eitaa logo
🦋🌿 خریدوفروش ھمہ چیزازهمه جا🦋
309 دنبال‌کننده
6.5هزار عکس
3.3هزار ویدیو
286 فایل
خریدو فروش همه چیز از همه جا لوازم نو وکار کرده 🦋🌸 وسایل منزل نو و کارکرده پوشاک و غیره آیدی خادم کانال @bandekhod لطفا لینک کانال را تبلیغ و پخش کنید 💛 با سپاس از حضوࢪتان🍋 @mamad_soltani eitaa.com/joinchat/198705163Cf7ed826126
مشاهده در ایتا
دانلود
بعد از تولد زینب و بی حرمتی ای که از طرف خانواده خودم بهم شده بود ... علی همه رو بیرون کرد ... حتی اجازه نداد مادرم ازم مراقبت کنه ... حتی اصرارهای مادر علی هم فایده ای نداشت ...  خودش توی خونه ایستاد ... تک تک کارها رو به تنهایی انجام می داد ... مثل پرستار ... و گاهی کارگر دم دستم بود ... تا تکان می خوردم از خواب می پرید ... اونقدر که از خودم خجالت می کشیدم ... اونقدر روش فشار بود که نشسته ... پشت میز کوچیک و ساده طلبگیش، خوابش می برد ... بعد از اینکه حالم خوب شد ... با اون حجم درس و کار ... بازم دست بردار نبود ... اون روز ... همون جا توی در ایستادم ...فقط نگاهش می کردم ... با اون دست های زخم و پوست کن شده داشت کهنه های زینب رو می شست ... دیگه دلم طاقت نیاورد ... همین طور که سر تشت نشسته بود... با چشم های پر اشک رفتم نشستم کنارش ... چشمش که بهم افتاد، لبخندش کور شد ...  - چی شده؟ ... چرا گریه می کنی؟ ... تا اینو گفت خم شدم و دست های خیسش رو بوسیدم ... خودش رو کشید کنار ...  - چی کار می کنی هانیه؟ ... دست هام نجسه ... نمی تونستم جلوی اشک هام رو بگیرم ... مثل سیل از چشمم پایین می اومد ...  - تو عین طهارتی علی ... عین طهارت ... هر چی بهت بخوره پاک میشه ... آب هم اگه نجس بشه توی دست تو پاک میشه ...  من گریه می کردم ... علی متحیر، سعی در آروم کردن من داشت... اما هیچ چیز حریف اشک های من نمی شد ... زینب، شش هفت ماهه بود ... علی رفته بود بیرون ... داشتم تند تند همه چیز رو تمییز می کردم که تا نیومدنش همه جا برق بزنه ... نشستم روی زمین، پشت میز کوچیک چوبیش ... چشمم که به کتاب هاش افتاد، یاد گذشته افتادم ... عشق کتاب و دفتر و گچ خوردن های پای تخته ... توی افکار خودم غرق شده بودم که یهو دیدم خم شده بالای سرم ... حسابی از دیدنش جا خوردم و ترسیدم ... چنان از جا پریدم که محکم سرم خورد توی صورتش ... حالش که بهتر شد با خنده گفت ... عجب غرقی شده بودی... نیم ساعت بیشتر بالای سرت ایستاده بودم ... منم که دل شکسته ... همه داستان رو براش تعریف کردم... چهره اش رفت توی هم ... همین طور که زینب توی بغلش بود و داشت باهاش بازی می کرد ... یه نیم نگاهی بهم انداخت ... - چرا زودتر نگفتی؟ ... من فکر می کردم خودت درس رو ول کردی ... یهو حالتش جدی شد ... سکوت عمیقی کرد ... می خوای بازم درس بخونی؟ ... از خوشحالی گریه ام گرفته بود ... باورم نمی شد ... یه لحظه به خودم اومدم ... - اما من بچه دارم ... زینب رو چی کارش کنم؟ ... - نگران زینب نباش ... بخوای کمکت می کنم ... ایستاده توی در آشپزخونه، ماتم برد ... چیزهایی رو که می شنیدم باور نمی کردم ... گریه ام گرفته بود ... برگشتم توی آشپزخونه که علی اشکم رو نبینه ... علی همون طور با زینب بازی می کرد و صدای خنده های زینب، کل خونه رو برداشته بود ... خودش پیگیر کارهای من شد ... بعد از 3 سال ...  پرونده ها رو هم که پدرم سوزونده بود ... کلی دوندگی کرد تا سوابقم رو از ته بایگانی آموزش و پرورش منطقه در آورد ... و مدرسه بزرگسالان ثبت نامم کرد ...  اما باد، خبرها رو به گوش پدرم رسوند ... هانیه داره برمی گرده مدرسه ... 👈ادامه دارد…
قسمت هفتم داستان دنباله دار : خرید عروسی با نگرانی تمام گفت: سلام علی آقا … می خواستیم برای خرید جهیزیه بریم بیرون … امکان داره تشریف بیارید؟ …- شرمنده مادرجان، کاش زودتر اطلاع می دادید … من الان بدجور درگیرم و نمی تونم بیام … هر چند، ماشاء الله خود هانیه خانم خوش سلیقه است … فکر می کنم موارد اصلی رو با نظر خودش بخرید بالاخره خونه حیطه ایشونه … اگر کمک هم خواستید بگید … هر کاری که مردونه بود، به روی چشم… فقط لطفا طلبگی باشه … اشرافیش نکنید …مادرم با چشم های گرد و متعجب بهم نگاه می کرد … اشاره کردم چی میگه ؟ … از شوک که در اومد، جلوی دهنی گوشی رو گرفت و گفت … میگه با سلیقه خودت بخر، هر چی می خوای …دوباره خودش رو کنترل کرد … این بار با شجاعت بیشتری گفت … علی آقا، پس اگر اجازه بدید من و هانیه با هم میریم… البته زنگ زدم به چند تا آقا که همراه مون بیان ولی هیچ کدوم وقت نداشتن … تا عروسی هم وقت کمه و …بعد کلی تشکر،گوشی رو قطع کرد … هنگ کرده بود … چند بار تکانش دادم … مامان چی شد؟ … چی گفت؟ …بالاخره به خودش اومد … گفت خودتون برید … دو تا خانم عاقل و بزرگ که لازم نیست برای هر چیز ساده ای اجازه بگیرن … و…برای اولین بار واقعا ازش خوشم اومد … تمام خریدها رو خودمون تنها رفتیم … فقط خربدهای بزرگ همراه مون بود… برعکس پدرم، نظر می داد و نظرش رو تحمیل نمی کرد …حتی اگر از چیزی خوشش نمی اومد اصرار نمی کرد و می گفت … شما باید راحت باشی … باورم نمی شد یه روز یه نفر به راحتی من فکر کنه …یه مراسم ساده … یه جهیزیه ساده… یه شام ساده … حدود 60 نفر مهمون … پدرم بعد از خونده شدن خطبه عقد و دادن امضاش رفت …برای عروسی نموند … ولی من برای اولین بار خوشحال بودم… علی جوان آرام، شوخ طبع و مهربانی بود … بامــــاهمـــراه باشــید🌹
قسمت هشتم ونهم داستان دنباله دار : غذای مشترک اولین روز زندگی مشترک، بلند شدم غذا درست کنم … من همیشه از ازدواج کردن می ترسیدم و فراری بودم … برای همین هر وقت اسم آموزش آشپزی وسط میومد از زیرش در می رفتم … بالاخره یکی از معیارهای سنج دخترها در اون زمان، یاد داشتن آشپزی و هنر بود … هر چند، روزهای آخر، چند نوع غذا از مادرم یاد گرفته بودم … از هر انگشتم، انگیزه و اعتماد به نفس می ریخت … غذا تفریبا آماده شده بود که علی از مسجد برگشت … بوی غذا کل خونه رو برداشته بود … از در که اومد تو، یه نفس عمیق کشید … – به به، دستت درد نکنه … عجب بویی راه انداختی … با شنیدن این جمله، ژست هنرمندانه ای به خودم گرفتم …انگار فتح الفتوح کرده بودم … رفتم سر خورشت … درش رو برداشتم … آبش خوب جوشیده بود و جا افتاده بود … قاشق رو کردم توش بچشم که … نفسم بند اومد … نه به اون ژست گرفتن هام … نه به این مزه … اولش نمکش اندازه بود اما حالا که جوشیده بود و جا افتاده بود … گریه ام گرفت … خاک بر سرت هانیه … مامان صد دفعه گفت بیا غذا پختن یاد بگیر … و بعد ترس شدیدی به دلم افتاد … خدایا! حالا جواب علی رو چی بدم؟ … پدرم هر دفعه طعم غذا حتی یه کم ایراد داشت … – کمک می خوای هانیه خانم؟ … با شنیدن صداش رشته افکارم پاره شد و بدجور ترسیدم …قاشق توی یه دست … در قابلمه توی دست دیگه … همون طور غرق فکر و خیال خشکم زده بود … با بغض گفتم … نه علی آقا … برو بشین الان سفره رو می اندازم … یه کم چپ چپ و با تعجب بهم نگاه کرد … منم با چشم های لرزان منتظر بودم از آشپزخونه بره بیرون … – کاری داری علی جان؟ … چیزی می خوای برات بیارم؟ … با خودم گفتم نرم و مهربون برخورد کن … شاید بهت سخت کمتر سخت گرفت … – حالت خوبه؟ … – آره، چطور مگه؟ … – شبیه آدمی هستی که می خواد گریه کنه … به زحمت خودم رو کنترل می کردم و با همون اعتماد به نفس فوق معرکه گفتم … نه اصلا … من و گریه؟ … تازه متوجه حالت من شد … هنوز قاشق و در قابلمه توی دستم بود … اومد سمت گاز و یه نگاه به خورشت کرد …چیزی شده؟ … به زحمت بغضم رو قورت دادم … قاشق رو از دستم گرفت …خورشت رو که چشید، رنگ صورتم پرید … مردی هانیه …کارت تمومه … بامــــاهمـــراه باشــید🌹
14.03M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کدو حلوایی شکم پر 🔝🎥 حالا که فصلشه درست کن لذت ببر👏 .✦••┈❁🍟🍔❁┈••✦
▪️‏مزین شدن خیابان‌های بغداد به تصاویر شهید سلیمانی و شهید المهندس در آستانه دومین سالگرد شهادت فرماندهان مقاومت 💬 حسین کازرونی را یاد کنید با صلوات🥀 اَلّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُمْ 🥀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌭پیتزا باگت🍕 برای ۱۶ عدد نان باگت ۴ عدد گوشت چرخ کرده ۱۵۰ گرم قارچ ۶ عدد پیاز ۱ عدد فلفل دلمه ای ۱ عدد ذرت ۳ تا ۴ ق غ نمک و فلفل و زردچوبه و رب گوجه به میزان لازم پنیر پیتزا به میزان لازم مواد کاملا سلیقه ای هر چی که خودتون دوست دارید داخل پیتزاتون بریزین . من به این صورت عمل کردم . یه پیاز رو خرد کردم و داخل تابه ای ریختم و تفت دادم . گوشت رو بهش اصافه کردم و تفت دادم . فلفل دلمه ای رنگی رو خرد کردم و ریختم . قارچ ها رو هم ورقه ای کردم و قبلش تفت داده بودم بهش اضافه کردم و ذرت رو هم ریختم و نمک و فلفل و زردچوبه و رب گوجه ریختم . برای راحای کار همه رو با هم مخلوط کردم دیگه جدا جدا نزاشتم . نون باگت ها رو دو قسمت کردم و از وسط نصف کردم . کفش کمی سس گوجه ریختم و پتیر پیتزا و بعد از مواد گوشتی روش ریختم و باز پنیر پیتزا ریختم . و روش هم گوجه گیلاسی چیدم . داخل فر ۱۸۰ درجه به مدت ۸ الی ۱۰ دقیقه قرار دادم اخر هم ۲ دقیقه شعله بالایی رو روشن کردم تا پنیر برشته بشه . حواستون باشه زیاد توی فر نزارین فقط در حد اب شدن پنیر هست و الا نون باگت خشک میشه . .✦••┈❁🍟🍔❁┈••✦
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مواد لازم: 3 تخم مرغ 1 لیوان شکر 1 لیوان شیر نصف لیوان روغن 2 لیوان آرد نصف قاشق چای خوری وانیل 1 قاشق چای خوری بکینگ پودر ----- برای سس شکلاتی: خامه 200 میلی لیتر شکلات ​​100 گرم طرز تهیه: تخم مرغ را با شکر خوب هم بزنید شیر و روغن را اضافه کنید و هم بزنید سایر مواد را اضافه کرده و مخلوط کنید. خامه را به جوش آورده ، شکلات خرد شده را اضافه کرده و مخلوط کنید تا ذوب شود سیبا رو به سیخ چوبی بزنید در خمیر کیک زده و در روغن داغ سرخ کنید .سپس به سس شکلاتی زده و به دلخواه تزیین کنید نوش جان
🍃🌹ثبت نام زیارت قم و جمکران دو شبانه روز حرکت چهار شنبه بعد از ظهر و برگشت روز جمعه بعد از ظهر مکان حسینیه یک شب قم و یک شب جمکران کرایه ماشین رفت و برگشت جا و غذا نفری ۱۵۰ هزار تومن خانم و آقا 🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹جهت ثبت نام و هماهنگی کامل با شماره زیر تماس بگیرید 🍃🌹🍃09354116426
آش جو مخلوط ✅ خواص: طبیعت این غذا گرم و معتدل بوده برای وعده های شب و در فصل زمستان و پاییز بسیار مناسب است در فصل تابستان با لیمو ترش میل شود. دستور پخت: برای پخت آش جو مخلوط بلغورها را خیس کرده و با نمک و زردچوبه ۴۵دقیقه می‌پزیم. لوبیاها را خیس کرده و یک و نیم ساعت می‌پزیم عدس و ماش را افزوده و با ادویه‌جات به مدت یک ساعت بپزید. پیاز را خرد و بانمک و ادویه و روغن سالم تفت داده و گردوهای کوبیده شده را اضافه و تفت می‌دهیم و با سبزیجات به کل موادمان اضافه می‌کنیم. اجازه دهید غذا با حرارت ملایم پخته و جا بیفتد. زمان سرو غذا از روغن زیتون استفاده گردد.
پاسخ به سوالات🌹 با سلام برا افتادگی شکم پس از سزارین و آب کردن چربی های شکم چه کنیم؟ پاسخ: 💥خوردن هشت عدد سیب درختی ناشتا و خوردن دو عدد سیب درختی ده دقیقه بعد از هر وعده غذایی 💥 پختن غذا با روغن شحم گاو و کاهش شدید مصرف غذاهای با طبع سرد مثل لبنیات و ماهی و ترشی 💥ماساژ شکم با ترکیب روغن شوید و روغن زنیان هر شب تا سه هفته 💥پیاده روی در هوای آزاد 💥اصلاح نمک و روغن مصرفی 💥 نان مصرفی تون نان جو باشد. 💥دراز و نشست روزی پنج بار تا دو هفته. 💥پودر تخم شوید+ پودر زنیان+ پودر زیره را به نسبت مساوی مخلوط کنید و یک قاشق چایخوری قبل و بعد غذا میل کنید.
پاسخ به سوالات🌹 سلام برای کیست چربی زیر پوستی چ کنیم پاسخ: 💥اصلاح تغذیه بخصوص نمک و روغن مصرفی 💥ترک تمام غذاها و نوشیدنی های کارخانه ای 💥حجامت عام سه مرحله به فاصله هر کدام یک ماه 💥ترکیب عسل و پودر مازو و آبلیموی تازه را روی موضع قرار دهید هر روز بمدت ده ساعت بماند این کار را تا دو هفته ادامه دهید اگر بعد از چند روز استفاده کیست سر باز کرد و تخلیه شد جاشو فقط عسل بزنید. 💥روزانه دو لیوان دمکرده افتیمون میل کنید تا دو هفته 💥پرهیز از خوردن جگر مرغ و گوشت گاو و مرغ ماشینی.
پاسخ به سوالات🌹 سلام آقای کاملی زاده من چند ماه در طول روز چشمانم خیره میشود دلیلش چیه پاسخ: ✍️علت این مشکل سردی مغز و ضعف چشم و کمبود ویتامین آ در بدن شماست در موارد نادر این مشکل شما می‌تونه نشانه تشنج خفیف باشد که باید دید آیا در نزدیکان شما کسی قبلا دچار تشنج می‌شده یا خیر؟ فعلا درمان زیر را انجام دهید تا دو هفته اگه مشکل برطرف نشد نیاز به مشاوره تلفنی دارید. 💥پیشانی، شقیقه‌ها و اطراف چشم را با روغن زیتون طبیعی بخصوص در هوای سرد در فصول پاییز و زمستان کاملا ماساژ داده و کاملا به آرامی و با ملایمت انجام دهید این کار هم باعث تقویت قوه دید و هم در رفع چین و چروک صورت موثر است. 💥آب زردک یا هویج زرد فراوان میل کنید. 💥نداشتن یبوست 💥اصلاح تغذیه بخصوص نمک و روغن مصرفی 💥اطراف چشم را زالو بندازید و شقیقه ها را هم حجامت کنید. 💥زیاد به صفحه موبایل وتلفزیون نگاه نکنید. 💥شب ها زود بخوابید. 💥بخور کندر برای گرم کردن مغز مفید است.
پاسخ به سوالات🌹 کسی ک مرتب صداش میگیره چ باید بکنه بیشتر وقتا عصبی ک میشه پاسخ: 💥ا از ترکیب بهار نارنج و سنبل الطیب و چای کوهی واسطوخودوس دمنوشی درست کنند و هر شب قبل از خواب دو لیوان با عسل بخورند. 💥دمنوش ترکیب پنیرک با زوفا روزی یک لیوان 💥روغن بادام شیرین خالص روزی سه تا قاشق غذاخوری تا ده روز 💥ماساژ گلو با روغن بادام شیرین خالص هر شب تا ده شب 💥اصلاح تغذیه بخصوص نمک و روغن مصرفی
پاسخ به سوالات🌹 سلام. برای کیست تخمدان دختران مجردچکارکنند اسم والرژی دارندهم دارویی نمیتونند مصرف کنند درزمین ریزش شدیدموهم دارندلطفاراهنمایی کننیدممنون پاسخ: 💥اصلاح تغذیه بخصوص نمک و روغن مصرفی 💥بادکش شکم و ماساژ با روغنهای گرم مثل روغن زیتون طبیعی 💥عدم استحمام در زمان قاعدگی 💥تو غذاهاتون از سیر و پیاز استفاده کنید 💥لبنیات و ماهی و ترشی تا یک ماه ممنوع 💥مرغ و تخم مرغ ماشینی را تا آنجایی که میتوانید مصرف نکنید. 💥 خارمریم ۳۰ گرم +تخم کاهو ۲۰گرم +تخم جعفری ۱۵ گرم +تخم پیاز ۱۰ گرم+رازیانه ۱۵ گرم +تخم شاهی ۲۰ گرم+تخم کرفس ۱۵ گرم همه را آسیاب کنید و صبح و ظهر و شب یک قاشق غذاخوری سرخالی همراه با شیر طبیعی و سه روز همراه با آب هویج و با کمی عسل یا شکر قهوه ای میل نمائید تا پنج بار تکرار شود. ✍️ ریزش مو سوال یکی از کاربران بود که پاسخ داده شد.
پاسخ به سوالات🌹 سلام خسته نباشین دکتر ریزش موی شدید دارم بعداز یه رژیم سخت همه موهای شروع به ریختن کردن جوری که پوست سرم کامل پیدا شده ممنون میشم راهنمایی کنید پاسخ: ✍️رژیم های لاغری اگه درست نباشند باعث ضعف جسمی و ریزش مو می‌شوند. درمان👇 💥 اصلاح نمک و روغن مصرفی 💥روغن نارگیل را با روغن بابونه و روغن زیتون طبیعی و روغن بادام شیرین و روغن فندق مخلوط کنید و هفته ای سه بار به موهاتون بزنید دو ساعت قبل از حمام و سپس با شامپو سبغ ویا شامپو نمک دریا موهاتون رو بشورید. 💥 دو عدد زرده تخم مرغ محلی را با روغن زیتون طبیعی ترکیب کنید و هفته ای دو الی سه بار کل موهاتون را آغشته به این مواد کنید یک ساعت بماند سپس بشویید. تا ده بار تکرار شود. 💥سعی کنید با آب بدون کلر موهاتون را بشویید 💥خرما مویز کشمش و انجیر تو جیره غذایی تون باشد. 💥سبوس برنج و سبوس گندم به همراه غذاها بخورید. 💥نخود زیاد استفاده کنید 💥نشسته در حمام موهایتان را بشویید. 💥شب بیداری و خواب بعد از طلوع آفتاب و خواب قبل از مغرب علاوه بر ریزش مو انسان را هلاک میکند. 💥اگر کم خونی دارید آن را درمان کنید.
پاسخ به سوالات🌹 برای منافذبازپوست وخالهای سرسیاه روی بینی لطفاتوضیح دهید پاسخ: 💥 برای منافذ پوست یک مشت تخم رازیانه را در ۴ لیوان آب بریزید و آن را روی حرارت بگذارید تا ۲ لیوان آن بجوشد سپس جوشانده باقیمانده را صاف کنید و آن را کنار بگذارید تا سرد شود با عسل و پودر سدر مخلوط کرده و روی صورت خود ضماد کنید هر روز به مدت چهل دقیقه بماند سپس با صابون زردچوبه بشویید اینکار را تا ده روز ادامه دهید. 💥برای خالهای سیاه از قطره سه سوت استفاده کنید مراکز طب سنتی موجود هست. 💥حجامت زیر چانه توسط فرد ماهر 💥آب انار طبیعی روزی دو لیوان تا ده روز 💥اصلاح تغذیه بخصوص نمک و روغن مصرفی
سلام امام زمانم ✋🌸 از بس که تلخی غم هجران چشیده ام جانی نمانده است برایم، بریده ام عیب وصال چیست نصیبم نمی شود خیری که ازفراق وجدایی ندیده ام
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فيله مرغ خلالي شده به مقدار لازم پياز خلالي ١ عدد ليموتازه ١ عدد نمك و فلفل و زردچوبه به مقدار لازم تخم مرغ ٢ عدد ماست ١ ليوان ارد سفيد ١ ليوان زعفران غليظ كمي.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کیک شیره انگور نکته📣حتما شیره انگور استفاده کنید جایگزین شیره خرما یا هر نوع شیره طرزتهیه: _تمام مواد به دمای محیط رسیده باشند.⁦ _فررابادمای ۱۶۰تا۱۷۰درجه به مدت ۲۰ دقیقه گرم کنید. ۳عدد تخم مرغ + ۱/۸قاشق چایخوری وانیل باهمزن میزنیم تا خوب پف کند وکرم رنگ شود و۱/۲لیوان روغن مایع که من کمتر ریختم اضافه ویک دور با همزن میزنیم ودرمرحله بعد۳/۴لیوان شیره انگور+۱/۴لیوان شیرولرم(میتونید آب استفاده کنید)راریخته ومخلوط میکنیم دراینجا ۱و۱/۲لیوان آرد سفید +یک قاشق مرباخوری بیکینگ پودر مخلوط وسه بار الک کرده شده ودر طی سه مرحله به مواد اضافه وبالیسک یا هم زن دستی بهتره قاطی میکنیم تا آرد کاملا درموادصاف ویکدست شود ودرقالب چرب شده وآرد پاشی که طبق معمول من از ارده استفاده کردم مواد کیک رادرون قالب ریخته ودرفر از قبل گرم شده بادمای ۱۶۰تا۱۷۰درجه بستگی به فرشماداردبه مدت ۴۰تا۵۰ دقیقه ،حتما بعد ۴۰ دقیقه باخلال چک کنید چون این کیک شیره دارد امکان سوختگی کف کیک زیاد هست
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📺سخنرانی حاج آقا قرائتی ✍️موضوع: نصیحت پیرمرد بیسواد به آقای قرائتی
🍡 😋 ▫️یک لیوان نشاسته ▫️سه لیوان آب ▫️دو لیوان شیره انگور ▫️دو ق غ گلاب و یا میتونید از عرق بادرنجبو و یا بیدمشک استفاده کنید ▫️در صورت تمایل نصف لیوان شکر ▫️نصف لیوان گردو باز اگه خواستین میتونین کم زیادش کنید. 🔸همه مواد و میریزم توی قابلمه مناسب هم میزنیم تا خوب با هم مخلوط بشن بعد روی شعله ملایم گاز هم میزنیم تا به غلظت فرنی برسه در این مرحله شعله گازو کم میکنیم هم میزنیم تا خوب طلایی رنگ بشه به اصطلاحی سرخ بشه و یه خورده هم سفتر از فرنی بعد توی ظرف ویا قالب مورد نظر ریخته با گردو و پودر نارگیل و یا با هر چیزی که خواستین تزیین کنین