eitaa logo
کانال پرسمان دینی
848 دنبال‌کننده
45 عکس
13 ویدیو
81 فایل
بحول و قوه الهی؛پاسخگوی شبهات وسوالات دینی در« گروه »و «کانالهای پرسمان» می باشیم. http://eitaa.com/joinchat/2121924619Ce5ff3b4f6e @ebadi_porseman
مشاهده در ایتا
دانلود
💢سیادت از طرف مادر؟💢 @Porseman_channel افرادی که مادرشان سیده است، از جهت سیادت منتسب به حضرت فاطمه (ع) هستند، اما توجه به این نکته ضروری است که اصطلاح "سید" منحصر در فرزندان حضرت زهرا (ع) نیست، بلکه تمام افرادی که از نظر نسب به هاشم و اولاد او می رسند هم، سید محسوب می شوند، و تمام دانشمندان مسلمان در این مسئله اتفاق دارند، و تنها مورد اختلاف در برخی از احکام مترتب بر آن است؛ نظیر پرداخت خمس، که به نظر اکثر فقها جایز نیست. از این گفتار معلوم شد، افرادی که مادرشان سید است، به یقین از ذریۀ رسول خدا می باشند، چناچه ائمه (ع) نیز به همین دلیل ذریۀ پیامبر به شمار می آمدند. شاهد این مسئله، روایتی است، که امام رضا (ع) در جواب مأمون خلیفۀ عباسی فرمود: "مأمون به حضرت گفت: با تحقیقاتی که کرده ام به این نتیجه رسیده ام، فرقی بین ما و شما از نظر حسب و نسب وجود ندارد، و از نظر فضیلت هر دو گروه یکسان هستیم، و اختلافی که پیروان ما در بیان فضائل ما می گویند، ناشی از هوای نفس و تعصبات است. امام (ع) فرمود: اگر اجازه دهید جواب سؤال را می دهم، و اگر نخواهید جواب نمی دهم، مأمون گفت این سؤال را مطرح کردم تا از شما استفاده کنم، حضرت فرمود: اگر رسول خدا (ص) از میان این نیزارها بیرون آید و دختر شما را برای خود خواستگاری کند، شما چه می کنید؟ مأمون گفت، سبحان الله! آیا کسی را می توان یافت که به چنین وصلتی خشنود نباشد؟! حضرت فرمود: آیا من هم می توانم به چنین وصلتی راضی باشم؟! با لحظه ای درنگ، مأمون پاسخ داد قسم به خدا قرابت شما چسبیده به رسول خدا است". بحار الأنوار، ج 10، ص 349، ح 9، از این روایت می توان نتیجه گرفت که فرزندان و نوادگان دختری رسول خدا نیز از ذریۀ ایشان می باشند و ازدواج با آنان برای رسول خدا جایز نیست. اما انتساب نژادی و قبیله ای از جانب پدر، امری رایج و عرفی است، در کشور ما مثل اغلب کشورهای جهان امروز، نسبت افراد را از ناحیۀ پدر به ثبت می رسانند، گر چه انتساب به مادر هم امری مسلم است، اما نکته ای که توجه به آن ضروری است، بعضی از امور عرفی در میان ملت ها را اسلام نیز به عنوان یک اصل پذیرفته است؛ دلیل این مسئله هم تعبدی است و در روایات به آن اشاره شده است. در موضوع مورد نظر در سؤال، امام کاظم (ع) بعد از بیان مستحقین خمس می فرماید: کسی که مادرش از بنی هاشم و پدرش از قبایل دیگر قریش است، می تواند از صدقات استفاده نماید و بهره ای از خمس برای او نیست؛ زیرا خداوند در قرآن گوید: "ادْعُوهُمْ لِآبائِهِم"یعنی مردم را با پدرانشان می خوانند. الکافی، ج1، ص 539، ح4، الأحزاب، 5. @Porseman_channel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💢آرزوی مرگ💢 @Porseman_channel ✅[در بعضى روايات به ما دستور داده‏اند كه هيچ‏گاه از خدا طلب مرگ نكنيد بلكه هميشه طلب عمر طولانى كه در طاعت و بندگى خدا باشد نماييد. طلب مرگ نمودن از خداوند دليل‏هاى گوناگون مى‏تواند داشته باشد كه اگر منشأ آن ايمان قوى و عشق و محبت وصف ناشدنى نسبت به خداوند باشد به طورى كه عاشق تحمل دورى معشوق خويش را ندارد و وصال وى تمام آرزوى او است، اين طلب مرگ ممدوح است. اما اگر به دليل برخورد با مشكلات زندگى و ضعف نفس باشد كارى قبيح و ناپسند است. امير مؤمنان (ع) در نهج البلاغه در خطبه معروف به خطبه متقين در اوصاف و ويژگيهاى اهل تقوا و ايمان مى فرمايد: «و لولا الاجل الذى كتب الله عليهم لم تسقر ارواحهم فى اجسادهم طرفه عين شوقا الى الثواب و خوفا من العقاب‏ 📚(نهج البلاغه، خطبه 193) يعنى: اگر خداوند عمر معينى را براى اهل ايمان و تقوا معين نكرده بود، يك چشم به هم زدن نيز روح آنان در بدنشان نمى ماند به خاطر اشتياق به پاداش الاهى و بيم از كيفر او يعنى مومن مشتاق ديدار و لقاى پروردگارش مى باشد مى داند با مرگ و مردن به پاداش الاهى و نعمت هاى بى پايان مى رسد ولى در عين حال تسليم خواست پروردگارش مى باشد كه هر وقت او بخواهد به ديدارش بشتابند ولى شرط اين اشتياق به مرگ داشتن اعمال صالح و ايمان است. ⭕️حضرت سجاد مى فرمايد: «و عمرنى ماكان عمرى بذله فى طاعتك فاذا كان عمرى مرتعا للشيطان فاقبضنى اليك قبل ان يسبق مقتك الى او يستحكم غضبك على خدايا تا وقتى عمر من در راه اطاعت تو صرف مى شود، عمرم را طولانى و دراز فرما، اما اگر عمرم، چراگاه شيطان و محل برآوردن شدن خواست هاى او گرديد، قبل از آن كه خشم تو مرا در بر گيرد و به غضب تو دچار گردم، جانم را بگير (صحيفه سجاديه، دعاى مكارم الاخلاق بنا بر اين آررزوى مرگ در صورتى كه به فرار از مشكلات دنيا نباشد واز سوى ديگر فرد از آخرت خود مطمئن باشد اشكالى ندارد هر چند بايد تسليم امر پروردگار نيز بود ورضاى او را بر همه چيز ترجيح داد. @Porseman_channel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💢صبرجمیل چیست؟💢 @Porseman_channel «صبر جمیل» به معناى «شکیبایى زیبا» است، و آن صبر و استقامتى است که برای خدا صورت گیرد و تداوم داشته باشد؛ یأس و ناامیدى به آن راه نیابد؛ و توأم با بی‌تابى، شکوه و آه و ناله نگردد. صبر جمیل؛ شکیبایى در برابر حوادث سخت و آزمایش‌های سنگینی است که نشانه شخصیت و وسعت روح آدمى است. صبر و بردباری از اوصاف برجسته پیام آوران الهی است که در بهره‌مندی آنان از ولایت و رسالت تأثیرگذار بوده است. صبر جمیل؛ صبرى است که پیامبران الهی در برابر اذیت و آزار مخالفان و مشرکان می‌دیدند؛ مشرکان و مخالفان آنان را ساحر و دروغ‌گو می‌خواندند؛ بشارت‌های آنان را تکذیب می‌کردند، اما آنان لب به شکوه باز نمی‌کردند. مؤمنان کسانى هستند که در برابر حوادث هرگز پیمانه صبرشان لبریز نمى‌گردد، و سخنى که نشان دهنده ناسپاسى و کفران و بى‌تابى باشد بر زبانشان جارى نمى شود؛ صبر آنها، صبر زیبا و جمیل است. همان‌گونه که بیان شد؛ صبر و بردباری از اوصاف برجسته پیام آوران و اولیای الهی است، اما برخی از آنان نمونه بارز شکیبایی‌اند؛ نظیر صبر حضرت ایوب(ع) در برابر رنج‌های فراوان، بیماری‌های بسیار شدید که موجب شد تا خانواده و بستگان نزدیکش از او فاصله بگیرند، به گونه‌ای که تنها ماند، نه یارای حرکت داشت و نه کسی بود تا او را کمک کند، اما هرگز لب به ناله و شکوه نگشود و جز به خدای متعال به کسی متوسل نشد.[1] شکیبایی حضرت ایوب در برابر حوادث و ناملایمات به اندازه‌ای زیبا و برجسته است که در فرهنگ دینی ما «صبر ایوب» عنوان نمادینی شده که زبان‌زد خاص و عام است. صبر یعقوب در فراق یوسف(ع)،[2] صبر پیامبر اسلام(ص) در برابر استهزاء و تکذیب و آزار مخالفان،[3] بویژه تحمل شرایط سخت محاصره در شعب ابی‌طالب، صبر امام علی(ع) به مدت 25 سال برای صیانت از کیان اسلام،[4] صبر امام حسین(ع) در روز عاشورا[5] و صبر زینب کبری(س) در برابر حوادث روز عاشورا، کوفه و شام.[6] این نوع صبرها از مصادیق روشن صبر جمیل در تعالیم و آموزه‌های دینی ما است. نکته‌ای که در این موضوع قابل دقت است، این است که اگر کسی سؤال کند در قرآن کریم در داستان حضرت یعقوب(ع) آمده است که وی در فراق یوسف آن‌قدر گریه کرد که چشمانش را از دست داد، آیا این بی‌تابی با صبر جمیل در تقابل نیست؟![7] پاسخ آن است که قلب انسان کانون عواطف است، جاى تعجب نیست که در فراق فرزند، اشک انسان جارى شود، این یک امر عاطفى است، آنچه در این مورد مهم است؛ آن است که انسان کنترل خویشتن را از دست ندهد و سخنی بر خلاف رضاى خدا نگوید و یا کاری بر خلاف خواست الهی مرتکب نشود. از روایات استفاده مى شود همین اشکال را هنگامى که پیامبر اکرم(ص) در مرگ فرزندش ابراهیم اشک مى‌ریخت به آن‌حضرت گرفتند که شما ما را از بی صبری نهى می‌کنید، اما خودتان اشک مى‌ریزید؟! پیامبر در جواب فرمود: چشم مى‌گرید و قلب اندوهناک مى‌شود، ولى چیزى که خدا را به خشم آورد نمى‌گویم.[8] [1]. ر. ک: جوادی آملی، عبد الله، سیره پیامبران در قرآن، ج 7، ص 73 – 74، [2]. یوسف، 18. [3]. «فَاصْبِرْ صَبْراً جَمیلاً»؛معارج، 5. [4]. «فَصَبَرْتُ وَ فِی الْعَیْنِ قَذًى وَ فِی الْحَلْقِ شَجًا»، نهج البلاغة ، ص ۴۸، [5]. که در برابر انبوه مشکلات می‌فرمود: «إلهى رضى بقضائک لا معبود سواک»؛ شرح أصول الکافی، ج 1، ص 96، [6]. «فَقَالَ ابْنُ زِیَادٍ کَیْفَ رَأَیْتِ صُنْعَ اللَّهِ بِأَخِیکِ وَ أَهْلِ بَیْتِکِ فَقَالَتْ مَا رَأَیْتُ إِلَّا جَمِیلا»؛ ابن زیاد گفت کار خدا را نسبت به برادر و اهل بیتت چگونه دیدى، حضرت زینب فرمود: من جز زیبایى چیزى ندیدم. اللهوف على قتلى الطفوف،ص160، [7]. ر. ک: ، تفسیر نمونه، ج 9، ص 351- 353، [8]. حر عاملی، وسائل الشیعة، ج 3، ص 280، مؤسسة آل البیت علیهم السلام، قم، 1409ق. «عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (ع) فِی حَدِیثٍ قَالَ: لَمَّا مَاتَ إِبْرَاهِیمُ بْنُ رَسُولِ اللَّهِ (ص) هَمَلَتْ عَیْنُ رَسُولِ اللَّهِ (ص) بِالدُّمُوعِ ثُمَو قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) تَدْمَعُ الْعَیْنُ وَ یَحْزَنُ الْقَلْبُ وَ لَا نَقُولُ مَا یُسْخِطُ الرَّب». @Porseman_channel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💢چادر حضرت زهرا(س💢 @Porseman_channel در ابتدا باید بگویم که آنچه در میان مسلمانان معروف بوده «جلباب» بوده است. در تفسیر آیه 59 سوره احزاب که ترجمه آن این است: «ای پیامبر به زنان و دختران خود و زنان مؤمن بگو که خویشتن را به جلباب فروپوشند، این کار برای آنکه آنها [به عفت و حیا] شناخته شوند تا از تعرض آزار نکشند، بهتر است...»، برخی جلباب را به چادر معنا کرده اند و برخی هم که دیدگاه متفاوتی داشتند آن را نوعی روسری بزرگ دانسته اند، حتی برخی در توضیح نفی چادر، جلباب را فقط به زنان پیامبر نسبت داده اند. شهید مطهّری در توصیف جلباب می گوید: «جامه گشادی است که از روسری بزرگ تر و از عبا کوچک تر است و یا پیراهن و جامه گشاد و بزرگی است از ملحفه (ملافه یا روپوش). بزرگی آن همانند چادر است که زنان به وسیله آن صورت و گردن و جامه های خود را می پوشانند» چادر و تأثیرات سیاسی- اجتماعی آن در فرهنگ شیعیان ایران، بانوان شیعه » شماره 10، ص10 در مورد حجاب حضرت زهرا(س) ابن شهر آشوب و قطب راوندى روایت کرده اند که : روزى حضرت على علیه السلام که به پول احتیاج پیدا کرد بود، به ناچار چادر حضرت فاطمه علیها السلام را که از جنس پشم بود نزد مردى یهودى به نام زید رهن گذاشت و قدرى جو قرض گرفت . آن مرد یهودى چادر را به خانه برد و در حجره گذاشت . به هنگام شب ، زن مرد یهودى وقتى که وارد حجره شد نورى از آن چادر مشاهده کرد که تمام حجره ر روشن کره بود. زن وقتى که آن حالت عجیب را دید نزد شوهرش رفت و آنچه دیده بود نقل کرد. شوهرش از شنیدن آن حالت تعجب کرد. (چون فراموش کرده بود که چادر حضرت فاطمه علیها السلام در خانه اوست ) پس به سرعت داخل حجره شد و متوجه شد که نور از چادر حضرت فاطمه علیها السلام آن بانوى عصمت است که مانند بدر منیر خانه را روشن کرده است . یهودى از مشاهده این حالت تعجبش زیادتر شد. پس آن دو به خانه خویشان و دوستان خود رفتند و هشتاد نفر از آنها را به خانه آوردند که همگى آنها از برکت شعاع (نور) چادر فاطمه علیها السلام به نور اسلام منور گردیدند. مناقب ابن شهر آشوب ج 3، ص 387 ؛ الخرائج راوندى ج 2 ص 537 همچنین از سلمان فارسی نقل کرده اند که گفت: روزى حضرت فاطمه علیهم السلام را دیدم که چادرى وصله دار بر سر داشت ، در شگفتى ماندم و گفتم : عجبا دختران پادشاهان ایران و روم بر کرسیهاى طلایى مى نشینند و پارچه هاى زر بافت به تن مى کنند و این دختر رسول خداست نه چادرهاى گران قیمت بر سر دارد و نه لباسهاى زیبا فاطمه علیه اسلام پاسخ داد: اى سلمان خداوند بزرگ ، لباسهاى زینتى و تختهاى طلایى را براى ما، در روز قیامت ذخیره کرده است . حضرت سپس به خدمت پدر گرامیش رفت و شگفتى سلمان را مطرح کرد و گفت : اى رسول خدا، سلمان از سادگى لباس من تعجب نمود، سوگند به خدایى که تو را مبعوث فرمود: مدت پنج سال است فرش خانه ما پوست گوسفندى است که روزها بر روى آن شترمان علف مى خورد و شبها بر روى آن مى خوابیم و بالش ما چرمى است که از لیف خرما پر شده است. فرهنگ سخنان فاطمه زهرا: ص 139. اما به طور کلی و از دیدگاه فقهی باید بگویم که حجاب منحصر در چادر و حتى مانتو خاصی نیست، بلکه هر لباسى که غیر از وجه و کفین (دست ها تا مچ) را بپوشاند وموجب تحریک و جلب توجه نامحرم نگردد کافى است. باید توجه داشت همانطور که بقیه واجبات داراى مراتب مختلفى مى باشند حجاب نیز داراى مراتب خوب، متوسط و خوب تر است و چادر حجاب برتر بانوان محسوب مى گردد. حجاب و پوشش پیش از اسلام، در میان برخى از ملّت ها - از جمله ایران باستان و قوم یهود و شاید در هند - مطرح و از آنچه که در قانون اسلام آمده، سخت تر بوده است مسأله حجاب، ص 21. اما به طور کلی فلسفه حجاب نوعی اعلام و هشدار دورباش در برابر نامحرم است، تا بدین وسیله حرمت زن و عفت و سلامت معنوی جامعه تضمین شود. ازاین رو هر چه پوشش زن متین تر و با وقار بیشتر باشد بهتر است. با توجه به این مسأله روشن میشود که حجاب برتر هم در حد پوشش و هم کیفیت آن و هم از نظر رنگ مهم است. افزون بر آن وقار رفتاری زن و توجه به عرف جامعه نیز در این رابطه بسیار مؤثر و مفید است. اکنون به خوبی روشن است که چادر زن با طریق پوشش متین و به ویژه با رنگ مشکی و سلوک موقرانه زن قویترین اعلام دورباش و تأمین کننده حقیقی فلسفه حجاب میباشد. حد مستحب آن هر شکلی است که این پوشش به سبک متین تر و سنگین تری رعایت گردد. اما در مورد نوع چادر که عربی یا قجری و .. باشد شما می توانید بر اساس عرف جامعه چادر مناسب را انتخاب کنید. به عبارت دیگر عربی، قجری و ... بودن در این مورد اهمیت ندارد بلکه آنچه مهم است نوع عرف زنان محجبه یک جامعه است. @Porseman_channel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
پرسمان 💢فرق انشاء الله و ان شاء الله💢 @Porseman_channel اصل این مطلب که تلفظ اشتباه یا غیر صحیح بعضی الفاظ موجب تغییر معنا می شود، صحیح است اما شاهد مثال شما اشتباه است و مطلبی که در مورد إن شاء الله نوشتید، صحیح نیست. اولا بحث شما درباره الفاظی است که بر زبان جاری می کنیم نه نوشتار ثانیا در نوشتار هم، انشاء الله چه به صورت متصل نوشته شود (إنشاء الله) و چه به صورت منفصل (إن شاء الله)، در هر دو صورت به یک شکل تلفظ می شود یعنی إن شاء الله تلفظ می شوند (به کسر همزه إن) و هیچکس أنشاء الله تلفظ نمی کند(به فتح همزه إن) بنابراین در هر دو صورت تغییری در معنا ایجاد نمی شود. در هر دو حالت، همزه در إن شرطیه، با کسره تلفظ می شود اما همزه اول در أنشأ (به معنای ایجاد کردم)، با فتحه تلفظ می گردد. أنشأ باید به فتح همزه اول و ضم همزه آخر تلفظ شود تا معنای «ایجاد کردم» بدهد. ضمن اینکه در این فعل یک همزه در آخر کلمه وجود دارد که با عث می شود هم از نظر معنا و هم از نظر تلفظ و هم از نظر نوشتار با کلمه إنشاء الله فرق داشته باشد. اگر طبق یک احتمال، انشاء در«انشاء الله» را مصدر فرض کنیم،به ترجمه ای مبهم می رسیم! (ایجاد خدا یا ایجاد کردن خدا)! می بینید که معنای عبارت ناتمام است و ناقص؛ تصدیق یا تکذیب ناظر به یک قضیه کامل است که موضوعی دارد و محمولی و بعد متکلم محمول را بر موضوع حمل می کند و بدان استناد می دهد، آنگاه شما می توانید بگویید: این استناد و حمل، صحیح است یا نه. در انشاء الله، اگر انشاء را مصدر فرض کردیم، موضوع داریم اما محمولی در کلام وجود ندارد لذا استنادی وجود ندارد لذا تصدیق یا تکذیبی نمی توان بدان نسبت داد لذا یک ترکیب اضافی با معنای ناقص می شود. نکته دیگر اینکه انشاء الله (به معنای ایجاد خدا) و ان شاء الله (به معنای اگر خدا بخواهد)، به یک صورت تلفظ می شوند لذا اگر اشکالی هم وارد باشد، دست کم به بخش خواندن و تلفظ آندو وارد نیست چون هر دو یکجور تلفظ می شوند؛ پس اشکال را به بخش نوشتار وارد نموده اید اما به یک بیان، این اشکال بر نوشتار هم وارد نیست چون قرینه مقامیه و سیاق کلام متکلم، دال بر معنای مورد نظر اوست و توهم اشکال را برطرف می کند. البته اصل این فرمایش دوستان که ان شاء الله (به معنای اگر خدا بخواهد) را جدا بنویسیم، خوبست و بنده منکر قواعد درست نویسی نیستم چون إن در اینجا، حرف شرط است و شاء فعل است و دو کلمه اند و قاعدتا باید جدا نوشته شوند و انشاء (به معنای مصدری) چون یک کلمه است، قهرا باید به صورت متصل نوشته شود اما خواستم عرض کنم که استدلال ها و اشکالات دوستان، وارد نیست که توضیح دادم. @Porseman_channel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💢[خرما و مویز و کشمش و آب آنها اگر جوش بیایند]💢 @Porseman_channel مسأله ۱۱۴ خرما و مویز و کشمش و آب آنها اگر جوش بیایند، پاک و خوردن آنها حلال است (۱). (۱) (گلپایگانی، صافی:) اگر چه احتیاط غیر لازم آن است که از آنها اجتناب کنند. (نوری، زنجانی:) اگر چه احتیاط مستحب آن است که از آنها اجتناب کنند. (بهجت:) اگر خود به خود یا با پختن جوش بیایند، پاک بودن و خوردن آن محل ّ اشکال است. (اراکی:) مسأله خرما و آب آن اگر جوش بیاید پاک و خوردن آن حلال است. و امّا کشمش و آب آن، حکم انگور و آب آن را دارد. مطابق نظر آيت الله خامنه اي: سوال: هرگاه مویز و کشمش را در غذا بریزند و بجوشد و به اصطلاح با غذا دم بکشد، یعنی به طوری که آب به داخل آن نفوذ کند و آب داخلش نیز بجوشد خوردن این غذا چه حکمی دارد؟ پاسخ: اشکال ندارد و پاک و حلال است. س: اگر كشمش را در روغن سرخ كنيم پاک است يا نجس؟ اگر نجس است طريقه صحيح پخت عدس پلو چيست؟ در مورد خرما چطور؟ ج) در هر دو مورد پاک است. سوال: آیا جوشاندن خرما در آب و یا سرخ کردن خرما اشکال دارد؟ پاسخ: در فرض سؤال اشکالی ندارد. حضرت آیت الله مکارم شیرازی: مساله ۲۱۸ـ هرگاه مویز و کشمش را در غذا بریزند و بجوشد، به طوری که آب به داخل آن نفوذ کند و آب داخلش نیز بجوشد حرام می شود اما نجس نیست و می توان آنها را جدا کرد و غذا را خورد. ولی در حال سرخ کردن و دم کردن در برنج و امثال آن مانعی ندارد. و در مورد خرما نیز اگر آب آن در غذا وارد شود و بجوشد و مستهلک شود مانعی ندارد. ولی اگر مقدار آن بقدری باشد که بجوشد ولی مستهلک نشود نمی توان آن را خورد. @Porseman_channel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
پرسمان 💢درمان وسوسه و حدیث نفس 💢 @Porseman_channel 1- گفتن أعوذ بالله من الشيطان الرجيم و پناه بردن به خدا. « وَ قُلْ رَبِّ أَعُوذُ بِكَ مِنْ هَمَزاتِ الشَّيَاطِينِ * وَ أَعُوذُ بِكَ رَبِّ أَنْ يَحْضُرُونِ» ( المؤمنون : ٩٧ و ٩٨) «و بگو: پروردگارا! از وسوسه هاى شياطين به تو پناه مى برم. و پروردگارا! به تو پناه مى برم از اينكه [شيطان ها]نزد من حاضر شوند». پيامبر خدا صلى الله عليه و آله مي‌فرمايند: شيطان پوزه اى مانند پوزه سگ دارد كه آن را بر روى دل آدمى مى گذارد و شهوت ها و لذّت ها را به او يادآورى مى كند و آرزوها را به سراغش مى آورد و در دلش وسوسه مى كند، تا او را درباره پروردگارش به شكّ اندازد، در اين هنگام اگر آدمى بگويد: «اعوذ باللّه السميع العليم من الشيطان الرجيم و اعوذ باللّه اَن يحضرون ان اللّه هو السميع العليم» پوزه اش را از روى دل كنار مى برد 2- ياد هميشگي خداوند. «وَ مَنْ يَعْشُ عَنْ ذِكْرِ الرَّحْمنِ نُقَيِّضْ لَهُ شَيْطَانَا فَهُوَ لَهُ قَرِينٌ (الزخرف : ٣٦) و هركه از ياد [خداى] رحمان روى گرداند، شيطانى را بر او مى گماريم كه قرين او باشد». 3- پيامبر خدا صلى الله عليه و آله مي‌فرمايند: هر كس از اين وسوسه چيزى در خود ديد، سه مرتبه بگويد: «به خدا و پيامبرش ايمان آوردم»، وسوسه اش از بين مى رود. 4- امام على عليه السلام مي‌فرمايند: روزه گرفتن در سه روز از هر ماه ـ پنجشنبه اول و آخر ماه و چهار شنبه وسط آن و روزه ماه شعبان ـ وسواس سينه و پريشانى هاى دل را از بين مى برد. 5- امام على عليه السلام مي‌فرمايند: ياد ما اهل بيت، شفابخش هر ناخوشى و بيمارى و وسوسه ترديد آور است. 6- امام صادق عليه السلام ـ در پاسخ به سؤال از وسوسه زياد ـ فرمود: اشكالى ندارد. مى گويى: «لا اله الاّ اللّه ». 7- حضرت صادق آل محمّد صلّی الله علیه و آله و سلّم فرمود: براى هر مؤمنى چهل روز نمى گذرد، مگر اين كه گرفتار حديث نفس مى شود. پس هر وقت حديث نفس بر كسى عارض شد، دو ركعت نماز بجا آورد و از شّر آن به خدا پناه ببرد. چون يك روز حضرت آدم عليه السّلام از حديث نفس به خداوند عزّ و جل شكايت كرد. حضرت جبرئيل عليه السّلام نازل شد و فرمود: بگو:لا حَوْلَ وَ لا قُوَّهََ اِلاّ بِاللّهِ حضرت آدم عليه السّلام تا اين ذكر را فرمود، حديث نفس او بر طرف شد. سعيد بن يسار گويد: بحضرت صادق عليه السلام عرضكردم: (من گاهى) اندوهگين شوم (و براى رفع آن از آن حضرت دستورى خواستم) فرمود: بسيار بگو: «اللَّه اللَّه ربى لا اشرك به شيئا» (پس هر گاه از وسوسه يا حديث نفس (خاطره هاى شيطانى) بترسى بگو: «اللهم انى عبدك و ابن عبدك و ابن امتك ناصيتى بيدك عدل في حكمك، ماض في قضاؤك، اللهم انى أسألك بكل اسم هو لك أنزلته في كتابك أو علمته أحدا من خلقك أو استأثرت به في علم الغيب عندك ان تصلى على محمد و آل محمد و ان تجعل القرآن نور بصرى و ربيع قلبى و جلاء حزنى و ذهاب همى اللَّه اللَّه ربى لا اشرك به شيئا» @Porseman_channel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💢دست زدن به اسم خدا و معصومین ع💢 @Porseman_channel کسی که وضو ندارد، حرام است (۱) اسم خداوند متعال (۲) را به هر زبانی نوشته شده باشد مس ّ نماید (۳). و هم چنین است بنا بر احتیاط واجب مس ّ اسم مبارک پیغمبر صلی اللّه علیه و آله و سلم و امام علیه السلام و حضرت زهرا علیها السلام. (۴) (۱) (خوئی، سیستانی:) بنا بر احتیاط واجب حرام است.. (زنجانی، تبریزی:) بنا بر احتیاط حرام است.. (۲) (خوئی، سیستانی، زنجانی:) و صفات خاصه او را.. (۳) (زنجانی:) مگر پولی که بر آن نام خدا نوشته شده باشد که دست زدن به آن اشکال ندارد.. (مکارم:) (بنا بر احتیاط واجب) و مس ّ اسم مبارک پیامبر صلی اللّه علیه و آله و سلم و ائمّه هدی علیهم السلام و حضرت زهرا علیها السلام نیز اگر هتک حرمت و بی احترامی باشد حرام است. (۴) (اراکی، نوری:) مس ّ اسم مبارک پیغمبر صلی اللّه علیه و آله و سلم و امام علیه السلام و حضرت زهرا علیها السلام اگر (نوری: هتک و) بی احترامی به آنان باشد حرام است. و گر نه احتیاط مستحب ّ آن است که مس ّ نکند. (خوئی، سیستانی، تبریزی:) بهتر آن است که اسم مبارک پیغمبرصلی اللّه علیه و آله و سلم و امام علیه السلام و حضرت زهرا علیها السلام را هم مس ّ ننماید. (زنجانی:) بنا بر احتیاط مستحب نامهای مبارک پیغمبر صلی اللّه علیه و آله و سلم و ائمه معصومین علیهم السلام و حضرت زهرا علیها السلام را هم مسح ننماید. (فاضل:) مسأله کسی که وضو ندارد، بنا بر احتیاط اسم خداوند متعال را به هر زبانی که نوشته شده باشد مس ّ ننماید. نظر آيت الله خامنه اي: مسّ اسماء و صفات مخصوص ذات بارى تعالى بدون وضو حرام است، و احوط الحاق نامهاى انبياء عظام و ائمه معصومين(عليهم‌السلام) به نامهاى خداوند متعال، در حکم مذکور است. @Porseman_channel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💢موتور سواری برای بانوان 💢 @Porseman_channel موتور سواری برای بانوان از نظر اسلام چه حکمی دارد؟ ✅پاسخ 1. مسلماً این عمل به خودی خود حرام نیست، اما باتوجه به این‌که در برخی از موقعیت‌های زمانی و مکانی، موتور سواری براى دختران و بانوان در مجامع عمومى، موجب جلب نظر مردان می‌شود و منافى با عفت بانوان است، لازم است در چنین موقعیت‌هایی ترک شود و در صورتى که در منظر نامحرم نبوده و یا خوف فساد و فتنه نباشد، فى نفسه اشکال ندارد. 2. در روایات سفارش شده است که برای زنان خوب نیست در وسط خیابان راه بروند، بلکه مستحب است از کنار دیوار و خیابان حرکت کنند؛ ✅الفقه، المرور و آداب السفر، ص 338 از جمله این‌که پیامبر اکرم(ص) می‌فرماید: «لَیْسَ لِلنِّسَاءِ مِنْ سَرَوَاتِ‏ الطَّرِیقِ شَیْ‏ءٌ وَ لَکِنَّهَا تَمْشِی فِی جَانِبِ الْحَائِطِ وَ الطَّرِیقِ»؛ 📚الکافی، ج 5، ص 518، خانم‌ها نباید در وسط جاده حرکت کنند، فقط می‌توانند در کنار دیوار و حاشیه جاده و خیابان حرکت نمایند. بدیهی است که پیامبر(ص) در این‌جا نمی‌خواهد بفرماید که راه رفتن خانم‌ها از وسط خیابان حرام است، بلکه این‌گونه روایات؛ بیانگر اهمیت دادن دین اسلام به رعایت اکرام و بزرگ‌داشت شخصیت بانوان و سلامت حریم آنها، برای حضور در اجتماع است ✅الفقه، المرور و آداب السفر، ص 338. که رعایت هرچه بیشتر این احکام به نفع بانوان و جامعه اسلامی خواهد بود. ⭕️آیت الله مکارم: پرسش :دوچرخه سوارى و موتور سوارى خواهران با مانتو در سطح شهر، با توجّه به آثار و تبعات سوء اجتماعى و اخلاقى آن چه حکمی دارد؟ ✅پاسخ :با توجّه به پیامدهاى سوئى که این گونه امور دارد، لازم است از آن پرهیز شود و به وسوسه هایى که این و آن مى کنند توجّه نکنید. ⭕️رهبری: سؤال: مدتی است در فضای مجازی خبری از دفتر جنابعالی منتشر شده که دوچرخه سواری بانوان با رعایت نکات شرعی جایز اعلام گردیده... اگر امکانش هست پیرامون این حکم و صحت و سقم آن توضیحی فرمایید. آیا دوچرخه سواری بانوان در خیابان جایز است ؟ ✅جواب: دوچرخه‌سواری بانوان در مجامع عمومی و نیز در جایی که در معرض دید نامحرم باشد، حرام است @Porseman_channel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💢سوال از فلسفه احکام💢 ما حق سوال از فلسفه احکام را داریم؟ @Porseman_channel اگرمعنای این سوال این است که ما حق داریم که سوال بکنیم و اگر علت قانع کننده ای از نظر درک و عقل خود نیافتیم آنوقت حق داریم قبول ننماییم؟..... پاسخ این سوال نه خواهد بود... برای تبیین و تفصیل مطلب باید چند مقدمه ذکر نماییم 1⃣اولا همه انسانها باید عقاید خود را در اصول ، از روی دلیل و برهان قطعی بنا نهاده و از تقلید در این مورد بپرهیزند. در واقع تقلید در اصول دین حرام می باشد. باید هر کس با دلیل و برهان خدای خود را ثابت کند و ضرورت نیاز به نبوت و اینکه قرآن کلام خداست را با اعجاز آن برای خود ثابت کند. پس قدم اول اینست که اصل پذیرش اصول دین ،محل چون و چرا و کنگاش و سوال و پرسش و بکارگیری عقل و خرد است... 2⃣ثانیا ما معتقدیم که خدای ما عالم و حکیم و علیم و خبیر و بصیر و سمیع و قادراست و با توجه به این اعتقاد بالطبع دستورات این خدا از روی حکمت و علت و مصلحت می باشد .وگرنه خلف وتناقض پیش می آید همانطور که اهل بیت ع فرموده اند: فَإِنَّهُ لَمْ يَأْمُرْكَ إِلَّا بِحَسَنٍ وَ لَمْ يَنْهَكَ إِلَّا عَنْ قَبِيحٍ خدا تو را جز به نيكوكارى فرمان نداده، و جز از زشتىها نهى نفرموده است. 📘نهج البلاغة (للصبحي صالح) / 396 و با مضامین دیگر همین اصل کلی در روایات دیگر ذکر شده است 📚علل الشرایع ج2ص317 📕بحارالانوارج65ص166 3⃣ثالثا همه انسانها اعتراف و اقرار دارند که علم محدود است و یافته های بشر در برابر مجهولاتش قطره ای در برابر دریاست و با این همه پیشرفت معلوم نیست که انتهای علم و دانش کجاست و چه غایت بی نهایتی برای علم وجود دارد. دل گرچه در این وادیه بسیارشتافت یک موی ندانست ولی مویی شکافت اگر از غرور و عجب و تکبر علم سر بلند نماییم کثرت علوم و فنون را دیده و پی میبریم که واقعا علم بی نهایت است و اندیشمندان و فلاسفه و متفکران ما ذره ای نیافته اند چه رسد به مدعیان بی علم وبی هنر... وهمه اندیشمندان حداقل این احتمال را در مرود یافته های خود دارند که جهل مرکب باشد و در حد یک نظریه ای باشد که فردا روز نقض و نسخ شود.همانطور که در قرنهای قبل تصور مسطح بودن زمین و شکل خاص طبقات زمین و...با پیشرفت علم نقض و نسخ شد. و هر عالمی وقتی نظری می دهد می داند که صدرصد نیست و احتمال خلاف و نقض وجود دارد. با این وجود پای استدلال چوبین بوده و اعتمادی به آن نیست چرا که همیشه در حال آزمون و خطا می باشد. ولی در کنار این آموزه های دینی از اتقان برخوردار بوده حکم الله بوده و هیچ خطا و نقض و نسخی در آن نیست . پس نمیتوان این حکم قطعی بلاخلاف را با یک تئوری و نظریه بشری خطاپذیر تقید و تخصیص زد...یا تغییرونسخ نمود... پس عقل و علم انسان در این مساله فوق عقل ،ساکت است و درحیطه بررسی و تجربه و حکم عقل نیست لذا عقل ورود پیدا نمیکند.ومجالی برای عرض اندام او نیست... 👌در نتیجه وقتی ثابت شد که احکام تقلیدی است و مجالی برای عرض اندام و درک و تشخیص و نظر برای عقل و علم بشردر آن نیست . و از طرفی با دلیل قطعی علمی برهانی ؛ علم و حکمت خدا ثابت شده است ؛ مجالی برای چون و چرا در فلسفه احکام نیست وگرچه قطعا احکام علت دارند ولی ما دسترسی به آن نداریم و هرچه در برخی روایات ذکر شده پاسخ اقناعی نه برهانی بوده و حکمت احکام(جزء العله) می باشد نه علت تامه آن.... لذا هیچ مجالی برای پرسش و چون چرا از علت وجوب نماز صبح، دو رکعت بودن آن ونجاست سگ و حرام بوده موسیقی و رقص ووجوب عده نگه داشتن برای زن و....وجود ندارد. @Porseman_channel 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 🌸🌸🌸🌸🌸🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💢بازى ورق و يا پاسور چه حكمى دارد؟💢 @Porseman_channel آيات عظام امام، تبريزى، خامنه اى، صافى، نورى و وحيد: بازى با آلات قمار- هر چند بدون برد و باخت- حرام است. آيات عظام بهجت و مكارم: اگر به صورت برد و باخت باشد، حرام است و اگر بدون آن باشد، بنا بر احتياط واجب جايز نيست. آيةاللَّه سيستانى: اگر به صورت برد و باخت باشد، حرام است و اگر بدون برد و باخت و شرط بندى باشد؛ چنانچه در عرف محل (شهر) از آلات قمار شناخته شود، بنابر احتياط واجب بازى و اين جايز نيست. آيةاللَّه فاضل: اگر در عرف از آلت قمار بودن خارج شده باشد و برد و باختى در كار نباشد اشكال ندارد. @Porseman_channel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💢مقام شهادت💢 @Porseman_channel ✅شهادت مقام بسیار والایی است . و به هیچ وجه نمیتوان منکر آن شد.اینکه در آموزه های دینی یلکه همه ملل جهان ،مطلوب می باشد شکی در آن نیست و کسی نمیتواند منکرش شود.ولی باید دانست که نباید مبتلا به افراط و تفریط در آن شد و باید دانست که این مقام برای اشخاصی قله است و برای اشخاصی یک معروف و قدمی در بین قدمهای بلند سلوک می باشد. دقت شود شهادت ،هدر نظر اولیاء الهی ؛هدف نیست بلکه وسیله می باشد.وسیله صعود و کمال و پرواز ؛ بال پرواز است و مقدمه رسیدن به کمالات برتر... لذا با احترام به همه ظرفیتها؛ باید گفت که نباید دچار افراط و تفریط شد بلکه باید دانست که شهادت مقام والایی است و طبق فرمایش معصومین ع با اولین قطره خون همه حق الله ها بخشیده می شوند لیکن باید دانست این همه مطلب نیست و باید حق الناس اداء شود و نمیتوان همه کمالات را در آن خلاصه نمود. امام باقر(ع) می‌فرماید: «شهادت در راه خداوند کفاره هر گناهی می‌شود مگر بدهی بر مردم که کفاره‌ای بر آن نیست مگر این‌که شخص آن‌را ادا کند یا این‌که دیگری از طرف او آن‌را بپردازد یا این‌که صاحب حق از آن بگذرد». 📚الکافی، ج 5، ص 94، همچنین آن‌حضرت فرمود: «نخستین قطره از خون شهید، کفاره گناهان او است مگر وام، که کفاره آن پرداختن آن است». 📚من لا یحضره الفقیه، ج 3، ص 183، 🔴ما می بینیم که برخی چنان تشنه شهادت می شوند که از معروف های دیگر جا می مانند و حتی زندگی عادی شان مختل می شود . و در مقابل برخی منکر قله بودن و فضیلت آن هستند. توصیه میشود نگاه اعتدالی وواقعی بشود و در کنار یکی از قلل کمال دیدن آن؛ متوجه باشیم که همه کمال در آن نیست و نباید همه معروف ها و زندگی خود را متوقف برای آن نمود. بهترین ملاک و شاخص و الگو برای ما؛ اهل بیت ع می باشند.که در کنار اظهار عطش برای شهادت؛متوقف نبودند و همه معروفها را انجام می دادند. 📚الكافي / ج4 / 74 / 📚مهج الدعوات و منهج العبادات ص 100 📚بحار الأنوار / ج91 / 239 / باب 40 ما مامور به وظیفه هستیم اگر ماموریت و وظیفه ما اقدام به جهاد بود و شهادت تقدیر ما شد،راضی باشیم اگر نشد و به این آرزو نرسیدیم متوقف و ناامید نباشیم. و بدانیم که جبران خواهد شد. عنه صلى الله عليه و آله : مَن سَألَ اللّه الشهادَةَ بصِدقٍ بَلَّغَهُ اللّه مَنازِلَ الشُّهَداءِ و إن ماتَ على فِراشِهِ . «هر كه صادقانه از خداوند شهادت را مسئلت كند، خداوند او را به منزل های شهیدان برساند، هر چند در بستر خود بمیرد». 📚بحار الأنوار / ج67 / 201 / باب 53 @Porseman_channel 🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺 🌷🌷🌷🌷🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💢كلاه گيس💢 آيا استفاده از كلاه گيس به جاى روسرى كفايت مى كند؟ Porseman_channel آيات عظام امام، خامنه اى و فاضل: بنابر احتياط واجب، بايد كلاه گيس را از نامحرم پوشاند. آيات عظام بهجت و وحيد: اگر باعث مفسده شود، جايز نيست. آيات عظام تبريزى، سيستانى، صافى، مكارم و نورى: خير، كلاه گيس خود يك نوع زينت است و بايد از نامحرم پوشانده شود. Porseman_channel