۱. #داستان_عاشقانه_واقعی روزی پسری #عاشق دختر محل میشه .💗 رسماً به #خواستگاری دختر میره،اما پدر دختر قبول نمیکنه🤯 پسر عاشق اینقدر پیگیری می‌کنه تا پدر دختر رو راضی کنه اما هیچ سودی نداره🙄 پسر اینقدر محترمانه برخورد میکرد،اصلا براشون #مزاحمت ایجاد نمیکرد،برای همین خانواده دختر نمیتونستن برخوردی باهاش کنند. شبی از شب ها خانواده دختر #تصمیم گرفتند #مخفیانه نقل مکان کنند👀 بین ساعت۱۲تا۳شب اسباب کشی کردند و از اون محله رفتن وقتی پسرعاشق متوجه #ناپدید شدن اونا شد باز هم دست برنداشت و دنبال گشت،تابالاخره بعداز یک سال تونست دوباره عشقش رو پیدا کنه😍 دوباره خواستگاری ها شروع شد... ⁉️اگر تو جای اون دختر یا جای پدر دختر بودی چه جوابی به این خواستگار میدادی؟ @elnaz1367 نظرت رو بگو تا برات ادامه داستان رو بگم😇 https://eitaa.com/psynezampour

نظر یکی از شما خوبان

نظرات شما برام ارزشمند و همه رو می خونم🌹

۲. بریم ادامه داستان #داستان_عاشقانه_واقعی خانواده دختر قبول کردن و بله گفتن پسر عاشق پیشه بالاخره به عشقش رسید.👰‍♀🤵‍♂ بعد یک مدت از ازدواجشون رفتن پیش مشاور😳(مشاوره قبل از طلاق) ⁉️ آخه مردی که اینقدر خانمش رو دوست داره چرا باید از هم جدا بشن؟!! جالب بدونید که در چنین شرایطی هم اصلا عشق مرد به خانم کم نشده بود‼️

به نظرتون علتش چی می‌تونست باشه ؟! @elnaz1367

۳. #داستان_عاشقانه_واقعی پسر عاشق قصه ی ما وقتی که از دست دختر خانم عصبانی میشد،به طور بدی این دختر رو کتک میزد😳😔 میدونی چرا؟! چون پسر از این خانم بتی ساخته بود که تحمل حداقل اشتباه رو هم از او نداشت. در برابر حداقل اشتباه ،کنترلش رو از دست میداد و ....🥺 این پسر،دحتر رو ۱۰۰درصد برای خودش میخواست و توقع معصومیت مطلق از دختر داشت. https://eitaa.com/psynezampour