eitaa logo
رادار انقلاب
29.2هزار دنبال‌کننده
26.5هزار عکس
43.6هزار ویدیو
100 فایل
گلچین مطالب انقلابی ارتباط ، ارسال سوژه و پیشنهادات : @Radarenghelab_ad فقط تبلیغات: @radar_tab
مشاهده در ایتا
دانلود
🔰مگر مردم‌‎ ‌‏چه می کنند؟ من احتیاجی به چتر ندارم 🔹محمدعلی انصاری کرمانی : ‌‏هر گروهی که به ملاقات امام می آمدند امام با آنها ملاقات می کرد. اگرچه بنا بود ساعتها‌‎ ‌‏در هوای سرد و گرم بمانند. بارها امام حتی در حالیکه برف و باران می بارید به پشت بام‌‎ ‌‏می آمدند و به احساسات مردم پاسخ می گفتند. بعضی مواقع که برف می آمد و ما‌‎ ‌‏می خواستیم بالای سر ایشان چتر بگیریم، عصبانی می شدند و می فرمودند: «مگر مردم‌‎ ‌‏چه می کنند؟ من احتیاجی به چتر ندارم.»‌‎ 📚سرگذشتهای ویژه از زندگی امام خمینی(ره) | ج ۲ ، ص ۷۴ ✅ به رادار انقلاب بپیوندید: @Radar_enghelab
🔰 حق ندارید جلو مردم را بگیرید‏ محمدعلی انصاری کرمانی : ‌‏ 🔺امام دائماً به اعضای دفتر اخطار می کردند: «مبادا با مردم بدرفتاری شود، شما حق‌‎ ‌‏ندارید جلو مردم را بگیرید». 🔺یک روز امام زودتر از برنامۀ هر روز به بیرون خانه تشریف‌‎ ‌‏آوردند. مردم پشت نرده های خانۀ امام در فشار ایستاده بودند. به خصوص هنگام آمدن‌‎ ‌‏ایشان تلاش می کردند که دربها زودتر باز شود، امام با عصبانیت به اطراف نگاه کرده و رو‌‎ ‌‏کردند به ما و پاسداران، فرمودند: «اگر از فردا این نرده ها را برندارید همۀ آنها را آتش‌‎ ‌‏می زنم.»‌‎ 📚سرگذشتهای ویژه از زندگی امام خمینی(س) | ج ۲ ، ص ۷۳ و ۷۴ ✅ به رادار انقلاب بپیوندید: @Radar_enghelab
🔰 تا می توانید در جوانی به مردم خدمت کنید 🔹احمد بهاء الدینی : ‌‏گاهی که #خدمت امام می رسیدیم عرض می کردیم اگر امکان دارد ما را نصیحتی‌‎ ‌‏بفرمایید. معمولاً امام این نصیحت را می کردند: «تا می توانید در جوانی هر خدمتی را به‌‎ ‌‏مردم بکنید، هر عبادتی بکنید. قدر جوانی را بدانید که وقتی به سن من برسید، دیگر‌‎ ‌‏هیچ کاری نمی توانید بکنید. مثل من که هیچ کاری نمی توانم بکنم» 📚برداشت هایی از سیره امام خمینی (ره) |پاسدار اسلام؛ ش ۹۱ ، ص ۴۰ #خاطرات_امام ✅ به رادار انقلاب بپیوندید: @Radar_enghelab
▪️ با دیدن امام آرام شدیم‏ 🔹‌‏اوایل جنگ بود که ناگهان صدای ضد هوایی به گوش ما رسید. و ما چون تا آن‌‎ ‌‌‏روز با صدای ضد هوایی آشنایی نداشتیم، احساس کردیم که هر صدا به منزله انفجار‌‎ ‌‏یک بمب است. 🔺سراسیمه به اتاق امام رفتیم، ولی امام در ایوان مشغول نماز‌‎ ‌‏خواندن و عبادت کردن بودند. گویی اصلاً متوجه ورود ما به اتاق نشده اند. ما که‌‎ ‌‏هیجان زده و از طرفی نگران امام بودیم، با دیدن آن حالت امام، احساس آرامش‌‎ ‌‏کردیم. ‌ 📚راوی: عاطفه اشراقی | پا به پای آفتاب (جدید)، ج ۱، ص ۳۳۱ #خاطرات_امام ✅ به رادار انقلاب بپیوندید: @Radar_enghelab