🌾🌾🌾🌾🍂🍂🍂
.
࿐᪥•💞﷽💞•᪥࿐
@Quran124
࿐჻ᭂ❣🌸❣჻ᭂ࿐
«شباهت احمدی نژاد با طوطی خانوم»
✍️ #س_کامجو
#مادرم میگه:
اون زمانها که داشتن پسر برای کمک به خانواده مهم بود، یه خانم بنام طوطی، همسایه مون بود که سه دختر داشت، خیلی دعا میکرد🙏
که خدا پسر بهش بده.
😂در بارداری چهارمش، وقتی فهمید پسر بدنیا آورده، از فرط خوشحالی شوکه شده بود و به مردم میگفت:
#پسرم بیگ میزرا هس و احترام بهش بذارین!
#وقتی پسر دومش بدنیا اومد، از خوشحالی شوکه بیشتری بهش وارد شده بود و به مردم میگفت:
#پسرم خان میزرا هس و احترام بهش بذارین!
#وقتی پسر سومش بدنیا اومد، از فرط خوشحالی شوک خیلی بیشتری بهش وارد شده بود و به مردم میگفت:
#پسرم شاه میزرا هس و احترام بهش بذارین!
طوطی خانوم آنقدر دیوونه شده بود که خودش به پسرهاش احترام ملوکانه می گذاشت!
#مردم میگن:
یه روز که طوطی خانوم هلهله کنان و رقص رقصان به کوه رفت تا جشن تاجگذاری پسرش شاه میرزا را بگیره، از کوه پرت شده بوده و فوت کرد.
حالا حکایت احمدی نژاد هس، وقتی به قدرت رسید شوکه شد!
#دور اول ریاست جمهوری اش گفت:
سرباز امام زمان (ع) هستم!
#دور بعدی ریاست جمهوری اش گفت:
اصحاب خاص امام زمان (ع) هستم!
#آخرشم نعوذ بالله میگه:
امام زمان( ع) هستم!
😁
#دوستان عزیز، همه چی جنبه و ظرفیت میخواد، اعم از ثروت و قدرت، زیبایی و... اگر کسی جنبه نداشته باشه، هم خودشو نابود می کنه هم دیگران را.
┄┅═✧❁ 💐❁✧═┅
🌺 تقدیمی "#اتاق_فکر_هنر_متعالی" وابسته به اندیشکده «عرفان، قرآن، اخلاق، سیاست و اجتماع»
هدایت شده از اندیشکده خانواده، تربیت و اصلاح سبک زندگی
╭━⊰✨﷽✨⊱━╮
@khanvadtarbiat
╰━•⊰❀ 🌸 ❀ ⊱•━╯
#در نسل ما، امثال پزشکیان استثناءاند
✍️#س_کامـــجـــو و همکاران
🤣#نگو نسل سوخته، بگو نسل پخته
#داشتم به بابام کمک میکردم،
گفتم:
خسته شدم میخوام برم،
که بابام با بیل افتاد دنبالم تا رسیدم دم خونه!
#مادرم با جارو افتاد دنبالم،
#مادر بزرگم دمپایی برداشت برام،
#قهر کردم رفتم کوه، به آشنایی برخوردم،
گفتم:
سلام خالو
گفت:
سلام چطوری؟
باهاش دست دادم، که محکم مچمو گرفت
و گفت:
خجالت نمیکشی قهر می کنی؟
😊
#منو بُرد، داد دست بابام و گفت:
دعواش کردم، آخه مگه مرد قهر میکنه؟
و رفت!
#او که رفت، بابام منو هل داد تو خونه،
و گفت:
آبرومو بُردی؟
#مامانم گفت:
ولش کُن دیگه، مَرررد،
بعد مامانم جلو اومد یواش گفت:
فرار میکنی هااا؟ یه نیشگون به من گرفت، که جیغ کشیدم 😂
#ننه جونم گفت:
ولش کن، بچه گناه داره،
بعد خودش اومد جلو، گوشمو کشید و یواش گفت:
آبرومونو بُردی، ننه جون!
#از آنروز به بعد
دیگه هیچ وقت، خسته نشدم و قهر نکردم،
یعنی اونا نمیذاشتن!😀
#خلاصه اینکه:
قدیما، هم والدین و کُل همولایتیها در تربیت بچهها، احساس وظیفه میکردن، به همین علت در «نسل پخته» ما، خستگی، غم، نمیتونیم، نمیشه، نبود. ما با روحیه های قوی بزرگ شدیم زود کار کردیم، به موقع ازدواج کردیم، بی خیال کمبود و خستگیها بودیم!😂
#لطفاً، فرزندان را بچه ننه و لوس بار نیارید تا قوی بشن!💪
اما چیزی که برام خیلی عجیبه، اینکه پزشکیان که از نسل ماست چرا «#نمیدونم، #نمیشه، #امکانندارِ» از زبونش نمیفته؟
👌بعد یادم اومد که به توصیه مشاوران جوان یا غربگرایش، احتمالا داره عمل میکنه!
┄┅═✧❁🌼❁✧═┅┄
💠 اندیشکده «خانواده، تربیت و اصلاح سبک زندگی»