•{﷽}•؛
#روایت_نور
گفتم: قراره برم مرخصی. گفت: «جدی میگی؟ من هم دارم میرم تهران» خبری بهتر از این برایم نبود. چه همسفری پیدا کردم.
با یک ماشین سپاه تا کرمانشاه آمدیم. آنجا بلیط اتوبوس گرفتیم.
یک ساعتی وقت داشتیم. ابراهیم پیشنهاد کرد الان وقت داریم برویم بیمارستان و مجروحین جنگی را ملاقات کنیم. بعد از ملاقات به ترمینال آمدیم و راهی تهران شدیم. بیشتر مسافران اتوبوس نظامی بودند. راننده به محض خروج از شهر صدای نوار ترانه را زیاد کرد! ابراهیم چند بار ذکر صلوات داد و مسافران با صدای بلند صلوات فرستادند. بعد هم ساکت شد.
من یک لحظه به ابراهیم نگاه کردم. دیدم بسیار عصبانی است همینطور که خودش را میخورد و ذکر میگفت: دستانش را به هم فشار میداد، چشمانش را میبست و ... ترسیدم. برای چی اینقدر ناراحته؟
حدس زدم به خاطر صدای ترانه است. گفتم: آقا ابراهیم چیزی شده؟ فکر کنم به خاطر صدای نوار ترانه است. میخوای به راننده بگم ...
نذاشت حرف من تمام بشه و گفت: «قربونت، برو ازش خواهش کن خاموشش کنه.» رفتم و به راننده گفتم: اگه امکان داره خاموشش کنید. راننده گفت: نمیشه، خوابم میبره، من عادت کردم و نمیتونم خاموش کنم.
برگشتم و به ابراهیم همین مطلب را گفتم: دنبال یک روشی بود که صدای زن خواننده به گوشش نرسد.
فکری به ذهنش رسید. از توی جیب خودش یک قرآن کوچک درآورد و با صدای زیبایی که داشت شروع به قرائت قرآن کرد.
صدای دلنشین و ملکوتی او به گونهای بود که همه محو صوت او شدند. راننده هم چند دقیقه بعد نوار را خاموش کرد و مشغول شنیدن آیات الهی شد...
#کانون_قرآن_و_عترت_دانشگاه_زنجان
@Quranetrat_znu
•{﷽}•؛
#روایت_نور
هر روز در پادگان او را میدیدم. از این رو به آن رو شده بود. باورم نمی شد این همان محسن باشد که قبلا با هم شیطنت میکردیم. حرف های خوبی میزد، گاهی ازش می خواستم که نصیحتم کند.
می گفت: «هر روز قرآن بخوان حتی شده یک صفحه یا یک آیه. خیلی مؤثره». سوره قیامت را دوست داشت خصوصاً شش آیه ی اولش را. میگفت وقتی خدا میگه اثر انگشتت رو درست کرده حس می کنی خدا همیشه دنبالت هست. باید خدا رو با تمام وجود باور کرد.
منبع: کتاب سرمشق، به کوشش مؤسسه شهید کاظمی، ناشر: انتشارات شهید کاظمی. چاپ اول، بهار ۱۳۹۸. صفحه ۱۸۴.
(شهید محسن حججی)
#کانون_قرآن_و_عترت_دانشگاه_زنجان
#معاونت_فرهنگی_و_اجتماعی_دانشگاه_زنجان
@Quranetrat_Znu
•{﷽}•؛
#روایت_نور
او سخت اعتقاد داشت که درباره قرآن «تامل» و «تعمل» لازم است یعنی وقتی قرآن می خوانید اول درباره آن تامل و تفکر و اندیشه کنید و در مرحله بعد به آن عمل کنید.این شعار او یعنی تامل و تعمل در بین دوستان و شاگردانش خیلی مشهور است و حتی در شبکه های اجتماعی هم که فعالیت داشت همیشه این حرفش را تکرار می کرد.خودش هم این طور بود تا معنای آیه ای را متوجه نمی شد محال بود آن آیه را تلاوت کند.ساعتها روی معنای آیه ها تمرکز می کرد.بدون اغراق می گویم کمتر قاری ای را تا به حال دیده ام که اینقد روی معانی آیه ها حساس باشد. محسن به معنای واقعی کلمه با آیه آیه قرآن زندگی می کرد.اول سعی می کرد قرآن را بفهمد و بعد آن را تلاوت کند.
(شهید محسن حاجی حسنی کارگر)
#کانون_قرآن_و_عترت_دانشگاه_زنجان
#معاونت_فرهنگی_و_اجتماعی_دانشگاه_زنجان
@Quranetrat_Znu