5.2M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
؛
میگفتن بعد از اون مصیبت زهرا کنار گهوارهی محسنش نشسته بود و آروم گهوارهی خالی و سرد را تاب میداد و با خودش زمزمه میکرد :
محسنم توهم تا آخرین نفسهات برای مادرت جنگیدی ، وقتی دیدی چهل نفر هجوم اوردن غیرتی شدی خودتو سپر مادرت کردی تو نیومده مردانه از مادرت دفاع کردی ، زینب خیلی دوست داشت کنار گهوارت بشینه و برات لالایی بخونه ، حسین و حسن چشم انتظارت بودن چشم انتظار اولین لبخندهات ، آخر هم نفهمیدیم تو به کداممان رفتی بیشتر شبیه علی بودی یا من ، اما اینو خوب میدونم هرکسی یاعلی بگه باید مظلومیت خوب بچشه ، اصلا هرکسی که یار علی باشه مظلومه و تو ، محسنِ بی جانِ مادر از همهی ما مظلوم تر بودی :))))💔
#یارالی_ننه | #روایت_آن_روز
رادیوماھِحرمJavoonam Raft.mp3
زمان:
حجم:
6.4M
؛
زهرا بمان که شاخهگُلَم بی تو پرپر است ،
اینها ندای این دل بیتابِ مضطر است .
زهرا بمان که حرمتِ من پشت در شکست ،
'' مسمار '' و '' میخ '' شرح غم داغ حیدر است (:💔
#یارالی_ننه
- رادیوماھِحرم .
؛ زهرا بمان که شاخهگُلَم بی تو پرپر است ، اینها ندای این دل بیتابِ مضطر است . زهرا بمان که حرمتِ
؛
[ 0:29 ] [ 1:28 ]
میگفت حیدری که درب خیبر را یک تنه از جا درآورد ، نتوانست تابوتِ همسر پهلو شکستهی خود را به تنهایی بلند کند .
#یك_خط_روضه
- رادیوماھِحرم .
؛ زهرا بمان که شاخهگُلَم بی تو پرپر است ، اینها ندای این دل بیتابِ مضطر است . زهرا بمان که حرمتِ
؛
انتشار آخرين اپیزود
از سری پادکستهای نجوایِ در سوخته
با عنوان '' حیاتِعلی ''
🕰 شام شهادت ، ساعت ۲۲
15.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
؛
[ بااحتیاطپلیشود ! ]
او از تنهایی شکایت داشت ، نه از دشمنان بیرون ، بلکه از کسانی که در کنارش بودند .
حسن غصه خورد که چرا نتوانست از مادرش دفاع کند و حالا باید خودش هم به آرامی پر بکشد و تا ابد این غصه بر دلش سنگینی میکند .
#نجوای_در_نیمه_سوخته | #یك_خط_روضه
#حیات_علی | #بزودی
- رادیوماھِحرم .
؛ [ 0:29 ] [ 1:28 ] میگفت حیدری که درب خیبر را یک تنه از جا درآورد ، نتوانست تابوتِ همسر پهلو شکسته
[ حیاتعلی ]
خونهي من که خیلي اذیت شدي
خونهي نو مبارکت عزیزم :)))))💔
نوبت سنگِ لحدت رسیده ، میخوام
برات سنگ تموم بزارم .
#يك_خط_روضه
رادیوماھِحرمحیات علی.mp3
زمان:
حجم:
25.5M
[ رگِحیاتعلي ]
آه از نمازی که علی بر پیکرش خواند
بالا سرش با قامتی خم ایستاده
[ لا نعلم منها... ] به غیر از خیر و
خوبی ، رو در روی اشرار عالم ایستاده
شاید علی در دل چنین میگفت :
[ ای کاش ، یک بار باز او را ببینم ایستاده ]
ــــــــــــــــــــ ـ ـ ـ
کاری از بروبچِ پشتصحنهی
رادیوماھِحرم 🖤 .
#نجوای_در_نیمه_سوخته | #یك_خط_روضه
#حیات_علی | #پادکست_صوتي
؛
ما که خود را به یَمِ عشق تو انداختهایم
دل به یک تارِ نخِ پرچم تو باختهایم
روزها چای زغالی تو را لب زدهایم
سرِ شب کوچهای از سینهزنی ساختهایم
دم به دم هر دممان "فاطمه یا فاطمه" است
عمر را در طلب عشق تو پرداختهایم
بُلبُلان در هوس عیش مداماند ولی
ما در این روضه ، عزادار چونان فاختهایم
مادری گفت که عُشّاق! بیایید به کار
سوی این قافله با شور و شَرَر تاختهایم
باز توفیق شد و خادمِ این خیمه شدیم
لطف زهراست که این خیمه برافراختهایم :)
[ عرشیارزاق ]
- رادیوماھِحرم .
[ پدری که فرزندش را ندید . ] ــــــــــــــــــــ ـ ـ ـ کاری از بروبچِ پشتصحنهی رادیوماھِحرم
؛
روایت دختری که پدر قهرمانش را جز در
قاب عکس و خاطرات دیگران نخواهد دید .
[ امروز فرزند شهید انواری متولد شد 🤍 ]