📚 #داستان_های_کوتاه_و_آموزنده
👈 اویس قرنی و اطاعت مادر
گویند اویس شتربانی می کرد و از اجرت آن مخارج مادر خود را می داد. یک روز از مادر اجازه خواست که برای زیارت پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم به مدینه رود. مادرش گفت اجازه می دهم به شرط آنکه بیش از نصف روز در مدینه توقف نکنی.
اویس حرکت کرد وقتی به خانه پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم رسید اتفاقا ایشان هم تشریف نداشتند. ناچار اویس بعد از یکی دو ساعت توقف پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم را ندیده، به یمن مراجعت کرد.
چون حضرت به خانه برگشت پرسید این نور کیست که در این خانه تابیده؟ گفتند شتربانی که اویس نام داشت به اینجا رسید و بازگشت. فرمود آری اویس در خانه ما این نور را به هدیه گذاشت و رفت.
سپس فرمود: «یفوح روائح الجنة من قبل القرن و اشوقاه الیک یا اویس القرن» نسیم بهشت از جانب یمن و قرن می وزد چه بسیار مشتاقم به دیدارت ای اویس قرنی.
📗 #منتهی_الامال، ج 1، ص 142
✍ حاج شیخ عباس قمى
💕💛💕
📚 #داستان_های_کوتاه_و_آموزنده
👈 نابینا و کور دل
نابینائی در شب تاریک چراغی در دست و سبوئی بر دوش در راهی می رفت. فضولی به وی رسید و گفت: ای نادان! روز و شب پیش تو یکسانست و روشنی و تاریکی در چشم تو برابر، این چراغ را فایده چیست؟
نابینا بخندید و گفت: این چراغ نه از بهر خود است، از برای چون تو کوردلان بی خرد است، تا به من پهلو نزنند و سبوی مرا نشکنند.
🍂حال نادان را به از دانا نمی داند کسی
🍂گرچه دردانش فزون از بوعلی سینا بوَد
🍂طعن نابینا مزن ای دم ز بینائی زده
🍂زانکه نابینا به کار خویشتن بینا بود
📗 #بهارستان
✍ عبدالرحمن جامی
💕💛💕
قَالَ رَبِّ السِّجْنُ أَحَبُّ إِلَيَّ مِمَّا يَدْعُونَنِي إِلَيْهِ وَإِلاَّ تَصْرِفْ عَنِّي كَيْدَهُنَّ أَصْبُ إِلَيْهِنَّ وَأَكُن مِّنَ الْجَاهِلِينَ (33یوسف جزء12)
👈(يوسف) گفت: پرودگارا؛ زندان براى من از آنچه(آن زنان) مرا به سوى آن مى خوانند محبوب تر است. و اگر حيله آنها را از من باز نگردانى من به سوى آنها تمايل مى كنم و از جاهلان مى گردم.
4️⃣نکته:
🌺هر آزادى ارزش نيست وهر زندانى عيب نيست.
🌺شخصيّت انسان به روح اوبستگى دارد، نه جسم او. اگر روح آزاد باشد، زندان بهشت است واگر روح در فشار باشد، كاخ هم زندان مى شود.
🌺راضى كردن مردم به قيمت ناخشنودى خدا، جهل است. «اكن من الجاهلين
🌺جداسازى محيط به خاطر مصون ماندن افراد از گناه، كارى شايسته است.