عاشقان را سرشکستن واجب است
چوبمحملشاهداینابتکارزینباست
مطلبی حک بر در این مکتب است
مرجع تقلید عـالم #زینب است ..
🏴 #سلامعلیقلبزینبالصبور...
4_345554935284237050.mp3
9.6M
بهترین مداحی تمام عمرم👌
زینب یا زینب مدد ام المصائب
سفیر درده والله مرده کشیده پرده از ظلم اعدا
🎤 کربلایی_سیدرضانریمانی 🎤
#حضرت_زینب
#امام_علی #زینب
💥 مداحان انقلابی 💥
babolharam_taheri1.mp3
3.42M
rozeh-hazrat-zeinab-narimani-05.mp3
2.81M
#رمان_مسافر_عاشق❤️
#قسمت_شـصتوچـهارم
یازده ماه بعـد...
ڪودکمان همانطور کہ حـدس زده بودے دختـر است! اسمـش را هم طبق گفتہ ے خودت #زینـب گذاشتہ ام
از آخـرین تماسے کہ داشتے حـدود یڪ ماهی میگذرد گفتہ بودے این اواخـر درگیری هایتان بیشتر شده است و سیم تلفـن ها قطع شده است
اما دیگر خیلے دیر شـده نگـرانم!
صـداے گریہ های زینب از اتاقمان بلند میشود
بہ سـمتش میـروم و در آغوشـش میگیرم
درسـت شبیہ توسـت...
زیبا و دلنـشین!
کمـے کہ در آغوشـش میگیرم آرام میـشود و میـخوابد اورا پایین میگذارم و خـودم هم کنارش دراز میکشـم و بالشـتش را تاب میدهم تا خـوابش عمیـق تر شود چـند دقیقہ بعد صـداے تلفـن بلنـد میـشود...
براے اینکہ زینـب از خواب بلند نـشود فورا گوشے را بر میدارم
_الو؟
_سلام مـریم خانم...خوبے شما؟
صـداے گرفتہ ے مردی از پشت تلفن چندان مشـخص نمی کرد چہ کسے پشت خط است اما بعد از کمی صحبت فهمیدم برادرت بود
_سلام آقا مهـدے ممنون
_راسـتش زنگ زدم...مـیتونید آمـاده شید بریم یہ جایی؟
_ڪجا مثلا...
_حالا شمـا آماده شیـد تا چنـد دقیقہ دیگہ مام دم درتـون...
بدون اینکہ منتـظـر جوابم باشد گوشی را قطع میکند...
با تعـجب بہ دور و برم نگاهی می اندازم کہ قصـدش از ایـن کار چیـست؟
لباسم را میـپوشم و چادرم را سر میکنم زیـنب را هم آماده میکنم
چنـد دقیقہ بعد آقا مهدے دم در خانہ یمان منتـظرمان می ایستد...از پلہ ها پایین میروم و در را باز میکنم...بعـد سلام و احوالپـرسی سوار ماشیـنش میشوم
اما چنـدان انگار حال درستے نـداشت!
بـدون هیچ حـرفے حرکت کرد و بـعد از نیم ساعت روبروی در سپـاه ایـستاد...
با تعـجب می پـرسم : ایـنجا کجاست؟!
_پیـاده شو زن داداش...
ملافہ ی زینب را دورش میپـیچم در را باز میـکند و او را از آغـوشم بر میدارد و بہ سـمت درب سپاه میـرود
هــزاران فـکر عجـیب و غـریب در سرم میـجنبد!
دسـتم را روے قلبم میـگذارم و با نفـسی عمیـق میگویم : هیـچے نیـست!
و از ماشـین پیاده میـشوم و همـراهش میـروم...
نـویسنده : خادم الشـهـــــــــ💚ــــــدا
رمان های عاشقانه مذهبی
بامــــاهمـــراه باشــید🌹