#قصه گویی #پیش دبستانی پسرانه ی دبستان شهید زندی۱ #مربی مربوطه حانیه امیر خانی #مدیر دبستان منصوره عرب یزدی

#قصه گویی و صندلی صمیمیت #توسط دختر گلم فاطمه حاج بابایی #کلاس چهارم لادن #دبستان شهید زندی ۱ #مدیر خانم عرب یزدی #آموزگار خانم فروتنی

#قصه گویی و صندلی صمیمیت #توسط دختر گلم آتنا درخشانی #کلاس چهارم لادن #دبستان شهید زندی ۱ #مدیر خانم عرب یزدی #آموزگار خانم فروتنی

#قصه گویی و صندلی صمیمیت #توسط دختر گلم پرنیا یزدی #کلاس چهارم لادن #دبستان شهید زندی ۱ #مدیر خانم عرب یزدی #آموزگار خانم فروتنی

#قصه گویی و صندلی صمیمیت #توسط دختر گلم هانیه صادقی #کلاس چهارم لادن #دبستان شهید زندی ۱ #مدیر خانم عرب یزدی #آموزگار خانم فروتنی

#قصه گویی و صندلی صمیمیت #توسط دختر گلم نیایش محمودآبادی #کلاس چهارم لادن #دبستان شهید زندی ۱ #مدیر خانم عرب یزدی #آموزگار خانم فروتنی

#قصه گویی و صندلی صمیمیت #توسط دختر گلم عارفه سادات تحویلدار #کلاس چهارم لادن #دبستان شهید زندی ۱ #مدیر خانم عرب یزدی #آموزگار خانم فروتنی

#قصه ی شب #کلاس پیش دبستانی پسرانه #مربی خانم امیر خانی #مدیر دبستان منصوره عرب یزدی یکی بود، یکی نبود. در یک حوض پر از آب، ماهی کوچکی زندگی می کرد. حوض در حیاط خانه ای بود که هیچ کس در آن خانه زندگی نمی کرد. ماهی کوچولو خیلی تنها و گرسنه بود. کسی نبود که برایش غذا بریزد. یک شب، وقتی که ماه به حوض نگاه کرد، ماهی را دید که بازی نمی کند و شاد نیست. ماه پرسید: چرا بازی نمی کنی؟ ماهی گفت: همه مرا فراموش کرده اند و من تنها و گرسنه مانده ام. ماه گفت: خدا هرگز کسی را فراموش نمی کند. تو تنها نیستی. او همیشه به تو نگاه می کند. خوشحال باش و خدا را خوشحال کن. فردای آن روز کلاغی به کنار حوض آمد. تکه نان خشک بزرگی را به منقار گرفته بود. کلاغ تکه نان را در آب فرو کرد تا نان خشک، نرم شود. کمی از نان خیس شد و افتاد توی آب. ماهی کوچولو با خوشحالی به طرف آن رفت و نان خیس شده را با لذت خورد. نان خیلی خوشمزه بود و ماهی حسابی سیر شد. کلاغ هم بقیه نان را خورد و رفت. از آن روز به بعد، کلاغ، هر روز با تکه ای نان خشک به کنار حوض می آمد و آن را در آب حوض خیس می کرد. ماهی سهم خود را می خورد و کلاغ هم سهم خود را. ماه به ماهی نگاه می کرد، می دانست که خدا به او نگاه می کند. ماهی تنها نبود، همان طور که کلاغ تنها نبود. خدا همیشه با آنها بود.

#قصه فیل کوچولو و خرطومش 🌸شاکر بودن برای داشتن هر نعمتی ،هر نعمتی دلیلی دارد که شاید ما ندانیم🤲🌸 #مدیریت_خانم_حاجی_زاده #دبستان_شهید_عبدی_پور۲ #مربی_خانم_صدیق

جشنواره غنچه های انتظار #تولید_محتوا #آموزش و قصه گویی #قصه خورشید پشت ابر ❇️ آموزش و آشنایی با مفهوم جمله اللهم بارک لمولانا صاحب الزمان ❇️ آشنایی با مفهوم بهره گیری از لطف امام زمان عج ❇️ قرائت ذکر اللهم بارک لمولانا صاحب الزمان هنگام غذا خوردن در مدرسه و منزل 🔹تهیه و تنظیم : خانم سعادتمند 🔹دبستان حضرت نرجس ۲ 🔹مدیریت خانم رضوی

🇮🇷ویژه ایام #دهه_فجر 🌹 #قصه و #داستان 🇮🇷 #قصه_های_انقلاب 🦋#کودک 🌹 #نوجوان #خانواده👆 ✳️ #یک_آیه_یک_قصه ✴ سوره مبارکه شمس/آیات ۹و۱۰

#قصه گویی #شب قدر #شهادت امام اول علی علیه السلام ❇️انجام کاردستی مسجد و شمع و تزیین کلاس با کاردستی بچه‌ها (توضیح مفهوم شب قدر و عبادت در مساجد و شهادت مولا) ❇️قصه گویی چگونگی شهادت مولا ❇️قصه گویی سفره افطار خانم ام الکلثوم برای مولا همراه با نمادهای سفره ❇️قصه گویی نزول قرآن در شب قدر ❇️قصه گویی و آشنایی با کتاب نهج‌البلاغه (برادر قرآن ) ❇️پذیرایی و اجرای سرود شهادت امام علی علیه السلام 🤲باشد که مورد عنایت مولا امیرالمؤمنین علی علیه السلام قرار بگیرید. 🔹مربی خانم سعادتمند 🔹مدیریت خانم رضوی 🔷معاون پرورشی خانم طاهری 🔹دبستان حضرت نرجس سلام الله