🎁مسابقه فرهنگی،مجازی و ماهانه
✅✅✅( عالم آل محمد )✅✅✅
📚 منبع سوالات مسابقه :
مطالب ارسال شده از اول تا پایان هر ماه شمسی در کانال ایتای حسینیه امام رضا(علیه السلام)
✉ تعداد سوالات:
۱۴ سوال تستی
⌛ زمان ارسال سوالات مسابقه در کانال:
سی ام هر ماه
🕰 مهلت پاسخ دهی به سوالات:
یکم تا سوم هر ماه
🎁🎁🎁🎈🎈🎈🎈زمان اعلام نتایج، اهدای جوایز و واریز به حساب برندگان:
پنجم هرماه
🎁🎁🎁 جوایز مسابقه به قید قرعه:
نفر اول : 100/000 تومان
نفر دوم : 75/000 تومان
نفر سوم: 50/000 تومان
نحوه ی ارسال پاسخ سوالات:
ارسال پاسخ ها به آیدی در ایتا
👇👇👇👇👇
@h_emamrezaaa
یا شماره تماس(ایتا و واتساپ) :
👇👇👇👇👇
0919 993 37 91
✅✅ نکته : عضویت شرکت کننده ی مسابقه، در کانال حسینیه امام رضا(علیه السلام) الزامی است.
آدرس ما در ایتا
┏━━━🍃🌺🍃━━━┓
https://eitaa.com/h_emamrezaa
┗━━━🍂━
لینک دانلود پیامرسان ایرانی ایتا در بازار
⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️
http://cafebazaar.ir/app/?id=ir.eitaa.messenger&ref=share
✅نکته پایانی:
در ارسال نتایج نام و نام خانوادگی،شماره همراه و ذکر این نکته که از چه شهری شرکت کرده اید،قید شود.
لینک کانال جلسه قرآن حسینیه امام رضا(علیه السلام)
در پیامرسان ایرانی ایتا
👇👇👇👇👇
https://eitaa.com/h_emamreza
لینک کانال عمومی حسینیه امام رضا(علیه السلام)
در پیامرسان ایرانی ایتا
👇👇👇👇👇
https://eitaa.com/h_emamrezaa
آیدی اینستاگرام حسینیه امام رضا(علیه السلام)👇👇👇
@h_emamreza
⚜زیارت حضرت امیر و حضرت زهرا(سلام الله علیها) در روز یکشنبه⚜
آدرس ما در ایتا
┏━━━🍃🌺🍃━━━┓
https://eitaa.com/h_emamrezaa
┗━━━🍂━
دعای روز یکشنبه
آدرس ما در ایتا
┏━━━🍃🌺🍃━━━┓
https://eitaa.com/h_emamrezaa
┗━━━🍂━
آدرس ما در ایتا
┏━━━🍃🌺🍃━━━┓
https://eitaa.com/h_emamrezaa
┗━━━🍂━
مؤمن محبوبترین مخلوق خدا
🔰🔰🔰حضرت امام صادق (علیه السّلام) فرموده اند:
در آنچه خدا عزو جل به موسی بن عمران وحی کرد این بود که:
ای موسی بن عمران، من هیچ آفریده ای را نیافریدم که نزد من محبوبتر باشد از بنده ی مومنم
به راستی من او را گرفتار می کنم برای آنچه که خیر او است و عافیت می دهم برای آنچه که خیر او است و آنچه برای او بد است از او دریغ می دارم باز هم برای آنچه که خیر او است، من داناترم بدانچه بنده ی من بدان اصلاح می شود، باید بر بلای من صبر کند و به نعمت های من شکر کند و باید راضی به قضای من باشد تا او را نزد خود در شمار صدیقان نویسم وقتی به رضای من کار کند و امر مرا اطاعت کند.
✍منبع : اصول کافی جلد 4، ص 195
آیت الله بهجت(ره) :
تعجب است ازکسی که برای خوابش که مدت کوتاهی است،جای نرم تهیه می کند، اما برای آخرتش قدمی بر نمی دارد.
آدرس ما در ایتا
┏━━━🍃🌺🍃━━━┓
https://eitaa.com/h_emamrezaa
┗━━━🍂━
آدرس ما در ایتا
┏━━━🍃🌺🍃━━━┓
https://eitaa.com/h_emamrezaa
┗━━━🍂━
🌺🌸پاسخ قاطع آیت الله جنتی به یک خبرنگار
خبرنگاری از آیت الله جنتی پرسید شما پیر شده اید ولی هنوز در دایره مدیران مانده آید؟ گفت:
🌷 این سوال را یکبار تاریخ از عمار یاسر که نود ودو سال داشت پرسید عمار پاسخ داد در کنار پیامبر بودن هنر نیست در کنار علی ماندن هنر است میخواهم بگویم علی همان پیامبر است،
آیت الله جنتی ادامه داد:
🌷آقای خبرنگار گمانم جوابت را گرفتی و این را هم بدان عمار در سن نود دو سالگی به صفین برای جنگ نیامد میخواست بگوید علی حق است و معاویه باطل پاسخ من به سوال شما همین است من باید تا آخرین نفس کنار علی باشم و بگویم خامنه ای همان خمینی است و علت دشمنی کفار با عمار و من همین است و آنگاه با لبخندی عصا زنان رفت....
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
برای سلامتی کسی که خار چشم دشمنان است صلواتی بفرستیم 🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾
آدرس ما در ایتا
┏━━━🍃🌺🍃━━━┓
https://eitaa.com/h_emamrezaa
┗━━━🍂━
ملانصرالدین وقتی وارد طویله میشد به خرش سلام میکرد !!
گفتند : ملا این که خره نمیفهمه که سلامش میکنی
"گفت : اون خره ولی من آدمم"
"من آدم بودن خودم را ثابت کنم"
بذاراون نفهمه !!!
حالا اگه به کسی احترام گذاشتید و حالیش نبود اصلا ناراحت نباشید
شما آدم بودن خودتون رو ثابت کردید ..
آدرس ما در ایتا
┏━━━🍃🌺🍃━━━┓
https://eitaa.com/h_emamrezaa
┗━━━🍂━
قلیان کریم خان زند
💟💟درویشی تهی دست از کنار باغ کریم خان زند عبور میکرد . چشمش به شاه افتاد و با دست اشارهای به او کرد . کریم خان دستور داد درویش را به داخل باغ آوردند .
کریم خان گفت : این اشاره های تو برای چه بود ؟
درویش گفت : نام من کریم است و نام تو هم کریم و خدا هم کریم .
آن کریم به تو چقدر داده است و به من چی داده ؟کریم خان در حال کشیدن قلیان بود ؛ گفت چه میخواهی ؟
درویش گفت : همین قلیان ، مرا بس است !چند روز بعد درویش قلیان را به بازار برد و قلیان بفروخت . خریدار قلیان کسی نبود جز کسی که می خواست نزد کریم خان رفته و تحفه برای خان ببرد ! پس جیب درویش پر از سکه کرد و قلیان نزد کریم خان برد !روزگاری سپری شد. درویش جهت تشکر نزد خان رفت .
ناگه چشمش به قلیان افتاد و با دست اشارهای به کریم خان زند کرد و گفت : نه من کریمم نه تو ؛ کریم فقط خداست ، که جیب مرا پر از پول کرد و قلیان تو هم سر جایش هست . . .
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷