╭─┅═ঊঈ❤️ঊঈ═┅─╮
🔸نام شهیدان سرافراز را زنده کنید؛ آن کسانی که عزیزترین و گرانقیمتترین سرمایه خود را ایثار کردند. همه موجودات جاندار - چه انسان و چه غیر انسان - عزیزترین سرمایهشان، جانشان است. در مورد انسان، مطلب اوضح از این است که احتیاج به بیان داشته باشد. با این همه، انسان این سرمایه عزیز را بردارد ببرد و در مرکزی قرار گیرد که این سرمایه به مخاطره بیفتد. اگر شما یک نگین قیمتی داشته باشید، در یک مسافرت دشوار آن را همراه نمیبرید. انسانها برای دفاع از حق، از حقیقت، از استقلال، برای دفاع از حیثیّت کشور، برای دفاع از ناموس ملت، برای جلوگیری از پیشرفت خواستههای دشمنی که علیه این ملت، یک لحظه از کمین خارج نشده است، عزیزترین سرمایهها را که جان امّت است، برمیدارند به میدان جنگ میبرند. البته، «فمنهم من قضی نحبة و منهم من ینتظر». همه این سرمایه را از دست نمیدهند؛ اما همه این سرمایه را در مخاطره میگذارند؛ بعضی میروند و بعضی میمانند. خیلی عزیز و خیلی مهمّ است. آن کسانی را که رفتهاند و جان باختهاند و در واقع در این معامله عظیم، بُرد بزرگ را کردهاند، زنده بدارید(بیانات در دیدار جمعی از فرماندهان و کارکنان ارتش،۱۳۷۶/۱/۲۷).
╰─┅═ঊঈ❤️ঊঈ═┅─╯
╭─┅═ঊঈ❤️ঊঈ═┅─╮
@QuranicStatmentsOfTheLeader
╰─┅═ঊঈ❤️ঊঈ═┅─╯
╭─┅═ঊঈ❤️ঊঈ═┅─╮
🔸صحنه، صحنه روشنی است. عزیزان من! همه دوران زندگی ما، جنگ اُحد است. اگر خوب حرکت کردیم، دشمن شکست خواهد خورد؛ ولی به مجرّد اینکه چشممان به غنائم افتاد و دیدیم چهار نفر غنیمت جمع میکنند، ما هم حسودیمان شد، سنگر را رها کردیم و به سمت غنیمت رفتیم، ورق برمیگردد. دیدید که در جنگ اُحد ورق برگشت! در طول تاریخ اسلام، جنگ اُحد تکرار شده است. فرمانده الهیِ آشنای با صفحه حقیقت، با آن دل نورانی، این عدّه را اینجا گذاشته و گفته است که شما از اینجا تکان نخورید و پاسداران جبهه باشید؛ اما تا چشمشان افتاد و دیدند که چهار نفر آن پایین غنیمت جمع میکنند، پای اینها هم لرزید. البته اگر با تک تک آنها صحبت میکردید، میگفتند ما هم بالاخره آدمیم، ما هم دل داریم، ما هم خانه و زندگی میخواهیم. بله؛ اما دیدید که با این تسلیم شدن در مقابل خواستههای حقیر بشری، چه اتّفاقی افتاد! دندان پیامبر شکست؛ بدن مبارک آن حضرت مجروح شد؛ جبهه حق مغلوب شد؛ دشمن پیروز گردید و چقدر از بزرگان اسلام شهید شدند. پیام شهیدان این است که تسلیم وسوسه غنیمت نشوید. پیام آنها به من و شما و همه کسانی که به این خون های به ناحق ریخته مطهّر احترام میگذارند، همین است. شما نگاه نکن که یک نفر تخلّف میکند و سراغ جمع کردن غنیمت رفته است. «لا یضرّکم من ضلّ اذ اهتدیتم». شما چه کار داری که دیگری گمراه شد؟ شما خودت را نگهدار و حفظ کن. دستور اسلام و پیام خون شهید، این است(بیانات رهبر انقلاب در دیدار جمعی از خانوادههای شهدا،۱۳۷۶/۲/۱۷).
╰─┅═ঊঈ❤️ঊঈ═┅─╯
╭─┅═ঊঈ❤️ঊঈ═┅─╮
@QuranicStatmentsOfTheLeader
╰─┅═ঊঈ❤️ঊঈ═┅─╯
╭─┅═ঊঈ❤️ঊঈ═┅─╮
🔸اگر قرار باشد با مبانی دینی و فلسفه دین، راجع به این قضیه[شهادت] صحبت کنیم، خواهیم دید دقیقاً همینطور است؛ هیچ چیزی بالاتر از این نیست که انسانی به دست خود، با اراده و اختیار خود، جان و هستی خود را فدای یک آرمان بزرگ و والای الهی کند. معنای شهادت، این است. لذا شهادت در پیشگاه پروردگار، تعبیر ویژهای دارد. در قرآن، کشته شدن در راه خدا یک مرگ نیست: «افأن مات او قتل». کشته شدن در راه خدا را با مرگهای معمولی، یکسان به حساب نمیآورد. در معیار الهی و با دیدگاه دینی و قرآنی، یک مفهوم دیگر و یک معنای فاخری است. از اینرو کسی که این عطّیه الهی شامل حال او میگردد و در راه خدا شهید میشود، این خود سپاسگزاری خداست(بیانات در دیدار جمعی از خانوادههای شهدا،۱۳۷۷/۷/۵).
╰─┅═ঊঈ❤️ঊঈ═┅─╯
╭─┅═ঊঈ❤️ঊঈ═┅─╮
@QuranicStatmentsOfTheLeader
╰─┅═ঊঈ❤️ঊঈ═┅─╯
╭─┅═ঊঈ❤️ঊঈ═┅─╮
🔸هزاران هزار نفر رفتند در جبههها جنگیدند؛ از جان مایه گذاشتند؛ از خواب و خوراک گذشتند؛ از گرمای روزهای سرد زمستان در کنار پدر و مادرشان گذشتند؛ از پای کولر و آب خنکِ یخچال در گرمای تابستان گذشتند؛ سختیها را به خودشان خریدند؛ عدهای از آنها جانشان را دادند؛ عدهای از آنها سلامتشان را دادند، که الان دارید میبینید و جلوی چشم ما هستند - این جانبازان عزیز - عدهای در دست دشمن اسیر شدند. خدای متعال به این تلاشِ جانانه و مخلصانه برکت داد؛ «و اخری تحبّونها نصر من اللَّه و فتح قریب و بشّر المؤمنین»؛ خدا نصرت خودش را بر این ملت نازل کرد. خدا نصرتش را به آدمهای تنبل و بیمجاهدت نمیدهد. خدا از انسانهای بی کاره و تنبل و بیخیال و لاابالی حمایت نمیکند؛ ولو مؤمن باشند(بیانات در دیدار جمعی از ایثارگران و خانوادههای شهدای استان کرمان،۱۳۸۴/۲/۱۲).
╰─┅═ঊঈ❤️ঊঈ═┅─╯
╭─┅═ঊঈ❤️ঊঈ═┅─╮
@QuranicStatmentsOfTheLeader
╰─┅═ঊঈ❤️ঊঈ═┅─╯
╭─┅═ঊঈ❤️ঊঈ═┅─╮
🔸اگر حوادث معدودی از قبیل هفتم تیر اتفاق نمیافتاد و این سرمایهها از دست ملت ایران نمی رفت، یقیناً ملت عزیز ایران نمی توانست چهره منافقین را اینجور آشكار تشخیص دهد؛ باز آنها میتوانستند نفوذ كنند؛ «و لاوضعوا خلالكم» میتوانستند خودشان را موجّه جلوه دهند. این حادثه، افشاگر واقعیت پلید منافقین شد. دشمنان اساسی و اصلی اسلام، یعنی استكبار و صهیونیست ها از اینها حمایت كردند؛ پس چهره آنها هم آشكار شد. درست است كه این حادثه سرمایههائی را از ما گرفت، اما این شهادت ها، این خونهای به ناحقریخته، برای ملت ایران دستاوردهای بزرگی هم با خود آورد، مثل همه شهادت ها؛ شهادت اینجور است. كشته شدن در راه خدا، ریختن خون مظلومان در راه خدا، این اثر قهری و طبیعی را دارد كه با خود دستاوردهائی را به امت اسلامی، به ملتهای مسلمان، به تاریخ اسلام تقدیم می كند(بیانات در دیدار مسئولان و کارکنان قوه قضائیه،۱۳۹۲/۴/۵).
╰─┅═ঊঈ❤️ঊঈ═┅─╯
╭─┅═ঊঈ❤️ঊঈ═┅─╮
@QuranicStatmentsOfTheLeader
╰─┅═ঊঈ❤️ঊঈ═┅─╯
╭─┅═ঊঈ❤️ঊঈ═┅─╮
🔸بزرگان و اهل معنا و اهل سلوك، ماه رجب را مقدمه ماه رمضان دانستهاند. ماه رجب، ماه شعبان، یك آمادگاهی است برای اینكه انسان در ماه مبارك رمضان - كه ماه ضیافت الهی است - بتواند با آمادگی وارد شود. آمادگی به چیست؟ در درجه اول، آمادگی به توجه و حضور قلب است؛ خود را در محضر علم الهی دانستن، در محضر خدا دانستن - «سبحان من احصی كلّ شیء علمه»؛ همه حالات خود را، حركات خود را، نیّات خود را، خطورات قلبی خود را در معرض و محضر علم الهی دانستن؛ در درجهی اول، این مهم است؛ و اگر این حاصل شد، آن وقت توجه ما به كارهایمان، به حرفهایمان، به رفتوآمدهایمان، به سكوتمان، به گفتنمان، بیشتر خواهد شد؛ توجه می كنیم كه چه می گوئیم، كجا می رویم، چه اقدامی می كنیم، علیه چهكسی حرف می زنیم، به نفع چهكسی حرف می زنیم. وقتی انسان خود را در محضر الهی دانست، بیشتر متوجه كارها و حركات و رفتار خود میشود. عمده اشكالات ما به خاطر غفلتی است كه از رفتار و اعمالِ خودمان می كنیم . وقتی انسان از حال غفلت خارج شود، توجه كند كه دارد دیده میشود، محاسبه میشود - «انّا كنّا نستنسخ ما كنتم تعملون»؛ همه حركات او، كارهای او در محضر پروردگار است، طبعاً مراعات می كند. با این حالت، با یك طهارتی، با یك نزاهت و پاكیزگیای، انسان وارد ماه رمضان شود - «شستشوئی كن و آنگه به خرابات خرام»؛ شستشوكرده وارد ماه رمضان شود - آن وقت در محضر ضیافت الهی حداكثر بهره را خواهد برد(بیانات رهبر انقلاب در دیدار اقشار مختلف مردم، ۱۳۹۲/۲/۲۵).
╰─┅═ঊঈ❤️ঊঈ═┅─╯
╭─┅═ঊঈ❤️ঊঈ═┅─╮
@QuranicStatmentsOfTheLeader
╰─┅═ঊঈ❤️ঊঈ═┅─╯
╭─┅═ঊঈ❤️ঊঈ═┅─╮
🔸فعال دانشجوئیِ آرمانخواه كه واقعیتها را هم میشناسد، هرگز نباید در هیچ شرائطی احساس انفعال و بنبست كند. یعنی نباید از آرمانخواهی دست برداشت؛ نه در هنگام پیروزیهای شیرین، نه در هنگام هزیمت های تلخ. ما در عرصه دفاع مقدس پیروزیهای بزرگی داشتیم، هزیمت های تلخی هم داشتیم. امام (رضوان الله علیه) سفارش می كردند و میگفتند: نگوئید شكست، بگوئید عدمالفتح. یك جا پیروزی نصیب انسان می شود، یك جا هم پیروزی نصیب انسان نمی شود؛ چه اهمیتی دارد؟ بعضیها هستند كه اگر چنانچه جریان كار بر وفق مرادشان پیش آمد و به نقطه مورد نظر خودشان رسیدند، از دنبال كردن آرمانها دست می كشند؛ این خطا است. «فاذا فرغت فانصب»؛ قرآن به ما میگوید: وقتی این كار را تمام كردی، این تلاش را تمام كردی، تازه خودت را آماده كن، بایست برای ادامه كار. بعضی آنجورند - این اشتباه است - بعضی هم به عكس؛ اگر آنچه كه پیش میآید، بر طبق خواست آنها نبود، بر وفق مراد آنها نبود، دچار یأس و انفعال و شكست می شوند؛ این هم غلط است؛ هر دو غلط است. اصلاً بنبستی وجود ندارد در آرمانخواهیِ صحیح و واقعبینانه. وقتی انسان واقعیتها را ملاحظه كند، هیچ چیز به نظرش غیر قابل پیشبینی نمیآید(بیانات رهبر انقلاب در دیدار دانشجویان،۱۳۹۲/۵/۶).
╰─┅═ঊঈ❤️ঊঈ═┅─╯
╭─┅═ঊঈ❤️ঊঈ═┅─╮
@QuranicStatmentsOfTheLeader
╰─┅═ঊঈ❤️ঊঈ═┅─╯
╭─┅═ঊঈ❤️ঊঈ═┅─╮
🔸اوّلین فریضه دانشجویی عبارت است از آرمانخواهی. یکعدّهای تبلیغ میکنند و وانمود میکنند که آرمانخواهی مخالف واقعگرایی است؛ نه آقا، آرمانخواهی مخالف محافظهکاری است، نه مخالف واقعگرایی. محافظهکاری یعنی شما تسلیم هر واقعیّتی - هرچه تلخ، هرچه بد - باشید و هیچ حرکتی از خودتان نشان ندهید؛ این محافظهکاری است. معنای آرمانگرایی این است که نگاه کنید به واقعیّت ها و آنها را درست بشناسید؛ از واقعیّت های مثبت استفاده کنید، با واقعیّت های سلبی و منفی مقابله کنید و مبارزه کنید. این معنای آرمانگرایی است. چشمتان به آرمانها باشد. این اوّلین فریضه دانشجو است.
آرمانها چه هستند؟ جزو چیزهایی که بنده اینجا یادداشت کردهام به عنوان آرمانها، یکی مسئله ایجاد جامعه اسلامی و تمدّن اسلامی است؛ یعنی احیای تفکّر اسلام سیاسی؛ یکعدّهای از قرن ها پیش، سعی کردند اسلام را از زندگی، از سیاست، از مدیریّت جامعه هرچه می توانند دور کنند و منحصرش کنند به مسائل شخصی؛ مسائل شخصی را هم یواش یواش محدود کنند به مسائل قبرستان و قبر و مجلس عقد و از این حرف ها؛ نه، اسلام آمده است که «الّا لِیُطاعَ بِاِذنِ الله»؛ فقط هم اسلام نیست؛ همه پیغمبران همینجورند. ادیان الهی آمدهاند برای اینکه در جامعه پیاده بشوند، در جامعه تحقّق واقعی پیدا کنند؛ این باید اتّفاق بیفتد. یکی از مهمترین آرمانها این است(بیانات رهبر انقلاب در دیدار جمعى از دانشجویان،۱۳۹۴/۴/۲۰).
╰─┅═ঊঈ❤️ঊঈ═┅─╯
╭─┅═ঊঈ❤️ঊঈ═┅─╮
@QuranicStatmentsOfTheLeader
╰─┅═ঊঈ❤️ঊঈ═┅─╯
╭─┅═ঊঈ❤️ঊঈ═┅─╮
🔸کاری که انقلاب در آغاز انجام می دهد، ترسیم آرمان ها است؛ آرمانها را ترسیم میکند. البتّه آرمان های عالی، تغییرناپذیرند؛ وسایل تغییرپذیر است، تحوّلات روزمرّه تغییرپذیر است امّا آن اصول که همان آرمانهای اساسی است، تغییرناپذیر است؛ یعنی از اوّل خلقت بشر تا امروز، عدالت یک آرمان است؛ هیچوقت نیست که عدالت از آرمان بودن بیفتد؛ آزادی انسان یک آرمان است -آرمان ها یعنی اینجور چیزها- آرمانها را انقلاب تصویر میکند، ترسیم میکند، بعد آنوقت به سمت این آرمانها حرکت میکند. حالا آرمان را ما اگر بخواهیم در یک کلمه بگوییم و یک تعبیر قرآنی برایش بیاوریم، «حیات طیّبه» است که: «فَلَنُحیِیَنَّهُ حَیوةً طَیِّبَة؛ اِستَجیبوا للهِ وَ لِلرَّسولِ اِذا دَعاکُم لِما یُحییکُم»(انفال/۲۴)؛ شما را زنده کند. دعوت پیغمبر و همه پیغمبران به حیات است؛ چه جور حیاتی؟ طبعاً حیات طیّبه. خب، حیات طیّبه یعنی چه؟ یعنی همه این چیزهایی که بشر برای بِهزیستی خود، برای سعادت خود به آنها احتیاج دارد. مثلاً عزّت ملّی جزو حیات طیّبه است؛ ملّت ذلیل، توسریخور، حیات طیّبه ندارد. استقلال، وابسته نبودن به بیگانگان و به دیگران جزو حیات طیّبه است. حیات طیّبه را فقط در عبادات و در کتابهای دعا که نباید جستجو کرد؛ واقعیّات زندگی اینها است(بیانات در دیدار فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامى،۱۳۹۴/۶/۲۵).
╰─┅═ঊঈ❤️ঊঈ═┅─╯
╭─┅═ঊঈ❤️ঊঈ═┅─╮
@QuranicStatmentsOfTheLeader
╰─┅═ঊঈ❤️ঊঈ═┅─╯
╭─┅═ঊঈ❤️ঊঈ═┅─╮
🔸آرمانگرائی بههیچوجه به معنای در همه زمینهها پرخاشگری کردن، برخی از واقعیات لازم و مصلحت های لازم را ندیده گرفتن، نیست. مصلحت هم شده یک اسم منفور؛ آقا مصلحتگرائی میکنند! خب، اصلاً باید ملاحظه مصلحت بشود. هیچ وقت نباید گفت که آقا حقیقت با مصلحت همیشه منافات دارد؛ نه، خود حقیقت یکی از مصلحت هاست، خود مصلحت هم یکی از حقایق است. اگر مصلحتاندیشیِ درست باشد، باید رعایت مصلحت را کرد؛ چرا نباید رعایت مصلحت را کرد؟ باید مصالح را دید. فرض بفرمائید از لحاظ موضع نظام، نسبت به فلان حرکت سیاسی بلوک مثلاً طاغوت و مجموعههای استبدادیِ دیکتاتوری، معلوم است که ما مخالفیم، همراهی هم نمیکنیم، کمک هم نمیکنیم «قد کانت لکم اسوة حسنة فی ابراهیم و الّذین معه اذ قالوا لقومهم انّا برءاء منکم و ممّا تعبدون من دون اللّه کفرنا بکم و بدا بیننا و بینکم العداوة و البغضاء ابدا حتّی تؤمنوا باللّه وحده»؛ معلوم است که موضع ما نسبت به برخی از جهات سیاسیای که امروز در دنیا وجود دارند یا در منطقه وجود دارند، موضع روشنی است؛ اما این به هیچ وجه به معنای نفی کار دیپلماسیِ سنتیِ متعارف نیست؛ این را توجه داشته باشید. یعنی کار دیپلماسی به جای خودش باید انجام بگیرد، منتها جهتگیری، این جهتگیری است. کمااینکه دشمنان ما هم همین جور عمل میکنند. دشمنان ما هم در عمل دشمنیشان را میکنند، اما تعارفات دیپلماسی را هم انجام میدهند. البته ما هم به آن تعارف دیپلماسی گول نمیخوریم(بیانات رهبر انقلاب در دیدار دانشجویان،۱۳۹۱/۵/۱۶).
╰─┅═ঊঈ❤️ঊঈ═┅─╯
╭─┅═ঊঈ❤️ঊঈ═┅─╮
@QuranicStatmentsOfTheLeader
╰─┅═ঊঈ❤️ঊঈ═┅─╯
╭─┅═ঊঈ❤️ঊঈ═┅─╮
🔸آرمانگرائی را با پرخاشگری اشتباه نکنیم؛ تصور نکنیم که هر کس آرمانگراتر است، پرخاشگرتر و دعواکنتر است؛ نه. میتوان به شدت پابند به آرمانها و پابند به اصول و به ارزشها بود، درعینحال پرخاشگر هم نبود. در آیه شریفه میفرماید: «اشدّاء علی الکفّار». «اشداء» جمع «شدید» است. شدید یعنی سخت، سخت یعنی نفوذناپذیر. هر جسمی که سختتر باشد، وقتی با جسم دیگری اصطکاک پیدا کرد، در آن جسم دیگر اثر می گذارد، اما از آن جسم اثر نمیپذیرد. همهمان اینجوری باشیم؛ اشداء باشیم. اما شدید بودن، اثرگذار بودن، لزوماً به معنای دعواگر بودن و پرخاشگر بودن نیست. گاهی اوقات انسان احساساتش غلبه میکند و میخواهد یک کاری را انجام بدهد. این دوره احساسات شما، دوره جوانی است؛ ما هم پنجاه شصت سال قبل از این، همین دورهها را گذراندیم. یک مدتی جوان بودیم، جوان پراحساساتی هم بودیم؛ میدانیم این دوره چه جوری است. ببینید، یک جاهائی احساساتی وجود دارد که این احساسات باید کنترل شود(بیانات رهبر انقلاب در دیدار دانشجویان،۱۳۹۱/۵/۱۶).
╰─┅═ঊঈ❤️ঊঈ═┅─╯
╭─┅═ঊঈ❤️ঊঈ═┅─╮
@QuranicStatmentsOfTheLeader
╰─┅═ঊঈ❤️ঊঈ═┅─╯
╭─┅═ঊঈ❤️ঊঈ═┅─╮
🔸همه پیشرفتهای علمیِ دنیا نیز این گونه پیش آمده است که کسانی از روی عشق یا ایمان و یا هر دو، کار کردهاند. یا باید عشق به کار باشد یا ایمان به ثواب الهی، یا هر دو با هم. و شما میتوانید هر دو را با هم را داشته باشید. این گونه میشود که ملت ایران میتواند آن استقلال حقیقی و واقعی را که استقلال سیاسی مقدّمه آن است و آن نیز به یک معنا پشتوانه و پشتیبان و نگهدارنده استقلال سیاسی است، تأمین کند.
دشمن، دشمنی میکند و از او جز دشمنی هم انتظاری نیست. تبلیغاتی که رادیوهای دشمن میکنند و مطالبی که مطبوعات صهیونیستیِ جهانی مینویسند، ما کمترش را از آنها توقّع نداریم. دشمن است دیگر! دشمن، بدجنسی میکند، خباثت میکند، تهمت میزند و دروغ میگوید. ادّعا میکند که طرفدار انسانیت است؛ اما به دروغ. از او توقّعِ بیش از این نیست. چیزی که برای ما لازم است، این است که خودِ ما در نقطه تحقّق آرمانهای اسلامی قرار گیریم. آن کار و آن تعلیم، با آن نیّت، با آن احساس و آن غیرت انجام گیرد، تا در آینده نزدیک، انشاءاللَّه کشور در موضعی قرار گیرد که «لیظهره علی الدّین کلّه و لو کره المشرکون». همانی شود که خدا برای شما ملت بزرگ اراده کرده است، خواسته است و انشاءاللَّه مقدّر فرموده است(بیانات رهبر انقلاب در دیدار جمعی از کارگران و معلمان،۱۳۷۳/۲/۱۳).
╰─┅═ঊঈ❤️ঊঈ═┅─╯
╭─┅═ঊঈ❤️ঊঈ═┅─╮
@QuranicStatmentsOfTheLeader
╰─┅═ঊঈ❤️ঊঈ═┅─╯
╭─┅═ঊঈ❤️ঊঈ═┅─╮
🔸نقطه مقابل انقلاب، ارتجاع است. خیلی از انقلابهای دنیا مبتلا به ارتجاع شدند؛ یعنی بعد از آنکه پنج سال، ده سال، پانزده سال از شروع انقلاب گذشت، به خاطر بیاهتمامیهایشان مبتلا شدند به ارتجاع، به عقبگرد؛ این ارتجاع، نقطه مقابل انقلاب است. و هر دو -یعنی هم پیشرفت انقلابی، هم پسرفت به معنای ارتجاع- بستگی دارد به اراده انسانها؛ انسانها اگر چنانچه درست حرکت بکنند، درست پیش خواهند رفت؛ اگر چنانچه غلط حرکت بکنند، پسرفت خواهند داشت، که در قرآن هم به هر دوی اینها اشاره شده. در سوره مبارکه رعد [میفرماید]: إِنَّ اللَّهَ لا یُغَیِّرُ ما بِقَومٍ حَتّىٰ یُغَیِّروا ما بِأَنفُسِهِم؛ که سیاق آیات نشان میدهد که [این آیه]، آن جنبه مثبت را بیان میکند، یعنی وقتی که شما تغییرات مثبت در خودتان ایجاد کردید، خدای متعال هم برای شما حوادث مثبت و واقعیّت های مثبت را به وجود میآورد. دوّمی در سوره انفال است: ذٰلِکَ بِأَنَّ اللَّهَ لَم یَکُ مُغَیِّرًا نِعمَةً أَنعَمَها عَلىٰ قَومٍ حَتّىٰ یُغَیِّروا ما بِأَنفُسِهِم؛ این جنبه منفی است، جنبه عقبگرد است، که اگر چنانچه خدا نعمتی به یک ملّتی داد و این ملّت درست حرکت نکردند، درست عمل نکردند، خداوند این نعمت را از اینها میگیرد. شما در دعای کمیل هم میخوانید: اللَّهُمَّ اغفِر لِیَ الذُّنوبَ الَّتی تُغَیِّرُ النِّعَم؛ این تغییر نعمت، یعنی سلب نعمت، چیزی است که ناشی از اراده است(سخنرانی رهبر انقلاب به مناسبت سالگرد رحلت امام خمینی (رحمهالله)،۱۳۹۹/۳/۱۴).
╰─┅═ঊঈ❤️ঊঈ═┅─╯
╭─┅═ঊঈ❤️ঊঈ═┅─╮
@QuranicStatmentsOfTheLeader
╰─┅═ঊঈ❤️ঊঈ═┅─╯
╭─┅═ঊঈ❤️ঊঈ═┅─╮
🔸اینکه قرآن به ما امر میکند: «وَ اَعِدّوا لَهُم مَّا اسْتَطَعتُم مِّن قُوَّةٍ وَ مِن رِّباطِ الخَیلِ تُرهِبونَ بِه عَدُوَّ اللهِ وَ عَدُوَّکُم»، بایست حضور شما، وضعیّت شما، حرکت شما جوری باشد که دشمن را دچار رعب کند. دشمن متجاوزِ بالطّبع است؛ طبیعت جهانخواران تجاوز است، جلو آمدن است، تصرّف است، پنجه انداختن است، طبیعت اینها است؛ اگر خاکریز شما قابل نفوذ باشد، نفوذ می کند؛ باید جوری حرکت کنید که او احساس کند نمیتواند نفوذ کند. تشکیل جبهه انقلابی در جنوب کشور و حضور نیروهای انقلاب در قالب نیروی دریایی سپاه و بچّههای استانهای ساحلی -این جوانهای شجاع، این جوانهای دلبهدنیا نداده- موجب شد که این هدف قرآنی حاصل بشود: «تُرهِبونَ بِه عَدُوَّ اللهِ وَ عَدُوَّکُم»؛ این باید همیشه استمرار داشته باشد. بارها ما گفتهایم که ما شروعکننده جنگ نخواهیم بود؛ دلایل خودمان را داریم برای این کار؛ هیچ جنگی را ما شروع نمیکنیم امّا باید جرئت شروع جنگ را از دشمن گرفت، دشمن را باید شناخت، طبیعت دشمن را باید شناخت(بیانات رهبر انقلاب در دیدار فرماندهان و کارکنان نیروی دریایی سپاه، ۱۳۹۴/۷/۱۵).
╰─┅═ঊঈ❤️ঊঈ═┅─╯
╭─┅═ঊঈ❤️ঊঈ═┅─╮
@QuranicStatmentsOfTheLeader
╰─┅═ঊঈ❤️ঊঈ═┅─╯
╭─┅═ঊঈ❤️ঊঈ═┅─╮
🔸به دوستان و برادران محترم خودمان در مشاغل گوناگون سیاسی و دولتی و غیر دولتی و مانند اینها تأکید میکنم؛ از ادبیّات دشمن استفاده نکنید. دشمنان انقلاب از روز اوّل آمدند تعبیر ادبیّات تندرو و میانهرو را مطرح کردند؛ فلانی تندرو است، فلان جریان تندرو است، فلان جریان میانهرو است. آن روز، از همه تندروتر هم از نظر آنها امام بزرگوار بود؛ امروز هم از همه تندروتر، به نظر آنها این بنده حقیر هستم. میانهرو حرف قشنگی است امّا اسلام اینجوری حرف نمیزند؛ بفهمیم معارف اسلامی را. اسلام، طرفدار میانه و طرفدار «وسط» است: «وَ کَذلِکَ جَعَلنٰکُم اُمَّةً وَسَطًا» امّا «وسط» در اسلام چیست؟ در مقابل تندرو است؟ نه، «وسط» در مقابل منحرف است: «اَلیَمینُ وَ الشِّمالُ مَضَلَّةٌ وَ الطَّریقُ الوُسطیٰ هِیَ الجادَّة»؛ این نهجالبلاغه است. راه میانه یعنی راه مستقیم، راه جادّه. اگر از این راه مستقیم منحرف شدید -چه به این طرف و چه به آن طرف- این غیر میانه است. پس در مقابل میانهرو تندرو نیست؛ در مقابل میانهرو منحرف است. آن کسی میانهرو نیست که منحرف از راه و منحرف از جادّه است؛ امّا در جادّه، بعضیها تندتر میروند و بعضیها کندتر میروند. تند رفتن در صراط مستقیم چیز بدی نیست؛ «سابِقوا اِلی مَغفِرَةٍ مِن رَبِّکُم»؛(حدید/۲۱) جلوتر بروید(بیانات رهبر انقلاب در دیدار مردم نجفآباد،۱۳۹۴/۱۲/۵).
╰─┅═ঊঈ❤️ঊঈ═┅─╯
╭─┅═ঊঈ❤️ঊঈ═┅─╮
@QuranicStatmentsOfTheLeader
╰─┅═ঊঈ❤️ঊঈ═┅─╯ه
╭─┅═ঊঈ❤️ঊঈ═┅─╮
🔸خدای متعال در قرآن درباره بیعت با پیغمبر میفرماید: «لَقَد رَضِیَ اللهُ عَنِ المُؤمِنینَ اِذ یُبایِعونَکَ تَحتَ الشَّجَرَةِ فَعَلِمَ ما فی قُلوبِهِم فَاَنزَلَ السَّکینَةَ عَلَیهِم»؛(فتح/۱۸) ای پیامبر ما! آنهایی که با تو بیعت کردند -خدای متعال میدانست که در دلهای اینها چیست- این بیعت با آن انگیزه صادقانه موجب میشود که خدای متعال سکینه و آرامش را بر دلهای آنها نازل کند. وقتی سکینه بر دلها نازل شد، دغدغهها از بین خواهد رفت، نگرانیها از بین خواهد رفت، ناامیدی از بین خواهد رفت. امروز یکی از کارهای مهمّ دشمنان ایجاد ناامیدی و تزریق ناامیدی است؛ در بخشهای مختلف جوان را ناامید کنند، پیر را ناامید کنند، انقلابی سابق را ناامید کنند. این آرامش و سکینه الهی، امید به انسان میدهد. بیعت با پیغمبر اینجوری است. شما امروز وقتی با انقلاب بیعت میکنید و بیعتتان را تازه میکنید و تجدید میکنید، با پیغمبر بیعت کردید. آن کسی که امروز با امام خمینی بیعت میکند، با پیغمبر بیعت کرده. وقتی شما خطّ انقلابی امام را زنده نگه میدارید و نمی گذارید مندرس بشود، نمیگذارید رنگ کهنگی بگیرد، در واقع با پیغمبر بیعت کردید؛ با پیغمبر که بیعت کردید، آن وقت: «اَنزَلَ اللهُ سَکینَتَهُ عَلی رَسولِه وَ عَلَی المُؤمِنینَ»؛ در یک آیه دیگر؛ در این آیه: فَاَنزَلَ السَّکینةَ عَلَیهِم؛ خدای متعال آرامش را به دلها خواهد داد(بیانات رهبر انقلاب در دیدار مردم قم،۱۳۹۴/۱۰/۱۹).
╰─┅═ঊঈ❤️ঊঈ═┅─╯
╭─┅═ঊঈ❤️ঊঈ═┅─╮
@QuranicStatmentsOfTheLeader
╰─┅═ঊঈ❤️ঊঈ═┅─╯
╭─┅═ঊঈ❤️ঊঈ═┅─╮
🔸من فقط یک بخشی از شخصیت امیرالمؤمنین را امروز میخواهم اینجا مطرح کنم و او مضمون این آیه شریفه است. چون این آیه شریفه «وَ مِن النّاسِ مَن یَشری نَفسَهُ ابتِغاءَ مَرضاتِ اللَّهِ» در شأن امیرالمؤمنین نازل شده و تأویل این آیه علی بن ابیطالب علیهالصّلاةوالسّلام است. آیه میگوید: در میان مردم کسانی هستند که جان خودشان را، وجود خودشان، یعنی عزیزترین سرمایهای که هر انسانی دارد، این سرمایه عزیز انحصاری غیر قابل جبران که اگر این را دادی، دیگر به جای این چیزی نمیآید. بعضیها همین سرمایه را، همین موجودی را یکجا میدهند برای اینکه خوشنودی خداوند را به دست بیاورند؛ فقط همین. «وَ مِن النّاسِ مَن یَشری» میفروشد، میدهد «نفسهُ» جان خود را، وجود خود را «ابتغاءَ مَرضاتِ اللَّهِ». هیچ هدف دیگری، هیچ مقصود دنیوی ای، هیچ گرایش و انگیزه خودخواهانهای، در بین نیست؛ فقط و فقط برای جلب رضایت خدا. اما خدا هم در مقابل اینچنین ایثار و گذشت، یقیناً بدون عکسالعمل شایسته نمیماند؛ «وَ اللَّهُ رَئوفٌ بِالعِبادِ». خدا به بندگان خودش رأفت دارد(بیانات رهبر انقلاب در خطبههای نمازجمعه،۱۳۶۸/۲/۸).
╰─┅═ঊঈ❤️ঊঈ═┅─╯
╭─┅═ঊঈ❤️ঊঈ═┅─╮
@QuranicStatmentsOfTheLeader
╰─┅═ঊঈ❤️ঊঈ═┅─╯
╭─┅═ঊঈ❤️ঊঈ═┅─╮
🔸علی اولا یک حکیم است، از آن کسانی که «یُؤْتِی الْحِکْمَةَ مَنْ یَشاءُ»؛ یعنی حکمت الهی به او داده شده، جهان را و انسان و حقایق آفرینش را و دقایق هستی را میشناسد، حکیم یعنی این. به حقایق جهان واقف است، حالا به عقیده کسانی که او را امام معصوم میدانند، به الهام الهی، و به عقیده آنهایی که او را امام معصوم نمیدانند به تعلیم از پیغمبر «صلی الله علیه و آله و سلم» و از اسلام. به هر حال در این که انسان بصیر و حکیمی است بهرهمند از حکمت پیغمبران، و به حقایق آفرینش و آنچه در گنجینههای خداوند است آشنا است، کسی تردید ندارد، این خصوصیت اول ایشان بود. خصوصیت دوم این که آن حضرت در زمانی خاص حاکم جامعه اسلامی بود، و مسئولیت حکومت داشت. این دو خصوصیت یعنی حکمت و حاکمیت که در امیر المؤمنین «علیه الصلاة و السلام» وجود داشته، سخنان او را از یک سخن حکمتآمیز معمولی بالاتر میبرد، یعنی خصوصیت و بعد جدیدی به سخنان او میدهد (بیانات رهبر انقلاب در پنجمین کنگره بینالمللی نهجالبلاغه،۱۳۶۴/۱/۱۹).
╰─┅═ঊঈ❤️ঊঈ═┅─╯
╭─┅═ঊঈ❤️ঊঈ═┅─╮
@QuranicStatmentsOfTheLeader
╰─┅═ঊঈ❤️ঊঈ═┅─╯
╭─┅═ঊঈ❤️ঊঈ═┅─╮
🔸[امیرالمومنین (علیه السلام) ] از لحظهای که این مسئولیت [خلافت ] را قبول کرد، تا لحظهای که فرق مبارکش در محراب عبادت شکافته شد، یک روز و یک ساعت از مطالبه آن حقی و حقیقتی که اسلام به خاطر او بنا شده بود، دست برنداشت؛ نه رودربایستی، نه مجامله، نه ملاحظه، نه ترس، نه ضعف، مانع او نشد.
«لیقوم النّاس بالقسط». انبیاء برای اجرای عدالت آمدهاند؛ برای نزدیک کردن مردم به خدا آمدهاند؛ برای اجرای مقررات الهی در بین مردم آمدهاند. و امیرالمؤمنین رسالتش در وصایت پیغمبر و خلافت اسلامی این است. یک لحظه از این راه عقبنشینی نکرد. در حرکت، کوتاهی نکرد. رفقای قدیمی از او بریدند؛ متوقعان بهشان برخورد؛ از او جدا شدند؛ علیه او جنگهای براندازی راه افتاد. کسانی که تا دیروز او را ستایش میکردند، عدالتِ او را که دیدند، تبدیل به دشمن خونیِ او شدند؛ لکن ملامت ملامتگران - «لا تأخذهم فی اللَّه لومة لائم»؛ ذرهای در امیرالمؤمنین اثر نگذاشت؛ راه را محکم ادامه داد؛ بعد هم در همین راه به شهادت رسید؛ «قتل فی محراب عبادته لشدّة عدله». شخصیت امیرالمؤمنین و ظواهری که ما میبینیم، اینهاست. ببینید چقدر شگفتآور است! چقدر این تابلو پُر از ظرافت و پُر از زیبائی و شگفتی است(بیانات رهبر انقلاب در دیدار اقشار مختلف مردم در سالروز ولادت امیرالمومنین علیهالسلام،۱۳۸۶/۵/۶).
╰─┅═ঊঈ❤️ঊঈ═┅─╯
╭─┅═ঊঈ❤️ঊঈ═┅─╮
@QuranicStatmentsOfTheLeader
╰─┅═ঊঈ❤️ঊঈ═┅─╯
╭─┅═ঊঈ❤️ঊঈ═┅─╮
🔸[از شاخصههای حکومت علوی] اوّل، پایبندیِ کامل به دین خدا و اصرار بر اقامه دین الهی. این شاخصه اوّل است. هر حکومتی که اساس کارش بر اقامه دین خدا نباشد، علوی نیست. در وسط جنگ - آنهایی که در دوران دفاع هشت ساله، در میدان بودند میفهمند من چه میگویم - در آن بحبوحه رزم که هر رزمنده و هر سربازی همّتش این است ببیند چطور میتواند حمله کند و چطور میتواند از خودش دفاع نماید، یک نفر نزد امیرالمؤمنین آمد و مسألهای راجع به توحید پرسید. گفت در «قل هواللَّه احد» این کلمه «احد» یعنی چه؟ حالا این یک مسأله اصلی هم نیست. از اصل وجود خدا سؤال نکرد؛ یک مسأله فرعی را سؤال کرد. دوروبریهای امیرالمؤمنین آمدند جلو که مرد حسابی، حالا وقت این سوالهاست!؟ حضرت فرمود: «نه؛ بگذارید جوابش را بدهم. ما برای همین میجنگیم.» یعنی جنگِ امیرالمؤمنین، سیاستِ امیرالمؤمنین، جبههبندیِ امیرالمؤمنین، خون دلهای امیرالمؤمنین و همه خطوط اصلیای که در حکومت خود انتخاب میکند، برای این است که دین خدا اقامه شود. این یک شاخصه است. اگر در نظام اسلامی و در جمهوری اسلامی که به نام حکومت علوی خود را معرّفی میکند، اقامه دین خدا هدف نباشد؛ مردم به دین خدا عمل بکنند یا نکنند؛ اعتقاد داشته باشند یا نداشته باشند؛ اقامه حقّ الهی بشود یا نشود و بگوییم به ما چه ربطی دارد - اگر این طور باشد - این حکومت علوی نیست(بیانات رهبر انقلاب در دیدار اقشار مختلف مردم، ۱۳۸۱/۶/۳۰).
╰─┅═ঊঈ❤️ঊঈ═┅─╯
╭─┅═ঊঈ❤️ঊঈ═┅─╮
@QuranicStatmentsOfTheLeader
╰─┅═ঊঈ❤️ঊঈ═┅─╯
╭─┅═ঊঈ❤️ঊঈ═┅─╮
🔸وضع امیرالمؤمنین، حقیقتاً هم خیلی مشکل بوده است. زمان پیامبر، جنگها، صفکشی ها و جناحبندی ها ، جناحبندی های واضحی بود؛ کفر بود و ایمان، شرک بود و توحید. شرک واضح بود، منافقانی هم که بودند، منافقان شناختهشدهای بودند، پیامبر منافقان خودش را هم میشناخت؛ منافقانی که در مدینه بودند، منافقانی که از مدینه فرار کردند و به طرف مکه رفتند؛ «فمالکم فیالمنافقین فئتین والله ارکسهم بما کسبوا». انواع و اقسام منافقان در زمان پیامبر بودند؛ منافقانی که تا اشتباهی میکردند، دربارهشان آیهای نازل میشد و حقایق روشن میگردید؛ پیامبر بیان میکرد، همه میفهمیدند؛ اشتباهی در کار نمیماند. اما در زمان امیرالمؤمنین، بزرگترین مشکل، وجود یک جناح علی الظاهر مسلمان، با همه شعارهای اسلامی، اما در اساسیترین مسأله دین منحرف بود؛ یعنی همان کسانی که مقابل امیرالمؤمنین قرار گرفتند(بیانات رهبر انقلاب در دیدار اقشار مختلف مردم،۱۳۷۰/۱/۲۶).
╰─┅═ঊঈ❤️ঊঈ═┅─╯
╭─┅═ঊঈ❤️ঊঈ═┅─╮
@QuranicStatmentsOfTheLeader
╰─┅═ঊঈ❤️ঊঈ═┅─╯
╭─┅═ঊঈ❤️ঊঈ═┅─╮
🔸وضع زندگی امیرالمؤمنین در دوران حکومت، قیامتی است. اصلاً علی علیهالسلام معنای حکومت را عوض کرد.او تجسم حکومت الهی، تجسم آیات قرآن در میان مسلمین، تجسم «اشدّاء علی الکفّار رحماء بینهم» و تجسم عدل مطلق بود. او فقرا را به خود نزدیک میکرد - «کان یقرّب المساکین» - و ضعفا را مورد رعایت خاص قرار میداد. برجستگانی که با پول و زور و بقیه وسایلِ مطرح شدن، خودشان را به ناحق مطرح کرده بودند، در نظر علی علیهالسلام با خاک یکسان بودند. آنچه در چشم و دل او ارزش داشت، ایمان و تقوا و اخلاص و جهاد و انسانیت بود. با این مبناهای باارزش، امیرالمؤمنین کمتر از پنج سال حکومت کرد. قرنهاست که درباره امیرالمؤمنین مینویسند و کم نوشتهاند و نتوانستهاند درست تصویر کنند و بهترینها، معترف به عجز و تقصیر خودشان هستند(بیانات در دیدار جمعی از مردم و کارگزاران نظام،۱۳۶۹/۱۱/۱۰).
╰─┅═ঊঈ❤️ঊঈ═┅─╯
╭─┅═ঊঈ❤️ঊঈ═┅─╮
@QuranicStatmentsOfTheLeader
╰─┅═ঊঈ❤️ঊঈ═┅─╯