eitaa logo
کانال کمیل
284 دنبال‌کننده
7.5هزار عکس
5هزار ویدیو
71 فایل
سفیرعشق شهیداست و ارباب عشق حسین‌علیه‌السلام وادی عشاق کربلاجایی که ارباب عشق سربه‌باد می‌دهدتا اسرارعشاق را بازگوکند که‌برای عشاق راهی‌جز ازکربلا گذشتن نیست🌷 کپی باذکرصلوات برمهدی عج eitaa.com/joinchat/2239103046Cd559387bf0
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹🕊🥀🌴🥀🕊🌹 ... خوب است کار را برای خدا و برای رضای خدا انجام دهیم . 🌹 🕊 🌹 🥀🕊
💕 معرفی شهید 💕 💌 وصیتنامه زینب کبری(س)بنت حیدرالکرار اسم شما شفا است. اسم شما راه گشا است. اسم شما بانوی ایثار و اقتدار که می آید چهار ستون بدن من حقیر می لرزد که من سگ رو سیاه که باشم که بخواهم جان ناقابل خود را در راه حرم امن شما تقدیم کنم. بی بی جان من حقیر رو سیاه و آلوده، دستانم خالی است و چیزی ندارم (عملی ندارم که راه گشا در روز قیامت باشد) که در طبق اخلاص قرار دهم و تقدیمشان کنم جز این جسم آلوده و ناقابل خود که اگر شما قبول فرمائید رو سفید خواهم شد و اگر نه که من رو سیاه و خسران زده هستم. فقط ترا به خدا بی بی جان مگذارید که حقیرتان شرمنده برادرتان حضرت عباس بن علی بن ابی طالب علیه السلام شوم (غیرت الله) مدافع حرم شما بودن افتخار ماست و مدال افتخار است زیرا راه شما و راه آل الله راه نجات است(ان الحسین مصباح الهدی و السفینه النجاه ) در این راه و امتحان سخت الهی صمیمانه و عاجزانه به دعای خیر تمام کسانی که ذره ای و کمتر از ذره ای به گردن من روسیاه حق دارند احتیاج مبرم دارم ان شاءالله که بتوانم سرباز خوبی برای ولایت فقیه حضرت آیت الله خامنه ای (حفظ ) باشم. در وصیت نامه خود درخواست کرده است: «برای من سنگ مزار برای من نگذارید مدیون هستید. سیمان می‌کنید و با یک تکه چوب «کلنا عباسک یا زینب (س)» را می‌نویسید، ما نیز طبق خواسته وی عمل کردیم.
🥀💐🌹🕊🌹💐🥀 کسی می‌تواند از سیم‌های خاردار دشمن عبور کند که در سیم‌های خاردار نفس خود گیر نکرده باشد . 🌹 🌹 🌹 🌹🕊 🌹🕊🌹 🕊
🌴🌷🥀🌹🥀🌷🌴 اح‍م‍د ت‍ی‍ر م‍‍اه‌ ۱۳۳۲، در خ‍‍ان‍و‌اده‌‌‌ا‌ی‌ م‍ت‍وس‍ط در ف‍ی‍روزک‍وه‌ چ‍ش‍م‌ ب‍ه‌ ج‍‍ه‍‍ان گ‍ش‍ود. او دوران دبستان و سه سال اول دبیرستان را به ترتیب در «کیاکلا» و «سرپل تالار»، دو روستا از روستاهای محروم شمال و سه سال آخر را در «دبیرستان قناد» بابل گذراند. شهید کشوری ضمن تحصیل علاقه زیادی به کارهای ورزشی و هنری نشان می‌داد و یک بار در رشته طراحی در ایران مقام اول را کسب کرد و در «کشتی» هم درخشش داشت. کشوری در حین تحصیل فعالیت‌های مذهبی زیادی داشت و با صدایش در اغلب مجالس و مراسم مذهبی از قبیل عاشورا، با مدیریت و جدیت بسیار، مرثیه خوانی و اداره بخشی از مراسم را به عهده می‌گرفت. او در این برنامه‌ها تلاش همواره داشت تا چهره حقیقی اسلام را نشان دهد و معتقد بود که انسان نباید یک مسلمان شناسنامه‌ای باشد، بلکه باید عامل به احکام اسلام باشد. احمد پس از اخذ دیپلم برای ورود به دانشگاه آماده می‌شد اما با توجه به هزینه‌های سنگین ورود به دانشگاه و محرومیت مالی‌اش، از رفتن به دانشگاه منصرف شد و در سال 1351 وارد ارتش در قسمت هوانیروز شد. او در برخورد و معاشرت با استادهای خارجی اعمالی از خود نشان می‌داد که آنها تحت تأثیر قرار می‌گرفتند و در این مورد وقتی از او سوال می‌شد، می‌گفت که من یک مسلمانم و مسلمان نباید فقط به فکر خود باشد و می‌خواست در آنجا نیز دامنه ارشاد را بگستراند. گفتنی است؛ احمد کشوری به علت هوش و استعداد بالا، دوره‌های تعلیمات خلبانی هلیکوپترهای «کبری» و «جت رنجر» را با موفقیت به پایان رساند. با آغاز جنگ داخلی نیز چنان از خود كیاست و لیاقت و شجاعت نشان داد كه وصف‌ناكردنی است بطوری كه بیابان‌های غرب كشور را به گورستانی از تانك‌ها و نیروهای دشمن و مزدوران خارجی اش تبدیل نمود و بدون وقفه و با تمام قدرت و قوا می‌كوشید، پروازهای سخت و خطرناك را از همه زودتر و از همه بیشتر انجام می‌داد. 🌹 🌹
🌷🕊🥀🌹🥀🕊🌷 كلاس دوم راهنمايى كه بود، عكس مبتذل چاپ مى كردند. در آرايشگاه، فروشگاه و حتى مغازه ها اين عكس ها را روى در و ديوار نصب مى كردند و هر جا اين عكس ها را مى ديد پاره مى كرد. صاحب مغازه يا فروشگاه مى آمد و شكايت را براى ما مى آورد. پدر ، رئيس پاسگاه بود و كسى به حرمت به احمد چيزى نمى گفت. من لبخند مى زدم. چون با كارى كه انجام مى داد، موافق بودم. يك مجله اى با عكس هاى مبتذل چاپ شده بود كه آنها را از هر كيوسك روزنامه اى مى خريد. پول توجيبى هايش را جمع مى كرد. هر بار ۲۰ تا از چند روزنامه فروش مى خريد وقتى مى آورد در دست هايش جا نمى شد. توى مى انداخت نفت مى ريخت و همه را آتش مى زد. مى گفتم: چرا اين كار را مى كنى؟ مى گفت: اين عكس ها ذهن را خراب مى كند. 🌹 🌹
🌹مرحوم علاوه بر اینکه یک روحانی برجسته و فداکار و روشنفکر و آشنای به نیاز زمان بود خصوصیتی داشت که در تعداد معدودی از فضلای آن زمان این خصوصیت دیده می‌شد. آن، قدرت ارتباط گیری با نسل جوان و دانشجویان و کسانی بود که مایل بودند پیام دین را با زبان روز از یک روحانی و یک عالم دین بشنوند. لذا هم در دوران قبل از انقلاب و هم بعد از پیروزی انقلاب، میدان کار این مرد روحانی بزرگوار، غالباً منطق جوانان به خصوص دانشجویان بود، هم در مساجدی که ایشان حضور پیدا می‌کرد و هم در سخنرانی هایی که در محیط کار و شغل معمولی خود داشت. 🌹تصادفی هم نیست که روز اتحاد دانشجو و روحانی، یا حوزه و دانشگاه، روز شهادت ایشان قرار داده شد؛ چون انصافاً حلقه وصلی بود که متناسب با چنین خصوصیتی می‌نمود. خدای متعال پاداش این شهید عزیز را داد و آن شهادت بود. شهادت پاداش بزرگ و اجر عظیمی است و خدای متعال بندگان صالح خود از جمله این بنده صالح را از این اجر محروم نکرد. امیدواریم که درجاتش روز به روز عالی باشد. ✍امام خامنه ای
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📲 💠شهید آوینی در رسای شهید سعید شاهدی وقتی صدای دلنشین نوحه سعید در فضای سبز آوارگیمان می‌پیچد وجود حقیقی ما پرده از حجاب غفلت‌ها، خستگی‌ها و دل‌مردگی‌ها برمی دارد. درمی‌یابیم كه آواره كوی حسین علیه السلام هستیم. 🌷
🥀🌴🌹🕊🌹🌴🥀 همراه دوست عزیزش ، در سن ۲۱ سالگی فرماندهی یکی از گردان های لشکر ۴۱ ثارالله کرمان بو که در آن زمان ، فرماندهی این لشکر را به عهده داشت . ، وقتی نزدیک ایام عید می خواست به کرمان و به دیدار خود برود به خانواده این زنگ می زد و می گفت من دو روز به خانه شما می آیم. به خانه او می رفت. جانباز را استحمام می داد، تخت او را آماده می کرد و در این دو روز به همسر می گفت کار آشپزخانه هم به عهده من است ، دو روز خدمت گذاری این را داشت و بعد به سمت کرمان می‌رفت . 🌹 🕊 شادی روح و
🥀🕊 💐همسر شهید نقل می کند:زبان بنده از وصف شهید عاجز و ناتوان است.زیرا شهید آنچنان اوصافی داشت که خداوند متعال ایشان را از بین هزاران نفر انتخاب کرد.رتبه شهادت کم رتبه‌ای نیست که هر کسی بتواند آن را به‌دست بیاورد.من همیشه می‌گویم شیخ جابر اگر شهید نمی‌شد واقعا بی‌انصافی بود.شهادت حق او بود. آیا انسانی که با گریه یتیم گریه می‌کرد و با ذکر یادی از امام حسین علیه‌السلام و زینب'کبری سلام الله علیها اشک چشمانش سرازیر می‌شد و کسی که همیشه سر و پای پدر و مادرش را می‌بوسید.کسی که همه کوچک و بزرگ عاشقانه دوستش داشتند و کسی که برای راحتی زندگی همسر و فرزندانش از چیزی دریغ نمی‌کرد،کسی که دائم الوضو بود،آیا حقش غیر از شهادت بود؟ 🌷🕊سرباز اسلام ڪہ باشی ، گاه ، در حجره طلبگی با مباحثه و گاه ، در معرکه جهاد با مبارزه سرباخته‌ی اسلام ڪہ باشی ؛ " شهیــد " می‌شوی ...🕊🌷 🥀 پور_زهیری 🕊
🥀🕊 💐همسر شهید نقل می کند:سعید به صدقه‌دادن خیلی اهمیت می‌داد.هروقت می‌خواست صدقه بدهد یا به در راه‌ مانده‌ای پولی بدهد،درشت‌ترین پولی را که در جیبش بود،می‌بخشید.بعدها شنیدم که هر ماه هزینه‌ای را کنار می گذاشت و به یکی از آشنایان می‌داد تا در تهیّه‌ی جهیزیه برای دختران نیازمند شریک باشد.وقتی سعید شهید شد از این موضوع مطلع شدم. 🌷دختری جوان در تشییع جنازه شهید سعید انصاری،با هر قدم اشک می‌ریخت. می‌گفت:«این شهید برایم پدری کرد.در بدترین شرایط، دستمان را گرفت.در آستانه‌ی ازدواج بودم که پدرم به رحمت خدا رفت و مادرم بیمار شد.شهید انصاری جهیزیه را تمام و کمال تهیه کرد.» 🌷از نگاهش ستاره می‌ بارید اشتیاقی به پر ڪشیدن داشت عاقبت رفت و آسمانی شد ناز چشمان او خریدن داشت🕊 🥀 🕊
🥀🕊 💐مادر شهید نقل می کند:یکروز با یک اتومبیل تصادف کرد که لپ تاپ اش آسیب دید و خودش هم مقداری جراحت برداشت که آمبولانس اومد ولی مقصر نبود ولی علی بیمه داشت و اتومبیلی که با اون تصادف کرده بود بیمه نداشت مقصر اصرار کرده بود که علی بگه مقصره که از بیمه اون استفاده شه علی هم دل اش سوخته بود و قبول کرده بود ولی بعد از اینکه اومد منزل تماس گرفت و تحقیق کرد متوجه شد اشکال شرعی داره لذا فردای آن روز که باید به دادسرا می رفتن در آخر جلسه حقیقت رو گفته بود که قاضی گفته بود می دونی بابت اظهارات خلافی که پیش از این گفتی مجازات بشی علی آقا گفته بود بله می دونم ولی چون اشکال شرعی داره نمی تونم چشم پوشی کنم 🌹🕊تا ڪی‌ دل‌ِ من‌ چشم‌ به در داشته باشد ؟ ای‌ کاش‌ کسی‌ از تو خبر داشته باشد 💔 🥀 🕊
🌴🥀🌹🕊 فرازی از وصیت نامه ... وصیت نامه من همان وصیت حاج همت است : باخدای خود پیمان بسته ام تا آخرین قطره ی خونم در راه حفظ و حراست از این انقلاب الهی یک آن آرام و قرار نگیرم . 🌹 🕊
🌴🌹🥀🕊🥀🌹🌴 از منطقه که برمی گشتیم ، یک نفر نظرمان را جلب کرد . او را که روی زمین ریخته شده بود جمع می کرد و در داخل سطلی که در دست داشت می ریخت . تعجب کردیم چون در اوضاعی که بچه ها حتی یک را نادیده می گرفتند و زیادی را که در اطراف ریخته شده بود رها می کردند ، این فرد چرا ها را جمع می کند؟ جلوتر رفتیم ، بود . وقتی متوجه نگاههای متعجب ما شد رو به ما کرده و گفت : است اینها روی زمین بماند ، باید صاحبانش بکار گرفته شود . 🌹 🕊 شادی روح و
🌴🌹🥀🕊🥀🌹🌴 ما می‌جنگیم و تن به هیچ گونه نمی‌دهیم و با شعار همیشگی یا یا می‌جنگیم و بر سیاست « نه شرقی نه غربی » سرسختانه پا می‌فشاریم، چون معتقد به . برادران و خواهران ، هیچگونه و حزن به دل راه ندهید ، چون اکنون میدان است و زمان ، و شما برترید اگر باشید و از رهبر این عصاره مکتب بیاموزیم که چون استوار در مقابل و چون در مقابل ایستاده است و ما هم در باید همچون باشیم. 🌹 🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⊰•🥀•⊱ +حاج‌رجبعلی‌ذوالفقارے(پدرشهید) ‌پسرم‌قبل‌ازشهادت،سال۱۳۹۳ به‌ایران‌آمدوگفت،بابامن‌خواب‌دیدم شهیدمیشوم!گفتم‌پسرم‌ان‌شالله‌عمر طولانےداشته‌باشی،براےخودش‌قبر تهیه‌کرده‌بود،مزارشهیددر‌وادےالسلام‌ درشهرنجف،مقبره‌خانوادگےیک‌ خانواده‌عراقے‌است یک‌روزمحمدهادےهمراه‌فرزند این‌خانواده،براےزیارت‌مزارپدرش ‌به‌وادے‌السلام‌میرود وبادیدن‌آن‌مقبره‌خانوادگےبه‌دوستش ‌میگویدکه‌خوش‌به‌سعادتتان،چقدر مقبره‌خانوادگے‌تان به‌حرم‌امیرالمومنین(علیه‌السلام) نزدیک‌است!اگرمن‌شهیدشوم،اجازه‌میدهیدمن‌را اینجادفن‌کنند؟وبالاخره‌بااصراربسیار خانواده‌دوستش‌را،راضےمیکندکه‌هادے پس‌ازشهادت‌آنجادفن‌شود. ♥️" 🕊" 🌦"
﷽یاد خاطرات عاشقان خدا﷽ پس از پایـان جنگ ۳۳ روزه مادر حاج عماد مغنیه از او پرسیده بود که آیا این همه ویرانی را می توان درست ڪرد؟ حاج عماد در جواب گفته بود یک نفر قرار است بیاید که کار خودش را خوب بلد است. شهیـد حسـن شــاطری که در لبنان به نام "حسام خوشنویس" معروف شد و سالها بدون هیچ مرزی در میان اهل تسنن و تشیع آذربایجان ، ڪردستان و کشورهـای افغانستان و عـراق ، در زیـر باران خطرهـا جاده کشیده بود و مدرسه ساخته بود ، برای این کار انتخاب شده بود سید حسن نصرالله میان مردم رفت و گفت لبنان را از آن چیزی که بود زیباتر خواهیم ساخت‌اجمل مما کانت به تعبیر سردار بزرگ اسلام حاج قاسم سلیمانی ؛ حسام خوشنویس یا همان سردار شاطری ما تنها لبنان را نساخت بلکه دلهای مردم لبنان و منطقه را از مسیحی و سنی و .. را فتح نمود و پیروزی دنیای اسلام را تکمیل نمود. حسن شاطری ملقب به:حسام خوش نویس تولد:تیرماه ۱۳۴۱ شهادت۱۳۹۱/۱۱/۲۴ محل شهادت:جاده دمشق.بیروت.سوریه مزار:شهرسمنان درجه‌سرتیپ الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ 🦋🦋🦋
﷽یاد خاطرات عاشقان خدا﷽ ✊او ایستاد پای امام زمان خویش ... 💐 امروز ۲۸ بهمن ماه سالروز شهادت مدافع حرم " حمیدرضا باب الخانی " گرامی باد ●ما از زمانی که عقد کردیم ماموریت‌های حمیدرضا به سوریه شروع شد. اگر اشتباه نکنم در طول این مدت زندگی مشترکمان، شش تا هفت بار سوریه رفت. هربار هم تقریبا ۴۰ تا ۵۰ روز ماموریتش طول می‌کشید ●حمیدرضا همان جلسه اول به من گفت که جزو نیروی سپاه قدس است. گفت حاج قاسم سلیمانی از ما خواسته‌ که خانواده‌هایتان باید در جریان این موضوع باشند به این دلیل که شما یک شهید زنده هستید و به خاطر رفت و آمدتان در مناطق درگیر جنگ باید هرلحظه منتظر شهادتتان باشید ●من زمان شهادت همسرم در سوریه بودم ‌✍راوی: همسر شهید 🌷 ●ولادت : 1367/10/17 ،اصفهان ●تاریخ شهادت : 1398/11/28 ،حلب ،سوریه 🦋الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ 🦋🦋🦋
او همیشه با لباس بسیجی کنار نیرو‌ها بود. اگر کسی او را نمی‌شناخت گمان نمی‌کرد که او فرمانده لشکر باشد😊. شهید خرازی قبل از شهادت نیز شهید زنده بود. چندین بار در مصاف با نیرو‌های بعثی مجروح شده بود، اما همچون کوه روبروی دشمن می‌ایستاد.هیچ چیز حتی مجروحیت هم نمی‌توانست او را از ادامه راه متوقف کند. وی در عملیات خیبر در جاده طلائیه در نزدیکی خط مقدم کنار نیرو‌ها را هدایت کرد. صبح یکی از روز‌های عملیات به خط مقدم رفت تا از نزدیک شاهد عملیات باشد که بر اثر مجروحیت، دست راست خود را از دست داد.💔 🕊🕊🕊
همسر شـ‌هید: فرهادِ من راوی جنگ دفاع مقدس بود،یک ماه مانده به اینکه سال کهنه جای خود را به سال نو دهد فرهاد راهی سرزمین های نور می شد و از رشادت های جوانان و نوجوانانی میگفت که شاید هیچ کدام از آن ها را ندیده بود... به من همیشه میگفت : من تو و محمد رو همه زندگی ام رو از همین شهدا گرفتم و این تنها خدمتیه که من براشون انجام میدم،که با روایتگری یاد و خاطره شهدا رو زنده نگه میدارم..شرط اولیه ازدواجمان هم همین بود که در این مسیر همراهش باشم ، نه اینکه مانع باشم و من در همه سفر ها همراهش بودم. 🌷
: 🔺پشتیبان رهبر و ولی فقیه خود باشید... برای فرج و ظهور امام عصرمان، امام زمان عج دعا کنید... از حیله و مکر دشمن غافل نشوید... امر به معروف و نهی از منکر فراموش نشود. 🌷 ●تولد: ۱۳۶۸/۱/۸ ،تهران ‌●شهادت:۱۳۹۶/۱/۴ ،حماء ، سوریه یادش گرامی وراهش پررهرو ْ
"🥀" ﻣﺤﻤ‪ﺪرﺿﺎ در ﻫﻤﻪ ﺣﺎل ﺷﺎد و ﺧﻨﺪان ﺑـﻮد و ﻣـﺸﻜﻼت ﻧﻤـﻰﺗﻮاﻧـﺴﺖ ﺧﻨـﺪه را از ﻟﺒـﺎﻧﺶ دور ﻛﻨـﺪ! ﺑﺎرزﺗﺮﻳﻦ ﺻﻔﺖ اﺧﻼﻗﻰ ﺷﻬﻴﺪ ﺳﺨﺎوت و اﻳﻤﺎﻧﺶ ﺑﻮد! او ﺑﺴﻴﺎر ﺳﺨﻰ وﺑﺨﺸﻨﺪه ﺑﻮد و ﻫﺮ ﭼﻪ داﺷﺖ ﺑﻪ ﻣﺴﺘﻤﻨﺪان ﻣﻰﺑﺨﺸﻴﺪ!! ♥️" 🕊" 🌦"
🎬 | 🔸️شرط ورود به جمع شهدا اخلاص است و اگر این شرط را داری چه تفاوتی میکند که نامت چیست... 🔹️مجموعه استوری های "شهید آوینی" شهدا رویادکنیم باذکر فاتحه وصلواتی 🤲
🔹برف شدیدی باریده بود. وقتی قطار دوکوهه وارد ایستگاه تهران شد ساعت دو نیمه شب بود. با چند نفر از رفقا حرکت کردیم. علی اصغر را جلوی خانهشان در خیابان طیب (تهران) پیاده کردیم.پای او هنوز مجروح بود. فردا رفتیم به علی اصغر سر بزنیم، وقتی وارد خانه شدیم مادر اصغر جلو آمد. بی مقدمه گفت: «آقا سید شما یه چیزی بگو!؟» 🔹بعد ادامه داد: «دیشب دو ساعت با پای مجروح پشت در خانه تو برف نشسته اما راضی نشده در بزنه و ما رو صدا کنه. صبح که پدرش میخواسته بره مسجد اصغر رو دیده!» از علی اصغر این کارها بعید نبود. احترام عجیبی به پدر و مادرش میگذاشت. ادب بالاترین شاخصه او بود. 🔹این روحیه را در جبهه هم از او دیده بودم. بچه ها؛ عاشق او بودند. علی اصغر، فرمانده گردان میثم تمار لشکر 27 محمدرسول الله(ص) بود. فراموش نمی کنم پیک گردان لباس های کثیف خودش را برای شستن آماده کرده بود! بعد جائی رفت و برگشت. وقتی آمد لباسهایش شسته شده، روی بند بود! خیلی پرس و جو کرد. بعدها فهمید این کار توسط فرمانده او؛ علی اصغر ارسنجانی انجام شده! 📎فرماندهٔ گردان میثم‌تمار لشگر۲۷محمدرسول‌الله (ص) 🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روزشهادت جمعه ۲۲ بهمن ۱۳۶۱ پنج روز است که در هستیم. آب و غذا و مهمات نداریم. شمار بچه های بسیار کم است و بسیاری شهید و یا زخمی شدند. باقی از هم از عطش فراوان توانی برایشان نمانده است. امیدواری دادن های ابراهیم بهترین رزق این چند روز برای بچه ها بود.. ابراهیم می گفت : اگر همگی هم شهید شویم تنها نیستیم، مطمئن باشید مادرمان سلام الله علیها می آید و به ما سر می زند. در همین حال رزمنده ای فریاد زد : مادر بخدا قسم اگر گردان کمیل در مدینه بود هرگز نمی گذاشتند به تو سیلی بزنند. نوای مادر مادر در کانال طنین انداز شده بود...😭 کماندو های عراقی به کانال رسیدند وف شروع کردند به بچه های باقی مانده کمیل و حنظله بچه های کمیل و حنظله همراه با راهپیمایی ۲۲ بهمن در شهرهای مختلف ایران داشتند حماسه دیگری رقم می زدند. ابراهیم باقی رزمندگان را به عقب راند و خود در برابر کماندوها مقاومت می کرد که ناگهان نوایی بلند شد : ابراهیم شهید شد...😭😭😭 ❤️ 🌷 التماس دعا هدیه کنیم صلواتی نثار ارواح مطهر همه انانیکه رفتند تاما امروز درآرامش وامنیت زندگی کنیم وَعَجِّلْ‌فَرَجَهُمْ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻"شعله های عاشقی"🔻 ❤️روایتی جانسوز ازلحظات وداع خانواده ی شهدای آتش نشان در معراج شهدا ⭕️به مناسبت سالروز شهادت شهدای آتش نشان