؛
به صورتش که دست زدم سرده سرد بود .
اشکام بیاختیار میریخت و مهدیار آرومه آروم بود ،
انگار میدونست که کنار پدرشه .
لحظات آخر عکسشون رو توی گوشیم ثبت کردم .
آخرین عکس مهدیار و پدر شهیدش ((:💔
#روایت_خونین | #جان_فدای_ایران | #بزودی
اپیزوددوم | بابایِمهدیارInShot_۲۰۲۵۰۸۳۰_۱۷۲۶۵۷۴۲۱_320kbps.mp3
زمان:
حجم:
15.2M
[ علیچشماتواکن ]
دیدمت رفتی و داغت جگرم را سوزاند ؛
فکر بی هم سفری با تو سرم را سوزاند .
[ مطابق با واقعیت و معذور از افشای هویت افراد!* ]
ــــــــــــــــــــ ـ ـ ـ
کاری از بروبچِ پشتصحنهی
رادیوماھِحرم 🇮🇷 .
#روایت_خونین | #جان_فدای_ایران
هدایت شده از باغ خرمالو؛
در خصوص معرفی نشدن اسم شهید
به درخواست خود شهید بوده
ایشون مایل نبودند اگر شهادتی نصیبشون میشه ، اسمی ازشون برده بشه و ترجیح دادن که گمنام باقی بمونن🌱
؛
باید خانه را ببینی ، برایم گودالِ
قتلگاه درست کردهاند .
کاش فقط پسرم را شهید میکردند ...
کاش فقط مصطفی را ((:💔
#روایت_خونین | #جان_فدای_ایران | #بزودی
اپیزودسوم | عروجخانوادگیInShot_۲۰۲۵۰۸۳۱_۱۴۱۹۲۴۸۵۶_320kbps.mp3
زمان:
حجم:
10M
[ انفجارخانهایدرنارمك ]
ننه دردات تو جونم که برات خونِ دلا خوردم
تا پیدا شه تنِ نازت هزاران بار من مردم (:💔
ــــــــــــــــــــ ـ ـ ـ
کاری از بروبچِ پشتصحنهی
رادیوماھِحرم 🇮🇷 .
#روایت_خونین | #جان_فدای_ایران
؛
روز تدفین دوشهید یکی شد ، همسر حمیدرضا
غبطه میخورد به مادر امیرحسین که میتواند
برای آخرین بار دست روی صورت شهیدش
بکشد ، آخر خودش میان معراج دنبال
بدن ِهمسرش میگشت ، داخل تابوت ،
پیکری نبود ..💔
#روایت_خونین | #جان_فدای_ایران | #بزودی
اپیزودچهارم | شهیدانموسویجانفدایِایران 1.mp3
زمان:
حجم:
14M
[ مریدان ِصدرزاده ]
من مادرم هم صحبتم با عکسهایت
دسته خودم که نیست دلتنگم برایت
اصلا حواست نیست خیلی دیر کردی
ایپهلوانم مادرت را پیر کردی (:💔
ــــــــــــــــــــ ـ ـ ـ
کاری از بروبچِ پشتصحنهی
رادیوماھِحرم 🇮🇷 .
#روایت_خونین | #جان_فدای_ایران