#سبک_زندگی
#کودک_و_نوجوان
#قصه
🦋🦋خدای پروانه ها
پیله کوچولو روی شاخه تکان تکان می خورد. سنجاقک داد زد: یک پروانه می خواهد به دنیا بیاید. شاید دوست خوبی برای ما باشد.
جیرجیرک روی شاخه پرید. پیله آرام آرام پاره شد. پروانه بیرون آمد و گفت: وای آنجا چقدر تنگ و تاریک بود، آخ بال هایم درد گرفت
پروانه چشم هایش را باز کرد. آفتاب را دید گفت: اوخ چه نوری
بعد روی گل ها پرید و گفت: وای چه بوی بدی
پروانه غر زد و غر زد. سنجاقک و جیرجیرک رفتند و کمی دورتر نشستند. پروانه داد زد: پس چرا رفتید؟
سنجاقک گفت: دوست غرغرو نمی خواهم
پروانه خجالت کشید و ساکت شد. سنجاقک و جیرجیرک آمدند کنارش نشستند. پروانه پرسید: پس چرا برگشتید؟
سنجاقک گفت: ببین چه بال های قشنگی داری، خدا با همه مهربان است به همه چیزهای خوب
می دهد. حتی به غرغروها.
سنجاقک و جیرجیرک خندیدند. پروانه هم ها ها ها خندید و همراه دوستانش روی گل ها پرید.
✍🏻کلر ژوبرت
🆔 @ShamimeOfoq
#سبک_زندگی
#کودک_و_نوجوان
#قصه
☘️☘️تق تق، موشه
موش کوچولو توی لانه بود. مامان موشه در زد: تق تق تق
موش کوچولو پرسید: شما کی هستی؟
مامان موشه جواب نداد. دوباره درد زد: تق تق تق
موش کوچولو پشت در رفت و پرسید: شما کی هستی؟
مامان موشه جواب داد: میو میو هستم
موش کوچولو باید می ترسید، اما نترسید. خوشحال شد و گفت: شما میو میو نیستی مامانم هستی
بعد در را باز کرد و پرید توی بغل مامان موشه.
مامان موشه پرسید: از کجا فهمیدی من میو میو نیستم؟
موش کوچولو خندید و شمرده شمرده گفت: صدای میو میو مهربان نیست.
مامان موشه گفت: حلا لپ هات کو؟
موش کوچولو تندی صورتش را جلو برد. مامان موشه پرسید: حالا چه می خواهی؟
موش کوچولو چشم هایش را بست و گفت: یک بوس گنده😉❤️
✍🏻مجید راستی
🆔 @ShamimeOfoq
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🍃اللَّہُمَ؏َـجِّڸْ لِوَلیِڪَ الْفَرَج
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
لینک کانال غدیر تا ظهور: 👇👇👇👇👇
🆔https://eitaa.com/QadirTaZohor