•●♥بسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ•●♥
تبلیغ شماره :397
مورخ:14/مرداد/1403
پست آزاد:😍❤️
قیمت :کایی
#شب_عروسی_من❤️🔥🔥
من و امیر، نامزدم همدیگه رو خیلی دوست داشتیم همه چی بر وفق مرادمون بود فقط تنها مشکلی که داشتیم این بود که امیر سعی میکرد عروسی رو عقب بندازه با بهانه های مختلف، ولی بالاخره با دخالت خونواده ها مراسممون رو برگذار کردیم روز عروسی همش استرس داشت دلیلش رو نمی فهمیدم تا اینکه آخره شب مهمونا رفتن و ما به خونه خودمون پا گذاشتیم...هر چی سعی می کردم بهش نزدیک بشم اون ازم دوری می کرد نمیدونستم چرا اینکارو میکنه، باز بهش نزدیک شدم خودمو مشغول بازی با دست گلم کردم که دستمو گرفت ،متعجب نگاهش کردم عرق های روی پیشونیش رو پاک کرد چیزی در گوشم زمزمه کرد با چیزی که گفت چشمام گرد شد و کم مونده بود پس بیفتم هم سخت بود باورش هم خنده دار اون گفت که...!!!
👇🔥🥶
https://eitaa.com/joinchat/1990983694Cd2a81adfa4
🔥باورم نمیشد سیاه بخت بشم😭💔
•●♥بسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ•●♥
تبلیغ شماره :398
مورخ:15/مرداد/1403
پست آزاد:😍❤️
قیمت :کایی
از هیجان دست و پاهام یخ زده بود
به وحید گفته بودم که امشب خونه مامانم میمونم اما قبل از اینکه تایم کاریش تموم بشه اومدم خونه تا سوپرایزش کنم و بهش بگم که داره پدر میشه.
از سر کوچه ماشینش رو که دیدم سریع چراغ هارو خاموش کردم و دوربین رو روشن کردم و خودم پشت مبل قایم شدم
حس میکردم الاناست که از هیجان زیاد سکته کنم ، چند دقیقه بعد در باز شد و وحید وارد خونه شد اما قبل از اینکه خودم رو نشون بدم صدای آشنای زنی رو شنیدم که .…
😱😱👇👇❤️🔥🔥
https://eitaa.com/joinchat/159384409C13d0371ef9
❌باورم نیست سرگذشت زندگیم آنقدر تلخ باشه☝️😢
•●♥بسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ•●♥
تبلیغ شماره :399
مورخ:16/مرداد/1403
پست آزاد:😍❤️
قیمت :کایی
درست #یک_هفته مونده بود به بله برونم کسی که قرار بود #شوهرم بشه رو خیلیییی اتفاقی تو خیابون با یه دختر دیدم رفتم جلو و خواستم بزنم تو گوشش ولی وقتی دختری که کنارش بود روش و برگردوند سمتم با دیدنش #خشکم زد …
#خواهرم😱❌
بریده بریده گفتم تو اینجا با این #چیکار میکنی ؟؟
با #جوابی که داد بند دلم پاره شد …
https://eitaa.com/joinchat/904921429Cd28fff2656
#سرگذشت_غم_انگیز_من😔🖤
#گوشیم و روی حالت #ضبط گذاشتم و کنار در #ماشین قایمش کردم و به #نامزدم گفتم :
+عزیزم پیش اون داروخونه یک لحظه صبر کن
اون دوتا داخل ماشین تنها شدن از عمد یکمی کارم رو طول دادم بعدش سوار ماشین شدم و بدون اینکه متوجه بشن #گوشیم رو برداشتم .
تا رسیدن به خونه دل تو دلم نبود و #اولین موقعیتی که تنها شدم #صدای_ضبط_شده رو گوش دادم و وقتی حرفاشون با خواهرم رو شنیدم چشمام سیاهی رفت و …
❌ https://eitaa.com/joinchat/904921429Cd28fff2656 ❌
#سرنوشت_من_با_نامردی_خاهرم😔
•●♥بسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ•●♥
تبلیغ شماره :400
مورخ:17/مرداد/1403
پست آزاد:😍❤️
قیمت :کایی
بعد فوت شوهرم دنبال یه خونه میگشتم برا اجاره، هر جاهم میرفتم کرایه زیاد میخواستنو در توانم نبود. یه روز وقتی از خونه بابام برمیگشتم، همسایه کناریشون گفت: لیلا خانوم، شنیدم دنبال خونه میگردی؟ گفتم بله حاج آقا،
گفت چند روز پیش خونه دوستم چند کوچه پایین تر خالی شده و دنبال مستاجر میگرده اگه میخوای یه نگاهی بنداز.!
گفتم پول رهن و اجاره چقدر میخواد؟
گفت بریم شما بپسند کنار میاد...
با هم رفتیم در حیاط و باز کرد تا وارد خونه شدیم یه مرتبه...
♨️🤯😭👇💔
https://eitaa.com/joinchat/1990983694Cd2a81adfa4
❌سرگذشت زندگی دردناک من❤️🔥🔥
•●♥بسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ•●♥
تبلیغ شماره :401
مورخ:19/مرداد/1403
پست آزاد:😍❤️
قیمت :کایی
هیچ زنِ شلخته ای تو نخِ این کارا نیست! بیا😅❌
فن سرخ کردنِ بادنجون #وَردَنه ای😍✅
#رستورانی فریز کردنِ لوبیا سبز✅
ترفند #چروک_نشدن نخود سبز ✅
راهکار #خشک_کردن ۵ دیقه ای سبزی✅
فقط خانماییکه فریزرشونُ شبیه بازارِ شام نگه نمیدارن بیان 😍👇
https://eitaa.com/joinchat/2646802826C7118ef5a05
فریزکردن #برگ_مو داخل نوشابه خانواده😳👌
دختری پرورشگاهی بودم
سرشناس ترین فرد شهر من رو به فرزندی قبول کرد
پسرشون هرشب میومد بالای سرم و نگاهم میکرد
تا زمانی که شدم 15ساله و هرروز با بدن درد بدی از خواب بیدار میشدم...
یه شب تصمیم گرفتم به پدرش بگم نیمه ای شب بهم سر بزنه چون میترسم....
تا اینکه راز بزرگی برملا شد....
https://eitaa.com/joinchat/1844904645C57201642e2