آهنگ زیبا 👌🎵
مخصوص ماشین و جشن ها📱 میخوای بیا☺️👇
اهنگا اینجا رو از دست نده رفیق👌🎶👇
https://eitaa.com/joinchat/3698065577Cc0eb7a8a4f
اهنگهای محلی؛ عاشقونه؛ نوستالژی👆
گسترده تبلیغاتی رادین
#فصل_ترشیه 😱😱 آموزش انواع ترشی و خیارشورهای خونگی 😍 #لیته_بندری #شور_مخلوط #ترشی_نازخاتون #ترشی_مش
.•●♥بسْمِ اللَّهِ الرّحْمَنِ الرَّحِیمِ•●♥
تبلیغ شماره :611
مورخ:6/آبان /1403
پست آزاد:😍❤️
قیمت :کایی
💔داستان تلخ و پر ماجرای زندگی نغمه❌
داستان پر تلاطم زندگی من از اونجا شروع شد که،یه همسایه داشتیم اسمش کیانا بود یه زن ۲۷ ساله خیلی زیبا،شوهرش راننده بود و فقط هفته ای یک شب میومد خونه🔥
توی همون چن روز اول با هم دوست شدیم و چون شبا تنها بود من شبا میرفتم پیشش
تو همون زمان ۳تا پسر اومدن همسایه کناری ما و کیانا شدن. منو کیانا که باهم خابیده بودیم و سریال میدیدیم که صدای راه رفتن رو توی پذیرایی خونه شنیدم، قلبم داشت از دهنم میزد بیرون همینکه خواستم در اتاق و باز کنم یهو...😱😭👇🔥https://eitaa.com/joinchat/2792555401C0ca8eebfd1
نباید انقدر سریع به کیانا اعتماد میکردم💔😔😩👆
.•●♥بسْمِ اللَّهِ الرّحْمَنِ الرَّحِیمِ•●♥
تبلیغ شماره :612
مورخ:6/آبان /1403
پست آزاد:😍❤️
قیمت :کایی
دوسه هفتهای بود پدر شوهرم هر روز میومد خونه ما میگفت دلم خیلی برا نوه ام تنگ شده😕
تا اینکه یه شب شوهرم شیف شب بود و بعد ده دقیقه زنگ خونه رو زدن،پدر شوهرم بود،اومده بود پیش حسام(پسرم)اونشب پدر شوهرم رفتار های عجیبی داشت و بعد اینکه با حسام بازی کرد رفت تو اتاق خواب و نیم ساعتی بیرون نیومد،خیلی ترسیده بودم.همینکه رفتم سمت اتاق و درو باز کردم یه مرتبه دیدم...
😱😭👇🔥
https://eitaa.com/joinchat/748027928Ced5698062b
❌وای باورم نمیشه پدر شوهر آنقدر نامرد😳😱
من با دو تا بچه طلاق گرفتم چون شوهرم قایمکی زن صیغه کرده بود، یروز زن عموم اومد خونمون کارت عروسی دخترشو بیاره
، تو روم گفت : شیدا تو اگه زن بودی و زنیت داشتی نمیزاشتی مردت بره سمت یه زن دیگه!!😏
خیلی دلمو شکست مامانم جوابشو داد و گفت عمرا پامونو بزاریم تو مجلس عروسیتون!
ولی من شب عروسی کلی به خودم رسیدمو دست بچه هامو گرفتم رفتم تو تالار یه گوشه نشستم وقتی عروسو داماد که با نیش باز وارد شدن عرق سرد نشست رو تنم😱🥶
عصبی چاقو میوه خوری رو از روی میز برداشتمو..
🩸🔪😡😭
https://eitaa.com/joinchat/2402419479C537eee0e8e
باورم نمیشد زن صیغه ای شوهرم همونکه زندگیمو نابود کرد از خون خودم باشه..🥺💔🔥
..•●♥بسْمِ اللَّهِ الرّحْمَنِ الرَّحِیمِ•●♥
تبلیغ شماره :614
مورخ:8/آبان /1403
پست آزاد:😍❤️
قیمت :کایی
تازه دانشگاهمو تموم کرده بودم و دوره دوساله با یکی از اساتید بیمارستان برداشتم.🩺💉
استادم مجرد بود و جوون و این منو یکم معذب میکرد، درست شبی که خواستگار برام اومده بود، استادم سر لج افتاده بود و بهم مرخصی نداد و منو مجبور کرد شب کار بمونم😔
نمیدونستم چیکار کنم از یه طرف خانواده ام فشار آورده بودن از یه طرف این استاد مغرور و لجبازم، روپوش سفیدم و درآوردم و همینکه مانتومو پوشیدم یهو با احساس اینکه کسی پشت سرمه قلبم هری ریخت با ترس برگشتم که...
🥶😱❤️🔥👇
https://eitaa.com/joinchat/682623520C978864f663
سرگذشت زندگی منیکه بازیچه شدم😭💔
..•●♥بسْمِ اللَّهِ الرّحْمَنِ الرَّحِیمِ•●♥
تبلیغ شماره :615
مورخ:9/آبان /1403
پست آزاد:😍❤️
قیمت :کایی
#سرگذشت_وحشتناک_من_وَ_ناپدریم❤️🩹🖤
قبل از #مرگ_مامانم🖤 بار ها نگاه خیرش رو روی #خودم حس کرده بودم اما بخاطر اینکه مامان و ناراحت نکنم سکوت میکردم و سعی میکردم کمتر جلوی #چشمش بیام ، اما بعد از اینکه #مامانم رفت یکروز از #سرکار زود برگشت....
https://eitaa.com/joinchat/1104478341C2fcacc1495
#سرگذشتی از #جنس درد و #انتقام
#ترس
مادرم یه پسرعمویی داشت بنام سعید،
موقعی که کوچیک بودم منو توو بغلش میگرفت و نازم میکرد و میگفت ماشاءالله چه دختر خوشگلی😏
چند سالی گذشت و حالا پایه نهم بودم تا یه روز از مدرسه داشتم برمیگشتم یه مرتبه آقا سعید با ماشینش اومد گفت سارا سوار شو برسونمت.
منم که کاملا بهش اعتماد داشتم سوار ماشین شدم که یه مرتبه دیدم رفت سمت خونه خودشون! گفتم عمو کجا داریم میریم؟ گفت سارا جان مامان بابات امروز ناهار اومدن خونه ما،اما تا وارد خونه شدم یه مرتبه سعید..😭😱🔥
https://eitaa.com/joinchat/3279356058Cfda33c0c35
سرگذشت دردناکمو نوشتم بیا بخون🥺👆
..•●♥بسْمِ اللَّهِ الرّحْمَنِ الرَّحِیمِ•●♥
تبلیغ شماره :616
مورخ:9/آبان /1403
پست آزاد:😍❤️
قیمت :کایی