eitaa logo
🦋🌿 خریدوفروش ھمہ چیزازهمه جا🦋
309 دنبال‌کننده
6.5هزار عکس
3.3هزار ویدیو
286 فایل
خریدو فروش همه چیز از همه جا لوازم نو وکار کرده 🦋🌸 وسایل منزل نو و کارکرده پوشاک و غیره آیدی خادم کانال @bandekhod لطفا لینک کانال را تبلیغ و پخش کنید 💛 با سپاس از حضوࢪتان🍋 @mamad_soltani eitaa.com/joinchat/198705163Cf7ed826126
مشاهده در ایتا
دانلود
|⇦• ذکر توسل زیبا ویژۀ ایام فاطمیه و شهادت حضرت صدیقۀ طاهره زهرایِ مرضیه سلام الله علیها تقدیم به روح شهدا و جانباختگان حادثۀ سقوط هواپیمای مسافربری با نوایِ گرم حاج سید مجید بنی فاطمه •✾ «السلام علَی الجوهرةِ القُدسیَّة فی تعیُّنِ الإنسیّة ، صورةِ النَّفسِ الکُلیّةِ ، جوادِ العالمِ العَقلیّةِ ، بِضعَةِ الحَقیقةِ النَّبویّةِ ، مطلع الأنوارِ العلویّةِ ، عینِ عیونِ الأسرارِ الفاطمیّة ، النّاجیةِ المُنجیّةِ لِمُحبّیها عن النّار ، ثمرة شَجَرة الیقین ، سیدة نساء العالمین ، المعروفة بالقَدْر ، المجهولةِ بِالْقَبرِ ، قُرّةِ عین الرَّسولِ ، الزَّهراءِ البتول ، علیها الصّلوة و السّلام» ای آسمان عاطفه ؛ پرواز بی کران بعد از تو ناتوان شده بالِ کبوتران خیر النساییُ به خودت می شناسمت دنیا نداشت غیر خودت از تو بهتران دینم حرام اگر که به غیر تو رو کنم تو مالِ ما بهشت خدا مالِ دیگران شایسته است بعد بیابان نشینی ات گوشه نشین شوند تمام پیمبران دستش شکسته باد هر آنکه تورا شکست نانش حرام باد هر آنکه تورا در آن .. .. کوچه فقط بخاطر یک قطعه خاک زد باید از این به بعد بمیرند نوکران *من زود میگم رد میشم .. چون شماها خیلی غیرتی اید ..* این روز ها که حرمت رویت شکسته شد خوب است گوشواره درارند مادران *آخه گفت یه جوری زد گوشواره شکست ..* اینها تورا زدند ، غرورِ علی شکست آری شکستنی است غرور دلاوران بعد از تو احترام ندارد قبیله ات مادر که رفت وای بر احوال دختران *من نمیدونم سِرِّش چیه عزیزانم ، برادرانم سِرِّشُ نمیدونم ماهِ محرم ده شب مقدمه داری تا میرسی به عاشورا یا شب تاسوعا ، اما فاطمیه شب اول وقتی شروع میکنی باید روضۀ در و دیوار بخونی .. نانجیب برای شیرین کاری نامه نوشت برای معاویه ، گفت همچین که در و آتش زدیم .. (آی بچه سیدا ، غیرتیا ..) گفت صدایِ فاطمه رو میشنیدم ، صدای نفس هاشو دیگه میشنیدم به قدری نزدیک شدم گفت مگه منو یادتون نیست؟ بابام چقدر بالا منبر از من حرف زده ؟..گفت یه طوری فاطمه سخن میگفت گفتم الان دلم نرم میشه .. به محض اینکه قلبم داشت نرم میشد یادِ کینه ای که از علی داشتم افتادم .. گفت همچین که یاد علی افتادم چنان لگد به در زدم صدای شکستن استخوانشو شنیدم .. چنان صدا زد مادر .. چنان باباشُ صدا زد .. یه وضعی درست شد که فاطمه صدا زد یا فضه خُذینی ... بین در و دیوار افتاد *از اینجا به بعد روضه زنانه ست .. همچین که اومدم بالاسرش آروم آروم چشماشُ باز کرد نگفت محسنم .. نگفت بازوم .. نگفت صورتم .. فقط یه نگاه کرد گفت علی رو کجا بردن؟.. گفتم علی رو بردن ، گفت مگه زهرا مرده علی رو پا برهنه ببرن؟ .. علامۀ امینی یه عمر گریه میکرد وقتی سوال کردن علتُ ؟.. یه مرتبه دیدن به سر و صورت میزنه ؛ گفتن آقا چیشد؟ فرمود الان تو این فکر بودم اگه یه اتفاق برا مادر بیفته بچه ها پناه میبرن به بابا .. اگه برا بابا اتفاق بیفته بچه ها پناه میبرن به مادر .. (متوجه شدی چی گفتم؟) بچه ها تو کوچه به کی پناه بردن؟.. یکی میگه بابامُ نبرید .. یکی میگه مادرمُ نزنید .. یه بیت بخونم صدا ناله ت بلند بشه ..* میزد مرا مغیره و یک تن به او نگفت زن را کسی مقابلِ شوهر نمیزند ..
🔴🔴آخرین روز قبل از واقعه ... ⏪اسرار ناگفته از آخرین روز زندگی سپهبد سلیمانی پنج‌شنبه(98/10/12) ساعت 7 صبح با خودرویی که دنبالم آمده عازم جلسه می‌شوم، هوا ابری است و نسیم سردی می‌وزد. . ساعت 7:45 صبح به مکان جلسه رسیدم. مثل همه جلسات تمامی مسئولین گروه‌های مقاومت در حاضرند. . ساعت 8 صبح همه با هم صحبت می‌کنند... درب باز می‌شود و فرمانده بزرگ جبهه مقاومت وارد می‌شود. با همان لبخند همیشگی با یکایک افراد احوالپرسی می‌کند دقایقی به گفتگوی خودمانی سپری می‌شود تا اینکه حاج‌قاسم جلسه را رسما آغاز می‌کند... هنوز در مقدمات بحث است که می‌گوید؛ همه بنویسن، هرچی می‌گم رو بنویسین! همیشه نکات را می‌نوشتیم ولی اینبار حاجی تاکید بر نوشتن کل مطالب داشت. . گفت و گفت... از منشور پنج‌سال آینده... از برنامه تک‌تک گروه‌های مقاومت در پنج‌سال بعد... از شیوه تعامل با یکدیگر... از... کاغذها پر می‌شد و کاغذ بعدی... سابقه نداشت این حجم مطالب برای یک‌جلسه . آنهایی که با حاجی کار کردند می‌دانند که در وقت کار و جلسات بسیار جدی است و اجازه قطع‌کردن صحبت‌هایش را نمی‌دهد، اما اینگونه نبود... بارها صحبتش قطع شد ولی با آرامش گفت؛ عجله نکنید، بگذارید حرف من تموم بشه... . ساعت 11:40 ظهر زمان اذان ظهر رسید با دستور حاجی نماز و ناهار سریع انجام شد و دوباره جلسه ادامه پیدا کرد! . ساعت 3 عصر حدود ! حاجی هرآنچه در دل داشت را گفت و نوشتیم. پایان جلسه... مثل همه جلسات دورش را گرفتیم و صحبت‌کنان تا درب خروج همراهیش کردیم. خوردویی بیرون منتظر حاجی بود حاج‌قاسم عازم شد تا سیدحسن‌نصرالله را ببیند... . ساعت حدود 9 شب حاجی از به دمشق برگشته شخص همراه‌ش می‌گفت که حاجی فقط ساعتی با سیدحسن دیدار کرد و کردند. حاجی اعلام کرد امشب عازم است و هماهنگی کنند سکوت شد... یکی گفت؛ حاجی اوضاع عراق خوب نیست، فعلا نرین! حاج‌قاسم با لبخند گفت؛ می‌ترسین بشم! باب صحبت باز شد و هرکسی حرفی زد _ که افتخاره، رفتن شما برای ما فاجعه‌ست! _ حاجی هنوز با شما خیلی کار داریم حاجی رو به ما کرد و دوباره سکوت شد، خیلی آرام و شمرده‌شمرده گفت: میوه وقتی می‌رسه باغبان باید بچیندش، اگر روی درخت بمونه پوسیده می‌شه و خودش میفته! بعد نگاهش رو بین افراد چرخاند و با انگشت به بعضی‌ها اشاره کرد؛ اینم رسیده‌ست، اینم رسیده‌ست... ساعت 12 شب هواپیما پرواز کرد ساعت 2 صبح جمعه خبر شهادت حاجی رسید به اتاق استراحتش در دمشق رفتیم کاغذی نوشته بود و جلوی آینه گذاشته بود. (راوی؛ ستاد لشکر فاطمیون)
YEKNET.IR - shoor - shabe 3 fatemie avval 1398 - motiee.mp3
5.06M
🔳 #ایام_فاطمیه تمام غصه اش اشک علی بود مدینه گریه هاش را نفهمید 🎤 #میثم_مطیعی #السلام_علیک_یا_فاطمه_الزهرا_س #آجرک_الله_یا_صاحب_الزمان_عج
راهنمایی‌های استاد در شرایط بعد از انتقام_13981022.mp3-1.mp3
10.03M
#تلنگر 🎯نکات دقیق #استاد_مؤیدی (ازشاگردان عارف بزرگ آیت الله سعادت پرور) ❌ درباره شرایط کنونی... 👌حتما گوش کنید🌹 #فتنه #امتحان_الهی ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
Banifateme Shab 1 Fatemie 97-01.mp3
4.15M
|⇦• ذکر توسل زیبا ویژۀ ایام فاطمیه و شهادت حضرت صدیقۀ طاهره زهرایِ مرضیه سلام الله علیها تقدیم به روح شهدا و جانباختگان حادثۀ سقوط هواپیمای مسافربری با نوایِ گرم حاج سید مجید بنی فاطمه •✾•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🎀سیاست های زنانه🎀👠 👈خانم هایی که بچه دارن حواسشون باشه یه خانم با سیاست هیچ وقت جلوي بچه به پدر بچه بي احترامي نمي کنه. ❌اينجوري کم ترين ضررش اينه که به خودش اجازه ميده که يه وقتي به باباش بي احترامي کنه. 💟ضرر اصليش اينه که همسرتون اون احساس قدرتي که به عنوان پدر خانواده توي خونه بايد داشته باشه رو از دست ميده. فکر ميکنه که شما بچه رو به اون ترجيح ميدين. هميشه مخصوصا جلو بچه ها بهش بگین: "شما بهترین بابای دنیا هستی ✨✨✨💕
🎀 🎀 ❤️زن زندگی باشید و اعتماد همسرتان را جلب کنید تا همسرتان حسش را به شما بگوید. ❤️مرد‌ها نه دوست دارند خیلی‌ خیلی رمانتیك و احساساتی باشند و نه این ‌كه احساسات‌شان را كاملا پنهان و سركوب كنند. ❤️یك مرد برای این‌كه از احساساتش حرف بزند، باید در مقابل همسرش احساس امنیت كند. ❤️او باید فكر كند، احساساتش برای شما ملموس و قابل‌پذیرش است و بدون این‌كه در موردش قضاوت كنید آن‌ها را می‌شنوید. ✅در بسیاری مواقع مرد‌ها فكر می‌كنند، با همسرشان زبان مشتركی ندارند و حرف زدن از احساسات‌ شان به قیمت یك سوء تفاهم بزرگ تمام می‌شود. به‌همین دلیل آن‌ها تا نشانه‌های درست نبودن این موضوع را در شما و زندگی‌شان نبینند، از آنچه درون‌شان می‌گذرد حرف نمی‌زنند. ✨✨✨💕
. حیف نون به نامزدش میگه: عصر میام در خونتون، دو تا بوق میزنم بیا پایین تا بریم... نامزدش خوشحال میشه میگه: ماشین خریدی؟ 🚘😍 حیف نون میگه: نه، بوق خریدم 😝😂 ‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🇯‌🇴‌🇮‌🇳 ↯
✨﷽ ✨ 🍃🌸🍃 خدا هرگز دیر نمی کند!✨🍃 هرآنچه که نیاز داری، در زمان درستش به تو می رسد... <<😍>> اندکی صبر سحر نزدیک است..... 💖 ••✾🌸🌸✾•• شخصی نزد مشاورخانواده رفت تا از زبان‌ درازی و سرکوفت های زنش شکایت کند و مشورتی بگیرد مشاور گفت : بابت هر کاری که زنت برایت انجام می‌دهد از او تعریف و تمجید کن هنگام افطار زن سفره را پهن کرد. مرد با اولین لقمه‌ای که خورد شروع کرد از دستپخت زنش تعریف ‌کردن و گفت تا حالا چنین غذای لذیذی نخورده ام. زن گفت: زهرمار بخوری، چندین سال برایت غذا پختم اما یکبار هم تعریف نکردی حال که خواهرت برای اولین بار غذا برایمان فرستاده، تعریف و تمجید میکنی!😂😂😂