گویا تا آخر امروز نمایشگاه مجازی هنوز برپاست، اگر جا موندین وقت دارین هنوز!

📪 پیام جدید سلام نیل عزیز من نفهمیدم چی شد یعنی اگه سیصد تومن خرید کنیم کلش رایگانه و اگه یه میلیون سی درصدش؟ پونصد تومن خرید کنیم کلش رایگان نمیشه؟ ~ سلام نه عزیزم، ۳۰ درصد از قیمت کتاب‌ها رو تا یه میلیون تخفیف می‌دن، کتاب رایگان که نمی‌دن بهمون. 😭 به علاوه‌ی تخفیف خود نمایشگاه که ۱۰ درصده می‌شه به عبارتی ۴۰درصد تخفیف که به نظرم عالیه. سقف یعنی اگر خریدت بشه یک میلیون، ۳۰۰ تومنش رو می‌دن، بیشتر از یک میلیون دیگه یارانه تعلق نمی‌گیره.

راستی بعد از تموم کردنش ریویو رو کامل کردم، برای این‌که بی‌انصافی نشه کاملش رو بخونین. :>

خوندن "در غرب خبری نیست" رو تموم کردم و 😭.

«در جبهه‌ی غرب خبری نیست» روایتیه از یک سرباز بسیار جوان آلمانی از دل جنگ جهانی اول. خیلی گیراست، اون‌چنان که ترجمه‌ای که من داشتم زیاد خوب نبود و ایراداتش به چشم می‌اومد ولی این باعث نشد که از خوندنش دست بکشم. از اون‌جا که نویسنده خودش در جنگ بوده، فکر می‌کنم صادقانه‌ترین داستانیه که می‌شه از زبان یک سرباز غربی از جنگ کبیر خوند. از درگیری‌های معنوی و دنیوی نوجوونی می‌گه که دبیرستانش تموم شده یا نشده مجبور می‌شه وارد جبهه بشه، برای کشورش بجنگه و تمام تعلقاتش رو به زندگی از دست می‌ده چون هنوز اون‌قدر جوونه و چیزی برای خودش به دست نیاورده که بتونه دستاویز قرار بده پس جنگ تموم هستی‌ش رو در خودش می‌بلعه. اون‌قدر خوبه که تابه‌حال دوتا فیلم از روش ساخته شده، یکی ۱۹۷۹ و یکی ۲۰۲۲. فقط اینکه محتوا مشخصاً بزرگسالانه‌ست، اگه از سن مدرسه گذشتین و دبیرستان رو رد کردین پیشنهاد می‌کنم بخونین چون فارغ از محتوا به‌خاطر نزدیکی سنتون به راوی بیشتر می‌تونین درکش کنین. #all_quiet_on_the_western_front

یه‌جایی هم نوشته بود که این کتاب مشهورترین رمان ضدجنگه.

امروز سووشون رو شروع کردم، بعد از سه فصل رفتم تیزرهایی که ازش منتشرشده رو دیدم و به‌نظرم خوب به تصویرش کشیده‌ن ✨ دو-سه روز دیگه منتشر می‌شه و با این‌که تا الان هیچ سریال نمایش خانگی ندیدم و دوست ندارم، دلم می‌خواد این‌یکی رو ببینم.

آخه بهنوش طباطبایی و میلاد کی‌مرام 😭 ای بابا، ای بابا

:))))))))

یهو به خودم اومدم و دیدم چهار-پنج تا کتاب درحال خوندن دارم. تصمیم گرفتم اونی رو که از همه بیشتر خوندم ادامه بدم و به همین ترتیب بعد از این‌که تمومش کردم بقیه رو ببرم جلو.

هیچی دیگه این‌طوری شد که "کشتن مرغ مقلد" رو چهل صفحه خوندم چون به‌جایی رسیده بود که نمی‌شد رهاش کرد. حالا چشمام داره آلبالو گیلاس می‌چینه، تا حالا این‌قدر صفحه انگلیسی پشت هم نخونده بودم.