eitaa logo
❁قـ📖ـرآن کریـم(تفسیر نور)❁
9.1هزار دنبال‌کننده
7.8هزار عکس
6.2هزار ویدیو
59 فایل
روزانه #تفسیری کوتاه از آیات کلام‌الله مجید رو باهم مرور میکنیم (به ترتیب از اول قرآن😍) ‌ ‌🟢 مجموعه تبلیغات بعثت👇 eitaa.com/joinchat/304153330C2ebf875a87 تبلیغات ارزان و پربازده👆👆 ‌
مشاهده در ایتا
دانلود
پایانِ ۳۴ سال چشم انتظارے در محرم ۱۳۹۹ 🌷شهید علی محمد قنبری تاریخ تولد: ۱ / ۱ / ۱۳۴۴ تاریخ شهادت: ۲۱ / ۶ / ۱۳۶۵ محل تولد:خرم آباد ساکن: همدان، نهاوند، بیان محل شهادت: جزیره مجنون *🌷مادرشهید ← خبری از پسرم نداشتیم، لباس و زنجیری که با آن عزاداری میکرد را در مسجد گذاشتیم،به امید برگشتنش🌱خدا می‌داند در آن روزها چه کشیدیم از چشم‌انتظاری🥀هرکس که درب خانه را می‌زد احساس می‌کردیم که یا علی‌ محمد است یا از او خبری آمده اما خبری نبود و دست‌خالی برمی‌گشتیم🥀خواهرشهید← دو نفر از هم‌رزمانش می‌گفتند: در جزیره مجنون سوار بر قایق بودند که با گلوله دشمن💥قایق واژگون می‌شود و پیکر علی‌محمد داخل آب می‌افتد⚡️ولی با تلاش هم‌رزمان از آب خارج‌شده و بعد از درگیری سنگین پیکر برادرم مفقود می‌شود.»🥀در تشییع شهدا حضور پیدا می‌کردیم به عشق اینکه روزی شناسایی شود، پدرِ خدا بیامرزم آرزوی برگشت پیکرش را داشت🥀و می‌گفت ای‌ کاش پسر من هم بیاورند تا من هم کم‌تر چشم‌ انتظار باشم ولی حیف.»🥀سرانجام او که در شهریور ماه و مصادف با ۷ محرم ۱۳۶۵ شهید شده بود🌱بعد از ۳۴ سال چشم انتظاری، پیکرش تفحص و شناسایی شد و در ماه محرم و شهریور ماه ۱۳۹۹ به وطن خود بازگشت.🌱پیکر پاکش با رعایت پروتکل‌های بهداشتی روز دوشنبه ۳ شهریور ماه،مصادف با ۵ محرم سال ۱۳۹۹ تشییع و به خاک سپرده شد.*🕊️🕋 🖤🌷 ‌ ‌ ‌‌‌🔰🔰🇯‌🇴‌🇮‌🇳🔰🔰 ♥️ @QURAN_SOUND114 ♥️
°•°🦋°•° با وجود این‌که معاون عملیات نیروی هوایی بود؛✈️اما هیچ‌گاه خود را از صحنه نبرد جدا نمی‌کرد و همیشه در میدان‌های جنگ حضور داشت و می­‌ گفــــت: «اگر پــــرواز نکنــــم، احســاس ضعف خواهم کرد، زیرا هستــی خود را در میــــدان جـــنــگ می‌بینــــم».🤍 ✨ . ‌ ‌ ‌‌‌🔰🔰🇯‌🇴‌🇮‌🇳🔰🔰 ♥️ @QURAN_SOUND114 ♥️
💔 شهید ابراهیم هادی می‌گفت: دنیا همین است؛ تا آدم عاشقِ دنیاست و به این دنیا چسبیده، حال و روزش همین است. اما اگر انسان سرش را به سمتِ آسمان بالا بیاورد و کارهایش را برای رضای خدا انجام دهد، مطمئن باش زندگی‌اش عوض می‌شود و تازه معنی زندگی کردن را می‌فهمد... ✍🏻شهدا ثابت کردند پرواز، دل بُریدن می‌خواهد مثل شهید حاجی زاده، ۴۰سال غسل شهادت می‌خواهد ‌ ‌ ‌‌‌🔰🔰🇯‌🇴‌🇮‌🇳🔰🔰 ♥️ @QURAN_SOUND114 ♥️
👆👆👆👆دلتنگی دختر دلتنگی‌های دختر ۳ ساله شهید هوافضای سپاه، میثم فتح قریب برای پدرش هر چند وقت یک بار زنگ میزنه به گوشی باباش بلکه گوشی رو برداره دختره دیکه.... ‌ ‌ ‌‌‌🔰🔰🇯‌🇴‌🇮‌🇳🔰🔰 ♥️ @QURAN_SOUND114 ♥️
1.97M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 ماجرای جشن تولد گرفتن شهید حاجی‌زاده برای مادر شهیدان خالقی‌پور 🔹مادر شهیدان خالقی‌پور: وقتی خبر شهادت فرماندهان را شنیدم انگار که دوباره بچه‌های خودم شهید شده‌اند. ‌ ‌ ‌‌‌🔰🔰🇯‌🇴‌🇮‌🇳🔰🔰 ♥️ @QURAN_SOUND114 ♥️
4.58M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ما در اندیشه بودیم که چگونه می‌توان از ظاهر معمولی این لحظه‌ها به باطن اسرارآمیز آن سفر کرد؟!!! 🔰 ‌ ‌ ‌‌‌🔰🔰🇯‌🇴‌🇮‌🇳🔰🔰 ♥️ @QURAN_SOUND114 ♥️
کرامتی از شهید جانباز حاج اصغر عبد الهی این خانم با خانواده ما در ارتباط بود، تا اینکه مدتی پس از شهادت حاج اصغر، شب جمعه ای به سر مزار آمد. پس از قرائت فاتحه گفت: حاج خانم باید مطلبی را با شما در میان بگذارم. ایشان گفت: چند روز قبل، مادرم که همسر شهید است به شدت مریض شد، ایشان را در بیمارستان بستری کردیم. پزشکان گفتند باید برای عمل آماده شویم، ولی هیچ تضمینی برای بهبودی نیست. از نگرانی بلافاصله راهی گلستان شهدا شدم. بر سر مزار پدرم اشک می ریختم و التماس میکردم که ما بعد از شما، به همین مادر دل بسته بودیم و... پس از کلی گریه و زاری، چشمانم سنگین شد و... پدر را دیدم که گفت: مادرت باید این دوره بیماری را سر کند. اما اگر حاجتی داری برو سراغ شهید حاج اصغر عبداللهی که پاک وارد برزخ شده است. از او بخواه‌. بلافاصله به سر مزار شهید عبداللهی رفتم و با التماس از ایشان خواستم تا نزد خدا واسطه شود. به خانه برگشتم تا برای فردا و بیمارستان و عمل آماده شوم. همان شب شهید عبداللهی را در عالم رویا دیدم که با دست اشاره کرد و بی مقدمه گفت: حال مادرت خوب شد! صبح فردا وقتی تیم پزشکی آخرین آزمایش های را قبل از عمل انجام دادند، با تعجب اعلام کردند نیازی به عمل نیست و این مشکل با دارو درمان میشود!! مزار ایشان در گلستان شهدای اصفهان، جنب مزار شهیده زینب کمایی میباشد ‌ ‌ ‌‌‌🔰🔰🇯‌🇴‌🇮‌🇳🔰🔰 ♥️ @QURAN_SOUND114 ♥️
برادر شهید تعریف میکرد که برادرش بر اثر انفجار جراحات زیادی برداشته بود و در بیمارستان بقیة الله بستری شد، شهید عزیز، در لحظات آخر که می‌خواست به فیض شهادت نائل بشه... دیدیم داره با ناله ای ضعیف حرف میزنه...هر چه دقت میکردیم که متوجه بشیم چی میگه، صحبت هاش نامفهوم بود...به اطرافیان گفتم یک قلم و کاغذ بیارید تا بنویسه که چی میخواد بگه... قلم و کاغذ رو دادیم بهش ولی متاسفانه بر اثر شدت جراحات توان نداشت که بتونه قلم رو روی کاغذ فشار بده و بنویسه...مقداری خطوط روی کاغذ کشید ولی باز هم مشخص نبود که چیه....اما تمام توانش رو جمع کرد و روی کاغذ نوشت ، آقا سالمه؟؟😭😭 بهش گفتم آره الحمدلله سالمه...بعد از شنیدن این حرف به فیض شهادت نائل شد....😭😭😭 🌷❤️شهید عزیز، سردار میثم معظمی گودرزی(شهرستان بروجرد) پ ن : شهید عزیز، قسم میخوریم به خون پاکت که تا جان در بدن داریم دست از رهبر عزیزمون برنداریم و جان خودمون رو فدای رهبر عزیزمون کنیم.😭💔 ‌ ‌ ‌‌‌🔰🔰🇯‌🇴‌🇮‌🇳🔰🔰 ♥️ @QURAN_SOUND114 ♥️
2.83M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💔 لحظه ی شهادت شهید سرلشکر عباس دوران خلبان افسانه ای نیروی هوایی ارتش وی در سحرگاه روز ۳۰ تیرماه سال ۱۳۶۱ در حالی که لیدری دسته پرواز را به عهده داشت، به قصد ضربه زدن به شبکه دفاعی و امنیتی نفوذ ناپذیر مورد ادعای صدام، با پنج نفر از زبده‌ترین خلبان نیروی هوایی، به پالایشگاه الدوره یورش بردند و چندین تن بمب در قلب عراق ریختند و پس از نمایش قدرت و شکستن دیوار صوتی در آسمان بغداد، قصد بازگشت داشتند که هواپیمای لیدر مورد اصابت موشک دشمن واقع شد و شهید به رغم اینکه می‌توانست با استفاده از چتر نجات سالم فرود آید، صاعقه‌وار خود و هواپیمایش را بر ساختمان متجاوزان کوبید و بدین ترتیب مانع از برگزاری اجلاس سران غیرمتعهدها به ریاست صدام در بغداد شد. پس از سالها انتظار در تیرماه ۱۳۸۱ بقایای پیکر شهید دوران توسط کمیته جستجوی مفقودین به میهن منتقل شد... ‌ ‌ ‌‌‌🔰🔰🇯‌🇴‌🇮‌🇳🔰🔰 ♥️ @QURAN_SOUND114 ♥️
طبقه ی سیزدهم این ساختمان منزل دکتر عباسی بود راکت از بالا به ساختمان خورده طبقه ی چهاردهم را کامل ویران کرده (خدا رو شکر کسی خونه نبوده) سر راهش در طبقه سیزدهم دکتر عباسی و همسرش را پرت کرده بیرون (همسر دکتر عباسی بین دو آجر معلق مونده و نجات پیدا کرده)و همه ی آوار را ریخته در طبقه دوازدهم روی آقای هاشمی که آن شب تنها روی مبل کنار آشپزخونه خوابیده بود آقای هاشمی اصلا شبیه یک سرهنگ بازنشسته نیروی انتظامی نبوده.تصویر غالبی که در ذهن همه از آقای هاشمی مانده این است: پدربزرگ مهربانی که به نوه هایش دوچرخه سواری یاد می دهد و آنها را کوه و گردش و مسجد می برد و مدیر ساختمان هم هست و برای همه اهالی ساختمان مثل نوه های خودش دل می سوزاند.کسی که افتخار می کرده در ساختمانی زندگی می کند که دکتر عباسی ساکن است کسی که ماه رمضانها در پارکینگ برای همه اهالی افطاری همسایه ای برگزار می کرده و همه را با هم دوست می کرده به نظر می آید همین مردمداری ش را هم خریده اند برای شهادت.چون آن روز با همسر و خانواده دخترش شمال بوده اند و آقای هاشمی به اصرار تنها برگشته که جمعه در ختم یکی از اقوام دور شرکت کند البته همان شب نوه های پسری ش آمده اند دیدنش و خواسته اند شب را پیشش بمانند که به زور نگذاشته همسر آقای هاشمی معلم بازنشسته بود. گریه می کرد که در یک لحظه همه زندگی ام نابود شد.همسرم و خانه ام گفتم حتما خدا ماموریتی برای شما در نظر گرفته بوده که مانده اید رفت توی فکر کاش یک نفر به کاروان زینب (سلام‌اله‌علیها) اضافه شده باشد شهیدشمس الله هاشمی #کلام_شهدا ‌ ‌ ‌‌‌🔰🔰🇯‌🇴‌🇮‌🇳🔰🔰 ♥️ @QURAN_SOUND114 ♥️
2.83M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💔 لحظه ی شهادت شهید سرلشکر عباس دوران خلبان افسانه ای نیروی هوایی ارتش وی در سحرگاه روز ۳۰ تیرماه سال ۱۳۶۱ در حالی که لیدری دسته پرواز را به عهده داشت، به قصد ضربه زدن به شبکه دفاعی و امنیتی نفوذ ناپذیر مورد ادعای صدام، با پنج نفر از زبده‌ترین خلبان نیروی هوایی، به پالایشگاه الدوره یورش بردند و چندین تن بمب در قلب عراق ریختند و پس از نمایش قدرت و شکستن دیوار صوتی در آسمان بغداد، قصد بازگشت داشتند که هواپیمای لیدر مورد اصابت موشک دشمن واقع شد و شهید به رغم اینکه می‌توانست با استفاده از چتر نجات سالم فرود آید، صاعقه‌وار خود و هواپیمایش را بر ساختمان متجاوزان کوبید و بدین ترتیب مانع از برگزاری اجلاس سران غیرمتعهدها به ریاست صدام در بغداد شد. پس از سالها انتظار در تیرماه ۱۳۸۱ بقایای پیکر شهید دوران توسط کمیته جستجوی مفقودین به میهن منتقل شد... ‌ ‌ ‌‌‌🔰🔰🇯‌🇴‌🇮‌🇳🔰🔰 ♥️ @QURAN_SOUND114 ♥️
طبقه ی سیزدهم این ساختمان منزل دکتر عباسی بود راکت از بالا به ساختمان خورده طبقه ی چهاردهم را کامل ویران کرده (خدا رو شکر کسی خونه نبوده) سر راهش در طبقه سیزدهم دکتر عباسی و همسرش را پرت کرده بیرون (همسر دکتر عباسی بین دو آجر معلق مونده و نجات پیدا کرده)و همه ی آوار را ریخته در طبقه دوازدهم روی آقای هاشمی که آن شب تنها روی مبل کنار آشپزخونه خوابیده بود آقای هاشمی اصلا شبیه یک سرهنگ بازنشسته نیروی انتظامی نبوده.تصویر غالبی که در ذهن همه از آقای هاشمی مانده این است: پدربزرگ مهربانی که به نوه هایش دوچرخه سواری یاد می دهد و آنها را کوه و گردش و مسجد می برد و مدیر ساختمان هم هست و برای همه اهالی ساختمان مثل نوه های خودش دل می سوزاند.کسی که افتخار می کرده در ساختمانی زندگی می کند که دکتر عباسی ساکن است کسی که ماه رمضانها در پارکینگ برای همه اهالی افطاری همسایه ای برگزار می کرده و همه را با هم دوست می کرده به نظر می آید همین مردمداری ش را هم خریده اند برای شهادت.چون آن روز با همسر و خانواده دخترش شمال بوده اند و آقای هاشمی به اصرار تنها برگشته که جمعه در ختم یکی از اقوام دور شرکت کند البته همان شب نوه های پسری ش آمده اند دیدنش و خواسته اند شب را پیشش بمانند که به زور نگذاشته همسر آقای هاشمی معلم بازنشسته بود. گریه می کرد که در یک لحظه همه زندگی ام نابود شد.همسرم و خانه ام گفتم حتما خدا ماموریتی برای شما در نظر گرفته بوده که مانده اید رفت توی فکر کاش یک نفر به کاروان زینب (سلام‌اله‌علیها) اضافه شده باشد شهیدشمس الله هاشمی #کلام_شهدا ‌ ‌ ‌‌‌🔰🔰🇯‌🇴‌🇮‌🇳🔰🔰 ♥️ @QURAN_SOUND114 ♥️