با هیچ جَـمعی حس نزدیکی نمیکنم، و انگار هیچ بحثی به من مربوط نیست . دور ایستادهام، و از دور همــهچیز کوچک و آرام و بیهوده به نظر میرسد .
نامه ای به خودم : آیما جان! کاش هیچوقت از این فکرای سمی به سرت نزنه و زندگیتو بکنی☺️.
𝐍αꭑ𝖾=AIMA🧋"
𝐀𝗀𝖾=𝟏8🧸"
ꭑᑲ𝗍𝗂=istp🤎"
𝗏𝗂ᑲ𝖾 𝖼ɦα𐓣𐓣𝖾ᥣ=𝐂ᥣα𝗌𝗌𝗂𝖼🎻"
𝐂ɦα𐓣𐓣𝖾ᥣ ᥣ𝗂𐓣𝗄=@Querenciiia📜"
May 11
May 11
آرزوی کوچکی داشتم .
خانهای دنج و کتابخانهای و بالکنی .
حیاطی و موسیقی ،
در پناهِ سایهی برگهای پــرتقال و اُمید .
چشم هایش قَــهوهای بود
و به حق فَــهمیدم،که قهوه از سیگار هم
اعتیاد آورتر است🤎>