eitaa logo
فصلنامه قرآنی کوثر
153 دنبال‌کننده
916 عکس
208 ویدیو
507 فایل
ارائه معرفی مجله قرانی کوثر و مباحث قرآنی جدید
مشاهده در ایتا
دانلود
1_2264192125.pdf
2.09M
نقش فطرت در بیان عقاید(توحید ومعاد) استاد حسن محمدی
سبک زندگی قرآنی(۱۳) مومن ومدیریت زمان قرآن با ارزش گذاری بر زمان واغتنام از فرصت ها از مومنان دعوت به برنامه ریزی ومدیریت زمان می کند. واز آنها می خواهد برای زندگی خود برنامه داشته باشد. ازامام کاظم علیه السلام روایت شده است: تلاش کنید که وقت شما چهار(ساعت) بخش باشد ۱-ساعتی برای مناجات با خدا «عبادت خدا» ۲-ساعتی برای کار زندگی «تلاش و کوشش برای زندگی» ۳-ساعتی برای معاشرت با برادران و اشخاص مورد اعتماد که شما رااز عیب هایتان آگاه نمایند واز دل با شما خالص و یک رو باشند ۴-و ساعتی که در آن لذت های غیر حرام خویش خلوت کنید «تفریحات سالم » بله انسان با تقسیم درست زمان خود می تواند به تمام کارهای خود «عبادت ، تلاش برای امرار معاش ، نشست و برخاست با دوستان ،تفریحات سالم » برسد منبع : تحف العقول،ص۷۴۹
ازامام صادق عليه السلام روایت شده است :🔸هيچ مؤمنى نيست مگر آنكه خداوند از ايمان او انيس و دلی آرام براى او قرار مى دهد، چندان كه اگر بر قلّه اى باشد احساس تنهايى نكند. میزان الحکمه
سبک زندگی قرآنی(۱۴) • معیت با صادقین يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ كُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ (توبه:۱۱۹)اى كسانى‌كه ايمان آورده‌ايد! از خدا پروا كنيد و با راستگويان باشيد. در روايات شيعه و سنى آمده است كه مقصود از «الصَّادِقِينَ»، حضرت محمّد (صلى الله عليه و آله) و آل‌محمّد عليهم السلام مى‌باشند.آيه ۱۷۷ سوره‌ى بقره، اهل ايمان، انفاق، نماز، وفاى به عهد و صبر در برابر مشكلات را صادق مى‌شمارد و آيه ۱۵ سوره حجر و ۸ سوره حشر، مهاجرانِ رنج كشيده و جان بركف را «صادق» شمرده است. قرآن، دوستى، همنشينى و همراهى با راستگويان را از عوامل تربيت و جلوگيرىِ انسان از انحراف می داند «اتَّقُوا اللَّهَ وَ كُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ» قرآن بر معیت وهمراهی با رهبران الهى تاکید دارد. «كُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ» تكامل جامعه در سايه‌ى ايمان، تقوا ، صداقت و اطاعت از رهبر معصوم است. 🔸بسیاری از مردم ضعیف الایمان به قول خودشان «زرنگ» هستند و نمی‌دانند که دچار اشتباه هستند آنها نفاق و دورویی و مکر و خدعه را یک امتیاز برای خود می‌شمارند و به آن نام «زرنگی» می‌دهند. صداقت و صراحت و یک‌رویی را از کم‌شعوری‌ می‌شمارند، گمان می‌کنند که با مکر و خدعه و نفاق بهتر می‌توان با عوامل حیات هماهنگی کرد و پیش رفت. غافل از اینکه طبع عالم بر درستی و صداقت است. آن کس که با خدا مکر کند خداوند فوق همه مکرکنندگان است. 🔹قرآن کریم همواره از راستی و صداقت و صراحت دم می‌زند و با ندای بلند می‌فرماید که مکر و نیرنگ و نفاق -با همه پیشرفت‌های موقت- محکوم به شکست خوردن است؛ روزگار٬ بساط نیرنگ و دورویی را درهم می‌پیچد و شیشه نفاق را می‌شکند. اساس عالم بر حقیقت است نه بر مَجاز، و نمی‌توان نظام راستین جهان را به بازی گرفت. استاد مطهری، حکمت‌ها و اندرزها، ج۱، ص۲۵۲
سبک زندگی قرآنی(۱۵) فرصت انفاق واحسان: یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا أَنْفِقُوا مِمَّا رَزَقْناکُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ یَأْتِیَ یَوْمٌ لا بَیْعٌ فیهِ وَ لا خُلَّهٌ وَ لا شَفاعَهٌ وَ الْکافِرُونَ هُمُ الظَّالِمُونَ.(بقره : ۲۵۴) ای کسانیکه ایمان آورده اید از آنچه به شما روزی داده ایم انفاق کنید پیش از آنکه روزی فرا رسد که در آن نه خرید و فروش است و نه دوستی و نه شفاعت و کافران خود ستمگرند در اين آيه خداوند اهرم‌هايى را براى تشويق مردم به انفاق بكار برده است وبه آنها یاد آوری می کند آنچه دارى، ما به تو داديم از خودت نيست. «رَزَقْناكُمْ»پس مقدارى از آنچه دارى كمك كن، نه همه را. «مِمَّا»اين انفاق براى قيامت تو، از هر دوستى بهتر است. «يَأْتِيَ يَوْمٌ .» در کار خیر حاجت هیچ استخاره نیست. استفاده از فرصت‌ها در كارهاى خير، ارزش است. «مِنْ قَبْلِ أَنْ يَأْتِيَ يَوْمٌ» شیطان با وساوس گوناگون روحیه ورفتار انفاق، اکرام واحسان را در انسان از بین می برد. محروم كردن امروز فقرا ومحرومین، محروم شدن فردای انسان است.. اگر امروز انفاق وبخششى صورت نگيرد، در آن روز هم محبّت و دوستى و وساطتى در بين نخواهد بود. «أَنْفِقُوا يَوْمٌ لا بَيْعٌ فِيهِ .» ياد معاد، عاملى براى تشويق به انفاق است. «أَنْفِقُوا . يَأْتِيَ يَوْمٌ .» از راههاى ايجاد روحيّه‌ى سخاوت، توجّه به دستِ خالى بودن انسان در قيامت است. «لا بَيْعٌ فِيهِ وَ لا خُلَّةٌ وَ لا شَفاعَةٌ» بخل، نشانه‌ى كفران نعمت وكفر به توحید در حاکمیت ورزاقیت وعده‌هاى الهى است. «انفقوا .. والكافرون» كفر، نمونه‌ى بارز ظلم است.«الْكافِرُونَ هُمُ الظَّالِمُونَ»
سبک زندگی قرآنی(۱۶) اهل تقوا اهل اقامه نماز وانفاق الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ وَ يُقِيمُونَ الصَّلاةَ وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ يُنْفِقُونَ‌(بقره:۳) (متّقين) كسانى هستند كه به غيب ايمان دارند و نماز را به پاى مى‌دارند و از آنچه به آنان روزى داده‌ايم، انفاق مى‌كنند. قرآن، هستى را به دو بخش تقسيم مى‌كند: عالم غيب‌ و عالم شهود. متّقين به كلّ هستى ايمان دارند، ولى ديگران تنها آنچه را قبول مى‌كنند كه برايشان محسوس باشد.حتّى توقّع دارند كه خدا را با چشم ببينند و چون نمى‌بينند، به او ايمان نمى‌آورند. چنانكه برخى به حضرت موسى گفتند: «لَنْ نُؤْمِنَ لَكَ حَتَّى نَرَى اللَّهَ جَهْرَةً» ما هرگز به تو ايمان نمى‌آوريم، مگر آنكه خداوند را آشكارا مشاهده كنيم. اين افراد درباره‌ى قيامت نيز مى‌گويند: «ما هِيَ إِلَّا حَياتُنَا الدُّنْيا نَمُوتُ وَ نَحْيا وَ ما يُهْلِكُنا إِلَّا الدَّهْرُ» جز اين دنيا كه ما در آن زندگى مى‌كنيم، جهان ديگرى نيست، مى‌ميريم و زنده مى‌شويم و اين روزگار است كه ما را از بين مى‌برد. چنين افرادى هنوز از مدار حيوانات نگذشته‌اند و راه شناخت را منحصر به محسوسات مى‌دانند و مى‌خواهند همه چيز را از طريق حواسّ درك كنند. هدايت داراى مراحل و قابل كم و زياد شدن است. «وَ الَّذِينَ اهْتَدَوْا زادَهُمْ هُدىً»متّقين نسبت به جهان غيب ايمان دارند، كه برتر از علم و فراتر از آن است. در درونِ ايمان، عشق، علاقه، تعظيم، تقديس و ارتباط نهفته است، ولى در علم، اين مسائل نيست. ايمان، از عمل جدا نيست. در كنار ايمان به غيب، وظايف و تكاليف عملى مؤمن بازگو شده است. «يؤمنون، يقيمون ، ينفقون» اساسى‌ترين اصل در جهان‌بينى الهى آن است كه هستى، منحصر به محسوسات نيست. «يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ» پس از اصل ايمان، اقامه‌ى نماز و انفاق از مهم‌ترين اعمال است. «يُؤْمِنُونَ ،يُقِيمُونَ ،يُنْفِقُونَ» (در جامعه‌ى الهى كه حركت وسير الى اللّه دارد، اضطراب‌ها و ناهنجارى‌هاى روحى و روانى و كمبودهاى معنوى، با نماز تقويت و درمان مى‌يابد و خلأهاى اقتصادى و نابسامانى‌هاى ناشى از آن، با انفاق پر و مرتفع مى‌گردد.) برگزارى نماز، بايد مستمر باشد نه موسمى و مقطعى. «يُقِيمُونَ الصَّلاةَ» در انفاق نيز بايد ميانه‌رو باشيم. «مِمَّا رَزَقْناهُمْ» از هرچه خداوند عطا كرده (علم، آبرو، ثروت، هنر ) به ديگران انفاق كنيم.«مِمَّا رَزَقْناهُمْ يُنْفِقُونَ» ازامام صادق عليه السلام روایت شده است: از آنچه به آنان تعليم داده‌ايم در جامعه نشر مى‌دهند.
سبک زندگی قرآنی(۱۷) انسجام صالحانه در برابر دشمن یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا ادْخُلُوا فِی السِّلْمِ کَافَّهً وَ لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّیْطانِ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُبینٌ.( بقره: ۲۰۸) ای کسانیکه ایمان آورده اید همگی در صلح و آشتی درآیید و از گامهای شیطان پیروی نکنید که او دشمن آشکار شماست. قرآن، ايجاد رابطه‌ى مسالمت‌آميز با گروه‌هاى زير را مطرح كرده است: ۱- با مشركانِ بى‌آزار. «لَمْ يُقاتِلُوكُمْ فِي الدِّينِ وَ لَمْ يُخْرِجُوكُمْ مِنْ دِيارِكُمْ أَنْ تَبَرُّوهُمْ وَ تُقْسِطُوا إِلَيْهِمْ» با كسانى كه سرجنگ با شما ندارند و مزاحم وطن شما نيستند، خوشرفتارى كنيد. ۲- با اهل كتاب. «قُلْ ،. تَعالَوْا إِلى‌ كَلِمَةٍ سَواءٍ بَيْنَنا وَ بَيْنَكُمْ أَلَّا نَعْبُدَ إِلَّا اللَّهَ» به اهل كتاب بگو:بياييد تا در آنچه ما و شما هم عقيده هستيم، متّحد باشيم. ۳- با ديگر مسلمانان. «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا ادْخُلُوا فِي السِّلْمِ كَافَّةً» قرآن، درباره اجتماع بزرگ سياسى عبادى حج فرموده در آنجا فسق و جدال نباشد. پس مى‌توان جامعه‌اى بدون فسق وجدال تشكيل داد و چه بهتر كه هميشه چنين باشيم و از گام‌هاى شيطانى كه عامل تفرقه است دورى نمائيم.روايات متعدّد، دخول در سِلم را ورود در تحت رهبرى معصوم دانسته‌اند. (تفسير نورالثقلين، ج ۱، ص ۲۰۵) درروايات آمده است: «ولاية على بن ابى‌طالب حصنى» و ناگفته پيداست كه دخول در حِصن و دژ، دخول در سِلم و سلامتى و آرامش است و چه آرامشى بالاتر از اينكه انسان احساس كند رهبرش الهى، معصوم، آگاه، دلسوز و پيشگام‌ترين افراد در همه ارزشها و كمالات مى‌باشد. ورود در فضاى سِلم و سلام و تسليم امكان ندارد، مگر: ۱- در سايه‌ى ايمان«يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا» ۲- وکنار گذاشتن سليقه‌ها ۳- و تنها تسليم قانون خدا بودن. «ادْخُلُوا فِي السِّلْمِ كَافَّةً» ايجاد صلح، وظيفه‌ى همه مسلمانان است. «كَافَّةً» وسوسه‌هاى شيطان، انسان را مجبور به گناه نمى‌كند، بلكه انسان قدرت مقابله با شيطان را دارد و به همين دليل از اطاعت او نهى شده است. «لا تَتَّبِعُوا» شيطان، گام به گام انسان را منحرف مى‌كند. «خُطُواتِ» شيطان، دشمن صلح و وحدت است وهمه‌ى نداهاى تفرقه‌انگيز، بلندگوهاى شيطانى هستند. «ادْخُلُوا فِي السِّلْمِ كَافَّةً وَ لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّيْطانِ»
• سبک زندگی قرآنی(۱۸) • بهره گیری از گفتار شایسته: • يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَقُولُوا راعِنا وَ قُولُوا انْظُرْنا وَ اسْمَعُوا وَ لِلْكافِرِينَ عَذابٌ أَلِيمٌ‌( بقره:۱۰۴) • اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد! (به پيامبر) نگوييد: «راعِنا» مراعاتمان كن، بلكه بگوييد: «انظرنا» ما را در نظر بگير، و (اين توصيه را) بشنويد وبدانید که براى كافران عذاب دردناكى است. برخى از مسلمانان براى اينكه سخنان پيامبر(ص) را خوب درك كنند، درخواست مى‌كردند كه آن حضرت با تأنّى و رعايت حال آنان سخن بگويد. اين تقاضا را با كلمه‌ «راعِنا» مى‌گفتند. يعنى مراعاتمان كن. ولى چون اين تعبير در عرف يهود، نوعى دشنام تلقى مى‌شد، آيه نازل شد كه بجاى‌ «راعِنا» بگوييد: «انْظُرْنا» تا دشمن سوء استفاده نكند.اين اوّلين آيه از آغاز قرآن است كه با خطاب: «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا» شروع مى‌شود. و از اين به بعد بيش از هشتاد مورد وجود دارد كه با همين خطاب آمده است. توجه به گفتار شایسته به عنوان یکی از رفتارهای توحیدی مومنین را بر آن می دارد که: ۱- توجّه به انعكاس حرف‌ها داشته باشند. «لا تَقُولُوا راعِنا» ممكن است افرادى با حسن نيّت سخن بگويند، ولى بايد بازتاب آنرا نيز در نظر داشته باشند. ۲- وبدانند دشمنان، تمام حركات وحتّى كلمات ما را زير نظر دارند واز هر فرصتى كه بتوانند مى‌خواهند بهره برده وضربه بزنند. «لا تَقُولُوا راعِنا» از این رو مسئولین، مطبوعات و رسانه ها ومراکز علمی باید بگونه ای صحبت کنند که دشمن سوء استفاده نکند. ۳- قرآن وعترت، به انتخاب واژه‌هاى مناسب، بيان سنجيده ونحوه‌ى طرح و ارائه مطلب تاکید دارند. «وَ قُولُوا انْظُرْنا» ۴- بايد در سخن گفتن با رهبری جامعه، علماء،بزرگان ومعلّم، ادب در گفتار رعايت شود. «لا تَقُولُوا راعِنا وَ قُولُوا » ۵-اگر ديگران را سفارش به مراعات ادب مى‌كنيم، بايد ابتدا خودمان در سخن با مردم، رعايت ادب را بكنيم. «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا» خطاب محترمانه است. ۶- اگر از چيزى نهى مى‌شود، بهتر است جايگزين مناسب آن معرّفى شود. «لا تَقُولُوا راعِنا وَ قُولُوا انْظُرْنا»
سبک زندگی قرآنی(۱۹) استعانت از صبر ونماز يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اسْتَعِينُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاةِ إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِينَ‌(بقره:۱۵۳) اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد! (در برابر حوادث سخت زندگى،) از صبر و نماز كمك بگيريد، همانا خداوند با صابران است. خداوند به مومنین توصیه می کند در برابر ناملايمات و سختى‌ها، از صبر و نماز كمك بگيرند. اصولًا انسانِ محدود، در ميان مشكلات متعدّد و حوادث ناگوار، اگر متصل به قدرت نامحدود الهى نباشد، متلاشى ومنكوب مى‌شود. و انسانِ مرتبط با خداوند، در حوادث و سختى‌ها، خود را نمى‌بازد و براى او حوادث، بزرگ نمى‌نمايد. كسى كه نماز را با حضور قلب و با توجّه مى‌خواند، به معراج مى‌رود. هرچه پرواز معنوى او بيشتر باشد و بالاتر رود، دنيا و مشكلات آن و حتّى خوشى‌هاى آن كوچكتر مى‌شود.انسان، يا در نعمت بسر مى‌برد كه بايد به آيه قبل عمل كند؛ «فَاذْكُرُونِي، اشْكُرُوا لِي» و يا در سختى بسر مى‌برد كه بايد به اين آيه عمل كند؛ «اسْتَعِينُوا بِالصَّبْرِ»خداوند مى‌فرمايد: خدا با صابران است و نمى‌فرمايد: با نمازگزاران است. زيرا نماز نيز نياز به صبر و پايدارى دارد. « در روايات مى‌خوانيم: هرگاه كار سختى براى حضرت على عليه السلام پيش مى‌آمد حضرت دو ركعت نماز مى‌خواند. اين سيره را بوعلى سينا نيز عمل مى‌كرد.صبر، مادر همه كمالات است؛ • صبر در جنگ، مايه شجاعت است. • صبر در برابر گناه، وسيله تقواست. • صبر از دنيا، نشانه زهد است. • صبر در شهوت، سبب عفّت است. • صبر در عبادت، موجب طاعت، و صبر در شبهات، مايه‌ى وَرع است. ايمان اگر همراه با عمل و توكّل وصبر و عبادت باشد، كاربرد بيشترى خواهد داشت. «الَّذِينَ آمَنُوا اسْتَعِينُوا بِالصَّبْرِ وَ» نماز اهرم است، بار نيست. «اسْتَعِينُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاةِ» صبر ونماز، وسيله جلب حمايت‌هاى الهى هستند. «اسْتَعِينُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاةِ إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِينَ» اگرچه خداوند با هركس ودر هر جايى حضور دارد؛ «هُوَ مَعَكُمْ أَيْنَ ما كُنْتُمْ» و لكن همراهى خدا با صابران، معناى خاصّى دارد و آن لطف، محبّت و يارى رسانى خداوند به صابران است. «إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِينَ»
سبک زندگی قرآنی(۲۰) باوربه توحید در رزاقیت، شکر بر نعمات ورزق حلال يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُلُوا مِنْ طَيِّباتِ ما رَزَقْناكُمْ وَ اشْكُرُوا لِلَّهِ إِنْ كُنْتُمْ إِيَّاهُ تَعْبُدُونَ‌(بقره؛۱۷۲) اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد! از نعمت‌هاى پاكيزه‌اى كه به شما روزى داده‌ايم بخوريد و شكر خدارا به جاى آوريد. اگر فقط او را پرستش مى‌كنيد. *قرآن، هرگاه بنا دارد انسان را از كارى منع كند، ابتدا راههاى مباح آنرا مطرح كرده و سپس موارد نهى را بيان مى‌كند. چون مى‌خواهد در آيات بعد، مردم را از يك سرى خوردنى، منع و نهى كند، در اين آيه راههاى حلال را بازگو کرده است. شكر مراحلى دارد. گاهى با زبان است و گاهى با عمل. شكر واقعى آن است كه نعمت‌ها درراهى مصرف شود كه خداوند مقرر کرده است. هدف اصلى از آفرينش نعمت‌هاى طبيعى، بهره بردن مؤمنان هدف اصلى، رزق‌رسانى به مؤمنان است، ولى ديگر مردم هم در كنار آنها بهره‌مى‌برند. همانگونه كه هدف اصلىِ باغبان از آبيارى، رشد گلها ودرختانِ ميوه است، گرچه علف‌هاى هرز وتيغها نيز به نوايى مى‌رسند. شايد بتوان گفت كه از هركس توقّع خاصّى است. از مردم عادّى، توقّع آن است كه پس از خوردن، دنبال گناه و وسوسه‌هاى شيطان و فساد نروند؛ «يا أَيُّهَا النَّاسُ كُلُوا ... وَ لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّيْطانِ» ولى از اهل ايمان اين توقّع است كه پس از خوردن، به دنبال عمل صالح و شكرگزارى باشند. «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُلُوا ... وَ اشْكُرُوا» و «يا أَيُّهَا الرُّسُلُ كُلُوا ... وَ اعْمَلُوا صالِحاً» این آیه توصیه می کند که: ۱-خودسازى و زهد و تقوا، منافاتى با بهره‌گيرى از طيّبات ندارد. «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُلُوا مِنْ طَيِّباتِ» ۲-در مكتب اسلام، مادّيات مقدّمه‌ى معنويات است. «كُلُوا، وَ اشْكُرُوا، تَعْبُدُونَ» ۳- اسلام در تغذيه، به بهداشت توجّه دارد. «طَيِّباتِ ما رَزَقْناكُمْ» ۴- قبل از تأمين زندگى مردم ومحبّت به آنان، توقّعى نداشته باشيد. «كُلُوا وَ اشْكُرُوا» ۵-شكر، نشانه‌ى خداپرستى و توحيد ناب است. اگر انسان رزق را نتيجه فكر اقتصادى، تلاش، مديريّت، سرمايه و اعتبارات خود بداند، براى خداوند سهمى قايل نخواهد بود تا او را شكر كند. «وَ اشْكُرُوا لِلَّهِ إِنْ كُنْتُمْ إِيَّاهُ تَعْبُدُونَ» ۶-شكر، نمونه روشن عبادت است. «وَ اشْكُرُوا لِلَّهِ .؛تَعْبُدُونَ» ۷-شكر خداوند، واجب است. «كُلُوا ؛ وَ اشْكُرُوا لِلَّهِ» ۸- مومن باورمند به توحید در رزاقیت، آنچه را خدا حلال شمرده، از پيش خود حرام نمى‌كند. «كُلُوا .؛ إِنْ كُنْتُمْ إِيَّاهُ تَعْبُدُونَ»
1_2264192647.pdf
1.16M
بررسی اثر بخشی آموزش برنامه های ایمن سازی تربیتی اجتماعی با رویکرد به مفاهیم قرآنی دکتر سید محمد قلمکاریان دکتر سید محمد رضا عدنانی ساداتی
از رسول اکرم(صلی الله علیه و آله) روایت شده است : مَنْ عَیَّرَ مُؤْمِناً بِشَیْ ءٍ لَمْ یَمُتْ حَتَّی یَرْکَبَهُ. هر کس مؤمنی را سرزنش و شماتت کند ، نخواهد مرد تا اینکه مرتکب همان دلیل سرزنش بشود. تحف العقول ، ص۷۸
سبک زندگی قرآنی (۲۱) حکم قصاص: يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِصاصُ فِي الْقَتْلى‌ الْحُرُّ بِالْحُرِّ وَ الْعَبْدُ بِالْعَبْدِ وَ الْأُنْثى‌ بِالْأُنْثى‌ فَمَنْ عُفِيَ لَهُ مِنْ أَخِيهِ شَيْ‌ءٌ فَاتِّباعٌ بِالْمَعْرُوفِ وَ أَداءٌ إِلَيْهِ بِإِحْسانٍ ذلِكَ تَخْفِيفٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَ رَحْمَةٌ فَمَنِ اعْتَدى‌ بَعْدَ ذلِكَ فَلَهُ عَذابٌ أَلِيمٌ‌(بقره:۱۷۸) اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد،قانون قصاص در مورد كشتگان، بر شما چنين مقرّر گرديده است: آزاد در برابر آزاد و برده در برابر برده و زن در برابر زن، پس اگر كسى از ناحيه برادر (دينى) خود (يعنى صاحب خون و ولىّ مقتول) مورد عفو قرار گيرد. (يا قصاص او به خون‌بهاتبديل شود) بايد شيوه‌اى پسنديده پيش گيرد و به نيكى (ديه را به ولى مقتول) بپردازد، اين حكم تخفيف و رحمتى است از ناحيه پروردگارتان، پس براى كسى كه بعد از اين (از حكم خدا) تجاوز كند، عذاب درناكى دارد. «قصاص» از ريشه «قصّ» به معناى پيگيرى است. لذا به داستان دنباله‌دار و پى در پى «قصّه» مى‌گويند. پيگيرى قتل تا مجازات قاتل را «قصاص» گويند. در هر اجتماعى گاه و بيگاه قتلى صورت مى‌گيرد، يك دين جامع و كامل همانند اسلام، در قبال چنين حوادثى بايد طرح و برنامه‌ى عادلانه و منطقى ارائه دهد كه بتواند جلوى ازدياد وتكرار چنين حوادث وهمچنين جلوى انتقام‌هاى نابجا و احياناً سوءاستفاده‌ها را بگيرد، تا قاتلان، جسور نشوند وخون مظلوم به هدر نرود. احکام مترقی اسلام با طرحى كه در اين آيه مطرح شده، هم حفاظت خون مردم و هم رضايت طرفين و رعايت حدود و اندازه را در نظر گرفته است. البتّه قانون قصاص، حكم الهى كه قابل عفو و اغماض نباشد، نيست، بلكه حقّى است براى صاحبان خون كه مى‌توانند با گرفتن دیه، گذشت کنند. این برنامه قرآنی در صحنه زندگی تبیین گر پیام هایی همچون: ۱-در قانون قصاص، اصول تساوى و عدالت مورد توجّه است. «الْحُرُّ بِالْحُرِّ وَ الْعَبْدُ بِالْعَبْدِ وَ الْأُنْثى‌ بِالْأُنْثى‌» ۲- قاطعيّت و عطوفت در كنار هم لازم است. «فَمَنْ عُفِيَ لَهُ مِنْ أَخِيهِ» گويا اولياى مقتول، برادر قاتل هستند و قاتل، از مرز اسلام و اخوت بيرون نمى‌رود. ۳- حقوق اسلامى، آميخته با اخلاق اسلامى است. «كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِصاصُ ،؛ فَمَنْ عُفِيَ» ۴- اسلام، نه مانند يهود تنها راه را قصاص مى‌داند و نه همچون مسيحيّت بهترين راه را عفو مى‌شناسد، بلكه راههاى مختلفى مثل قصاص، خون‌بها و عفو را مطرح مى‌كند. «كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِصاصُ .؛؛فَمَنْ عُفِيَ» ۵- جواز عفو قاتل و تبديل قصاص به گرفتن خون‌بها، شايد براى تربيت شماست. «تَخْفِيفٌ مِنْ رَبِّكُمْ» ۶- تجاوز از حدود الهى و سوءاستفاده از آن ممنوع است. «فمن اعتدى عليه .، فَلَهُ عَذابٌ أَلِيمٌ» ۷- اگر در قانونى تخفيف قرار داديد، به آن پا بند بايستيد. «ذلِكَ تَخْفِيفٌ ؛، فَمَنِ اعْتَدى‌»
با عرض تسلیت وتعزیت شهادت اول مظلومه عالم، صدیقه کبری، ام ابیها، فاطمه زهرا( سلام الله علیها) برای تو می‌نویسم، برای مادرم فاطمه برای مادر سادات ‏ ‌ای که جهاد تبیین با تو آغاز شد و ظالمان غاصب باجهاد تو رسوا! ‌ای قامت سبزای نهال بارور ایثار!‌ ای جاری زلال متانت! ‌ای آیه صراحت و عفت! ‌ای ‏مظهر لطافت و رحمت! چگونه می‌توان تو را گفت، تو را نوشت. قلم در ابهامِ شناختت مانده است.انسان، در زیبایی کامل در تو متجلی ‏است‎.
ای کوثر قرآن ای لیله قدر ای انسان کامل ای مفسر قرآن ای مبیین ولایت ای جهادگر انقلابی ای ایّوب بلاها ‌ای یعقوب فراق ها ای یوسف جفاها ای کوه پر ابهت ای جاری محبّت ‌ای چشمه طهارت ‌ای اسوه خدایی ‌ای جلوه ‏الهی ‌ای عشق کبریایی ‌ای آفتاب سفر کرده من اشک‌های تو را بر کوبه‌های کوچه پس کوچه‌های سرد و خسته مدینه یافتم.خط تو را ‏که بر پوست هر ستاره، غزل آفتاب را که می‌نوشتی، خواندم‎. ‎ من در خاموشی قبرت تابش هزاران خورشید را دیدم. اگر قبرت را نشانی ‏نیست چه باک؟ هر سنگْ نبشته‌ای حکایت تو را دارد تا قیام فرزندت امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف  
 فرازی از تفسیر سوره کوثر مراد از کوثر، نسل کثیر رسول الله(ص) است که بدون شک از طریق حضرت زهراعلیها السلام مى‏ باشد. این نسل پر برکت از طریق حضرت خدیجه نصیب پیامبر اکرم‏ صلى الله علیه وآله شد. آرى خدیجه مال کثیر داد و کوثر گرفت. ما نیز تا از کثیر نگذریم به کوثر نمى‏ رسیم. فخررازى در تفسیر کبیر مى‏ گوید: چه نسلى با برکت‏ تر از نسل فاطمه زهرا(س)که مثل حسن وحسین ، سجاد، باقر و صادق و رضا از آن برخاسته است و با آنکه تعداد بسیارى از آنان را در طول تاریخ، به خصوص در زمان حکومت بنى‏ امیّه و بنى‏ عبّاس شهید کردند، امّا باز هم امروز فرزندان او در اکثر کشور هاى اسلامى گسترده‏ اند. در زمانى که خبر تولّد دختر سبب اندوه پدر مى‏ شد، به گونه اى که صورتش از غصه سیاه گشته و به فکر فرو مى‏ رفت که از میان مردم فرار کند یا دخترش را زنده به گور کند: «یتوارى من القوم ام یدُسّه فى التّراب» در این زمان قرآن به دختر لقب کوثر مى‏ دهد تا فرهنگ جاهلى را به فرهنگ الهى و انسانى تبدیل کند. کوثر الهى، به جنسیّت بستگى ندارد؛ فاطمه، دختر بود امّا کوثر شد. به تعداد کثیر بستگى ندارد؛ فاطمه، یک نفر بود امّا کوثر شد. آرى خداوند مى‏ تواند کم را کوثر و زیاد با طل را محو کند.
کوثر قرآن در آیینه معصومین علیهم السلام از رسول اعظم، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله روایت شده است: «من احب فاطمة ابنتی فهو فی الجنة معی و من ابغضها فهو فی النار؛ هر کس فاطمه علیها السلام دخترم را دوست بدارد، در بهشت با من است، و هر کس با او دشمنی ورزد، در آتش [دوزخ] است.» اطاعت از فاطمه علیها السلام ازامام باقر علیه السلام روایت شده است:« ولقد کانت - علیها السلام - مفروضة الطاعة علی جمیع من خلق الله من الجن والانس والطیر والوحش والانبیاء والملائکة . ؛ اطاعت از فاطمه علیها السلام بر تمامی آفریدگان خدا از جن و آدمیان و پرندگان و وحوش و پیامبران و فرشتگان واجب است.» بانوی سیاست در اوایل بعثت، حفظ جان پیامبر صلی الله علیه و آله و دفاع و حمایت از آن حضرت از مهم ترین رسالتهای جامعه نو پای اسلام و وظیفه خطیر کسانی بود که علیرغم مشکلات و تنگناهای موجود به حقانیت پیامبر و آیین او ایمان آورده بودند. تعداد انگشت شماری نیز با استفاده از موقعیت اجتماعی، سیاسی و تواناییهای دیگر خود، بیشتر به این امر می پرداختند که از جمله آنها حضرت زهرا علیهاالسلام بود. بعد از رحلت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نیز با پیش آمدن حوادث ناگوار، این رسالت ابعاد دیگری به خود گرفت و از جمله آنها، حمایت و دفاع از امامت و جانشینی به حق پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله بود. تنی چند از مسلمانان راستین و بیشتر از همه آنها بانوی عالی مقام جهان اسلام بود که در انجام این رسالت نهایت تلاش را نمود. سبک زندگی فاطمی احترام به همسر و رعایت حقوق همسر و همسردوستی و فرزند دوستی و سخت کوشی در امور خانه و تبدیل خانه به مدرسه و تبدیل بخشی از خانه به مسجد و عبادت گاه و برنامه ریزی در کار خانه و رعایت حق خدمت کار و آموزش قرآن و اخلاق به خدمت کار از ویژگی های حضرت زهرا(س) بود چنان که تبدیل خانه به سنگر جهاد و مبارزه بر علیه ستمگران و دفاع از ولایت را در راستای وظایف خویش می دانست، همچنین توجه به دعا در حق همسایه و قانع بودن به خانه اجاره ای در اول زندگی و ایجاد روحیه عبادت و انفاق گروهی و خانوادگی در بین اعضا و و رعایت تفاهم با همسر و قبول مسئولیت شخصی در تربیت فرزندان و تقسیم کار در امور خانه و مشورت در امور و بردباری و تحمل فقر خانوادگی و مشکلات خانوادگی و فرمان پذیری از همسر، از اخلاق و روحیات خاص حضرت زهرا(س) بود. فصل فراق فاطمه علیها السلام در روزهای آخر زندگی، «اسماء بنت عمیس » را فراخواند و فرمود: دوست ندارم بر پیکر زن پارچه ای بیفکنند و اندام وی زیر آن نمایان باشد. اسماء پاسخ داد: نه من چیزی به تو نشان خواهم داد که درحبشه دیدم سپس چند شاخه تر خواست، آنها را خم کرد و پارچه ای بر روی آن کشید و تابوت گونه ساخت. فاطمه ( علیها السلام) فرمود: چه چیز خوبی است پیکر زن و مرد قابل تشخیص نست. ای اسماء! هنگامی که جان دادم تو مرا غسل بده و نگذار کسی نزد جنازه من بیابد . این اولین تابوتی بود که در اسلام ساخته شد و هنگامی که فاطمه ( علیها السلام) آن را دید تبسمی کرد که تنها تبسم او بعد از وفات پدرش رسول خدا صلی الله علیه و آله بود. غربت خورشید فاطمی فلسفه اصلی مخفی بودن قبر حضرت زهرا(س) مربوط می شود به وقایع و جسارت هایی که از طرف خلفای وقت و اطرافیان خلفا، به آن بزرگوار وارد شده بود، در این زمینه نقل شده است که حضرت زهرا(س) زمانی که وقت رحلتشان نزدیک شد و در بستر به حالت احتضار به سر می بردند، حضرت علی(ع) بر بالای بسترشان آمدند و بعد از صحبت هایی که با همدیگر کردند، حضرت فاطمه(س) اجازه خواستند تا چند وصیّت به همسرشان علی(ع) کنند. از جمله وصایای حضرت زهرا(س) به علی(ع) این بود که فرمودند: «ای پسرعمو! اگر تا چند ساعت دیگر از دنیا رفتم، جنازه ام را شبانه تشییع کن و مراسم تشییع مرا اعمّ از غسل و کفن و نماز خواندن و دفن کردن باید در محیطی مخفی و پنهان انجام دهید و فقط به کسانی اجازه در تشییع دهید که ظلم و جفا نسبت به من روا نداشته اند.» فاطمه زهرا سلام الله علیها در شعر شاعران مرا به خانه زهرای مهربان ببرید به خاک بوسی قبر بی نشان ببرید اگر نشانی شهر مدینه را بلدید کبوتر دل ما را به آشیان ببرید کجاست آن درِ آتش گرفته تا که مرا برای جامه دریدن به سوی آن ببرید؟ مرا اگر شَوَم از دست، برنگردانید به روی دست بگیرید و بی امان ببرید کجاست آن جگر شرحه شرحه تا که مرا به سوی سنگ مزارش، کِشان کِشان ببرید
1_2264193398.pdf
1.37M
بررسی ومقایسه مبانی تصمیم گیری وانتخاب در قرآن وروانشناسی مهدیه سادات حسینی
سبک زندگی قرآنی(۲۲) عدم پیروی از گام های شیطان يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا ادْخُلُوا فِي السِّلْمِ كَافَّةً وَ لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّيْطانِ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبِينٌ‌( بقره: ۲۰۸) اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد! همگى در صلح و آشتى درآئيد (و تسليم مطلق خداوند شويد) و گامهاى شيطان را پيروى نكنيد كه او دشمن آشكار شماست. قرآن، ايجاد رابطه‌ى مسالمت‌آميز با گروه‌هاى زير را مطرح كرده است: ۱- با مشركانِ بى‌آزار. «لَمْ يُقاتِلُوكُمْ فِي الدِّينِ وَ لَمْ يُخْرِجُوكُمْ مِنْ دِيارِكُمْ أَنْ تَبَرُّوهُمْ وَ تُقْسِطُوا إِلَيْهِمْ» با كسانى كه سرجنگ با شما ندارند و مزاحم وطن شما نيستند، خوشرفتارى كنيد. ۲- با اهل كتاب. «قُلْ .؛تَعالَوْا إِلى‌ كَلِمَةٍ سَواءٍ بَيْنَنا وَ بَيْنَكُمْ أَلَّا نَعْبُدَ إِلَّا اللَّهَ» به اهل كتاب بگو:بياييد تا در آنچه ما و شما هم عقيده هستيم، متّحد باشيم. ۳- با ديگر مسلمانان. «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا ادْخُلُوا فِي السِّلْمِ كَافَّةً» در اجتماع بزرگ سياسى عبادى حج فسق و جدال نباید باشد پس مى‌توان جامعه‌اى بدون فسق وجدال تشكيل داد و چه بهتر كه هميشه چنين باشيم و از گام‌هاى شيطانى كه عامل تفرقه است دورى نمائيم. روايات متعدّد، دخول در سِلم را ورود در تحت رهبرى معصوم دانسته‌اند. چنانكه درروايات آمده است: «ولاية على بن ابى‌طالب حصنى»و ناگفته پيداست كه دخول در حِصن و دژ، دخول در سِلم و سلامتى و آرامش است و چه آرامشى بالاتر از اينكه انسان احساس كند رهبرش الهى، معصوم، آگاه، دلسوز و پيشگام‌ترين افراد در همه ارزشها و كمالات مى‌باشد. ورود در فضاى سِلم و سلام و تسليم امكان ندارد، مگر در سايه‌ى ايمان. «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا» وباید سليقه‌ها را كنار گذاشته، تنها تسليم قانون خدا باشيم. «ادْخُلُوا فِي السِّلْمِ كَافَّةً» وبدانیم ايجاد صلح، وظيفه‌ى همه مسلمانان است. «كَافَّةً» وسوسه‌هاى شيطان، انسان را مجبور به گناه نمى‌كند، بلكه انسان قدرت مقابله با شيطان را دارد و به همين دليل از اطاعت او نهى شده است. «لا تَتَّبِعُوا» شيطان، گام به گام انسان را منحرف مى‌كند. «خُطُواتِ» راههاى منحرف كردن شيطان، بسيار است. «خُطُواتِ» شيطان، دشمن صلح و وحدت است وهمه‌ى نداهاى تفرقه‌انگيز، بلندگوهاى شيطانى هستند. «ادْخُلُوا فِي السِّلْمِ كَافَّةً وَ لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّيْطانِ»