✅مژده ای برای مردم آخرالزمان
✍ از امام صادق (ع) نقل شده است که
پیامبر به حضرت علی (ع) فرمودند :
«یا علی بدان که استوارترین ایمان ها از آن مردمی است که در آخر الزمان هستند چون آنها به پیامبر ملحق نشدند و در زمان او نبودند و در واقع خیلی از حقیقت ها را که در زمان پیامبر رخ داد آنها نبودند که ببینند و بر آنها حجت بود ولی آن مردم این حجت ها را ندیدند و تنها به نوشته هایی که در سفیدی کاغذ ها نوشته شده ایمان می پذیرند با این حال ایمان آنها به مراتب قوی تر از ایمان مردم زمان پیامبر است»
📚 بحارالانوار جلد 125
✨﷽✨
✅سند ذکر «وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ» کجاست؟
✍برخی میپرسند عبارت «وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ» که پس از صلوات بر محمد و آل محمد (ص) فرستاده میشود، آیا در احادیث معصومان(ع) وارد شده و مَنصوص است و یا از چیزهایی است که علاقه مندان و ارادتمندان به آقا امام زمان(عج)، خودشان، پس از صلوات، آن را اضافه کرده اند؟
در پاسخ به این پرسش، به حدیث زیر توجه کنید که امام صادق علیه السلام می فرمایند:
.
«مَنْ قالَ بَعدَ صَلوةِ الْفَجْرِ و بَعدَ صَلوةِ الظُّهرِ اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد و اَلِ مُحَمَّد و عَجِّل فَرَجَهُمْ لَمْ یَمُتْ حَتّی یُدْرِکَ الْقَائِمَ مِن اَلِ مُحَمَّد صلی الله علیه و آله و سلم؛ هر کس پس از نماز صبح و نماز ظهر بگوید: «اللّهم صلّ علی محمّد و آل محمّد و عجّل فرجهم»، از دنیا نمیرود مگر آن که قائم آل محمد (ص) را درک می کند.
📚بحار الانوار ج 53 ص176
13940312_11625_128k.mp3
3.45M
🍃سربازی #امام_زمان علیه السلام
💠منتظران امام زمان علیه السلام
🌺وظایف منتظران
شنیدنی 👌👌
🎙 #رهبر_انقلاب
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈
4_6014953332697731663.mp3
2.84M
#رضایت_امام_زمان
🌸دنبال رضایت #امام_زمان عج باش!
#استاد_دانشـــمند
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈
همین حسین (علیه السلام)
ابو جحیفه، حرث بن عبدالله همدانی و حرث بن شرب، می گویند:
روزی در خدمت حضرت علی (علیه السلام) بودیم. حضرت رو به فرزند خود امام حسن (علیه السلام) نموده و فرمود: مرحبا ای پسر پیغمبر!
در این حال، فرزند دیگر امام یعنی حسین (علیه السلام) وارد شد. حضرت علی (علیه السلام) به او فرمود: پدر و مادرم قربانت شود ای پدر فرزند بهترین کنیزان!
عرض کردیم: یا امیر المؤمنین! چرا به امام حسن (علیه السلام) آن طور و به امام حسین (علیه السلام) این گونه خطاب کردید؟ فرزند بهترین کنیزان کیست؟
امام (علیه السلام) فرمود: او گم شده ای است که از کسان و وطن دور و مهجور، و نامش (محمد) است، فرزند حسن بن علی بن محمد بن علی بن موسی بن جعفر بن محمد بن علی بن حسین (علیه السلام) می باشد.
در این هنگام، حضرت دست مبارک را بر روی سر امام حسین (علیه السلام) نهاد و فرمود: همین حسین (علیه السلام).
📚 بحار الانوار، ج 51 ص 110.
@qoranvamamhoosein
حیرت و غیبت
اصبغ بن نباته می گوید:
روزی به حضور امیرالمؤمنین (علیه السلام) شرفیاب شدم، حضرت در فکر فرو رفته و زمین را با تکه چوبی می کاوید. عرض کردم: یا امیر المؤمنین! می بینم که در فکر فرو رفته و زمین را بررسی می کنید آیا رغبتی به آن یافته اید؟
فرمود: نه، قسم به خدا! هیچ رغبتی به آن و به دنیا حتی برای یک روز نداشته و ندارم. به مولودی فکر می کنم که یازده پشت بعد از نسل من آشکار خواهد شد، و نامش مهدی است، و زمین را بعد از آن که از ظلم و جور انباشته شده باشد پر از عدل و داد می کند. امر او اعجاب انگیز است، و مدتها غیبت خواهد نمود، به همین دلیل گروهی درباره او به گمراهی می روند و عده ای دیگر هدایت می یابند.
عرض کردم: یا امیر المؤمنین! آیا واقعاً این اتفاق روی خواهد داد؟
حضرت (علیه السلام) فرمود: آری! همان گونه که او خلق شده، این اتفاق هم روی خواهد داد، تو چه می دانی ای اصبغ! آنان برگزیدگان این امت و نیکان عترت طاهره اند.
عرض کردم: بعد از آن چه می شود؟
فرمود: خداوند هر چه بخواهد انجام می دهد، زیرا حق تعالی در هر چیزی اراده و قصد و هدفی دارد.
📚 کمال الدین، ج 1، ص 289، بحار الانوار، ج 51، ص 118.
@qoranvamamhoosein
gheibat emam zaman.ansarian.mp3
2.16M
💠غیبت #امام_زمان عجل الله فرجه
🎙 #استاد_انصاریان
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈
پرتو رایت دوست
مفضل بن عمر می گوید:
با گروهی در محضر امام صادق (علیه السلام) نشسته بودیم. حضرت (علیه السلام) فرمود: بر شماست که از تصریح به نام مخصوص قائم (علیه السلام) اجتناب کنید.
در این حال من تصور کردم که مخاطب آن حضرت من نبودم. ولی حضرت به من فرمود:
ای مفضل! بر شماست که از تصریح به نام مخصوص قائم (علیه السلام) اجتناب کنید. قسم به خدا! سالیان دراز خواهد گذشت، و آن چنان به دست فراموشی سپرده خواهد شد که خواهند گفت: او مرده است، به هلاکت رسیده است. معلوم نیست در کدام بیابان سرگردان است؟
در آن حال دیدگان مومنان برای او اشکبار خواهد شد و زمین و زمان مردمان را بیرون می ریزد مانند کشتی بزرگی که در امواج دریا زیر و رو شده و آنچه در خود دارد به دریا می افکند.
هیچ کس نجات نمی یابد مگر آنان که خداوند از آن ها پیمان گرفته و ایمان را بر (لوح) دل شان نگاشته، و به واسطه روحی از ناحیه خود او را امداد می کند.
در آن هنگام دوازده پرچم شبیه به هم آشکار می شود که معلوم نیست کدام متعلق به چه کسی است.
وقتی سخن امام (علیه السلام) به اینجا رسید من گریستم.
امام فرمود: چرا گریه می کنی؟
عرض کردم: چگونه گریه نکنم در حالی که شما می فرمایید: دوازده پرچم شبیه به هم افراشته می شود که معلوم نیست کدام متعلق به چه کسی است؟
آنگاه به گوشه اتاق که خورشید از آنجا به داخل مجلس تابیده بود نظر نمود و فرمود: آیا این خورشید آشکار نیست؟
عرض کردم: بله.
فرمود: قسم به خدا! امر ما از این هم آشکارتر است.
📚 ) غیبت نعمانی، ص 151 و 152؛ بحار الانوار، ج 51، ص 147.
@qoranvamamhoosein
گنج سلیمان در اسپانیا
شعبی می گوید:
روزی عبدالملک بن مروان مرا فراخواند و گفت: موسی بن نصر - فرمانده ما در افریقا و امیر طارق بن زیاد فاتح اسپانیا - نامه ای برای من فرستاده و در آن نوشته است: به من خبر داده اند که حضرت سلیمان (علیه السلام) در زمان خود به گروه جن امر کرده است که شهری از مس برای او بسازند، و تمام عفریت های و جنیان برای ساختن آن گرد آمدند و آن را از چشمه غنی مسی که خداوند برای سلیمان پدید آورده بود، بنا کردند.
محل این شهر در بیابانی در اسپانیا است، و گنجهایی که سلیمان به ودیعه گرفته بود، در آن است. من می خواهم به طرف آن حرکت کنم.
یکی از کارگزاران نزدیکم مرا مطلع نموده است که مسیر منتهی به آن، بسیار ناهموار و دشوار است، بدون آمادگی و پشتیبانی لازم و آذوقه زیاد نمی توان این مسافت طولانی و دشوار را طی نمود، و هیچ کس جز دارا بن دارا - پادشاه ایران که به دست اسکندر مغلوب شد - نتوانسته است، به بخشی از آن برسد.
هنگامی که اسکندر او را کشت، گفت: قسم به خدا! تمام سرزمینها را به تصرف خود در آوردم و اهل هر سرزمین پیش تسلیم فرود آورده اند. هیچ زمینی نمانده که من در آن گام ننهاده باشم مگر این سرزمین که در اسپانیاست.
دارا آن را دیده است، به همین دلیل قصد آنجا نموده ام تا از دست یافتن به حدی که دارا بدان رسیده است باز نمانم.
یک سال طول کشید تا اسکندر نیز خود را آماده و مجهز نمود، هنگامی که فکر می کرد آمادگی این کار را یافته است گروهی از افرادش را برای تحقیق فرستاد. آنان پس از تحقیق به او اطلاع دادند که موانعی غیر قابل عبور در مسیر منتهی به آنجا وجود دارد. اسکندر نیز از رفتن منصرف شد.
عبدالملک بن مروان پس از گفت و گو با من، نامه ای به موسی بن نصر نوشت و به او دستور آمادگی و تهیه پشتیبانی لازم برای اجرای این کار را صادر کرد.
موسی بن نصر آماده گردید و به طرف آن شهر خارج شد، و آنجا را دیده و بر احوال آن آگاهی یافت و بازگشت.
او گزارشی برای عبدالملک تهیه کرد و در آخر گزارش چنین نوشت: بعد از گذشت روزهای زیادی و هنگامی که آذوقه ما به پایان رسید به دریاچه ای - که درختان زیادی در اطراف آن وجود داشت. رسیدم در آنجا به دیوار آن شهر برخوردیم.
من به کنار دیوار شهر رفتم. بر روی آن کتیبه ای به زبان عربی نوشته شده بود. ایستادم و آن را خواندم و دستور دادم از آن نسخه برداری نمودند. در آن کتیبه این شعر نوشته شده بود:
و آنان که صاحب عزت و مقام هستند بدانند؛
و آنان که آرزوی جاودانگی دارند: که هیچ موجود زنده ای جاودانه نیست.
اگر مخلوقی می توانست در این مسابقه به جاودانگی برسد،
سلیمان بن داود بود که بدان می رسید.
آن کسی که مس چون چشمه ای جوشان برای او جاری شد،
و فوران مس برای او بخششی نامحدود بود،
پس به گروه جنییان امر کرد با آن بنایی به یادگار بسازید؛
که تا قیامت باقی مانده و شکسته و فرسوده نشود.
آنها نیز در سطح وسیعی آغاز به کار کردند و به شکل هول انگیزی؛
بر اساس قواعد و اصول محکم، سر به آسمان کشید.
و مس را در قالبهای مستطیل شکلی ریخته و حصار آن را ساختند؛
آنچنان که از سخره های سخت و داغ استوار شد.
و تمام گنجینه های زمین را در آن جای داد.
و در آینده این گنج نامحدود آشکار خواهد شد.
آن گنج نامحدود آشکار خواهد شد.
آن گنجینه در اعماق زمین پنهان شد.
و در طبقات سخت زمینی انباشته ماند.
فرمانروایی گذشته او پس از او باقی نماند،
تا این که تبدیل به گوری شد ناپایدار؛
این برای آن است که دانسته شود که حکومت پایدار نیست؛
مگر حکومت پر از نعمت و بخشش خداوند،
هنگامی خواهد رسید که از نسل عدنان آن سرور متولد شود.
او از نسل هاشم و بهترین مولود خواهد بود.
خداوند او را با نشانه هایی که مخصوص می گرداند، بر می انگیزد؛
تا به سوی تمامی مخلوقات سفید و سیاه خدا برود.
کلیدهای تمامی گنجینه های زمین را داراست.
و جانشینان او همه آن کلیدها را خواهند داشت.
آنها خلفا و حجت های دوازده گانه هستند.
که پس از بعثت او، جانشینان و سروران والا مقام هستند.
تا این که قائم آنها به امر خداوند قیام می کند.
در آن هنگام از آسمان، او را به نام صدا می زنند.
ادامه دارد....
@qoranvamamhoosein
ادامه 👇
هنگامی که عبدالملک نامه را خواند و طالب بن مدرک، فرستاده موسی بن نصر او را به وضوح مطلع ساخت، به محمد بن شهاب زهری که آنجا حضور داشت گفت: نظرت درباره این موضوع عجیب چیست؟
زهری گفت: به گمان من گروه جنی که مسئولیت حفاظت از شهر را به عهده دارند هرکه را بخواهد به طرف شره برود به خیال و توهم می افکند.
عبدالملک گفت: راجع به کسی که از آسمان او را صدا می زنند اطاعی داری؟
زهری گفت: از این مطلب درگذر.
عبدالملک گفت: چگونه از این درگذرم که این امری است بزرگ و دور از ذهن؟ باید با صراحت آنچه که از آن می دانی بگویی، آیا مرا آزار می دهی یا چیزی را از من مخفی می نمایی؟
زهری گفت: علی بن الحسین (علیه السلام) به من گفته است: او مهدی و از نسل فاطمه (علیها السلام) دختر رسول خدا (صلی الله و علیه و آله و سلم) است.
عبدالملک گفت: هر دوی شما دروغ می گویید، سخنان هر دوی شما همیشه باطل و قول شما دروغ بوده است. او مردی از نسل ماست.
زهری گفت: من فقط سخن علی بن الحسین (علیه السلام) را نقل کردم، اگر می خواهی از خودش بپرس؛ چرا مرا ملامت می کنی؟ اگر دروغ است او دروغ گفته، و اگر راست می گوید یکی از دشمنان شما به شما کمک کرده است.
عبدالملک گفت: من نیازی به سئوال از فرزندان ابوتراب ندارم. ای زهری! این مطلب را پوشیده دار تا کسی از آن مطلع نگردد.
زهری گفت: به خاطر تو به کسی نخواهم گفت.
📚 بحار الانوار، ج 51، ص 164 - 166.
@qoranvamamhoosein
باز آی دلا هر آنچه هستی باز آی
ابو جعفر مروزی می گوید:
محمد بن جعفر با گروهی که امام حسن عسکری (علیه السلام) را در زمان زندگی آن حضرت ملاقات نموده بودند، و در میان آنها علی بن احمد بن طنین نیز حضور داشت، جهت زیارت مرقد مطهر امام حسن عسکری (علیه السلام) به محله عسکر شرفیاب شدند. محمد بن جعفر برای اذن دخول، اسامی زائرین را در نامه ای نوشت.
علی بن احمد گفت: نام مرا ننویس من اجازه نمی گیرم.
او هم نام او را ننوشت.
امام زمان (علیه السلام) در پاسخ نوشته بودند: تو و آن که اجازه نخواست هر دو داخل شوید.
📚 غیبت طوسی، ص 243، عله المانعه من ظهوره؛ بحار الانوار، ج 51، ص 293.
@qoranvamamhoosein