eitaa logo
کانال قرآن و اهلبیت علیهم السلام
1.7هزار دنبال‌کننده
5.7هزار عکس
1.3هزار ویدیو
21 فایل
رستگاری در پرتو معرفت به قرآن و اهل بیت (علیهم السلام) و پیروی از ولایت فقیه ارتباط با اددمین: 👇 @alamdar3313
مشاهده در ایتا
دانلود
اسیر درد شدیم و دوا نیامد باز گذشت ماه خدا ماه ما نیامد باز شبیه هر رمضانی که بی تو آمد و رفت نفس به سینه ی ما ماند و جا نیامد باز چقدر هر سحر از درد دوریش یک ماه صدا زدیم که آقـا بیا؛ نیامد باز دوباره من نشدم آنچه را که او می‌خواست دوباره کرد برایم دعـا نیامد باز اگرچه بد شده بودم ولی مرا بخشید اگرچه شد دلش از من رضا نیامد باز دوباره روضه بخوان، روضه خوان، که گریه کنیم که صاحب همه ی روضه‌ها نیامد باز پس از گذشتن یک ماه گریه در دستم مگو که تذکـره ی کــربلا نیامد باز : کاش میشد که شبی در حَرَمَت سر می شد اگرم بود چه بهتر می شد و همان شب دل ما در کـرب و بلا فرش راه قـدم می شد صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... آدینتون معطر بنام
اين اشکـها براى تو مرهم نمى شود چيزى ز غصه هاى دلت كم نمى شود با من بگو عزيز دلـم راز را غير از به راز تو محرم نمى شود جارو نزن به خانه، براى تو خوب نيست پهلو شكسته اين همه كه خم نمى شود بيا و غصه ى ما را تمام كن حريف اين همه ماتم نمى شود ظهر دهم تنش زير دست و پاست لب تشنه مانده است، كفـن هم نمى شود : بـه نگـاهِ مـادرانه هـوسـی مُـدام دارم همه یِ وجود خود را ز مدینه وام دارم برو ای نسیمِ رحمت، سفری به کویِ زهرا و بگـو که مـن از اینجا به شما سلام دارم صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... روزتون معطر بنام @B3313M
دامنِ چشمِ من از گریه به دریا اُفتاد چشم زخمی شده از کارِ تماشا اُفتاد باز هم خاطره هایم همگی زنده شدند راهِ من باز بر آن كوچه‌ی غمـها اُفتاد یادِ آن کوچه که با مادر خود می‌رفتم به سَرَم سایه‌ای از غربتِ بابا اُفتاد کوچه بن بست شد و در دلِ آن وانفسا چشمِ نامرد به ناموسِ علی تا اُفتاد آنچنان زد که رَهِ خانه‌ی خود گُم كردیم آنچنان زد که به رخساره‌ی گُل جا اُفتاد گاه می خورد به دیوار و گَهی رویِ زمین چشمِ زخمی شده از کار تماشا اُفتاد من از آن دست کشیدن به زمین فهمیدم گوشواری که شکسته است در آنجا اُفتاد شانه ام بود عصایش ولی از شدت درد من قدم خم شد و او هر قدم اما اُفتاد : از سینه دگــر آه شــرر بار نکش برخیز ولـی منت دیـوار نکش مـن شانه نخـواستم به جـان بابا از دست شکسته این قدر کار نکش صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... (ع) @B3313M
گفتم این اشک که مرهم بشود حیف نشد مرهم آتشِ قلبم بشود حیف نشد مـادرم گفت نگـو، سوختم از خاموشی زینب ای کاش که مَحرم بشود، حیف نشد فـدک و خانه‌ی امن و جگـری بی آتش گفتم ای کاش که با هم بشود حیف نشد رفته بودیم بیاییم مگر مـادرمـان ذره‌ای راحت از این غم بشود حیف نشد هرچه کردم به کناری بروند و برویم راهی از کوچه فراهم بشود حیف  نشد خواستم چادرِ مادر نخورَد خاک که خورد جایِ او قامتِ من خم بشود حیف نشد خواستم نشکند آنروز غرورم که شکست مانع آن همه مـاتم بشود حیف نشد کوچه‌اش سنگ و دلش سنگ و دو دستش سنگین خواستم ضربت او کم بشود حیف نشد : فکر کردن به غم‌ و غصه‌ی مادر سخت است خواندن روضه‌ی در، چند برابر سخت است از حسین‌ این همه اصرار، حسن‌ حرف بزن از حسن‌ بغض پی بغض، برادر سخت است صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... (ع) @B3313M
حس می‌کنم هرشب حضورت را کنارم وقتی به روی خاک تو سر می‌گذارم بگذار دستت را به روی شانه‌ام باز از دست رفته بعد تو صبرم، قرارم! قرآن که می‌خوانم تو هم می‌خوانی انگار کوثر بخوان تا رود رود اینجا ببارم وقتی نگاهت از رهایی حرف می‌زد احساس می‌کردم تو را دیگر ندارم يادت می‌آيد موقع رفتن چه گفتی؟ جان عزيزت روز و شب چشم‌انتظارم سر می‌گذارم روی خاکت باز امشب ای کاش سر از خـاک دیگر برندارم : زهرا شدی ڪه نام علی را علم ڪنی پنهان شدی که هردوجهان راحرم کنی شافع شدی ڪه بر گنه ما قلم زنی مادر شدی ڪه بر همه عالم ڪرم کنی صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... روزتون معطر بنام . @B3313M
همتراز شرف کـوثر تو زمـزم نیست خادم خانه ی تو کیست اگر مریم نیست؟ خاندانت همگی مظهر اسمُ اللّه اند ولی اندازه ی تو هیچ کسی اعظم نیست همه ی دلخوشی حـیدر کـرار تویی لحظه ی خنده ی تو در دل مولا غم نیست حیف نور تو که خرج در و همسایه شود تو فقط وقف علی باش کسی محرم نیست من از آن روز که خلق تو شدم گریه کنم از زمانی که خودم هم به خدا یادم نیست : گفتم مفصل است سخن، مجملش کنم جبـریل گفت سـوره ی کـوثر بخوانمت ای مـادر حسین و حسن، مـام زینبین من هم اجازه هست که مادر بخوانمت؟ صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... روزتون معطر بنام . @B3313M
اين اشکـها براى تو مرهم نمى شود چيزى ز غصه هاى دلت كم نمى شود با من بگو عزيز دلـم راز را غير از به راز تو محرم نمى شود جارو نزن به خانه، براى تو خوب نيست پهلو شكسته اين همه كه خم نمى شود بيا و غصه ى ما را تمام كن حريف اين همه ماتم نمى شود ظهر دهم تنش زير دست و پاست لب تشنه مانده است، كفـن هم نمى شود : بـه نگـاهِ مـادرانه هـوسـی مُـدام دارم همه یِ وجود خود را ز مدینه وام دارم برو ای نسیمِ رحمت، سفری به کویِ زهرا و بگـو که مـن از اینجا به شما سلام دارم سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، روزتون معطر بنام . @Quranahlebayt
دامنِ چشمِ من از گریه به دریا اُفتاد چشم زخمی شده از کارِ تماشا اُفتاد باز هم خاطره هایم همگی زنده شدند راهِ من باز بر آن كوچه‌ی غمـها اُفتاد یادِ آن کوچه که با مادر خود می‌رفتم به سَرَم سایه‌ای از غربتِ بابا اُفتاد کوچه بن بست شد و در دلِ آن وانفسا چشمِ نامرد به ناموسِ علی تا اُفتاد آنچنان زد که رَهِ خانه‌ی خود گُم كردیم آنچنان زد که به رخساره‌ی گُل جا اُفتاد گاه می خورد به دیوار و گَهی رویِ زمین چشمِ زخمی شده از کار تماشا اُفتاد من از آن دست کشیدن به زمین فهمیدم گوشواری که شکسته است در آنجا اُفتاد شانه ام بود عصایش ولی از شدت درد من قدم خم شد و او هر قدم اما اُفتاد : از سینه دگــر  آه شــرر بار نکش برخیز  ولـی  منت  دیـوار  نکش مـن شانه نخـواستم به جـان بابا از دست شکسته این قدر کار نکش سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، . @Quranahlebayt