. همه مراجع عظام (به جز آیة الله بهجت): خمس ندارد.
2. آیة الله بهجت: اگر در بین سال صرف در مؤونه زندگی نشود، به احتیاط واجب، خمس دارد.
اما دیه نفس:
1. همه مراجع عظام (به جز آیة الله وحید): خمس ندارد.
2. آیة الله وحید:دیه نفس، چون ارث غیر مترقّب است، خمس آن واجب است.
@Porseman_channel
ـ برد و قلمرو شناخت ادراك حسي كه از راه حواس ظاهري و در اثر ارتباط با جهان مادي حاصل ميشود، بسيار محدود است و تنها چيزهايي كه با ما در ارتباط پيدا ميكنند، آن هم در حدّ ارتباطش و در زماني كه اين ارتباط برقرار است مورد ادراك حس واقع ميشود. به علت محدوديت برد ادراك حسي نميتوان توقع داشت كه به وسيله آن مسير صحيح زندگي در تمام ابعادش، و جنبه ارزشي اعمال و رفتارمان ـ به ويژه رابطه انسان با نتايج اخروي آن ـ را بشناسيم.
ـ امّا ادراكات عقلي؛ آن چه عقل به تنهايي و صرف نظر از تجربه خارجي درك ميكند يك سلسله مفاهيم كلي است كه اصطلاحاً به آنها بديهيات اوليه ميگويند؛ مانند محال بودن اجتماع نقيضين. اين گونه مفاهيم نيز براي بازشناسي روابط پيش گفته كارايي ندارد؛ زيرا بديهيات اوليه عقل بسيار محدود است و هرگز نميتواند حكم صدها روابط ما با خدا، خودمان با ديگران و محيط زندگي را تعيين كند و جنبه ارزشي آنها را بيان نمايد.
ـ ادراكات تجربي نيز كه از همكاري حس وعقل حاصل ميشود، در حدي است كه در دايره تجربه انسان قرار گيرد، ولي آن چه جنبه ماوراي مادي دارد در دام تجربه و آزمايش نميافتد تا بتوانيم رابطه ماده و غيرماده را هم از راه تجربه اثابت كنيم.بنابراين شناخت پديدههاي اخروي و كشف و درك رابطه اعمال و رفتار آدمي با نتايج اخروي آن و آگاهي از تأثير اعمال آدمي در نيك بختي يا تيرهروزي نه توسط حس و نه عقل و نه حتي از همكاري آن دو حاصل نميشود. و از سوي ديگر توانايي طراحي برنامهاي صحيح و جامع براي زندگي منوط به آگاهي و شناخت اين تأثير و تأثرها است. حال كه شناختهاي عمومي و همگاني براي رسيدن به هدف و غايت خلقت ناكافي و نارسانيد مقتضاي حكمت خداوند اين است كه با ارسال رسول و انزال كتب برنامهاي جامع و كامل فراروي انسان قرار دهد تا آدمي بر اساس آن، راه صحيح زندگي و برنامه سعادت خود را بشناسد.
ب. دليل نقلي
آيات متعددي بر جاودانگي و جهاني بودن قرآن دلالت دارند كه از آنها ميتوان جامعيت دين اسلام را ثبات نمود:
1- جهاني بودن دين خاتم و جامعيت آن
برخي از آيات قرآن، اسلام را دين جهاني معرفي ميكند كه خداوند آن را براي تمام بشريت هديه كرده است، نه براي يك گروه و يا منطقه خاصي، مانند: «قل يا ايها الناس اني رسول الله اليكم جميعاً»ترجمه: بگو اي مردم، من پيامبر خدا به سوي همه شما هستم. ( اعراف، 158) و «و ارسلناك الا رحمه للعالمين»ترجمه: و تو را جز رحمتي براي جهانيان نفرستادهايم.( انبيا، 107 ).لازمه جهاني بودن دين خاتم آن است كه متناسب با جوامع مترقي ديگري غير از جامعه جزيره العرب كه نيازهاي بشري داشته و معارف در سطح بالاتري را ميطلبيد، نيز سخني داشته باشد تا مايه هدايت و راهنمايي آنها نيز باشد، و اين امر شاهدي بر جامعيت دين اسلام باشد.
2- جاودانگي دين خاتم و جامعيت آن
يكي از ويژگيهاي دين خاتم كه آن را از ساير شرايع ديگر ممتاز ميكند «جاودانگي» آن است كه ظهورش توأم با پايان يافتن و مختومه شدن دفتر نبوت بوده است و احكام و تعاليم آن برنامه حيات بخشي را براي تمام انسانها در طول اعصار ارايه ميدهد. «ما كان محمداً با احد من رجالكم و لكن رسول الله و خاتم النبييّن»ترجمه: محمد پدر هيچ يك از مردان شما نيست، ولي فرستاده خدا و خاتم پيامبران است( احزاب، 40) . «تبارك الذي نزل الفرقان علي عبده ليكون للعالمين نذيراً» ترجمه: بزرگ و خجسته است كسي كه بر بنده خود فرقان (= كتاب جدا سازنده حق از باطل) را نازل فرموده، تا براي جهانيان هشدار دهنده باشد( فرقان، 1؛ يوسف، 104 ) .
حال كه قرآن آخرين دين الهي و آورنده آن خاتم پيامبران و تعاليم و احكام آن سند هدايت براي كل آدمي و او مكلف به وفاداري دايمي از آن است، چنين انتظاري پيش ميآيد كه اسلام بايد براي تمام انسانها در اعصار مختلف سخن داشته باشد و زمينه هدايت همه جوامع حتي پيچيدهترين آنها را فراهم و سعادت دنيوي و اخروي آنها را تأمين نمايد. البته آيات ديگري نيز براي جامعيت دين خاتم مورد استناد قرار گرفته مانند آياتي كه تبيان بودن هر چيزي را در قرآن تأكيد ميكند:
💢جامعیت دین اسلام 💢
@Porseman_channel
جامعيت دين از مباحث مهم و اصيل فلسفه دين و كلام جديد است كه ميتواند در مورد هر ديني مطرح باشد، مثلاً درباره دين اسلام بحث جامعيت تحت عناوين مختلف از قديم الايام ميان مفسرين، حكما و متكلمين رايج بوده است. در مورد جامعیت دین دو دیدگاه وجود دارد:
الف: دیدگاه حداكثري نسبت به جامعيت دين
دين جامع همه علوم و معارف بشري است و در همه عرصههاي زندگي مادي و معنوي، همه مسايل نظري و عملي را در سطح كلان و جزيي بيان ميكند و تعاليم آن ما را از هرگونه تلاش فكري در شناخت انسان و جهان و ابعاد مختلف زندگي بينياز ميكند. و لذا دين نظامهاي لازم جهت اداره جامعه را در بر دارد و ميتوان علوم اجتماعي، سياسي و تجربي نظير جامعه شناسي، روان شناسي، اقتصاد، علم سياست، فيزيك و شيمي و حتي علوم كامپيوتري و... را از دين استخراج كرد. در نقد اين رويكرد افراطي به جامعيت دين به طور اختصار ميتوان گفت: دين نميتواند در همه عرصههاي زندگي مادي و معنوي، همه مسايل نظري و عملي را در سطح كلان و جزيي بيان كند و جامع همه علوم و معارف بشري باشد و بتوان علوم انساني و تجربي را از دين استخراج نمود؛ چرا كه لازمه معارف بشري به علّت تأثير محدوديتهاي تاريخي، اجتماعي، زباني و معرفتي انسان، خطاپذيري است در حالي كه دين الهي كه از محدوديتهاي مذكور مصونيت داشته، داراي ويژگي حقانيت و خطاناپذيري است و به این جهت نميتواند با علوم و معارف بشري هم آهنگ و همراه باشد؛ زيرا در صورت بطلان فرضيهها و دادههاي عقلاني بشر يا بايد دين را تأويل برد و يا قايل به بطلان آن شد.
افزون بر آن كه خود معارف و علوم بشري نيز با يكديگر ناسازگاريهاي فراواني دارند. به عنوان نمونه برخي از دينداران ساده انديش براي اين كه به گمان خود از قافله پرشتاب علم عقب نمانند، سعي در تطبيق باورهاي ديني بر دادههاي علوم تجربي ـ كه از سطح فرضيه فراتر نيستند ـ كردهاند. براي مثال مراد از آسمانهاي هفتگانه مورد اشاره قرآن را فلكهاي نه گانه هيئت بطلميوس به شمار آورده، براي تكميل عدد، عرش و كرسي را نيز به آنها افزودهاند! باطل شدن فرضيههايي همچون فرضيه افلاك نه گانه، روشن كرد كه چنين تلاشهاي عجولانهاي براي همآهنگ جلوه دادن دين و علم، بزرگترين ضربه را بر پيكره دين وارد خواهد ساخت. از سوي ديگر اگر قايل شويم دين همه مسايل نظري و عملي را در سطح كلان و جزيي بيان كرده با جاودانگي آن در تضاد است؛ زيرا رمز جاودانگي قرآن آن است كه خود را در قالب مخصوص و برنامهاي محدود محصور نميسازد و جزئيات وبرداشت متناسب به زمان و مكان را به انديشمندان دين ميسپارد كه متناسب با شرايط و دگرگونيها، از آن قالبهاي كلي استخراج كنند.
ب: ديدگاه حداقلي به جامعيت دين
به اعتقاد اين گروه تنها وظيفه دين ارائه رهنمودهايي براي رسيدن به سعادت و كمال اخروي انسان است. و مدعياند دين براي اداره شئون دنيوي نيامده است و اساساً كاري به دنياي انسانها ندارد و جامعيت دين را در اين ميدانند كه آن چه در هدايت به كمال و سعادت اخروي انسان نقش دارد در اختيار بشر قرار دهد و امّا چگونگي شناخت علوم انساني و تجربي، تشكيل حكومت، روش اداره حكومت، چگونگي مبارزه با مشكلات و مفاسد اجتماعي، مهار قدرت سياسي در جامعه ديني، چگونگي ايجاد عدالت اجتماعي و دهها پرسش ديگر از قلمرو دين خارج است و اين آدمي است كه بايد بدون استمداد از آموزههاي ديني خود با ساماندهي مناسبات اقتصادي، سياسي، و... جامعه بپردازد. و دين در اين زمينهها تنها به كليات بسنده كرده و از راهكار معين پرهيز كرده است و در صورتي كه به تدبير امور دنيوي و تنظيم معيشت و تعيين نظام بپردازد خود نيز دنيوي و ايدئولوژيك ميشود و اين با جاودانگي آن در تضاد است.
«و نزلنا عليك الكتاب تبياناً لكلّ شيء و هدي و رحمه و بشري للمسلمين»ترجمه: و اين كتاب را كه روشنگر هر چيزي است و براي مسلمانان رهنمود و رحمت و بشارتگري است، بر تو نازل كرديم(نحل، 89) .يكي از صفات عمومي قرآن اين است كه بيان هر چيزي است و به تعبير خود قرآن «تبيان لكل شيء» است و از آن جا كه قرآن كتاب تربيت و انسان سازي است، و براي تكامل فرد و جامعه، در همه ابعاد معنوي و مادي نازل گشته. منظور از «كل شي» در اين آيه همه اموري است كه براي پيمودن اين راه هدايت لازم است. به بيان ديگر آن چه كه در سعادت و هدايت انسان تا روز قيامت مؤثر است اعم از مسايل ارزشي و اخلاقي، معارف حقيقي مربوط به جهان بيني، حقوقي، اقتصادي، سياسي و يا مسايل مربوط به جهان هستي، در آن بيان شده است. روايات فراواني نيز از معصومين درباره جامعيت دين خاتم نقل شده ازجمله: رسول اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ در سفر حجه الوداع فرمود: اي مردم، هيچ چيزي نيست كه شما را به بهشت نزديك و از آتش جهنم دور كند، مگر آن كه شما را به آن امر نمودهام، و هيچ چيزي نيست كه شما را به آتش جهنم نزديك و از بهشت دور كند، مگر آن كه شما را از آن نهي كردهام(كليني، اصول كافي، ج 1، كتاب فضل العلم، باب 18، حديث 5).
از امام صادق ـ عليه السّلام ـ نيز نقل شده كه فرمود: همانا خداوند تبارك وتعالي قرآن را بيانگر هر چيزي قرار داده است حتي به خدا سوگند كه رها نكرده چيزي را كه بندگان خدا به آن احتياج داشته باشند، تا آن جا كه كسي نميتواند بگويد: اي كاش خداوند آن را در قرآن بيان ميكرده و نكرده است (حويزي، نور الثقلين، ج 3، قم، مطبعه الحكمه، حديث 174، ص 74) .جامعیت دین اسلام آن را پاسخگوی تمام نیازهای فطری، طبیعی انسان ها قرار داده است. توجه به نقش مال و ثروت در زندگی انسان ها و جهت دادن به آنها در راستای چگونگی استفاده بهینه از آن برای دستیابی بهتر و سریع تر به اهداف مهم زندگی و بهره گرفتن از آن برای کمال و تأمین سعادت راستین از برنامه های این آئین مقدس است. بعضی جمادت به خرج می دهند خیال می کنند که چون دین اسلام دین جامعی است پس باید در جزئیات نیز تکلیف معینی را روشن کرده باشد. نه اینطور نیست یک حساب دیگری در اسلام است. اتفاقا جامعیت اسلام ایجاب می کند که اساسا در بسیاری امور دستور نداشته باشد نه اینکه هیچ دستوری نداشته باشد بلکه دستورش این است که مردم آزاد باشند و به اصطلاح تکلیفی در آن امور نداشته باشند. از جمله حدیثی است به این مضمون:« ان لله یحب ان یؤخذ برخصه کما یحب ان یؤخذ بفرائمه »؛ خداوند دوست دارد مردم را در مسائلی که آزاد گذاشته است، مردم هم آزاد باشند.
یعنی مسائل آزاد را آزاد تلقی کنند، از خود چیزی درنیاورند. امیرالمؤمنین می فرماید: «ان الله حدد حدودا فلا تعتدوها و فرض فرائض فلا تترکوها و سکت لکم عن اشیاء و لم یدعها نسیانا فلا تتکلفوها»؛ یعنی خداوند یک چیزهایی را واجب کرده است، آنها را ترک نکنید، یک چیزهایی را هم ممنوع اعلام کرده است به آنها تجاوز نکنید و در مورد بعضی از مسائل سکوت کرده است البته نه از روی فراموشی بلکه خود خواسته که سکوت کند و بندگانش در آن مسائل آزاد و مختار باشند.
( 📚منابع:اسلام و مقتضیات زمان، تفسير نمونه، مقاله جامعیت دین اسلام نوشته سيد مهدي صالحي)
@Porseman_channel