شده آدمی که دوسش دارید و ببینید و یهو این احساس بهتون دست بده که از دوست داشتنش رها شدین و همهی رشته هایی که بینتون بود پاره شده؟
الان دقیقا توی همون وضعیتم
دلیلش رو نمیدونم
هیچ احساسی نسبت به این موضوع ندارم
فقط نگاه میکنم و میگذرم
همین..
هدایت شده از توییت فارسی
از تمام چیزایی که به موقع اتفاق نمیوفتن خسته شدم...
»Elham«
@farsitweets
4_5886485698323679570.mp3
7.29M
I just wanna run away
Find somewhere that feels safe
Find somewhere the bad days
Don’t come as often in this sad phase
Somewhere I can be loved
Where I don’t have to run away from my flaws
And I don’t have to be afraid of my thoughts
بهم گفت :
اگه یه آدمایی از زندگیت حذف میشن غصه نخور!
خدا یه چیزایی رو شنیده و دیده که تو ازشون بیخبری ..
با منی که یک روز کامل زمان دارم درس بخونم اما صبر میکنم تا وقتی تحت فشار استرس قرار گرفتم برم سمتش از خود تخریبی حرف نزنین ..
دیروز به طور خیلی رندوم تصمیم گرفتم برم خوراکی بگیرم و بریزم توی شیشه و بزارم توی کمدم تا هروقت که دلم یچیزی میخواد(همیشه میخواد) برم سراغشون؛
از دیشب که این شیشه پر بوده الان فقط یکمیش مونده..
بنظرتون به چه نتیجهای رسیدم بعد از اینکه خیلی خواستم خودمو کنترل کنم که تمومش نکنم؟
نشستم یه نگاهی به شیشه کردم و گفتم : زندگی ارزشش رو نداره، اگه فردا بمیرم همهی اینا میمونن توی کمد(داداشم میره میخوره) و با همین نظریهی کاملا محبوب رفتم سراغش و شروع کردم به خوردن :))