eitaa logo
•.٭𝘘𝘶𝘦𝘳𝘦𝘯𝘤𝘪𝘢٭.•
855 دنبال‌کننده
645 عکس
71 ویدیو
5 فایل
◟𝘞𝙚𝙡𝘤𝘰𝘮𝘦 𝙩𝘰 𝘔𝙮 𝘤𝘭𝘢𝘴𝘴𝘪𝙘 𝙬𝘰𝘳𝘭𝘥 𝙎𝘮𝘦𝘦𝘭𝘭 𝘰𝘧 𝙘𝘰𝘧𝘧𝘦𝘦 ☕️🤎◝ -بوی‌بارون، هودی، قهـوه و طُ‌𝟹›‌› طلوع ما: 1403/3/3 کپی؟ NO Me: @AI_MA_1384 تمامِ حرف هایم در چَنل کاملا بی‌محتوا و 'بدونِ مخاطب' است !
مشاهده در ایتا
دانلود
بار دیگر از شر غم هایش به کنج اتاق پناه برده بود . رد اشک روی گونه هایش خشک شده بود. باز هم احساس درد و رنج تمام وجودش را فرا گرفته بود . بار دیگر به او ثابت شده بود که انسان میتواند چندین روز با شکم خالی زنده بماند ،البته مطمئن نبود ‌؛ شمارش روز ها از دستش در رفته بود . باز هم زنده بود . هنوز هم زنده بود .
به هر حال همه ی ما انسانیم . حتی اگه یه کسی مشهورترین آدم دنیا باشه یا پولدار ترین یا هر <ترینِ> دیگه ای که بنظرمون خفنش میکنه ، بازم هممون انسانیم . هممون میترسیم ؛ استرس میگیریم ؛ گریه میکنیم ؛ ممکنه افسرده شیم؛ تنها باشیم و ... هممون داریم رنج میکشیم . زندگی اینه ماهیت اصلیش رنج کشیدنه ، و به معنای واقعی کلمه ما انسان ها برای رنج کشیدن بدنیا میایم ‌. حالا یکی کمتر یکی بیشتر .
Pluviophile 🌙: پلوویوفیل ‌به افرادی گفته می شه که علاقه شدیدی به ماه هایی که بارون در اون ها شدت بیشتری داره دارن، عاشق آسمون ابری و خاکستری هستن، علاقه به شنیدن صدای رعد و برق و برخورد بارون به شیشه یا به وقت گذروندن در بارون، بدون احساس ترس بدون چتر دارن، زیر بارون و روزهای ابری احساس شاد تری نسبت به روزهای عادی دیگه دارن و احساسات و مغزشون توی این نوع آب و هوا توی اوج خودشه، علاقه به موزیک هایی که در اون ها از صدای بارون استفاده شده دارن و از آشامیدن عطر خاک بارون خورده سیر نمی شن.
من عاشق اینم که اولویت باشم و کسی بین یه عالمه آدم اولین نفر یادم کنه یا ازم اسم ببره یا ببینتم حتی اگه ناخواسته بوده باشه و این چند بار تاحالا توسط یکی تکرار شده و اتفاقا دو سه تاشم امروز بود و من واسه هربارشون یه عالمه ذوق کردم
تو یکی از دنیاهای موازی من یه دختر جهان گردم که تمام سعیشو میکنه کل دنیا روببینه قبل از اینکه بمیره . یا یه جای دیگه یه دختر بچه ام که موهاشو بسته و تو کوچه پس کوچه های ونیز میدوعه . یه بازیگرم که نقشای زیادی بازی کرده و تقریبا تو کل جهان طرفدار داره و با بازی جای یه شخصیت ویولن شناخته شده . شاید یه نقاش بزرگم که توی آخرین نقاشیش با خون خودش نقاشی رو میکشه و بعد خودکشی میکنه . شاید یه نویسنده ام که با اینکه نمیتونه بره تو دنیا های دیگه تو اتاق کوچیک بهم ریخته ش دنیاهای قشنگو میاره رو کاغذو تو همون اتاقش سفر میکنه . شاید یه مادر بزرگم که برای نوه ی کوچیکش داستان جونیاشو میگه و از آرزوهاش میگه . شاید یه آدم ماجرا جوی عجیب غریبم که میتونه به دنیاهای دیگه سفر کنه . یه آدم جادویی که هر چی رو که بخواد واقعی میکنه . یه جای دیگه یه پسرم که خواننده ی راکه و کنسرتای کوچیک میزاره که فقط پول زندگیشو دربیاره ‌. یه جای دیگه قاتلیم که ۵۰ نفر یا بیشترو کشته و پلیسا نمیتونن پیداش کنن و اون تمام مدت یه افسره پلیسه . شاید یه فضانوردم که تو فضا میمیره و تک و تنها اونجا جسدش شناور میمونه . شاید یه جای دیگه من خلبانمو شازده کوچولو رو میبینمو بغلش میکنم و یه دل سیر باهاش حرف میزنم . شاید یه جای دیگه ..
اره خب میدونی چیه ؟ مقصرش من بودم ، من بودم که بهش فشار اوردم و به این روز انداختمش ، من بودم که با حال بدیم باعث شدم اذیت شه ، اون زخمامو بست و‌ روشون بوسه کاشت ولی من؟! من جای بستن زخم های عمیق تری به روح کوچولوش زدم ببخشید کوچولوی من..
نمی‌دانم اگر موسیقی و چای و قهـوه را نداشتم، اگر با نور و با گیاه و با کتاب، حالم خوب نمی‌شد، اگر پاییز و بهار و باران و برف را دوست‌ نداشتم؛ برای دلخوشی در خالی‌ترین حالات ممکن جهانم به کدامین اتفاق چنگ می‌زدم و کدامین طعم و تصویر را بهانه می‌کردم و کدامین دلخوشیِ کوچک را در آغوش می‌کشیدم تا به خودم بقبولانم که زندگی هنوز هم زیباست.