از روز ازل عاشق و حیران حسینم
یک نوکر دربست و پریشان حسینم
از دامن مادر بخدا تا دم مرگم
پای غم اربابم و گریان حسینم
وقتی که شدم سینه زن ماه محرم
آگاه شدم در صف یاران حسینم
خاک قدم زاده ی زهرای بتولم
نذر قدوبالا و دوچشمان حسینم
من شاعردلسوخته ی کرب و بلایم
من قاری هر آیه ی قرآن حسینم
برپاشده درسینه ی من خیمه ی سوزان
در سوزوتب شام غریبان حسینم
#غربت #اسارت #شب_تار_بیابان
دلواپس و بیتاب یتیمان حسینم
هرگاه که از آب گوارایی بنوشم
والله به یاد لب عطشان حسینم
یارب ننماغسل وکفن سهم تنم که
شرمنده ی آن پیکرعریان حسینم
درظلمت گورم که سراسرشده وحشت
محتاج طلوع مه تابان حسینم
فردای قیامت که بُوَد روز مکافات
بادیده ی تر،دست به دامان حسینم
#نـوكــر_نـوشـت:
#حسین_جان💔
عاقبت ختم به خیرم می کند این نوکری
هرکه #اربابش تو باشی سربلندعالم است
#صلي_الله_عليڪ_ياسيدناالمظلوم_ياابا_عبدالله_الحسين
سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، روزتون معطر بنام #ارباب_بی_کفن
#به_یاد_شهید_مدافع_حرم_سلمان_برجسته
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
.
@Quranahlebayt
💠 مکتب حریت
▫️ پیامبر اکرم (علیه و علی آله آلاف التحیة و الثناء) هم در مسائل #علمی به ﴿یعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ﴾ عمل كرد و هم در مسائل #عملی وارد صحنه شد فرمود ببینید نماز كه از اركان دین است و از واجبات رسمی اسلام است را من چطور می خوانم شما هم همان طور نماز بخوانید: «صلّوا كما رأیتمونی اُصلّی»؛ یا در جریان حج و مناسك كه از اركان مهمّ اسلام است عدّه زیادی را به همراه برد فرمود: «خذوا عنّی مناسككم»؛ ببینید من چطور این مناسك را انجام میدهم شما هم همین طور انجام بدهید.
▫️ در جریان جبهه ها ابی عبدالله وارد صحنه شد فرمود: «خذوا عنّی دفاعكم و جهادكم و استقلالكم و حرّیتكم»؛ مردم! اینكه اسلام آمده فرموده
دفاع واجب است جهاد دفاعی واجب است استقلال لازم است امنیت لازم است،
من وارد صحنه شدم تا ببینید كه چطور انسان باید از امنیت خود دفاع كند از استقلال خود دفاع كند از عزّت و شرف خود دفاع كند.
▫️ زینب كبرا (سلام الله علیها) هم وارد صحنه شد فرمود: «خذوا عنّی اسارتكم»؛ بالأخره جنگ, اسیر دارد، شما اگر اسیر شدید ببینید من چطور #اسارت را تحمل می كنم, سامان می دهم, سازماندهی می كنم، شما هم این كار را بكنید. واقعاً زینب كبرا #اسارت_را_به_اسارت گرفت!
در جریان ورود اهل بیت به كوفه و مجلس كوفه و به شام و مجلس شام، این بانو، مجلسین دولت اموی را منقلب كرد!
#حركت_كاروان_اسرای_كربلا_به_سوی_شام
#آیت_الله_العظمی_جوادی_آملی
#جام_معرفت
📚 درس اخلاق
@Quranahlebayt
#اسارت آل الله
📌اهل «حلب» چه بلایی را بر سر أسرای آل الله، آوردند ... | با ریختن یک قطره از خون سر مطهر سیدالشهداء علیهالسلام، آب چشمهای گوارا، تلخ و مکدّر شد
📌 چون کاروان أسرای آل الله، با سختی و مشقت به شهر «حلب» نزدیک شدند، در نزدیکی آن شهر، چشمهای بود که آب شیرین و گوارایی داشت به نام «یوثمة» (یا «ثریمه» لشکریان نانجیب خودشان از چشمه آب گوارا خوردند و اسیران را بر فراز شتران متوقف کردند و سرهای مطهر را بر فراز نیزه ها نهادند؛آن حرامزادگان سُفله، بودند
اهل حلب شهر را آذین بسته و به استقبال آن حرامیان آمدند.حاکم #حلب با نهایت عیش و طرب، با طبل و نای و عود به همراه جماعتی از یهود به استقبال آنان آمد.
آن جماعت نانجیبی که به استقبال آمدند، ابداً شرم و حیا نمیکردند و بیشرمی و بیحیایی را به جایی رسانیدند که راوی گوید:
چون به نزدیکی اهل بیت اطهار و اسرای دل فَکار رسیدند،
شَرَعوا یَرمونَهُم بِالحِجارَةِ والمَدَر
شروع کردند به سنگ و کلوخ انداختن بر آن أسرای بی پناه.
📌واللهِ فَلَم یَبقَ اَحَدٌ مِنَ الْاُساریٰ وَ الرُووسِ اِلّا اَصابَهُ حَجَرٌ و مَدَرٌ
به خدا قسم یک نفر از اسیران و سرهای مطهر، باقی نماند مگر اینکه سنگ و کلوخی به او اصابت کرد.
و اَصابَ حَجَرٌ مِن تِلکَ الْاَحجارِ عَلیٰ رَاسِ الْحسینِ علیهالسلامُ فَشَرَعَ یَجری مِنهُ دَمٌ عَبیطٌ و سَقَطَتْ قَطرَةٌ مِن ذٰلکَ الدَّمِ عَلیٰ عَینِ الثَریمَةِ
و یکی از آن سنگها به سر مطهر امام حسین علیهالسلام اصابت کرد و از آن سر مطهر ، خون تازهای جاری شد و قطرهای از آن خون بر چشمه «ثریمه» افتاد.
و صارَ مائُها مُنکَدِراً فوراً فَلَم یَرَ اَحَدٌ بَعدَ ذٰلکَ صَفاءَ مائِها و ذَهَبَ عَذبُهُ و اِنقَلَبَ لَونُهُ
آب چشمه بلافاصله مکدر شد و پس از آن هیچ کس، پاکیِ آب آن چشمه را ندید و شیرینی آن از بین رفت و رنگ آن تغییر کرد.
فَلَمَّا رَأَتْ زینبُ ذٰلکَ بَکَتْ بُکاءً شَدیداً و قالَتْ: وا اَخاه!
همینکه حضرت زینب کبری سلاماللّهعلیها این صحنه را دیدند، گریه شدیدی کردند و صدای «وا اخاه» سر دادند.
ثُمَّ ضَرَبَتْ رَأسَها عَلیٰ خَشَبِ الْمَحمِلِ ضَرباً شَدیداً بِحَیثُ جَری الدَمُ مِن تَحتِ مَقنَعِها
سرشان را محکم به چوبه محمل زدند، به گونهای که خون از زیر معجر آن بانوی مظلومه، جاری شد.
📚بحر المصائب ج۷ ص۲۶۱
شهادت مظلومانه حضرت محسن بن الحسين «عليهماالسلام» در نزدیکی شهر دمشق
در نزدیکی دمشق، كوهى بود كه«جوشن» (حرّان) نام داشت و از آنجا ، مِس به عمل مىآمد
وقتیکه أسرای آل الله، به پاى آن كوه رسيدند، تابش آفتاب سخت گرم بود. از اين رو آن روز را خيمه برپاى كردند و لشکریان یزید لعین در خيمهها استراحت کردند و اسراء را در آن آفتاب گرم با شكم گرسنه و جگر تشنه در گوشهای نشاندند.
📌 امام زين العابدين عليهالسلام از شدت گرما، خود را به سايه خيمه «حصين بن نُمير» ملعون رساند. آن ملعون از خيمه بيرون آمد و آن حضرت را با تازيانه زد و از زیر سایه خیمه دور کرد و اطفال اهل بيت از سوز عطش فرياد برآوردند.
📌 حضرت زينب کبری سلاماللّهعلیها، يكى را نزد مِسگدازها فرستاد تا مقدارى آب و نان از آنان بگیرد و بياورد. آن جماعت براى خوشنودى لشکریان یزید لعین اجابت نكردند.
وَ كانَتْ زَوجةُ الحُسَينِ علیهالسلام حامِلًا بِوَلَدٍ إسمُهُ مُحسن و أسقَطَت هناك
📌یکی از همسران امام حسین علیهالسلام باردار به پسری بود که اسم او را «محسن» نهاده بود که در اثر گرما و شدت گرسنگی و تشنگی در این منزل، آن جنین مظلوم سقط شد.
📌 حضرت زینب علیهاالسلام وقتی که این حال را دید، رو به آسمان نمود و فرمود:
«از چه بر چنين مردمی بلا نازل نمى شود؟»
در همان ساعت برقى از آسمان زد و آن جماعتی را که در آن معدن مشغول به کار بودند را سوخت و از آن زمان تاكنون، هر كس در آن معدن كار كند، سودى نبرد.
📌 در كوه، زيارتگاهى معروف به «مشهدالسقط» و یا «مشهدالدّكة» است و نام آن سقط مظلوم، محسن بن الحسين علیهماالسلام است
📚 ناسخ التّواريخ حضرت زينب كبرى ج۲ ص۵۳۴
📚معالي السّبطين ج۲ ص۱۳۴
📚وسيلة الدّارين، ص۳۷۴
📚قمقام زخّار ج۲ص۵۴۹
📌 عباس قمی فرمودند:
سيف الدوله در "مشهد الدكّه" را در بيرون شهر حلب ساخته است؛ زيرا او در يكى از گردشگاههاى خود در حلب، شبانه نورى در آن مشاهده كرده و صبح سوار شده و به آنجا رفته و دستور داد که آنجا را حفر كردند وسنگى بيرون آمده كه بر آن نوشته شده بود:
«هذا المُحسن بن حُسين بن علىّ بن ابيطالب»
این قبر محسن پسر حسین بن علی علیهمالسلام است.
📌علويان گفتند: در دوران يزيد چون اسيران اهلبيت علیهمالسلام را به حلب آوردند، يكى از همسران امام حسين عليهالسلام اين پسر را سقط كرد.
📚 نفس المهموم، ص۳۵۰
@Quranahlebayt