#رمان_بانوی_پاک_من
#قسمت_پانزدهم
"زهرا"
پسره پررو بامن در میفته.فکرکرده چون خارجیه و دوسه سال ازم بزرگتره میتونه بامن بحث کنه.من فلسفه و منطق خوندم اونم تو دانشگاه دولتی.مگه میتونه باحرفای چرتش منو قانع کنه؟
خوشم اومد که نتونست حریف من بشه.نبایدم بشه من ایرانیم.۲۲ساله دارم تو ایران زندگی میکنم.فرق من و یک پسری که دو روزه اومده ایران،مثل زمین تا آسمونه.
واسه من وکیل وصی شده،حکم میکنه.
انگاری عمه خیلی ازم شاکی شده بود.خیلی بدنگاهم میکرد.امامن کارخودمو کردم.بعد ناهار،ظرفها رو جمع کردم و رفتم تو آشپزخونه شستم.هرچی سیمین خانم(خدمتکار)اصرار کرد که بشوره گفتم برو استراحت کن خودم میشورم.
درحال شستن آخرین ظرف هابودم که عمه اومد تو آشپزخونه و به بهانه آب خوردن یکم موند.میدونستم میخواد چیزی بگه اما انگار مردد بود.
_چندسالته؟
اومد کنارم ایستاد و زل زد بهم.
_۲۲سالمه عمه جان.
_اما ماشالله زبونت دراز تر از سنته.
باحرص دندونامو بهم فشاردادم اما چیزی نگفتم.
_ببین زهراخانم.احترام فامیلی به جاش اما پسرمن تازه اومده ایران.۲۹سال تمام لای پر قو بزرگش کردم.هرچی خواسته فراهم بوده.عین خودتم زبونش تنده اما اجازه نمیدم کسی بهش توهین کنه.
_چطور پسرتون به هرکی میخواد توهین میکنه!
_اون فرق میکنه.هنوز تو جمع ما مثل غریبه است.باید باهاش خوب رفتار کنی تا عادت کنه.
دست از ظرف شستن کشیدم و گفتم:من فلسفه و منطق خوندم عمه جون.بایدی تو سرم نمیره مگر اینکه منطقی باشه.
دختر پررو و زبون درازی نبودم اما حرف زور هم سرم نمیشد.
_خوبه افرین.کی بهت گفته هرچی زبون درازتر باشی،تو دل برو تر میشی؟
بالبخند جوابشو دادم:کسی همچین حرفی نزده.درضمن بنده جسارت نکردم فقط گفتم حرف منطقی رو قبول میکنم همین.
ازکنارش رد شدم و رفتم بیرون.مادر و پسر جفت هم بودن ماشالله.
دیگه باید میرفتم.چادرمو سرم کردم و از مادرجون و پدرجون خداحافظی کردم.عمه نبود و من به مادرجون سپردم که ازطرف من ازشون خداحافظی کنن.
با تاکسی رفتم دانشگاه و تاعصرکلاس داشتم.
عصر،خسته و کوفته رسیدم خونه و بدون معطلی خوابم برد.اصلا یادم رفت برای مامان تعریف کنم امروز چیشده خونه مادرجون.
نزدیکای غروب بیدارشدم و اول نمازمو خوندم.داشتم سجادمو جمع میکردم که باز سروکله محدثه خانم پیداشد.
_به به حاج خانم.قبول باشه نماز روزه ها
فقط بلد بود مسخره کنه.منم بهش اهمیتی ندادم و فقط گفتم:ممنون.
_چیه باز دپرسی؟پسرعمه حالتو گرفت؟
بعد چشمک تیزی زد و تکیه داد به در.
سجادمو که جمع کردم رفتم سراغ قفسه کتابام و درسای فردا رو حاضرکردم.
_چیه فضولی امانت نداد؟
تکه ای از موهای بلند مشکیش رو دور انگشتش پیچید و گفت:تو که میسناسی منو!زود بگو.
_اتفاق خاصی نیفتاد که قابل گفتن باشه.
_همیشه حرفاتو بخور.اه
بعد از اتاق رفت بیرون.
#نویسنده_زهرا_بانو
#کپی_با_ذکر_نویسنده_جایز_میباشد🍃
بامــــاهمـــراه باشــید🌹
*قضاوت مکن*
*ای برادر خواهرم بیدار باش*
*گر قضاوت می کنی هشیار باش*
*هر چه می بینی نمی باشد سند*
*هر چه می گویی بگویش مستند*
*هر کسی خندان بود بی درد نیست*
*تو ندانی آدم بی درد کیست*
*هر کسی مکتب نرفته کور نیست*
*او ز علم و معرفت پس دور نیست*
*آنکه بیکار است او بیعار نیست*
*گر دهی کارش دگر بیکار نیست*
*بد حجابی خود دلیل کُفر نیست*
*خود نداند معنی این کار چیست*
*هر که دارد سیم و زر او دزد نیست*
*حاصل رنجش بود کنکاش چیست*
*هر کسی کرده سکوت او لال نیست*
*زندگی هرگز بدین مِنوال نیست*
*هر کسی گریان شود افسرده نیست*
*او بود غمگین ولی دلمرده نیست*
*هرکه میخندد مگو او دلخوش است*
*درد برجانش بود او سرخوش است*
*هر که گوید عیب ما دشمن که نیست*
*گو برادر جُرم او آخر ز چیست*
*هر که را دیدی فقیر او کی گداست*
*بِینِ مسکین و گدا دانی جداست*
*ساد ه پوشی هم نباشد اُملی*
*گر تمیزی ای برادر چون گُلی*
*شیک پوشی هم دلیل مال نیست*
*جیب شاید خالی و خوشحال نیست*
*هر که گوید عاشقم دلداده نیست*
*او به پایت گویمت اِستاده نیست*
*هر کسی دستت گرفت او یار نیست*
*تو ندانی دشمنت یا دوست کیست*
*بر تو گویم مُتهِم محکوم نیست*
*گویا ظلمی شده معلوم نیست*
*الغرض این قصه باشد بس دراز*
*گر ندانی گویمت درد است و راز*
*زندگی بر ما دو روزی بیش نیست*
*این دو روزه حاصلش تشویش نیست*
پس بدان کار قضاوت با خداست*
*تو ندانی حق و این قصه جداست
🍃 سبزی تره 🍃
💠در روایتی معتبر آمده است که حضرت موسی بن جعفر علیه السلام در مورد کسی که طحالش دچار عارضه شده بود فرمود: «سه روز به او تره بخورانید خوب میشود». به فرمایش امام عمل کردند واو بهبود یافت.
💠از حضرت امام صادق علیه السلام روایت شده است که فرمود: «تره بخورید که چهار خاصیّت در آن است: بوی بد دهان را برطرف، بادهای بدن را بیرون، بواسیر را قطع میکند و هر کس مداومت بر آن کند از خوره در امان خواهد بود».
💠 در روایت آمده است که: حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام تره را با نمکِ ساییده تناول میفرمود.
🔺دوستان فعال حوزه ی جمعیت مسیر را اشتباه نروید
🔰گلوبالیست ها و ایادی داخلیشان برای «کنترل جمعیت ایران» ظاهراً شعار «دو بچه کافیست» و «فرزند کمتر, زندگی بهتر» را گفتند تا تصور شود که خود مردم متقاعد شدند که فرزند نیاورند و هیچ اجبار و الزامی برای پذیرش آن نبوده است، جز کار آموزشی و فرهنگی، در حالیکه این یک «عملیات ایذایی و فریب» محسوب می شود.
مردم بیشتر از این که تحت تاثیر «شعارها و فرهنگ سازی رسانه ای» باشند، «تحت اجبار و الزام عملیاتٍ کنترلِ جمعیت» هستند.
بعد از این اجبارها و فشارها، فرهنگ «فرزند کمتر زندگی بهتر» عمومی شد.
کنترل جمعیت را با صدا و سیما و مبلغان دینی نمی شود حل کرد والا در زمین دشمنان بازی خواهیم کرد، چون که با این تصور ما گوش ملت را پر از شعار خواهیم کرد و این شعارها در بستر تمدنی کنونی به ضد خودش تبدیل خواهد شد.
کنترل جمعیت واقعی اینجا اتفاق افتاد:
🌑تغییر سریع معماری و جایگزینی آپارتمان نشینی بجای خانه های ویلایی
🌑تغییر سریع زندگی تولیدی به زندگی مصرفی و نابودی ریشه ای عشایر و روستاها
🌑تغییر فوری اقتصاد مردمی به اقتصاد سرمایه داری و تمرکز ثروت در دست نوکیسه ها و بیکاری و فقر عمومی
🌑تغییر فوری روش زایمان طبیعی، به سزارین با اجبار نظام پزشکی
🌑توسعه ی سریع تحصیلات غیر ضروری و اشتغال نامتناسب دختران و زنان
🌑نازا کردن فوری جمعیت مولد کشور با تغذیه ی تراریخته، مکمل های شیمیایی و واکسیناسیون های عمومی
🌑عقیم سازی تخم های گیاهان و حیوانات که به عقیمی انسان ها منجر می شود.
🌑بسترسازی فوری برای گسترش ورزش های حرفه ای دختران و زنان
🌑ایجاد امکانات سفرهای خارجی تفریحی برای میلیون ها خانواده و ترویج این سبک زندگی
🌑ادامه سیاست سربازی اجباری و توسعه ی کامل سربازگیری که دومین دلیل ازدواج نکردن جوانان محسوب می شود.
🌑تقویت سریع نظام پزشکی حاکم که بطور تمام قد در مقابل رشد جمعیت می ایستد(خطرناک دانستن بارداری بهنگام، محدود کردن ایام بارداری، بارداری را تهدید سلامتی مادر معرفی کردن، ایجاد وحشت از بارداری و غربالگری اجباری مادران باردار و...)
🌑تصویب قوانین مخالف با ازدواج بهنگام، تعدد زوجات و تکثر اولاد
🌑ممنوعیت پذیرش مهاجر در کشور و جلوگیری از ازدواج بین فرهنگی(و گسیل جمعیت مهاجر به کشورهای اروپایی)
🌑ممنوعیت احیای موات، چرای دام در منابع طبیعی، محدودیت ساخت و ساز، ممنوعیت دامپروری و پرورش طیور غیر صنعتی، کشاورزی غیر صنعتی، دستفروشی، صادرات و واردات خرد و... که همگی موجب بیکاری و فقر و توزیع ناعادلانه ثروت می شود.
👌 مبارزه با توطئه ی کنترل جمعیت یک مقوله ی پیچیده ی تمدنی و سبک زندگی است و باید با کمترین سر و صدا و بیشترین برنامه ریزی و عملیات به پیش برود.
مثلا اگر تمام ایران شعار فرزندآوری بیشتر بدهند، برابری نمیکند با حذف سربازی یا احیای زندگی تولیدی یا قانونی کردن ازدواج بهنگام یا ممنوعیت سزارین و... دسته دوم که عملیاتی و غیر تبلیغاتی هستند برای رشد شاخصه های ازدواج و فرزندآوری موثرتر است.
بطور مثال غرب برای بیحجابی کشورمان، کمتر شعار داده است که مثلا بی حجابی خوب است، بلکه با ریختن دختران به سطح جامعه بنام تحصیل و اشتغال و ورزش و... توانسته است بستر اختلاط زن و مرد را فراهم کند و بطور طبیعی حیا و عفاف و حجاب کم رنگ تر شده است.
اگر صرفا با روش تبلیغاتی به جنگ جمعیتی گلوبالیست ها برویم، یا اولویت را در تبلیغ بدانیم تا عملیات تقنینی، تمدنی و سبک زندگی، حتی اگر تعداد معدودی خانواده های پر جمعیت بوجود بیایند، بعنوان افراد آنورمال و غیر طبیعی در جامعه دیده خواهند شد و یا پدیده هایی جالب و استثنایی خواهند شد!
✍م.م.ق
⭕️👆حرف دکتر ماجد العانی رو یادتون هست ؟!
❌ حالا صلیب سرخ ژاپن گفته :
کسانیکه #واکسن #کرونا دریافت کرده اند فعلاً مجاز به اهدای خون نیستند.
👈 واکسنهای اسپوتنیک، آسترازنکا، فایزر، مدرنا، جانسون از نوع ژنی میاشند .
#واکسنهای_ژنی
#تغییرات_ژنتیکی
#کدهای_ژنتیکی_غیربشری
🔻جهانپور: هر واکسنی از هر جای جهان رایگان (و البته در مراحل بعد اجباری) خواهد بود!
سخنگوی سازمان غذا و دارو:
🔹هر واکسن کرونا از هر مسیری که وارد کشور شود، توسط وزارت بهداشت خریداری شده و برای تلقیح در اختیار شبکه بهداشت قرار میگیرد، تا رسیدن به واکسیناسیون جمعیت هدف، انجام واکسیناسیون رایگان خواهد بود.
😱 رفتیم که شناسنامه های الکترونیکی و واکسن کنترل جمعیت رو دریافت کنیم
هدایت شده از مدح و متن اهل بیت
عاملِ درد و پریشانی من، هجران است
مثل هرهفته همین وقت، دلم نالان است
حالِ من خوب نشد وضعیتم بحرانیست
شب جمعه ست فقط کرببلا درمان است
❣السلام علیک یااباعبدالله❣