مهم مهم👇👇👇👇
⭕️تغییر حامی باکو برای ایجاد کانون بحران جدید (بخش اول)
#تحلیل_اختصاصی
بحران زلزله ترکیه باعث تغییرات سیاسی - اجتماعی گسترده ای در منطقه ما شده است که یکی از مهمترین آنها حذف نقش ترکیه در بازی های ژئوپلیتیکی منطقه است
ترکیه با حداقل خسارات 50میلیاردی زلزله،در بهترین شرایط 5سال طول خواهد کشید تا بتواند به جایگاه سابق خود بازگردد و بتواند نقش های سیاسی و ژئوپلیتیکی سابق را برعهده بگیرد البته اگر تصور کنیم که باقی دنیا منتظر ترکیه بماند، چرا که در واقعیت این زمان خیلی بیشتر از 5سال طول خواهد کشید زیرا سایر هژمون های منطقه هم مسیر پیشرفت یا تحول کنونی را با سرعت بیشتری طی میکنند.
از طرف دیگر چنین زمانی برای حفظ و بقای بعضی از شرکای ترکیه بسیار حیاتی است و آنها حتی نمیتوانند یک سال هم بدون جایگزینی برای ترکیه دوام بیاورند. یکی از این شرکای جمهوری جعلی باکو و خاندان علیف است
در تحلیل های گذشته عرض کردم زلزله ترکیه به معنای پایان نقش باکو در فرایند تهدید ایران است که در ادامه خواب رسیدن انرژی منطقه به اتحادیه اروپا نیز برباد رفته است زیرا دیگر ترکیه نمیتواند در حمایت از باکو وظیفه خود را عملی کند و باکو نیز توانایی حفظ بقای خود آنهم در حالت تقابل با ایران را به تنهایی ندارد هرچند با وجود اتحاد با ترکیه هم چنین پتانسیلی برای او ممکن نبود گرچه وجود اردوغان دلخوشی بزرگ الهام قمارباز باکو بود که به خیال خام خود، سودای رهبری آذری های منطقه را در سر میپروراند
به هرحال با حذف عنصر ترکیه از بازی ژئوپلیتیکی باکو، اسرائیل به عنوان مدیر تحولات و بازی ساز اصلی باکو، نیازمند اقدامی جهت حفظ دارایی خود است.
این کار به دو پیش نیاز احتیاج دارد:
١) گذر باکو از دوره بحران کنونی
٢) تثبیت متحد جدید باکو در آینده
پیش نیاز اول به این معنا است که باکو باید خود را از تنبیه ایران حفظ کند(زیرا تا هفته گذشته خود را به عنوان عامل اصلی شروع یک درگیری جدی با ایران مطرح کرده بود) و نیاز دارد برای ایفای نقش جدید آتی خود، زمان کافی را بدست بیاورد.
برای اینکار احتمالا در آینده سعی خواهند کرد که میزان تنش ها با ایران به شدت کاهش یابد تا الهام علیف در خطر سقوط قرار نگیرد.اما اینجا یک مشکل وجود دارد، دولت علیف تمام دارایی اجتماعی خود را بر سر بازی با نژاد ترک و فارس، روی میز قمار گذاشته و اگر امروز از داخل باکو سیگنال های کاهش تخاصم بیرون آید،در آینده منجر به سرنگونی وی خواهد شد.خصوصا اگر ایران به این پیشنهادات دست رد بزند.
پیش نیاز دوم به این معنی است که کانون بحران کنونی باکو رسیدن به هدف بازگشایی کریدور های ضد ایرانی براساس اختلاف نژادی ساخته شده است که با کنار رفتن ترکیه دیگر این کانون بحران برای متحدان جدید جذابیت لازم را ندارد و هیچ کشوری متمایل نیست در این کانون بحران نژادی ، ریسک درگیری تمدنی با ایران را به جان بخرد
به همین دلیل لازم است که اسرائیل یک کانون بحران جدید متناظر با استعداد های حامی آینده باکو را طراحی کند
پس فراموش نکنیم باکو نیاز به خرید زمان دارد و اینبار ایران نباید به او این اجازه را بدهد
اما چه کشوری جایگزین نقش ترکیه به عنوان حامی باکو خواهد شد؟
به نظر میرسد بهترین کاندیدا یا شاید تنها کاندیدا برای این کار عربستان سعودی به همراه وحوش وهابی باشد
پایگاه کنونی وهابی های مستقر در باکو نیز به تحکیم این رابطه کمک میکند بجز آن ثروت های عربستان برای الهام علیف مانند رویای غول چراغ جادو میماند.
بعد از آنکه عربستان جایگزین ترکیه شد، سعی میکند که در طی یک دوره 5 تا 7 ساله، وهابیت را به جامعه و مردم آذربایجان تزریق کند.
درواقع برنامه اسرائیل این است که باکو نقش دشمنی خود را در آینده با هر سیستم دیگری که ممکن است انجام دهد و برایش مهم نیست حامی باکو چه کسی باشد. عربستان هم به شدت مایل است که برای آینده، یک ابزار چانه زنی مقابل ایران داشته باشد
به نظر می آید اسرائیل و عربستان به این توافق رسیده اند که یک جنبش انصار الله وهابی را در شمال ایران ایجاد کنند، همانگونه که انصار الله یمن باعث کنترل عربستان شده است، شکل گیری یک باکوی وهابی میتواند همین نقش را برای ایران بازی کند. که در آینده عربستان صاحب یک ابزار چانه زنی در مقابل ایران، خواهد شد
البته دلایل بیشتری هم دارد که مهمترین آن عرض شد، قطعا عربستان برای کنترل منطقه فقط به ابزار مقابل ایران فکر نمیکند بلکه از گذشته دشمنی پنهانی با جنبش اخوانی ها دارد و بزرگترین حامی این جنبش در خلیج فارس، ترکیه است.
(ادامه مطلب در پست بعدی... )👇👇
جنگ ارزها (ارز جدید متولد می شود)
#تحلیل_اختصاصی
@iran_cityofsun
امروز ذخایر طلای برزیل نسبت به 2 سال گذشته بیش از دو برابر شده و به 130 تن رسیده است.
آنها در کنار طلا ذخیره یوان خود را نیز 4 برابر افزایش داده و در مقابل ذخیره دلار و یورو را کاهش داده اند.
در این راستا برزیل در دو سال گذشته تجارت با چین را افزایش داده و تجارت با غرب را کاهش داده است.
همچنین برزیل و آرژانتین نیز پروژه مشترک ارزی دارند. یعنی آنان یک سیاست مشترک را به عنوان یک خروجی ارزی در دنیا اجرا میکنند تا اقتصاد این دو کشور در بحران تغییر نظم مالی دنیا، ضرر و زیان کمتری تحمل کند.
برزیل، سومین تولیدکننده بزرگ ذرت در جهان، بیشترین بخش از فروش خود را به چین اختصاص داد.
آنچه مشخص است این است که طی 2 سال گذشته یک جنگ مالی بسیار بزرگ ولی پنهان بین محور شرق و آمریکا در جریان بوده است و هر یک از 3 کشور ایران، چین، روسیه به عنوان متحدین اصلی محور شرق وظایفی را به نحو مطلوب انجام داده اند.
به عنوان مثال یکی از مسئوليت های ایران، تسلیم کردن کیف پول های آمریکا در منطقه بوده است.
ایران بعد از تغییر سیاست خود به تقابل تهاجمی از سال 2018، از قبل درگیری مستقیم با ناتو و شکست سیاست های تهاجمی ناتو توانست نقاط بحرانی را از منطقه بهسمت اروپا و خاور دور جابجا کند.تنها یک نقطه بحران مانده، آن هم منطقه قفقاز است که بزودی تعیین تکلیف خواهد شد.
البته بلوک غرب نیز دست بسته نبود و با تمام توان تلاش کرد در مقابل اتحاد جبهه شرق یک جنگ چند وجهی جهانی را راه بیاندازد.
به عنوان مثال یکی از مسئولیت های روسیه کنترل سیاست های حمایتی اروپا و ایجاد تفرقه در بین کشورهای اتحادیه اروپا بود که آمریکا با تحمیل جنگ اوکراین به روسیه، ماموریت را به لحظات جنگ سخت کشانده است.
بعد از آن آمریکا به سراغ ایران آمد:
جنگ ارزی و همچنین برنامه همه جانبه آشوب های سال گذشته، درواقع حمله اصلی و برنامه نهایی غرب برای مهار ایران بود که شکست خوردند.
البته هرگز فکر نکنید کار برای ایران آسان بوده است اتفاقا از این 3 کشور متحد، ایران بیشترین میزان هجمه ها را تحمل کرده و البته شکست سخت تری هم به محور غرب داده است.
آمریکا از سلاح اجتماعی تا جنگ ارزی و حملات تروریستی تجزيه طلبان تا جنگ مذهبی را روی میز گذاشته بود که ایران توانست در نهایت به لطف خدا از شر همه این مسائل در امان بماند.
حال همه چیز برای ایجاد یک ارز جدید و معرفی آن به عنوان ارز رقیب دلار آماده است
اما ابتدا باید اقتصاد دنیا یک مرحله گذار از اقتصاد پترودلاری به سمت اقتصاد چند ارزی را طی کند و پس از تثبیت در آن مرحله، جهان باید منتظر پیروز جنگ جهانی محور شرق با محور غرب باشد و برای حداقل 100 سال آینده تکلیف ابرقدرت های اقتصادی و قدرت های آینده دنیا مشخص شود.
پس از آن نوبت شکل گیری مقدمات ارز جدید جهانی است که مثلث ارزش آن بر مبنای 3 ضلع انرژی، صنایع تامین مواد غذایی، طلا شکل خواهد گرفت.
اینکه ساختار ارز جدید چیست و چگونه خواهد بود یک بحث تخصصی اقتصادی است که در زمان مناسب به آن خواهیم پرداخت.
اما در مرحله گذار کشورهای دنیا جهت تجارت و تامین مایحتاج اصلی خود به سمت تجارت با ارزهای غیر دلاری و متقابل دو کشور حرکت خواهند کرد.
توجه بفرمایید آنچه اصل و لازم برای یک کشور است: اینست که با ارز های متقابل یا ارز یوان معامله خواهد شد و محصولات غیر ضروری را برای تجارت با دلار یا یورو کنار میگذارند و این روند کم کم جای پترو دلار را خواهد گرفت
نکته مهم این است که این به معنای پترویوان نیست
نه یوان دلار است و نه چین آمریکا و نه دنیا، دنیای دهه 1950 میلادی هست.
به صدها دلیل کشورهای دنیا هرگز به سمت یک تک ارز حرکت نمیکنند و خود چین هم چنین خطری را به جان نمیخرد.
زیرا تک ارزی یوان به این معنی است که نقطه هدف گیری تمام کشورهای ضرر کرده غربی به سمت چین تغییر میکند و آنها برای نجات خود به سمت زدن چین تغییر مسیر میدهند و همچنین تک ارزی به معنای ایجاد اختلاف بین بلوک شرق خواهد بود. در آینده و با گذر زمان خواهید دید که به مرور بعد از معامله کشورهای دنیا با یوان، آنها به مرور به سمت معامله با ارزهای کشورهای عضو اتحاد های مالی و امنیتی که پایه شرق دارند حرکت میکنند. مانند پیمان شانگهای و مشابه آن...
آنچیزی که در رسانه ها به عنوان پترویوان مطرح میشود درواقع نوعی نامگذاری رقابتی علیه دلار جهت روشن شدن مفهوم مطلب به مخاطب است ولی از لحاظ تخصصی این نامگذاری صحیح نیست.
جنگ در دریای سیاه و منافع سرشار ایران از جنگ دریایی
#تحلیل_اختصاصی
@IRAN_CITYOFSUN
با توجه به شکست های اخیر اوکراین در جبهه های مختلف زمینی، عملیات های ناموفق موشکی و پهپادی در خاک روسیه و از همه مهمتر کمبود مهمات موثر مانند ذخایر موشکی (به دلیل نابودی تعداد زیادی از قطار های حامل مهمات ناتو به اوکراین) ، به نظر می رسد که بزودی باید شاهد تغییر منطقه جنگ از خشکی به دریا باشیم.
در واقع اوکراین در حال حاضر دچار وضعیت شکننده و یک سکون در جبهه های جنگی شده است.
ناتو برای نجات اوکراین از این باتلاق به فکر تغییر راهبرد جنگی جهت درگیر کردن روسیه در دریای سیاه است.
درواقع در روی خشکی، اوکراین مقهور روسیه شده است.
سکون در این جنگ به معنای مصرف زیاد مهمات انبارهای ناتو توسط اوکراین است که نتیجه خاصی هم ندارد.
از طرف دیگر سکون در این جنگ به معنای کاهش فشار حمله به داخل خاک روسیه علی الخصوص شهر مسکو است زیرا در طی ماه های گذشته شاهد بودیم که زمانیکه روسیه اقدام به تشدید فشار جهت پیشروی کرده بود، سریعا ناتو به فرصت اجاره حمله مستقیم به عمق خاک روسیه را داده و حتی تسلیحات پیشرفته تری به ارتش اوکراین می دهد.
روسیه می خواهد از این فرصت نهایت بهره را ببرد و با بالا بردن استهلاک باعث تحلی توان ارتش اوکراین شود.
و سعی میکند همزمان دست به حملات گستردهتری بزند تا ظرف مدت کوتاهی بتواند بخش باقیمانده از جنوب اوکراین را از جمله شهر اودسا را فتح کرده و کلا ارتباط اوکراین را با دریای سیاه قطع کند تا خطر جنگ دریایی را تا حد ممکن کاهش دهد.(زیرا اگر اوکراین ساحلی نداشته باشد دیگر نمیتواند ادعا کند تمامی حملات دریای سیاه کار اوکراینی هاست)
غرب فکر میکند درگیری در دریای سیاه نقطه ضعف روسیه محسوب می شود و
روسیه را تا حد زیادی محاصره میکند.
بجز همه این مباحث، روسیه وظیفه حفظ امنیت خطوط لوله انتقال نفت و گاز در دریای سیاه را برعهده دارد.
آمریکا مدتی است که به دنبال گرفتن افسار اردوغان است و میداند تا زمانی که بحث گاز و نفت روسیه در میان باشد اردوغان به صورت زیگزاگ روابط خود را تغییر میدهد. به همین دلیل به دنبال انهدام خطوط انتقال نفت و گاز در دریای سیاه است.
همان بلایی که آمریکا بر سر آلمان آورد و این کشور را تا حد زیادی رام کرد.
فقط تصور کنید ترکیه با این همه بحران اقتصادی شدید، دچار قطعی گاز و انرژی ارزان روسیه هم شود.
بعد این اتفاق ترکیه دیگر چیزی برای از دست دادن ندارد و مجبور است در مقابل سیاست های آمریکا تسلیم شود .
مثلا تروریست های تکفیری را از مزارع پرورش تروریست اردوغان به اوکراین بفرستد تا به نفع بلوک غرب بجنگند.
یکی دیگر از دلایل تغییر جبهه جنگ به سمت دریای سیاه استفاده از حریم هوایی و دریایی کشورهای دیگر است.
پرواز های پهپادی و آواکس ها است
درواقع در دریا سیاه،تسلط اطلاعاتی روسیه دچار مشکل میشود و برعکس یک رصد دائمی توسط ناتو انجام میشود.
به همین دلیل است که موشک های کروز ناتو، کشتی های در حال حرکت روسیه هم هدف قرار میدهند و این تسلط باعث میشود جنگ دریایی کاملا به نفع غرب تمام شود.
زیرا اگر روسیه بخواهد با تمام قدرت دریایی کنونی خودش وارد شود دقیقا همان بلایی که سر جنگ افزارهای ناتو در خاک اوکراین آمده است، در دریا بر سر ناو ها و جنگ افزارهای های روسی می آید.
از طرف دیگر در گذشته درباره توانایی ساخت و تولید مهمات و جنگ افزارهای روسیه و کشورهای متحد او صحبت کردیم که چندین برابر از کل توان تولید ناتو بیشتر بود. این روند در دریا صدق نمیکند و یک نوع توازن برقرار میشود و اگر روسیه وارد این تله شود مابقی قدرت دریایی خود را به شدت تضعیف میکند.
همچین اگر در نقشه به منطقه دریای سیاه و کشورهای ساحلی آن نگاهی بیاندازید میبینید که بهترین منطقه برای شلیک موشک و پهپاد به سمت خاک روسیه است.
درواقع بخش اعظم نظارتی پدافند هوایی روسیه در سمت شرق این کشور متمرکز شده است تا اهداف هوایی اوکراین را شناسایی و منهدم کند.
حال اگر روسیه در جنگ دریایی شکست بخورد و تسلط دریا سیاه بدست ناتو بیفتد یا حداقل توان نظارتی روسیه در دریای سیاه را از بین ببرد، اوکراین میتواند از سمت جنوب به عمق خاک روسیه حمله کند و به نوعی روسیه (خصوصا بخش های جدا شده از اوکراین)را محاصره کرده است .
البته این اتفاق مزایای بسیار زیادی برای ایران دارد.
خلاصه عرض کنم که اگر جنگ دریایی شروع شود، روسیه بزودی مشتری قایق های تندرو ایرانی خواهد شد و بخش دریایی سپاه هم مانند بخش پهپادی و موشکی به یکی از فروشندگان بزرگ جنگ افزار به روسیه شناخته خواهد شد. زیرا یکی از راه های جلوی پای روسیه، استفاده از جنگ افزار های نظامی دریایی ایران است.
(ادامه مطلب در پست بعدی 👇)
مقدمات آغاز جنگ جهانی سوم /(قسمت اول: آماده سازی مقدمات الحاق دو کانون بحران جهانی در منطقه غرب آسیا)
@IRAN_CITYOFSUN
#تحلیل_اختصاصی
#تحلیل_مهم
چند روز پیش، پس از سفر بانوی جنگ آمریکا یعنی ویکتوریا نولاند به ترکیه طبق انتظار یک اتفاق تروریستی رقم خورد.
برای مخاطبان گرامی ما این اتفاق کاملا مورد انتظار بود، حداقل از دو سال پیش، هر جایی که این زن مرموز( به نمایندگی از یک کانون قدرت پشت صحنه در آمریکا) به آنجا سفر کرده است، حوادث تروریستی زیادی در آن کشور و اطرافش اتفاق افتاده است.
از اقدامات تروریستی در کلیسای ترکیه بگیرید تا حملات تروریستی در پاکستان و ایران ، از آفریقا تا اروپای شرقی،آمریکای جنوبی و
جنوب شرق آسیا و....
این کانون قدرت پنهان پشت سر این چهره که این زن به عنوان نماینده رسانه ای آنها شناخته میشود به قدری قدرتمند و راسخ است که برای رسیدن به اهداف خود تا مرز جنگ جهانی سوم براحتی پیش میرود و من اعتقاد دارم این کانون قدرت استارت جنگ جهانی سوم را کلید میزند.
در مورد حملات تروریستی به کلیسایی در استانبول چه میدانید؟
من تازه متوجه شدم که در زمان این حمله سرکنسول لهستان در کلیسا حضور داشته وبه احتمال زیاد هدف اصلی وی بوده است. (در رسانه ها به شدت سعی شد این موضوع افشا نشود و صرفا به صورت بسیار محدود در ترکیه خبر منتشر شده است)
با کمال تشکر از حسن نیت خانم نولاند به وضوح مشخص است که این جنس از ترور کاملا شبیه به قتل سرکنسول روسیه است که 8 سال پیش توسط سازمان تروریستی تحریر الشام، تحت حمایت سیا در ترکیه ، رخ داد.
در آن زمان تلاش زیادی شد تا روابط ترکیه و روسیه که به سرعت به سمت عادی سازی میرفت تخریب شود، اما چون روسیه منبع اصلی و اهداف پشت سر حمله را می دانست، این نقشه شکست خورد و روسیه در پاسخ یک ترور دیپلماتیک از آمریکا در کشور ثالث را انجام داد..
اما حمله به سر کنسول لهستان، کشوری که به گفته کارشناسان مسلح ترین کشور حال حاضر در اروپا است دقیقا معنای روشنی دارد، قرار بود این ترور به روسیه و یا حتی جبهه شرق مانند ایران مربوط شود و آنگاه شما شاهد تکرار سناریو آغاز جنگ جهانی اول یعنی ترور ولیعهد اتریشی، فرانتس فردیناند بودید.
در آن زمان مشخص نشد چه کسی واقعا دستور ترور را صادر کرده است. به داستان های ساختگی در این مورد اهمیتی ندهید. آن زمان هم کانون های قدرت پنهان برای خلاصی از نظام های امپراطوری اروپا پشت این ترور بودند.
پس از ترور او، اتریش علیه صربستان اعلان جنگ کرد. روسیه برای دفاع از صربستان که متحد این کشور محسوب میشد، وارد نبرد شد. سپس آلمان هم برای دفاع از اتریش، علیه روسیه اعلان جنگ کرد و مدتی بعد جهان شاهد یکی از فجایع عظیم خود شد.
در عملیات ترویستی در این کلیسای ترکیه اتفاق عجیبی می افتد، اسلحه اصلی در زمانی که قرار بود هدف اصلی و تعداد زیادی از نفرات صف اول را تیرباران کند، به صورت کاملا تصادفی گیر میکند و عملیات ترور اصلی ناکام میماند.
قرار بود بعد از شلیک اسلحه سازمان اطلاعات نظامی روسیه GRU یا سرویس اطلاعات خارجی این کشور مسئول این باشد زیرا این حمله در ظاهر توسط دو فرد روس و تاجیکستانی تبار انجام شده بود که مسؤل کشته شدن سر کنسول لهستان میشدند.
شما حتما حدس میزنید بعد از آن لهستان چه واکنشی نشان داده و ماده 5 ناتو علیه روسیه فعال میشد.
اما پس از شکست نقشه سریعا سگ دست آموز آمریکایی ها یعنی داعش وارد میدان رسانه شده و مسؤلیت عملیات شکست خورده را برعهده میگیرد. سازمان اطلاعات ترکیه هم برای جمع کردن مدارک مورد نیاز وارد بازی شده و سریعا با دستگیری 50 نفر، ارتباط لازم را برای اتصال با داعش فراهم کرد.
به این ترتیب، در صورت موفقیت آمیز بودن ترور ، این عملیات میتوانست برای تحریک کافی مردم کشورهای اروپایی، بهویژه لهستان، که در دو سال گذشته به علت بمباران رسانه ای غرب در یک ترس بزرگ از تهاجم روسیه زندگی میکردند ، به عنوان یک کاتالیزور عمل کرده و در مدت کوتاهی به بحران نظامی بزرگی دامن زده و کل اروپا را در بر بگیرد.
فقط کافی بود در فردای حمله بایدن، با چند کلمه صحبت حمایتی نامفهوم در مورد این موضوع، خوراک رسانه های غربی را جهت آغاز بحران بزرگ دیپلماتیک و نظامی تهیه کند.
آنها فکر میکردند در بهترین حالت روسیه، تسلیم شده و مسئولیت این ترور را برعهده گرفته و از اوکراین عقب نشینی کرده و غرب با تهدید حمله ناتو پیروز شود.
اما در واقعیت این اتفاق بعید بود، و در نتیجه این ترور، آغازی بر جنگ جهانی سوم محسوب میشد.
(پایان بخش اول ادامه در پست بعدی... )
@IRAN_CITYOFSUN
تاریخ تکرار میشود...
#تحلیل_اختصاصی
تایمز گزارش داد:
"اکنون باید در مورد سقوط کیف صحبت کنیم.
سناریوی کابوس بزرگ با شکست غرب در ارسال سلاح شروع به شکلگیری کرد(همون بازی کی بود کی بود من نبودم)"
"وضعیت نامطلوب کیف در جبهه، غرب را به آماده سازی برای شکست ویرانگر نیروهای اوکراینی در نتیجه کمبود سلاح و مهمات سوق می دهد."
ای بابا چی شد پس؟شما میخواستید روسیه ایران و چین رو باهم جمع کنید که
شکست خوردن را که از قبل میدانستند،ولی هدف اصلی انتشار چنین اخباری هدایت افکار عمومی برای حمایت بیشتر به روسیه است و این کار در 2 سال گذشته به یک استاندارد رسانه ای تبدیل شده است.
هدف دیگر از تلاش برای آماده کردن مردم برای شکست سنگین در اوکراین و انداختن تقصیر به گردن مردم بیچاره اوکراین است و به اصطلاح سیاستمداران ناخواسته شکست خوردند چون اگر اسلحه و مهمات وجود داشت اوکراین پیروز می شد. یک بازی کثیف رسانه ای دیگر!
هدف اصلی کنونی رسانه ها ترساندن افکار عمومی مبنی بر اینکه شکست در اوکراین فاجعه بزرگی برای اروپا ایجاد میکند، است و درنتیجه باید هرچه سریعتر ناتو مداخله کند
ناتو و رسانه های آن تا زمانی که مردم سراسر اروپا را متقاعد نکنند که باید در سنگر های خیس و مرطوب جبهه های اروپایی بخاطر نجات هژمون آمریکا کشته شوند ادامه خواهد داشت.
همان روندی که باعث شد تا مردم اوکراین از خانه های خود به سمت گورهای نمناک حرکت کنند در سراسر اروپا در حال آغاز است و تازه مردم اروپا نمیدانند که این اتفاق فقط مربوط به خود آنها نمی شود بلکه بزودی باید دست برادران و خواهران و برادرزاده ها و خواهرزاده های خود را نیز بگیرند و به این گورهای سرد در سنگرهای مقابل روسیه بروند. اگر خوش شانس باشند کار به پدربزرگ و نوجوانان آنها نمی رسد اما باید این موضوع را درک کنند که اوکراینی ها مانند آنها خوش شانس نبودند و از هر رده سنی در سنگرهای گل آلود در سکوت تاریخ گم میشوند.
فکر نکنید چیز عجیبی است، این اتفاق در 400 سال گذشته در آفریقا، آسیا و هرجایی که همین تمدن های غربی پا گذاشتند، رخ داده است.
اما اینبار نوبت خود آنهاست که باید در این نقش، بازی کنند. تاریخ تکرار میشود و نقش ها ثابت هستند تنها بازیگران نقش ها تغییر میکنند.
البته باید توجه داشت که غربی ها برای آنکه از این سرنوشت فرار کنند، حاضر هستند نصف جهان را به آخرالزمان هسته ای بکشانند و برای آن که جلوی آن را بگیریم باید روز به روز قوی تر شویم.
یاعلی
فروردين ١۴٠٣
میلاد رضایی
@IRAN_CITYOFSUN
#تحلیل_کوتاه
ایران چین دوم شده است.
#تحلیل_اختصاصی
ایران نیز پس از آمریکا, چین و اسرائیل به تولید انبوه بالن های شناسایی و اطلاعاتی روی آورد.
ایران می تواند از آن برای بستن شکاف های راداری و ترکیب شناسایی دوربرد هوایی-زمینی-دریایی استفاده کند که یک برگ برنده جدید به ایران میدهد .
بدین ترتیب احتمال هشدار زودهنگام و انهدام حملات موشکی و پهپادی که از زیر افق راداری موفق بسیار بالا می رود و افزایش می یابد.
بعد از اینکه حزب الله یک بالون شناسایی اسرائیل را در لبنان ساقط کرد، من انتظار داشتم ایران این نمونه را سریعا مهندسی معکوس کند و عیب هاش رو هم بگیرد و در مدت کوتاهی مدل بهتری از آن بسازد و اولین نتیجه زودتر از آنچه انتظار داشتم رونمایی شده است.
ممکن است در آینده سیستم های مختلف تصویربرداری الکترواپتیکی، به ویژه دوربین های حرارتی و راداری نیز به طور گسترده ای در آن گنجانده شود.
نکته جالب تر این است که از این به بعد یاران ایران میتوانند به پوشش راداری بالایی دست یابند و ایران و یارانش میتوانند با پشتیبانی هوش مصنوعی قوی، تهدیدات را در اولین لحظات در بخش های مرزی شناسایی کنند.
ایران با تولید فوری نسخهای مشابه از هر فناوری که به دستش میرسد، نشان میدهد که میتواند چین غرب آسیا باشد.
(انتشار مطالب با ذکر منبع و در لینک زیر بلامانع است)
https://t.me/iran_cityofsun
نگاهی عملیات اوکراین در کورسک و شرایط جبهه ها
#تحلیل_اختصاصی
دو حوزه مهم مبارزه در حومه شهر کورسک از نظر اینکه سرنوشت این درگیری ها به کجا خواهد رفت وجود دارد.
یکی از این مسیر ها به سمت شرق در شهر Sudzha و دیگری به سمت شمال غربی در منطقه Korenevo میرود.
ارتش اوکراین قصد دارد بر این دو نقطه تسلط پیدا کند، از آنها به عنوان سر پل استفاده کند،سپس سعی کند به پشت سربازان روسی در مرز سومی قرار بگیرد و آنها را محاصره کند و از سوی دیگر قصد دارد به نیروگاه هسته ای کورسک برسد و بحث باجگیری هسته ای ناتو را اجرا کند. (در مورد باجگیری هسته ای ناتو از روسیه یک تحلیل خدمتتون تقدیم کرده بودم)
در حال حاضر اوکراین با تمام توان حمله کرد و کنترل خود را بر منطقه ای به عرض 20 کیلومتر و 20 کیلومتر در داخل مرزهای روسیه گسترش داده است.
ارتش اوکراین در تلاش است تا جریان نیروهای کمکی را افزایش داده و جریان دائمی لجستیکی را در منطقه برقرار کند.
اگر کنترل در این دو منطقه شهری حاصل شود، آنگاه میتوانیم بگوییم مسیر مبارزه واقعی ناتو و اوکراین علیه روسیه مشخص
شده است.
اما واقعیت این است که تصور اینکه روسیه این تحرکات را ندیده باشد خیلی سخت است. 12 تیپ در چند روز گذشته به این منطقه آورده شده اند. به همین دلیل کاملا مشخص است که روسیه برنامه ویژه ای دارد. (صبر کنید بزودی درباره آن هم صحبت میکنیم)
در ظاهر ارتش روسیه در حال آوردن نیرو از داخل مرزهای خود است. اسپتنازی ها ، واحدهای زرهی، VDV و پیاده نظام از نقاط مختلف وارد می شوند.دقت کنید نیروها از داخل خاک روسیه به این مناطق آورده میشود و روسیه به سراغ نیروهای نزدیک تر حاضر در جبهه ها نمیرود. به همین دلیل عرض میکنم که به این سادگی به داستان سرایی های این کانال های فارسی توجه نکنید.
سربازان جدید از چچن و واگنر از بلاروس نیز به منطقه اعزام شده اند.
از سوی دیگر ارتش روسیه با استفاده از بمب های گلاید FAB-3000 بمباران های سنگینی را انجام می دهد که بیش از 50 بمب در روز است تا از تلاش های اوکراین برای جمع آوری نیروهای کمکی در سومی و ایجاد در کورسک جلوگیری کند.
یک منطقه مرگبار بسیار وسیع ایجاد شده است به طوریکه مقامات اوکراینی صرفا برای بدست آوردن یک پیروزی تبلیغاتی به هیچ وجه نگران کشته شدن افراد نیستند و به صورت مستمر نیروهای تازه جمع شده اوکراینی را به این سیاهچاله مرگ میفرستند.
آتش رگبار عمومی راکت های 122 میلی متری گراد، راکت سنگین و توپخانه 155 میلی متری نیز منطقه وسیعی را مورد هدف قرار می دهد.
سامانه های توپخانه سنگین 203 و 240 میلی متری از ذخایر ارتش وارد شده و پشتیبانی آتش در حال تشدید است.
بازم دقت کنید از توپخانه ذخیره وارد شده است.
هویتزرهای سریع و دوربرد پیشرفته و دقیق مانند Malva و Koalitsiya-SV اهدافی را که توسط آتش توپخانه هدایت لیزری کراسنوپل شناسایی شده بودند، مورد اصابت قرار دادند.
اوکراین سعی میکند با تعداد زیادی گلوله توپخانه و راکت در پاسخ به توپخانه ارتش روسیه حرفی برای گفتن داشته باشد.
میزان تخریب ها از دیروز افزایش یافته است که با پشتیبانی شناسایی هوایی روسیه تسریع شده است.
تلاش ناتو برای اعمال فشار بر کورسک با شلیک های هیمارس و حملات پهپاد ادامه دارد. احتمال حمله اکتامز نیز در حال افزایش است.
ارتش روسیه همچنین واحدهای زرهی و توپخانه اوکراینی را با پهپادهای FPV و حملات پهپاد انتحاری لانست هدف قرار می دهد.
به هرحال اگر ارتش اوکراین مناطق Sudzha و Korenevo را حفظ کند، ممکن است سعی کند به جلو حرکت کند.
در حال حاضر تیمهای نفوذی نیروهای ویژه اوکراینی تا 30 کیلومتری نیروگاه هستهای کورسک آمدهاند و در راه برخی از کاروانهای نظامی روسیه کمین کردهاند و این نفوذها برای ارتش روسیه در پشت خط مقدم دردسرساز شده است.
با ورود نیروهای واگنر و نیروی ویژه ارتش روسیه اوضاع تثبیت می شود و بمباران شدید بیشتر می شود و یک حمله پیشگیرانه از سوی روسیه در سومی پیش بینی می شود.
ارتش روسیه در تلاش است تا با حملاتی به سمت سومی و خارکف، گروه حمله کورسک را دور بزند و در صورت موفقیت، می تواند نیروهای اوکراینی را محاصره کند و این محاصره میتواند به بزرگترین فاجعه برای زلنسکی تبدیل شود.
چراکه گزارش شده است که نیروهای اوکراین تنها نیستند بلکه در این منطقه پرسنل نیروهای ویژه ناتو آمریکا، بریتانیا، فرانسه و آلمان در منطقه به ویژه در کورسک حضور دارند.
گفته می شود که ارتش اوکراین با برخی حملات مشابه در بلگورود و چرنیهیو سعی کرده است نفوذ هایی انجام دهد تا نیروهای روسیه را دچار سردرگمی و وحشت کند.
iran_cityofsun
«اوکراین قفقاز»؛ پروژه غرب برای انفجار مرزهای شمالغرب ایران
#تحلیل_اختصاصی | میلاد رضایی
#تحلیل_مهم
یکی از سناریوهای ژئوپلیتیکی دنیای غرب در این برهه زمانی برای منطقه شمال غربی ایران یا بهتر بگویم منطقه قفقاز ایجاد نسخه دوم اوکراین برای تقابل با ایران و روسیه است.
پروژهای که به نظر میرسد با حمله ترکیه و آذربایجان به ارمنستان آغاز خواهد شد و غرب آن را بهعنوان نقطه شروع جنگ ترکیبی جدید در حیاط خلوت ایران طراحی کرده است.
شاید برای شما این سوال پیش بیاید که چرا در قفقاز و چرا در چنین زمانی؟
باید برگردیم به گذشته دور، زمانیکه از سال 2014 به بعد آمریکا اطمینان پیدا کرد سوریه در محور مقاومت باقی میماند و با کاهش نفوذ آمریکا در منطقه پروژه انتقال قدرت و ثروت به محور شرق تسریع میشود.
طرحی ایجاد شد که 3 راس اصلی قدرت محور شرق یعنی راس نظامی روسیه، راس اقتصادی چین و راس ژئوپلیتیکی یعنی ایران با دشمن نیابتی تضعیف شده و حتی دنیا وارد فاز انتقال نهایی یا دوره جنگ های جهانی نشود.
اما طرح آنها با شکست روبرو شد و بعد از هفت اکتبر دیگر هژمون غرب مطمئن شده بود که وارد دوره جنگ های منطقه ای و بعد جهانی خواهند شد و امیدی به جلوگیری این پروسه وجود ندارد.
اصل کار کاملا مشخص است،باید قدرت هایی که در پیله خود هستند قبل از اینکه بتوانند پروانه شوند در همان پیله نابود شده یا به ضعیف ترین وضعیت خود برسند.
کل هژمون غرب با همه امکانات وارد عمل شد و بعد از ترور شهید رئیسی فاز دوم اجرایی شد که این عملیات تا حمله اخیر به یمن و ایران ادامه پیدا کرد.
آنها انتظار داشتند ساز و کار نابودی ساختار حزب الله لبنان در ایران فعال شود یعنی اول حلقه فرماندهان نزدیک رهبری زده شود و بعد خود رهبر ایران را شهید کنند.
در این میان عده ای خواسته(لیدر های خائن) یا ناخواسته (جمعیت رسانه ای دنباله رو) در فاصله بین شهادت فرماندهان و برنامه شهادت رهبری ایران سعی میکنند پالس به آمریکا بفرستند که اگر اتفاقی برای رهبر ایران بیفتد آنها تمام تلاش خود را به کار میبرند که فردی با تفکرات تسلیمی و یا هم فکرهای خیانت کار خودشان را به هر وسیله ای شده به رهبری ایران منصوب میشود و ایران به سرنوشت سوریه دچار میشود و آمریکا بر منطقه کاملا مسلط میشود.
حتی اگر رهبری دلخواه غرب در راس قرار نگیرد برنامه های تضعیف رهبر جدید که قبلا یکبار در زمان فوت امام خمینی براه انداخته بودند دوباره انجام میشود و اینگونه ایران وارد فاز بازسازی طولانی مدت میشود و هژمون غرب فرصت آن را دارد به سراغ روسیه و چین برود.
خصوصا اگر دیگر منبع انرژی چین یعنی نفت منطقه خلیج فارس و روسیه قطع شوند چین نیز نمیتواند با تمام توان وارد عمل شود.
اما تنها 24 ساعت بعد از عملیات سنگین دشمن علیه ایران همه چیز تغییر کرد.
با بازیابی سریع ساختار قدرت ایران در کمتر از 24 ساعت و پاسخ سنگین مشخص شد این طرح قابلیت تثبیت و پایان مورد نظر دشمنان ایران را ندارد.
اینجاست که آمریکا ناچار به سراغ آخرین مرحله تهاجم منطقه ای خود پیش از آغاز جنگ های جهانی میرود.
این مرحله درواقع آشوب منطقه ای گسترده و درگیر شدن متحدان اصلی آمریکا برای فدای خود جهت بقای آمریکا است.
یعنی ورود ناتو به جنگ.
برای اینکار نیاز دارند کاری کنند ناتو با ایران و روسیه مستقیم درگیر شود نه در یک جبهه چرا که در گذشته طرح آنها برای درگیری تک به تک به شکست انجامید.
اما پاسخ ایران به اسرائیل نشان داد که کشورهای عضو ناتو اگر مستقیم درگیر شوند باید هزینه بسیار زیادی بپردازند به همین دلیل اعضای ناتو دسته بندی شده اند و در مرحله اول ترکیه و چندین کشور اروپای شرقی و منطقه قفقاز وارد یک جبهه مشترک علیه ایران و روسیه خواهند شد.
به همین دلیل باید از طریق ترکیه یک جبهه مشترک نیابتی را در خط اتصال غرب دریای مازندران باز کنند.
درواقع قفقاز جنوبی با شرایطی که دارد بهترین مکان برای بازگشایی جبهه جدید است.
قفقاز جنوبی، محل تلاقی سه گفتمان بزرگ است: ۱. گفتمان ایرانی-شیعی ۲. گفتمان ارتدوکسی روسیه ۳. تمدن سکولار غرب با رنگآمیزی پانترکیسم و صهیونیسم
این منطقه از نظر جغرافیایی مثل یک پل بین خاورمیانه، اروپا و آسیای میانه عمل میکند.
اگر غرب بتواند این پل را تصرف کند، مزایای زیادی برای غرب دارد که به عنوان مثال مسیر ترانزیت ایران و روسیه را بسته میشود و توازن منطقه بهکلی برهم میخورد.
پس از شکست راهبردی اسرائیل در جنگ غزه و ناتوانی آمریکا در مهار ایران از جبهههای شرقی و غربی، اکنون تمرکز به شمالغرب ایران یعنی قفقاز تغییر یافته است.
جرقه آغاز این جبهه مشترک ؛ حمله به ارمنستان است.
غرب بهدنبال یک بهانه یا محرک برای شروع پروژهاش در قفقاز است، و آن بهانه چیزی نیست جز شعله ور ساختن جنگ ترکیه و آذربایجان با ارمنستان.
(1/3)