من آن طبیبِ زمینگیرِ زار و بیمارم ؛
که هرچه زهر به خود میدهم ؛ نمیمیرم ..
من و تو آتش و اشکیم در دل یک شمع ؛
به سرنوشتِ تو وابسته است تقدیرم ..
درختِ سوختهای در کنارِ رودم من ؛
اگر تو دلخوری از من ؛ من از خودم سیرم ..
- 🇮🇷 RUNAK | روناك -
کی بود بیکلام میخواست :)؟!
قسمتِ رسانههای اشتراکیِ کانالو ببینید ؛ اونجام هست .
گر عقل پشتِ حرفِ دل اما نمیگذاشت ؛
تردید پا به خلوتِ دنیا نمیگذاشت ..
از خیرِ هست و نیستِ دنیا به شوقِ دوست ؛
میشد گذشت ؛ وسوسه اما نمیگذاشت ..
دنیا مرا فروخت ولی کاش دستِکم ؛
چون بردگان مرا به تماشا نمیگذاشت ..
شاید اگر تو نیز به دریا نمیزدی ؛
هرگز به این جزیره کسی پا نمیگذاشت ..