eitaa logo
تنهامسیریهای قم
1.9هزار دنبال‌کننده
8.1هزار عکس
5.6هزار ویدیو
120 فایل
به تنها مسیر آرامش قم خوش آمدید❤ آیدی نظرات و پیشنهادات 👇 @Mahdiar140
مشاهده در ایتا
دانلود
🔆 🔸روزی بهلول در حالی که داشت از کوچه‌ای می‌گذشت شنید که استادی به شاگردانش می گوید: 🔹من در سه مورد با امام صادق کاملا مخالفم! 🔸یک اینکه می گوید: خداوند دیده نمی‌شود، پس اگر دیده نمی شود وجود هم ندارد. 🔹دوم می گوید: خدا شیطان را در آتش جهنم می‌سوزاند، در حالی که شیطان خود از جنس آتش است و آتش تاثیری در او ندارد. 🔸سوم هم می‌گوید: انسان کارهایش را از روی اختیار انجام می دهد در حالی که چنین نیست و از روی اجبار انجام می دهد. 🔹بهلول تا این سخنان را از استاد شنید فورا کلوخ بزرگی به دست گرفت و به طرف او پرتاب کرد، اتفاقا کلوخ به وسط پیشانی استاد خورد و آنرا شکافت ! 🔸استاد و شاگردان در پی او افتادند و او را به نزد خلیفه آوردند. 🔹خلیفه گفت: ماجرا چیست؟ 🔸استاد گفت: داشتم به دانش آموزان درس می دادم که بهلول با کلوخ به سرم زد و آنرا شکست ! 🔹بهلول پرسید: آیا تو درد را می بینی؟ 🔸گفت: نه 🔹بهلول گفت: پس دردی وجود ندارد. ثانیا مگر تو از جنس خاک نیستی و این کلوخ هم از جنس خاک پس در تو تاثیری ندارد. 🔹ثالثا: مگر نمی‌گویی انسانها از خود اختیار ندارند؟ 🔹پس من مجبور بودم و سزاوار مجازات نیستم 🔺استاد دلایل بهلول را شنید و خجل شد و از جای برخاست و رفت. @Qomtanhamasiri
🔆 🔴 مراقب باشید بزرگی اسم مشکلات از پای درتان نیاورد 🔸"مراد،" ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺍﻫﺎﻟﯽ روستا ﺑﻪ ﺻﺤﺮﺍ رﻓﺖ ﻭ در راه برگشت، به ﺷﺐ خورد و از قضا در تاریکی شب ﺣﯿﻮﺍﻧﯽ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺣﻤﻠﻪ ﮐﺮﺩ. 🔹ﭘﺲ ﺍﺯ ﯾﮏ ﺩﺭﮔﯿﺮﯼ ﺳﺨﺖ ﺑﺎﻻﺧﺮﻩ ﺑﺮ ﺣﯿﻮﺍﻥ غالب ﺷﺪ ﻭ ﺁﻥ ﺭﺍ ﮐﺸﺖ ﻭ ﺍﺯ آنجاییکه ﭘﻮﺳﺖ ﺣﯿﻮﺍﻥ ﺯﯾﺒﺎ ﺑﻪ ﻧﻈﺮ ﻣﯽ‌ﺭﺳﯿﺪ، ﺣﯿﻮﺍﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺩﻭﺵ ﺍﻧﺪﺍﺧﺖ ﻭ ﺑﻪ ﺳﻤﺖ آﺑﺎﺩﯼ ﺭﺍﻩ ﺍﻓﺘﺎﺩ. 🔸ﭘﺲ ﺍﺯ ﻭﺭﻭﺩ ﺑﻪ روستا، ﻫﻤﺴﺎﯾﻪ‌ﺍﺵ ﺍﺯ ﺑﺎﻻﯼ ﺑﺎﻡ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺩﯾﺪ ﻭ ﻓﺮﯾﺎﺩ ﺯﺩ: ﺁﻫﺎﯼ ﻣﺮﺩﻡ، مراد ﯾﮏ شیر ﺷﮑﺎﺭ ﮐﺮﺩﻩ! 🔹مراد ﺑﺎ ﺷﻨﯿﺪﻥ ﺍﺳﻢ ﺷﯿﺮ ﻟﺮﺯﯾﺪ ﻭ ﻏﺶ ﮐﺮﺩ. 🔸ﺑﯿﭽﺎﺭﻩ ﻧﻤﯽ‌ﺩﺍﻧﺴﺖ ﺣﯿﻮﺍﻧﯽ ﮐﻪ ﺑﺎ ﺍﻭ ﺩﺭﮔﯿﺮ ﺷﺪﻩ ﺷﯿﺮ ﺑﻮﺩﻩ است! 🔹ﻭﻗﺘﯽ به هوش آمد از او پرسیدند: «برای چه از حال رفتی؟» 🔸مراد گفت: «فکر کردم حیوانی که به من حمله کرده یک سگ است!» 🔹مراد بیچاره ﻓﮑﺮ ﻣﯽﮐﺮﺩ ﮐﻪ یک سگ به او حمله کرده است وگرنه ﻫﻤﺎﻥ ﺍﻭﻝ ﻏﺶ ﻣﯽﮐﺮﺩ ﻭ ﺑﻪ ﺍﺣﺘﻤﺎﻝ ﺯﯾﺎﺩ ﺧﻮﺭﺍﮎ ﺷﯿﺮ ﻣﯽ‌ﺷﺪ. ♦️ﺍﮔﺮ ﺍﺯ ﺑﺰﺭﮔﯽ ﺍﺳﻢ ﯾﮏ ﻣﺸﮑﻞ ﺑﺘﺮﺳﯿﺪ ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺑﺎ ﺁﻥ ﺑﺠﻨﮕﯿﺪ ﺍﺯ ﭘﺎ ﺩﺭﺗﺎﻥ ﻣﯽ‌ﺁﻭﺭﺩ. 🕌@Qomtanhamasiri
🔆 چگونه دست فرزندمان را در دست خدا بگذاریم؟ 🔸آيت الله شاه آبادی رحمه‌ الله استاد عرفان حضرت امام خمينی رحمه‌ الله توصيه می‌كرد: 🔹 كه اگر به عنوان مثال، فرزند شما نياز به كفش دارد، گرچه شما دير يا زود آن را تهيه خواهيد كرد، به فرزند خود بگوييد: 🔸«عزيزم، بابا بايد پول داشته باشد. مگر نمی‌دانی خدا روزی‌رسان است؟ پس از خدا بخواه زودتر به پدر پول بدهد تا برايت كفش بخرد». 🔹اين كودک قطعاً دعا خواهد كرد و پدر نيز قطعاً پولی به دست خواهد آورد. پس كفش را از خدا می‌داند و عاشق خدا می‌شود؛ يعنی از همان كوچکی می‌آموزد كه پدر فقط واسطه رزق و روزی است. 🔸 در اين صورت، پدر دست فرزندش را در دست خدا گذاشته است. 🕌@Qomtanhamasiri
🔆 ✍ ریشه انسان‌ها، فهم آن‌هاست 🔹یک سنگ به اندازه‌ای بالا می‌رود که نیرویی پشت آن باشد. 🔸با تمام شدنِ نیرو، سقوط و افتادن سنگ طبیعی است! 🔹ولی یک گیاه کوچک را نگاه کن که چطور از زیر خاک‌ها و سنگ‌ها سر بیرون می‌آورد و حتی آسفالت‌ها و سیمان‌ها را می‌شکند و سربلند می‌شود. 🔸هر فردی به اندازه این گیاه کوچک، ریشه داشته باشد، از زیر خاک و سنگ، از زیر عادت و غریزه! و از زیر حرف‌ها و هوس‌ها، سر بیرون می‌آورد و با قلبی از عشق افتخار می‌آفرینید. 🔹ریشه ما، همان " فهم " ماست. @QomTanhamasiri
📍 ▫️درسم تموم بشه، راحت بشم. ▪️نماز بخونم، راحت بشم. ▫️غذام رو بپزم، راحت بشم. ▪️اتاقم رو تميز کنم، راحت بشم. ▫️الهی بزرگ بشی، راحت بشم. 🔷 تموم بشه که چی بشه؟ تا زنده هستيم و زندگی میکنیم، هيچ کاری تموم‌شدنی نيست. 🔸پس چه بهتر که موقع انجام‌دادن هر کاری، لذت‌بردن رو فراموش نکنيم. 🔹نه مثل يک ربات🤖 فقط به انجام‌دادن و تموم‌شدن و فارغ‌شدن فکر کنیم. 🔸لذت حلال باعث قدرتمند شدن انسان شده و به‌طرز باور نکردنی‌ای باعث بالارفتن اعتماد به‌ نفس میشود. @QomTanhamasiri
ماشینت که جوش بیآوردحرکت نمیکنی
می ایستی!
چون ممکن است ماشین آتش بگیرد
خودت هم همینطوری
وقتی جوش میآوری بزن کنار!
ساکت باش!
و هیچ نگو وگرنه هم به خودت آسیب میزنی
هم به اطرافیان
@QomTanhamasiri