💢شرايط وجوب امر به معروف و نهى از منكر💢
@Porseman_channel
اين شرايط چند چيز است:
[شرط] اوّل اينكه: امركننده و نهىكننده بداند كه آنچه را كه شخص مكلّف ترك كرده يا انجام داده معروف يا منكر است
، پس بر كسى كه معروف و منكر را نمىشناسد واجب نيست و علم (در امر به معروف و نهى از منكر) مانند استطاعت در حج، شرط وجوب است.
[شرط] دوّم اينكه: احتمال تأثير امر يا نهى را بدهد
؛ پس اگر بداند يا اطمينان پيدا كند كه تأثير ندارد واجب نمىباشد.
مسألۀ 1- با گمان به عدم تأثير و لو اينكه ظنّ قوى باشد وجوب (امر يا نهى) ساقط نمىشود.
پس با وجود احتمال مورد توجه عقلاء (نسبت به تأثير) واجب مىباشد.
[شرط] سوّم اينكه: شخص معصيت كار اصرار بر استمرار گناه داشته باشد
، پس اگر از حال او معلوم باشد كه گناه را ترك مىكند وجوب (انكار) ساقط مىشود.
مسألۀ 1- اگر علامت ترك گناه از او آشكار شود كه از آن علامت يقين (به ترك گناه) حاصل شود بدون اشكال وجوب ساقط است
، و اطمينان در حكم يقين مىباشد. و همچنين است اگر بيّنه- در صورتى كه مستند آن امر حسّى يا نزديك به حسى باشد- بر ترك قائم شود. و همچنين است اگر اظهار پشيمانى و توبه نمايد.
[شرط] چهارم اينكه: در انكار (و امر يا نهى) او مفسدهاى نباشد.
مسألۀ 1- اگر بداند يا گمان كند كه انكار او موجب ضرر جانى يا آبروئى يا مالى كه مورد توجّه است
، بر او يا بر يكى از مربوطين او مانند خويشان و ياران و همراهانش مىشود، (انكار) واجب نيست و از او ساقط مىشود؛ بلكه همچنين است اگر بخاطر احتمال كه عقلاء به آن اعتناء مىكنند ترس متوجه شدن چنين ضررى را داشته باشد، (واجب از او ساقط مىشود). و ظاهر آن است كه بقيۀ مؤمنين هم به خويشان و دوستانش ملحق مىشوند.
مراتب امر به معروف و نهى از منكر
همانا براى امر به معروف و نهى از منكر مراتبى است كه در صورت حصول مطلوب از مرتبۀ پائينتر- حتى با احتمال حصول آن- جايز نيست كه به مرتبۀ بالاتر تعدّى نمود.
مرتبۀ اوّل- اين است كه كارى انجام بدهد كه از آن ناراحتى قلبى او از منكر آشكار گردد
و اينكه از او مىخواهد كه معروف را انجام داده و منكر را ترك نمايد، و براى آن درجاتى است:
مانند بر هم نهادن چشم و عبوسى و گرفتن صورت، و مانند روگرداندن يا پشت كردن به او و از او كنار كشيدن و ترك رابطه با او و مانند آن.
مرتبۀ دوّم- امر كردن و نهى كردن با زبان.
مسألۀ 1- اگر بداند كه مقصود با مرتبۀ اوّل حاصل نمىشود
در صورت احتمال تأثير واجب است به مرتبۀ دوّم منتقل شود.
مسألۀ 2- اگر احتمال دهد كه با موعظه و ارشاد و گفتار نرم، مقصود حاصل مىشود
، همان واجب است و تعدى از آن جايز نيست.
مسألۀ 3- اگر بداند آنچه ذكر شد، اثر ندارد
بايد به حكم كردن بوسيلۀ امر و نهى منتقل شود و
واجب است كه از آرام و آسانترين درجۀ گفتار شروع نمايد و اگر تأثير نكرد به درجۀ شديدتر از آن با احتمال تأثير، منتقل شود و تجاوز كردن جايز نيست، مخصوصا اگر مورد طورى باشد كه فاعل (منكر) با گفتن آن هتك مىشود.
مرتبۀ سوّم- اين است كه انكار با دست باشد.
مسألۀ 1- اگر بداند يا مطمئن شود كه مطلوب با دو مرتبه سابق حاصل نمىشود
واجب است به مرتبۀ سوم منتقل شود و آن (عبارت از) اعمال قدرت است؛ و البته بايد مراعات مختصر آن و- سپس بالاتر از آن را بنمايد.
مسألۀ 2- اگر برايش ممكن باشد كه بين او و منكر حايل شود
، در صورتى كه جلوگيرى اين چنينى، محذور كمترى از غير آن داشته باشد، واجب است به آن اكتفا نمايد.
اگر انكار موجب شود كه به مجروح شدن يا قتل كشانده شود بنابر اقوى بدون اذن امام (عليهم السّلام) جايز نيست، و در اين زمان فقيه جامع الشرائط- با وجود شرايط- جاى امام (عليهم السّلام) است.
@Porseman_channel
💢خوردن میوه از شاخه درخت همسایه 💢
@Porseman_channel
اگر شاخههای درخت همسایه وارد منزل شود، تکلیف چیست؟ آیا خوردن میوههای آن که وارد پشت بام و حیاط ما شده اشکالی دارد؟
❇️پاسخ
اگر ورود شاخهها به منزل، موجب مزاحمت و سلب آسایش شده و فرد راضی به آن نیست، چنانچه برگرداندن شاخهها به منزل همسایه ممکن است، تنها مىتواند شاخهها را به طرف ملک او برگرداند، در غیر این صورت، به صاحب درخت اعلام کند، اگر اقدامی نکرد، با اجازه حاکم شرع (دادگاه)میتواند قسمتهایی که وارد خانه شده را قطع کند
در هر حال نمیتوان بدون اجازه یا اطمینان به رضایت صاحب درخت، از میوهها استفاده کرد.همچنین صاحب درخت نیز اجازه ندارد وارد حریم خانه همسایهاش شده و میوهها را بچیند.
البته در اینگونه موارد بهترین کار، مصالحه بین دو طرف بوده و سزاوار است همسایگان در رعایت حقوق یکدیگر کوشا باشند.
@Porseman_channel
💢حشر به صورت حیوان💢
@Porseman_channel
✅روایت شده که روزی از محضر مبارک پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) از معنای آیه مبارکه سوره نبأ که میفرماید: «یَوْمَ یُنْفَخُ فِی الصُّورِ فَتَاْتُونَ اَفْواجاً»؛
«روزی که در صور دمیده شود و مردم گروهگروه بیایند»، سؤال شد، حضرت گریه شدیدی کرد؛ به گونهای که دامن حضرت از اشک دیدگانش تر شد. بعد فرمود: از مسئله مهمی از من سؤال کردید، بیتردید مردم در روز قیامت به شکلهای گوناگون وارد محشر میشوند:
۱. عدهای به صورت میمون و بوزینه محشور میشوند و آنها کسانیاند که در میان مردم فتنه و آشوب میاندازند و کاری میکنند که جامعه گرفتار آشوب شود.
۲. کسانی که مال حرام میخورند، به صورت خنزیر وارد میشوند.
۳. ستمکاران و حاکمان ظالم به صورت نابینا محشور میشوند.
۴. کسانی که گرفتار عُجب و خودبزرگبینیاند، به صورت لال و ناشنوا محشور میشوند.
۵. دانشمندانی که گفتار و کردارشان مخالف هم است، به صورتی وارد میشوند که از دهان آنان قی میریزد و زبانهایشان را میجوند.
۶. کسانی که گواهی و شهادت دروغ میدهند، به صورتی وارد میشوند که پارهای از آتش به بدن آنها قرار دارد.
۷. کسانی که همواره غرق در شهوتهای نامشروعاند، در حالی وارد میشوند که پاهایشان بر پیشانههای آنان بسته شده است و بدبوتر از مردار هستند.
۸. افراد سخنچین و نمامّ به صورت مست درحالیکه به طرف راست و چپ بر زمین میخورند، وارد میشوند.
۹. کسانی که در مساجد حرف دنیایی میزنند، به صورت مست وارد محشر میشوند.
۱۰. رباخواران به صورت خنزیر وارد محشر میشوند.
و در برخی روایات آمده که افراد شرابخوار در حالی وارد محشر میشوند که کوزهای شراب بر گردن آنها آویزان و جامی در دست آنهاست و بوی بسیار گندی از بدن او به اطراف پخش میشود.
در برخی روایات آمده که افراد متکبر به صورت مورچه محشور میشوند.
و یا افرادی که دورو هستند، در حالی وارد محشر میشوند که دو زبان از آتش دارند.
از اینگونه روایات به دست میآید که آثار و پیآمد برخی گناهان به طوری خطرناک و شدید است که انسان را به حالتهای یادشده و مانند آن درمیآورد و اگر انسان توفیق توبه پیدا نکند، آنگونه عواقب خطرناک در انتظار اوست.
@Porseman_channel
💢زمین پاک کننده نجاست💢
@Porseman_channel
مسأله ۱۸۳ زمین با سه شرط (۱)، کف پا و ته کفش نجس را پاک میکند (۲)
اول: آن که زمین پاک باشد (۳).
دوّم: آن که خشک باشد (۴).
سوم: (۵) آن که اگر عین نجس مثل خون و بول، یا متنجس مثل گِلی که نجس شده در کف پا و ته کفش باشد (۶) به واسطه راه رفتن یا مالیدن پا به زمین (۷) برطرف شود (۸). و نیز زمین باید (۹) خاک یا سنگ یا آجر فرش (۱۰) و مانند اینها باشد و با راه رفتن روی فرش و حصیر و سبزه، کف پا و ته کفش نجس، پاک نمیشود (۱۱) و اگر به واسطه غیر راه رفتن نجس شده باشد پاک شدنش به واسطه راه رفتن اشکال دارد (۱۲).
(۱) (سیستانی:) چهار شرط.. (بهجت، فاضل:) پنج شرط..
(۲) (گلپایگانی، صافی:) زمین با سه شرط، کف پا و ته کفش نجس را از نجاستی که به واسطه راه رفتن روی زمین نجس حاصل شده پاک میکند و در نجاستی که از خارج به پا یا ته کفش رسیده، احتیاط لازم آن است که در تطهیر آن به راه رفتن روی زمین اکتفاء نکند..
(خوئی، تبریزی، زنجانی:) زمین با سه شرط، کف پا و ته کفش را که به راه رفتن نجس شده پاک میکند..
(۳) (تبریزی:) اوّل: آن که بنا بر احتیاط زمین پاک باشد..
(بهجت:) اول: آن که زمین بنا بر أحوط از عین نجاست و آن چه در حکم نجاست است پاک باشد، بنا بر این، زمینی که آلوده به بول شده و هنوز تطهیر نشده پاک کننده نیست هر چند خشک شده باشد..
(۴) (بهجت:) و رطوبتی که سرایت به جای دیگر کند نداشته باشد بنا بر احوط..
(سیستانی:) دوم: آن که زمین، خشک باشد. سوم: آن که بنا بر احتیاط لازم، نجاست از ناحیه زمین حاصل شده باشد..
(۵) (سیستانی:) چهارم:..
(6) (زنجانی:) برطرف شود و بنا بر احتیاط به واسطه راه رفتن باید برطرف شود.
(۷) (بهجت:) یا به هر سبب دیگری..
(۸) (سیستانی:) و چنانچه قبلًا عین نجاست برطرف شده باشد با راه رفتن یا مالیدن پا به زمین بنا بر احتیاط لازم پاک نمیشود..
(۹) (بهجت، فاضل:) چهارم: آن که زمین باید..
(۱۰) (گلپایگانی:) و یا موزائیک.. [عبارت «یا آجر فرش» در رساله آیت اللّه صافی نیست]
(۱۱) (خوئی، گلپایگانی، تبریزی، سیستانی:) بقیه مسأله ذکر نشده.
(صافی:) و بنا بر احتیاط با راه رفتن بر زمینی که مفروش به آجر یا چوب یا گچ یا قیر باشد نیز پاک نمیشود. [پایان مسأله] (بهجت:) [و] پنجم: آن که کف پا و ته کفش به واسطه راه رفتن نجس شده باشد، پس اگر به واسطه غیر راه رفتن نجس شده باشد، بنا بر اظهر به واسطه راه رفتن پاک نمیشود.
(فاضل:) [و] پنجم: به واسطه راه رفتن نجس شده باشد و اگر به غیر از راه رفتن نجس شده باشد پاک شدن آن با راه رفتن محل اشکال است.
(۱۲) (اراکی:) بنا بر احتیاط واجب به واسطه راه رفتن پاک نمیشود.
(مکارم:) مسأله اگر پای انسان یا ته کفش او بر اثر راه رفتن روی زمین ِ نجس، نجس شود با راه رفتن روی زمین پاک یا کشیدن بر زمین، پاک میشود، به شرط این که زمین پاک و خشک باشد و عین نجاست زایل گردد و نیز باید زمین خاک یا سنگ یا آجر فرش یا سیمان و یا مانند آن باشد، امّا با راه رفتن روی فرش و حصیر و سبزه کف پا و ته کفش نجس، پاک نمیشود.
@Porseman_channel
مسأله ۱۸۵ برای (۱) پاک شدن کف پا و ته کفش، بهتر است پانزده قدم یا بیشتر (۲) راه بروند، اگر چه به کمتر از پانزده قدم (۳) یا مالیدن پا به زمین نجاست (۴) برطرف شود.
(۱) (بهجت:) بعد از برطرف شدن عین نجاست، بنا بر اظهر تماس کف پا و ته کفش با زمین کافی است، اگر چه راه رفتن و مالیدن صدق ننماید ولی برای..
(۲) (خوئی، تبریزی، سیستانی:) پانزده ذراع دست یا بیشتر..
(نوری:) پانزده ذراع (که تقریباً ده گام میشود) یا بیشتر..
(۳) (خوئی، تبریزی، سیستانی، نوری:) پانزده ذراع..
(۴) (بهجت:) عین نجاست..
(زنجانی:) مسأله برای پاک شدن کف پا و ته کفش، بهتر است پانزده ذراع دست یا مانند آن راه بروند، (ذراع دست حدود نیم متر است)، اگر چه به کمتر از این مقدار هم پاک شود.
@Porseman_channel
(مکارم:) مسأله برای پاک شدن ِ کف پا و ته کفش، اگر مختصری راه برود یا پا را بر زمین کشد کافی است، ولی بهتر است لا اقل ّ پانزده ذراع (تقریباً هفت متر و نیم) راه برود.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حجاب ارزشمندی برای زن ؛
@Porseman_channel
پرسمان #تاریخی
پیامبران فقط در خاورمیانه بودند؟
@Porseman_channel
1. بنا به فرمایش خداوند در قرآن هیچ امتى نبوده مگر اینكه در آن هشداردهنده ، راهنما و پیامبری بوده است .
آیات : 24 سوره فاطر - 15 سوره اسراء - 7 سوره رعد
2. 124هزار پیامبر از سوی خداوند مبعوث شده اند که تنها حدود 30 نفر از آنها در قرآن نام برده شده اند .
بحارالأنوار، ج 11 ، ص 21
* خداوند به رسول خویش می فرماید: «و مسلّماً پیش از تو فرستادگانى را روانه كردیم. برخى از آنان را (ماجرایشان را) بر تو حكایت كردهایم و برخى از ایشان را بر تو حكایت نكردهایم... »
(آیه 78 سوره مومن)
بنابراین از نژادهای دیگر ، در قلمرو زیست خود پیامبرانی مبعوث شده اند .
3. از حضرت علی (ع) نیز روایت است که پیامبر سیاه پوستی مبعوث شده است که قرآن داستان او را برای ما ذکر نکرده است.
(تفسیر نورالثقلین ج4 ص537)
4. پیامبران اولوالعزم رسالتی جهانی داشته اند و محدود به منطقه بعثت خود نبوده اند چنانکه پیامبر (ص) به سران حکومتهای عصر خود مکاتبه نمودند و یا حضرت عیسی (ع) برای ابلاغ رسالتشان سفر می نمودند .
5. خاورمیانه و خصوصا بین النهرین محل ظهور بسیاری از پیامبران است، چرا که تمدن های مختلف در این منطقه ظهور پیدا نموده و دارای مرکزیت در دنیای قدیم بوده است.
@Porseman_channel
💢خسوف و نماز آیات💢
@Porseman_channel
کسانی که در موقع ماه یا خورشید گرفتگی متوجه این پدیده نشوند آیا باز نماز آیات بر آنهات واجب است؟
✅اگر کسی در موقع گرفتن ماه و خورشید متوجه این پدیده نشود و پس از آن متوجه گردد، اگر تمام ماه یا خورشید گرفته بوده نماز آیات بر او واجب است و در غیر این صورت واجب نیست.
@Porseman_channel
💢نیّت ادا یا قضا در نماز آیات (خسوف، کسوف، زلزله و... )💢
اگر نماز آیات به واسطه (خسوف ، کسوف، زلزله و...) بر عهده فردی بوده، ولی به جا نیاورده، آیا با نیّت ادا بخواند یا قضا؟
@Porseman_channel
امام خمینی (ره) : در خسوف و کسوف: باید نیّت قضا نماید.
در زلزله: هر وقت بخواند ادا است.
آیت ا... بهجت : در خسوف و کسوف: باید نیّت قضا نماید.
در زلزله: هر وقت بخواند ادا است.
آیت ا... تبریزی : در خسوف و کسوف: باید نیّت قضا نماید.
در زلزله: احوط آن است که به قصد ما فی الذمّه بیاورد و قصد ادا و قضا نکند.
آیت ا... خامنه ای : در فرض سؤال اگر سبب وجوب نماز آیات خسوف و یا کسوف بوده واجب است بعد از آن به نیّت قضاء بخواند و امّا در سایر آیات باید نماز آیات را به نیّت اداء به جا آورد.
آیت ا.. سیستانی : در خسوف و کسوف: باید نیّت قضا نماید.
در زلزله و رعد و برق و مانند اینها: نماز آیات واجب نیست ولی اگر خواست نماز بخواند، بنابر احتیاط مستحب بدون نیت ادا و قضا بخواند.
آیت ا.. شبیری زنجانی : در خسوف و کسوف: باید نیّت قضا نماید.
در زلزله و رعد و برق و مانند اینها: بنابر احتیاط در وقت خواندن، نیت ادا و قضا نکند.
آیت ا... صافی گلپایگانی : در خسوف و کسوف: باید نیّت قضا نماید.
در زلزله و رعد و برق و مانند اینها: هر وقت بخواند ادا است.
آیت ا... فاضل لنکرانی : در خسوف و کسوف: باید نیّت قضا نماید.
در زلزله و رعد و برق و مانند اینها: هر وفت بخواند ادا است.
آیت ا... گلپایگانی : در خسوف و کسوف: باید نیّت قضا نماید.
در زلزله: هر وقت بخواند ادا است.
آیت ا... مکارم شیرازی :
در زلزله و صاعقه و مانند آن: احتیاط مستحب آن است که تا آخر عمر هر وقت توانست بخواند. به نیت ما فی الذمه و قصد احتیاط.
@Porseman_channel
💢فلسفه نماز آیات💢
@Porseman_channel
تشریع نمازآیات در هنگام گرفتن خورشید و ماه دو نکته خاص دارد:
1- بطور کلّى خورشید و ماه و منظومه شمسى در نظر انسانها نظام شگفت انگیزى دارند، خورشید با اشعّه طلایى خود به کلّیّه جانداران و نباتات رشد و نموّ مى بخشد، ماه با گردش منظّم و دقیق خود سیر زمان را اندازه گیرى مى کند و با انوار نقره فام خود از تیرگى شب کاسته، پهنه زمین را براى ما روشن مى سازد.
این آثار مهم، با عظمت شگرفى که آنها دارند، در گذشته در اذهان افراد ظاهر بین اثر گذاشته و در آنها این تصوّر را پیش آورده بود که آنها که بر حسب ظاهر، بر جهان جانداران و گیاهان و جمادات، با عظمت کامل حاکمیّت دارند، در سرنوشت انسان موثّر بوده و معبود یا خالق او مى باشند و از همین راه بود که پرستش آفتاب و ماه پیش آمده و عدّه اى به ربوبیّت این اجرام نورانى معتقد شدند و خورشید و ماه را به جاى «خدا» که حاکممطلق بر تمام عالم هستى است، گذارده بودند.
بزرگترین ضربه اى که قهرمان توحید، ابراهیم(علیه السلام) بر عقیده این گروه وارد ساخت، از این راه بود که محکوم بودن این کرات را در برابر نظام و قوانین کلّى جهان به آن ها یادآور شد
سوره انعام، آیه هاى 76 - 78.
و افول (غروب نمودن و غایب گشتن) این اجرام درخشان را از انظار، گواه بر محکومیّت آنها گرفت.
زیرا «افول» این اجرام، بزرگترین نشانه محدودیّت آنهاست و موجود محدود و محکوم که خود در چنگال دیگرى است و حتّى در نورافشانى خود بر پهنه هستى اختیارى از خود ندارد، گواه بر عدم ربوبیّت و دلیل بر مخلوق بودن اوست.
کسوف و خسوف (گرفتن خورشید و ماه) نیز نشانه دیگرى از مخلوق بودن و محدود بودن آنها در برابر آفریدگار جهان است و مى رساند که آنان در رساندن فیض و پخش اشعّه و انوار خود به سایر موجودات، کوچکترین اختیارى از خود ندارند و لذا گاهى موجود دیگرى در برابر آنها قدم علم مى کند و آنها را از کار و عمل خود باز مى دارد.
بنابر این کسوف و خسوف خورشید و ماه، بهترین راهنما بر مخلوق بودن و محدودیّت آنها در برابر اراده مطلقى است که بر جهان هستى حکمفرماست.
در لحظه اى که ما با حادثه خسوف و کسوف روبه رو مى گردیم - حادثه اى که ما را به محکوم بودن این اجرام در برابر یک اراده قاهر غالب هدایت مى کند، حادثه اى که در دل ما ایمانو اعتراف به آفریدگار ایجاد مى نماید که همه جهان، از آن جمله خورشید و ماه، در قبضه قدرت او هستند - شایسته و لازم است که ایمانقلبى خود را در این لحظه در قالب عمل ریخته، با خواندن نمازآیات و نهادن پیشانى به آستان قدّس پروردگار جهان، عقیده و اعتراف باطنى خود را ابراز نماییم.
چنان که قهرمان توحیدحضرت ابراهیم(علیه السلام) پس از آن که از اُفول این اجرام درخشان همان نتیجه را گرفت که ما از گرفتن خورشید و ماه مى گیریم، بلافاصله چنین گفت: «اِنِّى وَجَّهْتُ وَجْهِىَ لِلَّذِى فَطَرَ السَّماواتِ وَ الاَرْضَ حَنِیفاً وَ مَا اَنَا مِنَ الْمُشْرِکَینَ»؛ (من روى خود را به سوى کسى کردم که آسمان ها و زمین را آفریده، من در ایمانخود خالصم و از مشرکان نیستم).
سوره انعام، آیه 79.
2- علاوه بر این، در مواردى که اوضاع تازه و احیاناً وحشتناک و غیر عادّى در آسمان رخ مى دهد، عدّه اى از مردم به یک سلسله امور خرافى پناه برده و این اعمال را در رفع این حادثه موثّر مى دانند، اسلامبا واجبساختن نمازآیات به هنگام کسوف و خسوف، مردم را از توجّه به اوهام و خرافات بازداشته و عقول و افکار آنها را به نقطه اى که سرچشمه تمام حوادث گیتى است متوجّه ساخته است. بعلاوه، در برابر این حوادث وحشتناک به انسان آرامش و امنیّت خاطر مى بخشد.
@Porseman_channel
💢فرق اسراف و تبذیر💢
@Porseman_channel
✅در این که میان اسراف و تبذیر چه تفاوتى است، بحث روشنى در این زمینه از مفسّران ندیده ایم، ولى با در نظر گرفتن ریشه این دو لغت، چنین به نظر مى رسد که وقتى این دو در مقابل هم قرار گیرند، اسراف به معنى خارج شدن از حدّ اعتدال است بى آنکه چیزى را ظاهراً ضایع کرده باشد، مثل این که ما لباس گران قیمتى بپوشیم که بهایش ده برابر لباس مورد نیاز ما باشد، و یا غذاى خود را آن چنان گران قیمت تهیّه کنیم که با قیمت آن بتوان عدّه زیادى را تغذیه کرد; در این جا از حد گذرانده ایم ولى ظاهراً چیزى نابود نشده است.
امّا «تبذیر» و «ریخت و پاش» آن است که آن چنان مصرف کنیم که به اتلاف و تضییع بینجامد; مثل این که براى دو نفر میهمان غذاى ده نفر را تهیّه ببینیم، و باقى مانده را در زباله دان بریزیم و اتلاف کنیم آن گونه که بعضى از ثروتمندان مى کنند.
ولى ناگفته نماند که گاه این دو کلمه در یک معنى به کار مى رود و حتّى به عنوان تأکید پشت سر یکدیگر قرار مى گیرند.
على(علیه السلام) طبق آن چه در نهج البلاغه نقل شده، مى فرماید :
ألا و أنّ إعطاء المال فی غیر حقّه تبذیر و اسراف و هو یرفع صاحبه فی الدّنیا ویضعه فی الآخرة ویکرمه فی النّاس ویهینه عندالله
نهج البلاغه، خطبه 126 .
آگاه باشید مال را در غیر مورد استحقاق صرف کردن تبذیر و اسراف است، ممکن است این عمل انسان را در دنیا بلند مرتبه کند امّا مسلّماً در آخرت پست و حقیر خواهد کرد; در نظر توده مردم ممکن است سبب اکرام گردد، اما در پیشگاه خدا موجب سقوط مقام انسان خواهد شد.
در شرح آیات مورد بحث خواندیم که در دستورهاى اسلامى آن قدر روى نفى اسراف و تبذیر تأکید شده که حتّى از زیاد ریختن آب براى وضو ولو در کنار نهر آب باشد، نهى فرموده اند، و نیز امام صادق (علیه السلام) از دور افکندن هسته خرما نهى مى فرماید.
گروهى از اندیشمندان در دنیاى امروز که احساس مضیقه در پاره اى از مواد مى شود سخت به این موضوع توجّه کرده اند تا آن جا که از همه چیز استفاده مى کنند، از زباله بهترین کود مى سازند، و از تفاله ها، وسائل مورد نیاز، و حتّى از فاضلابها پس از تصفیه کردن، آب قابل استفاده براى زراعت درست مى کنند، چرا که احساس کرده اند موادّ موجود در طبیعت نامحدود نیست که به آسانى بتوان از آنها صرف نظر کرد، باید از همه به صورت (دورانى) بهره گیرى نمود.
@Porseman_channel
زیارت قبر عبدالعظیم حسنی (علیهالسلام)، زیارت امام حسین (علیهالسلام)،میباشد؟
@Porseman_channel
👌حضرت امام هادی ع به یکی از اهل ری فرمودند:
آيا نمىدانى، اگر قبر عبد العظيم را كه نزدتان هست زيارت كنى مثل آن است كه حسين عليه السّلام را زيارت كردهاى.
«من زار قبر عبدالعظیم الحسنی بِرِیْ، کمن زار الحسین بکربلا»
📚كامل الزيارات / ص/ 324
📙مستدرک الوسائل، ج۱۰، ص۳۶۷.
📒ثواب الأعمال و عقاب الأعمال /ص 99
1️⃣اولا
در نقل این روایت تردیدی نیست و روایت مذکور در کتب مذکور به سند معتبر نقل شده است...
با این وجود جای انکار و تکذیب نمی ماند و نباید کسی درصدد انکار برآید چرا که اگر ثابت شود سخنی از معصومین ع می باشد.جای تردیدی در صحت کلام معصوم نیست.وکلامشان حق است...
پس سند معتبر و دلالتش ظاهر می باشد...
2️⃣ثانیا
باید دقت شود
ثواب هایی که برای زیارت عبد العظیم ذکر شده در مقایسه با زیارت ائمه (ع) نیست، زیرا هیچ کسی با آنان قابل مقایسه نیست از این رو امیر مومنان(ع)فرمود:
«لا یقاس بال محمد (ص) من هذه الامه احد، و لا یسوی بهم من جرت نعمتهم علیه ابدا؛
📙نهج البلاغه،خطبه 2.
هیچ کس از این امت را با آل محمد نمیتوان مقایسه کرد. آنان که ریزه خوار خوان نعمت آل محمد اند با آن ها برابری نمیتوانند
از این کلام حضرت به روشنی به دست میآید که مردم و همه بشر نه تنها نمیتوانند به مقام ائمه (ع) بار یابند و به جا و مقامی معنوی برسند که آن ها دارند، بلکه همگان ریزه خوار نعمت معنوی آن ها و با آنان قابل مقایسه نخواهد بود.
پس دقت شود اینطور نیست که زیارت ایشان برای همه کس و درهرشرائطی همسنگ زیارت معصومی چون امام حسین ع باشدومنجربه تعطیلی زیارت امام حسین ع گردد...
بلکه این روایت، نازل بمنزله و عنایت ویژه خدا را به قبر ایشان می رساند و اینکه شما تصور بالایی که از زیارت قبر حضرت داریدزیارت ایشان نیز بروید امید است که به ثوابش برسید...
همچنین روایت میتواند ناظر به شرائط بحرانی زمان صدور روایت باشد که امکان زیارت امام حسین ع نبودو همه تشنه زیارت حضرت بودند...
زیرا متوکل عباسى و برخى دیگر از حکام جور، پس از تخریب بارگاه امام حسین (ع)، براى جلوگیرى از زیارت آن بزرگوار، مأموران دژخیم و جلادى را، به مراقبت و نگهبانى گماشته بودند، که به صغیر و کبیر رحم نمى کردند و جان افراد در خطر کشته شدن قرار می گرفت و حتى زائرین زیادى را، بی رحمانه به خاک و خون کشیده بودند
این فضیلت مقید است، به فضای سیاسی ویژهای که پیروان اهلبیت(ع) در آن مقطع تاریخی در آن زندگی میکردند، در زمانی که اختناق شدیدی جهان اسلام را فرا گرفته بود و جامعه تشیّع در دوران زمامداری افرادی مانند متوکل، مُعتـّز و معتمد عباسی، سختترین دورانهای تاریخی خود را سپری میکرد.
واینکه حضرت راوی(که نامش هم مشخص نیست) را خطاب میکند که برای تو چنین است این مطلب را تقویت میکند که برای
شخص خاص در شرائط خاصش صادر شده است...
امااینکه چه حکمتی داشته که از بین آن همه امامزاده جلیل القدردر ایران و ری به ایشان اشاره و تاکید شده است راظاهرا باید درشخصیت و منش و اعتقادات و رفتار ایشان جست...
با نگاهی کوتاه به زندگی ایشان می بینیم که
حضرت عبدالعظیم حسنی افتخار درک سه امام را داشته است: امام رضا، امام جواد و امام هادی (علیهمالسلام). از اوان جوانی تا پایان عمر، در راه نشر و اعلان سخن آنان کوشید و از هیچ تهدید و فشاری واهمه نداشت. عبدالعظیم حسنی، شخصی است باورع، عابد، معروف به امانتداری و صداقت در گفتار، موحد و عادل، دارای روایتهای زیاد،بوده
📘سفینة البحار، ج۳، ص۳۰۶،
و وقتی که دین خود را بر امام هادی (علیهالسلام)، عرضه میدارد، مورد تأیید کامل امام قرار میگیرد.
📕کمالالدین و تمام النعمة، ج۲، ص۳۷۹.
عمر خویش را در راه اعتلای فرهنگ قرآن و اهل بیت (علیهمالسلام)، سپری کرد. خط فکری او همان خط اهل بیت (علیهمالسلام) و اعتقاداتش همان اعتقادات اهل بیت (علیهمالسلام) بود. همچنین حرم او میتواند به عنوان محلی برای نشر آثار و معارف توحیدی قرآن و اهل بیت (علیهمالسلام) باشد. لذا امام هادی (علیهالسلام)، چنین ثوابی را برای زیارت قبر او بیان میکنند و هیچ بعدی ندارد خداوند به عنوان فضل و کرم خود، ثوابی بسان ثواب زیارت امام حسین (علیهالسلام) به زائران عبدالعظیم حسنی عنایت کند.
حضرت عبدالعظیم حسنی(ع) حلقه وصل شیعیان در شهرهای مختلف بودند و می توان از ایشان به عنوان سفیر سیار ائمه(ع)یاد کرد
ایشان از جمله محدثین و علمای برجسته شیعه است که به دلیل مجاهدتهای علمی و تلاش برای رساندن معارف اهل بیت به شیعیان مورد توجه و تأیید ائمه معصوم قرار گرفته است..
مطالعه بیشتر در 📚حكمت نامه حضرت عبد العظيم الحسنى «عليه السلام» ص 23
@Porseman_channel
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌺🌺🌺
💢رد مظالم به سادات💢
آیا با کسب اجازه از دفتر مرجع تقلید می توان رد مظالم را به سادات فقیر داد؟
@Porseman_channel
پاسخ:
مقام معظم رهبری: اشکال ندارد هر چند احتیاط در ترک آن است.
آیت الله مکارم: با کسب اجازه از مجتهد می تواند رد مظالم را به فقیری که شیعه است پرداخت نماید و تفاوتی ندارد فقیر از سادات باشد یا خیر.
آیت الله سیستانی: جایز است.
آیت الله وحید: اشکالی ندارد.
آیت الله شبیری زنجانی: پرداخت رد مظالم به فقیر سید در فرض سوال مانعی ندارد.
آیت الله فاضل: دادن رد مظالم با اجازه دفتر مرجع تقلید به سید فقیر اشکال ندارد.
@Porseman_channel
💢حکم ندانستن وظیفه غسل جنابت برای نماز و روزه💢
چندین سال با حال جنابت، روزه گرفتم و نماز خواندم؛ در حالى که نمىدانستم جنب باید غسل کند، تکلیف چیست؟
@Porseman_channel
✅پاسخ
آیات عظام: امام، بهجت، تبریزى، خامنهاى، مکارم، وحید و سبحانی: نماز و روزههایى را که در حال جنابت انجام دادهاید، باید قضا کنید.
آیات عظام: سیستانى، صافى و فاضل: اگر در یاد گرفتن مسائل کوتاهى نکردهاید، روزهها صحیح است و قضا ندارد، ولى نمازهایى را که در حال جنابت خواندهاید، در هر حال باید قضا کنید.
آیتالله نورى: روزهها صحیح است و قضا ندارد ولى نمازهایى را که در حال جنابت خواندهاید، باید قضا کنید.
آیت الله مکارم:
گر كسى نمىدانسته غسل بر او واجب شده بايد نمازهايى را كه از زمان وجوب غسل تا انجام دادن اولین غسل واجب، يا غسل مستحبی كه با دليل معتبر ثابتشده (مثل غسل جمعه، غسل احرام، غسل شبهاى قدر و جز آن) انجام داده قضا كند. اگر نمىدانسته جنب يا حائض شده است روزه صحيح است و اگر جنب يا حائض بودن را میدانسته ولي حکم را نمیدانسته (که بايد غسل کند) بنابراحتیاط واجب روزه را قضا کند ولي کفاره ندارد.
@Porseman_channel