eitaa logo
قرآن و امام حسین ع
840 دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
726 ویدیو
366 فایل
مطالب کانال: ارتباط امام حسین ع با قران در موارد مختلف عاشوراء آیات الولایه : آیاتی که در قرآن درباره ی 14 معصوم آمده است. علوم قرانی برای تحکیم ایمان و اعتقاد تلگرام https://t.me/qoranvamamhoosein ایتا http://eitaa.com/Qoranwamamhoosin
مشاهده در ایتا
دانلود
⬅️ مفهوم گناه : گناه در اصطلاح انجام کاریست که خداوند متعال از انجام آن نهی فرموده و ارتکاب آنرا ممنوع یا حرام شمرده باشد. و یا ترک کاریست که خداوند انجام آنرا واجب شمرده است‌. ❗️ واژه گناه در قرآن : بیش از ده واژه در قرآن برای گناه بکار رفته که هر واژه به گونه ای بر عواقب و آثار منفی گناه دلالت دارد. برخی از این واژه ها عبارتند از : ذنب؛ فجور؛ جرم؛ وزر؛ اثم؛ معصیت؛ خطیئه؛ سیئه؛ زَلّه؛ حوب؛ جُناح برای پی بردن به بار منفی گناه کافیست به مفهوم این واژه ها در زبان عربی توجه نمود. ⬅️ ذنب که جمع آن ذنوب میباشد، به معنای دنباله ست، یعنی گناه دنباله و پیامد دارد. ⬅️ فجور از ریشه فجر به معنای دریدن و شکافتن است، یعنی گناه پرده ها را می درد و موجب شکسته شدن حرمتها می شود. ⬅️ جرم در عربی یعنی جدا شدن، یعنی گناه انسان را از ایمان ، تقوا و بهشت جدا می کند. ⬅️ وزر یعنی سنگینی، گناه برای انسان ثقل و سنگینی آورده و مانع عروج و رشد و سبکباری انسان میشود. ⬅️ اثم به معنی سستی است. یعنی گناه انسان را در برابر اطاعت خداوند سست می کند. ⬅️ معصیت سرپیچی از انجام فرمان است یعنی نافرمانی حق را نمودن. ⬅️ خطیئه از ریشه خطا و در مقابل صواب است. ⬅️ سیئه از ریشه سوء گرفته شده و جمع آن سیئات است. و به هر چیزی گفته می شود که بدی در آن ثابت و متصف به آن است. ⬅️ زله: لغزش ⬅️ حوب: بی حرمتی ⬅️ جناح گاهی بر غیر گناه نیز اطلاق می شود. مثلا وقتی گفته می شود " لا جناح" یعنی ایرادی ندارد. این کلمات گرچه مترادف هستند و همه به معنای گناه بکار می روند ولی تفاوتهایی با هم دارند. که بیان آن در این مختصر نمی گنجد. ادامه دارد..... کانال قرآن و امام حسین علیه السلام http://eitaa.com/Qoranwamamhoosin
*⃣ تعیین اینکه چه چیزی گناه است و چه چیزی ثواب از راه قرآن و روایات مقدور است، زیرا خداوند به اقتضای علم و حکمت خود، از طریق وحی و دین، آنها را برای سلامت و سعادت انسان بیان کرده است. ⬅️ در یک تقسیم بندی گناهان به دو قسم بدنی و قلبی تقسیم می شوند. گناهان بدنی مانند روزه‌خواری که با اعضاء و جوارح بدن انجام می شوند. و گناه قلبی مانند شرک که در قلب و باطن حادث می شود. ⬅️ در تقسیم بندی دیگری که بر اساس آیات قرآن صورت گرفته گناهان به دو قسم صغیره و کبیره تقسیم می شوند. برخی آیاتی که اشاره به صغیره و کبیره بودن گناهان دارند مانند: مردم وارد صحرای محشر می شوند می گویند: (ما لهذا الکتاب لا یغادر صغیره و لا کبیره) معلوم می شود که گناه دو گونه است :صغیره و کبیره. و در آیه دیگری با اشاره به گناهان کبیره می فرماید: (الذین یجتنبون کبائر الاثم) *⃣ عالمان اخلاق هر گناه (کبیره یا صغیره) را از آن جهت که مخالفت با فرمان خداوند است به خودی خود گناهی بزرگ و کبیره می‌دانند. تقسیم به صغیره و کبیره نظر به سنجش یک دسته از گناهان نسبت به دسته دیگر است. ⬅️ ملاک تشخیص گناهان کبیره : 👈هر گناهی که در قرآن و حدیث بر کبیره بودن آن تصریح شده باشد. 👈هر معصیتی که در قرآن یا روایات وعده آتش بر ارتکاب آن رسیده باشد. 👈هر گناهی که در قرآن یا حدیث از گناهی که کبیره بودنش مسلم است بزرگتر شمرده شود. 👈هر گناهی که نزد متدینین بزرگ شمرده شود به گونه‌ای که یقین حاصل شود در زمان معصومان نیز مؤمنان این گناه را کبیره می‌دانستند. 👈تکرار گناهان صغیره. 👈برخی فقها تعزیر را نشانه کبیره بودن گناه می‌دانند. البته گناهان کبیره نیز همه در یک سطح نیستند. بعضی بدون توبه بخشیده نمی‌شوند، مانند «شرک» و برخی بدون توبه و تحت شرایطی و در اثر انجام کارهای نیک ممکن است مشمول مغفرت گردند. برخی روایات به ۷، برخی به ۱۹ و برخی به ۳۱ گناه کبیره اشاره کرده‌اند. برخی عالمان اخلاق گناهان کبیره را ۷ و برخی ۱۰ و برخی ۲۰ و بعضی ۳۴ و بعضی ۴۰ و برخی بیشتر ذکر کرده‌اند. از مجموع این کلمات برداشت می‌شود آنچه ذکر شده، به عنوان نمونه‌ها و مصادیقی از گناهان کبیره است: از این میان، شرک به خدا و انکار آنچه را که خداوند دستور داده، و دشمنی با اولیاء خدا، از بزرگترین گناهان کبیره هستند. کسی که گناه کبیره از او سر زده، اگر توبه نکند، فاسق است و بنابر فقه اسلامی اقتدا به او در نماز جائز نیست، شهادت او در دادگاه‌ها پذیرفته نمی‌شود و پس از مرگ مستحق عذاب است، مگر اینکه فضل الهی شامل حالش شود که از آن جمله شفاعت پیامبر(ص) و آل او است. ادامه دارد.... کانال قرآن و امام حسین علیه السلام http://eitaa.com/Qoranwamamhoosin
*⃣ تبدیل شدن گناه صغیره به کبیره از آیات و روایات استفاده می‌شود که در چند مورد، گناه صغیره تبدیل به گناه کبیره می‌شود: ۱- اصرار بر صغیره: تکرار گناه صغیره، آن را تبدیل به گناه کبیره می‌کند. قرآن دربارۀ پرهیزکاران می‌فرماید: آنان آگاهانه بر گناهانشان، اصرار نورزند. امام باقر علیه‌السلام در شرح این آیه فرمود: اصرار، عبارت از این است که کسی گناهی کند و از خدا آمرزش نخواهد و در فکر توبه نباشد. ۲- کوچک شمردن گناه: امام حسن عسکری(ع) فرمود: از گناهان نابخشودنی این است که انسان بگوید کاش مرا به غیر از این گناه مجازات نکنند؛ یعنی آن گناهِ مورد اشاره را کوچک بشمرد. امیرمؤمنان علی(علیه‌السلام) می‌فرماید: بدترین گناهان، آن است که صاحبش آن را کوچک بشمرد. ۳- اظهار خوشحالی هنگام گناه: لذت بردن از گناه و شادمانی هنگام انجام گناه، از اموری است که گناه را بزرگ می‌کند و موجب کیفر بیشتر می‌شود. امام علی(ع) فرمود: کسی که از انجام گناه، لذت ببرد خداوند ذلّت را به جای آن لذّت به او می‌چشاند. و امام سجاد(ع) فرمود: از شاد شدن هنگام گناه بپرهیز، که این شادی بزرگتر از انجام خود گناه است. ۴- مغرور شدن به مُهلت الهی: از اموری که گناه کوچک را به گناه بزرگ تبدیل می‌کند، آن است که گنهکار مهلت خدا و مجازات نشدن سریع را دلیل رضایت خدا بداند و یا خود را محبوب او بداند. ۵- انجام علنی گناه: آشکار نمودن گناه نیز، گناه صغیره را تبدیل به گناه کبیره می‌کند. ۶- گناه شخصیت‌ها: گناه آنان که در جامعه، دارای موقعیت خاص هستند با گناه دیگران یکسان نیست و چه بسا گناه صغیره آنها، حکم گناه کبیره را داشته باشد، زیرا گناه آنها دارای دو بُعد است: بعد فردی و بعد اجتماعی. گناه شخصیت‌ها و بزرگان از نظر بعد اجتماعی می‌تواند زمینۀ انحراف جامعه و سستی دین مردم شود. امام صادق(ع) در ضمن گفتاری فرمود: هفتاد گناه از جاهل، بخشیده می‌شود قبل از آنکه یک گناه از عالم، بخشیده گردد. رسول اکرم(ص) نیز فرمود: عوام امت من اصلاح نمی‌شوند مگر با اصلاح خواص امت من. شخصی پرسید: خواص امت چه کسانی هستند؟ فرمود: خواص امت من چهار دسته‌اند: ۱-زمامداران ۲-دانشمندان ۳-عابدان ۴-تاجران. کانال قرآن و امام حسین علیه السلام http://eitaa.com/Qoranwamamhoosin
✳️ فلسفه مثالهای قرآنی در قرآن مسائل عقلی بسیاری وجود دارد که اکثر مردم قابلیت فهم و جذب آن را پیدا نمی‌کنند و از سوی دیگر مردم به محسوسات و عینیات عادت کرده‌اند بدین خاطر، خداوند متعال برخی از مفاهیم بلند عقلی را در قالب مثلها بیان فرموده است تا عموم مردم آنها را به تناسب ادراک خود دریابند، بنابراین فلسفه مثالهای قرآن، بیان مسائل بلند و عمیق در افق فکر و فهم مردم است. مانند: «اللَّهُ نُورُالسَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ کَمِشْکَوةٍ فِیهَا مِصْبَاحٌ الْمِصْبَاحُ فیِ زُجَاجَةٍ... وَاللَّهُ بِکلّ شیَ‌ْءٍ عَلِیمٌ»؛ خداوند نور آسمانها و زمین است مثل نور خداوند همانند چراغدانی است که در آن چراغی (پرفروغ) باشد، آن چراغ در حبابی قرار گیرد، حبابی شفاف و درخشنده همچون یک ستاره فروزان، این چراغ با روغنی افروخته می‌شود که از درخت پربرکت زیتونی گرفته شده که نه شرقی است و نه غربی (روغنش آنچنان صاف و خالص است که) نزدیک است بدون تماس با آتش شعله‌ور شود نوری است بر فراز نوری و خدا هر کس را بخواهد به نور خود هدایت می‌کند، و خداوند به هر چیزی داناست. قرآن با ذکر یک مثال زیبا و دقیق چگونگی نور الهی را در این آیه برای عموم مردم بیان کرده است. انسانها باید مَثَل را پلی برای رسیدن به اوج ممثل قرار دهند زیرا ماندن در محدوده مثل، مانند زندگی کردن بر روی پل است و چون مثل در حقیقت همانند ریسمانی است برای برآمدن بر قله معرفتِ ممثّل، توقف در حد مثل مانند این است که کوهنوردی، طناب آویخته از قله کوه را در دست بگیرد ولی بالا نرود. کانال قرآن و امام حسین علیه السلام http://eitaa.com/Qoranwamamhoosin
✳️ هدف از تمثیل در زبان قرآن در آیاتی از قرآن، هدف از مثالهای قرآنی بیان شده است: ۱. تذکر: «...وَ یَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثَالَ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ یَتَذَکَّرُون»‌؛ ...و خداوند برای مردم مثلها می‌زند، شاید متذکر شوند. (و پند گیرند.) ۲. تفکر: «...وَ تِلْکَ الْأَمْثَالُ نَضْرِبُها لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ یَتَفَکَّرُون‌»؛ اینها مثالهایی است که برای مردم می‌زنیم، شاید در آن بیندیشید. ۳. ادراک: «وَ تِلْکَ الْأَمْثَلُ نَضْرِبُهَا لِلنَّاسِ وَ مَا یَعْقِلُهَا إِلَّا الْعَالِمُون»‌؛ اینها مثالهایی است که ما برای مردم می‌زنیم و جز دانایان آن را درک نمی‌کنند. از آیات یاد شده نتیجه گرفته می شود که سه مرحله را در تأثیرگذاری مثلها بر انسان می توان شناخت: اول؛ مرحله تذکر و یادآوری است که حقیقت پیام الهی در خاطر مرور می شود. دوم؛ مرحله اندیشه و تفکر است که به موضوع مثل و حکمت آن اندیشیده می شود. سوم؛ مرحله ادراک است که با تفکر، حقایق شناخته و درک می شود. ✳️ آیات در مورد مثل در قرآن ⬅️ «ولقد ضربنا للناس في هذا القرآن من كل مثل لعلهم يتذكرون»؛ (سوره زمر: ۲۷) و در اين قرآن از هر گونه مثلى براى مردم آورديم باشد كه آنان پند گيرند. ⬅️ «و تلك الأمثال نضربها للناس و ما يعقلها إلا العالمون»؛ (سوره عنكبوت: ۴۳) و ما اين همه مثل ها را براى مردم مى زنيم (تا حقايق براى آنها روشن شود) وليكن به جز مردم دانشمند كسى تعقل در آنها نخواهد كرد. ⬅️ «وَلَقَدْ صَرَّفْنا لِلنَّاسِ في هذَا الْقُرْآنِ مِنْ كُلِّ مَثَلٍ فَأَبى أَكْثَرُ النَّاسِ إِلاَّ كُفُوراً»؛ (سوره اسراء: ۸۹) و همانا ما در اين قرآن براى مردم هر گونه مثال آورديم (تا مگر هدايت شوند) ليكن اكثر مردم به جز از كفر و عناد از هر چيز امتناع كردند. کانال قرآن و امام حسین علیه السلام http://eitaa.com/Qoranwamamhoosin
⬅️ «مَثَلُهُمْ كَمَثَلِ الَّذِى اسْتَوْقَدَ نَارًا فَلَمَّا أَضَاءَتْ مَا حَوْلَهُ ذَهَبَ اللَّهُ بِنُورِهِمْ وَ تَرَكَهُمْ فىِ ظُلُمَاتٍ لَّايُبْصِرُونَ»؛ (سوره بقره: ۱۷) مثل ايشان مانند كسى است كه آتشى بيفروزد، و همين كه روشن كند پيرامون او را خدا روشنى آنان را ببرد و رها كند ايشان را در تاريكي ای كه هيچ نبينند. ⬅️ «أَوْ كَصَيِّبٍ مِّنَ السَّمَاء فِيهِ ظُلُمَاتٌ وَرَعْدٌ وَبَرْقٌ يَجْعَلُونَ أَصْابِعَهُمْ فِي آذَانِهِم مِّنَ الصَّوَاعِقِ حَذَرَ الْمَوْتِ واللّهُ مُحِيطٌ بِالْكافِرِينَ»؛ (سوره بقره: ۱۹) یا همچون بارانی از آسمان كه در شب تاریك همراه با رعد و برق و صاعقه (بر سر رهگذران) ببارد، آن ها از ترس مرگ، انگشتانشان را در گوش های خود می‌گذارند تا صدای صاعقه را نشوند و خداوند به كافران احاطه دارد (و در قبضه قدرت او هستند). کانال قرآن و امام حسین علیه السلام http://eitaa.com/Qoranwamamhoosin
۱ قسمت اول الم ✳️ حروف مقطعه در قرآن کریم قسمت اول در آغاز بيست و نه سوره از سوره هاى قرآن با حروف مقطعه برخورد مى كنيم و چنانكه از نامش پيدا است اين حروف حروفى بريده از هم به نظر مى رسد، و كلمه مفهومى را ظاهرا نمى سازد. حروف مقطعه قرآن همیشه جزء كلمات اسرار آميز قرآن محسوب مى شده ، و مفسران براى آن تفسيرهاى متعددى ذكر كرده اند، و با گذشت زمان و تحقيقات جديد دانشمندان، تفسيرهاى تازه اى براى آن پيدا مى شود. جالب اينكه در هيچيك از تواريخ نديده ايم كه عرب جاهلى و مشركان وجود حروف مقطعه را در آغاز بسيارى از سوره هاى قرآن بر پيغمبر (صلى اللّه عليه و آله و سلم ) خرده بگيرند، و آن را وسيله اى براى استهزاء و سخريه قرار دهند، و اين خود مى رساند كه گويا آنها نيز از اسرار وجود حروف مقطعه كاملا بيخبر نبوده اند. چند تفسير برای این حروف وجود دارد كه مهمترین و معتبرترین آنها تفسیریست که هماهنگ با آخرين تحقيقاتى است كه در اين زمينه به عمل آمده ، در اینجا به بیان این تفسیر می پردازیم : ✳️ اين حروف اشاره به اين است كه اين كتاب آسمانى با آن عظمت و اهميتى كه تمام سخنوران عرب و غير عرب را متحير ساخته و دانشمندان را از معارضه با آن عاجز نموده است ، از نمونه همين حروفى است كه در اختيار همگان قرار دارد در عين اينكه قرآن از همان حروف الف باء و كلمات معمولى تركيب يافته ، به قدرى كلمات آن موزون است و معانى بزرگى در بر دارد، كه در اعماق دل و جان انسان نفوذ مى كند، روح را مملو از اعجاب و تحسين مى سازد، و افكار و عقول را در برابر خود وادار به تعظيم مى نمايد، جمله بنديهاى مرتب و كلمات آن در بلندترين پايه قرار گرفته و معانى بلند را در قالب زيباترين الفاظ مى ريزد كه همانند و نظير ندارد. فصاحت و بلاغت قرآن بر كسى پوشيده نيست ، اين گفته صرف ادعا نمى باشد زيرا آفريدگار جهان همان كسى كه اين كتاب را بر پيامبر نازل كرده همه انسانها را دعوت به مقابله به مثل نموده است و از آنها خواسته كه همانند آن ، يا لااقل يك سوره مثل آنرا بياورند، او دعوت نموده است كه عموم جهانيان (جن و انس ) با همكارى و هم فكرى اگر مى توانند مانند آنرا بياورند اما همه عاجز و ناتوان ماندند، و اين نشان مى دهد كه مولود فكر آدمى نيست . درست همانطور كه خداوند بزرگ از خاك ، موجوداتى همچون انسان با آن ساختمان شگفت انگيز، و انواع پرندگان زيبا، و جانداران متنوع ، و گياهان و گلهاى رنگارنگ ، مى آفريند و ما از آن كاسه و كوزه و مانند آن مى سازيم ، همچنين خداوند از حروف الفبا و كلمات معمولى ، مطالب و معانى بلند را در قالب الفاظ زيبا و كلمات موزون ريخته و اسلوب خاصى در آن بكار برده كه همه انگشت حيرت به دندان گرفته اند، آرى همين حروف در اختيار انسانها نيز هست ولى توانائى ندارند كه تركيبها و جمله بنديهائى بسان قرآن ابداع كنند. *⃣ عصر طلائى ادبيات عرب جالب توجه اينكه : عصر جاهليت يك عصر طلائى از نظر ادبيات بود همان اعراب باديه نشين ، همان پا برهنه ها و نيمه وحشيها با تمام محروميتهاى اقتصادى و اجتماعى دلهائى سرشار از ذوق ادبى و سخن سنجى داشتند، به طورى كه امروز، اشعارى كه يادگار آن دوران طلائى است ، از اصيلترين و پرمايه ترين اشعار عرب محسوب مى شود، و ذخائر گرانبهائى براى علاقمندان ادبيات عربى اصيل است ، اين خود بهترين دليل براى نبوغ ادبى و ذوق سخن پرورى اعراب در آن دوران مى باشد. عربها در زمان جاهليت يك بازار بزرگ سال به نام (بازار عكاظ) داشتند كه در عين حال يك مجمع مهم ادبى و كنگره سياسى و قضائى نيز محسوب مى باشد. در اين بازار علاوه بر فعاليتهاى اقتصادى عاليترين نمونه هاى نظم و نثر عربى از طرف شعراء و سخنسرايان توانا، در اين كنگره بزرگ عرضه مى گرديد، و بهترين آنها به عنوان (شعر سال ) انتخاب مى شد كه هفت قطعه (يا ده قطعه ) آن به نام (سبعه ) يا (عشره معلقه ) معروف است ، و البته موفقيت در اين مسابقه بزرگ ادبى افتخار بزرگى براى سراينده آن شعر و قبيله اش بود. در چنان عصرى قرآن آنها را دعوت به مقابله به مثل كرد و همه از آوردن مانند آن اظهار عجز كردند، و در برابر آن زانو زدند. ادامه دارد.... کانال قرآن و امام حسین علیه السلام http://eitaa.com/Qoranwamamhoosin
۱ قسمت دوم الم ✳️ حروف مقطعه در قرآن کریم قسمت دوم *⃣ شاهد گويا گواه زنده تفسير بیان شده در قسمت اول ، براى حروف مقطعه حديثى است كه از على بن الحسين (عليهماالسلام ) امام سجاد (عليه السلام ) رسيده است آنجا كه مى فرمايد: ⬅️ كذب قريش واليهود بالقرآن و قالوا هذا سحر مبين ، تقوله فقال الله :(الم ذلك الكتاب ...): اى يا محمد هذا الكتاب الذى انزلته اليك هوالحروف المقطعة التى منها الف و لام و م و هو بلغتكم و حروف هجائكم فاتوا بمثله ان كنتم صادقين ...: (قريش و يهود به قرآن نسبت ناروا دادند گفتند: قرآن سحر است ، آن را خودش ساخته و به خدا نسبت داده است ، خداوند به آنها اعلام فرمود:(الم ذلك الكتاب ) يعنى اى محمد كتابى كه بر تو فرو فرستاديم از همين حروف مقطعة (الف لام م ) و مانند آن است كه همان حروف الفباى شما است . شاهد ديگر: حديثى است كه از امام على ابن موسى الرضا (عليهماالسلام ) رسيده است آنجا كه مى فرمايد: ⬅️ (...ثم قال ان الله تبارك و تعالى انزل هذاالقرآن بهذه الحروف التى يتداولها جميع العرب ثم قال : قل لئن اجتمعت الانس و الجن على ان ياتوا بمثل هذا القرآن ...)... خداوند بزرگ قرآن را نازل فرمود با همين حروفى كه جميع عرب با آن تكلم مى كنند، سپس فرمود: بگو اگر انس و جن با هم همكارى كنند كه مثل قرآن را بياورند توانائى بر آن را ندارند ....) *⃣ نكته ديگرى كه اين نظريه را درباره معنى حروف مقطعه قرآن تائيد مى كند اين است كه در ۲۴ مورد از آغاز سوره هائى كه با اين حروف شروع شده است ، بلافاصله سخن از قرآن و عظمت آن به ميان آمده ، اين خود نشان مى دهد كه ارتباطى ميان اين دو، (حروف مقطعه و عظمت قرآن ) موجود است . اينك چند نمونه از آنها را در اينجا مى آوريم : ۱- الر كتاب احكمت آياته ثم فصلت من لدن حكيم خبير(هود: ۱ ۲) ۲- طس تلك آيات القرآن و كتاب مبين (نمل ۱ ۲). ۳- الم تلك آيات الكتاب الحكيم (لقمان ۱ ۲). ۴- المص كتاب انزل اليك (اعراف ۱ ۲). در تمام اين موارد و موارد بسيار ديگر از آغاز سوره هاى قرآن پس از ذكر حروف مقطعه سخن از قرآن به آمده ، و از عظمت آن بحث شده است . بعد از بيان حروف مقطعه قرآن اشاره به عظمت اين كتاب آسمانى كرده مى گويد:(اين همان كتاب با عظمت است كه هيچگونه ترديد در آن وجود ندارد) (ذلك الكتاب لا ريب فيه ). اين تعبير ممكن است اشاره به آن باشد كه خداوند به پيامبر خويش وعده داده كتابى براى راهنمائى انسانها بر او نازل كند كه براى همه حق طلبان مايه هدايت و براى حقيقت جويان جاى ترديد در آن نباشد، و اكنون به وعده خود وفا كرده است . اما اينكه مى گويد هيچگونه شك و ترديد در آن وجود ندارد اين يك ادعا نيست بلكه منظور اين است كه محتواى قرآن آنچنان است كه خود شهادت بر حقانيت خويش مى دهد، و همچون طبله عطار است خاموش و هنرنماى و به تعبير ديگر: آنچنان آثار صدق و عظمت و انسجام و استحكام و عمق معانى و شيرينى و فصاحت لغات و تعبيرات در آن نمايان است كه هر گونه وسوسه و شك را از خود دور مى كند، و مصداق آنجا كه عيان است چه حاجت به بيان است مى باشد. جالب اينكه گذشت زمان نه تنها طراوت آن را نمى كاهد، بلكه با پيشرفت علوم و برداشته شدن پرده از روى اسرار كائنات حقائق قرآن روشنتر مى گردد، و هر قدر علم به سوى تكامل پيش مى رود درخشش اين آيات بيشتر مى شود. کانال قرآن و امام حسین علیه السلام http://eitaa.com/Qoranwamamhoosin
⬅️ «مُّحَمَّدٌ رَّسُولُ اللَّهِ وَالَّذِينَ مَعَهُ أَشِدَّاء عَلَى الْكُفَّارِ رُحَمَاء بَيْنَهُمْ تَرَاهُمْ رُكَّعًا سُجَّدًا يَبْتَغُونَ فَضْلًا مِّنَ اللَّهِ وَرِضْوَانًا سِيمَاهُمْ فِي وُجُوهِهِم مِّنْ أَثَرِ السُّجُودِ ذَلِكَ مَثَلُهُمْ فِي التَّوْرَاةِ وَ مَثَلُهُمْ فِي الْإِنجِيلِ كَزَرْعٍ أَخْرَجَ شَطْأَهُ فَآزَرَهُ فَاسْتَغْلَظَ فَاسْتَوَى عَلَى سُوقِهِ يُعْجِبُ الزُّرَّاعَ لِيَغِيظَ بِهِمُ الْكُفَّارَ وَعَدَاللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُواالصَّالِحَاتِ مِنْهُم مَّغْفِرَةً وَأَجْرًا عَظِيمًا»؛ (سوره فتح: ۲۹) محمد صلی ‌الله علیه و آله پیامبر خداست و آنان كه همراه اویند در برابر كفار سرسخت و شدید و در میان خود مهربانند. پیوسته آنها را در حال ركوع و سجود می‌بینی در حالی كه همواره فضل خدا و رضای او را می‌طلبند، نشانه آنها در صورتشان از اثر سجده نمایان است. این توصیف آنان در تورات و توصیف آنان در انجیل است، همانند زراعتی كه جوانه‌های خود را خارج ساخته، سپس به تقویت آن پرداخته تا محكم شده و بر پای خود ایستاده است و به قدری نمو و رشد كرده كه زارعان را به شگفتی وامی ‌دارد. این برای آن است كه كافران را خشم آورد (ولی) كسانی از آن ها را كه ایمان آورده و كارهای شایسته انجام داده‌اند، خداوند وعده آمرزش و اجر عظیمی داده است. کانال قرآن و امام حسین علیه السلام http://eitaa.com/Qoranwamamhoosin
۳۰_سوره_ملک «قُلْ أَ رَأَیْتُمْ إِنْ أَصْبَحَ ماؤُکُمْ غَوْراً فَمَنْ یَأْتیکُمْ بِماءٍ مَعینٍ»؛[1] بگو: به من خبر دهید اگر آب‌هاى (سرزمین) شما در زمین فرو رود، چه کسى می تواند آب جارى و گوارا در دسترس شما قرار دهد؟! *⃣ این آیه خطاب به رسول خدا(ص) است مبنى بر احتجاج با مشرکان و بت‌پرستان که چنانچه آب‌هاى شیرین سرزمین مکه و نواحى آن در زمین فرو رود، و دیگر دسترسى به آب شیرین نداشته باشید، با این عجز شما چه قدرتی مى‌تواند آب شیرین و گوارا براى شما از نهرها جاری سازد و به سهولت استفاده نمایید. *⃣گفته شده است اهل مکه فقط از دو چاه زمزم و چاه میمون حضرمى استفاده مى نمودند.[2] نظر به ارزشمندی آب شیرین و گوارا در سرزمین وحی، چنین موضوعی در این آیه مورد احتجاج قرار گرفته است.[3] *⃣ برخی از مفسران گفته‌اند خداوند خواست از این راه قلوب مشرکان را متمایل به توحید کند تا شاید به راه هدایت و سعادت بازگردند. البته این نظر بعید نیست؛ چرا که قرآن در دعوت به توحید از روش‌های گوناگون استفاده می‌کند.[4] ⬅️ «غور» به معناى قعر و عمق هر چیزی است،[5] و غار الماء یعنى آب در عمق زمین فرو رفت و پنهان شد که دیگر دست مردمان به آن نمى‌رسد.[6] و تحقق یافتن این بیم در محیطى که قرآن در آن نازل شد(شبه جزیره عربستان) و آب بسیار گرانبها بود، و در آن زمان که بشر هنوز به وسایل جست‌وجوى و حفر چاه‌هاى عمیق دست نیافته بود، کارى بسیار عظیم به شمار مى‌رفت.[7] کلمه «معین» نیز به معناى آب جارى در روى زمین است.[8] *⃣ معناى آیه این است که مرا خبر دهید اگر آب شما به زمین فرو رود، و روى زمین آبى نماند، چه کسى است که در روى زمین برایتان آب جارى سازد؟ این خداوند سبحان است نعمت دهنده و روزی دهنده است. پس شکر او نموده و او را پرستش کنید و چیزى را شریک او قرار ندهید.[9] *⃣ همان‌گونه که می‌دانید آیات قرآن یک تفسیر ظاهری دارند و یک تفسیر باطنی. آنچه بیان شد معنای ظاهری آیه بود. ✳️ اما در تفسیر باطنی این آیه، از امام باقر(ع) چنین نقل شده است: «این آیه در باره امامى نازل شده است که قیام به عدل الهى مى‌کند (حضرت مهدى) مى‌گوید: اگر امام شما پنهان گردد، و نمى‌دانید کجا است؟ چه کسى براى شما امامى مى‌فرستد که اخبار آسمان‌ها و زمین، و حلال و حرام خدا را براى شما شرح دهد. سپس فرمود: به خدا سوگند تأویل این آیه تا کنون محقق نشده، اما سرانجام به وقوع خواهد پیوست.[10] ✳️ چنانچه ملاحظه می‌شود امام(ع) تفسیری باطنی از آیه ارائه فرموده و آب ‌را به امام حق تأویل کرده است زیرا امام آب حیات است بدان سبب که مبین وحی و راهنماى مردم است، مگر آب، رگ حیات زندگى و ستون آن نیست؟ امام نیز چنین است؛ از آن روى که با تعالیم وحى و با هدایت به حق، پیروان خویش را در حیات معنوی زنده نگاه مى‌دارند؛ لذا برخی از مفسران در این ارتباط می‌گویند؛ لفظ آب «الماء» مخصوص به آب عنصرى که جسمى سیّال باشد، نیست، بلکه هر چیزى که سبب نوعى حیات باشد آب نامیده مى‌شود؛ از این جهت علم، ایمان و افاضات الهى همه نوعى آب‌اند. امام که ایمان به وسیله او است؛ ولایت که بیعت خاصّ ایمان است و ایمان به وسیله آن به دست می‌آید و بذر معرفت در دل‌ها نهادینه مى‌شود، هم آب است. تمام مراتب حیات نباتى، حیوانى و انسانى آب هستند. عقول و ارواح و نفوس کلّى و جزئى بشرى و حیوانى و نباتى همه آب هستند؛ روح نفسانى که مرکب قواى درّاکه و حیوانى است که آن نیز مرکب اعضا است، آب می‌باشد؛ مشیّت که اصل هر اصل و مبدأ هر مبدأ و نهایت هر منتها است، آن هم آب است.[11] روایات در این زمینه فراوان است و باید توجه داشت که همه از باب تطبیق است. به تعبیر دیگر، ظاهر آیه مربوط به آب جارى است که مایه حیات موجودات زنده است، و باطن آن مربوط به وجود امام، علم و عدالت جهان‌گستر او است که آن نیز مایه حیات جامعه انسانى است. 📚[1] قرآن کریم سوره ملک، آیه 30 [2] مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج 10 [3] انوار درخشان ج 16 [4] تفسیر الکاشف ج 7 [5] لسان العرب ج 5 [6] التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج 7 [7] تفسیر هدایت ج 16 [8] المفردات فی غریب القرآن [9] مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج 10 [10] تفسیر نور الثقلین [11] تفسیر بیان السعاده فی مقامات العباده ج 4 کانال قرآن و امام حسین علیه السلام http://eitaa.com/Qoranwamamhoosin
تاكيد حضرت زهرا سلام الله علیها بر درك غروب جمعه حضرت فاطمه علیهاالسلام گویند: شنیدم پیامبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله مى فرمودند: اِنَّ فِى الْجُمْعَةِ لَساعَةٌ لا یُراقِبُها رَجُلٌ مُسْلِمٌ یَسْأَلُ اللّهَ عَزَّوَجَلَّ فیها خَیْرا اِلاّ اَعْطاه… وَقالَ هِىَ اِذا تَدَلّى نِصْفُ عَیْنِ الشَّمْسِ لِلْغُروبِ… وَکانَتْ فـاطِمَةُ علیهاالسلام تَقُولُ لِغُلامِها: اِصْعَدْ عَلَى الضَّرابِ ـ الظراب ـ فَاِذا رَأَیْتَ عَیْنَ الشَّمْسِ قَدْ تَدَلّى لِلْغُرُوبِ فَاءَعْلِمْنى حَتّى اَدْعُوَ؛ در روز جمعه ساعتى است که هرکس آن را مراقبت کند و در آن لحظه دعا کند دعایش مستجاب شود، و آن زمانى است که نیمى از خورشید غروب کرده باشد. حضرت فاطمه علیهاالسلام براى درک آن ساعت به خدمتکارش مى گفت: بر فراز بلندى برو و هرگاه دیدى نیمه خورشید غروب نمود مرا خبر کن تا دعا کنم. معانى الاخبار:۳۹۹ http://eitaa.com/Qoranwamamhoosin
۳ قسمت اول الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ وَيُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنْفِقُونَ ۳ آن کسانی که به جهان غیب ایمان آرند و نماز به پا دارند و از هر چه روزیشان کردیم به فقیران انفاق کنند. ⬅️ معانی کلمات آیه «الْغَیْبِ»: آن چیزهائی که پوشیده و نهان از حواسّ و فراتر از دائره دانش انسان است و خدا و رسول بدان خبر داده‌اند. از قبیل: فرشتگان، جنّ، رستاخیز، بهشت، دوزخ، چگونگی حساب و کتاب در آخرت. آنچه فراتر از دائره دانش و خرد و روح انسان است. «الصَّلاة»: نماز. ⬅️محل نزول: این آیه در مدینه بر پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله نازل گردیده است. ⬅️ روایات مرتبط با تفسیر آیه ۱ - «عن ابى عبداللّه (ع) فى قول اللّه عز و جل «الذین یؤمنون بالغیب» قال: من أقر بقیام القائم انه حق. از امام صادق (ع) درباره «الذین یؤمنون بالغیب» روایت شده که فرمود: آنان کسانى هستند که به حقانیت قیام قائم اقرار دارند». ۲ - «عن ابى عبداللّه (ع) [فى قوله] ... «و مما رزقناهم ینفقون» قال: مما علمناهم ینبؤن و مما علمناهم من القرآن یتلون. از امام صادق (ع) [درباره سخن خداوند که مى فرماید: ]«و مما رزقناهم ینفقون» روایت شده که فرمود: یعنى، از آن چه ما به آنان تعلیم داده ایم خبر مى دهند (آن را نشر مى نمایند) و از آن چه ما از قرآن به آنها آموخته ایم تلاوت مى کنند». ⬅️ تفسير ⬅️ آثار تقوا در روح و جسم انسان قرآن در آغاز اين سوره ، مردم را در ارتباط با برنامه و آئين اسلام به سه گروه متفاوت تقسيم مى كند: 1- (متقين ) (پرهيزكاران ) كه اسلام را در تمام ابعادش پذيرا گشته اند. 2- (كافران ) كه درست در نقطه مقابل گروه اول قرار گرفته و به كفر خود معترفند و از گفتار و رفتار خصمانه در برابر اسلام ابا ندارند. 3- (منافقان ) كه داراى دو چهره اند، البته چهره اصلى آنها همان چهره كفر است ولى تظاهرات اسلامى نيز دارند. زيان اين گروه بيش از گروه دوم است. در آيات مورد بحث پنج ویژگی گروه اول را از نظر ايمان و عمل بیان میکند (ايمان به غيب، اقامه نماز، انفاق از همه مواهب، ايمان به دعوت همه انبياء و ايمان به رستاخيز). ⬅️ ۱- ايمان به غيب نخست مى گويد: آنها كسانى هستند كه ايمان به غيب دارند (الذين يؤ منون بالغيب ). (غيب و شهود) دو نقطه مقابل يكديگرند، عالم شهود عالم محسوسات است ، و جهان غيب ، ماوراء حس. ايمان به غيب نخستين نقطه اى است كه مؤمنان را از غير آنها جدا مى سازد و پيروان اديان آسمانى را در برابر منكران خدا و وحى و قيامت قرار مى دهد و به همين دليل نخستين ويژگى پرهيزكاران ايمان به غيب ذكر شده است . مؤمنان مرز جهان ماده را شكافته ، و خويش را از چهار ديوارى آن گذرانده اند. آنان معتقدند جهان هستى از آنچه ما با حس خود درك مى كنيم بسيار بزرگتر و وسيعتر است. سازنده اين عالم آفرينش ، علم و قدرتى بى انتها، و عظمت و ادراكى بى نهايت دارد، او ازلى و ابدى است و عالم را طبق يك نقشه بسيار حساب شده و دقيق پى ريزى كرده، مرگ به معنى فنا و نابودى نيست ، بلكه يكى از مراحل تكاملى انسان و دريچه اى است به جهان وسيعتر و پهناورتر. اینان نمى توانند از حق و عدالت و خير خواهى و كمك به ديگران صرف نظر كنند، در دنياى مؤمنان راستين برادرى، تفاهم ، پاكى و تعاون است. در دنيای ماديگرى، استعمار، استثمار، خونريزى و غارت و چپاول است. و اگر مى بينيم قرآن نقطه شروع تقوى را در آيات فوق ، ايمان به غيب دانسته دليلش همين است . ايمان به جهان ماوراء حس ، نخستين نقطه جدائى مؤمنان از كافران است. غيب در اينجا داراى مفهوم وسيع كلمه مى باشد، به علاوه تعبير آيه مطلق است ، و هيچگونه قيدى در آن وجود ندارد كه به معنى خاصى محدودش كنيم. اگر مى بينيم در بعضى از روايات اهل بيت (عليهمالسلام ) غيب در آيه فوق تفسير به امام غائب حضرت مهدى سلام الله عليه شده كه به عقيده ما هم اكنون زنده است و از ديده ها پنهان مى باشد، منافاتى با آنچه در بالا گفتيم ندارد، چرا كه رواياتى كه در تفسير آيات وارد شده، غالبا مصداقهاى خاصى را بيان مى كند، بى آنكه به آن مصداق محدود باشد، روايات فوق در حقيقت مى خواهد وسعت معنى ايمان به غيب و شمول آن را حتى نسبت به امام غائب (عليه السلام ) مجسم كند، حتى مى توان گفت ايمان به غيب معنى وسيعى دارد كه ممكن است با گذشت زمان حتى مصداقهاى تازه اى پيدا كند. کانال قرآن و امام حسین علیه السلام http://eitaa.com/Qoranwamamhoosin
۳ قسمت دوم ⬅️ ویژگیهای پرهیزگاران ⬅️ ۲- ارتباط با خدا ويژگى ديگر پرهيزگاران آنست كه : نماز را بر پا مى دارند (و يقيمون الصلوة ). (نماز) كه رمز ارتباط با خدا است ، مؤمنانى را كه به جهان ماوراء طبيعت راه يافته اند در يك رابطه دائمى و همیشگى با آن مبدء بزرگ آفرينش نگه مى دارد آنها تنها در برابر خدا سر تعظيم خم مى كنند، و تنها تسليم آفريننده بزرگ جهان هستى هستند، و به همين دليل ديگر خضوع در برابر بتها، و يا تسليم شدن در برابر جباران و ستمگران ، در برنامه آنها وجود نخواهد داشت . چنين انسانى احساس مى كند از تمام مخلوقات ديگر فراتر رفته ، و ارزش آن را پيدا كرده كه با خدا سخن بگويد، و اين بزرگترين عامل تربيت او است . كسى كه شبانه روز حداقل پنج بار در برابر خداوند قرار مى گيرد، و با او به راز و نياز مى پردازد، فكر او، عمل او گفتار او، همه خدائى مى شود، و چنين انسانى چگونه ممكن است بر خلاف خواست او گام بردارد (مشروط بر اينكه راز و نيازش به درگاه حق ، از جان و دل سرچشمه گيرد و با تمام قلب رو به درگاهش آورد). ⬅️ ۳- ارتباط با انسانها آنها علاوه بر ارتباط دائم با پروردگار رابطه نزديك و مستمرى با خلق خدا دارند، و به همين دليل سومين ويژگى آنها را قرآن چنين بيان مى كند(و از تمام مواهبى كه به آنها روزى داده ايم انفاق مى كنند) (و مما رزقناهم ينفقون ). ⬅️ قرآن نمى گويد: من اموالهم ينفقون (از اموالشان انفاق مى كنند) بلكه مى گويد (مما رزقناهم ) (از آنچه به آنها روزى داديم ) و به اين ترتيب مسئله (انفاق ) را آنچنان تعميم مى دهد كه تمام مواهب مادى و معنوى را در بر مى گيرد. بنابر اين مردم پرهيزگار آنها هستند كه نه تنها از اموال خود، بلكه از علم و عقل و دانش و نيروهاى جسمانى و مقام و موقعيت اجتماعى خود، و خلاصه از تمام سرمايه هاى خويش به آنها كه نياز دارند مى بخشند، بى آنكه انتظار پاداشى داشته باشند. *⃣ نكته ديگر اينكه : انفاق يك قانون عمومى در جهان آفرينش و مخصوصا در سازمان بدن هر موجود زنده است ، قلب انسان تنها براى خود كار نمى كند، بلكه از آنچه دارد به تمام سلولها انفاق مى كند، مغز و ريه و ساير دستگاه هاى بدن انسان ، همه از نتيجه كار خود دائما انفاق مى كنند، و اصولا زندگى دسته جمعى بدون انفاق مفهومى ندارد. ارتباط با انسانها در حقيقت نتيجه ارتباط و پيوند با خدا است ، انسانى كه به خدا پيوسته و به حكم جمله مما رزقناهم همه روزيها و مواهب را از خدا مى داند، نه از ناحيه خودش ، عطاى خداوند بزرگى مى داند كه چند روزى اين امانت را نزد او گذاشته ، نه تنها از انفاق و بخشش در راه او ناراحت نمى شود بلكه خوشحال است ، چرا كه مال خدا را به بندگان او داده ، اما نتائج و بركات مادى و معنويش را براى خود خريده است ، اين طرز تفكر، روح انسان را از بخل و حسد پاك مى كند، و جهان تنازع بقا را به دنياى تعاون تبديل مى سازد دنيائى كه هر كس در آن خود را مديون مى داند كه از مواهبى كه دارد در اختيار همه نيازمندان بگذارد، همچون آفتاب نورافشانى كند بى آنكه انتظار پاداشى داشته باشد. جالب اينكه در حديثى از امام صادق (عليه السلام ) مى خوانيم كه در تفسير جمله و مما رزقناهم ينفقون فرمود: ان معناه و مما علمناهم يبثون :(مفهوم آن اين است از علوم و دانشهائى كه به آنها تعليم داده ايم نشر مى دهند، و به نيازمندان مى آموزند). بديهى است مفهوم اين سخن آن نيست كه انفاق مخصوص به علم است ، بلكه چون غالبا نظرها در مسئله انفاق متوجه انفاق مالى مى شود امام با ذكر اين نوع انفاق معنوى مى خواهد گستردگى مفهوم انفاق را روشن سازد. ضمنا از اينجا به خوبى روشن كه انفاق در آيه مورد بحث خصوص زكات واجب ، يا اعم از زكات واجب و مستحب نيست ، بلكه معنى وسيعى دارد كه هر گونه كمك بلاعوضى را در بر مى گيرد. کانال قرآن و امام حسین علیه السلام http://eitaa.com/Qoranwamamhoosin
«فَمَثَلُهُ كَمَثَلِ الْكَلْبِ إِنْ تَحْمِلْ عَلَيْهِ يَلْهَثْ أَوْ تَتْرُكْهُ يَلْهَثْ ذلِكَ مَثَلُ الْقَوْمِ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآياتِنا فَاقْصُصِ الْقَصَصَ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ»؛ (سوره اعراف: ۱۷۶) مثلش چون سگ است (كه) اگر بر آن حمله‌ور شوي زبان از كام برمي‌آورد و اگر رها كني (باز هم) زبان از كام برآورد. اين، مثل آن گروهي است كه آيات ما را تكذيب كردند پس اين داستان را (براي آنان) حكايت كن، شايد كه آنان بينديشند. کانال قرآن و امام حسین علیه السلام http://eitaa.com/Qoranwamamhoosin
یکی از محرمات بزرگ الهی، دروغگویی است که قرآن کریم در آیات مختلف از آن نهی کرده است. ⬅️ «فی قلوبهم مرض فزادهم الله مرضـا ولهم عذاب الیم بما کانوا یکذبون؛ [۱] در دلهای آنان یک نوع بیماری است خداوند بر بیماری آنان افزوده و به خاطر دروغهایی که می‌گفتند، عذاب دردناکی در انتظار آنهاست.» ⬅️ عذاب الیم به خاطر دروغگویی از آنجا که سرمایه اصلی منافقان، دروغ است و تا بتوانند، تناقضها را که در زندگیشان دیده می‌شود با آن توجیه کنند، در پایان آیه می‌فرماید: برای آنها عذاب الیمی است بخاطر دروغ‌هایی که می‌گفتند" (و لهم عذاب الیم بما کانوا یکذبون). [۲] ⬅️ لعنت بر دروغگو «فمن حاجک فیه من بعد ما جاءک من العلم فقل تعالوا ندع ابناءنا وابناءکم ونساءنا ونساءکم وانفسنا وانفسکم ثم نبتهل فنجعل لعنت الله علی الکـذبین. . ؛ [۳] هر گاه بعد از علم و دانشی که (درباره مسیح) به تو رسیده، (باز) کسانی با تو به محاجه و ستیز برخیزند، به آنها بگو: بیایید ما فرزندان خود را دعوت کنیم، شما هم فرزندان خود را ما زنان خویش را دعوت نماییم، شما هم زنان خود را ما از نفوس خود دعوت کنیم، شما هم از نفوس خود آن گاه مباهله کنیم و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار دهیم.» *⃣ هدف از مباهله ناگفته پیدا است منظور از "مباهله" این نیست که این افراد جمع شوند و نفرین کنند و سپس پراکنده شوند زیرا چنین عملی به تنهایی هیچ فایده‌ای ندارد، بلکه منظور این است که این نفرین مؤثر گردد، و با آشکار شدن اثر آن، دروغگویان به عذاب گرفتار شوند و شناخته گردند. به تعبیر دیگر، گرچه در این آیه به تاثیر و نتیجه مباهله تصریح نشده اما از آنجا که این کار به عنوان آخرین "حربه"، بعد از اثر نکردن "منطق و استدلال"، مورد استفاده قرار گرفته دلیل بر این است که منظور ظاهر شدن اثر خارجی این نفرین است نه تنها یک نفرین ساده. [۴] ⬅️ «. . واجتنبوا قول الزور..؛ [۵] و از سخن باطل بپرهیزید!» («قول زور» به دروغ نیز تفسیر شده است.) [۶] ⬅️ سوگند دروغ در قیامت . . اولـئک اصحـب النار هم فیها خــلدون• یوم یبعثهم الله جمیعـا فیحلفون له کما یحلفون لکم ویحسبون انهم علی شیء الا انهم هم الکـذبون. [۷] [۸] هرگز اموال و اولادشان آنها را از عذاب الهی حفظ نمی‌کند آنها اهل آتشند و جاودانه در آن می‌مانند! • (به خاطر بیاورید) روزی را که خداوند همه آنها را برمی‌انگیزد، آنها برای خدا نیز سوگند (دروغ) یاد می‌کنند همان گونه که (امروز) برای شما یاد می‌کنند و گمان می‌کنند کاری می‌توانند انجام دهند بدانید آنها دروغگویانند.» ⬅️ عذاب دروغگو کلا لـئن لم ینته لنسفعـا بالناصیه• ناصیة کـذبة خاطئه• فلیدع نادیه• سندع الزبانیه. [۹] چنان نیست که او خیال می‌کند، اگر دست از کار خود برندارد، ناصیه اش (موی پیش سرش) را گرفته (و به سوی عذاب می‌کشانیم)، • همان ناصیه دروغگوی خطاکار را! • سپس هر که را می‌خواهد صدا بزند (تا یاریش کند)! • ما هم بزودی ماموران دوزخ را صدا می‌زنیم (تا او را به دوزخ افکنند).» *⃣ ناصیه دروغگو در این آیه "ناصیه" (موی جلو پیشانی) را به صفت "کاذبه" و خاطئه" توصیف کرده، با اینکه این دو صفت، صفت صاحب پیشانی است، و این طور نسبت دادن از باب مجاز است. و در این کلام ردعی شدید و تهدیدی بالغ است، و می‌فرماید: مساله آن طور نیست که او پنداشته و خواسته است، و یا او نمی‌تواند چنین کند، سوگند می‌خورم که اگر دست از این بازداریش از نماز برندارد، و منصرف نگشته هم چنان بنده ما را از نماز نهی کند، به طور مسلم ناصیه او را به شدت خواهیم گرفت، و به وضعی ذلت بار او را به سوی عذاب جذب می‌کنیم، آری ناصیه‌ای را که صاحبش کاذب است و به خطا سخن می‌گوید و عمل می‌کند، به شدت جذب خواهیم کرد. [۱۰] 📚 ۱. بقره/سوره۲، آیه۱۰.     ۲. تفسیر نمونه، ج۱     ۳. آل عمران/سوره۳، آیه۶۱.     ۴. تفسیر نمونه، ج۲    ۵. حج/سوره۲۲، آیه۳۰.     ۶. مجمع البیان، ذیل آیه.     ۷. مجادله/سوره۵۸، آیه۱۷.     ۸. مجادله/سوره۵۸، آیه۱۸.     ۹. علق/سوره۹۶، آیه۱۵ - ۱۸.     ۱۰. ترجمه تفسیر المیزان، ج۲۰ کانال قرآن و امام حسین علیه السلام     http://eitaa.com/Qoranwamamhoosin
«مَثَلُ الَّذِينَ يُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ كَمَثَلِ حَبَّةٍ أَنْبَتَتْ سَبْعَ سَنابِلَ فِي كُلِّ سُنْبُلَةٍ مِائَةُ حَبَّةٍ وَاللَّهُ يُضاعِفُ لِمَنْ يَشاءُ»؛‌(سوره بقره: ۲۶۱) كساني كه اموال خود را در راه خدا انفاق مي‌كنند، همانند بذري هستند كه هفت خوشه بروياند، كه در هر خوشه، يكصد دانه باشد و خداوند آن را براي هر كس بخواهد (شايستگي داشته باشد) دو يا چند برابر مي‌كند. «مَثَلُ مَا يُنفِقُونَ فِي هِـذِهِ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا كَمَثَلِ رِيحٍ فِيهَا صِرٌّ أَصَابَتْ حَرْثَ قَوْمٍ ظَلَمُواْ أَنفُسَهُمْ فَأَهْلَكَتْهُ وَمَا ظَلَمَهُمُ اللّهُ وَلَكِنْ أَنفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ»؛ (سوره آل عمران: ۱۱۷) مثل مالى كه كافران براى پيشرفت مقاصد دنيوى خود صرف كنند (و از آن بهره نيابند) بدان ماند كه باد سرد شديدى به كشتزار ستمكاران برسد و همه را نابود كند. (كه حاصلى از آن بدست نيايد) و خدا ستمى بر آنها نكرده، ليكن آنها به خود ستم مى كنند. کانال قرآن و امام حسین علیه السلام http://eitaa.com/Qoranwamamhoosin
هدایت شده از فرهنگ عاشقی
http://eitaa.com/joinchat/3374055438C78867d1480 لینک کانال فرهنگ عاشقی در ایتا
هدایت شده از  کلیپ و تصاویر کربلاء
http://eitaa.com/joinchat/1482752010C901aaa4c91 این کانال مخصوص کانالها وگروههای عاشورایی و هیئات امام حسین ع ، برای استفاده از زیباترین بنرهای عاشورایی است لطفا عکس های زیبای خود را ارسال بفرمائید.
«اللَّهُ نُورُ السَّماواتِ وَالْأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ كَمِشْكاةٍ فيها مِصْباحٌ الْمِصْباحُ في زُجاجَةٍ الزُّجاجَةُ كَأَنَّها كَوْكَبٌ دُرِّيٌّ يُوقَدُ مِنْ شَجَرَةٍ مُبارَكَةٍ زَيْتُونَةٍ لاشَرْقِيَّةٍ وَ لاغَرْبِيَّةٍ يَكادُ زَيْتُها يُضي ءُ وَلَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نارٌ نُورٌ عَلى نُورٍ يَهْدِي اللَّهُ لِنُورِهِ مَنْ يَشاءُ وَ يَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثالَ لِلنَّاسِ وَاللَّهُ بِكُلِّ شَيْ ءٍ عَليمٌ»؛ (سوره نور: ۳۵) خدا نور (وجود بخش) آسمانها و زمين است، داستان نورش به مشكاتى ماند كه در آن روشن چراغى باشد و آن چراغ در ميان شيشه اى كه از تلألؤ آن گويى ستاره اى است درخشان و روشن از درخت مبارك زيتون كه (با آن كه) شرقى و غربى نيست (شرق و غرب جهان بدان فروزان است) و بى آن كه آتشى زيت آن را برافروزد خود به خود (جهانى را) روشنى بخشد، پرتو آن نور (حقيقت) بر روى نور (معرفت) قرار گرفته است. و خدا هر كه را خواهد به نور خود (و اشراقات وحى خويش) هدايت كند و (اين) مثلها را خدا براى مردم (هوشمند) مى زند (كه به راه معرفتش هدايت يابند) و خدا به همه امور داناست! کانال قرآن و امام حسین علیه السلام http://eitaa.com/Qoranwamamhoosin
🔰زائر حسین(ع) به درجاتی می‌رسد که شهید نمی‌رسد! 🔸وقتی زائر، حسین(ع) را زیارت کرد، هنگام بازگشت، هیچ گناهی بر او باقی نمی‌مانَد، و او به مقامی می‌رسد که کسی که در راه خدا به خون خود آغشته شده، به آن مقام نمی‌رسد. (زائر حسین(ع) با بزرگداشت حسین(ع)، پرچم معرفی حسین(ع) را بلند می‌کند و فرهنگ شهادت را در جان خود و جامعه جاری می‌سازد، زنده نگه می‌دارد و تکریم می‌کند.) 📚 کتاب کامل الزیارت، ص۲۷۹