eitaa logo
سنگر خادمین الشهدای گیلان
260 دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
523 ویدیو
20 فایل
نَسْأَلُ اللَّهَ مَنَازِلَ الشُّهَدَاءِ ❤️|خادم باشی... عاشق باشی... مگر دلت آرام میگیرد؟! ➕ سنگر خادمین الشهدای استان گیلان 👇 🆔 @RAHIYE_NOOR_GILAN
مشاهده در ایتا
دانلود
۲۳ چه حال و هوای قشنگی بود چه خواب زیبایی بود چمدان در دست به سوی سرزمین عشق. چه صبح زیبایی است صبح ۲۳ اسفند صبح عاشقی است برای ما. چه شور دل انگیزی داشتیم شوق دیدن دوستان قدیمی که سالی یکبار قسمت است جمال زیبایشان را ببینیم چقد شیرین است. چه قلقله ای بود دفتر پذیرش، چه همهمه ای بود یکی آرزوی شلمچه دیگری در شوق کانال کمیل،یکی از خاطرات گذشته میگفت یکی از آرزوهایش‌.حالمان حال قشنگی بود قابل وصف نبود جملات و کلمات در توصیف حالمان ناچیز بودن. چه خبر بود جلوی خیاطی، چه با عشق صف کشیده بودن در ایستگاه پلاک زنی چه زیبا روی پلاک ها مینوشتند سرانجام خادم الشهید، شهید میشود.چه قدر دلهایمان پاک بود چون شهیدان از همه چیز دل کنده بودیم از شهر از تمام زرق و برق های این دنیای فانی.... چه خبر بود روز اعزام هیچکس در پوست خودش نمیگنجید همه با حکم به دست آماده بودن قرآن آوردن، اسپند آوردن چقدر شبیه زمان جنگ بود گویی ما همان بچه های زمان جنگیم برای همدیگر سربند می بستیم فقط دیگر سر سربند دعوا نداشتیم چون همه سربند ها یا فاطمه بود . چه رنگ قشنگی داشت حنایی که به دستمان میزدیم . چقدر خوشحال بود اروند از شوق حضور خادمان به چپ و راست میزد. چه داد و هواری راه انداخته بودیم بچه های کانال کمیل جا نمونید حرکت کردیم ها، بچه های شرهانی برن پارکینگ،شلمچه نبود انگاری اینجا ترمینال است البته ترمینال عشق ترمینال شهادت و مسافرانشم مجنون و شیدای شهادت نوبت به سرزمین عشق رسید نوبت به سرزمین رمل های داغ رسید وقتی سوار ماشین فکه شدم نگاهی به بچه ها کردم راست میگفت سید اهل قلم: این جوانان نسل تازه ای هستند که در زمین سقوط کرده اند و وظیفه دگرگونی عالم را پروردگار به گرده ی اینان گذاشته است. همگی به یاد داریم در روز وداع از یادمان ها آرزویمان این بود خدایا عمری عطا بفرما که سال دیگر هم خادم باشیم اما مهمان ناخوانده ای برایمان آمد مهمانی که همه چیز را بهم زد و حال از صبحی غم انگیز میگویم صبحی که از خواب بلند شدیم از خواب شیرین و زیبایمان، ما در خانه بودیم دور از سرزمین عشق دور از سرزمین ملائک امسال افتخار چسباندن آرم خادمی بر روی قلبمان نصیبمان نشد و ای کاش که هیچ وقت از خواب بیدار نمی شدیم ای کاش..... 🆔 @Rahiye_noor_gilan "ستاد مرکزی راهیان نور گیلان"
در تلاطـم نگـرانۍ هاے خـودمان بودیــم...... خـادمان راهــیان درڪ میکردند حال یڪدیگر را....... یڪ سال انتظار وناگـہ تمام امـید یک ساله مان را به یکباره ناامــید ڪرد💔 مانده بـودیم وعــیدے ڪه برایمان شیریـنۍ نداشت.......عـید ما بایـد لباس خاڪی به تن وباچـفیہ هایۍ که یک سال شاهــد انتظارمان بودند در و و و ......خـادم بودیمـ وحال در هواے آلوده تـهران گرفتار بودیم😔 تا اینڪه با یڪ پیـام براے ڪارجهادے خادمان به خودمان آمدیم وحالمـان خوب شد..... امـسال خادمۍ‌مان در تـهـران وخدمت وڪمڪ به است..... امسال نیز در عرصه‌ایم،امـا مشغول در تـولیـد ماسڪ وبسته بندے ارزاق وڪارهاے جهادے پشت جبهه و در تولیـد دستڪش و ....... و ڪمک در . همه اینها خدمت است ..... به قول سال دیگــر که به راهیـان برویــم بیشتر قـدر میدانیم وبه راستی ڪه حال وهواے مان سال دگر دیدن دارد💔 🆔 @Rahiye_noor_gilan
🍃 🌺 بسم الرب الشهدا..... به نام خدایی که دلتنگی را آفرید تا ما عاشق تر بشویم شهداچطوری بنویسم از حال دلم شاید این حال فعلی من را اکثریت خادمای کشور راداشته باشند؛یکسال منتظر بودم...یکسال تقویم رو نگاه می کردم،کی وکجا وعده دیدار مابا شماشهدا شود؟!به ماه های اعزام نزدیک می شدم،بهمن پیامک های اعزام بازه خادمی دانش آموزی می اومد شهدا، توی دلم می گفتم الان که مشغول تحصیلم؟!ان شا الله اسفند سرم خلوت شد....عید اردوگاه شهید بلباسی می رم؟! واما لحظات حساس شروع شد.....استرس قرعه کشی به جنوب تمام وجودمو گرفته بود شهدا...،بوی اسفند ،خاک،گردغبار،شلمچه، شوخی های بچه های خادم،نجوا های شبانه،سلام ازراه دور به آقاامام حسین.... توی دلم یک درصد گفتم اگه خادم تونم نشدم توی اردوگاه شهید بلباسی خادم زائراتون توی اتوبوس ناحیه تنکابن میشم....باز باخودم می گفتم شهدا امسال هم قرار بیایم پیش تون خادمی کنیم.... گریه کنیم....دل های شکسته مون بخرید؛ عیدی آخرسال مون بدین... تا این که موقع اعزام خادمی شهدااین خبر به گوش ام رسید....... اعزام کاروان های راهیان نور لغو شد اعزام خادمین شهدا به مناطق و اردوگاه ها لغو شد.... هاج واج موندم....یعنی چی؟؟خادمی نکنم براتون؟!زائرتون نباشم؟! چطوری دل ناآروم خودم آروم کنم شهدا !؟مگه میشه عاشق معشوق دعوت نکنه؟؟...مگه چیکارکردم...کلی داشتم باخودم کلنجار می رفتم شهدا، تا این که یاد حرف فرمانده مون شهید حاج محمدبلباسی افتادم...ایشون فرموده بودند: خادمی کردند فقط به مناطق جنوب وغرب نیست ما می تونیم توی شهرمون خادم الشهدا باشیم✋.... کمی آروم شدم وقتی یاد حرف حاج محمد بلباسی افتادم..... تا این که گوشی ام زنگ خورد....بچه های به پاکار می خوایم برای تولید ماسک.... همون لحظه فهمیدم خط مقدم خادمی الان توی شهرمون....به قول حاج یکتا:مگه میشه برای شهدا قدم بزاری وسراغ تون نیان؟؟...موقع درست کردند ماسک ها بچه ها، ماسک های رو به نیابت شهدا درست می کردند....ومن ایمان دارم که شما (شهدا) زنده اید.....وبه خادم هاتون سر می زنید درهمه احوال.... شهدا برای سلامتی مدافعان سلامت ومقام عظمای ولایت دعا کنید شما دستون باز تره دست ما زمینی ها روبگیرید.... من دلم آسمون می خواد .. ... 🔰ارسال دلنوشته هاتون ✅ @khadem_shohada133 شبکه ی مرکزی خادمین شهدا استان گیلان 🆔 @Rahiye_noor_gilan ...
حال ما در کنار شما و نفس کشیدن در هوایتان جان تازه می گرفت؛ امسال اما بغضی در گلو داریم.. اروندکنار ارسالی از خادم الشهدا ☄خُنَّس ☄ ارسال دلنوشته های شما عزیزان ✅ @Khadem_shohada133 شبکه ی مرکزی خادمین شهدای استان گیلان 🆔 @Rahiye_noor_gilan
🍃 با کدامین رو روز شمارش باشیم عصر ها منتظر صبح وصالش باشیم سالهاست که منتظر سیصد و اندی مرد است آنقدر مرد نبودیم که یارش باشیم ♥️ @Rahihe_noor_gilan
🔻 بغض‏‌های حقیر ما، روبه‏ روی تصاویر گلگون شما سرریز می‏شود و راه را برای کلام می‏بندد؛ با شما شقایق‏‌هایم. از شما چه باید گفت و چه باید نوشت؟ واژه‏‌های خاکسترگونه ما، فقط بلدند روبه‏‌روی شما ضجه بزنند. اما کاش می‏دانستند که یاد شما حرکت است؛ حرکتی برای بهبودی وضعِ «بودن». چه باید گفت که شما حنجره‏ های خود را عبور دادید تا آن سوی مرزهای تکبیر، آن سوی مرزهای ندیدن؛ جایی که واژه‏ ای یافت نمی‏شود تا شما را با آن ستود. اصلاً شما که برای تحسین برانگیزی قلم‏ های ما بوسه بر عطر پرواز نزدید! 📌 هر روز و هر شب، خاکریزها، با اشک‏ها و دعاهایتان گره می‏خورد. شما، درشتناکی شب را با تکبیرهای فاتحانه‏‌تان درهم می‏شکستید و روزهای سنگر را سپیدتر از بال‏های کبوتران می‏کردید.ما مانده‏ ایم و یاد شما بَدا به حال ما، اگر یاد شما را زندگی ما قاب نگیرد. اینجا فراوانند داغ‏ های کمرشکن و زخم‏هایی که شما مرهمشان هستید؛ شما را می‏گویم که نگاهتان رفت و در جهت قبله پروانه‏ ها خانه کرد. وقتی دست نوشته‏ های شما خوانده می‏شود، در می‏یابیم که شما نام دیگر خورشیدید و قرابتی نزدیک با خود عشق دارید. 🌟 وقتی وصیت‏نامه‏ های شما را می‏خوانیم، تازه می‏فهمیم چرا با عزم آخرین نفر از شما، آسمان چمدان خود را بست و کوچید تا بر شرم خویش نیفزوده باشد. وقتی عکس شما را در ذهن خویش ورق می‏زنیم، تازه می‏فهمیم که عکس‏های تک تک شما اشاره می‏کرده است به بهترین فصل حیات و ما غافل بودیم. حال ما مانده‏ایم و دستانی که به دیواره‏ های قفس می‏خورد. ما مانده‏ ایم و نام جاوید شما که از لمس رهایی، خنده می‏زند. ما مانده‏ ایم و موسم یاد شما که روزهای ما را ترمیم می‏کند. ➕ به راهیان نور بپیوندید👇 🆔 @RAHIYE_NOOR_GILAN
| ❤️ 🔅 راه بهار، بسته نیست. هرگوشه اشارت چشمان‌پیرمیخانه، سجاده به سوی بهار می‏سازد. شال و کلاه کرده‏ ام تا از جاده خونین لاله‏ ها بگذرم. می‏خواهم به جاده‏‌ایی بروم که در آن، علائم راهنمایی بندگی گذاشته‏ اند؛ جاده‏‌ای که با لبخند از آن گذشتید و من با وضو باید بگذرم. اکنون، می‏خواهم با طهارت کلامتان و استعانت شفاعتتان و نیت امامتان، وضو کنم. 📌 لاله، از جویبار خودسازی آب می‏خورد خون، اولین رنگ نقاشی ما در بهار بود. پدرم می‏گفت، اگر لاله‏ ای نروید، بهاری نمی‏ آید و من برای آمدن بهار معرفت، هر روز، هزار بار شهید می‏شوم؛ هر روز، هزار بار روی مین توبه می‏روم.پدرم می‏گفت، لاله‏ ها از جویبار خودسازی آب می‏خورند؛ نه از آبراه خودپرستی. می‏خواهم جهانی به رنگ مردانگی شما بسازم. ▪️ای شقایق‌ها! ایثار از آن شماست که دنیا را گوشه‌ای افکندید و با پرواز عاشقانه خود ؛ بر روز‌های ما نسیم بهشت پاشیدید. ➕ به راهیان نور بپیوندید👇 🆔 @RAHIYE_NOOR_GILAN
| ❤️ 🔅تو اى سبزترین بهار جاوید! اى نشان بى نشان‏ها! اى آیینه نور! اى راز سر به مهر! اى بیکران! تو آن روز خورشیدى و امروز. باور نمی‌کنم که با آن همه خروش در خاک خفته‏ اى! اى که حضور دریایى تو در آسمان‏ها جاری‌تر از رودهاست! هنوز تپش امواج پرخروش غیرتت لرزه بر اندام دشمنان مى‏ افکند. 📌ما خفتگان در ساحلت غرقه به طوفانیم و تو چه آرام، در پهنه بیکرانت، حیرتمان را به نظاره نشسته‏ اى. چه زیباست قاب عکس خالى‏ ات بر دیوار قلب‏مان. هنوز در صفحه صفحه تاریخ، تفسیر حدیث جاودانگى‏ ات را مى‏ نویسند و چه زیباست شعر دلتنگى‏ هایمان. ▪️هنوز کوچه‏ ها در انتظار ترنم گام‏هاى سبز تواند. آسمان تاریک شهر در التماس تابش چشم‏ هاى توست. اى نور! چگونه در عمق دلواپسی هایمان تابش‏ ات را به خاک بخشیدى. اى تفسیر سرمستى و اى نغمه شوریدگى! نزدیک است پرنده قلبم در کنج تنهایى جان سپارد. گوش کن! ثانیه‏ ها به امید بازگشت تو در تپش‏ اند. دل من تفسیر کتابنامه انتظارت را تا انتهاى جاده‏ هاى بى کسى از بر کرده است، تا شاید آغاز کنى روزى را مثل آغاز بهار. باز هم مى‏ گویم که دلم منتظر توست. ➕ به راهیان نور شهدای گیلان بپیوندید👇 🆔 @RAHIYE_NOOR_GILAN
| ❤️ 🔅شما به ما آموخته‏‌اید که بال، برای پریدن است و جاده برای دویدن. به ما آموخته‏ اید که دقیقه‏ های زندگی غنیمت‏ اند. ما همه میدان‏ داریم و زمین، میدانی بزرگ است؛ گاهی میدان جنگ، گاهی میدان مسابقه؛ ولی هیچ‏گاه خالی از تکاپو نیست. به ما آموخته‏ اید ، زیستن هنر است و هنرمند آنانند که شمع می‏شوند تا صدای بال زدن‏های پروانه‏ ها برقرار بماند. شما به آموخته‏ اید که راه خویش را بشناسیم تا تابلوهای منحرف کنار جاده، نفریبدمان. 📌آموخته‏ اید که به قدم‏ هایمان آن‏قدر راه رفتن را بیاموزیم که خستگی نشناسند، به چشم‏هایمان آن‏قدر مهر ورزیدن را بیاموزیم که دشمنی نشناسند و به دست‏هایمان آن‏قدر سختی کشیدن را بیاموزیم که سستی نشناسند. شما انگشت‏های اشاره‏ ای بوده‏ اید به سمت ماه. کوله پشتی‏تان، نشان از هجرتی دراز داشت. ما رسم سفر کردن را باید از شما بیاموزیم. ▪️«فرصت ما هم باری بیش نیست» عاشقانه آمدید مثل نسیم؛ عارفانه رفتید مثل قاصدک. ما رسم دلبری کردن را باید از شما بیاموزیم. وجودتان را با عشق سرشته بودند و سرنوشت‏تان را با شهادت. شما به ما آموخته‏ اید که می‏ توان چشمی شد و بارید؛ می‏توان لبی شد و خندید برای چهره‏ های پیر و یتیم؛ می‏توان دستی شد و نوشت برای شفای قلب‏ها؛ می‏توان قدمی شد و برداشت برای رضایت الهی. دل نگران نباید بود. مؤمنان حقیقی را نه بیم هست و نه اندوه... آسمان فرصت پرواز بلند است ولی پرسش این است که چه اندازه کبوتر باشی!  ➕ به راهیان نور بپیوندید👇 🆔 https://eitaa.com/RAHIYE_NOOR_GILAN
| ❤️ 🔅جریان رودخانه زمان تند است؛ حتما تندتر از اروندی که با قوّت عشق از آن گذشتید. زمان سخت شکننده است؛ کاش می‏شد از اروند زمان گذشت و به شما رسید؛ به زخم‏هایتان که رنگ سرخ محمدی بود؛ به نمازهایتان که به خلوص الماس بود و عیار ناب حقیقت! کاش می‏شد به شما رسید! 📌خیابان‏ های شهرمان را به نامتان کرده‏ اند، ولی من می‏گویم که جغرافیای جهان را باید به نام شما کرد و وسعت آسمان و زمین را؛دیری است زبان جز به نام شما نمی‏چرخد. ▪️ما گم شده‏ ایم در کوچه پس کوچه‏ های زمان. بر روی چشم ما، پرده‏ ای از خاک کشیده‏ اند؛ وگرنه شما را مرگی نیست، ما اسیران غربت خاکیم؛ ما را بیابید! پلاک زخمیتان را بر گردن گم‏شدگان رمل‏های داغ گناه بیندازید؛ شاید پیدا شویم! شاید بوی خون به ناحق ریخته شما، ما را به سوی حق بکشاند؛ شاید فکه، نامی شود که رازهای مگو را به ما بیاموزد.ما را صدا کنید؛ با گلوی زخمی و لب‏های خشکیده‏ تان! ما را به پادگان دوکوهه بخوانید تا بیاموزیم وصف کلمه عشق را ... ما مدعیان صف اول بودیم از آخر مجلس شهدارا چیدند ! ➕ به راهیان نور بپیوندید👇 🆔 https://eitaa.com/RAHIYE_NOOR_GILAN
| ❤️ 🔅چون شهابی که لحظه‏ ای بر آسمان بگذرد، سبکبال و سبکبار رفتند، تا ما زیستنی سربلند را تجربه کنیم. هنوز رد پوتین‏هایشان بر پیشانی ابرها پیداست. هنوز از نام سرخشان، آسمان آسمان پرنده می‏ریزد و زمین را به پرواز می‏خواند. نگاه دریایی‏شان، نهیبمان می‏زند که نشستن، قانون تبار ما نیست به یادمان می‏ آورد که به رسم آفتاب، در رگ درختان حماسه، جاری باشیم. مسافران خورشید 📌کوچه‏ های خاکی را پشت سر گذاشتند و جاده‏ های افلاک را نشانمان دادند. وجودشان با خمیازه‏ های مردد، نسبتی نداشت؛ چرا که از نسل سپیده بودند. مسافران خورشید و روشنی، این‏چنین به بیداری‏مان خواندند. چون بارانی بهاری، دستمان را گرفتند و با پنجره‏ های آگاهی، آشتی‏مان دادند. به ایستادنمان توصیه کردند و با کاروان شقایق‏ها ناپدید شدند. راهی که پیش روی ماست ما مانده‏ ایم و دشواری وظیفه. ما مانده‏ ایم و راهی که مرد می‏طلبد. به آیین زمستان تن نمی‏دهیم که شکوفه‏ های خونین حماسه را از یاد نبرده‏ایم. گوش به پیغام‏های آخرشان می‏سپاریم و دل و جان به مسیر روشنشان. این کوچه‏ های راست قامت، با یادشان نفس می‏کشند. ▪️لبخندهایمان تا ابد، وامدار چشم‏های آزاده‏شان خواهد ماند ؛خواهیم ایستاد خواهیم ایستاد در کوران تحریم و تهدید و تحمیل. سربلند خواهیم ماند و سرافرازی‏شان را به ثانیه‏ های پرفروغ ظهور، پیوند خواهیم زد. روباهان را خواهیم آموخت که بیشه شیران هیچ‏وقت خالی نمی‏ماند. ای شاهدان پرآوازه! توفان‏های سهمگین توطئه، گام‏هایمان را سست نخواهد کرد. ایستاده‏ ایم و مسیر شکوهمندتان را محکم‏تر از همیشه گام می‏زنیم. 🌷 ➕ به راهیان نور بپیوندید👇 🆔 @RAHIYE_NOOR_GILAN
| ❤️ 🔻 راستی عبادت چیست؟! احساسی که در آن تمام ذرات وجود به ارتعاش در آید ، جسم می‌ سوزد ‌، قلب می ‌جوشد ، اشک فرو می ‌ریزد ، روح به پرواز در می آید و جز خدا نمی ‌بیند و جز خدا نمی خواهد... 🌷 ‌‌➕ کانال روحانی شهید میرزا کوچک👇 🆔 @RAHIYE_NOOR_GILAN
| 🔻 گذشت یک سال دیگر هم گذشت.. نه یک قرن گذشت .. نه چندین قرن است که میگذرد و جمعه ها شرمنده ی نیامدنت میشود.. ایاباید امید داشته باشم که امسال یا قرن جدید می آیی غم از دل منتظرانت میزدایی؟؟!! هنوز هم دور نشده اقا!! میشود شب سال تحویل مهمان خانه ی دل هایمان باشی و باهم جشن سال تحویل بگیریم ؟؟! میشود امسال شب سال تحویل اشک هایم ، از روی شوق امدنت باشد و نه از روی دلتنگی نیامدنت ونه از غربت چندین ساله ی تو و نه از شرمندگی در برابر توو؟؟؟!! ❤️ ➕ سنگر خادمین الشهدای استان گیلان 👇 🆔 @RAHIYE_NOOR_GILAN
┈•‌‌‌‌‌‌꧁حاج༼﷽༽عمران꧂•┈ ‍🔰 | 🔻 این بار قلمِ دل عزم وصف نوجوان رهبری کرده که چه زیبا اسماعیل وار‌ ، بند بند وجودیش را در مسلخگاه عشق قربانی نمود . ◽️ حسین فهمیده، نوجوانی که از تمام بندرگاهای‌ دنیایی دست کشید و شجاعانه جان خود را فدای جانانش کرد. درست است، بزرگی قصه فهمیده را همه شنیده ایم، شاید بارها و بارها، اما باید زبان به اعتراف بگشایم که قاموس لغات و واژه ها یارای آن را ندارد تا بزرگی او را وصف کند. ➖ دقیق که مینگری، میبینی که نوجوان قصه ی ما چه زیبا توانست در آغازین ثانیه های نوجوانیش اسوه انسان کاملی را برای عالمیان به تصویر بکشاند 📍بدرستی، او چه زیبا توانست این عالم فانی را به چَشمِ روح، بشناسد و بر تمام آمال دنیویش پشت پا بزند. آری فهمیده‌ چه زیرکانه دام های دنیایی را شناخت و آنها را به زانو دراورد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ✓ ایتا ↶ 🆔 https://eitaa.com/rahiye_noor_gilan ✓ روبیکا ↶ 🆔 https://rubika.ir/haajomran
📝 | 🌾 شما رفته‌اید، ما مانده‌ایم و دنیایی پر از درد و محنت... انصافتان کجاست... اینهمه شوق وصال در وجود ماست و اینهمه دور باشیم؟ خدا بنده‌نواز است، حتی بندگان سیه‌روی را هم می‌پذیرد شما ای شهیدان، شمایی که آینه جمال خدایید رحمی به دل بیقرار ما کنید دستی بر سر به زیر افتاده از شرممان کنید..... بهشت نمیخواهیم!! بهشت باشد برای بندگان خوب خدا ما به نگاه از سر لطف شما قانع هستیم ،حتی اگر در میان شعله‌های آتشی دست و پا بزنیم که از اعمال بد خودمان شعله‌ور شده.... ما با یاد جبهه‌هایی روزگار سپری می‌کنیم که شماها در آن درس عشق و دلداگی آموختید و در همان جبهه‌ها به افلاک پرواز کردید... مارا چه شده که اینهمه سنگین شدیم؟ چرا بال پروازمان حرکتی ندارد؟ کجای کارمان خراب شده که سبکبال نیستیم؟ ‌📍مرکز فضای مجازی راهیان نور ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ✓ ایتا ↶ 🆔 https://eitaa.com/rahiye_noor_gilan ✓ روبیکا ↶ 🆔 https://rubika.ir/haajomran ✓ شاد↶ 🆔https://shad.ir/bfgilan
📝 | 🔻طلائیه! با من سخن بگو و پرده از رازی بردار كه سالها تو و خداي تو شاهد آن بوده ايد. 🌟طلائيه چقدر غمگيني !آن روز سرافراز و امروز سر به زيرانداخته ای. با كسي سخن نمي گويي و سكوت پيشه كرده اي. اما سكوت تو بالاترين فرياد است و خفتگان را بيدار می کند.. اينجا همه از سكوت تو مي گويند و من از سكونتي كه در تو يافته ام و تا امروز چقدر از تو و از رازهاي سر به مهرت، از تو و مردان بي ادعايت كه مس وجود را به طلاي ناب شهادت معامله كردند، دور بوده ام. چه احساس حقيري است در من كه توان شنيدن قصه هاي پرغصه ات را ندارم. 📍من در اين سرزمين حتي به قمقمه هاي عطشان سلام مي دهم و سراغ عباس هاي تشنه لب را از آنان مي گيرم . 📚📍سنگر فضای مجازی راهیان نور ╔═📚📒════╗ 🆔 https://eitaa.com/rahiye_noor_gilan 🆔 https://rubika.ir/haajomran ╚════📖🔖═╝
ای دلاورمرد ای با غیرت ای شهید ای آشنای ره عشق در این بحر عمیق، غرق گشتی و نگشتی به آن آلوده هر سال در سالروز عملیات کربلای چهار یاد پروازت که می افتم، چهار ستون بدنم میلرزد بعد از تو کربلاهای زیادی را داشتیم. آنقدر ایستادیم تا راه کربلا گشوده شد و تو همچنان بر فراز سرمان در پروازی امروز اگر مسیر نجف تا کربلا باز و نورانیست از خط سرخی است که از رگ های مطهر تو بر خاک وطن چکید و امروز اگر مدافعان حرم و حریم انسانیت قامت استوار کرده و ایستاده اند، به حرمت خون های پاکی است که در همه کربلاها و همه عملیات ها برای فتح و تثبیت قله های اسلام جاری شد. یادتان گرامی راهتان پر رهرو 📚📍سنگر فضای مجازی راهیان نور ╔═📚📒════╗ 🆔 https://eitaa.com/rahiye_noor_gilan 🆔 https://rubika.ir/haajomran ╚════📖🔖═╝
📝 | 🌟اینجا میعادگاه شهدای دانشجو است همان دانشجویانی که کلاس عاشقی را در جبهه عشق گذراندند و همچون کبوتری بی قرار به سوی معشوقه خود پر گشودند...🕊 آنانی که مشق عشق نوشتند و راه آسمان گشودند تا روشنای مسیر دلخستگانی همچون من اسیر دلتنگی و روزمرگی باشند. آری اینجا هویزه است عشق آبادای کوچک ،تا به هویزه نیایی نمیتوانی معنای حقیقی عشق را درک کنی . اینجا سرزمین حسین است... حسینی که بر امامش اقتدا کرد و چه مظلومانه جام شهادت نوشید. 📍به هویزه که رسیدی کافیست چشمانت را ببندی و بالهایت را برای پرواز باز کنی فرقی نمیکند که باشی و چه کرده باشی اینجا تو را عاشق و بیقرار میکند و اینجا تو را شهید میکنند . 📍سنگر فضای مجازی راهیان نور ╔═📚📒════╗ 🆔 https://eitaa.com/rahiye_noor_gilan 🆔 https://rubika.ir/haajomran ╚════📖🔖═╝
📝 | 🔻معنای و مفهوم دلتنگی را نمیدانستم تا الان که از دیار عاشقان بی ادعا دور افتاده ام، دلتنگم و این اصلا عجیب نیست هرکسی که پایش به آن خاک مقدس برسد و در هوای انجا نفسی تازه کند بی گمان دلش اسیر میشود و دیگر افسار قلب دست خودش نیست . 🔅تنها اسیر شدنی که به هزاران آزادی ترجیح میدهم اسیر شدن در غروب های بی نظیر شلمچه و لابه لای اروند و آرامش ناب طلاییه است. جایی که خستگی معنای خود را گم میکند و تا چشم کار میکند همه و همه زیبایی است، بی تردید سرزمین نور زیباترین تابلوی آفرینش است. 📍کاش بالی برای پرواز داشتم تا هر وقت که دلتنگی نفسم را بند می اورد پر بزنم و خودم را به بهشت زمینی برسانم . ♻️سنگر فضای مجازی راهیان نور ╔═📚📒════╗ 🆔 https://rubika.ir/haajomran ╚════📖🔖═╝