eitaa logo
☘️قطعه ای ازبهشت☘️
1.5هزار دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
2هزار ویدیو
6 فایل
☘️ به کانال قطعه ای ازبهشت خوش اومدید☘️ جهت ارتباط با بنده 😊 سوالات شرعی مذهبی اعتقادی شبهات و تعبیر خواب و...🤔 به ایدی زیر پیامک بدید✉️ 👇👇👇👇 @Haren_88 ❤️کپی صلوات❤️ خوش اومدید
مشاهده در ایتا
دانلود
💥💥 عنوان داستان: دعای چوپان مردی با پدرش در سفر بود که پدرش از دنیا رفت. از چوپانی در آن حوالی پرسید: «چه کسی بر مرده های شما نماز می خواند؟» چوپان گفت: «ما شخص خاصی را برای این کار نداریم؛ خودم نماز آنها را می خوانم». مرد گفت: «خوب لطف کن نماز پدر مرا هم بخوان!» چوپان مقابل جنازه ایستاد و چند جمله ای زمزمه کرد و گفت : «نمازش تمام شد!» مرد که تعجب کرده بود گفت: این چه نمازی بود؟ چوپان گفت: بهترازاین بلد نبودم مرد از روی ناچاری پدر را دفن کرد و رفت. شب هنگام، در عالم رؤیا پدرش را دید که روزگار خوبی دارد. از پدر پرسید: «چه شد که این گونه راحت و آسوده ای؟» پدرش گفت: «هر چه دارم از دعای آن چوپان دارم!» مرد، فردای آن روز به سراغ چوپان رفت و از او خواست تا بگوید در کنار جنازۀ پدرش چه کرده و چه دعایی خوانده؟ چوپان گفت: «وقتی کنار جنازه آمدم و ارتباطی میان من و خداوند برقرار شد، با خدا گفتم : « خدایا اگر این مرد، امشب مهمان من بود، یک گوسفند برایش زمین می زدم. حالا این مرد، امشب مهمان توست. ببینم تو با او چگونه رفتار می کنی ؟ » به نام خدای آن چوپان… گاهی دعای یک دل صاف،ازصدنماز یک دل پرآشوب بهتراست ! 🔻عضو کانال مذهبی خادم الشریعه شوید :🔻 https://eitaa.com/joinchat/2573139970Cb9a4b6696e ✅لینک کانال ما را برای بقیه ارسال کنید اجرتون با امام زمان عج
📖 قرآن، بهترین پاک‌کنندۀ آلودگی‌ها 🔹مرد بی‌سوادے قرآن می‌خواند ولے معنے آن را نمی‌فهمید. روزے پسرش از او پرسید: چه فایده‌اے دارد قرآن می‌خوانی، بدون اینکه معنے آن را بفهمی؟ 🔸پدر گفت: پسرم! سبدے بگیر و از آب دریا پر کن و برایم بیاور. 🔹پسر گفت: غیرممکن است که آب در سبد باقے بماند. 🔸پدر گفت: امتحان کن پسرم. 🔹پسر سبدے که در آن زغال می‌گذاشتند را گرفت و به طرف دریا رفت. سبد را زیر آب زد و به سرعت به طرف پدرش دوید ولے همه آب‌ها از سبد ریخت و هیچ آبے در سبد باقے نماند. 🔸پسر به پدرش گفت: هیچ فایده‌اے ندارد. 🔹پدرش گفت: دوباره امتحان کن پسرم. 🔸پسر دوباره امتحان کرد ولے موفق نشد که آب را براے پدر بیاورد. براے بار سوم و چهارم هم امتحان کرد تا اینکه خسته شد و به پدرش گفت: غیرممکن است! 🔹پدر با لبخند به پسرش گفت: سبد قبلا چطور بود؟ 🔸پسرڪ متوجه شد سبد که از باقی‌مانده‌هاے زغال، کثیف و سیاه بود، الان کاملاً پاڪ و تمیز شده است. 🔹پدر گفت: این حداقل کارے است که قرآن براے قلبت انجام می‌دهد. 🔸دنیا و کارهاے آن، قلبت را از سیاهی‌ها و کثیفی‌ها پر می‌کند؛ خواندن قرآن همچون دریا سینه‌ات را پاڪ می‌کند، حتے اگر معنے آن را ندانی. 🔻عضو کانال مذهبی خادم الشریعه شوید :🔻 https://eitaa.com/joinchat/2573139970Cb9a4b6696e ✅لینک کانال ما را برای بقیه ارسال کنید اجرتون با امام زمان عج
زنی که صاحب فرزند نمی‌شد؛ پیش پیامبر زمانش می‌رود و می‌گوید: از خدا فرزندی صالح برایم بخواه... پیامبر دعا میکند ، وحی می‌رسد که آن زن را بدون فرزند خلق کردم. زن میگوید خدا رحیم است و می‌رود. سال بعد باز تکرار میشود و باز وحی می آید که بدون فرزند است. زن این بار نیز به آسمان نگاه می‌کند و می‌رود. سال سوم پیامبر زن را با کودکی در آغوش می بیند. با تعجب از خدا میپرسد: بارالها، چگونه کودکی دارد؟ او که بدون فرزندخلق شده بود!؟ وحی میرسد: هر بار گفتم فرزندی نخواهد داشت، او باور نکرد و مرا رحیم خواند. رحمتم بر سرنوشتش پیشی گرفت. با دعا سرنوشت تغییر می‌کند، از رحمت الهی ناامید نشوید اینقدر به درگاهی الهی بزنید تا در باز شود... ميان آرزوی تو و معجزه خداوند، ديواری است به نام اعتماد. پس اگر دوست داری به آرزويت برسی با تمام وجود به او اعتماد کن. هيچ کودکی نگران وعده بعدی غذايش نيست! زيرا به مهربانی مادرش ايمان دارد. ای کاش ايمانی از جنس کودکانه داشته باشيم به خدا... الحمدلله رب العامین علا کل حال ═✧❁🌸❁✧═🔻عضو کانال مذهبی خادم الشریعه شوید :🔻 https://eitaa.com/joinchat/2573139970Cb9a4b6696e ✅لینک کانال ما را برای بقیه ارسال کنید اجرتون با امام زمان عج
📚 در روزگاری بچه شروری بود که اطرافیانش را با سخنان زشتش ناراحت می کرد. روزی پدرش جعبه ای پر از میخ به او داد و گفت:" هر بار که کسی را با حرف هایت ناراحت کردی، یکی از این میخ ها را به دیوار انبار بکوب. " روز اول پسرک بیست میخ به دیوار کوبید، پدر از او خواست تا سعی کند تعداد دفعاتی که دیگران را می آزارد، کم کند. پسرک تلاش خود را کرد و تعداد میخ های کوبیده شده به دیوار روز به روز کمتر می‌شد. روز دیگر پدرش به او پیشنهاد کرد تا هر بار که توانست از کسی بابت حرف هایش معذرت خواهی کند، یکی از میخ ها را از دیوار بیرون بیاورد. روزها گذشت تا این که یک روز پسرک پیش پدرش آمد و با شادی گفت:" بابا، امروز تمام میخ ها را از دیوار بیرون آوردم!" پدر دست پسرش را گرفت و با هم به انبار رفتند. پدر نگاهی به دیوار انداخت و گفت:" آفرین پسرم! کار خوبی انجام دادی، اما به سوراخ های دیوار نگاه کن … دیوار دیگر مثل گذشته صاف و تمیز نیست، وقتی تو عصبانی می شوی و با حرف هایت دیگران را می رنجانی، چنین اثری بر قلبشان می گذاری، تو می توانی چاقویی در دل انسانی فرو کنی و آن را بیرون بیاوری، اما هزاران بار عذرخواهی هم نمی تواند زخم ایجاد شده را خوب کند." عضو کانال مذهبی ☘️قطعه ای از بهشت☘ شوید https://eitaa.com/joinchat/2573139970Cb9a4b6696e ✅لینک کانال ما را برای بقیه ارسال کنید اجرتون با امام زمان عج