eitaa logo
حماسه سازان قم
33 دنبال‌کننده
683 عکس
762 ویدیو
10 فایل
#شبکه_مدیران #جبهه_حماسه_سازان ماموریت ها: ۱.مقابله با بزک پهلوی ۲.تبیین دستاوردها ۳.تبیین ریشه مشکلات ارتباط مستقیم با دبیرکل شبکه: @hossein_mahdyzadeh عضویت از طریق پیوند: https://eitaa.com/Qom_Network
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از مقالات حسینی منتظر
🇮🇷﷽☫ 💎@SMHM212 پدافند ناشناخته مقاومت! و قصه آن یک هلی‌کوپتر!! (قسمت دوم): ⁉️چرا در عملیات هوائی اخیر دشمنان ، از ده‌ها فروند بمب‌افکن‌ها و شکاری‌های اسراعیلی_آمریکایی بر فراز اردن و عراق و باکو و...، فقط توسط ، ساقط شد؟! ⏪ همانطور که در 👈قسمت اول👉 اشاره شد؛ یکی از فرماندهان لبنان، از معجزات (که پیامد عملیات رخ داد) تعریف می‌کرد و اینکه چگونه وعده پیروزی به ، تحقق یافت! بخش آخر آن خاطره‌گوئی آن برادر لبنانی، در باره نحوه انهدام اسکادران هوایی اسراعیل بود که می‌تواند اشاره به موضوعیت داشته باشد: سیدحسن نصرالله از طریق تجهیزات ارتباطی اتاق جنگ لبنان، وضعیت صحنه جنگ را به اطلاع حضرت آقا گزارش می‌کرد که در اتاق جنگ ایران، حضور دائمی داشتند. تا اینکه نوبت رسید به آخرین عملیات اسراعیل که اعزام ۲۰ فروند هلیکوپتر آپاچی جدید و پیشرفته‌ای بود که به تازگی از آمریکا تحویل گرفته بود. در شنود مکالمات ستاد جنگ اسراعیل با اسکادران اعزامی آن، متوجه شدیم که یکی از هدف‌های اصلی دشمن، همین اتاق جنگی بود که ما در آن مشغول فرماندهی جبهه‌ها بودیم و نفهمیدیم محل ما از کجا لو رفته است!؟ سیدحسن سریعاً صحنه را به امام خامنه‌ای گزارش داد ولیکن دیدیم که سیدحسن، برافروخته شد و از دستگاه فاصله گرفت و ما با تعجب پرسیدیم چه شد؟! او گفت: خودتان را برای آماده کنید! زیرا آقا فرمودند: من چیزی جز برای مقابله با آن هلیکوپترها ندارم! پرسیدیم: حالا شما می‌خواهید چه کنید؟! سیدحسن نصرالله گفت: می‌روم که در گوشه‌ای به دعا و توسل بنشینم! در آن لحظات کلیه اعضای اتاق جنگ دست از کار کشیده و مشغول وصیت و‌ راز و نیاز با خدا شدند و اینکه هر لحظه فرصت پرواز فرا می‌رسد. حتی هیچ مجالی برای گریز و دور شدن از آن نقطه را نداشتیم! یکی از برداران که به حالت سجده افتاده بود و عاشقانه نجوا می‌کرد، دیدیم پرید هوا و با خوشحالی فریاد زد: کار تمام شد ... کار تمام شد ...!!! ما پیش خود فکر کردیم که به علت فشار روانی شدید آن لحظات قاطی کرده و او را دعوت به آرامش کردیم اما او خود را به رادار رسانید و لحظاتی که به صفحه رادار چشم دوخته بود، با همان هیجان گفت: نگفتم تمام شد؟!... دیدید تمام شد؟!... عملیات دشمن شکست خورد!... امید و شادی عجیب او ما را هم به سمت رادار کشانید و از شنود مکالمات، متوجه شدیم که دشمن دستور عقب‌نشینی سریع برای آن اسکادران صادر کرده! عملیات دشمن لغو شد و ما به بررسی دقیق‌تر و عمیق‌تر قضیه پرداختیم و متوجه شدیم که یکی از هلیکوپترها (سرفرماندهی)، در آسمان، خود به خود محو شده است! شنود مکالمات حاکی از این بود که صهیونیست‌ها به همدیگر می‌گفتند؛ حزب الله سلاح جدیدی دارد که هلیکوپتر پیشتاز را در هوا کاملاً پودر کرده و هیچ اثری از آن باقی نگذاشته است! حسابی گیج شدیم! چون از طرف حزب‌الله هیچ نوع شلیکی علیه آن هلیکوپترها نداشتیم و اینکه چرا فقط یک هلیکوپتر نابود شده است؟! ریختیم سر آن برادرمان که بالاپایین می‌پرید و خوشحال بود و ماجرا را از او جویا شدیم. گفت: من شهادتین را که گفتم، چون دوست داشتم در حالت به شهادت برسم به سجده افتادم و در حالت خلسه بودم که ناگهان احساس کردم با تعدادی از حزب‌الله در یک بیابان تحت تعقیب هلیکوپترهای دشمن هستیم و در حال فرار ناگهان به یک مواجهه شدیم و زود فهمیدیم که باید دست به دامن او بشویم و در حال طرح مسئله بودیم که او گفت: من دارم برایتان دعا می‌کنم! ما قدری عصبانی شدیم و گفتیم: حضرت آقا در ایران در حال دعاست و سیدحسن هم در لبنان مشغول دعاست و شما هم در این بیابان؟! اما تا دعاهای شما به اجابت برسد، کار از کار گذشته و ...! آن بانو گفت: اگر عجله دارید بروید جلوتر! شاید مادرم بتواند کمکتان بکند! و ما به سرعت از او جدا شدیم و به جهتی که او اشاره کرد دویدیم و همانجا تازه فهمیدیم که او سلام‌الله علیها بود و ما را به سلام‌الله علیها ارجاع داده است! بالاخره به بانوی اعظم(س) رسیدیم و تا خواستیم شرح ماوقع را بگوییم، اشاره کرد که صحنه را می‌بینم! و دست در چادر خود فرو برد و دستمال سفیدی را بیرون آورد و آنرا در هوا تکان داد و به ما گفت: مشکل شما حل شد! برگردید به مقر خودتان! و من چنان مطمئن به نابودی دشمن شدم که از خواب و خلسه پریدم و بقیه حالات مرا هم که خودتان دیدید. آن‌جا بود که فهمیدیم، ما را از آن وضعیت خیلی خطرناک، نجات داده است. در شنودهای بعدی، دریافتیم که دشمن، تیم خاصی را مأمور به شناسایی سلاح جدید حزب‌الله کرده است! ..ادامه دارد. ✍سیدمحمدحسینی(منتظر) ۱۴۰۳/۸/۱۲ 🌐👈حیفه نبینی👉 💠 🎲👈محل نظرات👉 🙏
هدایت شده از مقالات حسینی منتظر
🇮🇷﷽☫ 💎@SMHM212 پدافند ناشناخته مقاومت! و قصه آن یک هلی‌کوپتر!! (قسمت دوم): ⁉️چرا در عملیات هوائی اخیر دشمنان ، از ده‌ها فروند بمب‌افکن‌ها و شکاری‌های اسراعیلی_آمریکایی بر فراز اردن و عراق و باکو و...، فقط توسط ، ساقط شد؟! ⏪ همانطور که در 👈قسمت اول👉 اشاره شد؛ یکی از فرماندهان لبنان، از معجزات (که پیامد عملیات رخ داد) تعریف می‌کرد و اینکه چگونه وعده پیروزی به ، تحقق یافت! بخش آخر آن خاطره‌گوئی آن برادر لبنانی، در باره نحوه انهدام اسکادران هوایی اسراعیل بود که می‌تواند اشاره به موضوعیت داشته باشد: سیدحسن نصرالله از طریق تجهیزات ارتباطی اتاق جنگ لبنان، وضعیت صحنه جنگ را به اطلاع حضرت آقا گزارش می‌کرد که در اتاق جنگ ایران، حضور دائمی داشتند. تا اینکه نوبت رسید به آخرین عملیات اسراعیل که اعزام ۲۰ فروند هلیکوپتر آپاچی جدید و پیشرفته‌ای بود که به تازگی از آمریکا تحویل گرفته بود. در شنود مکالمات ستاد جنگ اسراعیل با اسکادران اعزامی آن، متوجه شدیم که یکی از هدف‌های اصلی دشمن، همین اتاق جنگی بود که ما در آن مشغول فرماندهی جبهه‌ها بودیم و نفهمیدیم محل ما از کجا لو رفته است!؟ سیدحسن سریعاً صحنه را به امام خامنه‌ای گزارش داد ولیکن دیدیم که سیدحسن، برافروخته شد و از دستگاه فاصله گرفت و ما با تعجب پرسیدیم چه شد؟! او گفت: خودتان را برای آماده کنید! زیرا آقا فرمودند: من چیزی جز برای مقابله با آن هلیکوپترها ندارم! پرسیدیم: حالا شما می‌خواهید چه کنید؟! سیدحسن نصرالله گفت: می‌روم که در گوشه‌ای به دعا و توسل بنشینم! در آن لحظات کلیه اعضای اتاق جنگ دست از کار کشیده و مشغول وصیت و‌ راز و نیاز با خدا شدند و اینکه هر لحظه فرصت پرواز فرا می‌رسد. حتی هیچ مجالی برای گریز و دور شدن از آن نقطه را نداشتیم! یکی از برداران که به حالت سجده افتاده بود و عاشقانه نجوا می‌کرد، دیدیم پرید هوا و با خوشحالی فریاد زد: کار تمام شد ... کار تمام شد ...!!! ما پیش خود فکر کردیم که به علت فشار روانی شدید آن لحظات قاطی کرده و او را دعوت به آرامش کردیم اما او خود را به رادار رسانید و لحظاتی که به صفحه رادار چشم دوخته بود، با همان هیجان گفت: نگفتم تمام شد؟!... دیدید تمام شد؟!... عملیات دشمن شکست خورد!... امید و شادی عجیب او ما را هم به سمت رادار کشانید و از شنود مکالمات، متوجه شدیم که دشمن دستور عقب‌نشینی سریع برای آن اسکادران صادر کرده! عملیات دشمن لغو شد و ما به بررسی دقیق‌تر و عمیق‌تر قضیه پرداختیم و متوجه شدیم که یکی از هلیکوپترها (سرفرماندهی)، در آسمان، خود به خود محو شده است! شنود مکالمات حاکی از این بود که صهیونیست‌ها به همدیگر می‌گفتند؛ حزب الله سلاح جدیدی دارد که هلیکوپتر پیشتاز را در هوا کاملاً پودر کرده و هیچ اثری از آن باقی نگذاشته است! حسابی گیج شدیم! چون از طرف حزب‌الله هیچ نوع شلیکی علیه آن هلیکوپترها نداشتیم و اینکه چرا فقط یک هلیکوپتر نابود شده است؟! ریختیم سر آن برادرمان که بالاپایین می‌پرید و خوشحال بود و ماجرا را از او جویا شدیم. گفت: من شهادتین را که گفتم، چون دوست داشتم در حالت به شهادت برسم به سجده افتادم و در حالت خلسه بودم که ناگهان احساس کردم با تعدادی از حزب‌الله در یک بیابان تحت تعقیب هلیکوپترهای دشمن هستیم و در حال فرار ناگهان به یک مواجهه شدیم و زود فهمیدیم که باید دست به دامن او بشویم و در حال طرح مسئله بودیم که او گفت: من دارم برایتان دعا می‌کنم! ما قدری عصبانی شدیم و گفتیم: حضرت آقا در ایران در حال دعاست و سیدحسن هم در لبنان مشغول دعاست و شما هم در این بیابان؟! اما تا دعاهای شما به اجابت برسد، کار از کار گذشته و ...! آن بانو گفت: اگر عجله دارید بروید جلوتر! شاید مادرم بتواند کمکتان بکند! و ما به سرعت از او جدا شدیم و به جهتی که او اشاره کرد دویدیم و همانجا تازه فهمیدیم که او سلام‌الله علیها بود و ما را به سلام‌الله علیها ارجاع داده است! بالاخره به بانوی اعظم(س) رسیدیم و تا خواستیم شرح ماوقع را بگوییم، اشاره کرد که صحنه را می‌بینم! و دست در چادر خود فرو برد و دستمال سفیدی را بیرون آورد و آنرا در هوا تکان داد و به ما گفت: مشکل شما حل شد! برگردید به مقر خودتان! و من چنان مطمئن به نابودی دشمن شدم که از خواب و خلسه پریدم و بقیه حالات مرا هم که خودتان دیدید. آن‌جا بود که فهمیدیم، ما را از آن وضعیت خیلی خطرناک، نجات داده است. در شنودهای بعدی، دریافتیم که دشمن، تیم خاصی را مأمور به شناسایی سلاح جدید حزب‌الله کرده است! ..ادامه دارد. ✍سیدمحمدحسینی(منتظر) ۱۴۰۳/۸/۱۲ 🌐👈حیفه نبینی👉 💠 🎲👈محل نظرات👉 🙏
هدایت شده از مقالات حسینی منتظر
هم‌اکنون حرم (س) بدون برق و خاموش است 📌 بزرگترین کانال خبری تحلیلی در ایتا @fori_sarasari ☝️از پیام‌های وارده☝️ نقدونظر 👌تعامل طبیعت با رفتار انسان‌ها وقتی حرم بانوی چهارم ؛ زینب(س) خاموش شد، انرژی‌های ایرانی‌ها هم دچار اختلال شد! چرا؟! در یکی از گروه‌های ایتایی، یکی از کاربرها (احتمالاً در مقام انکار و تمسخر) از قول نقل کرد که: «گناه و فساد بسیار در جامعه، باعث آلودگی هوا و شرایط بحرانی کشور شده است»! بنده در جواب نوشتم: «بدون تردید تعاملی غیر قابل انکار بین طبیعتی که به فرمان است و رفتار انسان‌ها برقرار است، ولیکن توجیه آن‌ها برای عامه مردم با گفته‌های امثال صدیقی، قابل هضم نیست و شاید موجب استفراغ هم بشود!» به ۳ نمونه، اشاره می‌کنم: ۱) طوفان شن طبس آمریکایی‌ها در بی‌خبری ایرانی‌ها، با تعدادی پرنده نظامی وارد شدند تا ضمن نجات گروگان‌ها چند تا غلط اضافی دیگر هم مرتکب شوند! ، شن‌های درهم کوبنده آن‌ها را توصیف کردند. ۲) آتش‌فشان اروپا در طی همین ده بیست سال اخیر بود که اروپایی‌ها ورود هواپیماهای ایرانی به فرودگاه‌های اروپا را (با این بهانه که به علت تحریم‌ها فرسوده و خطرآفرین شده‌اند!) ممنوع کردند و لذا ۷۰ پرواز خود را لغو کرد. بلافاصله یکی از آتشفشان‌ها فعال شد و آنقدر ریزگرد در کشورهای اروپایی پراکند که باعث لغو ۷٫۰۰۰ پرواز اروپایی شد! ۳) زلزله ادلب و ترکیه باعث شد ، تحت‌الشعاع واقع شود! چرا؟! ✍حسینی(منتظر) ۱۴۰۳/۹/۳۰ 🌐👈حیفه نبینی👉 💠 🎲👈محل نظرات👉 🙏