#دلنوشته
۲۳#اسفند
چه حال و هوای قشنگی بود
چه خواب زیبایی بود چمدان در دست به سوی سرزمین عشق.
چه صبح زیبایی است صبح ۲۳ اسفند صبح عاشقی است برای ما.
چه شور دل انگیزی داشتیم
شوق دیدن دوستان قدیمی که سالی یکبار قسمت است جمال زیبایشان را ببینیم چقد شیرین است.
چه قلقله ای بود دفتر پذیرش، چه همهمه ای بود یکی آرزوی شلمچه دیگری در شوق کانال کمیل،یکی از خاطرات گذشته میگفت یکی از آرزوهایش.حالمان حال قشنگی بود قابل وصف نبود جملات و کلمات در توصیف حالمان ناچیز بودن. چه خبر بود جلوی خیاطی، چه با عشق صف کشیده بودن در ایستگاه پلاک زنی چه زیبا روی پلاک ها مینوشتند سرانجام خادم الشهید، شهید میشود.چه قدر دلهایمان پاک بود چون شهیدان از همه چیز دل کنده بودیم از شهر از تمام زرق و برق های این دنیای فانی....
چه خبر بود روز اعزام هیچکس در پوست خودش نمیگنجید همه با حکم به دست آماده بودن قرآن آوردن، اسپند آوردن چقدر شبیه زمان جنگ بود گویی ما همان بچه های زمان جنگیم برای همدیگر سربند می بستیم فقط دیگر سر سربند دعوا نداشتیم چون همه سربند ها یا فاطمه بود . چه رنگ قشنگی داشت حنایی که به دستمان میزدیم . چقدر خوشحال بود اروند از شوق حضور خادمان به چپ و راست میزد.
چه داد و هواری راه انداخته بودیم بچه های کانال کمیل جا نمونید حرکت کردیم ها، بچه های شرهانی برن پارکینگ،شلمچه نبود انگاری اینجا ترمینال است البته ترمینال عشق ترمینال شهادت و مسافرانشم مجنون و شیدای شهادت
نوبت به سرزمین عشق رسید نوبت به سرزمین رمل های داغ رسید وقتی سوار ماشین فکه شدم نگاهی به بچه ها کردم راست میگفت سید اهل قلم: این جوانان نسل تازه ای هستند که در زمین سقوط کرده اند و وظیفه دگرگونی عالم را پروردگار به گرده ی اینان گذاشته است.
همگی به یاد داریم در روز وداع از یادمان ها آرزویمان این بود خدایا عمری عطا بفرما که سال دیگر هم خادم باشیم اما مهمان ناخوانده ای برایمان آمد مهمانی که همه چیز را بهم زد
و حال از صبحی غم انگیز میگویم صبحی که از خواب بلند شدیم از خواب شیرین و زیبایمان، ما در خانه بودیم دور از سرزمین عشق دور از سرزمین ملائک امسال افتخار چسباندن آرم خادمی بر روی قلبمان نصیبمان نشد و ای کاش که هیچ وقت از خواب بیدار نمی شدیم ای کاش.....
#خادم_الشهداء
#کمیته_خادمین_شهدا_استان_گیلان
🆔 @Rahiye_noor_gilan
"ستاد مرکزی راهیان نور گیلان"
#استوری
#دلنوشتہ
#ارسالی_از_خادمان
در تلاطـم نگـرانۍ هاے خـودمان بودیــم......
خـادمان راهــیان درڪ میکردند حال یڪدیگر را.......
یڪ سال انتظار وناگـہ #ویروسی_منحوس تمام امـید یک ساله مان را به یکباره ناامــید ڪرد💔
مانده بـودیم وعــیدے ڪه برایمان شیریـنۍ نداشت.......عـید ما بایـد لباس خاڪی به تن وباچـفیہ هایۍ که یک سال شاهــد انتظارمان بودند در #طلائیه و #دوڪوهه و #شرهانـۍ و ......خـادم بودیمـ وحال در هواے آلوده تـهران گرفتار بودیم😔
تا اینڪه با یڪ پیـام براے ڪارجهادے خادمان به خودمان آمدیم وحالمـان خوب شد.....
امـسال خادمۍمان در تـهـران وخدمت وڪمڪ به #مدافعان_سلامت است.....
امسال نیز در عرصهایم،امـا #خادمان_خواهر مشغول در تـولیـد ماسڪ وبسته بندے ارزاق وڪارهاے جهادے پشت جبهه #جنگ_بیولوژیڪ و #برادران_خادمالشهداء در تولیـد دستڪش و ....... و ڪمک در #ضدعفونی_معابر .
همه اینها خدمت است .....
به قول #حاج_حسین_یڪتا سال دیگــر که به راهیـان برویــم بیشتر قـدر میدانیم وبه راستی ڪه حال وهواے مان سال دگر دیدن دارد💔
#خادمالشهداء
#جهاد_ادامه_دارد
#شبکه_خادمین_شهدا_استان_گیلان
🆔 @Rahiye_noor_gilan
#دلنوشته🍃
#ارسالی_خادمین🌺
بسم الرب الشهدا.....
به نام خدایی که دلتنگی را آفرید تا ما عاشق تر بشویم
شهداچطوری بنویسم از حال دلم شاید این حال فعلی من را اکثریت خادمای کشور راداشته باشند؛یکسال منتظر بودم...یکسال تقویم رو نگاه می کردم،کی وکجا وعده دیدار مابا شماشهدا شود؟!به ماه های اعزام نزدیک می شدم،بهمن پیامک های اعزام بازه خادمی دانش آموزی می اومد شهدا، توی دلم می گفتم الان که مشغول تحصیلم؟!ان شا الله اسفند سرم خلوت شد....عید اردوگاه شهید بلباسی می رم؟!
واما لحظات حساس شروع شد.....استرس قرعه کشی به جنوب تمام وجودمو گرفته بود شهدا...،بوی اسفند ،خاک،گردغبار،شلمچه، شوخی های بچه های خادم،نجوا های شبانه،سلام ازراه دور به آقاامام حسین....
توی دلم یک درصد گفتم اگه خادم تونم نشدم توی اردوگاه شهید بلباسی خادم زائراتون توی اتوبوس ناحیه تنکابن میشم....باز باخودم می گفتم شهدا امسال هم قرار بیایم پیش تون خادمی کنیم.... گریه کنیم....دل های شکسته مون بخرید؛
عیدی آخرسال مون بدین...
تا این که موقع اعزام خادمی شهدااین خبر به گوش ام رسید.......
اعزام کاروان های راهیان نور لغو شد
اعزام خادمین شهدا به مناطق و اردوگاه ها لغو شد....
هاج واج موندم....یعنی چی؟؟خادمی نکنم براتون؟!زائرتون نباشم؟! چطوری دل ناآروم خودم آروم کنم شهدا !؟مگه میشه عاشق معشوق دعوت نکنه؟؟...مگه چیکارکردم...کلی داشتم باخودم کلنجار می رفتم شهدا، تا این که یاد حرف فرمانده مون شهید حاج محمدبلباسی افتادم...ایشون فرموده بودند: خادمی کردند فقط به مناطق جنوب وغرب نیست ما می تونیم توی شهرمون خادم الشهدا باشیم✋....
کمی آروم شدم وقتی یاد حرف حاج محمد بلباسی افتادم.....
تا این که گوشی ام زنگ خورد....بچه های به پاکار می خوایم برای تولید ماسک....
همون لحظه فهمیدم خط مقدم خادمی الان توی شهرمون....به قول حاج یکتا:مگه میشه برای شهدا قدم بزاری وسراغ تون نیان؟؟...موقع درست کردند ماسک ها بچه ها،
ماسک های رو به نیابت شهدا درست می کردند....ومن ایمان دارم که شما (شهدا) زنده اید.....وبه خادم هاتون سر می زنید درهمه احوال....
شهدا برای سلامتی مدافعان سلامت ومقام عظمای ولایت دعا کنید
شما دستون باز تره دست ما زمینی ها روبگیرید....
من دلم آسمون می خواد
#التماس_دعا
#شهدا_گاهی_نگاهی
#یازهرا..
#پنجره_زیباست_اگر_بگذارند
#چشم_مخصوص_تماشاست_اگر_بگذارند
#من_از_اظهار_نظرهای_دلم_فهمیدم_عشق_هم_صاحب_فتواست_اگر_بگذارند...
#ارسالی_محب_سردار_شهید_محرمعلی_مرادخانی
🔰ارسال دلنوشته هاتون
✅ @khadem_shohada133
شبکه ی مرکزی خادمین شهدا استان گیلان
🆔 @Rahiye_noor_gilan ...
#دلنوشته
#ارسالی_خادمین
حال ما در کنار شما و نفس کشیدن در هوایتان جان تازه می گرفت؛ امسال اما بغضی در گلو داریم..
اروندکنار
#یازهرا
#دلتنگ_شلمچه
#دلتنگ_حضور
ارسالی از خادم الشهدا ☄خُنَّس ☄
ارسال دلنوشته های شما عزیزان
✅ @Khadem_shohada133
شبکه ی مرکزی خادمین شهدای استان گیلان
🆔 @Rahiye_noor_gilan
#دلنوشته🍃
با کدامین رو روز شمارش باشیم
عصر ها منتظر صبح وصالش باشیم
سالهاست که منتظر سیصد و اندی مرد است
آنقدر مرد نبودیم که یارش باشیم
#اللهمعجللولیکالفرج♥️
@Rahihe_noor_gilan
#دلنوشته
🔻 بغضهای حقیر ما، روبه روی تصاویر گلگون شما سرریز میشود و راه را برای کلام میبندد؛ با شما شقایقهایم. از شما چه باید گفت و چه باید نوشت؟
واژههای خاکسترگونه ما، فقط بلدند روبهروی شما ضجه بزنند. اما کاش میدانستند که یاد شما حرکت است؛ حرکتی برای بهبودی وضعِ «بودن». چه باید گفت که شما حنجره های خود را عبور دادید تا آن سوی مرزهای تکبیر، آن سوی مرزهای ندیدن؛ جایی که واژه ای یافت نمیشود تا شما را با آن ستود. اصلاً شما که برای تحسین برانگیزی قلم های ما بوسه بر عطر پرواز نزدید!
📌 هر روز و هر شب، خاکریزها، با اشکها و دعاهایتان گره میخورد.
شما، درشتناکی شب را با تکبیرهای فاتحانهتان درهم میشکستید و روزهای سنگر را سپیدتر از بالهای کبوتران میکردید.ما مانده ایم و یاد شما
بَدا به حال ما، اگر یاد شما را زندگی ما قاب نگیرد. اینجا فراوانند داغ های کمرشکن و زخمهایی که شما مرهمشان هستید؛ شما را میگویم که نگاهتان رفت و در جهت قبله پروانه ها خانه کرد.
وقتی دست نوشته های شما خوانده میشود، در مییابیم که شما نام دیگر خورشیدید و قرابتی نزدیک با خود عشق دارید.
🌟 وقتی وصیتنامه های شما را میخوانیم، تازه میفهمیم چرا با عزم آخرین نفر از شما، آسمان چمدان خود را بست و کوچید تا بر شرم خویش نیفزوده باشد. وقتی عکس شما را در ذهن خویش ورق میزنیم، تازه میفهمیم که عکسهای تک تک شما اشاره میکرده است به بهترین فصل حیات و ما غافل بودیم. حال ما ماندهایم و دستانی که به دیواره های قفس میخورد. ما مانده ایم و نام جاوید شما که از لمس رهایی، خنده میزند. ما مانده ایم و موسم یاد شما که روزهای ما را ترمیم میکند.
➕ به راهیان نور بپیوندید👇
🆔 @RAHIYE_NOOR_GILAN
#دلنوشته | #حرف_دل ❤️
🔅 راه بهار، بسته نیست. هرگوشه اشارت چشمانپیرمیخانه، سجاده به سوی بهار میسازد. شال و کلاه کرده ام تا از جاده خونین لاله ها بگذرم. میخواهم به جادهایی بروم که در آن، علائم راهنمایی بندگی گذاشته اند؛ جادهای که با لبخند از آن گذشتید و من با وضو باید بگذرم. اکنون، میخواهم با طهارت کلامتان و استعانت شفاعتتان و نیت امامتان، وضو کنم.
📌 لاله، از جویبار خودسازی آب میخورد
خون، اولین رنگ نقاشی ما در بهار بود. پدرم میگفت، اگر لاله ای نروید، بهاری نمی آید و من برای آمدن بهار معرفت، هر روز، هزار بار شهید میشوم؛ هر روز، هزار بار روی مین توبه میروم.پدرم میگفت، لاله ها از جویبار خودسازی آب میخورند؛ نه از آبراه خودپرستی. میخواهم جهانی به رنگ مردانگی شما بسازم.
▪️ای شقایقها! ایثار از آن شماست
که دنیا را گوشهای افکندید و با پرواز عاشقانه خود ؛ بر روزهای ما نسیم بهشت پاشیدید.
➕ به راهیان نور بپیوندید👇
🆔 @RAHIYE_NOOR_GILAN
#دلنوشته | #حرف_دل❤️
🔅تو اى سبزترین بهار جاوید! اى نشان بى نشانها! اى آیینه نور! اى راز سر به مهر! اى بیکران!
تو آن روز خورشیدى و امروز. باور نمیکنم که با آن همه خروش در خاک خفته اى! اى که حضور دریایى تو در آسمانها جاریتر از رودهاست! هنوز تپش امواج پرخروش غیرتت لرزه بر اندام دشمنان مى افکند.
📌ما خفتگان در ساحلت غرقه به طوفانیم و تو چه آرام، در پهنه بیکرانت، حیرتمان را به نظاره نشسته اى. چه زیباست قاب عکس خالى ات بر دیوار قلبمان. هنوز در صفحه صفحه تاریخ، تفسیر حدیث جاودانگى ات را مى نویسند و چه زیباست شعر دلتنگى هایمان.
▪️هنوز کوچه ها در انتظار ترنم گامهاى سبز تواند. آسمان تاریک شهر در التماس تابش چشم هاى توست. اى نور! چگونه در عمق دلواپسی هایمان تابش ات را به خاک بخشیدى. اى تفسیر سرمستى و اى نغمه شوریدگى! نزدیک است پرنده قلبم در کنج تنهایى جان سپارد.
گوش کن! ثانیه ها به امید بازگشت تو در تپش اند. دل من تفسیر کتابنامه انتظارت را تا انتهاى جاده هاى بى کسى از بر کرده است، تا شاید آغاز کنى روزى را مثل آغاز بهار.
باز هم مى گویم که دلم منتظر توست.
➕ به راهیان نور شهدای گیلان بپیوندید👇
🆔 @RAHIYE_NOOR_GILAN
#دلنوشته | #حرف_دل❤️
🔅شما به ما آموختهاید که بال، برای پریدن است و جاده برای دویدن. به ما آموخته اید که دقیقه های زندگی غنیمت اند. ما همه میدان داریم و زمین، میدانی بزرگ است؛ گاهی میدان جنگ، گاهی میدان مسابقه؛ ولی هیچگاه خالی از تکاپو نیست.
به ما آموخته اید ، زیستن هنر است و هنرمند آنانند که شمع میشوند تا صدای بال زدنهای پروانه ها برقرار بماند.
شما به آموخته اید که راه خویش را بشناسیم تا تابلوهای منحرف کنار جاده، نفریبدمان.
📌آموخته اید که به قدم هایمان آنقدر راه رفتن را بیاموزیم که خستگی نشناسند، به چشمهایمان آنقدر مهر ورزیدن را بیاموزیم که دشمنی نشناسند و به دستهایمان آنقدر سختی کشیدن را بیاموزیم که سستی نشناسند.
شما انگشتهای اشاره ای بوده اید به سمت ماه. کوله پشتیتان، نشان از هجرتی دراز داشت. ما رسم سفر کردن را باید از شما بیاموزیم.
▪️«فرصت ما هم باری بیش نیست»
عاشقانه آمدید مثل نسیم؛ عارفانه رفتید مثل قاصدک. ما رسم دلبری کردن را باید از شما بیاموزیم. وجودتان را با عشق سرشته بودند و سرنوشتتان را با شهادت.
شما به ما آموخته اید که می توان چشمی شد و بارید؛ میتوان لبی شد و خندید برای چهره های پیر و یتیم؛ میتوان دستی شد و نوشت برای شفای قلبها؛ میتوان قدمی شد و برداشت برای رضایت الهی.
دل نگران نباید بود. مؤمنان حقیقی را نه بیم هست و نه اندوه...
آسمان فرصت پرواز بلند است ولی پرسش این است که چه اندازه کبوتر باشی!
➕ به راهیان نور بپیوندید👇
🆔 https://eitaa.com/RAHIYE_NOOR_GILAN
#دلنوشته | #حرف_دل❤️
🔅جریان رودخانه زمان تند است؛ حتما تندتر از اروندی که با قوّت عشق از آن گذشتید. زمان سخت شکننده است؛ کاش میشد از اروند زمان گذشت و به شما رسید؛ به زخمهایتان که رنگ سرخ محمدی بود؛ به نمازهایتان که به خلوص الماس بود و عیار ناب حقیقت!
کاش میشد به شما رسید!
📌خیابان های شهرمان را به نامتان کرده اند، ولی من میگویم که جغرافیای جهان را باید به نام شما کرد و وسعت آسمان و زمین را؛دیری است زبان جز به نام شما نمیچرخد.
▪️ما گم شده ایم در کوچه پس کوچه های زمان. بر روی چشم ما، پرده ای از خاک کشیده اند؛ وگرنه شما را مرگی نیست، ما اسیران غربت خاکیم؛ ما را بیابید! پلاک زخمیتان را بر گردن گمشدگان رملهای داغ گناه بیندازید؛ شاید پیدا شویم! شاید بوی خون به ناحق ریخته شما، ما را به سوی حق بکشاند؛ شاید فکه، نامی شود که رازهای مگو را به ما بیاموزد.ما را صدا کنید؛ با گلوی زخمی و لبهای خشکیده تان! ما را به پادگان دوکوهه بخوانید تا بیاموزیم وصف کلمه عشق را ...
ما مدعیان صف اول بودیم از آخر مجلس شهدارا چیدند !
➕ به راهیان نور بپیوندید👇
🆔 https://eitaa.com/RAHIYE_NOOR_GILAN
#دلنوشته | #حرف_دل❤️
🔅چون شهابی که لحظه ای بر آسمان بگذرد، سبکبال و سبکبار رفتند، تا ما زیستنی سربلند را تجربه کنیم. هنوز رد پوتینهایشان بر پیشانی ابرها پیداست. هنوز از نام سرخشان، آسمان آسمان پرنده میریزد و زمین را به پرواز میخواند.
نگاه دریاییشان، نهیبمان میزند که نشستن، قانون تبار ما نیست به یادمان می آورد که به رسم آفتاب، در رگ درختان حماسه، جاری باشیم.
مسافران خورشید
📌کوچه های خاکی را پشت سر گذاشتند و جاده های افلاک را نشانمان دادند. وجودشان با خمیازه های مردد، نسبتی نداشت؛ چرا که از نسل سپیده بودند. مسافران خورشید و روشنی، اینچنین به بیداریمان خواندند. چون بارانی بهاری، دستمان را گرفتند و با پنجره های آگاهی، آشتیمان دادند. به ایستادنمان توصیه کردند و با کاروان شقایقها ناپدید شدند.
راهی که پیش روی ماست
ما مانده ایم و دشواری وظیفه. ما مانده ایم و راهی که مرد میطلبد. به آیین زمستان تن نمیدهیم که شکوفه های خونین حماسه را از یاد نبردهایم. گوش به پیغامهای آخرشان میسپاریم و دل و جان به مسیر روشنشان. این کوچه های راست قامت، با یادشان نفس میکشند.
▪️لبخندهایمان تا ابد، وامدار چشمهای آزادهشان خواهد ماند ؛خواهیم ایستاد
خواهیم ایستاد در کوران تحریم و تهدید و تحمیل. سربلند خواهیم ماند و سرافرازیشان را به ثانیه های پرفروغ ظهور، پیوند خواهیم زد. روباهان را خواهیم آموخت که بیشه شیران هیچوقت خالی نمیماند. ای شاهدان پرآوازه! توفانهای سهمگین توطئه، گامهایمان را سست نخواهد کرد. ایستاده ایم و مسیر شکوهمندتان را محکمتر از همیشه گام میزنیم.
#هفته_دفاع_مقدس_گرامی_باد🌷
➕ به راهیان نور بپیوندید👇
🆔 @RAHIYE_NOOR_GILAN
#کلام_شهید | #دلنوشته ❤️
🔻 راستی عبادت چیست؟!
احساسی که در آن تمام ذرات وجود به ارتعاش در آید ، جسم می سوزد ، قلب می جوشد ، اشک فرو می ریزد ، روح به پرواز در می آید و جز خدا نمی بیند و جز خدا نمی خواهد...
#شهید_دکترمصطفی_چمران🌷
➕ کانال روحانی شهید میرزا کوچک👇
🆔 @RAHIYE_NOOR_GILAN
#دلنوشته | #دلتنگی
🔻 گذشت
یک سال دیگر هم گذشت..
نه یک قرن گذشت ..
نه چندین قرن است که میگذرد
و جمعه ها شرمنده ی نیامدنت میشود..
ایاباید امید داشته باشم
که امسال یا قرن جدید می آیی
غم از دل منتظرانت میزدایی؟؟!!
هنوز هم دور نشده اقا!!
میشود شب سال تحویل مهمان خانه ی دل هایمان باشی و باهم جشن سال تحویل بگیریم ؟؟!
میشود امسال شب سال تحویل اشک هایم ، از روی شوق امدنت باشد
و نه از روی دلتنگی نیامدنت
ونه از غربت چندین ساله ی تو
و نه از شرمندگی در برابر توو؟؟؟!!
#اللهم_عجل_الولیک_الفرج❤️
➕ سنگر خادمین الشهدای استان گیلان 👇
🆔 @RAHIYE_NOOR_GILAN
┈•꧁حاج༼﷽༽عمران꧂•┈
🔰 #دلنوشته | #شهید_فهمیده
🔻 این بار قلمِ دل عزم وصف نوجوان رهبری کرده که چه زیبا اسماعیل وار ، بند بند وجودیش را در مسلخگاه عشق قربانی نمود .
◽️ حسین فهمیده، نوجوانی که از تمام بندرگاهای دنیایی دست کشید و شجاعانه جان خود را فدای جانانش کرد.
درست است، بزرگی قصه فهمیده را همه شنیده ایم، شاید بارها و بارها، اما باید زبان به اعتراف بگشایم که قاموس لغات و واژه ها یارای آن را ندارد تا بزرگی او را وصف کند.
➖ دقیق که مینگری، میبینی که نوجوان قصه ی ما چه زیبا توانست در آغازین ثانیه های نوجوانیش اسوه انسان کاملی را برای عالمیان به تصویر بکشاند
📍بدرستی، او چه زیبا توانست #دلبری این عالم فانی را به چَشمِ روح، بشناسد و بر تمام آمال دنیویش پشت پا بزند.
آری فهمیده چه زیرکانه دام های دنیایی را شناخت و آنها را به زانو دراورد.
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
✓ ایتا ↶
🆔 https://eitaa.com/rahiye_noor_gilan
✓ روبیکا ↶
🆔 https://rubika.ir/haajomran
📝 #دلنوشته | #حرف_دل
🌾 شما رفتهاید،
ما ماندهایم و دنیایی پر از درد و محنت...
انصافتان کجاست...
اینهمه شوق وصال در وجود ماست و اینهمه دور باشیم؟
خدا بندهنواز است، حتی بندگان سیهروی را هم میپذیرد
شما ای شهیدان، شمایی که آینه جمال خدایید رحمی به دل بیقرار ما کنید
دستی بر سر به زیر افتاده از شرممان کنید.....
بهشت نمیخواهیم!!
بهشت باشد برای بندگان خوب خدا
ما به نگاه از سر لطف شما قانع هستیم ،حتی اگر در میان شعلههای آتشی دست و پا بزنیم که از اعمال بد خودمان شعلهور شده....
ما با یاد جبهههایی روزگار سپری میکنیم که شماها در آن درس عشق و دلداگی آموختید و در همان جبههها به افلاک پرواز کردید...
مارا چه شده که اینهمه سنگین شدیم؟ چرا بال پروازمان حرکتی ندارد؟
کجای کارمان خراب شده که سبکبال نیستیم؟
📍مرکز فضای مجازی راهیان نور
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
✓ ایتا ↶
🆔 https://eitaa.com/rahiye_noor_gilan
✓ روبیکا ↶
🆔 https://rubika.ir/haajomran
✓ شاد↶
🆔https://shad.ir/bfgilan
📝#دلنوشته | #طلائيه
🔻طلائیه!
با من سخن بگو و پرده از رازی بردار كه سالها تو و خداي تو شاهد آن بوده ايد.
🌟طلائيه چقدر غمگيني !آن روز سرافراز و امروز سر به زيرانداخته ای. با كسي سخن نمي گويي و سكوت پيشه كرده اي. اما سكوت تو بالاترين فرياد است و خفتگان را بيدار می کند..
اينجا همه از سكوت تو مي گويند و من از سكونتي كه در تو يافته ام و تا امروز چقدر از تو و از رازهاي سر به مهرت، از تو و مردان بي ادعايت كه مس وجود را به طلاي ناب شهادت معامله كردند، دور بوده ام.
چه احساس حقيري است در من كه توان شنيدن قصه هاي پرغصه ات را ندارم.
📍من در اين سرزمين حتي به قمقمه هاي عطشان سلام مي دهم و سراغ عباس هاي تشنه لب را از آنان مي گيرم .
📚📍سنگر فضای مجازی راهیان نور
╔═📚📒════╗
🆔 https://eitaa.com/rahiye_noor_gilan
🆔 https://rubika.ir/haajomran
╚════📖🔖═╝
#دلنوشته
ای دلاورمرد
ای با غیرت
ای شهید
ای آشنای ره عشق
در این بحر عمیق،
غرق گشتی و نگشتی به آن آلوده
هر سال در سالروز عملیات کربلای چهار
یاد پروازت که می افتم، چهار ستون بدنم میلرزد
بعد از تو کربلاهای زیادی را داشتیم.
آنقدر ایستادیم
تا راه کربلا گشوده شد
و تو همچنان بر فراز سرمان در پروازی
امروز اگر مسیر نجف تا کربلا باز و نورانیست
از خط سرخی است که از رگ های مطهر تو بر خاک وطن چکید
و امروز اگر مدافعان حرم و حریم انسانیت قامت استوار کرده و ایستاده اند، به حرمت خون های پاکی است که در همه کربلاها و همه عملیات ها برای فتح و تثبیت قله های اسلام جاری شد.
یادتان گرامی
راهتان پر رهرو
📚📍سنگر فضای مجازی راهیان نور
╔═📚📒════╗
🆔 https://eitaa.com/rahiye_noor_gilan
🆔 https://rubika.ir/haajomran
╚════📖🔖═╝
📝 #دلنوشته | #هویزه
🌟اینجا میعادگاه شهدای دانشجو است همان دانشجویانی که کلاس عاشقی را در جبهه عشق گذراندند و همچون کبوتری بی قرار به سوی معشوقه خود پر گشودند...🕊
آنانی که مشق عشق نوشتند و راه آسمان گشودند تا روشنای مسیر دلخستگانی همچون من اسیر دلتنگی و روزمرگی باشند.
آری اینجا هویزه است عشق آبادای کوچک ،تا به هویزه نیایی نمیتوانی معنای حقیقی عشق را درک کنی .
اینجا سرزمین حسین است... حسینی که بر امامش اقتدا کرد و چه مظلومانه جام شهادت نوشید.
📍به هویزه که رسیدی کافیست چشمانت را ببندی و بالهایت را برای پرواز باز کنی فرقی نمیکند که باشی و چه کرده باشی اینجا تو را عاشق و بیقرار میکند و اینجا تو را شهید میکنند .
📍سنگر فضای مجازی راهیان نور
╔═📚📒════╗
🆔 https://eitaa.com/rahiye_noor_gilan
🆔 https://rubika.ir/haajomran
╚════📖🔖═╝
📝 #دلنوشته | #دلتنگی
🔻معنای و مفهوم دلتنگی را نمیدانستم تا الان که از دیار عاشقان بی ادعا دور افتاده ام، دلتنگم و این اصلا عجیب نیست هرکسی که پایش به آن خاک مقدس برسد و در هوای انجا نفسی تازه کند بی گمان دلش اسیر میشود و دیگر افسار قلب دست خودش نیست .
🔅تنها اسیر شدنی که به هزاران آزادی ترجیح میدهم اسیر شدن در غروب های بی نظیر شلمچه و لابه لای اروند و آرامش ناب طلاییه است.
جایی که خستگی معنای خود را گم میکند و تا چشم کار میکند همه و همه زیبایی است، بی تردید سرزمین نور زیباترین تابلوی آفرینش است.
📍کاش بالی برای پرواز داشتم تا هر وقت که دلتنگی نفسم را بند می اورد پر بزنم و خودم را به بهشت زمینی برسانم .
♻️سنگر فضای مجازی راهیان نور
╔═📚📒════╗
🆔 https://rubika.ir/haajomran
╚════📖🔖═╝